eitaa logo
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
1هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
97 فایل
مآدرساداٺ!🙃 فڪرڪن‌مآ‌بچہ‌هاٺیم🙏 دسٺ‌محبٺ‌بڪش‌به‌سرمون؛🙃🙂🌹 اینجاهمہ‌مهماڹ‌حضرت زهرا س هستی زیرنظر مدافع حرم عمه سادات 😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚: @bs_hoseini
مشاهده در ایتا
دانلود
با لبخند گفت: نه !!! اما اینجا جاش نبود!!!🙂🙂و به خوش و آرتین که اون طرف تر منو نگاه می کرد،اشاره کرد!!!!👉🏻👈🏻 راست می گفت!!!😩 از خجالت سرخ شدم،شبیه گوجه🍅!!!!😊 طاها رو گذاشتم زمین و به سرعت از اونجا دور شدم!!!!🏃🏻‍♀🏃🏻‍♀ یه خرده گریه کردم!!!😭😭😭 بعد که آروم شدم،برگشتم تو خونه!!!🏠 دیدم رئوف،نگران دنبال چیزی میگرده!!!😰😰 رفتم جلو و گفتم:چیزی شده؟؟؟🤨🤨 برگشت و نگاهش رو من ثابت موند!!👁👁 حس کردم دارم آب میشم!!!💧 یک دفعه مثل آتیش🔥،جرقه💥 زد:معلوم هست تو کجایی؟؟؟؟🤨🤨همه جا رو دنبالت گشتم!!!!👀👀 همش با خودم می گفتم نکنه اتفاقی واسش بیوفته!!!!😧😧😧 این دفعه دیگه اصلا باورم نمی شد!!!😳😳😳 یعنی چی؟؟؟🤔🤔 چرا نگرانم شده بود؟؟؟🧐🧐🧐 اونقدر تو شوک حرف هاش بودم، که نفهمیدم از فعل های مفرد استفاده کرده!!!😐😐 بعد که آروم شد،گفت:ببخشید!!!😔😔😔 چرا چشم هاتون سرخه؟؟؟👁👁❤ بعد از اینکه غیب شدید،فکر کردم به خاطر حرف های من قهر کردید!!💁🏻‍♂به همین خاطر،عذاب وجدان داشتم!!!😬😬 پس بگو چرا نگران شده!!!😥😥 یه بغض خیلی بد، گلوم رو فشار می داد!!!🥺🥺 من فکر میکردم...فکر میکردم....دوس....دوستم داره!!!!!🥰🥰 نگو از روی عذاب وجدان،نگرانم شده!!!!😨😨 تمام حرصم😤 رو تو صورتش خالی کردم: من به نگرانی شما نیاز ندارم!!!!😬😬 و به داخل خونه🏠 رفتم. یا بهتر بگم:فرار کردم!!!🏃🏻‍♀🏃🏻‍♀🏃🏻‍♀ . . رسیدیم کوه دشت!!!!😌😌 تمام راه،به دعوام با رئوف فکر میکردم!!!🤔🤔🤔 من واقعا دوستش داشتم!!!😍😍😍😍😍 اما اون......... با اون حرف هاش فهمیدم، من براش حکم یک خواهر دارم!!!👩🏻👩🏻 اما من نمی خواستم براش فقط خواهر باشم!!!!❌❌ از ماشین🚘پیاده شدم و رفتم تو اتاقی که قبلا بهمون دادن!!!!🙃🙃 بعد از این که کوله ام رو گذاشتم زمین، یه تیپ حسابی زدم!!!🤩🤩 خودکاری رو که خانم هاشمی به بابا قرض داده بود، و وسایلی که برای کاردستی استفاده کردم رو برداشتم و رفتم دم در اتاق خانم هاشمی!!! در زدم!!!!!🚪 یکی گفت:بیا تو!!!!اما خانم هاشمی نبود!!!!😮😮 در رو باز کردم و رفتم تو!!!🤗🤗 ببخشید خانم هاشمی....... دیگه نتونستم ادامه بدم!!!!😟😟 سرم رو انداختم پایین و گفتم:آقا رئوف........ ◦•●◉✿کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ✿◉●•◦
