eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
108 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /11/28 @ostadahadi بررسی نجاست چند طایفه از فِرَق: 1) طایفه اول؛ غلات: سید در عروه نوشته است که لا اشکال فی نجاسة الغلاة. همه غلات نجس هستند باید در غلات هم موضوعی و هم حکمی بحث کنیم. چون غلات، 3طایفه اند باید ببینیم کدامیک از انها مد نظر است. أ‌- یک طایفه انهایی هستند که قائل به ربوبیت امام علی ع هستند و منکرربوبیت خداوند هستند این طایفه دو دسته هستند دسته اول؛ قائل به حلول هستند یعنی خداوند در علی ع حلول کرد و ذات علی ع ذات خدا شد دسته دوم؛ قائل به الوهیت علی ع هستند و می گویند او خداست مثل عیسوی ها و یهودی ها که قائل به خدابودن مسیح و عزیر شدند. درهرصورت اجماع همه فقها بر نجاست اینها هست. ب‌- طایفۀ دیگر منکر الوهیت خدا نیستند ولی قائل به تفویض اند یعنی خداوند تدبیر امور جهان را به علی ع واگذار کرد همانطوری که تدبیر امور مملکت را پادشاه به وزیر اعظم می سپارد. دراینجا هم حکم به نجاست غلات داده شده برای اینکه منکر ضروری دین هستند یکی از ضروریات دین، نظام تشریع و تکوین است این نظام به ید خداهست قل بیده ملکوت کل شیئ. تبارک الذی بیده الملک. و اینها منکراین ضروری دین هستند مالک نظام تشریع و تکوین را امام علی ع می دانند انکار ضروری دین سبب انکار پیغمبر می شود و سبب انکار خداوند می شود و ما قبلا گفتیم که اگرانکار ضروری دین مستلزم انکار رسالت شود باعث نجاست می شود. (در تفسیر نمونه توجیه کرده چرا حضرت خضر کشتی را سوراخ کردو استاد: این ربطی به نظام تشریع ندارد بلکه مربوط به نظام تکوین است خداوند به ایشان اجازه دخالت در نظام تکوین را داد نه تشریع را.) ت‌- این طایفه کسانی اند که علی ع را به حدی بالا می برند که فانی در ذات خدا می کنند مثل لااله الا علی در حالی که معتقد نیست که علی خداست و معتقدبه تفویض هم نیست یا در اشعار چه فارسی یا عربی خیلی علی ع را بالا می برند اگر ما به فتوای صدوق عمل کنیم غلو محسوب می شود چون می گوید که اگر کسی بگوید پیامبر اصلا اشتباه نمی کند این اولین مرتبۀ غلو است ان النفی السهو عن النبی اول درجة الغلو در من لا یحضر ج 1 ص 235 امده. امروز هم اگر کسی بگوید علی ع اصلا سهو ندارد او هم غالی محسوب می شود بر مبنای صدوق. بله اگر علی ع را مظهر صفات خدا بداند وائمه را واسطۀ فیض خدا بداند مثل انچه در زیارت جامعه امده است بکم ینزل الغیث من السماء و ... اینها واسطۀ فیض اند غلو محسوب نمی شوند به نظر استاد دلیلی بر نجاست طائفه سوم وجود ندارد چون اینها مقر به شهادت لا اله الا الله و محمد رسول الله هستند و مسلمان واقعی اند منتهی عشقشان به ائمه عهم ایجاب می کند سخنانی بگویند که در حد غلو باشد و عاشقانه حرف می زنند مثل فنا که غلو هست ولی نجاست نمی اورد . نتیجه ای که قدما گرفتند: برخی از غلات به گونه ای غلو می کنند که منجر به کفر یا شر یا انکار ضروری شود نجس می شوند پس نفس غلو عامل نجاست نیست شاهدش این است که امام هادی ع در حق حارث بن حاتم فرمودند که : با ایشان رفت و امد نکنید تکذیبش کنید و ابرویش را ببرید ابعده الله