4_5927159562602808985.mp3
3.49M
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_اول_محرم
#ویژه_ایام_محرم
به امید باز شدن #راه_کربلا و رفع موانع زیارت # و ریشه کن شدن #ویروس_کرونا توسل به صاحب الزمان عج الله تعالی
https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
👇👇👇👇👇👇👇👇
•حکایت مقبل کاشانی و عنایت حضرت صدیقۀ طاهره سلام الله علیها ، گریز روضه حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام ، اجرا شده شبِ اول محرم سال 1397
مریض شد ، جذام گرفت. مردم دورِش کردن ، مقبل کاشانیُ میگم. عاقبت اومد تو یه حمامی کار می کرد . ذغال می ریخت حمامُ گرم می کرد . نشسته بود دلش گرفته ، یه وقت شنید صدا حسین حسین میاد ...
گفت چه خبره؟ گفتن مقبل ، شبِ عاشوراست .. خیلی دلش گرفت ؛ گفت حسین جان خیلی دوست داشتم بینِ جمعیت برات نوکری می کردم .. به حق مادرت شفامُ بده .. یه دفعه دیدن به سر زنان اومد وسط جمعیت ..
شب عاشوراست امشب ..
کربلا غوغاست امشب ..
شعر گفت با یه عشقی ، همچین که خوابید در عالم مکاشفه خواب دید وارد یه صَحنیِ شده ، ملائکه دارن میان . یه مرتبه ابراهیم خلیل الله ، اسماعیل ، دونه دونه پیغمبرا دارن میان . گفت چه خبره؟ گفتن مجلس روضه گرفتن . وجود نازنین خاتم الانبیا خودشون روضه گرفتن همه اومدن . همچین که نگاه میکرد یه وقت دیدن پیغمبر وارد شد ، پشت سر پیغمبر ، علی وارد شد ، فاطمه وارد شد ، حسنین اومدن ، همه به احترامشون بلند شدن .
یه وقت دیدن پیغمبر نگاهی فرمودن ، فرمود محتشم کاشانی رو بگید بیاد شعر بخواند . مقبلم داره از دور نگاه می کنه ، میگه یه مرتبه دیدن محتشم اومد هنوز شروع نکرده ، پیغمبر بهش مقام داد ، فرمود : محتشم برو رو پلۀ اول منبر .
بسم الله الرحمن الرحیم
به إذن رسول الله به إذن امیر المومنین و به إذن فاطمه الزهرا
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
در بارگاه قدس که جایِ ملال نیست
سر هایِ قدسیان همه بر زانویِ غم است
*مردم گریه کردن .. پیغمبر گریه کرد .. فرمود بهت پیام دادیم یه پله بالاتر برو ؛ رفت بالاتر ..*
کشتی شکست خوردۀ طوفان کربلا
در خاک و خون تپیده به میدانِ کربلا
از آب هم مضايقه کردند کوفيان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
اين کشتۀ فتاده به هامون حسين توست
وين صيد دست و پا زده در خون حسين توست
*یه وقت صدا بلند شد محتشم بسه .. به خدا دخترم زهرا از حال رفت .. پیغمبر مقام داد ، عبایِ خودشُ پیغمبر رو دوشِ محتشم انداختن ..
مُقبِلم هم خوشحال ، هم ناراحت گفت منم شعر گفتم. خوش به حال محتشم مقابل پیغمبر شعر خواند .. دلش گرفت ، داشت می رفت یه مرتبه صدا زدند مقبل کاشانی؟ گفت منم چیزی شده؟ گفتن بیا .. حضرت زهرا فرموده مُقبل بیاد برا ما شعر بخوانه ... (حضرت زهرا بخواد مقام بده اینجوری بالا میبره ..) فرمود برو بالایِ منبر ... اومد بالایِ منبر :*
بسم الله الرحمن الرحیم
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت
هوا زِ جور مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
*دستت بیاد بالا ، جانم به این عرض ارادتا .. پیر و جوان ، کوچیک و بزرگ بگو حسین ...
من از همین جا میخوام یه گریز بزنم ؛ آوردنش بالایِ دارالاماره .. یادت باشه (بچه هایِ جبهه و جنگ بهتر می دونن ، تا یکی تیر می خوره ، خونِ زیادی ازش میره تشنه ش میشه ...) شمشیر زده بودن لبش بریده شده بود .. گفت اگه میشه یه خورده آب به من بدین ... دستاشُ بسته بودن .. کاسۀ آبُ جلو دهانش گرفتن هی خون رویِ آب می ریخت نتونست آب بخوره .. گفت حتماً سریِ بین من و آقام حسینِ ...