سرم رو انداختم پایین و گفتم:آقا رئوف!!!شما که وضعتون مناسب نیست،چرا میگید بیام تو؟؟؟؟😠😠 و با عصبانیت اتاق رو ترک کردم!!!!😡😡 فکر کنم بنده خدا، خودشم انتظار نداشت من باشم!!!!!😳😳 آخه با یه رکابی،وسط اتاق دراز کشیده بود!!!!😟😟 رفتم تو حیاط و روی یه صندلی نشستم!!!!🧘🏻‍♀🧘🏻‍♀ به این دو روز فکر میکردم که احساس کردم، یکی کنارم نشست!!!🧘🏻‍♂🧘🏻‍♂ رئوف بود،اما با فاصله نشسته بود!!!🙃🙃 دوباره اون بغض اومد سراغم!!!!!🥺🥺🥺 اصلا دلم نمی خواست جلوی رئوف بشکنه!!!!😭❌ برای همین پاشدم که برم!!!🚶🏻‍♀🚶🏻‍♀🚶🏻‍♀ صدام کرد:بشین!!!😐😐 تو دلم گفتم:نمی تونی بهم دستور بدی!!!😠😠 اما نشستم!!!!!😏😏 با آرامش شروع کرد به حرف زدن:نمی دونم چی بگم!!!راستش فکر کردم آرتینه!!! برای همین گفتم: بیا تو!!!!☹☹ ما امشب بر می گردیم همدان!!!!😕😕 خواستم حلالیت بگیرم!!!😥😥 پس امشب میخواست برگرده!!!🥺🥺🥺 بغضم داشت میشکست!!!!🥺😢 سریع پاشدم!!!🕴🏻🕴🏻🕴🏻 قبل از رفتنم گفتم:شما خیلی خوشگل و نجیب هستید!!!!مواظب باشید با خوبی هاتون،دیگران رو به گناه نندازید!!!!!😔😔😔 گفتم و سریع دور شدم!!!🚶🏻‍♀🚶🏻‍♀🚶🏻‍♀ اما صداش رو شنیدم:طهورا خانم!!!لطفا صبر کنید!!!!🙏🏻🙏🏻 میخواستم وایستم،اما نتونستم!!!!😞😞 بغضم شکست!!!!😭😭😭😭😭 بعد یه خرده از پشت حیاط،اومدم بیرون!!!!!😕😕 دیدم رئوف با ساک کوچیکی دم دره!!!!!🧳🧳 تا منو دید،خواست بیاد سمتم!!!😮😮 اما افسانه خانم صداش کرد و رفت!!!!😟😟 برای همیشه رفت!!!!🥺🥺🥺 رفت همدان و دل من رو با خودش برد!!!!😢😍💔 رفت همدان،جایی که از تهران،صد ها کیلو متر دور تره!!!!!😭😭😭 رفت....... ◦•●◉✿کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ✿◉●•◦
رفت...... . . . ۴ سال بعد چند روزه دیگه عیده و ما(من و خانواده ام)میخوایم بریم مشهد(غیر از زیارت،اونجا خونه ی پدربزرگ و مادربزرگ و کلا فامیل های پدریمه)😌😌 خیلی خوشحالم!!!!😆😆 راستش برای خودمم این همه هیجان عجیبه!!!!🤨🤨 آخه بعد از رئوف🥺خیلی کم صدا شده بودم!!!🔕🔕 مثل یه گوشی که روی حالت بی صدا باشه،خیلی کم حرف میزنم!!!📱🔕 مامانم اول خیلی بهم مشکوک شده بود،اما بعد براش دیگه عادی شد!!!😐😐 نمی دونم، اما حس می کردم لحظه ی دیدار یار نزدیکه.........😍😍 . . رسیدیم.😎 کل راه به رئوف فکر میکردم!!!😙😙 نمی دونم چرا؟؟؟🧐🧐 بعد از اون سفر،سعی کردم بهش فکر نکنم،اما نشد!!!😞😞 از ماشین پیاده شدم!!!!🚘 مطمئن بودم آرمان الان تو خونه ی مامان بزرگه!!!!👵🏻 (آرمان پسر عمه ی منه که ۳ سال ازم بزرگ تره)🤗🤗 راستش نمی خواستم ببینمش،حداقل فعلا!!!😑😑 چون یه جوریه،نه اینکه بگم هرزهس!!!اما یه جوری نگاهم میکنه!!!!👀👀 از بابا و مامان اجازه گرفتم و رفتم سمت حرم!!!🕌🕌 . السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا ✋🏻✋🏻 وارد حرم شدم!!!😚😚 میخواستم دل پرم رو تو حرم خالی کنم!!!😥😥 اما باید یه گوشه مینشستم بعد!!!😀😀 وارد صحن سقاخانه شدم!!!!🌹🌹🌹 با دیدن گنبد،دیگه بغضم شکست!!!!🥺😭 دنبال یه گوشه ی دنج میگشتم،تا با آقا،درد و دل کنم!!!🗣🗣 آهان!!!😄😄 اونجا عالیه!!!😁😁 یه گوشه ی دنج که به کل صحن،مشرفه!!!😆😆 نشستم اونجا و کتاب دعام رو باز کردم!!!📕 خواستم دعا رو شروع کنم که..... آخ سرم!!!😵😵 یه کتاب دعا،از اون بزرگا افتاد رو سرم!!!!!😯😯😯 سرم رو آوردم بالا تا به کسی که اون رو انداخته بود، یه عالمه فحش بدم.اما!!!!!😮😮😮 نمی تونست خودش باشه!!!!😳😳😳 رئوف اینجا چی کار میکنه؟؟؟؟؟.....🤨🤨🤨 ◦•●◉✿کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ✿◉●•◦
