eitaa logo
استاد محمد بیابانی اسکوئی
317 دنبال‌کننده
87 عکس
32 ویدیو
158 فایل
کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی از اساتید مکتب معارفی خراسان و از شارحین آثار مرحوم آیت الله العظمی میرزا مهدی اصفهانی رضوان الله علیه آدرس سایت: https://biabanioskouei.ir/ ارتباط با ما @alhojjat14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴توحید عبادی توحید عبادی یعنی هیچ کس غیر از خداوند متعال سزاوار عبودیّت و پرستش و اطاعت نیست و معبود حقیقی و واقعی، تنها اوست. لذا اگر کسی فرمانروایی و تسلّطی داشته باشد، باید این مقام از ناحیۀ خداوند متعال به او داده شده باشد، نه این که مستقلًّ و در برابر خدای تعالی از چنین مقامی بهره مند باشد. ——————————————- (توحید، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت، صفحه ۶۹-۷۳) کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴أسماء و صفات اسم یا از مادّۀ « وسم » به معنای علامت و نشانه، مشتق شده و یا از مادّۀ «سُموّ » به معنای بلندی و رفعت می باشد. صفت نیز مصدر مادّۀ «وصف» می باشد. اسم و صفت تفاوت چندانی در معنای لغوی ندارند، جز این که اسم علامت است به طور مطلق و صفت علامتی است خاص که لازم موصوف می باشد و موصوف با آن شناخته می شود. معنای اسم و صفت در روایات اهل بیت علیهم السلام با بررسی روایات معصومین علیهم السلام، به این نتیجه می رسیم که اسم و صفت دربارۀ خدای متعال به یک معناست. یعنی همۀ اسم هایی که خداوند خود را به آن ها نامیده است، معنای وصفی داشته و در حقیقت صفت اند و او خود، خویشتن را به آن ها توصیف کرده است. پس از بررسی روایات گوناگون اهل بیت علیهم السلام در مورد اسماء و صفات و جمع بندی میان آن ها، نکات زیر را می توان به دست آورد که در جلسات بعدی به آنها اشاره خواهد شد. ——————————————- (توحید، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛ انتشارات ولایت؛ صفحه ۷۵-۷۳) کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴أسماء و صفات همانطور که در جلسه قبل اشاره شد، پس از بررسی روایات گوناگون اهل بیت علیهم السلام در مورد اسماء و صفات و جمع بندی میان آن ها، نکات زیر را می توان به دست آورد : ۱- از آن جایی که خدای متعال فراتر از عقول و افکار بشر و خالق آن ها می باشد و بشر توان توصیف خداوند را ندارد، باید خدای متعال را منزّه از توصیف بندگان دانست و او را تنها به اوصافی که به توصیفِ خودِ او باشد، وصف نمود. امام رضا علیه السلام در این باره می فرمایند: جل عما وصفه الواصفون و تعالی عما ینعته الناعتون. خداوند از وصفِ وصف كنندگان منزّه، و از نعت ِ نعت كنندگان برتر است. ۲- با توجّه به روایاتی که تا این جا مطرح گردید و سایر روایات مشابهی که در این زمینه از اهل بیت علیهم السلام نقل گردیده، معلوم می شود منظورِ روایاتی که در مورد نفی صفات از خداوند متعال به صورت مطلق وارد شده آن است که در توصیف خدای متعال، نباید به هیچ وجه عقل و فکر و خیال و وهم خود را دخالت دهیم. به عبارت دیگر، نه تنها پرهیز از توصیف خدای تعالی به اوصافی که او خودش را با آن ها وصف نکرده، لازم و ضروری است، بلکه اجتناب از دخالت دادن عقل و فکر و وهم و خیال بشری، حتّی در اوصافی که خداوند متعال، خود، خویشتن را با آن ها وصف کرده نیز واجب است. چراکه اگر بخواهیم این اوصاف را در حدّ فهم و عقل خود درآوریم، هم وصف و هم موصوف، هر دو مخلوق ما می شوند و مشمول روایاتی که ما را به نفی صفات از خدای متعال امر کرده اند. ——————————————- (توحید، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛ انتشارات ولایت؛ صفحه ۷۸-۷۵) کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴أسماء و صفات همانطور که در جلسه قبل اشاره شد، پس از بررسی روایات گوناگون اهل بیت سلام الله علیهم در مورد اسماء و صفات و جمع بندی میان آن ها، نکات زیر را می توان به دست آورد : 3- آنچه موجب بیان سلبی و تفسیر تنزیهی برای اوصاف ثبوتی خدای تعالی در گروهی از روایات اهل بیت علیهم السلام گردیده است، تحذیر بندگان از تشبیه و توجّه دادن ایشان به معرفت فطری است. یعنی ائمّه سلام الله علیهم به وسیلۀ ضمیمه کردن معنای تنزیهی و سلبی به اوصاف و کمالات الهی، خواسته اند این نوع تصوّر انسان ها از معانی این اسماء و صفات که ناشی از درک و فهم آن ها از خود و هم نوعان شان می باشد را از آنان گرفته، و آن ها را به معرفت فطری خویش که از آن غافل اند توجّه داده و به معانی حقیقی و واقعی اسماء و صفات الهی _ که به تعریف خودِ خدای تعالی شناخته شده است _ نزدیک نمایند. ——————————————- (توحید، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛ انتشارات ولایت؛ صفحه ۸۰-۷۸) کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴أسماء و صفات همانطور که در جلسه قبل اشاره شد، پس از بررسی روایات گوناگون اهل بیت