eitaa logo
اُمّ الشهداء
233 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
503 ویدیو
10 فایل
•| السلام علیک یا فاطمه الزهرا |• • • اونا که شبونه همه دنیا رو گرفتند • تو وحشت شط چادر زهرا رو گرفتند •|۲۵ اسفند هزار و چهارصد و دو |• • • حرف هاتون رو میشنوم https://harfeto.timefriend.net/17104603200967 • • دعام کنید لطفا🌱 خادم : @khademshohadda
مشاهده در ایتا
دانلود
اگه صبح‌ها به محبوبت پیام بدی، ! و الا آخر‌ شبا که همه میشن!! هم یعنی که آقا درسته خواب بودم ولی صبح که پا شدم، اولین دغدغه‌ام تو بودی!! اصلاً دیشب بازم خوابت رو دیدم!! فکر صبح و شبم تویی!😔 @sh_hosein
جهان را سیرت و آیین چنینست ای مسلمانان که مردانِ حقیقت را در این عالم دُژَم بینی @a1b1d8
دُژَم:کلمه ی اصیل ایرانی به معنی دلتنگ، خشمگین، افسرده،خسته
اُمّ الشهداء
نکته ای حرفی انتقادی خاطره ای پیشنهادی در مورد " محسن وفایی " 🥰 اینجا 👇 بگو میشنوم 💚 https://ha
بزرگوارین 🥰 خداروشکر که دلتون پیش بیت الاحزان حضرت زهرا سلام الله گیر کرده ان شالله که برکت داشته باشه براتون 🌱 چشم محضر اباعبدالله نائب الزیاره دوستان قرآنی و خانواده هاشون هستم ... شماهم لطفا برا حقیر دعا بفرمایید یاعلی 🌱
الوداع ... 💔
4_5877232728155360384.mp3
4M
تقدیم به شهدا💔
هدایت شده از -ڴنبد آبے شݪمچہ🍃💚
رتبه‌اول‌کنکور‌سال۶۴بود و دانشجــوی پـــزشکی دانــشگاه شهـیدبهشــتــی آخریـن‌دسـت‌نوشته‌اش‌این‌بود: صفایی‌ندارد‌ ارسطوشدن‌ خوشاپــرکشیدن پــرســتـو شــدن...
یه پیشنهاد عالی 🥰👇
🌱 یکی از اتفاقات جبهه،رفاقت هایی بود که میشد مثل برادری 🥰 رفاقتی که گاه آدم‌ها را از برادر خونی بهم نزدیک‌تر می‌کرده است و آن‌قدر ریشه‌دار و عمیق می‌شده که تبدیل به اخوت و برادری واقعی می‌شده است. ماجرای بین حمید داوود آبادی و شهید مصطفی کاظم زاده نیز از همین برادری‌هاست. دو نوجوان کم سن و سال که در روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی با هم آشنا می‌شوند و بعد از آن هم با هم راهی جبهه شده‌اند و در نهایت نیز شهادت مصطفی او را از حمید که برادر واقعی‌اش شده بود، جدا می‌کند.    شرح رفاقت حمید و مصطفی آن‌قدر شیرین است که وقتی به لحظه‌ی جدایی آن دو می‌رسد، حمید می‌گوید: «دیدم که جانم می‌رود.» حالا بعد از سال‌ها حمید داوود آبادی شرح این رفاقت را مکتوب کرده است و در کتابی 320 صفحه‌ای از اولین روز آشنایی با مصطفی تا روز شهادت و بعد از آن خاک سپاری او گفته است و البته نام آن را هم به یاد سخت‌ترین لحظه‌ این رفاقت گذاشته است: «دیدم که جانم می‌رود» زبان کتاب در اغلب موارد زبان گفتار و روانی است که به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند و در کنار آن نیز نویسنده با ذکر برخی از خاطرات طنزی که خود در جبهه آن‌ها را تجربه کرده، سعی کرده هم مخاطب را بیشتر جذب کند و هم تصویری واقعی از حضور رزمندگان در صحنه‌های نبرد ارائه کند.  🌱|@omoshohada 👈 بیا به جمع ما
