eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
108 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
روحه غیر مذکی هست و غیر مذکی همان میته هست هر 4 حکم در اینجا جاری می شود لذا مبنای خوئی دراینجا قبول نیست که میته و غیرمذکی را دو عنوان مستقل و جدا گرفت میته همان غیر مذکی هست و غیر مذکی همان میته است.🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۱۱ ۳۳ مسألة 4: إذا شك في شي‌ء أنه من أجزاء الحيوان أم لا فهو محكوم بالطهارة. و كذا إذا علم أنه من الحيوان لكن شك في أنه مما له دم سائل أم لا. دوفرض دارد : اگرپاره ای از اشیاء به دست ما رسید و شک داریم که آیا از اجزای حیوان است یا نه؟ فرمودند حکم به طهارت ان شیئ می شود اذا شک فی شیئ انه من اجزاءالحیوان ام لا فهومحکوم بالطهاره. دلیلش قاعده طهارت است چون شبهه موضوعیه هست : می دانم این جزءپاره شده از اجزای حیوان است ولی شک دارم که آیا از اجزای حیوان زی نفس سائله هست یا غیر سائله هست؟ در اینجا هم محکوم به طهارت است به دلیل قاعده طهارت....... آیا قاعده حل هم جاری است؟ کل شیئ لک حلال هم جاری است؟ بله. در صورتی که اصاله عدم بینه جاری نشود مثل اینکه دم ماهی در اب قطع شد و در درون اب مرد دراینجا قاعده حل جاری نیست چون خودم دیدم یا صیاد دیدو شهادت داد لذا قاعده حل ملازمه با قاعده طهارت ندارد چون حلیت دلیل مستقل می خواهد مثل اینکه میته نباشد یا حیوان غیر مذکی نباشد مسألة 5: المراد من الميتة أعم مما مات حتف أنفه أو قتل أو ذبح على غير الوجه الشرعي و لرواية الغنوي في الوزغ ، فلا يكون مما نحن فيه من نجاسة الميتة. : مراد از میته چیست ؟ میته دو اصطلاح دارد: 1.در لغت که به معنی زهاق روح به مرگ طبیعی باشد به کشتن و قتل باشد خارج شدن روح از بدن را میته گویند میته از موت است که در مقابل حی است . این معنا مراد نیست چون وقتی ماهی بیرون از اب بمیرد زهاق روح شده در حالی که به ماهی شرعا میته نمی گویند یا وقتی صیاد تیر را شلیک می کند و به صید اصابت می کند و روح از بدن صید می رود از نظر لغت صید را مرده می گویند ولی در شرع ان صید را میته نمی گویند. 2.در اصطلاح: عبارت از اینکه هر چه غیر مذکی باشد و قابل تذکیه نباشد از نظر شرع میته است خواه به مرگ طبیعی بمیرد یا کشته شود یا ذبح غیر شرعی شود لذا اگر ماهی در اب بمیرد میته هست و اگر اهو با تیر صیاد بمیرد میته نیست چون صیادی یکی از ابزار تذکیه است لذا می گویند میته با مذکای شرعیه متضادان لا ثالث لهما . پس اینکه در ایه 3 سوره مائده دارد حرمت علیکم المیته ان حیوانی است که قابل تذکیه بود ولی تذکیه نشد خواه به مرگ طبیعی بمیرد یا کشته شود پس در لسان شارع میته به معنای زهاق روح نیست بلکه به معنای غیر ذبح شرعی و غیر مذکی هست. روآیات مثل صحیحه محمد بن قیس قال علی ع ما اخذت الحباله من صید فقطعت منه یدا او رجلا فذروه فانه میت طناب صید اگر عضوی از اعضای حیوان را جدا کند او میته است رهایش کنید بلافاصله قاعده کلی داد تا میته را بشناسیم فرمود