eitaa logo
استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
163 دنبال‌کننده
726 عکس
546 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تو را که با صفایی می‌شناسند شهیدان خدایی می‌شناسند تو را در جاده‌ی خدمت به مردم بهشتی و رجایی می‌شناسند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«رجایی»وار خدمت کرد و در آخر «بهشتی» شد... ندیدم هیچ‌کس مثل «رئیسی»، «باهنر» باشد «پرواز خادم‌الرضا» @Mojtaba_khorsandi
✔️با افتخار و احترام دعوتید... کانال رسمی اشعار و نوشته‌های @Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم ترکیب‌بند مدح و مرثیه ایام زیارت مخصوص و مختوم به دعا برای فرج به دست لطف تو معنای کم؛ "فراوان" است که درحریم تو "دارالکرم" فراوان است زبان گریه‌ی بی‌اختیار می‌گوید؛ "و یَسمَعونَ کَلامی" که غم فراوان است به کیمیای تو هر قطره می‌رسد به کمال کنار آب‌خوری جام جم فراوان است قرار شد که کنار تو بشکند تبعیض اگر که هم عرب و هم عجم فراوان است نمونه‌اند سلیمان و حاتم طائی گدا برای تو از این رقم فراوان است قسم به جان جواد تو می‌دهم گرچه برای عرض نیازم قسم فراوان است به شعر ساده‌ی من هم صله عنایت کن اگر چه دور و برت محتشم فراوان است دودست خالی و بار گناه آوردم به بارگاه تو آقا پناه آوردم... دوباره عرض‌ادب، عرض‌احترام از دور دوباره قسمت ما می‌شود؛ "سلام از دور" "سلام حضرت سلطان، مرا نمی‌طلبی؟" ببین چقدر فرستاده‌ام پیام از دور منی که دست به‌سینه گذاشتم هرصبح، سلام داده‌ام از روی پشت‌بام، از دور...! اویس نیستم، اما نسیم رحمت تو همیشه درد مرا داده التیام از دور نگاه نافذ تو آهوی خیال مرا به یک اشاره‌ی کوتاه کرده رام از دور به‌رغم فاصله، گلدسته‌های تو انداخت کبوتر دل تنگ مرا به دام از دور دلم هوایی دیدار توست از نزدیک... اگرچه لطف تو بوده‌ست مستدام از دور امید ما کرم توست یا امام رضا زیارت حرم توست یا امام رضا خوشا به حال هرآن‌کس که شد مسافر تو که جنّ و انس و ملک بوده‌اند زائر تو تمام ثروت عالم نصیب آن دل شد که مشهدی شده و آمده مجاور تو دل کبوتر صحن تو شاد خواهد شد دمی که پر بزند در حریم طاهر تو رضای توست رضای خدا امام رضا گذشته است اگر از همه به خاطر تو چقدر در دل خود با تو حرف‌ها دارد که بین قافیه‌ها گم شده‌ست شاعر تو حدیث جابر پیغمبر است مدرک ما به کافری هرآن کس که بوده کافر تو به لطف توست که ما گریه‌کن شدیم آقا هزارشکر که شد رزق ما شعائر تو اگرچه باعث خوشحالی است آمدنت ولی برای تو سخت است دوری از وطنت تو ای امام که از خاندان خود دوری غریب و خسته و تنهاترین و مهجوری جهان برای تو زندان تنگ و تاریک است به این دلیل که از خانواده‌ی نوری همین بس است برای غم تو ای آقا که در پذیرش حکم خلیفه معذوری چه صرفه‌ای‌ست در این منصب بلابهره برای تو که ولی‌عهد می‌شوی زوری؟ چقدر تهمت بی‌جا زدند نامردان ولی غمی به سلیمان نیامد از موری شهادت است فقط ارث خانواده‌ی تو تو نیز کشته‌ی زهر درون انگوری برای گریه به مظلومی حسین از تو رسیده‌است به ما روضه‌های مشهوری تو مُشرِفی به غم کربلا، تو روضه بخوان... تو روضه‌خوان حسینی، بیا تو روضه بخوان دلم گرفته از این روزگار یابن‌شبیب! ببین اسیر خزان شد بهار یابن‌شبیب! به‌هوش‌باش که "اِن کُنتَ بَاکیاً لِشَّیء" فقط برای حسینم ببار یابن‌شبیب همان که از اثر تشنگی به چشمانش شد آسمان و زمین چون غبار یابن‌شبیب همان که آب شد از آن زمان که بر نی دید که شد به نیزه سر شیرخوار یابن‌شبیب حجاب عرش خداوند بود عمه‌ی ما که شد به ناقه‌ی عریان سوار یابن‌شبیب از اهل‌بیت اسارت نرفته بود زنی علی‌الخصوص در آن گیرودار یابن‌شبیب ولی بدان پسرم انتقام می‌گیرد کشیده‌ایم اگر انتظار یابن‌شبیب به نیّت فرج عاجل امام زمان دعا کنیم برای دل امام زمان به هر نوشته‌ی دیگر مقدم است هنوز کسی‌که هرچه بگوییم از او کم است هنوز علاج هجر به‌جز صبح بودن او نیست که بزم هر شب ما طالب غم است هنوز خودش وحید و فرید و طرید خوانده شده ولی پناه و امید دوعالم است هنوز به انتقام عزیزان دین می‌آید او که روی گنبد اسلام ‌پرچم است هنوز اگرچه نیست، ولی لحظه‌لحظه با یادش بساط عاشقی ما فراهم است هنوز برای شستن درد فراق کافی نیست که روی گونه‌ی ما اشک نم‌نم است هنوز؟ خدا کند که به او مژده‌ی ربیع دهند که صبح‌وشام برایش محرم است هنوز. دعا کنیم شب هجر را سحر برسد زمان غیبت مولای ما به سر برسد 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_khorsandi
50.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞یادگار 🏴پیشکش به آستان مَلَک پاسبان آقا و مولایم اميرالمؤمنين 🎤ملودی و صدای:محمد شهریاری 🖋شعر: محسن قاسمی(غریب) 🎹تنظیم کننده: حسن دینا 📽تصویر و تدوین: جواد هاشمی @mohammadshahryari
شبِ عروسی‌تان آسمان مصفّا شد زمين پر از برکات خدای اعلی شد شب فرار غم و ماندن خوشی‌ها شد که بین عرش خدا بزم شور برپا شد "دلم ز پرده برون شد، کجايی ای مطرب؟" هوا هوای جنون شد، کجايی ای مطرب؟ رمق به جان غزل‌ها دميده شد امشب جنون به مرز تماشا کشيده شد امشب همين‌که صحنه‌ی اين عقد ديده شد امشب ندا رسيد که "عشق آفريده شد" امشب " معاشران! گره از زلف يار باز کنيد " به سمت فاطمه‌ و‌ مرتضی نماز کنيد زمان بخشش هر اشتباه آمده است شب سياه به پايان راه آمده است به شام تار، هوای پگاه آمده است شب عروسی خورشيد و ماه آمده است "دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش‌باد" که غنچه گل شده با نغمه‌ی مبارک‌باد شب وصال دو دل‌داده و دو دل‌بند است به اين دليل دل کل خلق خرسند است لب رسول از اين عقد، غرق لبخند است که عاقدِ علی و فاطمه خداوند است "سرود مجلس امشب فلک به‌رقص آرد" از آسمان گل ياس و سپيده می‌بارد دونيمه شد شب معراج سيب پيغمبر که نيم آن شده زهرا و نيم با حيدر ولی رساند خدا اين دو را به هم‌ديگر زبان شاعر از اين وصف الکن است آخر... "به پير ميکده گفتم که: چيست راه نجات؟" نوشت: "نذر ظهور گل علی صلوات" ✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ تو کوچه بازی می‌کردم؛ گفتن بیا بریم خواستگاری! ▪️ برادرم به شوخی گفت جای محمود، احمد رو ببریم! من 19 سالم بود، یک دقیقه‌ای آماده شدم، رفتم و ازدواج کردم! 👤 از زبان احمد علوی -‌ شاعر و واسط ازدواج @khoonekhodetoune
به کوه صبر، به کوه حیا، به کوه شرف نوشته‌اند به هر قلّه نام زینب را
تصویر شاعران آیینی‌پیشکسوت از سمت راست تصویر آقایان : حاج محمد موحدیان متخلص به امید حاج غلامرضا سازگارمتخلص به میثم حاج غلامرضا فلاح متخلص به امین حاج علی انسانی متخلص به انسانی ونفر آخرسمت چپ، حاج محمدنعیمی وسه نفر دیگر از مداحان اهلبیت ع