اُمّ الشهداء
🌱 برشی از کتاب: داخل سنگر کنار یکدیگر دراز کشیدیم. سقف آن‌قدر کوتاه بود که حتی نمی‌شد به راحتی نشست. شروع کرد به خنده. با خوشحالی گفت:   - امروز من می‌رم.   گفتم: اول بگو ببینم این مسخره بازی چیه که از صبح در آوردی؟ مگه تو نبودی که همه‌اش می‌گفتی بیا عکس بگیریم، ولی حالا که من می‌گم عکس بگیریم، حضرت عالی ناز می‌کنی؟😏 که چی صبح من رو جلوی بچه‌ها ضایع کردی؟ هرچی گفتم بذار یه عکس تکی ازت بگیرم، گفتی باشه بعداً وقت زیاده، اصلا ازت توقع نداشتم. یک‌دفعه پرید صورتم رو بوسید و با خنده گفت: اصلا ناراحت نشو، فکرش رو هم نکن. من امروز بعد از ظهر می‌خوام برم! 💔 تعجبم بیشتر شد. گفتم: خب کِی می‌خوای تشریف ببری؟  با همان شادی، دست‌هایش را به هم مالید و گفت: - من... امروز... شهید می‌شم! 🥺 فکر کردم این هم از همان شوخی‌های جبهه‌ای است که برای هم‌دیگر ناز می‌کردیم. ولی شوخی نمی‌کرد، چون چهره‌اش جدی جدی بود. سعی کردم با چند شوخی مسئله را تمام کنم و حرف را به موضوعات دیگر بکشانم، که گفت:    - حمید جون، دیگه از شوخی گذشته، می‌خوام باهات خداحافظی کنم. حالا هرچی که میگم خوب گوش کن. کم کم باورم شد که می‌خواهد بار سفر ببندد، ولی باز قبول و تحملش برایم مشکل بود. پرسیدم: مگه چیزی یا خبری شده؟    حالتی عجیب به خودش گرفت و گفت:    - آره. من امروز بعد از ظهر شهید می‌شم؛ چه بخوای چه نخوای! دست من و تو هم نیست. هرچی خدا بخواد، همونه. سپس شروع کرد خوابی را که دیشب دیده بود، برایم گفت. خوابش حکایت از آن داشت که بعد از ظهر امروز به شهادت می‌رسد. کم کم لحن حرف‌هایش عوض شد و شروع کرد به نصحیت و توصیه. وصیت شفاهی‌اش را کرد. حرف‌هایی زد که برای من خیلی جالب بود. مخصوصاً در پاسخ به این سوالم که:  - مصطفی، تو شهادت رو چگونه می‌بینی؟    در حالی که دست‌هایش را به دور خود پیچیده بود و فشار می‌آورد، ناگهان آن‌ها را باز کرد و نفس عمیقی کشید و گفت:    - شهادت رهایی انسان از حیات مادی و یک تولد نو است. شهادت مانند رهایی پرنده از قفس است.  🌱|@omoshohada 👈 بیا به جمع ما
اُمّ الشهداء
🌱 مصطفی داشت میرفت ... من اما نمیخواستم بروم ... 🥺 🌱|@omoshohada 👈 بیا به جمع ما
دعاگوتون هستم ... 🥰 و به یاد شهدا 🥺 🌱|@omoshohada 👈 بیا به جمع ما
عجیبه ! گاهی بعضی از اوناییکه یه زمانی بیشتر وقتتو با اونا بودی دیگ حال و حوصله ات ، رو هم ندارند ...