سلام الله علیهم در مورد اسماء و صفات و جمع بندی میان آن ها، نکات زیر را می توان به دست آورد : ۴- اشتراک اسماء و صفات بین خالق و مخلوق، فقط در لفظ است و در معنا هیچ جهت اشتراکی میان خالق و مخلوق وجود ندارد. به بیان دیگر، هنگامی که لفظ به مخلوق اطلاق می شود، معنای آن در حدّ فهم و درک اوست و او می تواند آن را بشناسد، ولی وقتی همان لفظ به خالق اطلاق می شود، معنای آن تنها به تعریف او و با معرفت فطری شناخته می شود. امام رضا سلام الله علیه در این باره می فرمایند: پروردگار ما سمیع و شنوا نامیده می شود، نه به جزئیكه در او باشد و با آن بشنود و نتواند با آن ببیند؛ همانطور كه ما با جزئی كه می شنویم نمیتوانیم با آن ببینیم. (سمیع بودن خدا) بدین معناست كه آواها بر او پوشیده نیست؛ بر خلاف سمیع نامیدن ما. پس ما و خدا در اسمِ سمیع اشتراک داریم، ولی معنا مختلف است. و بصر و دیدن هم همینگونه است... . مردی نزد حضرت امام صادق سلام الله علیه رسید و گفت: الله اكبر. ایشان فرمودند: خدا بزرگتر از چه چیزی است؟! او گفت: از همه چیز. امام صادق سلام الله علیه فرمودند: خدا را محدود كردی. مرد گفت: پس چگونه بگویم؟ حضرت فرمودند: بگو خدا بزرگتر از آن است كه بتوان وصفش كرد. ——————————————- (توحید، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛ انتشارات ولایت؛ صفحه ۸۱-۷۹) کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴أسماء و صفات همانطور که در جلسه قبل اشاره شد، پس از بررسی روایات گوناگون اهل بیت علیهم السلام در مورد اسماء و صفات و جمع بندی میان آن ها، نکات زیر را می توان به دست آورد : 5- باید توجّه داشت که اسماء لفظی خدای تعالی، مخلوق خداوند و غیر او هستند و خدای متعال آن ها را خلق نموده تا انسان ها به وسیلۀ آن ها متوجّه خدا شده و او را به یاد آورند. پس اسم در عبادت خدا هیچ موضوعیّتی ندارد، بلکه باید به وسیلۀ اسماء، معنا و مسمّی آن ها _ که همان معروف فطری انسان است و بشر او را به خودِ او شناخته اند_ مورد عبادت و پرستش و خضوع قرار گیرد. ——————————————- (توحید، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛ انتشارات ولایت؛ صفحه ۸۲-۸۰) کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴أسماء و صفات همانطور که در جلسه قبل اشاره شد، پس از بررسی روایات گوناگون اهل بیت علیهم السلام در مورد اسماء و صفات و جمع بندی میان آن ها، نکات زیر را می توان به دست آورد : 6- صفات خداوند متعال در یک تقسیم، به صفات ازلی و صفات حدوثی یا فعلی تقسیم می گردند. منظور از صفات ازلی، صفاتی نظیر عالم بودن خدای تعالی می باشد که نمی توان آن ها را از خداوند سلب نمود، بلکه خدای متعال همواره از ازل موصوف به آن ها بوده است. و مراد از صفات فعلی یا حادث، صفاتی اند که سلب آن ها از خداوند اشکالی ندارد؛ مانند این که بگوییم خدا بود و اراده ای نکرده بود. در واقع با صفات فعل، چیزی غیر خدا به وجود می آید، در حالی که صفات ذات بر خلاف آن است. مثلاً مشیّت و اراده، متعلَّق نیاز دارند، ولی علم یا قدرت چنین نبوده و نیازی به معلوم یا مقدور ندارند. ابوبصیر می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا خدا از ازل متكلّم بود؟ حضرت فرمودند: كلام، صفت حادث است و ازلی نیست. خداوند عزّوجلّ، بود و متكلّم نبود. امام رضا علیه السلام می فرمایند: خدای عزّوجلّ علمش بر اشیا سابق و قدیم است، پیش از آنكه آنها را خلق كند. به یقین، پروردگارمان ارجمند و متعالی و بزرگ است. اشیا را چنانكه خواست آفرید، و علمش بر آنها سابق است. و همینگونه پروردگار ما از ازل علیم و سمیع و بصیر است. ——————————————- (توحید، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه ۸۴-۸۲) کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
جلسه پایانی کتاب توحید 🔴أسماء و صفات در اطلاق اسماء و صفات _ چه ازلی و چه فعلی _ به خدای تعالی، باید از محدودۀ مفاهیم خارج شد و این اسامی را علامت و آیۀ او قرار داد. همچنین اسماء الهی توقیفی اند، یعنی: از آ نجایی که تعریف خدای متعال فقط به خود او ممکن است، تنها چیز اسم و نشانۀ او خواهد بود که او خود برای خویش برگزیده باشد. برای مطالعه احادیث این بخش ( اسماء و صفات ) و بررسی بیشتر آنان به کتاب توحید، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛ صفحه ۸۶-۷۰ مراجعه بفرمائید. ——————————————- (توحید، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛ انتشارات ولایت؛ صفحه ۸۴-۸۲) کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴جلسه اول عدل بحث از «عدل الهی» به جهت پیوند با موضوع جبر و اختیار و ارتباط با سایر اصول دین،‌ از مباحث مهم و اصولی همۀ ادیان الهی شمرده شده و در اسلام نیز جایگاه ویژه‌ای دارد. همچنین اعتقاد به معاد،‌ نبوّت، امامت و حتّی توحید، بدون اعتقاد به عدل الهی و آزادی و اختیار انسان