تجلیل از استاد فرهیخته دکتر محمدعلی مجاهدی با حضور استاد شعر وادب آیینی دکتر سیدعلی موسوی گرمارودی استاد سازگار استاد فلاح در تهران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آمد غدیر و باز ساقی تا سر خم پیمانه‌های جانفزا را برد بالا جبران دستی‌که خدا از او گرفته‌ست «دست نبی دست خدا را برد بالا» @Mohsenghasemi110
48.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ایران‌مان در این مسیر نه از جان‌مان می‌اندیشیم نه از موانع ایمان‌مان می‌اندیشیم به سرفرازی این خاک، عهد خون بستیم به استواری پیمان‌مان می‌اندیشیم برای این‌که بدانیم حق فقط با ماست به دشمنان فراوان‌مان می‌اندیشیم در این تلاطم امواج سهمگین بلا به سرو در دل طوفان‌مان می‌اندیشم قسم به‌خون شهیدان که ضامن وطن‌اند به امن بودن میدان‌مان می‌اندیشیم خلیل‌وار در آتش نشسته‌ایم و خوشیم افق افق به گلستان‌مان می‌اندیشیم شروع ساخت فردا که رای امروز است به دست ماست، به پایان‌مان می‌اندیشیم به عشق پرچم سرخ و سفید و سبز وطن به سربلندی ایران‌مان می‌اندیشیم 🔺پ.ن؛ لطفا کلیپ را حتما ببینید... @Mojtaba_khorsandi
بیست و دوم ذی الحجه شهادت میثم تمار علیه السلام مرد خرما فروش در زندان راوی سرنوشت مختار است حرف هایی شنیدنی دارد، سخنانش کلید اسرار است رطبش طعم نیشکر دارد، تا خدا نیت سفر دارد از سر انجام خود خبر دارد، شوق پرواز او چه بسیار است زخم های دلش نمک خورده، بار ها این چنین محک خورده از علی گفته و کتک خورده، این برای هزارمین بار است یاد آن روز های خوب بخیر، که علی بود و میثم و سلمان جمعشان جمع بود و می گفتند، رطبت کو؟ که وقت افطار است در طلوعش غروب پیدا بود، آخر قصه خوب پیدا بود چوبه دار او همین ئخل است، لیف خرما طناب این دار است با زبان علی تکلم کرد، رو به جمع غریب مردم کرد تا دم مرگ هم تبسم کرد، گفت: این آرزوی تمار است که بمیرد فقط به عشق علی، که علی دست قادر ازلی است رشته ی ما سوا به دست علی است، سر این رشته نا پدیدار است رشته اتصال محکم شد، کمر نخل ناگهان خم شد لحظه های عروج میثم شد، که همان لحظه های دیدار است
📸 حمایت متفاوت و جالب استاد کلامی زنجانی از سعید جلیلی
غرض ز مسجد و میخانه‌ام وصال شماست وگرنه باده و سجاده هست در منزل دو گفتم بروم بانک کمی وام بگیرم پشتم بشود گرم که آرام بگیرم منظور من از پشت همین پشت طبیعی است بی‌جامه شود سرد مگر وام بگیرم خود را نکنم پیر و به کامی برسانم در عهد جوانی که نشد کام بگیرم از نام نگفتم که مرا ننگ ز نام است شایسته تر این بود که بی‌نام بگیرم گفتم بزنم داخل صف پیش بیفتم پس رفتم و گفتم نه سر جام بگیرم می‌خواستم این‌بار اگر وام گرفتم با تکیه بر اخلاق در اسلام بگیرم بعدش نروم میکده با بخشی از این وام هی داد خود از محنت ایام بگیرم یا اینکه به آرامش دل، دل بدهم بیش تا کام دل از هرچه دل‌آرام بگیرم زشت است که آدم سر پیری برود هی مانند جوانان به کفش جام بگیرد باشد غلط، اصلاح غلط مسئله‌ای نیست مانند جوانان به کفم جام بگیرم موقوف به این معنی‌ام اینجا که به اجبار در قافیه ها وام ز یک نام بگیرم اولاست سرافکندگی قسط ندادن از خفت قرضی که ز شهرام بگیرم گفتم به امیدی بروم تا نروم بانک این بار کمی قرض ز بهرام بگیرم بهرام اگر کرد جوابم که بعید است برگردم و با شرم ز شهرام بگیرم القصه، بنا بود فقط وام بگیرم در شعر کمی بیشتر الهام بگیرم شایستگی من به یکی از خدماتش چون بانک نمی‌خواست که سرسام بگیرم قولی است به وامی که قرار است دم صبح بعد از شب پیروزی بگیرم ناصر فیض
