14_01-_Mohammadi-_Pasokh_Be_Soalate_Maarefi_Va_Eteghadi_01_(Rahe_Roshan)_89.10.01(www.rasekhoon.com).mp3
7.18M
🔹حجه الاسلام #محمدی
پاسخ به سوالات معارفی و اعتقادی 1 - آثار امر به معروف و نهی از منکر
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
⏺در چند آیه از قرآن مثل (طور/5؛ غاشیه/18؛ الرحمن/7) موضوع بالا بردن آسمان مطرح شده؛ با توجه به این ک
👈کتاب «پژوهشی در اعجاز علمی قرآن» تحقیقی در این زمینه دارد که با اندک تصرفی آن را خدمتتان تقدیم می کنم:
🔹كلمه «سماء» مفهوم جامعى است كه مصاديق و معانى متعددى از آن اراده مى شود. و لذا در لغت، علم و قرآن با مقاصد و معانى متفاوتى به كار رفته است:
✴️الف: آسمان در لغت
«سماء» در لغت از ريشه «سمو» (به معناى بلندى) و به معناى بالا و برتر (فوق) است. آسمان هر چيزى، بالاى آن چيز را گويند. و حتى برخى لغويين ادعا كرده اند هر بالايى نسبت به پايين آن، آسمان و هر پايين نسبت به بالاى آن، زمين است.
✴️ب: آسمان در علم
آسمان در فيزيک جديد اين گونه تعريف شده است: «پديده اى نابوده [معدوم] و گنبدنما كه زمينه ديدن سيارات و ستارگان است.»
✴️پ: آسمان در قرآن:
كلمه «سماء» (آسمان) در قرآن در همه موارد به يک معنا و در يک مصداق به كار نرفته است. و به طور كلى آسمان در قرآن در دو مفهوم مادى (حسى) و معنوى به كار رفته است.
✳️آسمان در قرآن
برخى از مصادیق و موارد آسمان در قرآن، عبارتند از:
1. آسمان (سما) در معناى بالا (جهت بالا): اين معنا موافق معناى لغوى آسمان است؛ مانند: «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ»؛ همانند درخت پر بركت و پاكيزه كه ريشه آن در زمين ثابت و محكم است و شاخه هاى آن به آسمان كشيده شده.(1)
2. آسمان به معناى جوّ اطراف زمين، يعنى جايى كه ابرها قرار گرفته اند و هوا در آن است، مثل: «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً»؛ و از آسمان آب مباركى را فرو فرستاديم.(2)
3. آسمان به معناى مكان سيارات و ستارگان، مثل: «تَبارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِيراً»؛ بزرگوار آن خدایى كه در آسمان، برج ها مقرر داشت و در آن چراغ روشن خورشيد و ماه تابان را روشن ساخت.(3)
4. آسمان به معناى مقام قرب و مقام حضور كه محل تدبير امور عالم است. برخى از مفسران مثل علامه طباطبائى (ره) در موارد متعدد «سماء» را به اين معنا ارجاع داده اند. مثل: «يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ»؛ اوست كه امر عالم را از آسمان تا زمين تدبير مىكند.(4)
5. آسمان به معناى موجود عالى و حقيقى:
برخى از صاحب نظران برآنند كه آسمان در قرآن همان گونه كه به معناى آسمان مادى به كار رفته است (مثل سموات سبع)؛ در معناى علوّ مرتبه وجود و موجود عالى نيز به كار رفته است كه همان سماء معنوى و عالم فوق ماده است كه همه هستى از آن مرتبه بالاتر نازل مى شود؛ مثل: «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ»؛ روزى تان و آن چه به شما وعده داده مى شود (كه ظاهرا بهشت منظور است) در آسمان قرار دارد.(5)
♻️جمع بندی
لفظ «سماء» در قرآن و علم و لغت، به يک معناى واحد به كار نرفته است بلكه در معانى و مصاديق مختلف به كار رفته و به عبارت ديگر، مشترک لفظى است. هر چند ممكن است برخى از اين معانى و مصاديق را در يک مفهوم واحد جمع كرد؛ براى مثال معناى چهارم و پنجم قرآنى را مى توان در معناى آسمان معنوى جمع كرد.(6)
🎤بیان تفسیری
در صورتى كه مراد از كلمه سماء، جهت بلندى و بالا باشد، معناى رفع آن [«وَ السَّماءَ رَفَعَها»] عبارت مى شود از اين كه سماء را در اصل بلند و بالا آفريد؛ و در صورتى كه مراد از آن، خود جهت بالا نباشد، بلكه أجرامى باشد كه در جهت بالا قرار دارند، آن وقت معناى رفع آن، تقدير محل هاى آن ها خواهد بود و معناى جمله اين خواهد بود كه: خداى تعالى محل ستارگان را نسبت به زمين بلند قرار داد.(7)
