eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
108 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/3 @ostadahadi ادله نجاست دم از جهات مختلفی خواهد بود هم از نظرآیات و هم روآیات دلالت بر نجاست دم دارند دو آیه در این زمینه است : 145 انعام : (قُلْ لٰا أَجِدُ فِي مٰا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلىٰ طٰاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلّٰا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً ..) محتوای آیه این است که دربارۀ حرمت طعام در سه مورد وحی نازل شد یکی دربارۀ میته که اکلش حرام است و یکی درباره خونی که از بدن حیوان می ریزد و یکی هم درباره گوشت خوک است که اکلش حرام است چون هریک از این سه تا رجس و خبیث اند . : متوقف بر 3 امر است 1- امراول؛ ضمیر فانّه به هریک از این سه تا برگردد و فقط به قسم آخر برنگردد دراین صورت کلمۀ رجس قید هرسه می شود هم میته و خون و هم گوشت خوک رجس اند 2- امردوم؛ رجس به معنای نجس باشد 3- امرسوم؛ شأن این دم باید مسفوح باشد گرچه بالفعل مسفوح نیست ولی شأنیت جاری شدن را دارد : به امر اول و دوم اشکال کرده و آیه را از استدلال انداخت . می فرماید اولا: ضمیر انه به کل واحد بر نمی گردد فقط خصوص لحم خنزیر است یعنی گوشت خوک رجس است ثانیا : رجس به معنای خبیث و پلید است نه به معنای نجس شاهدش این است که گاهی در قرآن رجس بر اعمال و کارهای انسان هم اطلاق می شود مثل قمار بازی که قرآن در سوره مائده آیه 90 می فرماید انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام ....همگی این سه قسم قمارند و با عبارت رجس بیان شده اند مگر قمار و اسباب و الات قمار نجس اند؟ نه پس رجس به معنای پلیدی و خباثت است نه نجاست. : هردو اشکال ایشان مخدوش است. اما اشکال اول ایشان که ضمیر به خنزیر برمی گردد نه به کل واحد واحد این اشکال مردود است چون استثنا، متصل است نه منقطع. یعنی خداوند هرسه تا را رجس می داند وحی برای هرسه نازل شد هرسه داخل در مواد غذائی اند که هرسه تا رجس اند. َ اما اشکال دوم ایشان نیز مخدوش است چون آیه 90 سوره مائده اگر قمار را رجس می داند و رجس به معنای نجاست نیست بخاطر این است که در انجا قرینه وجود دارد که «من عمل الشیطان» دلالت بر خبث باطنی این اشیاء دارند خباثت شیطانی دارند یعنی روح انسان را کدر و کثیف می کند . استاد: بعد از مخدوش شدن این دلیل نیاز است که 4 مطلب را بررسی کنیم تا آیه مشخص شود مطلب اول: احکام بردو قسم اند تکلیفی که همان خمسه اند و دیگری وضعی اند که همان صحت و بطلان و طهارت و نجاست است درباره احکام وضعیه دو نظریه است برخی می گویند احکام وضعیه مجعول مستقیم شارع نیست و نیازبه جعل ندارد بلکه از احکام خمسه انتزاع می شوند مثلا اگر قرآن امر می کند که از گناهان کبیره اجتناب کنید از این وجوب اجتناب حکم وضعی فهمیده می شود که ارتکاب معصیت، نافرمانی خداست و عقاب و عذاب دارد همین را قائل است و هم همین است مثلا از احل الله البیع انتزاع می کنیم که ربا حرام است پس صحت و بطلان جعل مستقل ندارند بلکه از حلیت مطلق بیع و حرمت بیع ربوی انتزاع کردیم. این مبنا در آیه شریفه جاری نیست . چون رجس، دلالت مطابقی اش پلیدی است ولی دلالت التزامی اش حرمت است وقتی اکل دم حرام شد از این حرمت نجاست انتزاع می شود مگراینکه دلیل خاصی بیاید و نجاست را از دم بردارد. شاهدش این است که؛ قرآن در سوره مدثر می فرماید« والرجز فاهجر» رُجز مطلق پلیدی است امر به هجر و ترک از مطلق پلیدی دارد ایا این امر وجوب را می رساند یا نه؟ بله وجوب را می رساند لازمه وجوب هَجر این است که ارتکاب رجز حرام است وقتی ارتکابش حرام شد، نجاست را از او انتزاع می کنیم الاماخرج بالدلیل. پس حکم نجاست و طهارت از احکام وضعیۀ انتزاعیه است و نیازی به دلالت مطابقی ندارد تا اینکه نقد کنید رجس در قرآن به معنای پلیدی است و به معنای نجس نیست. شاهد دیگر اینکه: کلمه فاجتنبوه که در ادامه آیه امده امر فاجتنبوا به معنای وجوب اجتناب از قمار است آیا به همین دلالت مطابقی اش اکتفا کنیم ؟ نه بلکه دلالت التزامی اش این است که قمار حرام است از این حرمت قمار حکم وضعی به دست می اید که همان معصیت است و عقاب دارد و پول از راه قمار باطل است همه اینها از فاجتنبوا به دست امد. پس چرا باید آیه را کنار گذاریم وبگوئیم آیه مال پلیدی در حالی که وجوب اجتناب دلالت بر حرمت می کند مثل فالرجز فاهجر است. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/17 @ostadahadi (مسألة 2): المتخلّف في الذبيحة و إن كان طاهراً، لكنّه حرام إلّا ما كان في اللحم ممّا يعدُّ جزءاً منه. در مسالۀ قبل ثابت شد که از نظر فقها پاک است اکنون دربارۀ جواز خوردن دم متخلف بحث می کنیم که جایز است یانه؟ دو فتوا هست: 1) شیخ یوسف بحرانی در حدائق ج5 ص 45می نویسد که: دم متخلف خوردن اشکالی ندارد و 3 دلیل اقامه کرد أ‌- آیۀ 28سورۀ انعام: قل لا اجد ما فی اوحی الیّ محرّما علی طاعم یطعمه الا ان یکون میتةً او دما مسفوحا ایشان از استفاده می کند یعنی انتفاء عندالانتفاء. آیۀ شریفه اکل حرام را منحصر در مردار خون مسفوح و لحم خنزیر کرد. مفهومش این است که در غیر اینها مثل دم متخلف خوردنش حلال است. ب‌- اتفاق اصحاب ت‌- روایات محرمات ذبیحه است: اگر گوسفندی ذبح شود چه چیزی از او حلال یا حرام است معلوم می شود که دم متخلف اشکالی ندارد : هر3 دلیل مخدوش است : زیرا؛ اولا: حصر در آیه حقیقی نیست بلکه اضافی است و نسبت به زمان نزول ایه 3 تا از محرمات را نام برد چون در زمان نزول ایه، یهودیان برخی اغذیه را برای خود حرام کرده بودند و خداوند این ایه را نازل کرد که محرمات میته و دم و لحم خنزیر است و انچه شما حرام کردید از نظر ما حرام نیست پس این حصر اضافی است نه حقیقی. ثانیا: اگر حصر درایه حقیقی باشد لازمه اش تخصیص اکثر است چون اغذیه حرام بسیارند و فقط محدود به این 3مورد نیست واگر محصور به این 3مورد کنیم تخصیص اکثر لازم می اید که مستهجن است ثالثا: اگرحصر حقیقی باشد لازمه اش این است که فتوادهیم به اکل دم غیر مسفوح یعنی نه تنها دم متخلف اکلش جایز است بلکه هردمی که مسفوح نباشد اکلش جایز است درحالی که لم یقل به احد و اصحاب: اگرمنظور شما از این اتفاق اجماع محصل است ما قبول نداریم