eitaa logo
آموزش گام به گام مداحی
1.3هزار دنبال‌کننده
180 عکس
107 ویدیو
43 فایل
ارتباط با مدیر کانال لطفاً نقطه نظرات و انتقادات خود، راجع به نحوه چینش مطالب و... و حتی سؤالات خود را با ما در میان بگذارید تا در اولین فرصت رسیدگی شود.باتشکر @Shahrokh99 برای رفتن به اول کانال اینجا کلیک کنید.👇👇 https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir/4
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5850327618494137826.mp3
10M
#سید_رضا_نریمانی #روضه_امام_سجاد_علیه_السلام #اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام #فارسی https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir 👇👇👇👇👇👇👇👇
الحمدالله امشب همۀ گریه کنا دور هم جمع شدن ... شامِ شهادتِ امام سجادِ ... خیلی این آقا غریبه ... از غربت این آقا همین بس ، 35 سال گریه می کرد ... براش غذا می آوردن میزاشت کنار گریه می کرد ... آب براش می آوردن میزاشت کنار گریه می کرد ... هی می گفتن آقا چرا انقدر گریه میکنی؟... ناله ش بلند میشد می گفت خودم دیدم ... بابام گشنه بود ... تشنه بود کشتنش .... همچین که از کربلا برگشتن مدینه . وقتی بشیر اومد خبر آورد برا اهل مدینه ، دسته دسته مردم میومدن بیرون از شهر به آقا تسلیت می گفتن ... بعد از اینکه تسلیت می گفتن و دلداری میدادن ؛ یه سوالی هم می پرسیدن . میگفتن آقا چه طوری شد باباتونُ کشتن ؟ .... فقط یه جمله جواب میداد ... میگفت فقط همینُ بهتون بگم ، حیوانات هم کربلا آب خوردن .... «انَا بْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً» "1" من فرزند اون آقایی ام که با قتلِ صبر کشتنش ... یعنی چی آقا ؟.. یعنی یواش یواش کشتنش .... یعنی چی ؟.. یعنی اول نیزه زدن ... بعد با شمشیر زدن ... تازه سنگ زدن ... سنگاشون که تموم شد ریختن تو گودال ..... ته گودال پیکر افتاده ... توی گودال ، مادر افتاده ... خواهر افتاده ... نالۀ وا عطشاه بر جگرش می افتاد آب می دید به یادِ پدرش می افتاد بی سبب نیست که از جمله بُکّائون است اشک از گوشۀ چشمان ترش می افتاد شیرخواره بغلِ تازه عروسی می دید یاد لالایِ ربابُ و پسرش می افتاد با دلی خون شده می گفت که الشام الشام تا به بازار مدینه گذرش می افتاد ... جلویِ پایِ سکینه دم دروازۀ شهر از روی نیزه علمدار سرش می افتاد می شکست آینۀ صبر و غرورش را زجر تا به جانِ اسرا با کمرش می افتاد روضۀ گم شدن و دفنِ رقیه میخواند *میگه دید دو تا دختر بچه ها میدویدن از این حجره به اون حجره ... شروع کرد گریه کردن ... آقا چی شده ؟ ... فرمود یاده رقیه افتادم ... یاده فرار بچه ها افتادم ... اون لحظه ای که خیمه ها رو آتیش زدن ... خودم بهشون گفتم «عَلَیکُنَّ بِالفرار» ....* روضۀ گم شدن و دفنِ رقیه میخواند تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد گوسفندی جلویش ذبح که می شد یادِ خنجر کُند و گلویِ پدرش می افتاد ... حسین ...... *تا میدید گوسفندی رو سر میبرن ، سریع میومد به قصاب می گفت ، ببینم آب بهش دادی یا نه ؟... عرضه می داشتن آقا ما مسلمانیم ، خوده شما به ما یاد دادید آب بدید به قربانی ... آقا مینشست گریه می کرد ... بیا برات تعریف کنم ... یه عده به ظاهر مسلمون بابایِ منو آب بهش ندادن .... آی حسین ....