خداوند او را از رحمتش دور کرد ولی نفرمود ایشان نجس است. چون غلو او منجر به انکار خدا یا پیامبر یا ضروری دین نبود. 2) طایفه دوم/ خوارج : دو دسته هستند دسته اول؛ عده ای که قتل علی ع را حلال می دانند و حتی حکم به کفر ایشان می کنند و بغض او را ترویج می دهند اینها از نظر فقه ما نجس هستند امام باقر ع فرمودند که مردی سرش را تراشیده بود و شکمش هم امام این مرد را روی تشک خودش نشاند امام به او سلام کرد و او را تکریم کرد وقتی بلند شد فرمود هذا من الخوارج راوی گفت ایشان مشرک است فقال ع والله مشرک والله مشرک. اگر مخالفت با علی ع مستلزم شرک شود نجس است در زیارت جامعه هست که ومن حاربکم مشرک دسته دوم؛ افرادی که دشمن علی ع هستند و با ان حضرت هم جنگیدند ولی بخاطر ریاست طلبی بود مثل طلحه و زبیر که به دنبال جایگاه حکومتی بودند در این صورت نجس نیستند طایفه سوم؛ نواصب که 6 دسته هستند. در جلسه بعدی. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
2- کسانی اند که خدا را تشبیه به جسم نمی کنندو فقط نام جسم را می گذارند مثلا می گویند انه شیئ لا کالاشیاء معتزلی ها قائل به این نظریه اند چون انها می گویند خداوند قدیم است و قدیم شیئ است ولی مثل اشیاء نیست مرحوم ملا صدرا در ذیل حدیث شیئ لا کالاشیاء در شرح اصول کافی ص 273می گوید اجسام 4 قسم اند 1) مادی که همان مشبهه و مجسمه اند. 2) جسم مثالی : مثل عکسی که در اینه می افتد. 3) جسم عقلی مثل اینکه کلی در ذهن محقق می شود. 4) جسم الهی: این جسم فوق اجسام است و نیازی به ماده ندارد ولی هر4 قسم یک مقسم دارند و ان جسم است. و جسم یعنی طول و عرض و عمق. اینکه ائمه فرمودند شیئ لا کالاشیاء یعنی خداوند نیاز به ماده ندارد و محتاج به ماده نیست و فوق اجسام است. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /11/29 @ostadahadi دربارۀ ناصبی باید بگوئیم که اینها 6گروه هستند 1- ناصبی همان خوارج هستند کسانی اند که علی ع را رد می کردند و خروج بر امامت و ولایت کردند مرحوم علامه در کتاب معتبرج 1 ص 98 می نویسد که: النواصب هم الخوارج ملاکش این است که انها علیه علی ع قیام کردند لذا انها ناصبی هستند و از نظرفقهای شیعه نجس و کافرند. 2- مرحوم محقق ثانی در جامع المقاصد می نویسد که ناصبی کسانی اند که نصب عداوت علیه اهل بیت عهم می کنند النواصب الذی ینصبون العداوة لاهل البیت عهم فقهای ما اینها را هم نجس می دانند 3- طایفه ای اند که تظاهر به بغض اهل بیت می کنند. فوائد الشرایع الذی هی تظاهر بعداوة اهل البیت. این طایفه را هم قسمتی از فقهای ما حکم به نجاست داده اند 4- مطلق مبغضین اهل بیت عهم اند. یعنی چه تظاهر به بغض بکنند و چه تظاهر به بغض نکنند دربارۀ طهارت این افراد شکی نیست و حکم به نجاست نمی کنند 5- کسانی که بغض شیعیان را به دل دارند مثل وهابیون که حکم به نجاست انها نمی شود 6- افرادی اند که جنگ با مسلمین را راه اندازی می کنند مثل تکفیری ها که اینها هم حکم به نجاستشان داده نمی شود مفتاح الکرامه ج 2 ص 45. مرحوم امام خمینی به تبع شیخ انصاری تمام این 6 قسم را پاک می دانند هیچکدام را نجس نمی دانند نظرشان سیرۀ متشرعه و ائمه عهم بر طهارت