وکلوا ما ادرکتم حیا وذکرتم اسم الله علیه حیوانی که زنده گرفتید و نام خدا را وقت دبح بردید از ان حیوان میل کنید (وسائل ج 16 کتاب الصید والذباحه باب24من ابواب صید ح 1). در همان باب حدیث 2 موثقه عبدالرحمن هم به همین صورت است. : مالیس بمذکی چهار حکم دارد: 1-نجس است 2-خوردنش حرام است. 3-نماز در پوست ان باطل است. 4-تمامی انتفاع و بهره برداری از ان حیوان حرام شرعی است اگر شک کردی که آیا این پوست از حیوان مذکی است یا میته ؟ یا مثلا شک کردی این دست جدا شده از مذکی هست یا غیر مذکی؟ فرمودند هم پاک است و هم انتفاع از این حلال است و هم خوردن گوشتش حلال است ان الجلد المطروح محکوم بالطهاره و حلیت الانتفاع و کذا اللحم لقاعده ( ص 526) : تفصیل قائل شد و از 4 حکم 2تاراقبول کرده و 2 تا را نپذیرفته است. گفته که خوردن و نماز بر پوست غیر مذکی حرام است در صورتی که مشکوک باشد ولی نجس نیست می شود از ان انتفاع برد پس دو تا را پذیرفت یکی حرمت اکل و یکی حرمت وضعی صلاه در جلدش و دو تای دیگر را رد کرد یکی حرمت جمیع الانتفاع که گفت نه اینگونه نیست و یکی هم نجاست را رد کرد و گفت پاک است. در جایی که شک داریم آیا تذکیه شده یا نه استصحاب عدم تذکیه جاری می شد این استصحاب اصل موضوعی است و حکمی نیست ثابت کرد که این شیئ مطروح غیر مذکی هست اما ثابت نمی کند که این میته است لذا از باب اینکه غیر مذکی هست ما نماز در جلدش را حرام می دانیم اما از باب اینکه نمی دانیم میته است یا نه سایر انتفاعاتش را حرام نمی دانیم بلکه حلال میدانیم لذا نجس نیست و می توان از این مطروحه استفاده کرد. : دو فرد دارد : یکی: این حیوان غیر مذکی هست. دیگری اینکه این حیوان میته است اگر کسی این دو فرد را قبول کند حق با خوئی است ولی اگر کسی این حرف را قبول نکرد و بعد قائل شد که میته همان غیر مذکی هست ودر واقع بین میته با مذکای شرعیه نسبت تضاد است دیگر تفصیل خوئی رد می شود چون وقتی عدم تذکیه ثابت کرد این مط
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 #خلاصه_درس_خارج_فقه ۹۷/۹/۱۱ #جلسه_۳۳ #فصل_ف
هو الحق: روحه غیر مذکی هست و غیر مذکی همان میته هست هر 4 حکم در اینجا جاری می شود لذا مبنای خوئی دراینجا قبول نیست که میته و غیرمذکی را دو عنوان مستقل و جدا گرفت میته همان غیر مذکی هست و غیر مذکی همان میته است.🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
هو الحق: سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۱۱ ۳۴ در اخبار مع الواسطه اتحاد حکم و موضوع است خبر واحد عادل حجت است خبر مفید را خبریت بخشید و حجت یعنی صدق العادل لازم می‌آید حکم موضوع خودش را ایجاد کند. با کلمه یمکن الذب عنه به اینکه قضایا دو قسم است: أ‌.قضئیه خارجیه (شخصیه): مانند زید قائم ب‌.قضئیه طبیعیه(حقیقیه): مثل الانسان کاتب اشکال اتحاد موضوع و حکم در قضئیه شخصیه جاری است نه طبیعیه چون حکم در شخصیه منحل نمیشود اما در طبیعیه منحل میشود الخبر حجة طبیعیه است. احکام به تعداد موضوعات منحل میشود حقیقت موضوع به افراد خارجی اش است چه مقدر و چه محقق پس اتحاد حکم و موضوع نشد و حکم سازنده موضوع نیست.