* گریه بر کشتۀ عریان خوب است گریه بر دامن طفلان خوب است گریه بر آن لب و دندان خوب است گریه خوب است که هر شب باشد گریه بر چادر زینب باشد .... *اینم بگمُ التماسِ دعا ... یه چیزی همیشه این آقا رو اذیت می کرد ... تا نگاه به دستاش می کرد ... هی می گفت با همین دستا خاک کردم ... با همین دستا بود بوریا آوردم ... با همین دستا بود بابامُ تو قبر گذاشتم ....* 1_ اللهوف في قتلى الطفوف السيد بن طاووس ج 1 ص 90 https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
12_Reza_Narimani-Golchin_Shab_01_Ta_Shab_06_Ramzan1395-002_(www.rasekhoon.net).mp3
7.25M
تقدیم به شهدایِ مدافعِ امنیت شهید #مرتضی_ابراهیمی ، شهید #ایرج_جواهری ، شهید #مصطفی_رضایی و دیگرِ شهدا ابرِ بهارم ، عطرِ شهادت پیچیده تویِ دیارم آرزو دارم ، سرم رو قربونی کنم پایِ نگارم تا ابد نوکریِ منصبم از شوقِ کربلا لبالبم شاگردِ #انقلاب و #مکتب دربانِ خیمه گاهِ زینبم .. افتخارم اینه ، نوکر تو باشم کشتۀ حریمِ خواهر تو باشم « یا ثارالله .. اباعبدالله ... » رو به ضریحت ، سلام میدم که بشنوم یه روز جوابت رد نکن اقا ، درسته کربلا نبودم پا رکابت حالا میخوام به پات #شهید بشم نزار آقا که نا امید بشم دعا کن تا که رو سپید بشم قاطعِ نطفۀ یزید بشم مثل فاطمیون ، مثل صابری شم پاسبان زینب ، جان فدایِ دین شم « یا ثارالله .. اباعبدالله ... » با دم ارباب ، میگیرم انتقام خون شهدارو پام اگه واشه ، محالِ زنده بزارم تکفیریارو تو هستی یار جانی ام حسین رویایِ جاودانی ام حسین فدای تو جوانی ام حسین من شیعۀ ایرانی ام حسین پای بیرق تو جون سپردن عشقِ با تو زنده موندن با تو مردن عشقِ « یا ثارالله .. اباعبدالله ... » #سید_رضا_نریمانی #مدافعان_حرم #راهیان_نور #سینه_زنی #فارسی https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
مداحی آنلاین - نون سر سفره تو سیرم کرد - نریمانی.mp3
5.6M
🌸 #سرود سالروز_ورود_حضرت_فاطمه_معصومه 💐نون سر سفره ی تو سیرم کرد 💐شوری آب قم نمک گیرم کرد 🎤 #سید_رضا_نریمانی 👏 #فارسی https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
Babolharam _ Narimani.mp3
3.18M
چشمای کم سوتُ نبند ، الهی دردت به سرم تو خسته‌ای آره ولی ، من از تو هم خسته‌ترم الهی دردت به سرم ، خون‌جگری خون‌جگرم دیدم تو خواب تابوتت‌ُ ، رو شونه دارم میبرم میخوای ، پاشی نمی‌تونی برای کی داری ، لالایی میخونی؟ یه روسری بستی دورِ سرت درد داره کمرت، سوخته بال و پرت، زهرا سه ماهه که، افتادی نیمه‌جون با یه قدّ کمون؛ پیرهنت پرِخون، زهرا « گریه نکن دنیامُ غم میگیره الهی که علی برات بمیره » کاش می‌تونستی سرتو، بذاری رو شونه‌ی من وخیمه حالت فاطمه، که تر شده گونه‌ی من علیِ مظلومُ ببخش ، نگار دردونۀ من که خونۀ امنی نبود ، برایِ تو خونۀ من اشک‌هات ، دلم رو خون کرده دلم پُر از غصّه ، دلت پر از درده تو رو خدا با غما خو نگیر از علی رو نگیر؛ دست به پهلو نگیر، زهرا به جز تو دردم رو به کی بگم؟ حالا داری تو هم، رو میگیری ازم، زهرا « گریه نکن دنیامُ غم میگیره الهی که علی برات بمیره » علیکَ بِالغریب میگی، داری وصیت میکنی خوب میدونم دربارۀ ٫ چی داری صحبت میکنی باشه تا زنده‌ام عزیز ٫ هوای زینب‌ُ دارم هر شب بالاسر حسین ٫ یه کاسۀ آب میذارم واسه‌م، روضه نخون جونم منم شبیه تو، روضه‌شُ میدونم میخوای بگم کربلا سرشو از کجا سرشو، از قفا سرشو، زهرا رو نیزه‌ها میبَرَن سرشو میبُرن سرشو؛ میشکنن سرشو، زهرا « گریه نکن دنیامُ غم میگیره الهی که علی برات بمیره » زنی سنگین زیبا ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها تقدیم به روح شهید والامقام سردار دلها و یاران باوفایش https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
مداحی آنلاین - یکسال و نیمه که داداش - سید رضا نریمانی.mp3
4.82M
یه‌سال و نیمه که داداش نه یاری و نه یاوری سخته چقدر جون کندنم این لحظه‌های آخری قامت خمیده از غمت مثل غم بی‌مادری این درد و دل‌های منه حرف برادر خواهری غروب بود و پیش چشمام سرت رو ز تن میبریدن غروب بود و پیش چشمام موهای سرت رو کشیدن غروب بود و پیش چشمام دیدم پیرهن از تنت می‌دریدن غروب بود و پر از غم بود غروبی به‌رنگ غروب عذاب غروب بود و پر از غم بود تو رفتی و آزاد شد آب غروب بود و پر از غم بود وای از لالایی گفتنای رباب “هذا فِراقُ بَینی وَ بَینِکَ” یه‌سال و نیمه که داداش شدم جوون مرگ غمت میمرم و زنده میشم با خاطرات ماتمت من خم شدم تا خم نشه این بیرق و این پرچمت خوردم زمین صد بار داداش تا که نیفته علمت زمین خوردم کجا بودی نمونده برام دیگه بال و پری زمین خوردم کجا بودی نمونده برام معجر و روسری زمین خوردم کجا بودی بیا دیدنم این دم آخری کجا رفتی ببینی تا یه دریا توی چشمای خستمه کجا رفتی ببینی تا هنوز رد شلاق روی دستمه کجا رفتی ببینی تا فقط کهنه پیراهنت هستمه “هذا فِراقُ بَینی وَ بَینِکَ” (س) https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
YEKNET.IR - roze - narimani - shabe 19 ramezan 98.mp3
8.46M
فرق مراتوطاقت دیدن نداشتی هجده سربریده ببینی چه میكنی اینجاهمه به گریه ى توگریه میكنند خنده به اشك دیده ببینی چه میكنی خون ریزد ازشكاف سرم خون جگر شدى جسمى بخون تپیده ببینى چه میكنى تویكسره به چشم پدربوسه میزنى تیرى درون دیده ببینى چه میكنى وقتى كه میرسد زشریعه،حسین را باقامتى خمیده ببینى چه میكنى طفلان دربدر به بیابان كربلا چون آهوى رمیده ببینى چه میكنى یك ضربه زد به فرق سرم راحتم نمود توقتل صبر،دیده؟،ببینى چه میكنى من پیكرم به غیرسرم لطمه ایى ندید جسمی گلوبریده ببینی چه می کنی ... اللهم عجل لولیک الفرج... والعن عدوهم اجمعین... (ع) بسیار دلنشین قدر https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