نواصب است چون هم در زمان پیامبر و هم بعد از ایشان و در زمان اصحاب جمل و صفین حتی عموم مردم شام و اکثر مردم مدینه و مکه بغض علی ع و اهل بیت عهم را در دل داشتند. وائمه ما هرگز دوری از این طوائف را حکم نکرده بودند بلکه اصحاب ائمه با نواصب رفت و امد می کردند و مشاوره داشتند در زمان امام صادق به بعد بنی العباس و خلفای جور بودند انها هم مردم را علیه اهل بیت عهم می شورانیدند ولی ائمه عهم حکم به نجاست انها یا به دوری از انها نداده اند پس سیرۀ ائمه و سیرۀ متشرعه بر طهارت نواصب با همۀ 6 طایفه است. امام و شیخ همان تعابیر مفتاح الکرامه را اورده اند. صاحب مفتاح الکرامه این سیره را دلیلی بر طهارت نمی داند می فرماید ولعل الاصح لمکان شدة الحاجه لمخالتطهم و وفور التقیه اتفاقا اقای خوئی هم در تنقیح ج 3 ص 71 همین بیان را توضیح فرمودند و قبول کردند. می فرماید: سراینکه اهل بیت عهم امر به کناره گیری از مخالفینشان را نکردند دو چیز است : 1. یکی بخاطران است که در شیعیان در زندگی روزمره تضییق وارد نشود چون بازار دست انها بود و مشارب و ماکل دست انها بود و هرروز در جامعۀ بازار با هم بودند و اختلاط داشتند اگر حکم به نجاست نواصب می دادند زندگی بر شیعیان محدود، تنگ و ضیق می شد. 2. در ان روزها یعنی عصر ائمه عهم دراین 250 سال تقریبا تقیه به طور وفور بود شیعیان تقیه می کردند و جایی که لازم بود اب می کشیدند که دشمن نبیند والا این کار را نمی کردند و تقیه می کردند. اما خود ائمه عهم برای ما معلوم نیست که انها از نواصب دوری نمی کردند حدیثی در این زمینه وارد نشد و قطعا خود اهل بیت از نواصب دوری می کردند واگر در زمان بنی امیه یا بنی العباس و خلفای جور مثل زمان مامون ائمه بر سفرۀ انها می نشستند بخاطر این بود که مثل مامومن تظاهر به محبت اهل بیت می کرد همین تظاهر کافی بود در اینکه اهل بیت از انها دوری نکنند پس از نظرما نواصبی که علیه علی ع خروج کنند یا نصب عداوت کنند تبیلغات دشمنی را علیه انان ترویج کند و یا مستقیما تظاهر به بغض کند نجس هستند چون مستلزم انکار رسالت می شوند درسورۀ مائده فما بلغـت رسالته آمده وقتی پیامبر در تهدید است که می فرماید اگر علی را معرفی نکنی رسالت تو به هم می ریزد قطعا نواصب رسالت را به هم ریختند حتی برخی از نواصب گفته اند ان کان هذاحقا فامطرعلینا حجارة من السماء مرحو علامه طباطبائی در تفسیر معتقد است ه گوینده این حرف ناصبی و منکر ولایت استو رد می کند کسانی را که می گویند گویندۀ این حرف برخی از مشرکین سپاه بدر بودند و می فرماید ربطی به انها نداردو ما هم در تفسیر همین را قبول داریم که در انفال و مائده در هردو جا مربوط به منکرین ولایت است و ربطی به سپاه بدرو مشرکین ندارد. طایفۀ مجسمه: این طایفه دو قسم هستند 1- کسانی اند که گرفتار تشبیه اند ولذا انها را مشبّهه هم می گویند مثلا می گویند خداوند مثل انسان دست و پا و چشم دارد و بر بالای سرما روی کرسی پادشاهی نشسته و همه مارا می بیند. کسانی که قائل به تجسیم اند واقعا خدا را جسم می دانند نه اینکه نام جسم را برخدا بگذارند لذا اینها نجس هستند روایات زیادی در نجاست انها هست و ائمه انها را رد کردند.