هنگامۀ برون شدن از خویش، چون حسین راهی برو که بگذرد از مسجدالحرام ☘
تقدیم به بانـــوی صبر حضرتِ زینب سلام الله علیها صــبر مبهوت زیرِ لب می گفت : مگر این زن چه طاقتــی دارد ؟ صـــبرِ ایّـــوب جـــایِ خود ، امّا صـــبرِ زینـــب حکایتــــی دارد صـــبرِ او اشکِ ناتوانـــی نیست صـــبرِ او ذوالفقــارِ در بند است گـــاه با صـــبر ، گـــاه با خــطبه تیـــغِ او در نیـــام بُـــرندّه است خسته بال و شکسته قامت نیست اسوه ی صبر و بی همــاورد است چوبِ محمل شکسته است ولــی خَم به ابــرویِ خود نیاورده است کربـــلا هر کجا بـــلا می ریخت صـــبرِ زینب به چشــــم می آمد آن طـــرف کـــاخِ ظلم می لرزید تا که چشمش به خشــم می آمد مثلِ بـابـا چو شـــیر می غُرّیـــد مثلِ مادر حجابی از شـب داشت کــربـــلا زنــده مانـــد در تاریـــخ چون کنارش حسین ، زینب داشت حلقــــه ی اشــــکِ دورِ چشمانش حلقــــه هایِ غمِ اســــارت نیست این اسارت شـــروعِ آزادی اســت این اسارت کم از شهــادت نیست این زن آموزگــــارِ تاریــخ اســـت هم کــــلامِ ســـتم نخواهــد شــد دختــرِ خطبـــه هـــایِ بی پایـــان خطبه اش خرجِ غـم نخواهد شد کشتـــیِ صــبــر و استقامــــت را مــرد و مردانــه او به جریـان برد کــربــلا بــا حسیــــن شــد آغـــاز خواهــرش کــار را بــه پایـان برد
چه‌می‌شد هردوگل پرپر نمی‌شد یکی می‌شد، یکی دیگر نمی‌شد علی‌اصغر علی‌اکبر نشد، کاش علی‌اکبر علی‌اصغر نمی‌شد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ای تمام شهر در سوگت سیاه 🎙 نوحه‌خوانی محسن حسینی در برنامهٔ چهارگاه @FarsMaaref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعری معروف ایرج میرزا ، که علامه طباطبایی ره صاحب المیزان فرمودند ، ای کاش ایرج میرزا این شعر را به من می دادند و در عوض تفسیر المیزان را به او می دادم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نخل‌ها در طرب از طنطنه‌ی هوهویش بادِ صحرا به سکون آمده در گیسویش برق شمشیر علی، بارقه‌ی تیغ حسن ‌چشم عباس خبر می‌دهد از الگویش روی دوش دگران معرکه را کرده وداع هر کسی موقع جنگ آمده رو در رویش آسمان «بار امانت» نتوانست کشید «عَلم عشق» در آورد سر از بازویش یک‌‌تنه زد به دل لشکر و آن‌گاه سپرد میمنه، میسره را دست دو تا ابرویش غرقه در لطف خداوند خود از شش جهت است تیر می‌بارد اگر یکسره از هر سویش جملگی شیشه‌ی عطرند و نشان رفته‌ی سنگ که یکی فرق و یکی می‌شکند پهلویش مرهم زخم سرش نیست به جز دست حسین زودتر کاش به مقصد برسد دارویش! کوه صبر است ولی آه بعید است حسین در غم ساقی خود، خم نشود زانویش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با عزت و احترام گفتند؛ حسین مردان همه یک‌کلام گفتند؛ حسین روزی که تمام دشت گفتند یزید «هفتاد و دو بامرام» گفتند؛ حسین @ahmadealavi