PTT-20201220-WA0062.opus
2.86M
روایت ۲۱۴
قضیه ابن ابی العوجاء
بخش اول
https://eitaa.com/joinchat/161873987C81d5bbf1ae
PTT-20201220-WA0068.opus
2.27M
هدایه ۳۳
مبتدای وصفی (۲)
🔶یکی از بحث هایی که فهم آن برای سال اولی ها دشوار است مبتدای وصفی است
قبل از بیان مبتدای وصفی، این ۹ مثال را به خاطر بسپارید:
🔹قائم زید
🔸قائم الزیدانِ
🔹قائم الزیدونَ
🔸قائمانِ زید
🔹قائمانِ الزیدانِ
🔸قائمانِ الزیدون
🔹قائمونَ زید
🔸قائمون الزیدانِ
🔹قائمونَ الزیدونَ
در فرض دوم و سوم، قائم مبتدای وصفی و اسمِ مرفوعِ بعد از آن، فاعلِ جانشینِ خبر است
و در فرض پنجم و نهم، وصف خبر مقدِم و اسمِ مرفوعِ بعد از آن، مبتدای موخّر است
شرط مبتدای وصفی آن است که، اسم ظاهرِ بعد از خود را رفع دهد
بنابراین قائمان و قائمون در قائمانِ الزیدانِ و قائمونَ الزیدونَ، مبتدای وصفی نیستند
چون اگر زیدان و زیدون را رفع داده بودند باید مفرد می بودند
زیرا فعل و شبه فعل هر گاه اسم ظاهر را رفع دهند باید مفرد بیایند
در قائم زید، دو احتمال وجود دارد:
اگر قائم، زید را رفع داده باشد، مبتدای وصفی است که در این صورت خودش خالی از ضمیر است
ولی اگر فاعلِ آن، ضمیر مستتر باشد، خبرِ مقدم برای زید است
#نکات #کوتاه و #کاربردی
🔻 @allame24_ahmadyaservafi
PTT-20201222-WA0045.opus
2.99M
هدایه ۳۵
معانی افعال ناقصه
نمونه تدریسِ با شور و حرارت!
بسمه تعالی
السوال :فی دعاء كمیل: «و ما كانت لأحد فیها مقرّا و لا مقاما» « مصباح المتهجد: 848» و فی «فیها مقرّا» إشكال لفظا و معنا، لأنّ المقرّ و المقام فی هذا المقام لا یجوز ان یكونا مصدرین میمیین، لأنّ المصدر المیمی لا یحمل على الذات كما صرّحوا به.
و نبّه علیه الشهید الثانی فی القاعدة الثالثة و العشرین و المائة من كتاب « تمهید القواعد: 53 قاعده 123» فلا یقال: زید معدل أو مقام، بل زید عدل أو إقامة من غیر تأویل على المبالغة، أو بحذف مضاف أی: ذو عدالة و قیام كما علیه البصریة، أو بتقدیر عادل و قائم- كما ذكره الكوفیة- إذا لم نرد المبالغة فیكونان اسمی مكان و خبری كان، و لا یكون لقوله «فیها» معنى بل یظهر بادئ النظر كونه حشوا مفسدا.
جواب:
الذی یختلج بالبال فی دفع هذا الإشكال لیسلم عن الفساد كلام أفصح من نطق بالضاد أن یقال: «فیها» ظرف لغو للاسمین على سبیل التجرید كما فی قولهم: وضع لمعنى إذ الوضع یستلزم المعنى حقیقة، أو ظرف مستقرّ نعت لأحد، و المعنى: لو لا ما حكمت لما كانت النار مقرّا لأحد كائن فیها، أی محكوم بكونه فیها لكنك حكمت فصارت مقرّا لكلّ أحد كائن فیها، فلو لا كلمة «فیها» لاختلّ المعنى إذ حینئذ یدلّ على أنّ النار قد صارت مقرّا لكلّ أحد و هو باطل، و هذا بناء على مطابقة المفهوم للمنطوق فی العموم كما علیه اطباق القائلین بحجّیة المفهوم- خلافا لشاذّ- أوّلوا كلامه بأنّ نزاعه لفظی- كما حقّق فی اصول الفقه- و قد أشار الشیخ البیانی إلى ذلك حیث حكم ببطلان «ما أنا رأیت أحدا» و «ما أنا قلت شعرا» و «ما أنا ضربت إلّا زیدا» معلّلا باستلزامه العموم فی المفهوم ، و هو باطل، و من أراد تحقیق الحال فی هذا المجال فعلیه بمراجعة «المختصر» و «المطوّل» فی بحث المسند الفعلی المنسوب إلى مسند إلیه مقدّم علیه واقع بعد حرف نفی قال لها، فتأمل.(مقامع الفضل، ج2، ص: 182
هدایت شده از جَنَّةُ المُعرِبين 🦋
علت قرائت ضمیر «ه» به ضمه در دو آیه.mp3
5.49M
#در_محضر_استاد
❇️ سؤال: چرا در دو آیه زیر ضمیر «ه» مضموم قرائت شده است؟
1⃣ إِنَّ ٱلَّذِینَ یُبَایِعُونَكَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ ٱللَّهَ یَدُ ٱللَّهِ فَوۡقَ أَیۡدِیهِمۡۚ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا یَنكُثُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ أَوۡفَىٰ بِمَا عَـٰهَدَ #عَلَیۡهُ ٱللَّهَ فَسَیُؤۡتِیهِ أَجۡرًا عَظِیمࣰا
[سوره الفتح 10]
2⃣ قَالَ أَرَءَیۡتَ إِذۡ أَوَیۡنَاۤ إِلَى ٱلصَّخۡرَةِ فَإِنِّی نَسِیتُ ٱلۡحُوتَ وَمَاۤ #أَنسَىٰنِیهُ إِلَّا ٱلشَّیۡطَـٰنُ أَنۡ أَذۡكُرَهُۥۚ وَٱتَّخَذَ سَبِیلَهُۥ فِی ٱلۡبَحۡرِ عَجَبࣰا
[سوره الكهف 63]
جواب #ابوالبقاء و #مرحوم_رضی را با بیان استاد فتوحی در این صوت بشنوید.