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /11/30 @ostadahadi نظربسیاری از فقهای عظام دربارۀ نجاست مجسمه و مشبهه این است که اگر عقائد آنها مستلزم انکار یکی از ضروریات دین شود انها نجس اند مثلا همه معتقدیم که خداوند بسیط الحقیقه است اگرقائل به جسمیت خدا شویم و منظور ما از جسمیت جسم مادی و شخصی باشد لازمه اش این است که قائل به ترکیب در وجود خدا شویم ترکیب مستلزم نه تنها تعدد است بلکه مستلزم تولد هو هست چون از مرکب، مولود برمی خیزد نه از بسیط قطعا اینها نجس اند به لحاظ اینکه مشرک اند اما اگرقول به تجسیم، مستلزم ترکیب یا تعدد نباشد بلکه نظیر عوام مردم که فکر می کنند خداوند دربالای سرماست به دلیل الرحمن علی العرش استوی خدابرروی عرش نشسته است و منظورشان جسم مادی نیست یا مثل ملا صدرا که قائل به جسم الهی است فوق اجسام می داند فوق جوهرو عرض می داند دراین صورت نمی توان حکم به نجاست انها کرد واگردرروایت یاسرخادم، عن الرضا ع قال من شبّه الله بخلقه فهو مشرک و من نسب الیه ما نهی عنه فهو کافَر و نیز روایت حسین بن خالد عن الرضا ع قال: من قال بالتشبیه والجبر فهو کافر مشرک منظور از کفر عدم اسلام نیست بلکه کفردر مقابل مطیع است یعنی مجسمه معصیت کار است و گمراه است و طغیان کرده و متمرد است چون شرک و کفر مراتبی دارند برخی از مراتب کفرنافرمانی و تمرد می باشد و برخی از مراتب شرک ریا می باشد انما المشرکون نجَس هرگز بر مرائی اطلاق نمی شود بلکه شامل عبدۀ اوثان و اصنام می شود (کسانی که بت های جاندارو غیر جاندار را می پرستند ان عبده هستند) و مشرک و نجس می باشند لذا اطلاق ایندو روایت پذیرفته نیست چون اگر اطلاق این دو روایت را بپذیریم لازم می اید که اکثرعوام مسلمین مشرک و کافرباشند و نجس. اما مُجبره: کسانی که قائل به جبر هستند . جبر 3قسم است 1- جبرتکوینی: مثلا نوزاد در رحم مجبور است که دوران 9ماه را بگذراند یا درخت در زمین مجبور است که ریشه اش به اب برسد . جبرتکوینی مطابق با هدایت تکوینی است خداوند جهان را افرید ثم هدی بعد از افرینش هدایت کرد یعنی به درخت گفت چطور میوه دهد و ... بحثی دراین قسمت نیست 2- جبرتشریعی: این خودش دو قسم است تارة: نفی اختیار می کند یعنی می گوید که بشر در فعل خود هیچ اختیاری ندارد و هرگناه یا عبادتی که می کند به ارادۀ الهلی است و مجبور و مقهور ارادۀ خداست اخری: منکر عذاب و ثواب و ....است یعنی می گوید ما، با اختیاری که خدا به ما داد در این دنیا هرمقداری که اختیارکنیم آزادیم ما مستند به اختیار خودمان هستیم ما مستقلیم و استبداد در رای داریم به دلیل لا اکراه فی الدین اشاعره: قسم دوم را قبول دارند یعنی می گویند که: افعال ما مجبور ارادۀ اهلی است دلیلشان هم ایه قل کل من عندالله است به مردم بگو همه چیز از محضر خدا صادر می شود در عین حال قائل به آیۀ کل نفس ما کسبت رهینه یا لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت هستند و منکر ثواب و عقاب نیستند لذا نجس نیستند. چون نظریۀ انها مستلزم انکار ضروری دین نیست اما برخی از طوائف مثل کرّامیّه نظر سومی دارند که این نظر را سوسیالیست ها