چگونه میشود از اصل ماجرا ننوشت
رهین لطف رضا بود و از رضا ننوشت
غریب بود و از آن یار آشنا ننوشت
جهان و هر چه در آن است از امام رضاست....
#احمد_علوی
┏━🍃🌺🍃━━━┓
@ostadmojahedi
┗━━━🍂━
وسط کشف کودکانه ی من
موج زنحیرها تلاطم کرد
خیمه آتش گرفت عصر دهم
کفش من راه خانه را گم کرد
پابرهنه به خانه برگشتم
.
خواهرم پاک کرد اشکم را
داد قولی که کفش نو بخریم
خواهرم گفت: او کریم است و
زیر دِین کسی نمانده کریم
کربلا می روی به زودی ها
.
شب میلاد، کربلا بودیم
یک خیابان، ستاره باران بود
خواهرم چون کبوتران حرم
سرِ خوان کریم، مهمان بود
کربلا را ندید خواهر من
.
یک خیابان، مسیر خوشبختی
بزم دیدار نوکر و ارباب
یک خیابان، تلاقی دو حرم
یک طرف، مهر، یک طرف، مهتاب
هرطرف رو کنی خدا پیداست
.
یک طرف مهر بود و قهر فرات
یک طرف ماه بود با مشکش
دست بر سینه، زائری آرام
عکس سلفی گرفت با اشکش
شب میلاد و گریه!؟ عاشق بود!
.
به سپید و سیاه، خرده مگیر
اهل اشک از قبیله ی ابرند
خادمان تو هرچقدر صبور
زائران، همچو رعد بی صبرند
زائران، بی بهانه می گریند
.
این عجب نیست زائران حسین
با دل شاد گریه می کردند
پدر و جدّ و مادرش چون ما
شب میلاد گریه می کردند
گریه دار است «نام» او حتی!
.
چمدانم پر از شکایت بود
گِله ها داشتم ولی حالا
همه ی شعرهام یادم رفت!
آه… ای یار خوش قد و بالا
شاعرت را به قتلگاه بکش
.
پیرمرد از عشایر کوفه
دید در کنج میکده مستم
«اِشربِ المای، ها هَلابیکُم»
داد لیوان آب در دستم
یاد طفل رباب افتادم
.
بین دو رود، زندگی، جاریست
در تلاقی ماه با خورشید
نوعروسی عفیف، لب وا کرد
«بله» تا گفت عطر سیب وزید
کِل کشیدند ایل امّ وهب
.
در دفاع از حرم، به میدان رفت
گفت: امروز جای ماندن نیست
عاقد، انگار روضه خوان شده بود
رفت داماد و نوعروس گریست!
باغ گل گشت خیمه قاسم…
.
ارمنی بود و دومین سفرش
گنبد ماه را نشان می داد
دم باب الحسن هیاهو بود
او که قنداقه را تکان می داد
همسرش چند سال نازا بود
.
عشق را با فُلوس می سنجد!
عقل، سرگرم فقر و صرّافی ست
جای سوغات، وقت برگشتن
یک بغل از ضریح او کافی ست
هرگز از کربلا کفن نخرید!
.
این خیابان که قلب تاریخ است
قبله ی آخرالزمانی هاست
یکی از پشت سر، صدایم کرد
لهجه اش مثل آسمانی هاست
«حججی» بود با همان لبخند
.
زُل زد و شربتی تعارف کرد
در گلو ردّ بغض شیرینی
ناگهان ساعت حرم می خواند
غزلی با صدای «آوینی»
«تو مپندار کربلا شهری ست…»
.
بسکه مشتاق مَصرعت بودم
مِصرعی هیئتی، به شعر وزید
«همه جا کربلاست» تا محشر
کوریِ چشم ابن سعد و یزید
خبری از سنان و خولی نیست
.
یک خیابان که خلق می بینند
شهدا را کنار پیر خمین
پرچم سرخ می زند فریاد
رحمة الله واسعه ست حسین
«کوثری» باز روضه می خوانَد
.
کربلا خاک نیست ای مردم!
بلکه جغرافیای تاریخ است
گودیِ قتلگاه، در باطن
روضه ی یثرب و در و میخ است
فاطمه روی خاک افتاده…
.
زائران تو بعد عصر دهم
همه در قتلگاه افتادند
نسل در نسل، سمت کرب و بلا
پابرهنه به راه افتادند
راستی! از رقیّه ات چه خبر!؟
.
چشم تا کار می کند اینحا
روضه ی فاش، بر زمین مانده
دلم از روضه بر نمی گردد
همچو پایی که روی مین مانده
باز شد راه کربلا با «خون»…
.
