eitaa logo
حریم عشق
148 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
23 فایل
°•﷽•° •﴿ۅ هماݩا خدا گفٺ 🕊﴾ •| به نام شهید مدافع وطن امید اکبری|• _کپی به عشق صاحب الزمانمون ، حلالت مومن🌱 ♥️ .. به ما بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/2583363789Ce1e8b17d2f
مشاهده در ایتا
دانلود
💛🌿💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛🌿💛 💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛 💛🌿💛 🌿💛 💛 📜 با شدت برخورد به چیزی ... معلق شدن...سیاهی... صدای بوق وحشتناک.... بی اختیار چنگی به قفسه ی سینه م انداختم ماشین با سرعت تغییر مسیر داد و با بوق بلند و وحشتناکی از کنارم رد شد لرزش پاهام بیشتر شد... در آغوشی کشیده شدم... جون از پاهام رفت و به سمت زمین سقوط کردم .... دست هایی دورم پیچیده شد...نگاهم رو چرخوندم همه بودن و نبودن... دهن ها باز میشد و من چیزی نمیشنیدم غیر از صدای غرش وحشتناک ....... کسی دست هام رو ماساژ میداد من قرار بود بمیرم ! قرار بود جسمم رو روی زمین بذارم و به سمت آسمون پرواز کنم ! و باز خدا بهم رحم کرد باز نجات پیدا کردم کسی زد تو صورتم باز نگاهم رو چرخوندم کسی حالم رو می فهمید ؟ اینکه از بین اون همه دود و آهن پاره ‏ زنده بیرون اومدم ؟ و برای بار دوم تو راه مرگ پا نذاشته یه زندگی دوباره هدیه گرفتم ؟ کسی می فهمید دوبار تا پای مرگ رفتن یعنی چی ؟ کی ؟ کی ؟ کی میتونست چنین اتفاقاتی رو از سر گذرونده باشه؟ چشمم قفل شد رو صورت آشنایی ....امیرمهدی! خودش بود ! اون میفهمید بی اختیار بغض کردم بطری آبی دستش بود ... درش رو باز کرد ... کمی ریخت تو دستش ا مد بپاشه تو صورتم شوک زده گفتم: من -بازم هواپیما سقوط کرد ... صداش وحشتناک بود.... چشماش برای لحظه ی کوتاهی با بهت قفل شد تو چشمام چونه ام لرزید من - بازم نزدیک بود بمیرم لبم رو به دندون گرفتم چشماش رو با درد روی هم گذاشت، لبش رو به دندون گرفت و سریع بلند شد و رفت پشت به ما ایستاد نمیتونستم بفهمم در چه حالیه ولی میدیدم که سرش رو به آسمون بلند بود 💛 🌿💛 💛🌿💛 🌿💛🌿💛 💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛🌿💛