امشب که مهمان منی با چشم تر بابا خیلی هوایِ وصل داری بیشتر بابا من را مکن با گریه‌هایت خون‌جگر بابا از رفتن مسجد بیا و درگذر بابا شاید هوایِ روضه‌های فاطمه داری انّا الیه الراجعون را زمزمه داری دیدم که با خونِ جگر افطار می‌کردی بر خوردن نان و رُطَب اصرار می‌کردی نام خدا را زیر لب تکرار می‌کردی گاهی شکایت از در و دیوار می‌کردی وقت اذان صبح دیدم اشک می‌باری یافاطمه یافاطمه روی لبت داری سی سال درد سینه را با چاه می‌گفتی این روزهای آخری جانکاه می‌گفتی در سجده‌هایت ذکر یا الله می‌گفتی سُبحان یا قدّوس را با آه می‌گفتی آهِ دلت را امشب از سینه برو‌ن کردی قلب مرا قصد سفر کردی و خون کردی باید بمانی سایۀ بالاسرم باشی دلواپس جسم حسین و معجرم باشی ای دل شکسته ، قوت بال و پرم باشی حالا که مادر نیست جایِ مادرم باشی سی سال، بعد مادرم مویَت پریشان است شب‌های بعد فاطمه شام غریبان است قصد جدایی کرده‌ای از دخترت امشب دیگر توانی نیست در بال و پرت امشب خیلی شدی دلتنگِ رویِ همسرت امشب این چه بلایی هست کآید بر سرت امشب اصرار من را گوش کن، من دخترت هستم دلواپس این حال گریه‌آورت هستم گفتم نرو، رفتی سرت را غرق خون کردی این قامت استاده‌ات را واژگون کردی از خون فرقت پیکرت را لاله‌گون کردی نقش زمینت معنیِ هُم راکعون، کردی رفتی و حالا دخترت ماند و پریشانی من مانده‌ام با سینه‌ای از غصه طوفانی * شعر زیاده روضه بگم صدا ناله ت بلند شه ..* مجتبی باز عصای دگری گردیده خوب در کار عصا تجربه دارد پسرت امام حسن عجب اوضاعی داره .. یه روز تو کوچه زیر بغل مادرو می‌گیره ، یه روز تو کوفه زیر بغل پدرو گرفته .. یه روز دست به دیوار شدن مادرو دید ، یه روزم دست به دیوار شدن بابا رو دیده .. یه شبی هم رفت زیر تابوت مادر ، یه شبی هم رفت زیر تابوت پدر ... عجب اوضاعی داره... اما امیرالمؤمنین دم درِ خونه که رسید فرمود حسن جان زیر بغلم رو رها کن. همۀ اینا مَردَن تحمل‌شون زیادِ ، میتونن تحمل کنن .. مردا تحملشون از زنها و دخترا بیشترِ ، اگه مرد ببینه زنش ، خواهرش زمین خورده شاید بتونه تحمل کنه ... اما همه‌ی اینها یه طرف، زینب یه طرف ... همۀ اینایی که گفتم توی فاصلۀ طولانی چندین سال پیش اومده، اما زینب تو یه روز دیده یکی رو سینۀ داداشش نشسته.... سرشُ اشقیا میبُرَّن .. چقدَر بی‌حیا میبُرَّن .. بمیرم از قفا میبُرَّن .. پیش چشم زهرا میبُرَّن .. حسین ... https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
4_5879798056286685439.mp3
16.04M
دار علیِ، جانم حیدر .. زیبا ویژۀ میلاد دُلدُل سوارِ عرب، حضرت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام اونی که امیره و بی‌نظیره و شجاعه اونی که به خدا نه بشره و نه خدائه اوامرش همیشه واسه نوکرا مطاعه نسیمه و طوفانه فرشته و انسانه آقامون علی جانه، علیِّ .. دُلدُل سوار علیِ شاه کار علیِ سفره دار علیِ، جانم حیدر جمع همه علیِ زمزمه علیِ فاطمه علیِ، جانم حیدر علی علی علی علی همه دنیای من علی علی علی علی علی توئی بابای من «جانم علی، جانانم علی ..» علی امیره علی امیره علی امیره اونی که نمیتونه ببینه بره بمیره یه کلمه بگم آقای صغیر و کبیره علی یل کراره یه مرد جگرداره امیری فقط کار علیِ حَدِّ نصاب علیِ انتخاب علیِ بوتراب علیِ، جانم