یادم آمد که دور او پُر بود
از هیاهوی قوم تکفیری!
چقدَر روضه، غیر تکراری ست!
باز هم یک گریز تصویری:
ازدحام است دور شش گوشه…
.
سینه اش پاره پاره، چون کندوست
شوکران را عسل گرفته حسین
گفتم اصغر کجاست؟ رندی گفت:
کودکش را بغل گرفته حسین
از سرِ اصغرش سوال مکن!
شب میلاد، کربلا غوغاست
هرکه در کربلاست خوشبخت است
کودکان، پابرهنه، دور حرم
می دوند و خیالشان تخت است
که یکی هست خواهری بکند
«کربلا» زینبیّه ی زهرا ست!
چشم هایم به خیمه گاه افتاد
رفت از کربلا به «کوفه» ، دلم
کاروان، دست بسته، راه افتاد
«دَخَلَتْ زَینَبٌ عَلَی ابْنِ زِیادْ»
.
شب میلاد یا که عصر دهم،
صبح صادق، غروب گودال است
شعر من «تلّ زینبیّه» شده
دل من بسکه رو به گودال است
دست و پا می زنی هنوز، حسین!
.
در قنوتش سکوت کرده اگر
غزلی سر بریده می خوانَد
جای اذن دخول، شاعر تو
ایستاده، قصیده می خواند!
شاعرت را ببخش… دیوانه ست!
احمدبابایی
اسفند ۹۷
┏━🍃🌺🍃━━━┓
@ostadmojahedi
┗━━━🍂━
هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
18.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸️میلاد عقیله بنی هاشم، حضرت زینب کبری سلام الله علیها مبارک باد
.
🔹️ویدئویی زیبا از شعرخوانی جمعی از شاعران جوان در حرم حضرت زینب سلام الله علیها
#مناسبت
💠 @samtekhoda3
34.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر خوانی استاد عزیز #احمد_علوی بر مزار سردار دلها #شهید #سردار_سلیمانی
┏━🍃🌺🍃━━━┓
@ostadmojahedi
┗━━━🍂━
8.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاقوت .... شعرخوانی #احمد_بابایی برای سردار سلیمانی
┏━🍃🌺🍃━━━┓
@ostadmojahedi
┗━━━🍂━
دستی از غیب ، انتخابم کرد
اشک بودم گرفت و نابم کرد
صدوده مرتبه "#علی"گفتم
مستی"یاعلی"شرابم کرد
تا نگاهش به جان من افتاد
نور او گرم التهابم کرد
عرق شرم ریخت از رویم
نظر مهر او گلابم کرد
اگر از مهر او جدا باشم
بی گمان می توان عذابم کرد
از خدا رفعتی طلب کردم
خاک پای #ابوترابم کرد
#
خواب دیدم شبی ، که #شاه_نجف
از کرم #قنبرش خطابم کرد
من سلامی به محضرش دادم
پاسخ لطف او "مجابم" کرد
گفت: شاعر! بگو که می دانی
آه زهرا کجا کبابم کرد؟
چه بگویم؟ ز کوچه؟...در؟...دیوار؟...
پاسخش غرق اضطرابم کرد
یاد "پروانه" آتشم زد و بعد
بیت او قطره قطره آبم کرد
"آن شراری که سوخت زهرا را
#سوخت_تا_مغز_استخوان_علی"*
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#استاد_محمد_علی_مجاهدی
"پروانه"
┏━🍃🌺🍃━━━┓
@ostadmojahedi
┗━━━🍂━
هدایت شده از استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
39.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی حماسی در مدح حضرت فاطمه 1397
در حسینیه بیت رهبری
#مجید_تال
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@ostadmojahedi
┗━━━🍂━
با خطبه های فاطمه نهضت شروع شد
زهرا قیام کرد وقیامت شروع شد
آن غربتی که تا ابد الدهر جاری است
از لحظه های اول خلقت شروع شد
آدم به درک منزلت پنج تن رسید
آیین روضه خوانی وهیئت شروع شد
بر بادبان کشتی خود یا علی نوشت
نوح آنزمان که بارش رحمت شروع شد
موسی به نام فاطمه در طور خیمه زد
باران نور آمد وصحبت شروع شد
مریم مسیح را به طواف حسین برد
وام از حسن گرفت وکرامت شروع شد
جان خلیل ذوب شد از عشق اهل بیت
از نسل او سلاله ی عترت شروع شد
عطر گل محمدی آرام تا وزید
غار حرا جوان شد وبعثت شروع شد
دنیا چهارده نفس از عمق جان کشید
آن وقت تازه قصه ی غیبت شروع شد
این شعر نذر فاطمه بود و به یاد او
قلب غزل شکست ومسمط شروع شد
زهرا همان که بی خبریم از فضائلش
صف میکشند جن وملک در مقابلش
انسیه ای که نیست به جز صدق در دلش
آن زهره ای که هست علی ماه کاملش
تنها خداست مرجع حل المسائلش
حق را به لطف فاطمه بی شک شناختم
نامش که شد به سینه ی من حک شناختم
ده ها کتاب خواندم واینک شناختم
گر با همین بضاعت اندک شناختم
مدیون حر عاملی ام با وسایلش.