چون خیلی از فقها فتوابه حرمت اکل دم متخلف داده اند از جمله صاحب جواهر و شیخ طوسی . واگر مراد شما اجماع منقول است که حجت نیست و: اگرچه نسبت ره دم متخلف ساکت است و لسان نداردولی روایت باب اطعمه اطلاق دارد و از اطلاقش می توانیم استفاده کنیم که خوردن دم متخلف حرام است و حلال نیست. دو روایت معتبره به عنوان نمونه 1. روایت ابراهیم ابن عبدالحمید که حضرت فرمود 7 چیز از گوسفند حرام است در اولین مورد فرمود دم. 2. روایت ابن ابی عمیرازعن بعض اصحابنا عن ابی عبدالله ع که فرمود گوسفند 10 چیز خورده نمی شود الفرس یعنی غائط و الدم . لذا روایات اطعمه و اشربه استثنائی و تقییدی نیامده و نمی توانیم خون متخلف را استثنا کنیم علاوه براینکه ایۀ حرمت علیکم المیتة و الدم مطلق است. مطلق دم را حرام کرد لذا هیچ دلیلی بر جواز اکل دم متخلف نداریم : از یک طرف دم متخلف را پاک می دانید و حکم به نجاستش نمی کنید و از سوی دیگر اکلش را حرام می دانید کاملا مخالف با ملازمه است چون عقلا بین ایندوتا ملازمه است لازمۀ طهارت دم متخلف جواز و حلیت اکل است. : ملازمۀ عقلیه بین مقدمه و ذی المقدمه است بین دو حکم ملازمۀ عقلیه جاری نیست. در کفایه ج 1 قانون استلزامات بیان شد و ثابت شد که شارع مقدس اکل دم متخلف را اجازه نداد پس هیچ ملازمه ای بین طهارت دم متخلف و حلیتش نیست. فقط یکجا استثنا شده در صورتی که خون داخل گوشت باشد و جزئی از لحم شده باشد درانجا ضرورتی ندارد. مثل جگر. (مسألة 3): الدم الأبيض إذا فرض العلم بكونه دماً نجس كما في خبر فصد العسكري (صلوات اللّٰه عليه) «1» و كذا إذا صبّ عليه دواء غيّر لونه إلى البياض.
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/24 @ostadahadi : مرحوم سید بین خونی که از لابلای دندان خارج می شود و بین خونی که از بیرون وارد دهان می شود فرق گذاشت اولی را حکم به طهارت و جواز بلعیدن کرد در صورتی که خون در آب دهن مستهلک شود ولی دومی را حکم به احتیاط در اجتناب از آب دهن کرد وشستن دهان را اولی دانست بسیاری از بزرگان بعد از ایشان مخالف این فرق هستند. بین این دو صورت فرقی قائل نیستند چون دلیل لفظی بر نجاست دم باطن وجود ندارد از طرفی دیگر ایا این دم منجس شیئی هست؟ دلیلی نداریم براینکه خونی که از لای دندان به دهان می ریزد آب دهان را نجس می کند پس نه عمومی است و نه اطلاقی لذا دم چه از بیرون وارد دهان شود و چه از دندان خارج شود در صورتی که مستهلک در آب دهان شود موضوعش تغیر می شود و دیگر به ان دم نمی گویند بلکه به ان آب دهان می گویند لذا پاک است پس ما دلیلی بر منجسیت دم در دهان نداریم بلکه دلیل، عکسش را می گوید مثلا از امام سوال کردند که کسی شراب خورد آب دهان این فرد به لباس ما اصابت کرد ایا این لباس پاک است یا نجس است امام فرمود لیس بشیئ. در جای دیگر فرمود لا بأس. درست است شراب نجس است ولی منجس دهان نیست امام منجسیتش را برداشت. لذا دلیل نمی شود اگر چیزی نجس باشد حتما باید منجس هم باشد باید دلیلی بیاید تا این منجسیت را برای ما اثبات کند. وسائل ج 2 کتاب الطهاره باب 39 حدیث 1و2 : دارد: 1)خونی زیر ناخن یا پوست بدن منجمد شد نجس است چون عمومات ادلۀ نجاست دم حیوان، شاملش می شود و این دم مصداق ان عمومات و اطلاقات ادله است مثل حرمت علیکم الدم . این دم زائد است لذا نجس است و دم باطن نیست 2)اگر پوست پاره شود آب قلیل به این دم منجمد اصابت کند آب نجس می شود لقاعدة الانفعال. که آب قلیل به مجرد ملاقات با نجس منفعل می شود .الماء اذابلغ قدر کر لم ینجسه اما اگر قلیل باشد به مجرد برخورد با نجاست منفعل می شود. 3)با وجود خون زیر ناخن یا پوست وضو گرفتن جایز نیست باید ان خون را خارج کند به دو جهت: اولا اگر ملاحظه کنید آب وضو آب قلیل است واگر این آب به ان خون خشکیده برسد نجس می شود و مبطل وضو هست.هذا اولا. ثانیا این دم مانع رسیدن آب به بشره است و ایجاد حیلولت می کند لذا حتی اگر غسل یا وضوی ارتماسی کند در کر یا جاری بازهم وضو محقق نشده است 4)اگر دراوردن این خون منجمد حرجی بود در اینجا فقها دو دسته اند یک دسته می گویند وضو جبیره بگیرد و عده دیگر می گویند تیمم کنند . : بل التیمم احوط. مبنای این دو قول دلیل جبیره است ایا دلیل جبیره اطلاق دارد و هر عضوی را شامل می شود یا فقط شامل زخم و شکستنی می شود؟ ان اندازه که در روایت امده زخم و شکستنی و جرح است برخی از فقها از این روایت اطلاق فهمیدند لذا این مورد را هم حکم به جبیره دادند ولی به نظر ما اطلاق به دست نمی اید و جبیره را قبول نداریم. 5)اگر گوشت کوبیده شده زیرش باشد نه خون منجمد کما هوالغالب. اکثرا گوشت کوبیده شده است نه خون. در اینجا پاک است نیازی به جبیره یا تیمم نیست. : ما کما هو الغالب را قبول نداریم بلکه بیشتر دم منجمد است بل کونه من اللحم المرزوز نادر جدا. اقای خوئی هم همین را دارد. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /11/29 @ostadahadi دربارۀ ناصبی باید بگوئیم که اینها 6گروه هستند 1- ناصبی همان خوارج هستند کسانی اند که علی ع را رد می کردند و خروج بر امامت و ولایت کردند مرحوم علامه در کتاب معتبرج 1 ص 98 می نویسد که: النواصب هم الخوارج ملاکش این است که انها علیه علی ع قیام کردند لذا انها ناصبی هستند و از نظرفقهای شیعه نجس و کافرند. 2- مرحوم محقق ثانی در جامع المقاصد می نویسد که ناصبی کسانی اند که نصب عداوت علیه اهل بیت عهم می کنند النواصب الذی ینصبون العداوة لاهل البیت عهم فقهای ما اینها را هم نجس می دانند 3- طایفه ای اند که تظاهر به بغض اهل بیت می کنند. فوائد الشرایع الذی هی تظاهر بعداوة اهل البیت. این طایفه را هم قسمتی از فقهای ما حکم به نجاست داده اند 4- مطلق مبغضین اهل بیت عهم اند. یعنی چه تظاهر به بغض بکنند و چه تظاهر به بغض نکنند دربارۀ طهارت این افراد شکی نیست و حکم به نجاست نمی کنند 5- کسانی که بغض شیعیان را به دل دارند مثل وهابیون که حکم به نجاست انها نمی شود 6- افرادی اند که جنگ با مسلمین را راه اندازی می کنند مثل تکفیری ها که اینها هم حکم به نجاستشان داده نمی شود مفتاح الکرامه ج 2 ص 45. مرحوم امام خمینی به تبع شیخ انصاری تمام این 6 قسم را پاک می دانند هیچکدام را نجس نمی دانند نظرشان سیرۀ متشرعه و ائمه عهم بر طهارت نواصب است چون هم در زمان پیامبر