eitaa logo
الوافي
561 دنبال‌کننده
800 عکس
85 ویدیو
54 فایل
(33202) 52 - ونقل من كتاب أحمد بن محمد بن أبي نصر، عن الرضا (عليه السلام) قال: علينا إلقاء الأصول وعليكم التفريع. وسائل الشيعة (آل البيت) - الحر العاملي - ج ٢٧ - الصفحة۶۲. ✔️نبذ من الفقه أی أصول الفقه عند الفقهاء. ✔️ التفریع . ادمین @Mohiuddin76
مشاهده در ایتا
دانلود
الوافي
📍 استصحاب حال شرع یا تنقیح مناط . نوع دیگری از برائت را می توان نام برد تحت عنوان برائت مستمره که ب
📍علوم قضایی. علم قضا به شاخه ای از حکمت عملی اطلاق می شود که قاضی بر عکس فقیه به شناخت تخصیص و تعمیم موضوع در عرف و لغت زمان صدور اتهام و جرم می پردازد، در حالی که فقیه به تعمیم و تخصیص موضوع در عرف و لغت زمان صدور حکم می پردازد. علم قانون (یاهمان اصطلاح غلط علم حقوق) چیزی غیر از علم قضا است، علم قانون همان علم فقه اسلامی است . اساس عمل قاضی در علم القضاء اصالة برائة مستمره است؛ یعنی مفروض قاضی آن است که متهم متهم است مگر خلافش ثابت شود آنهم از اماراتی محکم که مجموع آنان باعث رفع اتهام می شود . برعکس کار وکلاء (فرقی بین وکلای عام و خاص نیست)، که اساس کار آنها در علم وکالة اصالة برائة اصلیة است؛ یعنی در صدد آن است تا بري الذمة بودن موکل خود را ثابت کند. هر دوی قاضی و وکیل در استفاده از علم تفسیر قانون (تئوری های عدمي قانون[فقه]/همان اصول فقه) مشترک اند. @osol_fegh .
الوافي
📍علوم قضایی. علم قضا به شاخه ای از حکمت عملی اطلاق می شود که قاضی بر عکس فقیه به شناخت تخصیص و تعمی
📍علوم قضایی ۲. به عبارتی دیگر قاضی در علم القضاء به استصحاب حال قانون تمسک می کند، و وکیل در علم الوکالة به استصحاب حال عقل (عرف) بر برائة ذمه موکل خود. اما زمانی که وکیل در دفاع خود از مدعي دفاع می کند، در واقع در حال چینش امارات و نشانه های عرفی لغوی در تعمیم و تخصیص موضوع برای مجرم شناختن متهم است، یعنی وکیل در ساحت دفاع از مدعی همکار قاضی می شود در تعمیم یا تخصیص موضوع به منکر، و موظف است امارات را به بهترین وجه برای قاضی در اثبات جرم متهم، تقریر کند . پس ساحت وکیل در دفاع از منکر (متهم) استصحاب حال عقل و عرف است. و ساحت وکیل در دفاع از مدعی استصحاب حال قانون است‌. 🌅 مجلس شورای اسلامی ، محل اجتماع وکلای عام. @osol_fegh .
📍سپاه پاسداران قدم اول امام در جهت تقریب مذاهب . برای ایجاد یک حکومت سیاسی واحد بین المسلمین به سه قدم نیاز داریم؛ قدم اول قشون واحد قدم دوم اقتصاد واحد قدم سوم سیاست واحد دانستیم که علم سیاست در جهان اسلام بخشی از علم القانون (فقه اسلامی) است بعنوان حفظ شریعت و قوانین شارع مقدس . و همچنین دانسته شد که سیاست بخشی از احکام تکلیفی است. امام خمینی با زیرکی تمام بعنوان یک فقیه سیّاس بنای قشون واحد را گذاشتند و این لشکر واحد امروز در عراق یمن لبنان و سوریه تحت عنوان نیرو های مقاومت حضور دارند. گام بعدی اقتصاد واحد اسلامی است که میتواند توسط کشور های مسلمان ایجاد شود . @osol_fegh .