و رئالیسم ها هم قائل هستند. اینها اگر جبرشان مستلزم انکار ضروری دین به حساب اید مثل انکار ثواب وعقاب شود قطعا نجس اند به همان دلیلی که از امام رضا نقل شد. مفوضه هم همین حکم را دارند که می گویند امور رزق و بیماری وصحت و فقرو غنی را خداوند به بشرواگذار کرده است لازمه اش این است که یا خداوند عاجز از این کارهاست یا خداوند اشتغال دیگری ندارد و بیکاربیکار است که این صریحا مخالف ایات است که می فرماید کل یوم هو فی شان یعنی فی شغل هر لحظه و انی کاری می کند و مشغول است اگر این لوازم را بار کنیم موجب کفرونجاست می شود اما اگر این لوازم را نداشته باشد نجس نیستند لکن هرکاری کنیم بازهم این لوازم هست. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
خارج اصول. ظن. انسداد جلسه82.mp3
8.58M
خارج اصول. جلسه82. چهارشنبه اول اسفند. قرینه برای وثوق به صدور روایت....شناخت کیفیت شهادات امام حسین علیه السلام
خارج فقه نجاست. کافر وحدت وجود جلسه80.mp3
5.36M
خارج فقه. جلسه80 چهارشنبه اول اسفند. نجاست کافر....بحث وحدت وجود...در این زمینه کتاب التنقیح مرحوم خوئی جلد سوم بحث نجاست کافر مساله دوم مطالعه شود.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاکید رهبری بر عدم تبعیض
2. اگر این اصول نافیه را جاری کنید لازمه اش مخالفت قطعیه است و خروج از دین لازم می اید 3. علم اجمالی به وجود واجبات و محرمات دارید و علم اجمالی منجز تکلیف است پس حق نداریم اصل برائت جاری کنیم یا استصحاب عدم جاری کنیم بلکه باید امتثال کنیم. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /11/10 _ @ostadahadi در دو مقام باید بحث شود 1- دربارۀ تمامیت و عدم تمامیت مقدمات انسداد است 2- دربارۀ نتیجۀ مقدمات انسداد است که ایا مطلق ظنون را حجت می کند یا نه؟ اما مقام اول: تک تک مقدمات بررسی می شود. علم اجمالی به وجود احکام در تمامی اطراف شبهات دارید مرحوم اخوند و خوئی: این مقدمه را بدیهی می دانند به لحاظ اینکه ما مثل بهائم ازاد نیستیم و قطعا مکلف به یک سلسله تکالیفیم یان علم اجمالی منجز تکلیف است ولی باید دو چیز را در نظر بگیریم: 1) یکی: اینکه عمل به این علم اجمالی موجب عسرو حرج نشود و دیگری: 2) اینکه موجب اختلال نظام نشود . به عقیدۀ ما هیچکدام دراینجا پیش نمی اید چون علم اجمالی کبیر به علم اجمالی صغیر و شک بدوی منحل می شود تکلیف ما و وظیفۀ ما منحصر به محدودۀ علم اجمالی صغیر می شود احتیاط در این اطراف موجب عسرو حرج نیست عمل به علم اجمالی موجب اختلال نظام زندگی نیست چون علم اجمالی ما دیگر علم اجمالی کبیر نیست مثل اخوند، دائرۀ علم اجمالی را روایات کتب معتمده می گرفت و مثل مرحوم شیخ، دائرۀ علم اجمالی را روایات صادره در کتب شیعه می گرفت. در هرصورت وقتی علم اجمالی دارم به وجود احکام در این روایات قطعا به موهومات و مشکوکات وتمامی اطراف شبهه عمل نمی کنم بلکه فقط به احکامی که در این روایات امده باشد عمل می کنم لذا ان دو محذور لازم نمی اید نه عسرو حرج و نه اختلال نظام چون دائره اش را تنگ کردم. مقدمه2/ باب علم و علمی به کثیری از احکام منسد است. ما