رئوف اینجا چی کار میکنه؟؟🤨🤨 با بُهت تو چشاش نگاه کردم!!!😳😳👁 سرش رو انداخت پایین!!!🙈:سلام طهورا خانم!!!☺☺ سرم رو انداختم پایین:سلام آقا رئوف !!!!☺☺☺ نشست کنارم، با فاصله!!!😌👤 👤 پرسیدم:شما اینجا چی کار می کنید؟؟؟🧐🧐🧐 سوالم احمقانه بود!!!!🤓🤓🤓 با کمی تعجب🙄گفت:یعنی نمی تونم بیام زیارت؟؟؟؟🤨🤨🤨 سرخ شدم!!!☺☺:نه!!!منظورم اینه......اینه که واسم جالب بود اینجا دیدمتون!!!👀😙 باید می رفتم!!!!🚶🏻‍♀🚶🏻‍♀🚶🏻‍♀ اگه یکی از فامیل هامون منو می دید👀، بدبخت میشدم!!!!😱😱😱 خب.الان به چه بهونه ای از پیشش برم؟؟؟؟👣👣 الله اکبر الله اکبر با صدای اذان، از جام سریع بلند شدم!!!🕴🏻🕴🏻 گفتم:من برم به نماز برسم!!!!🏃🏻‍♀🏃🏻‍♀🏃🏻‍♀ و سریع، از اونجا دور شدم!!!!🙃🙃 آخیش!!!😄😄 نماز شروع شد!!!!!😎😎 الله اکبر 🤚🏻🧕🏻✋🏻 . نماز تموم شد!!!!😚😚 شدیدا تشنه بودم!!!🥵🥵 اما حال نداشتم،برم آب بخورم!!!🚰🚰 گفتم:خدایا!!!!خودت بهم آب برسون!!!🤲🏻🤲🏻 یک دفعه یکی یه لیوان آب گذاشت جلوم!!!🥤 اینقدر تشنه بودم🥵،بدون هیچ حرفی آب رو سر کشیدم!!!🤗🤗 بعد سرم رو چرخوندم،تا ببینم کی برام آب آورده!!!😜😜 رئوف بود!!!😫😫😫 با لبخند گفت:سلام بر حسین(ع) یادتون نره!!!!😎😎 زیر لب گفتم:سلام بر حسین(ع)!!!! بعد آروم گفتم:من به خدا گفتم،فرشته ها 🧚🏻‍♀واسم آب 🚰بیارن!!!اینکه مثل جن 👹میمونه!!!😏😏 خندید!!😂😂:خب منم فرشتم دیگه!!!🤪🤪 تو دلم گفتم:پروووو!!😒😒 آروم گفت:خودتی!!!!😜😜 با حرص😤نگاهش کردم!!!!👀👀 از جام پاشدم!!!!🕴🏻🕴🏻🕴🏻 من دیگه باید برم. مامانم نگران میشه!!!😰😰😰 رئوف،سرش رو انداخت پایین و سرخ شد!!!☺☺ با صدای آرومی که منم به زور شنیدم،گفت:از دیدنتون خوشحال شدم!!!😁😁مواظب خودتون باشید!!!!😉😉😉 بعد رفت،زیارت!!!!🕌🕌 دوباره اون بغض لعنتی، گریبان گیر گلوم شد!!!!🥺🥺🥺..... ◦•●◉✿کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ✿◉●•◦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اِلهى‏ عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ، و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيک‏ الْمُشْتَکى‏، وَ عَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ‏ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى‏ فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى‏ فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ‏ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى‏ اَدْرِکنى‏ اَدْرِکنى‏، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ. 💚💚💚💚💚 قرارِصبح‌مون…(:✨☘️ بخونیم‌دعآی‌فرج‌رآ؟🙂📿 -اِلٰهے‌عَظُمَ‌الْبَلٰٓآ،وَبَرِحَ‌الخَفٰآءُوَانْڪَشِفَ‌الْغِطٰٓآءٌ…!🌱 …!🌸🍃 😊 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 [♥️] هر زمان... (عج) رازمزمه‌کند... همزمان‌ (عج)‌ دست‌های مبارکشان رابه سوی‌آسمان‌بلندمی‌کنندو‌ برای‌آن ‌جوان‌ میفرمایند؛🤲 چه‌خوش‌سعادتندکسانی‌که‌ حداقل‌روزی‌یک‌بار را زمزمه می‌کنند...:)❤️ ♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