و هم بعد از ایشان و در زمان اصحاب جمل و صفین حتی عموم مردم شام و اکثر مردم مدینه و مکه بغض علی ع و اهل بیت عهم را در دل داشتند. وائمه ما هرگز دوری از این طوائف را حکم نکرده بودند بلکه اصحاب ائمه با نواصب رفت و امد می کردند و مشاوره داشتند در زمان امام صادق به بعد بنی العباس و خلفای جور بودند انها هم مردم را علیه اهل بیت عهم می شورانیدند ولی ائمه عهم حکم به نجاست انها یا به دوری از انها نداده اند پس سیرۀ ائمه و سیرۀ متشرعه بر طهارت نواصب با همۀ 6 طایفه است. امام و شیخ همان تعابیر مفتاح الکرامه را اورده اند. صاحب مفتاح الکرامه این سیره را دلیلی بر طهارت نمی داند می فرماید ولعل الاصح لمکان شدة الحاجه لمخالتطهم و وفور التقیه اتفاقا اقای خوئی هم در تنقیح ج 3 ص 71 همین بیان را توضیح فرمودند و قبول کردند. می فرماید: سراینکه اهل بیت عهم امر به کناره گیری از مخالفینشان را نکردند دو چیز است : 1. یکی بخاطران است که در شیعیان در زندگی روزمره تضییق وارد نشود چون بازار دست انها بود و مشارب و ماکل دست انها بود و هرروز در جامعۀ بازار با هم بودند و اختلاط داشتند اگر حکم به نجاست نواصب می دادند زندگی بر شیعیان محدود، تنگ و ضیق می شد. 2. در ان روزها یعنی عصر ائمه عهم دراین 250 سال تقریبا تقیه به طور وفور بود شیعیان تقیه می کردند و جایی که لازم بود اب می کشیدند که دشمن نبیند والا این کار را نمی کردند و تقیه می کردند. اما خود ائمه عهم برای ما معلوم نیست که انها از نواصب دوری نمی کردند حدیثی در این زمینه وارد نشد و قطعا خود اهل بیت از نواصب دوری می کردند واگر در زمان بنی امیه یا بنی العباس و خلفای جور مثل زمان مامون ائمه بر سفرۀ انها می نشستند بخاطر این بود که مثل مامومن تظاهر به محبت اهل بیت می کرد همین تظاهر کافی بود در اینکه اهل بیت از انها دوری نکنند پس از نظرما نواصبی که علیه علی ع خروج کنند یا نصب عداوت کنند تبیلغات دشمنی را علیه انان ترویج کند و یا مستقیما تظاهر به بغض کند نجس هستند چون مستلزم انکار رسالت می شوند درسورۀ مائده فما بلغـت رسالته آمده وقتی پیامبر در تهدید است که می فرماید اگر علی را معرفی نکنی رسالت تو به هم می ریزد قطعا نواصب رسالت را به هم ریختند حتی برخی از نواصب گفته اند ان کان هذاحقا فامطرعلینا حجارة من السماء مرحو علامه طباطبائی در تفسیر معتقد است ه گوینده این حرف ناصبی و منکر ولایت استو رد می کند کسانی را که می گویند گویندۀ این حرف برخی از مشرکین سپاه بدر بودند و می فرماید ربطی به انها نداردو ما هم در تفسیر همین را قبول داریم که در انفال و مائده در هردو جا مربوط به منکرین ولایت است و ربطی به سپاه بدرو مشرکین ندارد. طایفۀ مجسمه: این طایفه دو قسم هستند 1- کسانی اند که گرفتار تشبیه اند ولذا انها را مشبّهه هم می گویند مثلا می گویند خداوند مثل انسان دست و پا و چشم دارد و بر بالای سرما روی کرسی پادشاهی نشسته و همه مارا می بیند. کسانی که قائل به تجسیم اند واقعا خدا را جسم می دانند نه اینکه نام جسم را برخدا بگذارند لذا اینها نجس هستند روایات زیادی در نجاست انها هست و ائمه انها را رد کردند.