بیانی دیگر؛
آسمان در اين آيه، خواه به معنى جهت بالا باشد يا كواكب آسمانى و يا جو زمين، هر كدام باشد موهبتى است بزرگ و نعمتى است بى نظير، چرا كه بدون آن زندگى كردن براى انسان محال است و يا ناقص. آرى نور و روشنايى كه مايه گرما و هدايت و حيات و حركت است از سوى آسمان مى آيد، باران از طريق آسمان مى بارد، و نزول وحى نيز از آسمان است. در اين صورت آسمان مفهوم اعم از مادى و معنوى دارد.(8)
بیان سوم؛
منظور از سماء، يا اجرام آسمانى است، نظير «اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ» (9)؛ و يا گازها و ذراتى است كه جوّ را به وجود آورده اند، نظير «أَمِ السَّماءُ بَناها رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها» (10)؛ و شايد مراد هر دو باشد. به هر حال، منظور، مرتفع آفريدن است.(11)
نکته:
نگاه ما به آیات قرآن باید نگاه متعارف و عرفی باشد یعنی ببینیم عرب آن زمان چه می فهمیده است، زیرا مخاطب اولیه این آیات، عرب صدر اسلام است و قرآن هم طبق فهم او با و سخن می گوید. عرب با شنیدن این آیات، هیچ استبعاد و ایرادی نمی گیرد زیرا کاملا برایش قابل فهم است که او روی زمین و پایین است و آسمان (خورشید و ستارگان و...) در بالا قرار دارد. این کاملا متعارف و معمولی است.
پرسمان اعتقادی
👈کتاب «پژوهشی در اعجاز علمی قرآن» تحقیقی در این زمینه دارد که با اندک تصرفی آن را خدمتتان تقدیم می ک
📚پی نوشت ها:
1. ابراهیم: 14/ 24.
2. ق: 50/ 90.
3. فرقان: 25/ 61.
4. سجده: 32/ 5.
5. ذاریات: 51/ 22.
6. رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، انتشارات کتاب مبین، چاپ پنجم، سال 1388، ص 134 – 136.
7. طباطبایی، محمد حسین، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات: جامعه مدرسین، دفتر انتشارات اسلامی ـ قم، ج 19، ص 161.
8. مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج 23، ص 106.
9. رعد: 13/ 2.
10. نازعات: 79/ 27و28.
11. قرشی، تفسیر احسن الحدیث، انتشارات: بنیاد بعثت، مرکز چاپ و نشر ـ تهران، ج 10، ص 473.
🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(2).mp3
4.65M
🔹حجه الاسلام #محمدی
پرسش و پاسخ اعتقادی، جلسه 2 - اثبات عصمت امام با آیه تطهییر
🔰 @p_eteghadi 🔰
❓داستان هاروت و ماروت چیست؟
📔«هاروت» و «ماروت» نام دو فرشته الهی است که در سرزمین بابل که در سحر و جادوگری فرو رفته و برای مردم مشکلات بسیار ایجاد نموده بود، به صورت انسان مأمور شدند تا این مشکل را رفع کنند، اما عده ای به جای این که با کلید آنان قفل زندگی را بگشایند، با آن کلید اقدام به قفل نمودن زندگی دیگران و ایجاد مشکل برای سایرین نمودند.
❇️در تفاسیر مختلف و داستان هایی که در این خصوص نقل شده، خرافات بسیاری وارد گردیده که گاه تا حد بیان امور موهن نیز پیش رفته اند.
اما از منابع و احادیث اسلامی جریان منطقی و صحیحی استفاده می شود که در تفاسیری مانند «مجمع البیان»، «نمونه» و «المیزان» در دسترسند و خلاصه آن این است که:
«در سرزمين بابل سحر و جادوگرى به اوج خود رسيد و باعث ناراحتى و ايذاء مردم گرديده بود، خداوند دو فرشته را به صورت انسان مأمور ساخت كه عوامل سحر و طريق ابطال آن را به مردم بياموزند، تا بتوانند خود را از شر ساحران بر كنار دارند.
ولى اين تعليمات بالاخره قابل سوء استفاده بود، چرا كه فرشتگان ناچار بودند براى ابطال سحر ساحران طرز آن را نيز تشريح كنند، تا مردم بتوانند از اين راه به پيشگيرى پردازند، اين موضوع سبب شد كه گروهى پس از آگاهى از طرز سحر، خود در رديف ساحران قرار گرفتند و موجب مزاحمت تازه اى براى مردم شدند.
با اين كه آن دو فرشته به مردم هشدار دادند كه اين يک نوع آزمايش الهى براى شما است و حتى گفتند: سوء استفاده از اين تعليمات يک نوع كفر است، اما آن ها به كارهايى پرداختند كه موجب ضرر و زيان مردم شد»(1)
⬅️درباره این دو فرشته داستان های جعلی نیز وجود دارد که تفسیر «نمونه» آن را بیان و نقد نموده است:
⚫️«آنان دو فرشته بودند، خداوند آن ها را براى اين به زمين فرستاد تا بدانند اگر آن ها نيز جاى انسان ها بودند از گناه مصون نمى ماندند، و خدا را معصيت مى كردند، آن ها هم پس از فرود آمدن به زمين مرتكب چندين گناه بزرگ شدند و به دنبال آن افسانه اى در باره ستاره «زهره» نيز ساختند. همه اين ها بى اساس و جزء خرافات است و قرآن از اين امور پاک مى باشد و اگر تنها در متن آيات فوق بينديشيم خواهيم ديد كه بيان قرآن هيچ ارتباطى با اين مسائل ندارد.»(2)
در تفسیر شریف «المیزان» نیز بعد از بیان اختلافات میان مفسران و بیان نظرات آن ها، نهایتا مرحوم علامه نظر خود را نسبت به این آیه شریفه بیان می کنند:
🔷«آيه شريفه مي خواهد يكى ديگر از خصائص يهود را بيان كند و آن متداول شدن سحر در بين آنان است، و آن را به سليمان نسبت می دادند، چون اينطور مى پنداشتند، كه سليمان آن سلطنت و ملک عجيب را، و آن تسخير جن و انس و وحش و طير را، و آن كارهاى عجيب و غريب و خوارقى كه می كرد، به وسيله سحر كرد، كه البته همه آن معلومات در دست نيست، مقدارى از آن به دست ما افتاده، يک مقدار از سحر خود را هم به دو ملک بابل يعنى هاروت و ماروت نسبت می دهند، و قرآن هر دو سخن ايشان را رد می كند، و می فرمايد: آن چه سليمان می كرد، به سحر نمی كرد و چطور ممكن است سحر بوده باشد، و حال آن كه سحر كفر به خدا است، و تصرف و دست اندازى در عالم به خلاف وضع عادى آن است.»(3)
📚پی نوشت ها:
1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ دهم، 1371، ج 1، ص 374
2. تفسیر نمونه، همان، ص 375
3. با تلخیص، طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی، جامعه مدرسین قم ـ دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1374، چاپ پنجم، ج1، ص 353
🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️ #سوال_دینی | حداقل و حداکثر مدت نامزدی!
🔸 پرسش:
حداقل و حداکثر دوران #نامزدی چه مدت بايد باشد؟
🔹 پاسخ:
در رابطه با اين سوال باید گفت: اصولا فلسفه دوران نامزدی کسب شناخت و آگاهی از خصوصیت و ابعاد مختلف شخصیتی، خانوادگی، فرهنگی و...افراد از یکدیگر است. بر این اساس حداقل زمانی که باید برای این دوره در نظر گرفته شود مدت زمانی است که طرفین به این شناخت رسیده باشند و یکدیگر را در موقعیت های مختلف مورد محک و ارزیابی قرار داده باشند تا با تکیه بر این ارزیابی نسبت به ادامه یا عدم ادامه مسیر زندگی با یکدیگر، بتوانند تصمیم صحیح را اتخاذ نمایند.
اما اینکه حداکثر این دوره چقدر باید باشد باز باید گفت در شرایط و موقعیتهای مختلف این داستان متفاوت است اما به طور کلی می توان گفت که بر مبنای عقیده برخی از روانشناسان طول این دوره نباید بیشتر از شش ماه باشد چرا که در این مدت فرصت کافی برای ارزیابی وجود دارد. ضمن اینکه طولانی شدن دوره عقد بیش از این مدت تبعاتی را می تواند به دنبال داشته باشد. مثلا #زوجین در عین حالی که خود را زن و شوهر می دانند اما در عین حال دارای محدودیتهایی هستند که به راحتی نمی توانند نیازهای مختلف یکدیگر را پاسخ دهند. شوهر در عین حالی که شوهر است در همان حال از ایفای نقش شوهری خود محروم است چون با موانعی برای ابراز مدیریت و خواسته های خویش مواجه است در مورد زن نیز این حکایت صادق است. لذا اگر این بلا تکلیفی به طول بینجامد موجب بهانه گیری زوجین شده و رابطه آنان را به سمت سرد شدن سوق می دهد.
از دیگر سو ممکن است رابطه یكی از زوجین با خانواده #همسر خویش بر اثر اختلافاتی(خانواده ها امری را می پسندند و همسر با آنها مخالف است و این در حالی است که هردو خود را ذی حق می دانند. خانواده می گوید فرزندمان فعلا با ما زندگی می کند لذا حرف حرف ماست. و از طرف دیگر همسر هم مدعی است که همسرش می بایست مطابق میل او رفتار کند) که در این دوره بروز می کند، دستخوش فراز و نشیب هایی گردد که بعدها حتما تاثیر منفی خود را بر زندگی زوجین قرار می دهد. از اینرو توصیه ما این است که در صورت عدم مانع خاصی طول این دوره از شش ماه بیشتر نشود.
🔰 @p_eteghadi 🔰
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله:
الزُّهْدُ فِي اَلدُّنْيَا قَصْرُ اَلْأَمَلِ وَ شُكْرُ كُلِّ نِعْمَةٍ وَ اَلْوَرَعُ عَنْ كُلِّ مَا حَرَّمَ اَللَّهُ
زهد به دنيا ، عبارت است از: كوتاه كردن آرزو، گزاردن شكر هر نعمتى، و پرهيز از هر آنچه خداوند ، حرام كرده است.
تحف العقول ج1 ص58
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
پرسمان اعتقادی
✅داستان گاو بنی اسرائیل را بطور اختصار بفرمایید. 🔰 @p_eteghadi 🔰
✅داستان گاو بنی اسرائیل را بطور اختصار بفرمایید.
❇️جریان گاو بنی اسرائیل که ذیل آیات 67 تا 73 سوره مبارکه بقره بیان شده است، داستانی جالب و پر نکته و درس آموز است. این داستان در تورات هم آمده است اما بنحو یک حکم نه یک ماجرا و جریان.
«ماجرا (آن گونه كه از قرآن و تفاسير بر مى آيد) چنين بود كه يک نفر از بنى اسرائيل به طرز مرموزى كشته مى شود، در حالى كه قاتل به هيچ وجه معلوم نيست.
در ميان قبائل و اسباط بنى اسرائيل نزاع درگير مى شود، هر يك آن را به طايفه و افراد قبيله ديگر نسبت مى دهد و خويش را تبرئه مى كند داورى را براى فصل خصومت نزد موسى مى برند و حل مشكل را از او خواستار مى شوند، و چون از طرق عادى حل اين قضيه ممكن نبود، و از طرفى ادامه اين كشمكش ممكن بود منجر به فتنه عظيمى در ميان بنى اسرائيل گردد، موسى با استمداد از لطف پروردگار از طريق اعجاز آميزى به حل اين مشكل چنان كه در تفسير آيات مى خوانيد مى پردازد.»(1)
نخست مى گويد: «به خاطر بياوريد هنگامى را كه موسى به قوم خود گفت بايد گاوى را سر ببريد» «وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً».
آن ها از روى تعجب «گفتند: آيا ما را به مسخره گرفته اى؟!» «قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُوا»
⬅️«موسى در پاسخ آنان گفت: به خدا پناه مى برم كه از جاهلان باشم» «قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ»
يعنى استهزا نمودن و مسخره كردن، كار افراد نادان و جاهل است، و پيامبر خدا هرگز چنين نيست.
«گفتند: اكنون كه چنين است از پروردگارت بخواه براى ما مشخص كند كه اين چگونه گاوى بايد باشد» «قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما هِيَ».
جمله "از خدايت بخواه" كه در خواسته هاى آن ها چند بار تكرار شده يک نوع اسائه ادب و يا استهزاء سر بسته در آن نهفته است، مگر خداى موسى (علیه السلام) را از خداى خويش جدا مى دانستند؟
به هر حال، «موسى» (علیه السلام) در پاسخ آن ها «گفت: خداوند مى فرمايد بايد ماده گاوى باشد كه نه پير و از كار افتاده و نه بكر و جوان بلكه ميان اين دو باشد»: «قالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَ لا بِكْرٌ عَوانٌ بَيْنَ ذلِكَ»(2).(3)
و براى اين كه آن ها بيش از اين مساله را كش ندهند، و با بهانه تراشى فرمان خدا را به تاخير نيندازند در پايان سخن خود اضافه كرد: «آنچه به شما دستور داده شده است انجام دهيد» «فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ»
ولى باز آن ها دست از پرگويى و لجاجت بر نداشتند و «گفتند: از پروردگارت بخواه كه براى ما روشن كند كه رنگ آن بايد چگونه باشد؟!» «قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما لَوْنُها».