‏‏‏‏‏‏‏🖤🥀👌😍 باسلام داریم یه ختم قرآن میزاریم هر صبح یه صفحه میزاریم هر کس دوست داره بخونه و همراهی کنه زیاد وقت نمیبره ثوابشو هدیه میکنیم به روح حضرت زهرا س و برای سلامتی و ظهور آقا صاحب الزمان عج ،وشادی روح شهدا و سردار دلها ،رفع گرفتاریها و بلایا و بیماریها و آمرزش اموات اگه هیچ وقت وقت نکردین الان بهترین فرصته که قرآن را ولو یکبار ختم کنیم یه یا علی بگو ⇦⇦ @oshahid
🌸 به نام خالق یکتای جهان ✨‌که پیدا و نهان داند به یکسان 🌸به نام خالق خورشید و باران ✨خداوند طراوت، جویباران 🌸بار پروردگارا امروزمان را ✨نیز با نام تو آغاز می کنیم 🌸یار و پناهمان باش... سـ🌸ـلام روزتون پراز خیر و برکت💐 امروز سه شنبه ☀️ ۵ مرداد ١۴٠٠ ه. ش 🌙 ١٦ ذیحجه ١۴۴٢ ه.ق 🌲 ٢٧ جولای ٢٠٢١ ميلادى خـدایا وقتی نام تو را به زبان می‌آورم و تو را یاد می‌کنم در آغاز و نخستین تپش زندگی در کالبد خانه حضور پر شکوهت چنان قوتی در من می‌رویاند که گویی خشنود کننده ترین لحظه‌ها، دیدارها و انتظارها در این روز از آن من است با این نام می‌خوانمت: 🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃 🌸 الهـی بـه امیـد تــو 🌸
🍃🌷اولین سه شنبه مرداد ماه تون 🍃🌷پُر برکت با صلوات 🍃🌷بر حضرت محمّد ص و 🍃🌷خاندان مطهرشِ 🍃🌷الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ 🍃🌷وَآلِ مُحَمَّدٍ 🍃🌷وَعَجِّلْ فَرَجَهُم 🍃🌷صبح تون پر از خیر و برکت 💚بر چهره‌ے پُر زِ نورِ مَهدے صلوات ‌ 💚بَهرِ فرج و ظُهورِ مَـهدے صلوات ‌میلیونها صلوات به نیت شفای همه بیماران سهم شما پنج صلوات و حداقل یکبار اشتراک گذاری ... 🌸اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 💚مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌸وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‌‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍•┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈• 💖‍ ‍ ‍🍀‍ 💖‍ ‍ ‍ 🍀‍ ‍ ‍💖 ‍ ‍ 💠🌸💠🌸 🌸 💠 🌸 🌸اولین ســـــلام صبــحگاهے تقـــدیم بہ ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)🌸 ✨السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ☘ یا اباصالحَ المَهدي☘ یا خلیفةَالرَّحمن☘ و یا شریڪَ القران ☘ ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ☘ سیِّدے و مَولاے ☘ ْ الاَمان الامان 🌱 🌱 💚 اے يوسف زهرا! رخ از پرده عيان فرما آخر نظر لطفے بر خلق جهان فرما تا چند پريشانے بے روے تو ويرانے اے گوهر رحمانے! رخساره نشان فرما عالم همہ گلشن ڪن از نور تو روشن ڪن چون روضہ رضوانے هر سوے و ڪران فرما ❤️ ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️⃟🌻 •|دل‌من‌لڪ‌زده‌تاڪنج‌حرم‌بنویسند •|مرغڪۍنالہ‌ڪنان‌میل‌پریدن‌دارد 🎞|↫ 💚 ♥️|↫ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