لب تشنه از همون بالا دارالاماره .. صدا زد : صل الله علیک یا ابا عبدالله ... زود بگم معطلت نکنم ... همچین که اربابِ منو تو ، تو گودال افتاد دیدن نیزه رو زمین زد ... عباسشُ کشتن .. (بگم دونه دونه؟) علی اصغرشُ کشتن .. قاسمشُ از زیر سم اسبا بیرون کشیده .. حالا حسین مونده و چند تا خیمه پُر از زن و بچه ... همچین که نیزه رو زمین زد ، صدا زد : «یا مُسْلِمَ بْنَ عَقیلٍ وَ یا هانِىَ بْنَ عُرْوَةَ .... مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی، وَ أَدْعُوکُمْ فَلا تَسْمَعُونی؟! ..» کجایی مسلم ببینی آقاتُ غریب گیر آوردن ...*
ای حسین ...
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_اول_محرم
#ویژه_ایام_محرم
به امید باز شدن #راه_کربلا و رفع موانع زیارت # و ریشه کن شدن #ویروس_کرونا توسل به صاحب الزمان عج الله تعالی
https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
4_5832213997650184138.mp3
13.07M
#نجوا با امام زمان روحی له الفدا ویژۀ وداع با ماه شعبان المعظم به امید شفایِ همۀ مریضان خصوصاً بیماران مبتلا به #ویروس_کرونا
#کربلایی_محمد_علی_جهان_تیغ
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#ماه_مبارک_رمضان
https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
👇👇👇👇👇👇
نجوا با امام زمان روحی له الفدا ویژۀ وداع با ماه شعبان المعظم به امید شفایِ همۀ مریضان خصوصاً بیماران مبتلا به #ویروس_کرونا
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِكْرامِ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ
اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ
اگر تا این لحظه از ماهِ شعبان مرا نبخشیدی ، به باقیماندۀ ماهِ شعبان ببخش مرا ..
«اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً»
برای دیدن روی تو ناله ها دارم
خوشم اگر چه غریبم ولی تو را دارم
تمام سوز دلِ من زِ ناله هایِ شماست
ز دردِ هجرِ تو سوزی در این نفس دارم
گدائیِ در این خانه آبرویِ من است
به نام توست اگر ذره ای بها دارم
به نامۀ عملم نیست جز گناه گناه ...
ولی به وقتِ سخن کوهی ادعا دارم
الا امیرِ سحر ای مسافرِ صحرا
امید وصل تو را بینِ هر دعا دارم
*این شبا کجا با خدا مناجات میکنی ..*
مرا میان قنوت سحر مَبر از یاد
که احتیاج شدیدی بر این دعا دارم
به آه نیمه شبِ تو قسم عنایت توست
اگر زبانِ مناجاتِ با خدا دارم
بیا و نامۀ اعمالِ من مرور مکن
که بر جبین عرقِ شرم از شما دارم
*اگر این یه بیت حرفِ دلت بود با ناله جوابمُ بده*
بدست خود بده خرج زیارتِ ما را
هوایِ بوسه ای از خاکِ کربلا دارم
یابن الحسین ..
شاعرقاسم نعمتی
#کربلایی_محمد_علی_جهان_تیغ
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#ماه_مبارک_رمضان
https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
•حکایت مقبل کاشانی و عنایت حضرت صدیقۀ طاهره سلام الله علیها ، گریز روضه حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام ، اجرا شده شبِ اول محرم سال 1397
مریض شد ، جذام گرفت. مردم دورِش کردن ، مقبل کاشانیُ میگم. عاقبت اومد تو یه حمامی کار می کرد . ذغال می ریخت حمامُ گرم می کرد . نشسته بود دلش گرفته ، یه وقت شنید صدا حسین حسین میاد ...
گفت چه خبره؟ گفتن مقبل ، شبِ عاشوراست .. خیلی دلش گرفت ؛ گفت حسین جان خیلی دوست داشتم بینِ جمعیت برات نوکری می کردم .. به حق مادرت شفامُ بده .. یه دفعه دیدن به سر زنان اومد وسط جمعیت ..
شب عاشوراست امشب ..
کربلا غوغاست امشب ..