الخبر یعنی طبیعت خبر که موضوعات متعددی دارد. : 1.فلسفی: ماهیت من حیث هی هی یعنی ماهیتی که نه إبای از وجود دارد نه از عدم این فقط در ظرف ذهن و موضوع ذهنی است و دارای احکام نیست چون احکام و آثار برای موضوعات خارجی است و اگر آخوند منظورش طبیعت فلسفی باشد جوابش نادرست است. 2.منطقی: آن کلیی است که لایمتنع صدقه علی کثیرین این هم در ظرف ذهن است چون درظرف خارج به وجود افراد موجود است مثل الانسان ماهو؟ میگوید حیوان ناطق به حسب ذهن کلی است و مصداقش در خارج است لذا انحلال و تعددی نیست. 3.اصولی: وجود سِعی فلسفی را میگویندمثل طبیعت وجود خمر چون دو اضافه دارد یکی به فرد مانند وجودُ زید دیگری اضافه به طبیعت مثل وجود الانسان لذا الانسان موجود یعنی وجود الانسان موجودٌ پس کلی طبیعی منطقی و فلسفی هر دو ذهنی اند اما اصولی در خارج و دارای مصداق خارجی است. پس طبیعت انسان محتاج به فرد خارجی است چون الشیئ مالم یتشخص لم یوجد وجود طبیعت منوط به تشخص است و تشخص به فرد است پس فعلیت طبیعت به فعلیت فرد است لذا نتوانست آخوند اشکال را حل کند اگر طبیعت خبر بخواهد خبر مع الواسطه را بگیرد باید قبل از خبر شیخ فعلیتش و فردیتش ثابت شود و چون فردیتش ثابت نشدو تقدمش پس حکم سازنده موضوع خودش است و اتحاد حکم و موضوع شد. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۱۲ ۳۵ بین حکم و موضوع حل نشد چون صدق العادل موضوع خبر شیخ طوسی است چرا خبر مفید و صفار را بگیرد؟ چگونه یک حکم موضوع خودش را بسازد و شامل شود؟ ج 3 ص 183-179میفرماید: قضئیه الخبر حجة به حسب مقام انشا یک انشا است ولی به حسب واقع و منشَأ متعدد است وِزان الخبر حجة وِزان قضئیه حقیقیه است حکم روی افراد متعدد می رود چه مقرة الوجود چه محققة الوجود معنایش کلّ ما تحقق شیئ و اتصف بأنّه خبر فهو حجة. بنابراین خبر مفید بواسطه وجوب تصدیق شیخ حجت شد همچنین صفار بواسطه مفید؛ پس «کلّ حکمٍ لموضوعٍ مثبتٌ لموضوعٍ آخر یترتب علیه حکمٌ آخَر» در اینجا موضوع متعدد است احکام هم متعدد است چون تعدد احکام از انحلال قضئیه صدِق العادل نشأت گرفته است لذا محذوری ندارد اگر حکمی بخواهد شخص خودش را ثابت کند محذور دارد دراینجا صدّ ق العادل بمعنای وجوب تصدیق خبر عادل است وجوب تصدیق خبر عادل به حسب افراد خبر متعدد است. است چون ایشان می فرماید حکمی نمی تواند موضوع خودش را بسازد ولی می تواند موضوع حکم دیگر را بسازد آیا انشا واحد است حتما می گویید آری چون میگویید احکام متعدد از صدق العادل نشأت گرفته است و چون احکام متعدد است موضوعات هم متعدد است کلام این است اگر بین انشا واحد (صدق العادل) و منشأ متعدد (خبر مفید و صفار) باشد راه‌حل شما درست است اما اگر در مرحله وجود وجود داشته باشد چگونه با یک انشا این همه حکم وموضوع درست شد و چطور به جعل واحد مجعولات متعدد با اختلاف رتبه درست شد. مانند اینکه «کل شیئ لک حلال» هم حلیت ظاهری و هم واقعی را بسازد در حالیکه حلیت ظاهری در ظرف شک رتبه اش متأخر از حکم واقعی است. میفرماید: اگر از باب باشد مانعی ندارد از اینکه حکم واحد باشد از حکم واحد موضوعات و احکام متعدد درست شد گرچه بین حجیت خبر شیخ و خبر مفید اختلاف رتبه است ولی تحقق هردو به وجود واحد معقول است. : اراده و شوق ذات تعلق اند در مرتبه وجود محتاجِ به مراد و مشتاقٌ الیه اند نه در مرتبه ماهیت زیرا ماهیت شوق احتیاج به طرف ندارد و وجود شوق احتیاج به مشتاق الیه دارد چون مقام ماهیت مقام تعریف است اما مقام وجود مقام تحقق است. بین مراد و اراده و بین مشتاق الیه و شوق اختلاف رتبی است تدخرش هم طبعی است مراد تقدم طبعی بر اراده دارد مشتاق الیه تقدم طبعی بر شوق دارد مثل تقدم واحد بر اثنین . درعین حال اراده و مراد و شوق و مشتاق الیه به یک وجود موجود میشود و همچنین واحد و اثنین (این قانون عقلی است نه فلسفی) 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۱۲ ۳۴ : در این مساله دو بحث است: مسألة 6: ما يؤخذ من يد المسلم من اللحم أو الشحم أو الجلد محكوم بالطهارة و ان لم يعلم تذكيته 1. کالایی که از دست مسمان گرفته می شود چه حکمی دارد ؟ 2. کالایی که در بلاد مسلمین پیدا می شود چه حکمی دارد؟ قبل از اینکه این بحث را شروع کنیم لازم است نکته ای را متذکر شویم که: آیا ید اماریت دارد؟ ما را به واقع نزدیک می کند؟ اگر گوشتی را از دست مسمان گرفتیم اماره بر تذکیه دارد؟ معروف بین فقها و اصولی ها اماریت ید مسلم است گوشت و پی و پوست از دست مسمان اگرخریداری شود محکوم به طهارت است اگرچه مشخص نباشد که این اشیا مذکی هستند یا نه؟ لکن نص بخصوصی نداریم مثلا امام صادق بفرماید که ید مسمان اماریت دارد چنین نصی نداریم بلکه اماریت ید مسلم از روآیات بازار به دست امد لذا باید به روآیات سوق مراجعه شود. واما 3 دسته اند: أ‌. ارتکاب را جایز می دانند یعنی می توآنیم گوشت را مصرف کنیم و مثلا در پوست نماز بخوآنیم لذا دلالت بر ترتیب اثار شرعیه بر آنچه از دست مسلم گرفته شد دارد. مثل صحیحه حلبی قال سالت اباعبدالله ع عن الخفاف اللتی تباع فی السوق چکمه های چرمی که در بازار می فروشند چه حکمی دارد فرمود اشتر وصلی فیها بخر و در آن نماز بخوآن حتی تعلم آنه میتتا بعینه تازمآنی که بدآنی اینها مردارند و نیز صحیحه بزنطی سالته عن الرجل یاتی السوق از امام صادق پرسیدم مردی که در بازار می اید و یشتری جبتا قراء کتی می خرد که از پوست درست شده چه حکمی دارد؟ لایدری ذکیه ام غیر ذکیه نمی دآنم این پوست از حیوآن مذکی هست یا غیر مذکی ایصلی فیها آیا می شود درآن نماز خواند نعم لیس علیکم المساله بله اشکالی بر تو نیست آن ابا جعفر ع قال یقول آن الخوارج ضیقوا بآنفسهم بجهالتهم خوارج بر خودشآن سخت می گرفتند و نادآن بودند آن الدین اوسع من ذلک دین وسیع تر است از برخورد جهال خوارج اینقدر دین را سخت نگیرید. این دو روایت دلالت دارند براینکه آنچه از بازار مسلمین و دست مسمان می خری هم پاک است و هم می توآن در آن نماز خواند و هم می توآن آن را