معنایی نخواهد داشت. امام صادق علیه السلام در این زمینه می‌فرمایند: إِنَّ أَسَاسَ الدِّينِ التَّوْحِيدُ وَ الْعَدْلُ. همانا اساس دين، توحيد و عدل است. با توجّه به این‌که «عدل» یک اصل دینی است، برای رسیدن به معنای آن از نگاه دین، باید کاربردهای آن در متون دینی بررسی شود. با مراجعه به کتاب‌های لغت، به این نتیجه می‌رسیم که واژۀ عدل معنای گسترده‌ای دارد و با توجّه به موارد استعمالش، همۀ موارد زیر می‌توانند معنای عدل باشند: برقراری تساوی بین دو چیز _ چه از نظر ارزش و چه از نظر مقدار _ انصاف، حکم به حق و قرار دادن هر چیز در جایگاه شایستۀ آن. در همۀ موارد فوق،‌ معنای قرار دادن شیء در موضعش وجود دارد و در مقابل این معنا،‌ واژۀ «ظلم» به معنای قرار دادن شیء در غیر موضع آن خواهد بود. با توجّه به این توضیحات، درمی‌یابیم که عدل در مورد خدای تعالی به معنای آن است که خداوند متعال با توجّه به جایگاه و شأن هر چیزی نسبت به آن حکم می‌کند و هیچ عاملی سبب نمی‌شود که او چیزی را از جایگاه شایستۀ آن خارج کرده و به آن ستم کند. ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۱۲-۱۹] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴عدل الهی در آیات قرآن کریم در قرآن کریم، واژۀ «عدل» به عنوان یکی از صفات ثبوتی خدای تعالی به کار نرفته است، امّا در آیات فراوانی ضدّ آن، یعنی ظلم، از خداوند متعال نفی شده است. ۱- به آیات زیر توجه کنید: آیه ۴۶ سوره فصلت آیه ۱۸۲ سوره آل عمران آیه ۵۱ سوره انفال در این آیات به این نکته تأکید شده است که نتیجه و آثار عمل بندگان به عهدۀ خود آن‌هاست؛ چراکه اعمال آنان از روی قدرت و اختیار از آنان سر می‌زند. در نتیجه اگر کسی به سبب گناه و رفتار ناشایست خویش، از برخی نعمت‌های دنیوی و اخروی محروم شود،‌ این محرومیّت نتیجۀ فعل اختیاری او بوده و خدای متعال در حقّ او ظلم و ستمی روا نداشته است.  گاهی خداوند متعال بندۀ  مؤمنی را به جهت امتحان و ارتقا به مقام بالاتر، به سختی و گرفتاری مبتلا نموده و از نعمت‌هایش محروم می‌سازد، و یا آن‌که به فرد کافری به جهت استدراج، نعمت می‌بخشد. و خدای متعال در همۀ این موارد عادل است و به کسی ظلم نمی‌کند. ۲- به دسته دیگر آیات توجه کنید: آیات ۲۴ تا ۲۹ سوره ق در این آیات علاوه بر بیان مواردی نظیر شرک و مانع شدن از خیر به عنوان عوامل عذاب بندگانِ سرکش، و اشاره به ظلم بودنِ عقاب بدون بیان، به این نکته تأکید شده که چون خدای تعالی پیش‌تر به اهل جهنّم هشدار داده بود و آن‌ها را نسبت به پیامدهای سوء رفتارشان آگاه کرده بود، پس با عذاب آنان هیچ ستمی در حقّشان روا نمی‌دارد. ۳- به آیات زیر توجه کنید: آیه ۲۵ سوره آل عمران آیه ۴۰ سوره نساء آیه ۱۶۰ سوره انعام «توفّی» به معنای ادا کردن حقّ کسی به صورت کامل و تمام است. در این آیۀ شریفه خدای متعال از ادای کامل اجر بندگان خبر می‌دهد، به گونه‌ای که هیچ نقصانی در جزای اعمالشان نخواهد بود. ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۱۹-۲۳] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴عدل الهی در روایات اهل بیت علیهم السلام در روایات اهل بیت علیهم السلام، «عدل» دربارۀ خدای تعالی به هر دو صورت اثباتی و سلبی به کار رفته است. به عنوان نمونه، در حدیثی از امیرالمؤمنین سلام الله علیه که بیانگر حوادث قیامت می‌باشد، چنین آمده که خداوند متعال در آن روز خود را این‌گونه معرّفی می‌نماید: أَنَا ... الْعَدْلُ الَّذِي لَا يَجُورُ. من ... عدلى هستم كه ستم نمى‏كند. حال این ۵ مورد را در روایات اهل بیت علیهم السلام بررسی کنیم: ۱-معنای عدل و ظلم در روایات ۲- مراتب عدل و ظلم ۳- قول به جبر، نسبت ظلم بخدا ۴- تساوی میان انسان ها و عدالت ۵- اعطای حق به صاحبان آن ۱- معنای عدل و ظلم در روایات: با بررسی روایات اهل بیت علیهم السلام، به این نتیجه می‌رسیم که آن بزرگواران، معنای لغوی عدل و ظلم را تأیید فرموده‌اند. به عنوان مثال، امیرالمؤمنین سلام الله علیه دربارۀ معنای عدل فرموده‌اند: الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا. عدل هر چيزى را در جايگاه آن قرار مى‏دهد. امام صادق سلام الله علیه نیز در مورد معنای ظلم، در تفسیر آیۀ شریفۀ ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾   فرموده‌اند: الظُّلْمُ وَضْعُ الشَّيْ‏ءِ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ. ظلم قرار دادن هر چيزى در غير جايگاهش است. [ برای دریافت توضیحات و شرح این دست از روایات به کتاب عدل، از خلاصه کتب دروس عقاید، انتشارات ولایت، ص ۲۴-۲۵ مراجعه فرمائید. ] ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۲۱-۲۵] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴عدل الهی در روایات اهل بیت علیهم السلام ۲- مراتب عدل و ظلم با توجّه به درجات ارزش و اهمّیّت هر چیز،‌ عدل و ظلم نسبت به آن مراتب مختلفی خواهد داشت