به عشق حضرت حیدر، به عشق آل‌علی به عشق حضرت زهرا، به طلعتِ نبوی همیشه ذکرِ لبانم به هرکجا این است علی امامِ من است‌و منم غلامِ علی
💚 🌹✨ دشمݩ‌بداند...👌🏻 هفت‌آسماݩ‌و😌 اوج‌فلڪ.راڪه‌ردڪݩد🚶🏿‍♂️...😁 قدش‌نمیرسدڪه😎😏 سید‌علی‌خامنه‌اےرارصدڪند . . .😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️🍃 شهادت مى‏‌دهم که تویى امیرمؤمنان،🌱 آن حقّى که قرآن به‏ ولایتت گویا شد؛ و رسول خدا ﷺ در این زمینه، براے تو، از امّتت، پیمان گرفت!...🍃 فرازےاززیارت‌‌غدیریه " امام هادے علیه‌السّلام " 👌👏👏👏 💚✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 🥀🕊 🔹 پنج مرداد ۱۳۶۷ منافقان به قصد تهران حرکت ڪردند ، اما در ۳۴ کیلومتری کرمانشاه با شکستی مفتضحانه میدان را خالی کردند . 🤲
‹🕊🤍› - - عاشق‌اهلِ‌ترس‌نیست! ناخدایی‌کہ‌از‌طوفان‌بترسد هرگز‌به‌مقصدنمےرسد…! ♥️•|😍💚🌹 ــــــــــ ـ ـ ـ ـ❁ـ ـ ـ ـ ــــــــــ 📕⃟♥️
با سلام و ارادت پخش شارژهای عیدی😍😃 💚 ❤️ در روز عید غدیر خم در کانال ریحانة النبی (س)🤩 کسانی که آنلاین باشند عیدی دریافت خواهند کرد😊 نگین نگفتیم😉👌👌👆👆👆 🦋 @oshahid 🦋 کانال را به دوستانتون معرفی کنید☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
Γ📲🍃•• 💚🥀🕊✨ ازدوست‌دردی‌به‌یادگاردارم کان‌دردبه‌صدهزاردرمان‌ندهم♥️(: ✋🏼...🥀 🌸🌿
💚✨🥀🕊 🥀شهيدامیر سلیمانی 🕊فرزند:احمد 🕊متولد:1378/08/02 🕊تاریخ شهادت:1399/02/03 🕊سن شهادت:21سالگی 🕊محل تولد:ارومیه 🕊محل شهادت:مرز ارومیه 🕊وضعیت تاهل:مجرد 🕊تحصیلات:فوق دیپلم مهندسی برق هواپیما 🕊درجه:سربازی 🕊استان سکونت:آذربایجان غربی 🕊شهر سکونت:ارومیه 🕊نوع استخدام:سرباز مرزبانی 🕊تاریخ حادثه:1399/02/03 🕊استان حادثه:آذربایجان غربی 🕊محل دفن:قطعه٧شهداء باغ رضوان ارومیه 🥀 عجل الولیک الفرج به حق زینب کبری با یاد شهدا شاد با یک صلوات🙃 ☆🌹☆🌹☆🌹☆🌹☆ 💚✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•°🌱 حیدرۍ‌وار‌بیا‌حیـدر‌ڪرار‌زمان جمڪران‌منتظــر‌منبر‌مردانہ‌توست پرده‌بردار‌از‌این‌مصلحت‌طولانے ڪه‌جہان‌معبدو‌منزلگہ‌شاهانه‌توست..♥️ 💚✨🌹 ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج✨💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"🌿📷" • درپوششِ‌مشکۍِحریرت؛ صدرنگـِ‌دل‌انگیزنھان‌است🎨 درحجب‌و‌حجابِ‌فاطمۍات؛ زیبایۍِصدنقشِ‌جھان‌است🌿' • • ------------------------"🌿📷" • •💚• 😍✨💚🌹
| ۵ مرداد ۱۳۶۷؛ سالروز عملیات مرصاد منافقان به قصد تهران حرکت کردند اما در ۳۴ کیلومتری کرمانشاه با شکستی مفتضحانه میدان را خالی کردند. پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ مردم آن روز به میدان آمدند و کسی از جنگ خسته نبود...!