‼️ انتشار فقط با ذکر منبع مجاز است.
📲لینک دانلود از گوگلدرایو:
https://drive.google.com/file/d/1hOPK-p217oKXHumninuEh7AoFROkG1Yq/view?usp=drivesdk
🆔 @ostadfotouhi
کانال(🌺(جَنّةُ المُعرِبین)🌺)
https://eitaa.com/joinchat/4073979936C33f5684249
🍃🌹🍃••✾•🌺•✾••🍃🌹🍃
هیچ کدام از جواب ها قانع کننده نیست
چطور فقط در همین دو جای قرآن ضمه دارد ولی در بقیه موارد کسره است؟!؟
چطور عاصم به حفص لغت حجاز و به ابوبکر لغت غیر حجاز را تعلیم داده است؟!؟
پاسخ اصلی آن است که جبرئیل این دو مورد را هم به کسره هم به ضمه ولی سایر موارد را فقط به کسره بر قلب ختم المرسلین (ص) نازل کرده است
هدایت شده از تَ ن ها
سلام استاد
این نکته که شما فرمودین جواب این است که چراکه درقران این دو ضمیر به ضمه قرائت شده است ودرجایی دیگر قرآن نیامده است ؟
اما جواب استاد فتوحی در باره سوالی هست که آیادر عرب هم داریم چنین اتقاق افتاده باشد ؟ وآیا با فصاحت و بلاغت سازگار هست یانه وچرا عرب اینطور استعمال کرده و آیا قانون و قاعده خاصی دارد یانه ؟
هدایت شده از اَحْمَدْیاسرِ وافی
استاد در صوتشان فرموده اند: قرآن که دو جور نبوده. این قرّاء بودند که چند جور خوانده اند
در حالی که قاری حق نداشته از پیش خودش در قرآن تغییر بدهد
اگر حتی قاری حجازی باشد حق ندارد آیه ای را که بر طبق لغت غیر حجازی نازل شده، به صورتِ حجازی قرائت کند
تازه عاصم که غیر حجازی و کوفی بوده
باید توجه داشت که قاریان ناقل قرائت حضرت بوده اند و از پیش خودشان اجتهاد نمی کرده اند
هدایت شده از خانه نحو
🤲🏻«اللهمَّ»🤲🏻:
1- «اللهُ» منادی مفردٌ مبنيٌّ علی الضمّ إجماعاً, و لکن اختلف النحاة في الميم المتّصلة به: فقال بعضُهم کالخليل و سيبويه: إنّها عوض من حرف النداء المحذوف, و الأصل: «يا الله», ثمّ حُذِفَ «يا», و عُوِّضَ منها الميم في آخره.
و قال الفرّاء: إنها بقيّة جملةٍ محذوفةٍ, و هي «أُمَّنا بخيرٍ», و الأصل: «يا اللهُ أُمَّنا بخيرٍ», ثمّ عرضها التخفيفُ (لکثرة الاستعمال المُجَوِّزة للتخفيف) بحذفِ «يا» بلا تعويضٍ, و حذفِ «أُمَّنا بخيرٍ» إلا الميمُ المشدَّدة من «أُمَّ». فاختلطت و امتزجت بما قبلها.
و استُدلَّ لکلِّ قولٍ بأمور.(راجع الکتاب, ج 1, ص 15 و ص 362؛ و معاني القرآن للفرّاء, ج 1, ص 145؛ و حاشية الصبّان, ج 3, ص 147؛ و شرح التصريح, ج 2, ص 172.)
2- الاسم المضاف المنصوب الواقع بعد «اللهمَّ» في نحو «قل اللهمَّ مالِکَ المُلک» و «اللهمَّ أهلَ الکبرياء و العَظَمة» تابعٌ لمحلّ المنادی عند بعض کالمبرّد, (المقتضب, ج 2, ص 489) و منادی مستأنفٌ عند بعض کسيبويه. (الکتاب, ج 1, ص 362)
3- قد تُحذَفُ «ال» من «اللّهُمَّ», و ذلک کثير في الشعر, فيقال: «لاهُمَّ».
4- قد تُخَفَّفُ الميمُ من «اللّهُمّ», فيقال: «اللّهُمَ».
5- إنّ لـ «اللهمّ» ثلاثةَ استعمالات: (الندائيّة, التمکينيّة و النُّدريّة)
الاستعمال الأوّل: أن تکون للنداء المحض, و هو الأصل الغالب.
الثاني: أن تُذکَرَ قبل حرف الجواب؛ توکيداً و تمکيناً للجواب في نفس السامع, کأن يقول لک قائلٌ: «أجاء زيد؟» فتُجيب بقولک: «اللهمَّ نَعَم» أو «اللهمَّ لا».
الثالث: أن تستعمل للدلالة علی الندرة و قلّة احتمال وقوع ما بعدها جدّاً, کقولک: «أَفعَلُ کذا اللهمَّ إلا أن تمطر السماء» إذا کان احتمال نزول المطر نادراً.