#احمد_علوی
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@ostadmojahedi
┗━━━🍂━
در جهان گذران با همه ادوارش
خوش خماری است که بر داد رسد خمّارش
غیر پینه به جبین هیچ نجوید به جهان
زاهدی را که بود از می گلگون عارش
چه غمم هست ز تکفیر در آن شهری که
شیخ از خانه برون آمده با زُنّارش
قصه قسمت و رخصت به خرابات مگوی
ساقی آن را که طلب کرد کند دیدارش
آتش شمع شود روزی پروانه او
تا که گیرد ز غمش نور، شب اغیارش
الغرض سوخت دل ما ز نگاه ساقی
تا بنوشند همه جرعه ای از رخسارش
...بیم افتادن در آتش دوزخ، کفر است
ساقی ام گر شکند توبه ام از اصرارش
روزه ات باز کن ای دل به شرابی که دهد
به یتیم و به اسیر و به گدا افطارش
ای که از میکده شهر نجف می آیی
بر حذر باش که سر می شکند دیوارش
چشم دل بسته به رویای نجف شد دیشب
ای خروس سحری باز مکن بیدارش
کی مکدر ز مس دل شود ایوان طلا
حرمت آینه را کی شکند زنگارش
با همه کوتهی اش پای نهد دل بر عرش
بر سر سرو اگر دوست کشد بر دارش
چون که آید به دم مرگ،علی، حق دارد
بر سر دار کند رقص اگر تمّارش
روبها! دست بکش از سر مکر و حیله
مرد این بیشه بود شیر، مجو آزارش
چاره ای کن که سر نحس تو بر تن ماند
تا نبسته است به سر زردترین دستارش
شیر چون نعره کشد در وسط بیشه دهر
زهره ای نیست کسی را که کند انکارش
دست آن را نتوان بست که می بخشد بال
بعد قطع ید جعفر که کند طیارش
از شکافی که خورد خانه حق فهمیدم
یک بهانه است دو دم در وسط پیکارش
گوش تا گوش زند تیغ علی گردن را
قبل از آن که شنود گوش کسی اخطارش
پای بگذاشتْ به دوش نبی و گفت مَلَک
خم به دوش آمده در کعبه چرا مختارش؟
دوش، تاریخ ورق خورده چه محکم می گفت
کس به جز زینب کبری نکند تکرارش....
#محسن_قاسمی_غریب
ایستاده باید مرد!
چرا چو خاک چنین صاف و ساده باید مرد؟
و مثل سایه به خاک اوفتاده باید مرد؟
به گلشنی که شقایق اسیر دلتنگیست
به روی دست، سر خود نهاده، باید مرد
قسم به خون شهیدان که در سراچۀ رنگ
به رنگِ لالۀ با داغ زاده، باید مرد
چو عاشقانِ ز جان دست شسته، باید رفت
چو بیدلانِ دل از دست داده، باید مرد
اگر که راه به پایان جاده خواهی برد
هلا ز خویش در آغاز جاده باید مرد
در این قبیله کسی عاشق شهادت بود
که گفت: بیشتر از این، زیاده، باید مرد
به پایمردی سقّای کربلا سوگند
که: با دو دست پر و بال داده، باید مرد...
پیام سرخ شهیدان کربلا این است
که: در مصاف ستم ایستاده باید مرد!
.
#استاد_محمد_علی_مجاهدی
┏━🍃🌺🍃━━━┓
@ostadmojahedi
┗━━━🍂━
9.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 نماهنگ زیبای خانه پدری
شعرخوانی حمیدرضا برقعی در حرم امیرالمؤمنین علی علیه السلام و کوچههای نجف
زخمیام، التیام میخواهم
التیام از امام میخواهم
السلام علیک یا ساقی
من علیک السلام میخواهم
🌸🌸
@Bisimchimedia
┏━🍃🌺🍃━━━┓
@ostadmojahedi
┗━━━🍂━