شعر گفت با یه عشقی ، همچین که خوابید در عالم مکاشفه خواب دید وارد یه صَحنیِ شده ، ملائکه دارن میان . یه مرتبه ابراهیم خلیل الله ، اسماعیل ، دونه دونه پیغمبرا دارن میان . گفت چه خبره؟ گفتن مجلس روضه گرفتن . وجود نازنین خاتم الانبیا خودشون روضه گرفتن همه اومدن . همچین که نگاه میکرد یه وقت دیدن پیغمبر وارد شد ، پشت سر پیغمبر ، علی وارد شد ، فاطمه وارد شد ، حسنین اومدن ، همه به احترامشون بلند شدن .
یه وقت دیدن پیغمبر نگاهی فرمودن ، فرمود محتشم کاشانی رو بگید بیاد شعر بخواند . مقبلم داره از دور نگاه می کنه ، میگه یه مرتبه دیدن محتشم اومد هنوز شروع نکرده ، پیغمبر بهش مقام داد ، فرمود : محتشم برو رو پلۀ اول منبر .
بسم الله الرحمن الرحیم
به إذن رسول الله به إذن امیر المومنین و به إذن فاطمه الزهرا
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
در بارگاه قدس که جایِ ملال نیست
سر هایِ قدسیان همه بر زانویِ غم است
*مردم گریه کردن .. پیغمبر گریه کرد .. فرمود بهت پیام دادیم یه پله بالاتر برو ؛ رفت بالاتر ..*
کشتی شکست خوردۀ طوفان کربلا
در خاک و خون تپیده به میدانِ کربلا
از آب هم مضايقه کردند کوفيان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
اين کشتۀ فتاده به هامون حسين توست
وين صيد دست و پا زده در خون حسين توست
*یه وقت صدا بلند شد محتشم بسه .. به خدا دخترم زهرا از حال رفت .. پیغمبر مقام داد ، عبایِ خودشُ پیغمبر رو دوشِ محتشم انداختن ..
مُقبِلم هم خوشحال ، هم ناراحت گفت منم شعر گفتم. خوش به حال محتشم مقابل پیغمبر شعر خواند .. دلش گرفت ، داشت می رفت یه مرتبه صدا زدند مقبل کاشانی؟ گفت منم چیزی شده؟ گفتن بیا .. حضرت زهرا فرموده مُقبل بیاد برا ما شعر بخوانه ... (حضرت زهرا بخواد مقام بده اینجوری بالا میبره ..) فرمود برو بالایِ منبر ... اومد بالایِ منبر :*
بسم الله الرحمن الرحیم
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت
هوا زِ جور مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
*دستت بیاد بالا ، جانم به این عرض ارادتا .. پیر و جوان ، کوچیک و بزرگ بگو حسین ...
من از همین جا میخوام یه گریز بزنم ؛ آوردنش بالایِ دارالاماره .. یادت باشه (بچه هایِ جبهه و جنگ بهتر می دونن ، تا یکی تیر می خوره ، خونِ زیادی ازش میره تشنه ش میشه ...) شمشیر زده بودن لبش بریده شده بود .. گفت اگه میشه یه خورده آب به من بدین ... دستاشُ بسته بودن .. کاسۀ آبُ جلو دهانش گرفتن هی خون رویِ آب می ریخت نتونست آب بخوره .. گفت حتماً سریِ بین من و آقام حسینِ ...
لب تشنه از همون بالا دارالاماره .. صدا زد : صل الله علیک یا ابا عبدالله ... زود بگم معطلت نکنم ... همچین که اربابِ منو تو ، تو گودال افتاد دیدن نیزه رو زمین زد ... عباسشُ کشتن .. (بگم دونه دونه؟) علی اصغرشُ کشتن .. قاسمشُ از زیر سم اسبا بیرون کشیده .. حالا حسین مونده و چند تا خیمه پُر از زن و بچه ... همچین که نیزه رو زمین زد ، صدا زد : «یا مُسْلِمَ بْنَ عَقیلٍ وَ یا هانِىَ بْنَ عُرْوَةَ .... مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی، وَ أَدْعُوکُمْ فَلا تَسْمَعُونی؟! ..» کجایی مسلم ببینی آقاتُ غریب گیر آوردن ...*
ای حسین ...
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_اول_محرم
#ویژه_ایام_محرم
به امید باز شدن #راه_کربلا و رفع موانع زیارت # و ریشه کن شدن #ویروس_کرونا توسل به صاحب الزمان عج الله تعالی
https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir