eitaa logo
استاد محمد بیابانی اسکوئی
316 دنبال‌کننده
87 عکس
32 ویدیو
157 فایل
کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی از اساتید مکتب معارفی خراسان و از شارحین آثار مرحوم آیت الله العظمی میرزا مهدی اصفهانی رضوان الله علیه آدرس سایت: https://biabanioskouei.ir/ ارتباط با ما @alhojjat14
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺صلی الله علیک یا بنت امیرالمومنین یا زینب🌸🌸 اسعد الله ایامکم یا صاحب الزمان
🔴نبوت عام ایمان و اقرار به انبیا و رسل روشن است که لازمۀ پذیرفتن رسالت و نبوّت رسول خدا صل الله علیه و آله ایمان و اقرار به همۀ آن چیزی است که آن حضرت از ناحیۀ خدای تعالی آورده است. یکی از این موارد که در قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام نیز به آن اشاره شده است، تصدیق و ایمان به پیامبران الهی دیگر و اموری است که بر آن ها نازل شده است. معلوم م یشود که از نظر خدای تعالی ایمان به هیچ پیامبری بدون ایمان به پیامبران دیگر تمام و کامل نیست. امام رضا علیه السلام نیز در جواب مأمون که از آن حضرت خواسته بود اسلام را به اختصار بیان نمایند، به خطّ مبارک خویش چنین نوشتند: ... حقیقت اسلام عبارت است از شهادت به اینكه خدایی جز الله نیست و او یگانه است و شریكی ندارد... و اینكه محمّد صل الله علیه و آله بنده و رسول و امین اوست... و اینكه جمیع آنچه محمّد بن عبدالله  صل الله علیه و آله آورده است حقّ آشكاری است، و تصدیق به او و به همۀ رسولان خدا و پیامبرانش و حجّت های او كه پیش از پیامبر اسلام آمده اند... . بدین ترتیب روشن می شود که اقرار و شهادت به نبوّت و رسالت همۀ انبیا و رسولان الهی از اصول دین اسلام بوده و تکذیب یکی از پیامبران، تکذیب همۀ آ ن ها میباشد. به عبارت دیگر، کسی که یکی از پیامبران الهی را انکار نماید، همانند کسی است که پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه و آله را انکار نموده باشد و جزو مسلمانان محسوب نمی گردد. [ برای دریافت روایات؛ توضیحات و شرح این بخش به کتاب  نبوت، از خلاصه کتب دروس عقاید، انتشارات ولایت، ص ۲۴-۲۰ مراجعه فرمائید. ] ——————————————- [ نبوت، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه ۲۴-۲۰] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴با توجه به این مطلب می‌توان گفت بین سخن احمد امین، ابن مسکویه و دیگران و آنچه مرحوم طبرسی در معنای اخلاق بیان کرده است، تنافی و تعارضی وجود ندارد. ایشان می‌فرماید: حقيقة الخلق ما يأخذ به الإنسان نفسه من الآداب و إنما سمي خلقا لأنه يصير كالخلقة فيه ؛ فأما ما طبع عليه من الآداب فائه «الخيم» فالخلق هو الطبع المكتسب والخيم الطبع الغريزی؛ [۱] حقیقت خلق، آدابی است که انسان نفس خویش را با آنها نگهداری می‌کند. خلق نامیدن آنها به جهت آن است که مانند اموری می‌شوند که انسان با آنها خلق شده است. اما آدابی که به صورت طبیعی در انسان وجود دارد، «خیم» نامیده می‌شود. پس خلق، سرشتی است که انسان آن را کسب می‌کند و «خیم» طبیعت و سرشت غریزی است. 📚[۱]: مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۶ اخلاق فطری ، ص ۴۷ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴۵. رابطهء فعل و اخلاق با توضیحی که دربارهء اخلاق داده شد تا حدودی رابطه اخلاق و افعال انسانی روشن گردید. اما صفات نفسانی انسان به طور مستقیم قابل دستیابی نیست، و تنها راه پی بردن به وجود یا عدم آنها در انسان، رفتار و کردار اوست. همچنین باید توجه داشت که منشأ همه افعال انسان، صفات نفسانی اخلاقی نیست. بدین روی در بحث حاضر به بررسی افعالی خواهیم پرداخت که سر منشأ آنها صفات نفسانی است و درباره ویژگی‌هایی از افعال توضیح خواهیم داد که وجود آنها نشانگر وجود خلق و صفتی نفسانی در انسان است. بر اساس آنچه گذشت، تنها صفات نفسانی که منشأ صدور فعل خوب یا بد از انسان باشند، خلق نامیده می‌شوند. در این صورت تنها افعالی می‌توانند نشانگر تحقق یا عدم تحقق آن صفات در انسان باشند که عنوان خوب یا بد داشته باشند. در اینجا سؤالی مطرح می‌شود که مگر همه افعال انسان موصوف به خوب یا بد نمی شوند [۱] 📌[۱]: این بحث مربوط به افعال اختیاری انسان است، لذا همهء افعالی که بدون اختیار و اراده از انسان صادر می‌شود، از محدوده بحث خارج است؛ زیرا در این افعال انسان تنها نقش آلیت دارد و در حقیقت، فعل به خود او منسوب نیست. اخلاق فطری ، ص ۴۸ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴یکی از نویسندگان در این باره می‌گوید: افعال دو نوع اند: اول: افعال اخلاقی و آنها افعالی هستند که ناشی از صفت نفسانی و قابل مدح و ذم می‌باشند. مانند بخشش به فقیر و انفاق در امور خیر، در صورتی که ناشی از صفت جود و کرم باشد و همین طور تهور و دلاوری برای دفاع از حق و ابطال باطل در صورتی که ناشی از شجاعت باشد... و همچون امساک و سختگیری که ناشی از بخل و تنگ نظری باشد. دوم: افعال غیر اخلاقی مانند افعالی که برای ارضای غرایز جسمانی صادر می‌شود، مثل خوردن و آشامیدنی مباح به دنبال گرسنگی و تشنگی؛ و مانند افعالی که برای ارضای غرایز نفسانی است، مثل گوش دادن و خواندن کتاب داستان برای ارضای غریزۀ حب مطالعه؛ و مانند جمع کردن مال از راه‌های شرعی برای ارضای غریزه حب تملک؛ و نیز مانند آداب شخصی و اجتماعی، مثل آداب خوردن و آشامیدن و پوشیدن و نظافت و نظام.. ؛ و مانند اطاعت از اوامر، مثل مواظبت بر مسواک زدن پیش از نماز و حضور در صف اول نماز جماعت بدین ترتیب افعال ارادی انسان، یا افعالی اخلاقی هستند و یا غیر اخلاقی و افعال ارادي غیر اخلاقی که برای ارضای غرایز است، در صورتی غیر اخلاقی است که به اندازه نیاز باشد، نه کم و نه زیاد. مثلا خوردن به اندازه نیاز فعل ارادی غیر اخلاقی است. به طور کلی برای افعال اخلاقی دو ویژگی وجود دارد: اول این که ناشی از صفت نفسانی خوب یا بد باشد. دوم این که همراه با نیتی خوب یا بد باشد که به خاطر آن مورد مدح یا ذم قرار گیرد. [۱] 📚[۱]: فصول من الأخلاق الإسلامية، ص اخلاق فطری ، ص ۴۸ و ۴۹ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴دربارهء خوبی و بدی افعال و همین طور تأثیر نیت در اخلاقی بودن فعل در آینده بحث خواهیم کرد. منظور از طرح این بحث در اینجا به جهت بیان حدود افعال اخلاقی و نزدیک شدن به خلق به معنی صفات نفسانی بود. با توضیحی که داده شد، روشن گردید که چون خلق و خوی انسانها نفسانی هستند، اطلاع از آنها تنها برای خود اشخاص میسور است و هیچ انسانی نمی تواند ادعا کند که فلانی دارای چنین خلق و خویی است؛ زیرا تنها راه رسیدن به صفات نفسانی افعال انسان است، و حال آن که صدور فعل از انسان جهات مختلفی دارد و تنها یکی از آن جهات، صفت نفسانی است. لذا تشخیص جهات صدور فعل از دیگران یا ممکن نیست و یا سخت و دشوار است. ج. معنای اخلاق در قرآن و روایات معصومین: هدف اصلی این نوشتار بیان اخلاق از دیدگاه قرآن کریم و آثار رسیده از خاندان وحی است، لذا پس از بررسی معنای اخلاق از نظر دانشمندان علم اخلاق، لازم است معنای اخلاق را از نظر منابع اصیل اسلامی نیز مورد توجه قرار دهیم و ببینیم مطالبی که از عالمان و پژوهشگران در این باره نقل شد، با آثار و منابع دینی تا چه اندازه همخوانی دارد. [۱] 📌[۱]: در قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام اخلاق به عنوان علمی خاص مطرح نشده است. به ناچار باید از موارد جزئی و بحث‌های اخلاقی در مقاطع مختلف و ابواب گوناگون کاوش نموده، با ریشه یابی و برگرداندن فروع به اصول، مطالب اخلاقی موجود در روایات را با ساختاری منظم و هماهنگ عرضه کنیم. اخلاق فطری ، ص ۴۹ ، ۵۰ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴امام صادق علیه السلام می‌فرماید: إِنَّ اَلْخُلُقَ مَنِيحَةٌ يَمْنَحُهَا اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقَهُ فَمِنْهُ سَجِيَّةٌ وَ مِنْهُ نِيَّةٌ فَقُلْتُ فَأَيَّتُهُمَا أَفْضَلُ؟ فَقَالَ: صَاحِبُ اَلسَّجِيَّةِ هُوَ مَجْبُولٌ لاَ يَسْتَطِيعُ غَيْرَهُ وَ صَاحِبُ اَلنِّيَّةِ يَصْبِرُ عَلَى اَلطَّاعَةِ تَصَبُّراً فَهُوَ أَفْضَلُهُمَا [۱] همانا خلق عطایی الهی است که به آفریدگانش عطا می‌فرماید. برخی از آن طبیعی و فطری انسان است و برخی به قصد و نیت حاصل می‌شود. (راوی می‌گوید: ) پرسیدم: کدام یک بهتر است؟ فرمود: سرشت صاحب خلق طبیعی، با آن آمیخته شده است، لذا بر غیر آن قدرت ندارد، ولی صاحب خلقی که به نیت و قصد کسب می‌شود به سختی بر طاعت شکیبایی می‌کند. بنابراین او بهترین آن دو است. از حدیث فوق سه نکته را می‌توان استفاده کرد: اول آنکه اخلاق منحصر در افعال اختیاری نیست، بلکه امام علیه السلام آن را به افعال غیر اختیاری هم تعمیم داده است. دوم آنکه ظاهر روایت دلالت دارد که صاحب هر دو نوع خلق، مورد تمجید و ستایش است، ولی خلقی که به نیت و قصد اکتساب می‌شود، سزاوار ستایشی بالا و تمجیدی بهتر است؛ زیرا صاحب آن کاری می‌کند که بر اساس سرشت اولیه اش نیست و به همین جهت برای انجام آن به زحمت می‌افتد و از خود شکیبایی به خرج می‌دهد. بر خلاف صاحب خلقی که به اقتضای طبع اوست، و او در به وجود آوردن آن نقشی ایفا نمی کند. [۲] سومین نکته این است که بر اساس این روایت همهء انواع اخلاق خوب و بد، اعم از اختیاری و غیر اختیاری، بخشش خداوند متعال است. [۳] 📚[۱]: الكافی، ج ۲، ص ۱۰۱؛ بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۳۷۷. 📚[۲]: اگر حیوانی رام و دارای خوی و طبیعتی نیکو باشد، مورد مدح و ثنا واقع می‌شود و اگر چموش، سرکش و بد خوی باشد، مورد ذم ونکوهش قرار می‌گیرد. در روایات نیز به این امر اشاره شده است. خالد بن نجيح می‌گوید: نزد امام صادق علیه السلام صحبت از شوم و نحس شد، حضرت فرمود: «الشَّؤمُ في ثَلاثَةٍ: فِي المَرأَةِ وَالدّابَّةِ وَالدّارِ؛ فَأمّا شُؤمُ المَرأةِ فَكَثرَةُ مَهرِها وَ عُقوقُ زَوجِها، وَ أمَّا الدّابَّةُ فَسوءُ خُلُقِها ومَنعُها ظَهرَها، وَ أمَّا الدّارُ فَضيقُ ساحَتِها وَ سوءُ جيرانِها وَ كَثرَةُ عُيوبِها» نحوست در چیز است: در زن و مرکب و خانه. اما نحوست زن به زیادی مهریه و نافرمانی از شوهرش است و نحوست مرکب در بدخلقی و سواری ندادنش است و نحوست خانه در تنگی و بدی همسایگان و زیادی عیوب آن است. » (بحارالانوار، ج ۷۶، ص ۱۴۹؛ خصال، ص ۱۰۰). 📚[۳]: اعطایی بودن خلق انسان دلالت می‌کند که انسان علت تامه (به معنای فلسفی آن) در ایجاد خلق را ندارد، اما بدان معنا هم نیست که او هیچ نقشی در تحقق اخلاق ندارد. اخلاق فطری ، ص ۵۰ ، ۵۱ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴اعطای خداوند یا بر اساس حب و بغض او [۱] و یا با توجه به مصلحت و حکمتی صورت می‌گیرد. [۲] البته روشن است که حب و بغض خداوند نسبت به بندگانش به خاطر فرمانبری و نافرمانی آنهاست. [۳] 📌[۱]: «فإذا أحَبَّ عَبداً مَنحَهُ خُلقاً حَسَناً، وإذا أبْغَضَ عَبداً مَنحَهُ خُلقاً سَیّئاً؛ اخلاق عطایایی از سوی خدای تعالی است، بنده ای که محبوب او باشد خویی نیکو به او می‌بخشد و بنده ای که مبغوض او باشد، خلقی بد به او عطا می‌کند. » (بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۹۴). 📌[۲]: در روایتی امام صادق علیه السلام از اخلاقی سخن می‌گوید که خدای تعالی به جهت مصالحی به برخی از بندگانش عطا می‌کند، بدون این که نسبت به آنها حتی داشته باشد. حضرت می‌فرماید: «إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَعَارَ أَعْدَاءَهُ أَخْلاَقاً مِنْ أَخْلاَقِ أَوْلِیَائِهِ لِیَعِیشَ أَوْلِیَاؤُهُ مَعَ أَعْدَائِهِ فِی دَوْلاَتِهِمْ. «وَ لَولَا ذَلِكَ لَمَا تَرَكُوا وَلِيّاً لِلَّهِ إِلَّا قَتَلُوهُ؛ خدای تعالی به دشمنانش از اخلاق دوستدارانش عاریه می‌دهد تا دوستان با خدا بتوانند در حکومت دشمنان او به حیات خود ادامه دهند. و اگر این کار را نمی کرد دشمنان همه دوستان خدا را می‌کشتند. » (الکافی، ج ۲، ص ۱۰۱). این روایت از عاریه بودن اخلاق خوب در دشمنان خدای تعالی سخن به میانمی آورد که در بخش مبانی اخلاق، قسمت طینت، شواهدی برای این مطلب بیان می‌شود. 📌[۳]: از نظر روایات اهل بیت علیهم السلام این امر مسلم است که همهء آنچه موجود می‌شود و از جمله کارهایی که از انسان‌ها سر می‌زند، مورد مشیت و اراده و تقدیر خدای تعالی قرار می‌گیرد، ولی او تنها به افعال خوب محبت دارد. در روایات آمده است که چیزی در زمین وآسمان تحقق پیدا نمی کند، جز آن که به مشیت و اراده و تقدیر و قضای الهی باشد: «لَا يَكُونُ شَيْ ءٌ إِلّا مَا شَاءَ اللّهُ وَ أَرَادَ وَ قَدّرَ وَ قَضَی» (الکافی، ج ۱، ص ۱۴۹). ابو بصیر می‌گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «خدای تعالی مشیت و اراده و تقدیر و قضا می‌کند؟ فرمود: آری. عرض کردم: و دوست هم می‌دارد؟ فرمود: خیر. گفتم: چگونه می‌شود مشیت و اراده و تقدیر و قضا بکند، ولی دوست نداشته باشد؟ فرمود: چنین بر ما رسیده است». (الکافی، ج ۱، ص ۱۵۰. ر. ک: الكافي، ج ۱، ص ۱۵۱، التوحید، ص ۳۳۹ - ۳۴۳؛ الخصال، ص ۱۶۸. اخلاق فطری ، ص ۵۱ ، ۵۲ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴در برخی موارد نقش افعال انسان در عطای الهی روشن و واضح است که از این امر به خلق اختیاری تعبیر می‌شود. در مواردی نیز افعال انسان در این دنیا نقشی در اعطای خداوند ندارند، بلکه این اعطا به واسطه افعال انسان در عوالم پیشین صورت گرفته است. در برخی از روایات، سخن از رابطه فعل و اخلاق به میان آمده است. امام باقر علیه السلام فرمود: امام زین العابدین علیه السلام به اولاد خویش می‌فرمود: از دروغ کوچک و بزرگ، جدی و شوخی پرهیز کنید؛ زیرا دروغ کوچک انسان را بر دروغ بزرگ جری می‌کند. أَما عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله قالَ: ما يَزالُ الْعَبْدُ يَصْدُقُ حَتّي يَكْتُبَهُ اللهُ صِدَّيقاً وَ مَا يَزالُ الْعَبْدُ يَكْذِبُ حَتّي يَكْتُبَهُ اللهُ كِذّاباً [۱] آیا نمی دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بنده ای که بر راستگویی استمرار داشته باشد، خدای تعالی او را بسیار راستگو به شمار می‌آورد و بنده ای که بر دروغ گویی مداومت کند خدای تعالی او را بسیار دروغگو ثبت می‌کند. [۲] 📚[۱]: الکافی، ج ۲، ص ۳۳۸؛ بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۲۳۵. 📌[۲]: البته شخص با صرف گفتن یک دروغ، كذاب و بسیار دروغگو نخواهد بود. عبدالرحمن بن حجاج می‌گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «اَلْكَذَّابُ هُوَ اَلَّذِي يَكْذِبُ فِي اَلشَّيْءِ قَالَ لاَ مَا مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ يَكُونُ ذَلِكَ مِنْهُ وَ لَكِنَّ اَلْمَطْبُوعَ عَلَى اَلْكَذِبِ؛ آیا انسان با یک دروغ، دروغگو می‌شود؟ حضرت فرمود: خیر. هیچ کس نیست جز این که یک دروغ از او سر می‌زند. ولی دروغگو کسی است که بر دروغ سرشته شده باشد. (الکافی، ج ۲، ص ۳۴۰؛ بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۲۵۰). علامه مجلسی در توضیح این حدیث می‌فرماید: «المطبوع على الكذب» یعنی کسی که دروغ عادت او شده و از آن ابایی ندارد و اهمیتی به آن نمی دهد و از گفتن آن پشیمان نمی شود. کسی که به این حد نرسد دروغگو بر او صدق نمی کند. اخلاق فطری ، ص ۵۲ ، ۵۳ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴البته کلمهء خلق، علاوه بر معنای عامی که ذکر گردید، گاهی در مصادیقی از همان معنای فراگیر نیز به کار رفته است. به عنوان مثال «حسن الخلق» به مدارا با مردم اطلاق شده است. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ أَكْمَلَ إِيمَانَهُ، وَ إِنْ كَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَی قَدَمِهِ ذُنُوباً لَمْ یَنْقُصْهُ ذَلِکَ قَالَ وَ هُوَ اَلصِّدْقُ، وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ، وَ الْحَيَاءُ، وَ حُسْنُ الْخُلُق [۱] کسی که چهار چیز داشته باشد، ایمانش کامل می‌شود و اگر از سر تا پا به گناهان نیز آلوده باشد از ایمانش نمی کاهد. فرمود: آنها عبارت اند از: راستگویی، رد امانت، حیا و حسن خلق. در این روایت اگر چه رد امانت، راستگویی و حیا مصادیقی از اخلاق نیکو به معنای عام آن هستند، ولی حسن خلق در قبال آنها قرار گرفته است؛ یعنی امور یاد شده حسن خلق نیستند، در صورتی که در اطلاق خلق نیکو به آنها تردیدی نیست. این بیان امام علیه السلام دلالت دارد که امور اخلاقی در خوبی و بدی درجات و مراتب مختلف دارند، چه این که راستگویی، رد امانت و حیا در مقابل مدارا با مردم و حسن خلق به شمار نمی آید؛ یعنی در درجه خوبی آن نیستند، نه این که خلق نیکو به حساب نمی آیند. 📚[۱]: الكافی، ج ۲، ص ۹۹، امالی طوسی، ص ۴۴؛ بحارالانوار، ج ۶۴، ص۲۹۵. اخلاق فطری ، ص ۵۳ ، ۵۴ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴در روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام از حد حسن خلق سؤال می‌کند و حضرت در جواب می‌فرماید: تُلَیِّنُ جَناحَکَ وَ تُطَیِّبُ کَلامَکَ وَ تَلْقی اخاکَ بِبِشْرٍ حَسَنٍ [۱] ؛ (حد حسن خلق) نرمی دل و پاکیزگی سخن و گشاده رویی با مردم است. امير المؤمنین علیه السلام نیز گشاده رویی و مصاحبت نیکو را خلق نیکو دانسته است. [۲] در روایتی دیگر نیز نظافت و پاکیزگی از اخلاق پیامبران به شمار آمده است. [۳] 📚[۱]: من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۴۱۲؛ بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۳۸۹؛ معاني الأخبار، ص ۲۵۳. 📚[۲]: بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۳۸۴؛ عيون الاخبار، ج ۲، ص ۵۳ 📚[۳]: بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۳۵. اخلاق فطری ، ص ۵۴ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴نبوت عام معنای وجوب ارسال رسل از نظر فلاسفه وجوب از نظر فلاسفه به معنای ضرورت وجودِ لطف و جود و کرم در ذات خدای تعالی و عدم انفکاک آن از ذات پروردگار می باشد؛ چراکه لطف و کرم و فیض از صفات ذات خداوند متعال بوده و فرض وجود ذات بدون این لطف و فیض و کرم، فرضی محال می باشد. در نتیجه ذات خداوند همواره دارای این لطف و فیض خواهد بود. به عبارت دیگر، مقتضای کمال مطلق الهی آن است که همواره به بندگان نیازمند خویش لطف و احسان نماید؛ زیرا عدم این لطف و احسان به معنای بخل و وجود نقص در ذات الهی می باشد. مرحوم مظفّر در این باره می نویسد: لطف به بندگان از كمال مطلق الهی است. و او نسبت به بندگانش لطیف و جواد و كریم است. هر گاه محل، قابلیّت و استعداد فیض وجود و لطف را داشته باشد بر خدا لازم است كه فیض كند. زیرا در رحمت او بخلی نیست و جود و لطف او را نقصی نمی باشد. و وجوب در اینجا بدان معنا نیست كه شخصی او را به این امر فرمان دهد پس بر او اطاعت واجب گردد، خداوند از این بلندمرتبه تر است؛ بلكه معنای وجوب در اینجا مانند وجوب در «واجب الوجود » است. ⚠️اشکال نظر فلاسفه - اشکال اوّل: آ نکه وجوب از دیدگاه فلاسفه همان ضرورتی است که از درون ذات پدید می آید ، بدون این که ذات بتواند از پدید آمدن آن جلوگیری کند. بر این اساس، جود و کرم و لطف، صفت ذات خدای تعالی محسوب میگردد و به همین جهت ذات الهی همواره دارای فیض و لطف بوده و فرض وجود ذات بدون این لطف و فیض، فرضی محال است. در حالی که چنین اعتقادی بر خلاف خالقیّت ارادی و فیض مقتدرانه و همراه با عدل خداوند متعال می باشد؛ و باید دانست که جود و لطف به معنایی که با وجود آن چیزی غیر از خدا موجود می شود، از صفات فعل الهی است نه صفات ذات. - اشکال دوم: آن که لازمۀ چنین اعتقادی آن است که بپذیریم همواره خلق با ذات الهی همراه بوده است. در حالی که بر اساس معارف و آموزه های صحیح دینی، خداوند متعال بود و هیچ خلقی در کار نبود و بعد شروع به آفرینش نمود و پیش از خلق و بعد از خلق، هیچ تغییری در خداوند متعال پدید نیامده است. - اشکال سوم: آن که از نظر فلاسفه منع لطف از سوی خدای تعالی مساوی بخل و راه یافتن نقص به ذات الهی می باشد. در حالی که اتّصاف خدای تعالی به حقیقت جود و کرم و لطف پیش از خلق و بعد از آن، هیچ فرقی در حقیقت ذات او ایجاد نکرده است. زیرا او آن گاه که خلق نکرده بود، بر خلق کردن توانا بود و بعد از آفرینش هم بر از بین بردن و ابقای آن تواناست. پس آن گاه که خلق نکرده بود، از سر بخل نبود و حال که از بین نمی برد از عجز و ناتوانی او نیست. علاوه بر این، باید دانست که چون بندگان هیچ حقّی بر خدای تعالی ندارند، پس هر چه خداوند به آنان می دهد فضل و احسان است و اگر چیزی به آنان ندهد، ناشی از بخل و عدم جود خداوند نبوده و هیچ حقّی از آنان ضایع نگشته، بلکه خدای تعالی هموارهو در هر حال جواد است. [ نبوت، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه ۲۰-۳۰] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
▪️ آجرک الله یامولای یاصاحب العصر و الزمان و ساعدالله قلبک الشریف فی مصیبت جدتک المظلومه ، الشهیده ، المضروبه و لعن الله اعدائکم و محبیهم و محبی محبیهم و تابعیهم و شیعتهم و جعلنا الله من خیار موالیکم و معکم فی الدنیا و الآخره و عجل الله تعالی فی فرجکم الشریف