الوافي
📍تقریر مدرسه میرزا محمد حسن شیرازی. مدرسه میرزا یکی از دو مدرسه مکتب الوافي است، ایشان بعنوان مجتهد مطلق منتسب که بالاترین عنوان اجتهادی بعد از مجتهد مطلق مستقل است، به تقریر خود از عرف و لغت بعنوان وسائل استنباطی مجتهد پرداخته و با قبول تقریرات فاضل تونی بعنوان مجتهد مطلق مستقل از منابع احکام، به شرح عرف و لغت بتقریری ذیل همت کردند؛ ایشان عرف و لغت را تابع مکتب معالمي که خود سالیانی دراز تلمذ درس شیخ اعظم را داشتند، تقریر کردند. ایشان تابع مکتب معالمي عرف و لغت را حول محور قواعد کلامی به بحث گذاشتند، به شیوه ای که برای شناخت عرف و بناء عقلا عصر تشریع به قاعده قبح عقاب بلا بیان تمسک کردند یعنی گفته اند اصل بر برائت ذمه به حکم شرعی است به قبح عقاب بلا بیان . اقول: اولا واجب عقلی آنچیزی است که فاعل آن مستحق مدح و تارکش مستحق عقاب باشد اما در مورد واجب شرعی باید گفت که فاعل آن مستحق ثواب و تارک آن مستحق عقاب است، و در فعل حرام نیز برعکس، پس این محل برای شناخت علامات (حکم وضعی) محل تمسک به قاعده کلامی نیست زیرا حکم تکلیفی علامات خود را خود میآورد!!! ثانیا قانون از قِبَل شارع می آید و خداوند فرموده ماکنا معذبین حتی نبعث رسولا ، پس استناد به عرف و بناء عقلای فطری چون قبح عقاب بلا بیان زمانی صحیح است که علامات و احکام وضعی از جانب شارع نباشد تا به حسن و قبح استناد کنیم اما ما دانستیم که اولا انفتاحی هستیم ثانیا اما العجیب کل العجیب از استاد آیت الله سبحانی که از یک سو سیره را رد می کنند و می گویند اگر سیره به مرا و مسمع معصوم برسد پس میشود تقریر و از طرفی دیگر طرفدارد سرسخت قبح عقاب بلا بیان اند ؛ می گویم به حضرت استاد روحی فداه که اگر سیره به مراء و مسمع معصوم رسید پس میشود علامت و حکم وضعی، پس واجب عقلی قبل از بعث رسول کالعدم است زیرا به اعتراف خود استاد سیره عقلائیه حجت نیست، حال چه چیزی باعث شده قبح عقاب بلا بیان از تحت سیره عقلائیه که حضرت استاد حجت نمی داند خارج شود، و رداء حجیت در فقه را به خود بپوشاند!!!. دانسته شد؛ عرف و لغت کلامی نمی تواند خصوصیات و علامات و امارات حکم شرعی را بیان کند: اولا چون مقوله وجوب و حرمت شرعی با وجوب و حرمت اعتقادی متفاوت است، و تا شارع علامتی که باعث تعمیم و تخصیص موضوع شود را بیان نکند آن علامت فاقد وجاهت قانونی است، به عبارت دیگر قانون گذار فقط حق تجدید نظر دارد !!! . ثانیا سیره عقلایی اگر به مراء و مسمع معصوم برسد می شود تقریر و از باب علامات منصوص شارع مقدس حجت است نه بناء عقلا و قاعده کلامیِ عقلاییِ فطریِ قبح عقاب بلابیان. در نتیجه دانسته شد؛ تنها مرجع صلاحیت دار برای اجتهاد در وسائل استنباطی یعنی عرف و لغت، منحصرا خود عرف و لغت و فقه الحدیث می باشند نه مطالعه وسائل استنباطی بوسیله قواعد عقلی کلامی . @osol_fegh .
📍فتوحات رمضانیة. راوی احادیث عرفانی عماد العرفاء حضرت شیخ محي الدین ابن عربي،در باب 71 فتوحات مکیه بحث مستوفی در زمینه ماهیة صوم دارند، ایشان با استفاده از لغت و احادیث و آیات خصائص کلمه صوم را به لحاظ عرفانی برسی می کنند. ایشان خاطر نشان می کند ماهیة صوم ماهیتی عدمی است، زیرا در دیگر عبادات خصائص وجودی دخیل است یعنی می گوید وضو بگیر زکات بده خمس بپرداز قصاص کن و... ولی در ماهیة صوم همچیز نفی است، به این عبارت که ؛ نخور نیاشام غیبت نکن و... . ابن عربی استفاده می کند که این ماهیة نفیی شباهت زیادی به نفی صفات از خداوند دارد و خداوند می فرماید لیس کمثله شیء. راوی احادیث عرفانی این بار اشاره می کند که وجود در لسان عرفا هیچ شباهتی به وجود در لسان فلاسفه ندارد، و عرفا کاملا نفی شباهت می کنند بین وجود مخلوقات و وجود باری تعالی . @osol_fegh .
📍گرایش های مذهب متکلمین در فقه. دعوا در مذهب متکلمین چنان بالا گرفت که به هم مسلکان خود ولو در برخی مباحث اختلاف داشتند، رحم نمی کردند. بطور کلی مذهب متکلمین در فقه به دوشاخه عمده معتزلیان و اهل حدیث تقسیم می شود، اهل حدیث نیز خود به زیر شاخه هایی چون اشاعره و وهابیت ... تقسیم می شوند. اهل حدیث که یک شاخه از مذهب متکلمین در فقاهت است بمثابه اخباریانی چون ملا محمد امین استرآبادی اند. چنانچه در کانال خواهد آمد و در جلسه اول تدریس الوافیة بیان شد، شکوک ملا محمد امین استرآبادی از تقریرات نادرست صاحب معالم از علم اصول استرآبادی را به شیوه اهل حدیث متکلمین کشاند ! در اهل سنت نیز به همین صورت فهم غلط مالک بن انس از مباحث امام صادق علیه السلام و ابوحنیفه باعث تشکیل مکتب فقهی مالکي و بالاتر از آن ایجاد گرایش اهل حدیث شد که در موطن آن دو مکتب فقهی دیگر متکلمین یعنی شافعی و حنبلی رشد کردند. @osol_fegh .