و هرچه ارزش چیزی بالاتر و بیش‌تر باشد، ظلم به آن نیز بزرگ‌تر خواهد بود. به نظر می‌رسد خدای تعالی به همین جهت، شرک به خود را ظلمی بسیار بزرگ شمرده و آن را قابل بخشش ندانسته است. بر پایۀ روایات، یکی از مصادیق شرک،‌ نپذیرفتن ولایت امامی است که از سوی خدای تعالی منصوب گشته است. [ برای دریافت توضیحات و شرح این دست از روایات به کتاب عدل، از خلاصه کتب دروس عقاید، انتشارات ولایت، ص ۲۶ مراجعه فرمائید. ] ۳- قول به جبر، نسبت ظلم به خدا در برخی روایات، قول به جبر و نسبت دادن افعال قبیح بندگان به خدای متعال، ظلم به خداوند محسوب شده است. رسول خدا صل الله علیه و آله در این باره فرموده‌اند: مَا عَرَفَ اللَّهَ مَنْ شَبَّهَهُ بِخَلْقِهِ، وَ لَا وَصَفَهُ بِالْعَدْلِ مَنْ نَسَبَ إِلَيْهِ ذُنُوبَ عِبَادِهِ. كسى كه خدا را به خلق تشبيه كند، او را نشناخته است، و كسى كه گناهان بندگانش را به او نسبت دهد، او را به عدل وصف نكرده است. [ برای دریافت توضیحات و شرح این دست از روایات به کتاب عدل، از خلاصه کتب دروس عقاید، انتشارات ولایت، ص ۲۷ مراجعه فرمائید. ] در قول به جبر و نسبت دادن معاصی و افعال قبیح به خداوند، از دو جهت به خدای تعالی ظلم شده است: اول: آن‌که خدای متعال از هر گونه فعل قبیح منزّه است، لذا نسبت دادن چنین افعالی به او، عدم رعایت شأن خداوندگاریِ اوست. دوم: آن‌که قول به جبر در افعال عباد و پذیرش عقاب بندگان در مقابل افعال زشتشان، در واقع توصیف خداوند متعال به ظلم است؛ چراکه ما به عقل خویش درمی‌یابیم که معاقَب نمودن بندگان نسبت به افعالی که در انجام آن‌ها اختیاری نداشته‌اند، ظلم به آنان محسوب می‌گردد. ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۲۵-۲۷] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴عدل الهی در روایات اهل بیت علیهم السلام ۴- تساوی میان انسان ها و عدالت در برخی از روایات به این نکته اشاره شده است که رعایت تساوی میان انسان‌ها مصداقی از عدالت می‌باشد. به عنوان نمونه، در روایات فراوانی دربارۀ زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف چنین آمده: إِذَا قَامَ قَائِمُ أَهْلِ الْبَيْتِ قَسَمَ بِالسَّوِيَّةِ وَ عَدَلَ فِي الرَّعِيَّةِ. آن‌گاه كه قائم اهل بيت علیهم السلام قيام كند، [اموال عمومى را] به صورت مساوى [بين مردم] تقسيم مى‏كند و عدالت را در بين مردم برقرار مى‏سازد. و یا در روایت دیگری از رسول خدا صل الله علیه و آله نقل شده که فرمودند: أَوَّلُ عَدْلِ الْآخِرَةِ الْقُبُورُ لَا يُعْرَفُ فِيهَا غَنِيٌّ مِنْ فَقِيرٍ. اوّلين عدل آخرت، قبرها هستند كه در آن‏ها غنى و فقير از هم شناخته نمى‏شوند. [ برای دریافت توضیحات و شرح این دست از روایات به کتاب عدل، از خلاصه کتب دروس عقاید، انتشارات ولایت، صص ۲۸-۳۰ مراجعه فرمائید. ] ۵- اعطای حق به صاحبان آن در برخی از روایات چنین بیان شده که خداوند عزّوجلّ برای بندگان خود حقوقی قرار داده است و خود را ملزم به رعایت این حقوق نموده است. از امام صادق سلام الله علیه در این رابطه چنین نقل شده که آن حضرت فرمودند: أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى آدَم علیه السلام... . أَمَّا الَّتِي لِي فَتَعْبُدُنِي لَا تُشْرِكُ بِي شَيْئاً وَ أَمَّا الَّتِي لَكَ فَأَجْزِيكَ بِعَمَلِكَ. خداوند عزّوجلّ به آدم علیه السلام وحى كرد... . حقّ من آن است كه مرا عبادت كنى و چيزى را شريک من نسازى. و امّا حقّ تو آن است كه به سبب عملت جزايت دهم. از طرف دیگر، در برخی از روایات، عدل را به معنای «إعطاء کلّ ذی حقٍّ حقّه» دانسته‌اند.  امیرالمؤمنین سلام الله علیه در این رابطه می‌فرمایند: فَإِذَا أَدَّتِ الرَّعِيَّةُ إِلَى الْوَالِي حَقَّهُ وَ أَدَّى إِلَيْهَا الْوَالِي كَذَلِكَ عَزَّ الْحَقُّ بَيْنَهُمْ فَقَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّينِ وَ اعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ. پس اگر رعيّت حقّ والى و والى حقّ رعيّت را ادا كند، حق در بين ايشان عزّت مى‏يابد و راه‏هاى دين استوار مى‏گردد و پرچم‏هاى عدل راست مى‏شود. [ برای دریافت توضیحات و شرح این دست از روایات به کتاب عدل، از خلاصه کتب دروس عقاید، انتشارات ولایت، صص ۲۹-۳۱ مراجعه فرمائید. ] ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۲۷-۳۱] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴تقدّم و عمومیّت عدل الهی بر فضل و احسان الهی همان‌طور که پیش از این نیز بیان شد، خدای متعال در فضل و احسان به بندگان نیز عدل را مراعات کرده است و نعمت‌هایش را با توجّه به جایگاهی که هر کدام از خلایق دارند و به تساوی،‌ میان آنان تقسیم کرده است. در نتیجه، عطای الهی عین عدل است. در دعای بعد از سلام نماز امیرالمؤمنین  سلام الله علیه در روز جمعه آمده است: وَ‌ أَشْهَدُ أَنَّ... عَطَاءَكَ عَدْلٌ. و گواهى مى‏دهم كه... عطاى تو عين عدل