حیدر عالیجناب علیِ آفِتاب علیِ دُرِّ ناب علیِ، جانم حیدر علی علی علی علی صحیفه‌ی ما حیدره علی علی علی علی خلیفه‌ی ما حیدره «جانم علی، جانانم علی ..» خوشی من اینه دم علی روی لبامه چی بگم ازعلی آقایی همه چی تمامه روزگار غلام علی همیشه به کامه شهنشه مردانه و ساقی مستانه آقامون علی جانه علیه شیخ اَجل علیِ بی مثل علیِ شیر یل علیِ، جانم حیدر شاه عرب علیِ با نسب علیِ منتخب علیِ، جانم حیدر علی علی علی علی قیامت ما حیدرِ علی علی علی علی علامت ما حیدرِ «جانم علی، جانانم علی ..» https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
‍ زندگیِ من همیشه بی تو .. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژه ماه مبارک رمضان اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذى لا إِلـهَ إِلاّ هُوعالم الغیب والشهاده العزیزالحکیم الغفورالرحیم ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ بدیع السموات والارض من جمیع ظلمی وجرمی واسرافی علی نفسی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ .. بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذي اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ في عامي هذا وَفي كُلِّ عام، وَاغْفِرْ لي تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ یاعَلاّم الهی العفو .. زندگیِ من همیشه بی تو با غمها گذشت کی میایی سالها از غیبت کبری گذشت در قدیم از دوریِ تو دیده ی تر داشتم حیف شد آن روزهایِ عاشقی آقا گذشت هرچه سِنّم رفت بالاتر گناهم شد زیاد غصه خوردی چون که عمرم دور از تقوا گذشت *چقدر غصه ی ما روخوردی آقا .. چه سحرها که برا ما دعا می کردی ، غصه ی مارو میخوردی .. تا نامه ی عملمُ دستتون میدادن چقد گریه میکردی .. چی میشه من امشب بتونم دل آقامو بدست بیارم .. بخدا انقد خوشحالم دوباره درِ میکده باز شده نوکرا میان اینجا گریه میکنن .. اینم یه نعمته، خدایا این نعمتارو از ما نگیر، این دورهمیارو از ما نگیر .. این اشک هارو این تو مجلس روضه نشستن هارو، این هم نوا با گریه کن شدن ها و حسین حسین گفتن هارو از ما نگیر ..* هرچه سِنّم رفت بالاتر گناهم شد زیاد غصه خوردی چون که عمرم دور از تقوا گذشت گرچه بد بودم ولی پشت درت برگشته ام فرصتی دیگر نصیبم کن دوباره با گذشت *قربون این آروم آروم سوختنت ، اشک ریختنت .. قدر بدونید ..* بعد چندین ماه قدر روضه را فهمیده ام دوری از هیئت برایم سختُ جان فرسا گذشت هرکه پای پرچم این روضه ها زانو نزد غرق دنیا ماند و عمرش پوچُ بی معنا گذشت خوش به حال آن که تا کربلا راهی شدُ یک سحر از عمر او کنج حرم زیبا گذشت *یعنی من میبینم اون روزهارو که در حرم باز میشه دوباره میام کنج حرمت مینشینم آقا، یعنی دوباره قسمت من میشه بیام یه گوشه ازصحنت بشینم ..* خوش به حال آن که تا کربلا راهی شدُ یک سحر از عمر او کنج حرم زیبا گذشت *آقاجان؛ اجازه میدی یه جمله روضه بخونم..* مادر ما پشت در بود و لگد بر در زدند در شکستُ دشمن از روی تن زهرا گذشت https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