نسبت به انسداد باب علم قبول داریم ولی انسداد باب علمی را قبول نداریم اما انسداد باب علم در زمان ما بخاطر سه جهت است: اولا بسیاری از روایات سند قطعی ندارند مثلا متواتر نیستند لا اقل به حد تواتر یعنی استفاضه هم نرسیده اند ثانیا دلالت این روایات ضعیف است مثل دلالت روایات حرمت بیع عذره که بعظا متعارض هم هست لا باس ببیع العذره و دیگری گوید بیع العذره ثمن السحت یا مثل روایات موسیقی . ثالثا جهت قطعی هم نداریم یعنی ممکن است که فلان روایت بخاطر تقیه نازل شده باشد یا فلان روایت بخاطر اینکه مخالف با اهل سنت شود صادر شده است و . .. پس باب علم را منسد می دانم اما انسداد باب علمی را قبول نداریم چون انسداد باب علمی منوط به 4 چیز است 1- عدم حجیت روایات کتب معتبره : اگر برای ما ثابت شود که روایات کتب اربعه حجت نیست دراینجا حکم به انسداد علمی می کنیم یعنی دلیل اعتبار بر حجیت ظن خاص نداریم. این وجه یا بخاطر عدم وثاقت راوی است یا بخاطر اعراض مشهور است یعنی مشهور به روایات کتب معتبره عمل نکرده اند و اعراض کردند در حالی که ثابت شد راویان حدیث ثقه اند و مشهور به روایات کتب امامیه اعراض نکرد مگر در چند مورد خاص پس این انسداد قبول نیست . 2- برخی از بزرگان مثل سید مرتضی انسداد باب علمی قائل است به اعتبار اینکه وثوق به راوی را کافی نمی داند بلکه وثوق به صدور روایت از معصوم را از راه قرائن قطعیه لازم می داند در حالی که قبلا بحث کردیم که روایات ما ثقه را کافی می داند مثلا امام صادق ع فرمودند یوسف بن عبدالرحمن ثقتی اخذ معالم دینی یا از امام رضا ع پرسیدند به شما دسترسی نداریم تکلیف ما چیست فرمود به زکریا ابن ادم مراجعه کنید فانه ثقة مامون . علاوه براینکه سیرۀ عقلائیه بر حجیت خبر ثقه است لذا انسداد باب علمی قبول نیست 3- سلسلۀ علم رجال را حجت ندانیم مثلا شیخ طوسی در الفهرست یا شیخ عباس قمی در جامع الرواة یا مرحوم کشی مثلا فلانی را توثیق کردند. ما این توثیقات را قبول نداریم چون علم رجال شناخت موضوعی است و توثیق یا خبر از موضوعات حجت نیست مثلا شیخ مفید بگوید زراره موثق است این خبر در موضوعات است و حجت نیست . در علم رجال ثابت شد که اِخبار عن حس حجت است انچه حجت نیست اِخبار عن حدس است و ما در وسائط خبر اشکال را کاملا جواب دادیم . 4- عدم حجیت ظواهرنسبت به مردم عصرما چون عده ای قائل اند که ظواهر قران برای مقصودین به افهام حجت است و برای ما که در ان عصر نبودیم حجت نیست لذا قائل به انسداد باب علمی هستیم چون ظواهر داخل در ظن خاص هستند. این را هم قبول نداریم و این بحث گذشت. پس قائل به انسداد باب علمی نیستیم. مقدمه3./ اهمال در احکام شرعیه جایز نیست پس برما واجب است که کلیۀ احکام شرعیه را امتثال کنیم گرچه یقین به ان حکم شرعی نداشته باشیم مرحوم شیخ در رسائل ج 1 ص 388تا 396به این بحث پرداخت ایشان می فرماید دلیل این مقدمه 3 چیز است 1. اجماع قطعی بر عدم جواز اجرای اصل برائت یا استصحاب عدم. یعنی کسی حق ندارد در مواردی که شبهه وجوبیه است اصل برائت جاری کند یا شبهه تحریمیه است استصحاب عدم جاری کند چنین حقی ندارد بلکه اجماع بر امتثال است