«موسى» (علیه السلام) در پاسخ «گفت: خدا مى فرمايد: گاو ماده اى باشد زرد يک دست كه رنگ آن بينندگان را شاد و مسرور سازد» «قالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِينَ»
خلاصه اين گاو بايد كاملا خوشرنگ و درخشنده باشد، آن چنان زيبا كه بينندگان را به اعجاب وادارد.(4)
و عجب اين است كه باز هم به اين مقدار اكتفاء نكردند و هر بار با بهانه جويى كار خود را مشكل تر ساخته، و دايره وجود چنان گاوى را تنگ تر نمودند.
باز«گفتند از پروردگارت بخواه براى ما روشن كند اين چگونه گاوى بايد باشد؟ (از نظر نوع كار كردن)» «قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما هِيَ».
«چرا كه اين گاو براى ما مبهم شده» «إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَيْنا»
«و اگر خدا بخواهد ما هدايت خواهيم شد» «وَ إِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ»
مجددا«موسى گفت: خدا مى فرمايد: گاوى باشد كه براى شخم زدن، رام نشده، و براى زراعت آبكشى نكند» «قالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَ لا تَسْقِي الْحَرْثَ»
«و از هر عيبى بر كنار باشد» «مُسَلَّمَةٌ»
و«حتى هيچ گونه رنگ ديگرى در آن نباشد» «لا شِيَةَ فِيها»
⏺در اين جا كه گويا سؤال ديگرى براى مطرح كردن نداشتند «گفتند حالا حق مطلب را ادا كردى»! «قالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ».(5)
سپس گاو را با هر زحمتى بود به دست آوردند «و آن را سر بريدند، ولى مايل نبودند اين كار را انجام دهند» «فَذَبَحُوها وَ ما كادُوا يَفْعَلُونَ».
قرآن بعد از ذكر ريزه كاری هاى اين ماجرا، باز آن را به صورت خلاصه و كلى در دو آيه بعد چنين مطرح مى كند: «به خاطر بياوريد هنگامى كه انسانى را كشتيد، سپس در باره قاتل آن به نزاع پرداختيد و خداوند (با دستورى كه در آيات بالا آمد) آن چه را مخفى داشته بوديد آشكار ساخت» «وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِيها وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ».
«سپس گفتيم قسمتى از گاو را به مقتول بزنيد» (تا زنده شود و قاتل خود را معرفى كند) «فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها»
پرسمان اعتقادی
✅داستان گاو بنی اسرائیل را بطور اختصار بفرمایید. ❇️جریان گاو بنی اسرائیل که ذیل آیات 67 تا 73 سور
«آرى خدا اين گونه مردگان را زنده مى كند» «كَذلِكَ يُحْيِ اللَّهُ الْمَوْتى».
«و اين گونه آيات خود را به شما نشان مى دهد تا تعقل كنيد» «وَ يُرِيكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ».(6)
نکات قابل تامل این جریان:
1. عدم رعایت ادب و اصول صحیح بیان با نبی الهی، اهانت به پیامبر الهی در پی شنیدن احکام و دستورات و نهایتا پاسخ های طلبکارانه و غیر مؤدبانه به پیامبر خدا دادن:
مرحوم علامه "طباطبایی" در "المیزان" درباره برخورد غیر مؤدبانه بنی اسرائیل به فرمان موسی(علیه السلام) می فرمایند:
«در ابتداى گفتگو، موسى(علیه السلام) را نسبت جهالت و بيهوده كارى و مسخرگى دادند، و گفتند: «أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً، آيا ما را مسخره گرفته اى؟» و آن گاه بعد از اين همه بيان كه برايشان كرد، تازه گفتند: «الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ» «حالا حق را گفتى»، كانه تا كنون هر چه گفتى باطل بوده، و معلوم است كه بطلان پيام يک پيامبر، مساوى است با بطلان بيان الهى.»(7)
2. اشکال تراشی، بهانه جویی و اصرارهای بی مورد درخصوص اجرای یک حکم و دستور شرعی.
خداوند دستور ذبح یک گاو را بصورت مطلق داده بود اما پرسش های عجیب و غریب و متعدد، کار را برای خودشان سخت کرد.
📚پی نوشت ها:
1. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ج1، ص302
2. بقره/68
3. تفسیر نمونه، پیشین، ص302
4. پیشین، 304
5. پیشین، ص 305
6. پیشین، ص 306
7. طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان،ترجمه محمدباقر موسوی، جامعه مدرسین قم، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1374، چاپ پنجم، ، ج1، ص303
🔰 @p_eteghadi 🔰