📍 مکتب فقهي اوزاعي. ابوعمرو عبد الرحمن بن عمرو اوزاعی، مجتهد مطلق اراضی شامات و شاگرد امام محمد باقر علیه السلام، موسسه مکتب اوزاعي می باشد. او استاد مالک بن انس امام مکتب مالکي و همچنین استاد محمد بن ادریس شافعي امام مکتب شافعي است. از اقوال منقول او بدست می آید که او جزو اولین مجتهدین اهل حدیث متکلمین بود. او همانند دیگر مکاتب فقهي مذهب متکلمین به توجیه احادیث فقهی و قوانین شریعت اسلامی بر اساس کبریات اعتقادی اهل حدیث متکلمین همت نهاد. @osol_fegh .
الوافي
📍علوم قضایی. علم قضا به شاخه ای از حکمت عملی اطلاق می شود که قاضی بر عکس فقیه به شناخت تخصیص و تعمی
📍الوثایق الغازانیة. رساله ای در علم قضا در دوره ایلخانی، تقدیم شده به هفتمین ایلخان، غازان محمود خان. این رساله در مورد بخشی از علم قضا است و در آن به توضیح چگونگی کتابت وثایق مالیه پرداخته شده. همانطور که گفته شد این رساله در علم قضا است نه در علم قانون (فقه) که در فقه در باب عقود و ایقاعات و احکام بدان پرداخته می شود. @osol_fegh .
الوافي
📍رابطۀ علم قضاء و علم سیاست. @osol_fegh .
در مورد رابطه علم قضاء و علم سیاست اندیشمندان اندیشیده اند و برخی همانند دانکن کندی و همکاران بر آن شدند که علم قضاء و علم سیاست هم پوشانی دارد، البته در عبارت از واژه قانون برای علم قضاء استفاده شده لازم بذکر است دقت در تعبیر در علم حقوق غربی قطعا به دقت تعبیر و موشکافی های فقهاء اسلام نیست! اما بدا به حال کپی کنندگان که چه احوالات ناخوشی دارند که در فهم اندیشه اندیشمندان مسلمان مانده اند، صحبت از فعالیت های این افراد که منجر به تشکیلاتی چون فقه های مضاف یا فلسفه های مضاف شده بسی غم بار است و مستدعی روضه ای مفصل است که محققین را با مقداری اشک از غم کار اینان کمی سبک کند، که چه بحال فقه اسلامی آوردند! کسانی که ریشه در هوا دارند، نه بوی از فقه اسلامی استشمام کردند و نه در فهم واژگان حقوق غرب به موفقیتی دست بافتند، طرد من هنا غادر من هناک!. در پست ضمیمه شده قبل بیان شد که علم قضا با علم قانون متفاوت است. در علم قانون به شناخت موضوع از حیث تعمیم و تخصیص در عرف زمان تشریع و قانون ریزی پرداخته می شود، اما در علم قضاء به شناخت موضوع از حیث تعمیم و تخصیص در عرف زمان تطبیق یعنی زمانی که مجرم یا مدیون موضوع را ایجاد کرده پرداخته می شود. در واقع در علم قضاء به پژوهش در مورد فعل صادر شده الان پرداخته می شود و در علم قانون در مورد فعلی (موضوعی) که در زمان تشریع و قانون ریزی صادر شده تا حکم آن زمان با دقت تمام شناخته شود. پس علم قضاء را بطور دقیق تر می توان اینگونه تعریف کرد : به علم شناخت ماهیات جرمی و مالی و کیفیت استخراج این ماهیات از بستر موضوعات جرمی و مالی، علم قضاء گویند . قضیه در علم سیاست نیز به گونه علم قضاء است، با این افتراق که در علم سیاست به شناخت ماهیات سیاسی پرداخته می شود که از بستر موضوعات کیفری پدید می آیند، و با این اشتراک که هر دوی علم قضاء و علم سیاست استنادشان در مقام تطبیق به علم قانون (فقه) است [باب احکام]، و همچنین اشتراک دیگر آن دو این است که هر دو در مورد ماهیات در عرف الان بحث می کنند نه در عرف زمان قانون گذاری و برای آن دو مهم است که الان چه اتفاقی افتاده تا بعد به سراغ منابع (علم قانون) بروند و با آن تطبیق کنند. تا اینجا با ملاحظه دو وجه اشتراک بین این دو علم نظریه دانکن کندی در مورد این همانی علم قضاء و علم سیاست واضح شد. اما برای وضوح وجه افتراق این دو باید به تبین موضوع سیاسی و موضوع قضایی پرداخت، که در پست بعدی بدان می پردازم. @osol_fegh .