است. این عدالت الهی که با فضل و احسان او در هم آمیخته و از آن جدا نمی‌گردد، در مورد همۀ خلق جریان دارد. [ برای دریافت این دست از روایات به کتاب عدل، از خلاصه کتب دروس عقاید، انتشارات ولایت، ص ۳۳ مراجعه فرمائید. ] پس هر نعمتی که به هر مخلوقی می‌رسد، فضل و احسان خداست و آن نیز به عدل میان آن‌ها تقسیم می‌شود. نکتۀ قابل توجّه آن‌که بر اساس ظاهر برخی روایات، رابطۀ عدل و فضل با آنچه بیان شد، منافات دارد. به عنوان مثال، امام سجّاد سلام الله علیه به خداوند متعال عرضه می‌دارد: إِلَهَنَا وَ سَيِّدَنَا! إِنْ غَفَرْتَ لَنَا فَبِفَضْلِكَ وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَبِعَدْلِكَ. فَيَا مَنْ لَا يُرْجَى إِلَّا فَضْلُهُ وَ لَا يُخْشَى إِلَّا عَدْلُهُ امْنُنْ عَلَيْنَا بِفَضْلِكَ وَ أَجِرْنَا مِنْ عَذَابِكَ. معبود ما و آقاى ما! اگر ما را بيامرزى، به ما فضل و احسان كرده‌اى و اگر عذابمان كنى، به عدالت با ما رفتار كرده‌اى. اى كسى كه تنها به فضلش اميد مى‏رود و فقط از عدلش ترسيده مى‏شود، به فضل خود بر ما منّت گذار و از عذاب خويش رهايمان كن. در این حدیث شریف و برخی دیگر از احادیث مشابه، رحمت و بخشش و گذشت مقتضای فضل الهی و عقاب و گرفتاری مقتضای عدل الهی شمرده شده است. در نگاه نخست، چنین مضمونی با مطالب پیش در تعارض می‌باشد. برای رفع این تعارض، توضیح چند نکته ضروری می‌باشد: ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۳۱-۳۵] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴تقدّم و عمومیّت عدل الهی بر فضل و احسان الهی بیان شد که در احادیث جلسه قبل و دیگر احادیث شریف، رحمت و بخشش و گذشت مقتضای فضل الهی و عقاب و گرفتاری مقتضای عدل الهی شمرده شده است. در نگاه نخست، چنین مضمونی با مطالب پیش در تعارض می‌باشد. برای رفع این تعارض، توضیح چند نکته ضروری می‌باشد: نکتۀ اوّل: آن‌که صورت پذیرفتن کیفر به واسطۀ عدل الهی، فضل و احسان الهی در مورد آن را نفی نمی‌کند، و همین‌طور تعلّق نعمت و ثواب به واسطۀ فضل الهی،‌ وجود عدل در آن مورد را نفی نمی‌کند. حدیث زیر این مطلب را تأیید می‌نماید: احمد‌بن‌سلیمان می‌گوید: مردی از امام رضا سلام الله علیه ــ که در حال طواف بودند ــ پرسید: «جواد به چه معناست؟» و آن حضرت در جواب او فرمودند: إِنَّ لِكَلَامِكَ وَجْهَيْنِ. فَإِنْ كُنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْمَخْلُوقِ فَإِنَّ الْجَوَادَ الَّذِي يُؤَدِّي مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ، وَ إِنْ كُنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْخَالِقِ فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَى وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ، لِأَنَّهُ إِنْ أَعْطَاكَ أَعْطَاكَ مَا لَيْسَ لَكَ وَ إِنْ مَنَعَكَ مَنَعَكَ مَا لَيْسَ لَكَ. سخن تو دو وجه دارد: اگر منظورت در بين آفريدگان است، جواد كسى است كه آنچه را خدا بر او فرض كرده، ادا كند، و اگر منظورت آفريدگار است، او در هر دو صورتِ عطا و منع جواد است؛ زيرا آنچه خدا به تو مى‏دهد و آنچه از تو منع مى‏كند، هيچ‌يک حقّ تو نيست. [ برای دریافت توضیحات و شرح نکته اول به کتاب عدل، از خلاصه کتب دروس عقاید، انتشارات ولایت، ص ۳۴ مراجعه فرمائید. ] ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۳۱-۳۵] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴تقدّم و عمومیّت عدل الهی بر فضل و احسان الهی بیان شد که در احادیث جلسه قبل و دیگر احادیث شریف، رحمت و بخشش و گذشت مقتضای فضل الهی و عقاب و گرفتاری مقتضای عدل الهی شمرده شده است. در نگاه نخست، چنین مضمونی با مطالب پیش در تعارض می‌باشد. برای رفع این تعارض، توضیح چند نکته ضروری می‌باشد: نکتۀ دوم: آن‌که عدل، همیشه در مجازات نیست، بلکه برخی اوقات حقیقت عدل در همان عفو و گذشت است. امیرالمؤمنین سلام الله علیه در وصیّت خویش به امام حسن سلام الله علیه می‌فرمایند: وَ أَقْلِلِ الْغَضَبَ وَ لَا تُكْثِرِ الْعَتْبَ فِي غَيْرِ ذَنْبٍ فَإِذَا اسْتَحَقَّ أَحَدٌ مِنْكَ ذَنْباً فَإِنَّ الْعَفْوَ مَعَ الْعَدْلِ أَشَدُّ مِنَ الضَّرْبِ لِمَنْ كَانَ لَهُ عَقْلٌ. خشم را كم كن و عقاب را در غير گناه زياد نكن. پس آن‌گاه كه شخصی از ناحيۀ تو مستحقّ كيفرى شد، عفو همراه با داد، نسبت به كسى كه خرد داشته باشد، از كيفر كردن شديدتر است. ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۳۱-۳۵] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴تقدّم و عمومیّت عدل الهی بر فضل و احسان الهی بیان شد که در احادیث جلسه قبل و دیگر احادیث شریف، رحمت و بخشش و گذشت مقتضای فضل الهی و عقاب و گرفتاری مقتضای عدل الهی شمرده شده است. در نگاه نخست، چنین مضمونی با مطالب پیش در تعارض می‌باشد. برای رفع این تعارض، توضیح چند نکته ضروری می‌باشد: نکتۀ سوم: و نکته  آخر آن‌که با توجّه به گستردگی جایگاه اشیا، عدل الهی نیز گسترۀ وسیعی دارد، به طوری که هم می‌تواند شیرین و لذّت‌بخش باشد و هم مایۀ آزردگی خاطر. امام صادق سلام الله علیه می‌فرمایند: الْعَدْلُ أَحْلَى مِنَ الْمَاءِ يُصِيبُهُ الظَّمْآنُ. مَا أَوْسَعَ الْعَدْلَ إِذَا عُدِلَ فِيهِ وَ إِنْ قَلَّ. عدل شيرين‏تر از آبى است كه تشنه‌لب به آن مى‏رسد. عدل چه گشايش‌آور است آن‏گاه كه در ميان مردم اجرا شود؛ اگرچه اندک باشد. طبق این حدیث شریف،‌ آن‌گاه که عدل به معنای واقعی کلمه تحقّق یابد، بسیار شیرین و لذّت‌بخش است. یقیناً‌ هیچ مؤمنی از خدای تعالی نمی‌خواهد که چنین عدلی را در حقّ او نادیده بگیرد. امّا در مقابل این عدل، عدلی است که با دقّت تامّ و کامل و محاسبۀ‌ شدید و سخت‌گیرانه همراه باشد که همه را آزرده می‌کند. خدای تعالی از چنین عدلی به «سوء الحساب» تعبیر کرده و می‌فرماید: ﴿يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ﴾ ؛ از پروردگارشان بيمناک‏اند و از بدىِ حساب مى‏ترسند. از امام صادق سلام الله علیه دربارۀ این آیه سؤال شد: آیا آن‌ها از این می‌ترسند که خداوند متعال در حقّ آن‌ها ستم روا دارد؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند: لَا وَاللَّهِ خَافُوا الْاِسْتِقْصَاءَ وَ الْمُدَاقَّةَ. نه؛ سوگند به خدا، آن‏ها از دقّت نظر و محاسبۀ كامل مى‏ترسند. [ برای دریافت توضیحات و شرح نکته این بخش به کتاب عدل، از خلاصه کتب دروس عقاید، انتشارات ولایت، صص ۳۶-۳۷ مراجعه فرمائید. ] ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۳۵-۳۷] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴کیفیّت پیدایش اشیا و سبب اختلاف آن‌ها همان‌طور که قبلاً اشاره نمودیم،‌ عدل به معنی قرار دادن هر چیزی در جایگاه شایستۀ آن می‌باشد و یکی از مصادیق عدل، برقراری تساوی بین اشیا با توجّه به ارزش آن‌ها و اختلافشان با یکدیگر می‌باشد. در این قسمت از بحث، به دنبال یافتن منشأ این اختلاف در درجات اشیا می‌باشیم. بر پایۀ تعالیم دینی، همۀ موجودات از آن جهت که مخلوق خدایند، با یکدیگر مساوی بوده و هیچ‌یک در اصل خلقت،‌ بر دیگری برتری ندارد، بلکه عامل اختلاف میان موجودات، امتحان الهی می‌باشد. خداوند متعال طبق سنّت خویش پس از اعطای عقل،‌ اختیار و قدرت به مخلوقاتش، آن‌ها را مورد آزمایش قرار می‌دهد و رفتار متفاوت موجودات، سبب پیدایش اختلاف درجات و مراتب آن‌ها می‌شود. به عبارت دیگر، تمام موجودات اعمّ از جماد، نبات، حیوان، فرشته، انسان و ... . در ابتدای خلقت با یکدیگر مساوی بوده‌اند و عکس‌العمل‌های متفاوت آن‌ها در برابر امتحان‌های الهی موجب به وجود آمدن درجات مختلف در آن‌ها شده است. ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۴۰-۴۱] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴کیفیّت پیدایش اشیا و سبب اختلاف آن‌ها طبق فرمودۀ خدای متعال در قرآن کریم، اصل همۀ مخلوقات، آب می‌باشد: ... وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ... . ... و ما هر چيز زنده را از آب قرار داديم... . توجه: مقصود از آب در اینجا، مایع معروف که برای رفع تشنگی از آن استفاده  میکنیم، نمی باشد. امام باقر سلام الله علیه نیز در این رابطه می‌فرمایند: لَكِنَّهُ كَانَ إِذْ لَا شَيْ‏ءَ غَيْرُهُ، وَ خَلَقَ الشَّيْ‏ءَ الَّذِي جَمِيعُ الْأَشْيَاءِ مِنْهُ، وَ هُوَ الْمَاءُ الَّذِي خَلَقَ الْأَشْيَاءَ مِنْهُ فَجَعَلَ نَسَبَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ إِلَى الْمَاءِ وَ لَمْ يَجْعَلْ لِلْمَاءِ نَسَباً يُضَافُ إِلَيْهِ.  لكن خدا بود هنگامى كه چيزى غير او نبود، و چيزى را كه همۀ اشيا از آن است، آفريد؛ و آن آبى است كه اشيا از آن خلق شده‏اند. پس نسبتِ همه چيز را به آب قرار داد و آب را به هيچ چيزى منسوب نكرد. تا این‌جا روشن شد که همۀ مخلوقات در ابتدای خلقت مساوی بوده و اصل همۀ آن‌ها آب می‌باشد. لکن به جهت تکلیف و امتحان موجودات، همراه با خلق آب، علم، قدرت، اختیار و حیات که لازمۀ تکلیف و آزمایش است، بر آن حمل شده است. امام صادق سلام الله علیه در تفسیر آیۀ ﴿وَ كَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ﴾  می‌فرمایند: إِنَّ اللَّهَ حَمَّلَ دِينَهُ وَ عِلْمَهُ الْمَاءَ قَبْلَ أَنْ يَكُونَ أَرْضٌ أَوْ سَمَاءٌ أَوْ جِنٌّ أَوْ إِنْسٌ أَوْ شَمْسٌ أَوْ قَمَرٌ. همانا خداوند دين و علمش را بر آب تحميل كرد، پيش از آن‌كه آسمان، زمين، جن، انسان، خورشيد يا ماه به وجود آمده باشد. امام رضا سلام الله علیه نیز در تفسیر آیۀ ﴿يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ﴾ ، عرش را این‌گونه معنا فرموده‌اند: الْعَرْشُ لَيْسَ هُوَ اللَّهَ وَ الْعَرْشُ اسْمُ عِلْمٍ وَ قُدْرَةٍ. [مراد از] عرش خدا نيست، [بلكه‏] عرش اسم علم و قدرت است. بنابراین، خدای متعال عرش را که به علم و دین و قدرت تفسیر شده،‌ بر آب تحمیل نموده و بدین وسیله آب دارای کمالِ علم و قدرت و اختیار و حیات شده است. توجه: مقصود از آب در این بخش، مایع معروف که برای رفع تشنگی از آن استفاده  میکنیم، نمی باشد. ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۴۲-۴۵] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴کیفیّت پیدایش اشیا و سبب اختلاف آن‌ها .پس از این اعطا و امتحان الهی، آب که در ابتدای خلقت شیرین و گوارا بوده، متناسب با اطاعت و عصیان به دو قسم گوارا و شور تقسیم شده است. بعد از این تقسیم نیز طینت مؤمنان از آب گوارا و شیرین و طینت کافران از آب شور و تلخ خلق شده است. بنابراین،‌ یکی از تفاوت‌های مهم در موجودات، از همین اطاعت و عصیان و تفاوت در جوهر اصلی آن‌ها ناشی شده است. پس از خلقت طینت مؤمنان از آب گوارا و طینت کافران از آب شور و تلخ، در مراحل بعدی نیز باز هم امتحان‌ها و تکالیف الهی تأثیراتی بر طینت‌ها داشته است. در مراحل بعد، خدای متعال روح مؤمنان را از طینت علّیّین و بدن آنان را از پایین‌تر از آن آفرید و روح و بدن کافران را از طینت سجّین خلق نمود. امام سجّاد سلام الله علیه به این امر تذکّر داده و فرموده‌اند: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ النَّبِيِّينَ مِنْ طِينَةِ عِلِّيِّينَ قُلُوبَهُمْ وَ أَبْدَانَهُمْ وَ خَلَقَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ تِلْكَ الطِّينَةِ وَ جَعَلَ خَلْقَ أَبْدَانِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ وَ خَلَقَ الْكُفَّارَ مِنْ طِينَةِ سِجِّينٍ قُلُوبَهُمْ وَ أَبْدَانَهُم. همانا خداى عزّوجلّ روح و بدن پيامبران را از طينت علّيّين آفريد و روح مؤمنان را هم از همين طينت خلق كرد و بدنشان را از مرتبۀ پايين آن آفريد. روح و بدن كافران را هم از طينت سجّين خلق كرد. پس از این مرحله، خدای تعالی به جهت آزمایش مجدّد خلایق در این دنیا، طینت‌های اصحاب یمین و اصحاب شمال را با هم آمیخت و آن‌ها را وارد این دنیا نمود. ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۴۲-۴۵] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴کیفیّت پیدایش اشیا و سبب اختلاف آن‌ها در دسته‌ای دیگر از روایات،‌ علّت‌های دیگری نیز برای اختلاف مردم ذکر شده است؛ از جمله آن‌که این اختلاف را ناشی از اختلاف خاک‌هایی که مردم از آن خلق شده‌اند بیان نموده‌اند و یا آن‌که آن را به حوریّه یا دختر جنّی که به ازدواج هر یک از فرزندان حضرت آدم؟ع؟ درآمده‌اند، نسبت داده‌اند. در هر صورت، آنچه روشن است آن است که منشأ این اختلاف‌ها هر چه باشد، به سبب آزمون‌های قبلی بوده و از آن ناشی می‌شود. نکتۀ آخر این‌که خدای متعال با این‌که می‌توانست تنها با یک امتحان جایگاه ابدی هر موجودی را معیّن نماید، امّا به لطف و احسان خویش فرصت‌های متعدّدی برای خلایق ایجاد کرد تا برخی از آنان که در امتحانات قبلی مردود شده‌بودند، با قدرت و  اختیار خویش به راه صواب بازگردند. این دنیا نیز مهلت دیگری برای کسب سعادت و رستگاری می‌باشد [ برای دریافت روایات؛ توضیحات و شرح این بخش به کتاب عدل، از خلاصه کتب دروس عقاید، انتشارات ولایت، صص ۴۰-۴۷ مراجعه فرمائید. ] ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۴۲-۴۵] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴عدل الهی و اصول دین اسلام موارد پنج‌گانه‌ای که امروزه به عنوان اصول دین مطرح می‌باشند، به این شکل در روایات اهل بیت علیهم السلام مطرح نگشته است و آنچه در روایات تحت عنوان ستون‌های دین یا زیربنای دین مطرح گشته، اصول دین به معنای مصطلح آن نیست. در برخی از این روایات، نه از توحید و معاد و نبوّت خبری هست و نه از عدل. به عنوان مثال، از امام باقرعلیه السلام  در این زمینه چنین نقل شده: بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ: عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَايَةِ. اسلام بر پنج امر بنا شده است:  نماز، زكات، حج، روزه و ولايت. و یا در روایت امام صادقعلیه السلام، تنها اعتقاد به توحید و عدل الهی، به عنوان اساس هر دینی و شرط تحقّق دینداری معرّفی شده است: إِنَّ أَسَاسَ الدِّينِ التَّوْحِيدُ وَ الْعَدْلُ. همانا اساس دين، توحيد و عدل است. سیّد مرتضی نیز دو اصل توحید و عدل را به عنوان اصول دین کافی دانسته و نبوّت و امامت را از واجبات و اصول بزرگ و داخل در ابواب عدل معرّفی می‌نماید.  همچنین عدّه‌ای از علما نیز با نظر به برخی فرقه‌های مسلمان، اصول دین را سه اصل توحید، نبوّت و معاد معرّفی کرده‌اند و دو اصل عدل و امامت را از اصول مذهب شیعه برشمرده‌اند، تا فرقه‌هایی نظیر اشاعره که به عدل الهی اعتقاد ندارند نیز جزو مسلمانان محسوب گشته و از دایرۀ اسلام خارج نگردند. آنچه امروزه از نظر فقها مسلّم است، آن است که برای ورود به دین و جاری شدن احکام اسلام در حقّ یک نفر، شهادتِ زبانی به توحید و نبوّت کفایت می‌کند. ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۴۵-۴۷] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴عدلی الهی و مالکیّت و حکمت خدا عدّه‌ای همچون مرحوم استاد مطهّری و علّامۀ طباطبایی با استناد به آیۀ ﴿لَا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ﴾ ، معتقدند که بندگان در مقابل اعمال و کردارشان هیچ‌گونه حقّی بر خدای تعالی ندارند؛ در نتیجه، نفی ظلم از خداوند متعال سالبه به انتفاء موضوع است.  به عبارت دیگر، مرحوم علّامۀ طباطبایی و استاد مطهّری این آیه را ناظر به بحث عدل و ظلم می‌دانند و نه حکمت. لذا معتقدند معنای این آیه آن است که هیچ‌کس چنان جایگاهی ندارد که بخواهد از خدا بپرسد چرا در حقّ من ظلم کردی؟ چراکه خدای متعال مالک علی الإطلاق و حقیقی همۀ عالم هستی است و هیچ مالکی در عرض او وجود ندارد،‌ پس خدای متعال می‌تواند به هر نحوی که بخواهد، در ملکش تصرّف نماید و هیچ کس هیچ حقّی بر عهدۀ خدا ندارد . اشاعره که قائل به جبر در افعال عباد هستند نیز برای اثبات صحّت عقاب بندگان در مقابل افعالی که اختیاری در آن ندارند، به مالکیّت الهی تمسّک کرده و گفته‌اند: چون خدای تعالی مالک مطلق بندگانش می‌باشد،‌ اگر بندۀ مطیع خویش را به جهنّم بَرَد و گناهکار را به بهشت،‌ هیچ‌گونه ظلم و ستمی را مرتکب نشده است؛ چراکه ظلم در صورتی تحقّق پیدا می‌کند که تصرّف در ملکِ غیر باشد، و در مقابل خداوند متعال مالکی وجود ندارد که خداوند در ملک او تصرّفی کرده باشد . ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۴۷-۵۰] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴عدلی الهی و مالکیّت و حکمت خدا خداوند عزّوجلّ صفت مالکیّت خود را در قرآن کریم به تعابیر مختلفی بیان فرموده است. [ برای دریافت آیات ؛ توضیحات و شرح این بخش به کتاب عدل، از خلاصه کتب دروس عقاید، انتشارات ولایت، صص ۵۰-۵۱ مراجعه فرمائید. ] بنابراین، روشن است که خداوند متعال مالک حقیقی همه چیز است و بدین ترتیب، عقاب بندۀ مطیع وحمد و ثنای بندۀ عاصی توسّط خداوند، با توجّه به مالکیّتش اشکالی را متوجّه او نمی‌سازد. امّا باید توجّه داشت که چنین چیزی با عدل و حکمت الهی تعارض دارد و چنین مالکی را نمی‌توان حکیم و عادل دانست؛ چراکه به حکم عقل، بندۀ مطیع و بندۀ نافرمان با یکدیگر یکسان نیستند و حقّ مطیع آن است که با او همچون عاصی برخورد نشود. علاوه بر این، خداوند متعال خود در آیات فراوانی از قرآن کریم، عالم و نادان و مطیع و غیر مطیع را مساوی ندانسته و به بندگان مؤمنش که اعمال صالح به‌جا آورند وعدۀ بهشت داده و فرموده است که هیچ انسانی را بیش‌تر از وسع و طاقت او تکلیف نمی‌کند و هیچ‌کس را بدون بیان و اتمام حجّت عقاب نمی‌نماید. ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۵۰-۵۳] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴عدل الهی و حسن و قبح عقلی ۱. حسن و قبح در نظر اندیشمندان عدلیّه معتقدند که حسن عدل و قبح ظلم، حکم عقل است و در این حکم،‌ بین خدا و خلق فرقی نیست؛ چراکه عقل حجّت خداوند است و خدای متعال به هیچ وجه بر خلاف حکم حجّت خود عمل نمی‌کند. در نتیجه، خدای تعالی به حکم عقل انسانی،‌ عادل است. امّا در مقابل، اشاعره، فلاسفه، منطقیّین و حتّی برخی از اصولیّین، حسن و قبح را اعتباری شمرده‌اند. یعنی افعال ذاتاً دارای حسن و قبح نیستند، بلکه حسن و قبح امری عقلایی و قراردادی است که عقلا به دلایل مختلف، از جمله منافع اجتماعی خویش آن را جعل نموده‌اند. بر این اساس، عقل قادر به درک حسن و قبح نخواهد بود و در شناخت حسن و قبح استقلال نخواهد داشت و در نتیجه،‌ نمی‌توان حسن و قبح را به افعال الهی تعمیم داد، و یا به عبارت دیگر، نمی‌توان حکم اعتباری را به فراتر از مورد اعتبارش سرایت داد. می‌دانیم که اشاعره به سبب اعتقاد به جبر در افعال بندگان و برای اثبات صحّت عذاب و عقاب الهی، منکر حسن و قبح عقلی گشته و قائل به حسن و قبح شرعی گشتند و چنین عنوان نمودند که چون خدای تعالی از بهشت بردن مؤمنان و عقاب کافران خبر داده و راه یافتن کذب به اِخبار الهی ممکن نیست، خداوند هیچ مؤمنی را به آتش نمی‌اندازد و هیچ کافر و مشرکی را به بهشت نمی‌برد. البتّه همین نظریه هم به زیان آنان بوده و نشانۀ بطلان اعتقادشان در انکار حسن و قبح عقلی است؛ چراکه اگر دروغ و خلف وعده از نظر عقل قبیح نباشد، چگونه می‌توان راه یافتن کذب به اِخبار الهی را محال دانست؟! شهید سیّد محمّدباقر صدر قائلان اعتباری بودن حسن و قبح را در انکار حسن و قبح عقلی، با اشاعره مشترک دانسته و متذکّر شده که اشاعره به صراحت منکر حسن و قبح عقلی شدند و فلاسفه به صورت پنهان؛ زیرا حسن و قبح عقلی را به امور عقلایی و قضایای مشهوره برگرداندند.  ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه ۵۳-۵۵] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a