eitaa logo
جادوی کیک 🍰
237 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
973 ویدیو
14 فایل
اینجا برات بهترین پودر کیکارو می‌سازیم با کیفیت عالی و قیمت منصفانه 😌🧁 میتونی رضایت محصولات رو اینجا ببینی 👇 آیدی ثبت سفارشات 👈 @adman_keik
مشاهده در ایتا
دانلود
سالروز‌زمینے‌شدنت‌مبارڪ‌برادر‌اسمانے‌ام♥️'- @omidgah
هدایت شده از خوشنویسی | ملجا
جہان‌با‌خنده‌هایت صورت‌زیبا‌ترے‌دارد بخند‌این‌خنده‌هاے‌ماھ ڪلے‌مشترے‌دارد :)♥️' @maljakhat :↸
✨ بی‌مقدمه گفت: «زینب‌خانوم، من و شما تو این دنیا خیلی باهم زندگی نمی‌کنیم، اما به امید خدا اون دنیا همیشه باهمیم.» زینب متعجب برگشت به سمت او و نگاهش کرد. فکر کرد شاید شوخی می‌کند، اما اثری از شوخی در صورتش ندید. اصلاً نتوانست حرفش را هضم کند. با تعجب پرسید: «منظورتون چیه؟» روح‌الله نگاهش نمی‌کرد. همان‌طور که با سبزه‌ها بازی می‌کرد، با لبخند گفت: «حالا بعداً می‌فهمید.» دلتنگ نباش ، ص۶۴ .. @omidgah
سوزن زد به صورتش... پرسیدم چه کاریه میکنی؟ گفت : سزای چشمی که نامحرم رو ببینه همینه.. @omidgah
روح‌الله‌همیشه‌‌می‌گفت«بیابراخودمون‌باقیات الصالحات‌جمع‌کنیم. یه‌کاری‌بکنیم‌که‌بعدازمرگمون‌هم‌اون‌دنیا به‌کارمون‌بیاد.» غبطه‌میخوردومی‌گفت: «خوش‌به‌حال‌پدر‌و‌مادرامام‌خمینی. ببین‌چه‌پسری‌تربیت‌کردن‌که‌هنوزهم براشون‌باقیات‌الصالحاته.» زینب‌به‌این‌فکرمیکردکه‌حالاخود‌روح‌الله‌شهیدشده‌وباقیات‌الصالحات‌پدرو مادرشه‌وچقدرقشنگ‌به‌چیزی‌که‌ میخواست‌رسیده‌بود. @omidgah
4.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر تا شام می‌خندی، اگر تا صبح می‌خوابی تو از مُردن چه می‌فهمی، تو از برزخ چه می‌دانی؟ @omidgah
2.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باچراغی‌همه‌جاگشتم و‌گشتم‌در‌شهر هیچکس‌هیچکس‌اینجا به‌تومانندنشد... :) @omidgah
19.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چہ‌زیبا "شهادت"...💔 بہ‌پایتان‌پیچیددراین‌دنیا ؛ ونگذاشتید‌دنیا‌پاپیچتان‌شود (: @omidgah
"پنج شنبه" است... می شود محضِ رضایِ خدا "نگاهت" را "صدايت" را خیراتِ دلم کنی؟ دوستان شهدایی التماس دعا @omidgah
میگفت: آدم‌ با‌ یه شب‌ دو‌ شب‌ به جایی‌ نمیرسه باید‌ ایمانت‌ دائم‌ باشه و‌ عملت‌ مداوم. اینکه یه شب‌ بری‌ هیئت‌ و‌ کلی‌ گریه کنی بعدش‌ انتظار‌ داشته باشی نفس‌ مسیحایی‌ پیدا‌ کنی‌ اینجوری‌ نیست.. دو سه روز‌ بعد‌ می‌بینی‌ تو‌ منجلاب‌ دنیا گرفتار‌ شدی! - 🌹 @omidgah
✨| وقتی که در سفر راهیان نور در منطقه فکه یکی از رفقایش روضه حضرت زهرا(س) را خواند. یکدفعه روح الله از جا بلند شد و گفت: سید رسیدی به گوشواره...از رقیه بخوان...از بیابان های داغ...پای برهنه...دست‌های سنگین دشمن. روح الله این ها را می گفت و بلند بلند گریه می‌کرد. از خود بی خود شده بود همه با دیدن حال روح الله به گریه افتادند. آخر او عاشق حضرت رقیه بود. وقتی جنگ در سوریه شروع شد و شنید تکفیری ها تا حرم حضرت رقیه رسیدند بی قراری هایش بیشتر شد. حتی نمی توانست به راحتی غذا بخورد. می گفت: من نباید الان اینجا باشم و آن حرامی ها برسند نزدیک حرم حضرت رقیه، من باید بروم. آنقدر بی قراری کرد تا او را پذیرفتند، آن هم به حضور و با بهترین مرگ ها. . • "شهید روح الله قربانی"