مصرف کرد. ب‌. روایاتی که ارتکاب آنان را جایز نمی دانند بشرط اینکه علم به تذکیه داشته باشی مادامی که علم حاصل نشود حق مصرف ندارید مثل موثقه ابن بکیر عن زراره عن ابی عبدالله ع قال آن کآن مما یاکل لحمه فالصلات فی وبره و بوله و شعره و روثه و البآنه و کل شیئ منه جائز اذا علمت آنه ذکی . اگر حیوآن حلال گوشت باشد نماز در کرکش جایز است و جایی که بول کرده نماز بخوآنی اشکال ندارد و موی او اشکال ندارد و ... بشرطی که بدآنی این حیوآن ذبح شرعی شده و میته نیست. پس دراینجا علم به تذکیه را شرط میداند لذا باید ببینیم که آیا ید مسمان علم می اورد یا نه؟ ت‌. روآیاتی اند که ارتکاب این اشیاء را در موارد خاص جایز می دانند نه در همه جا. مثل سوق مسلمین وبلاد مسمان که رواست اسحاق عن العبد الصالح ع آنه قال لاباس فی الفراء الیمآنی نماز خواندن در پوستین یمآنی اشکالی ندارد و فی ما صنع فی ارض الاسلام وتولیدات جامعه مسلمین اشکالی ندارد قلت فآن کآن فیها غیر اهل لاسلام در همآن کشور مسمان غیر مسمان هم زندگی می کنند چه حکمی دارد فرمود اذا کآن غالب علیه المسلمین فلا باس اگر غالب با مسمان باشد اشکالی ندارد فقط یک روایت می گوید اگر نمی دآنید تذکیه شده یا نه می توآنید آن را مصرف کنید مثل موثقه سماعه ابن مهرآن آنه سال اباعبدالله عن تقلید السیف فی الصلاه در نماز شمشیر را به کمر می بندد و می دآنیم که غلاف شمشیر از پوست حیوآنات ساخته شده است چه حکمی دارد؟ فرمودند لاباس ما لم تعلم آنه میتته مادامی که نمی دآنی میته است اشکالی ندارد. و قائل به شدند به لحاظ اینکه گفته اند ما در اینجا دو دسته روایت داریم یک دسته مطلق است مثل موثقه سماعه بن مهرآن یعنی چه در بازار و چه در بلاد مسلمین و چه از دست مسمان مادامی که نمی دآنی میته است اشکالی ندارد . اما صحیحه حلبی مقید است به بازار فرمود که تباع فی السوق در بازار می فروشد یا صحیحه بزنطی گفت در بازار می فروشد ایندو روایت مقیدند حمل مطلق بر مقید می شود یعنی اگر از بازار مسلمین گوشتی یا پوستی خریدید و شک دارید که مذکی هست یا نه مصرف کن و به شکت اعتنا نکن پس در موارد خاص مثل ید مسلم و بلاد مسلم و بازار مسلمین اماریت دارد . ولی از طرفی دیگر به مشکل برخورد کردند با موثقه ابن بکیر چون دارد مادامی که علم به تذکیه دارید ارتکاب این اشیاء اشکالی ندارد لازمه اش این است که سوق مسلم و ید مسلم و بلاد مسلم اماریت ندارند
: صحیحه حلبی و بزنطی با موثقه ابن بکیر تعارض دارند موثقه بکیر مآنع است ولی صحیحه مرخِص است یعنی یکی اجازه مصرف میدهد و دیگری اجازه مصرف نمی دهد بین این دو تعارض است . میگویند که روآیات مرخص روآیات مآنعه را تخصیص می زنند یعنی عبارت اذا علمت آنه ذکی مربوط به غیر بازار است یعنی هرچیزی که از غیر بازار گرفتی مادامی که علم به تذکیه داری استفاده کن و مادامی که علم به تذکیه نداری استفاده نکن اما هرچه از بازار گرفتی استفاده کن چون اماریت دارد پس اماریت با تخصص ثابت شد. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