🌱 زیارت پدر شهیدان مدافع حرم مصطفی و مجتبی بختی ، حرم مطهر رضوی 💔 شفای این پدر عزیز، سوره حمد را قرائت بفرمایید ... 🌱|@omoshohada 👈 بیا به جمع ما
🌱 کاش بودی ... 💔🥺😭 به نیابت از شما زیارت میکنیم عتبه رو ... آقای رئیس جمهور 😔🥺 🌱|@omoshohada 👈 بیا به جمع ما
🌱 خدا کند بترسیم ... 🥺 🌱|@omoshohada 👈 بیا به جمع ما
هدایت شده از حسن مرادی
خیلی پشت طلبه های مدرسه علمیه امام خمینی ره دو صحبت می کنند که این ها ناز پرورده هستند و چه می فهمند محرومین چی می کشند و اصلا سختی ندیدند و ... اما من به عنوان کسی که بالاخره چند تا جهادی و منطقه محروم رفتم، انصافا تو این دوره زمونه، طلبه هایی به سفتی و محکمی و تاب آوری این ها ندیدم خدایی هر غذایی بدی، با ذوق و شوق می خورند هر جایی اجازه بدی می خوابن، و هیچ احساس نیاز به متکا و پتو ندارند گرما و سرما را به راحتی تحمل می کنند در سخت ترین شرائط مثل گرمای بالای پنجاه درجه خوزستان یا مرز مهران حاضر به فعالیت های سخت هستند در مترو ، در خیابان های شمال شهر،بدون هیچ ترس و خجالتی از اسلام و انقلاب می گویند و خوش به حالشان که چه قدر هم پشتشان حرف می زنند و گناهانشان را می شورند پ ن: عکس مربوط به امروز صبح است، از نیمه های شب کنار خیابان مرز مهران، خوابیده اند تا از فردا به مدت سه روز به زائران در حال عبور از مرز کمک کنند @hasanemoradi
💔 خوشابه حالت سید ... الحمدلله که تو کشور عراق هم برات محبوبیت ایجاد شده به دست خدا 🥰🥺 🌱|@omoshohada 👈 بیا به جمع ما
هدایت شده از مکروبه...
اگر رسیدیم و دیگر شوقی نمانده بود چه؟(:
15.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💊کپسول اربعین ۴ تو مسیر پیاده روی با رفیقم در مورد چی حرف بزنم؟ آخه حوصله ام سر میره😰 بر بال ملائک @seyyed_kazem_roohbakhsh
✏️ اگر می بینیم که روابط رفاقتی ما بی کیفیت شده و اغلب از آن هستیم بخاطر آن است که رابطه ما با خدا شده است. ✅کانال رسم رفاقت 🔰eitaa.com/Rasmerefaghat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 تربیت حسینی 🥰 رحمت و رضوان خدا بر پدر و مادر های این فرزندان ... 🌱|@omoshohada 👈 بیا به جمع ما
با یقین آمده بودیم و مردد رفتیم به خیابان شلوغی که نباید رفتیم @a1b1d8
یاد باد آن که ز ما وقتِ سفر یاد نکرد به وداعی دلِ غمدیدهٔ ما شاد نکرد🙃 @a1b1d8
گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم چون سخت بود در دلِ سنگش اثر نکرد @a1b1d8
هدایت شده از شیخ فرهاد فتحی
حقیقتا فقیه دوراندیش، سیاستمدار حاذق و آقا هستند و فقط ایشان میتوانست کشوری که در آستانه ی براندازی بود را دوباره به این نقطه ی وفاق ملی نسبی برساند و چنین از نظام اسلام محافظت کند. الحمدلله در دورانی زندگی میکنیم که رهبرمان چنین ‎ هستند. یاعلی... ✔️ | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/1246560365Ca5e65155c1
🌱 تجربه جدید عبور از طویریج به جای طریق اصلی 🤷‍♂️ ان شالله 🥰 لحظه شماری برای دیدار ارباب 🥺💔 🌱|@omoshohada 👈 بیا به جمع ما