|⇦•بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند... و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها به نفس سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *بریم دَرِ خونه ی بی بی حضرت معصومه سلام الله علیهما، شبِ رحلتِ شهادت گونه ی این بی بی است، به عشقِ برادرش یه مسیرِ طولانی رو راه افتاد و اومد تا برادرش رو ببینه، بریم ان شاالله حرمش، هر جوری میتونی برا این خانُم گریه کن...* بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند از من تمام روزگارم را گرفتند از این جدایی جانِ من بر لب رسیده هستیِ من، تاب و قرارم را گرفتند انگار قسمت نیست وصل ما دوباره در ساوه شوقِ بی شمارم را گرفتند اما خیالت تخت هر جایی رسیدم خویشان و نزدیکان کنارم را گرفتند حالم بد است اما خدا را شکر در قم با مهربانی حال زارم را گرفتند با احترام و عزت و شوکت کمی از این بار غم هایی که دارم را گرفتند حتی زمان پر زدن از این قبیله مردم همه دور مزارم را گرفتند در شام اما خواهری مضطر چنین گفت: یارب! ببین دار و ندارم را گرفتند بالا و پایین رفتن از ناقه چه سخت است وقتی همه ایل و تبارم را گرفتند *یه زن وقتی بخواد سوارِ مرکبی بشه، وقتی ببینه نامحرم ها دارن نگاهش میکنن، خیلی خجالت میکِشه، همچین که میخواد پاش رو بالای رکاب بذاره، دور و برش رو نگاه میکنه نامحرما نبیننش... حالا حضرت زینب سلام الله علیها داره میگه: حسین جان!...* بالا و پایین رفتن از ناقه چه سخت است وقتی همه ایل و تبارم را گرفتند نیمی ز معجر سوخت، نیمی را کِشیدند اصلا تمام اعتبارم را گرفتند در گوش من مانده صدای ذوالجناحش میگفت: با نیزه سوارم را گرفتند *شنیدم نیزه به پهلوت زدن، همچین که شنیدم یهو دلم رفت مدینه، برا مادرم گریه کردم...* یک یادگاری بود، اما در خرابه بِنتُ الحُسِین آن یادگارم را گرفتند محمد جواد شیرازی یادم نرفته دور تو جنجال کردند جمعیتی را وارد گودال کردند آن ده سواری که تو را پامال کردند دیدم تنت را زنده زنده چال کردند دیر آمدم کاری زدستم بر نیآمد سر نیزه ی شمر از سَرِ تو در نیآمد دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت گوشواره دخترت دست کسی رفت عمامۀ پیغمبرت دست کسی رفت هم نازنین انگشترت دست کسی رفت هم یادگار مادرت دست کسی رفت هم روسریِ دخترت دست کسی رفت دیر آمدم اول تو را نشناختم من خود را کنارِ پیکرت انداختم من ضجه زدن هایم مرا راضی نمی کرد ای کاش خولی با سرت بازی نمی کرد! محمد جواد پرچمی ای مادر! من بمیرم، میکِشی آه با فرودِ هر نیزه من بمیرم پشتِ هم زد، رو تنت با سر نیزه من بمیرم، دیگه جا نیست، شده نیزه در نیزه من بمیرم پشتِ هم زد، رو تنت با سر نیزه نیزه رو نیزه، چشای هرزه، آه ای مادر من بمیرم می کِشی آه با فرود هر نیزه انگار اومد بر قلبِ من فرود خنجری که سرِ تو از پیکرت ربود اونی که سر از پیکرت برید فکری به حالِ دلِ زینب نکرده بود؟ گلوتو می بوسم، رگاتو می بوسم تو رو خدا دست و پا نزن، اینقده مادر رو صدا نزن *ای حسین...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir