eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.2هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
4.4هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
2️⃣1️⃣ پرسمان مهدوی: ❓غیبت امام زمان (عچ) به چه معناست؟ 🎤 حجت الاسلام و المسلمین حائری پور 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخن تکاندهنده آیت الله بروجردی(ره) شهید مطهری 🔰 @p_eteghadi 🔰
برای فردی که هنوز دین اسلام را قبول نکرده و در حال تحقیق است و آموزه های ادیان پیشین را خوانده یا رفتار نموده توضیح دهید، چه دلایلی برای کمال و خاتمیت دین اسلام وجود دارد؟ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
برای فردی که هنوز دین اسلام را قبول نکرده و در حال تحقیق است و آموزه های ادیان پیشین را خوانده یا رف
🎤در پاسخ نکاتی را تقدیم می کنیم: اولاً خاتمیت و کمال، دو امر متلازمند؛ یعنی ممکن نیست که دین و آیینی، خود را خاتم ادیان بداند و داعیه کمال نداشته باشد. از سوی دیگر، اگر دینی داعیه کمال نهایی و مطلق داشت، بی شک خود را به عنوان دین خاتم نیز معرفی خواهد کرد. اسلام عزیز بر اساس آیات و روایات خود را دین خاتم معرفی می کند و بر همین اساس کمال نهایی و جاودانگی دین اسلام نیز از آن بدست می آید. ثانیاً ادیان و شریعت های پیشین (یهود و مسیحیت و ...) و منابع اصلی آن ها تورات و انجیل به دلیل آن که به اعتراف خود محققان یهودی و مسیحی در گذر زمان، دستخوش تحریفات و حذف و اضافات بسیاری شده، یا توسط چند نفر بصورت گروهی نوشته و یا جمع آوری شده، حتی برای جامعه دینی غرب و مسیحیان این شائبه ایجاد شده که اساساً وحی بر موسی و عیسی نازل شده یا بر نویسندگان؟! یا به گونه ای بوده که در مقاطعی بطور کلی از دسترس خارج شده و مجدداً بازنویسی شده، یا اضافاتی که بر عهد جدید هنگام ترجمه افزوده شده،(1) یا مطالب و نسبت های ناروایی که به خدای متعال و انبیاء الهی در عهدین دیده می شود که شأن و منزلت و عظمت و بزرگی و مقام قدسی خداوند و عصمت انبیاء را زیر سؤال می برد و نظائر آن.(2) هم چنین مکاتبی که تدبیر دنیوی زندگی انسان در امور فردی و اجتماعی را بر اساس دانش حسی و تجربی مورد نظر قرار داده و دست نوشته بشر هستند، نظیر ایسم های مختلف، هرگز نمی توانند داعیه کمال نهائی و یا خاتمیت داشته باشند؛ زیرا نقص و تبدّل و تغیّر دانش حسی و تجربی، بر کسی پوشیده نیست و قهرا مکتبی که بر اساس این دانش و توسط بشر ناقص وبا اندیشه محدود تاسیس شود، مشمول نقص و بی ثباتی خواهد بود. ⤴️بلکه کامل بودن دین و خاتمیت را آن کسی می تواند ادعا کند که در پرتو عنایت ویژه الهی، در همه شئون فردی و اجتماعی اسوه و الگوی جامع و کامل برای بشریت باشد، شخصیتی که ضمن دارا بودن مقام عصمت مطلقه از آغاز حیاتش، با عروج به جایگاه قدس ربوبی و طی نمودن همه مراحل و مراتب ممکنه کمال، بر عالم وجود اشراف شهودی یافته و از این طریق، کامل ترین قوانین(قرآن) که کلام و وحی الهی است را از سوی خداوند برای سلوک بندگان به ارمغان آورده است. بی شک، با کمترین مقایسه بین احکام و دستورات و آورده های شریعت اسلام با منابع دیگر شریعت ها، آیین های توحیدی و غیر توحیدی و نیز مکاتب بشری، می توان به کمال، حقانیت و خاتمیت دین اسلام نسبت به دیگر ادیان و مکاتب پی برد. 💠در پایان گفتنی است؛ پذیرش ادعای کمال و خاتمیت از سوی دین، زمانی صحیح است که نخست نبوت و عصمت آن پیامبر الهی، توسط اعجاز مافوق طبیعی اش، و حقانیت دین اسلام توسط قرآن که معجزه حق و جاودانه اوست، به صورت برهانی اثبات گردد؛ چراکه بدون اثبات نبوت و عصمت، و قبول قرآن بعنوان معجزه الهی، نمی توان سخن کسی را درباره اصل دین یا خاتمیتش معتبر دانست و به همین دلیل، پذیرش خاتمیت اسلام و پیامبر که در قرآن و سنت آمده،(3) پس از آن است که جامعه انسانی، رسالت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و عصمت مطلقه ایشان را با استدلال و برهان درک نموده است نه پیش از آن. به عبارتی، اثبات کمال و خاتمیت دین اسلام امری درون دینی است نه برون دینی، و در ابتدا شایسته است فرد به حقانیت قرآن و عصمت نبی مکرم اسلام ایمان بیاورد 📚پی نوشت ها: 1. أپوکریفا به معنای پوشیده است و به همان اضافات ترجمه سبعینیه تورات اطلاق می شود. در بعضی از چاپ های کتاب مقدس در ادامه عهد عتیق کتاب های دیگری هم هست که یهودیان و پروتستان های مسیحی، که سنت گراتر هستند، آن را به عنوان بخشی از کتاب مقدس نمی پذیرند؛ ولی کاتولیک ها و ارتدوکس ها بدان معتقدند بنا بر این کتاب مقدس کاتولیک‌ها با ملحقات(اپوکریفا) است. برای مطالعه بیشتر در مورد اپوکریفا رجوع کنید به: عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، کتب اپوکریفایی عهد قدیم، هفت آسمان، ش 5، ص 89. 2. ر.ک: عبدالرحیم سلیمانی، یهودیت، نشر طه، 1398، ص 187؛ کایل یتیس، دین یهود در جهان مذهبی، ج 2، ص 604؛ ویلیام هوردرن، راهنمای الهیات پروتستان، ص 38؛ نینیان اسمارت، تجربه دبنی بشر، ج 2، ص 254 - 255؛ برگرفته از اندیشه اسلامی 2، آیت الله جعفر سبحانی و محمد محمد رضایی، نشر معارف، قم، 1386. 3. قرآن کریم، خود را کتابی برای همه جهانیان و «ذِکرَی لِلعَالَمیِن» (انعام/ آیه 90) و «نَذیِراً لِّلبَشَر» (مدثر/ آیه 36) معرفی نموده و تصریح می کند که بیان کننده همه آن اموری است که در سعادت بشر نقش دارند؛ «تِبیَاناً لِّکُلِّ شَیء» (نحل/ آیه 89) و نیز پیامبرش را خاتم انبیاء معرفی می کند.(احزاب/ آیه 40). 🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(16).mp3
4.55M
🔹حجه الاسلام پرسش و پاسخ اعتقادی، جلسه 16 - علم غیب به چه معناست؟ 🔰 @p_eteghadi 🔰
چه احادیثی در منابع اسلامی در مورد زرتشت داریم؟ آیا در احادیث به پیامبر بودن او اشاره شده است؟ و اگر آری، آیا این احادیث معتبر هستند؟ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
چه احادیثی در منابع اسلامی در مورد زرتشت داریم؟ آیا در احادیث به پیامبر بودن او اشاره شده است؟ و اگر
چند مطلب خدمتتان عرض می شود: ◀️مطلب اول؛ زرتشت در قرآن و حدیث در هیچ کجای از قرآن، نامی از زرتشت، پیامبری او و نیز اسمی از کتاب آسمانی او نیامده است. روایتی صریح نیز نداریم که بگوید زرتشت، پیامبر الهی بوده است. البته روایاتی داریم که بطور جانبی و ضمنی به زرتشت اشاره شده و نام زرتشت آمده ولی هیچ کدام، ناظر به اثبات پیامبر بودن او نیست، مثلا در ماجرای مناظره معروف امام رضا (علیه السلام) با «جاثلیق» و «رأس جالوت» و «بزرگ زرتشتیان» و...، امام رضا (علیه السلام) برای رد و ابطال اعتقاد زرتشتیان که پیامبران دیگر را نپذیرفته و بر نبوت زرتشت مانده بودند، از بزرگ زرتشتیان می پرسند دلیل شما بر اثبات نبوت و پیامبری زرتشت چیست؟ که بزرگ زرتشتیان جواب می دهد و امام می فرمایند همین استدلال، برای پذیرش نبوت موسی و عیسی و پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز به کار می رود، پس چرا نبوت ایشان را نمی پذیرید ولی نبوت زرتشت را می پذیرید؟! «ثُمَّ دَعَا بِالْهِرْبِذِ الْأَكْبَرِ فَقَالَ لَهُ الرِّضَا ع أَخْبِرْنِي عَنْ زَرْدُشْتَ‏ الَّذِي تَزْعُمُ أَنَّهُ نَبِيٌّ مَا حُجَّتُكَ عَلَى نُبُوَّتِهِ؟ قَالَ إِنَّهُ أَتَى بِمَا لَمْ يَأْتِنَا بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَمْ نَشْهَدْهُ وَ لَكِنَّ الْأَخْبَارَ مِنْ أَسْلَافِنَا وَرَدَتْ عَلَيْنَا بِأَنَّهُ أَحَلَّ لَنَا مَا لَمْ يُحِلَّهُ لَنَا غَيْرُهُ فَاتَّبَعْنَاه‏...»(1) مورد دیگر نیز در ضمن روایتی طولانی است که سخن از زرتشت می شود و امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «... إِنَّ زَرْدُشْتَ‏ أَتَاهُمْ بِزَمْزَمَةٍ وَ ادَّعَى النُّبُوَّةَ فَآمَنَ مِنْهُمْ قَوْمٌ وَ جَحَدَهُ قَوْمٌ فَأَخْرَجُوهُ فَأَكَلَتْهُ السِّبَاع‏...»؛ زردشت با زمزمه (کلماتی نامفهوم) نزد ايشان (مجوس) آمد و ادعاى نبوت كرد، گروهى به او ايمان آوردند و گروهى او را انکار کرده و از شهر رانده و بيرون كردند و در همان جا خوراک درندگان صحرا شد.(2) نکته: این روایات از نظر سندی مشکل دارند و سند آن ها تمام نیست؛ از طرفی عالمان و محدثان شاخص نیز این روایات را در کتبشان نیاورده اند، از اینرو این روایات در کتب اربعه دیده نمی شوند. افزون بر این، حتی از روایت دوم، بر رد ادعای نبوت زرتشت نیز استفاده شده است؛ زیرا در روایت آمده ایشان ادعای نبوت کرد و نفرموده نبوت ایشان از طرف خدا بوده است، از طرفی پیامبر الهی که کلامی نامفهوم (زمزمه) ندارد، افزون بر این ها، طبق برخی روایات، حیوانات به پیامبر الهی آسیبی نمی رسانند. بنابر این: از آیات و روایات، دلیلی بر نبوت زرتشت و کتاب آسمانی او نداریم. ◀️مطلب دوم؛ مجوس در آیات و روایات واژه «مجوس» یکبار در قرآن آمده است: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ الصَّابِئينَ وَ النَّصارى‏ وَ الْمَجُوسَ‏ وَ الَّذينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهيدٌ»؛ مسلّماً كسانى كه ايمان آورده‏ اند، و يهود و صابئان و نصارى و مجوس و مشركان، خداوند در ميان آنان روز قيامت داورى مى ‏كند؛ (و حق را از باطل جدا مى ‏سازد؛) خداوند بر هر چيز گواه (و از همه چيز آگاه) است‏.(3) نکته: در این آیه، مجوس جزء اهل توحید معرفی شده است. روایات متعددی در باره مجوس داریم: از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است که: «أَنَّ الْمَجُوسَ كَانَ لَهُمْ نَبِيٌّ فَقَتَلُوهُ وَ كِتَابٌ أَحْرَقُوهُ أَتَاهُمْ نَبِيُّهُمْ بِكِتَابِهِمْ فِي اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفَ جِلْدِ ثَوْرٍ»؛ مجوس، پيامبرى داشتند که پيامبرشان را به قتل رساندند و كتاب آسمانی داشتند که او را آتش زدند. پیامبر آنان كتاب خود را بر روی دوازده هزار پوست گاو نوشته بود.(4) از امام صادق(علیه السلام) روایت شده: «إِنَّ لِلْمَجُوسِ كِتَاباً يُقَالُ لَهُ جَامَاسُ»؛ مجوس كتابى به نام جاماس‏ دارد.(5) در روایت دیگری از امام صادق (علیه السلام) از مجوس سؤال شد، ایشان فرمودند: «كَانَ لَهُمْ نَبِيٌّ قَتَلُوهُ وَ كِتَابٌ أَحْرَقُوهُ أَتَاهُمْ نَبِيُّهُمْ بِكِتَابِهِمْ فِي اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفَ جِلْدِ ثَوْرٍ وَ كَانَ يُقَالُ لَهُ جَامَاسْتُ»‏؛ پيامبرى داشتند که پيامبرشان را به قتل رساندند و كتاب آسمانی داشتند که او را آتش زدند. پیامبر آنان كتاب خود را بر روی دوازده هزار پوست گاو نوشته بود و به آن، جاماسب می گفتند.(6) و روایات دیگر. بنابر این: طبق آیات و روایات، می توان گفت مجوس، اهل کتاب و اهل توحید محسوب می شوند و پیامبر الهی و کتاب آسمانی داشته اند.
پرسمان اعتقادی
چند مطلب خدمتتان عرض می شود: ◀️مطلب اول؛ زرتشت در قرآن و حدیث در هیچ کجای از قرآن، نامی از زرتشت، پ
◀️مطلب سوم؛ ارتباط بین مجوس و زرتشت در باره این که آیا «زرتشت»، بنیان گذار «مجوس» است یا نه؛ هم چنین در باره این که آیا می توان «مجوس» را مترادف «زرتشت» دانست و آیا پیامبر آیین مجوس، زرتشت و کتاب او «اوستا» است یا نه؛ اختلاف است. اما کلام برخی اندیشمندان و مفسران علامه طباطبایی(ره) می گوید: روايات‏، هر چند «مجوس» را اهل كتاب خوانده، كه لازمه ‏اش آن است كه اين ملت نيز براى خود كتابى داشته باشد ... و ليكن قرآن هيچ متعرض وضع مجوس نشده و كتابى براى آنان نام نبرده و كتاب "اوستا" كه فعلا در دست مجوسيان است نامش در قرآن نيامده؛ كتاب ديگرى هم كه نامش در قرآن آمده باشد در دست ندارند. و كلمه "اهل كتاب" هر جا در قرآن ذكر شده، مراد از آن يهود و نصارا است كه خود قرآن براى آنان كتابى نام برده كه خداى تعالى براى ايشان نازل كرده است.(7) ایشان در جای دیگری می آورند: منظور از «مجوس» قوم معروفى هستند كه به «زرتشت» گرويده، كتاب مقدسشان «اوستا» نام دارد. چيزى كه هست تاريخ حيات زرتشت و زمان ظهور او بسيار مبهم است، به طورى كه مى ‏توان گفت به كلى منقطع است. اين قوم كتاب مقدس خود را در داستان استيلاى اسكندر بر ايران به كلى از دست دادند، و حتى يک نسخه از آن نماند، تا آن كه در زمان ملوک ساسانى مجددا به رشته تحرير در آمد، و به همين جهت ممكن نيست بر واقعيت مذهب ايشان وقوف يافت‏.(8) در تفسیر «نمونه» آمده: ترديدى نيست كه امروز «مجوس» به پيروان «زردشت» گفته مى ‏شود، و يا لااقل پيروان زردشت بخش مهمى از آنان را تشكيل مى ‏دهند، ولى تاريخ خود زردشت نيز به هيچ وجه روشن نمى ‏باشد، تا آن جا كه بعضى ظهور او را در قرن يازدهم قبل از ميلاد دانسته‏ اند و بعضى در قرن ششم يا هفتم! اين تفاوت و اختلاف عجيب يعنى پنج قرن! نشان مى ‏دهد كه تا چه اندازه تاريخ زردشت تاريک و مبهم است.(9) شهيد مطهرى(ره) در كتاب «عدل الهى» می نويسد: ما بر حسب اعتقاد اسلامى كه در باره مجوس داريم مى ‏توانيم چنين استنباط كنيم كه دين زرتشت در اصل، يک شريعت توحيدى بوده است، زيرا بر حسب عقيده اكثر علماء اسلام، زرتشتيان اهل كتاب محسوب می گردند.(10) نکته: واژه «المجوس» در زبان عربی به زرتشتیان اطلاق می شود. ◀️نکات پایانی 1. فارغ از همه اختلافات و بحث های تخصصی تاریخی و... در باره زرتشت، مشهور اندیشمندان شیعی، زرتشتیان را داخل در مجموعه مجوس، به حساب می آورند ـ اعم از این که زرتشت را بنیان گذار مجوس یا پیامبر دانسته و یا آیین زرتشت را یک شاخه و زیر مجموعه ای از مجوس، و زرتشت را هم در حد مبلّغ و مصلحی در آیین مجوس بدانیم. 2. در زبان عرب نیز ـ ولو مذاهب و فرقه های مختلفی زیر مجموعه مجوس بودند ـ ولی زرتشتیان نیز جزو مجوس محسوب می شدند. 3. مشهور و معروف در نزد فقهاء نیز این است که زرتشتیان در گروه اهل کتاب و مجوس هستند و با آنان معامله اهل کتاب می شود. بنابر این: از طریق آیات و روایات نمی توان به دنبال اثبات یا رد پیامبری زرتشت بود؛ این موضوع را باید از طریق تاریخ پیگیری نمود. البته در تاریخ هم در این زمینه اختلاف بسیار است و نتیجه قطعی حاصل نمی شود، که آن هم طبیعی است زیرا مجوس و زرتشت از آیین های قدیمی است و ثبت تاریخی قطعی و دقیقی از آنان در دست نیست. 📚پی نوشت ها: 1. طبرسى، الإحتجاج على أهل اللجاج، محقق/مصحح: خرسان، ناشر: نشر مرتضى‏ ـ مشهد، 1403 ق‏، چاپ: اول‏، ج ‏2، ص 424. 2. همان، ج ‏2، ص 346. 3. حج: 22/ 17. 4. کلینی، الكافي، محقق/مصحح: غفاری و آخوندی، انتشارات دارالکتب اسلامیه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج ‏3، ص 567، ح 4. 5. طوسی، تهذيب الأحكام، محقق/مصحح: خرسان، ناشر: دار الكتب الإسلاميه‏ ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم‏، ج ‏10، ص 187. 6. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، محقق و ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏ ـ قم‏، 1409 ق‏، چاپ اول‏، ج ‏15، ص 127، ح 3. 7. طباطبایی، محمد حسین، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات: جامعه مدرسین، دفتر انتشارات اسلامی ـ قم، ج ‏3، ص 481 و 482. 8. همان، ج ‏14، ص 505. 9. مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج ‏14، ص 45. 10. مطهرى، مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى‏ (عدل الهی)، ناشر: صدرا ـ قم، 1372 ه.ش، چاپ هشتم، ج 1، ص 89. 🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 حقیقت شخصیت انسان 🔺حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔻 انسان میهمان افعال و کرداری است که در گذشته انجام داده است و حقیقت انسان از کارهای قبلش مشخص‏ می‏شود که چه کاره است! [و در درجه اول باید آثارگذشته اش را با توبه و استغفار پاک کند] نه این که همینطور بگوید من می‏خواهم در آینده چه کارها بکنم. 🔸 بلند پروازی نه تنها به انسان نمره مثبت نمی‏ دهد بلکه در نزد اهلش یک نوع مریضی است و حتی نمره منفی هم دارد. انسان باید به طور متعادل حرکت کند و اگر تند رفت به جائی نمی‏ رسد. رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.‌ ‌ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔰 @p_eteghadi 🔰
حضرت عیسی و سلسله مراتب ظهور.mp3
2.36M
⁉️آیا ھنگام ظھور حضرت عیسی ھم ظھور خواھد کرد؟ واینکه عیسی پشت سر امام نماز میخواند یا امام پشت سر عیسی باتوجه به مقام نبوت و امامت پاسخ دهید؟ ⭕️پاسخ: استاد ابراهیم 🔰 @p_eteghadi 🔰
چرا درهم و دینار واحدی برای پرداخت زکات و دیه و ... انتخاب شد؟ ضرب سکه در زمان امام صادق (علیه السلام) بر درهم بود یا دینار؟ هدف امام از ضرب سکه ها چه بود؟ استفاده آن در تعریف کفارات و‌ دیه به چه علتی بود؟ چرا برای پرداخت دیه از شتر استفاده شد؟ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
چرا درهم و دینار واحدی برای پرداخت زکات و دیه و ... انتخاب شد؟ ضرب سکه در زمان امام صادق (علیه السلا
🎤قبل از اسلام از درهم و دینار به عنوان واحد اندازه گیری استفاده می شد.(1) رومیان از دینار به عنوان واحد پول استفاده می کردند و ایرانیان دوره ساسانی از درهم بهره می بردند. در "حجاز" قبل از اسلام به همین منوال از درهم و دینار استفاده می شد. یعنی اجناس را بر اساس وزن طلا یا نقره خرید و فروش می کردند.(2) 📒قرآن هم از دینار(3) و درهم سخن به میان آورده است: «وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ»؛ یوسف را به بهایی اندک و درهمی ناچیز فروختند و در او زهد و بی‌رغبتی نمودند.(4) در صدر اسلام دو سکه رایج در میان مردم که با آن معامله می نمودند، درهم و دینار بود. دیات، معاملات، کفارات، خسارات با همین دو نوع سکه انجام می شد. درهم نقره بود و دینار طلا و هر ده درهم نقره، یک دینار طلا قیمت داشت. ضرب سکه در زمان امام باقر (علیه السلام) رخ داد. دینار پول رایج رومیان بود که از همان آغاز در بلاد اسلامی رواج داشت و مسلمانان با سکه های دینار رومی معامله می نمودند تا در زمان "عبدالملک مروان" در بلاد اسلامی دینار ضرب شد و از دینار رومی استفاده نگردید. ❇️داستان از این قرار بود که پول های کاغذی از روم به "مصر" میامد و چون در کشور "مصر" افراد نصرانی بسیاری بودند از پول های کاغذی استفاده می کردند. اما مشکل اینجا بود که بر روی پول های کاغذی نوشته شده بود "پدر"، "پسر" و "روح القدس". "عبدالملک مروان" از این موضوع ناراحت شد و دستور داد حاکم "مصر"، حاشیه پول های کاغذی را نام "پدر" و "پسر" و "روح القدس" بود را پاک کند او هم چنین کرد. وقتی خبر به حاکم "روم" رسید با ارسال هدایای بسیاری نزد "عبدالملک" از او خواست اجازه دهد عبارت "پدر"، "پسر" و "روح القدس" بر روی کاغذ بماند و پاک نشود. اما "عبدالملک" نپذیرفت دوباره هدایای بیشتری ارسال شد، باز او قبول نکرد. این بار پادشاه "روم" تهدید کرد اگر این موضوع عملی نشود بر روی سکه های دینار رومی که در تمام بلاد اسلامی رواج داشت به پیامبر (صلی الله علیه و اله) توهین شود و عبارت توهین آمیز بر روی سکه ها ضرب شود. "عبدالملک مروان" با این که می دانست باید در این امر به اهل بیت (علیهم السلام) رجوع کند با تعلل بسیار خدمت امام باقر (علیه السلام) رسید و چاره کار را جویا شد حضرت فرمود: «کار را دشوار نگیر. نظر من این است که هم اکنون از اهل فن بخواهى تا برایت درهم و دینارهاى فراوانى را بسازند که بر یک طرف آن شعار "توحید" و بر طرف دیگر "محمد رسول الله" نقش زنند و در مدار آن نام شهرى که سکه در آن زده شده و تاریخ ساخت آن نوشته شود.» سپس در زمینه برخى خصوصیات دیگر سکه‏ ها، رهنمودهایى داد تا تقلب، دخل و تصرف در آنها به آسانى میسر نباشد و به عبد الملک فرمود: «از مردم بخواه تا از این پس با این سکه ‏ها معاملات خود را انجام دهند و مبادلات اقتصادى را با سکه‏ هاى رومى ممنوع و داراى مجازات اعلام کن.» در ظرف چند ماه، رهنمودهاى امام باقر (علیه السلام) بخوبى عملى گردید و سکه ‏هاى اسلامی در روابط اقتصادى به کار گرفته شد. آن گاه "عبد الملک" به پادشاه روم نوشت، اگر می خواهى تهدیدهایت را عملى کن! و پادشاه "روم" کاری از پیش نبرد.(5) ✅در حال حاضر اکثر معاملات جهانی به دلار انجام می شود و در همه دنیا پذیرفته شده است. اما درهم و دینار در همه جا قیمت یکسانی ندارد. در "عراق" دینار معامله م یشود و در "کویت" درهم و قیمت های آنان با هم متفاوت است. معمولا معاملات داخلی بر اساس پول رایج هر کشور است. به نظر می رسد پول های حال حاضر کشورهای عربی مانند قدیم نیست. سابقا دینار طلا بود و درهم نقره، ولی اکنون پول های کاغذی جای نقره و درهم را گرفته اگرچه سکه هم موجود است اما دیگر طلا نیست و در سکه ها نقره کمی به کار رفته است. در گذشته در مورد سکه های طلا و نقره که دینار و درهم را تشکیل می دادند وزن آن ها هم مشخص بوده و ملاک مشخصی داشته است. برای دیه معمولا به دینار و درهم دیه انسان را مشخص می کنند. دیه انسان، هزار دینار طلا، هر دینار یک مثقال و هر مثقال معادل 18 نخود است. و چون هر دینار ده درهم نقره است، دیه انسان به نقره ده هزار درهم می شود. برای تعیین دیه غالبا درهم و دینار دخیل بوده است. اما غیر از آن شتر، گوسفند، گاو، هم برای دیه تعیین شده است علتش شاید این باشد که طلا و نقره در دسترس مردم کمتر بوده لذا از حیوان برای پرداخت دیه استفاده می شد. 📚پی نوشت ها: 1. بلاذری فتوح البلدان، تصحیح، صلاح الدین منجد، 1957م، قاهره، ص 452 2. ابن خلدون، مقدمه، دارنهضة، 1336ق، قاهره، ص 48 3. آل عمران/ 75 4. یوسف/ 30 5. ابوالبقاء دمیری، محمد بن موسی، حیات الحیوان، محقق، بسج احمد حسن، دارالکتب العلمیه، بیروت 1424ق، ج 1، ص 96-100 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔶جهل علمي و جهالت عملي ✅مهم ترين کار انقلاب اسلامي، اين بود که جامعه را به سمت عقلانيت حرکت داد، جامعه عاقل ، نه اسير مي شود نه اسير مي گيرد، نه در رهن کسي مي رود و نه کسي را به بند مي کشد ،اين جامعه آزاد منش است و آزاد پرور. ✅انسان بايد بکوشد آزادانه زندگي کند و براي اين کار بايد خود را از دو بند و دو غده جهل علمي و جهالت عملي که براي انسان هست، خود را برهاند. ✅غرب با اينکه غرق در نعمت است و به حسب ظاهر زمين و فضا را مسخر خود کرده و به نقاط مختلف فضا راه پيدا کرده اند، اما گرفتار جهل علمي و جهالت عملي هستند، جهل علمي يعني اينکه نمي دانند چه حق است و چه باطل و جهالت عملي يعني اينکه نمي دانند به کجا بروند! لذا صدها نفر از اروپا به داعش مي پيوستند و کشتار بي رحمانه را تجويز کرده و خود نيز به کشتن بي رحمانه مردم دست مي زنند . ✅نظام عقلايي از برکات و رهاورد هاي انقلاب اسلامي بود که به برکت امام راحل و طهارت و عقلانيت او و همچنين فداکاري مردم شکل گرفت ولي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي غرب نه خود از رهاورد انقلاب سودي برد و نه گذاشت اين رهاورد به شرق و غرب صادر شود. 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┈┈•❀•┈┈• | | 💠 آشفته بین خواب و بیداری فرمودند: 🔅 الدُّنیا سِنَةٌ وَ الآخِرةٌ یَقظَةٌ وَ نَحنُ بَینَهُما اَضغاثُ اَحلامٍ؛ دنیا خواب است و آخرت بیداری، و ما میان این دو، در خوابهای آشفته ایم. مجموعه ی ورّام، ج۲، ص۲۴ ✍️ خواب، حالت بی خبری، بی تحرکی و تعطیلی ادراک و شعور و تصمیم است. از این رو، در ادبیات ما نیز برای نشان دادن غفلت و بی خبری انسان، از واژه ی خواب استفاده می‌شود و چون بیشتر انسانها در عمر خویش، از هدف خلقت و فرجام و آینده غافلند، به خواب آلودگان تعبیر می‌شوند. ▫️ حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانه ای گفت: یا خواب است، یا آب است، یا افسانه‌ای 🔻 در روایات نیز، همین توصیف برای مردم دنیا زده دیده می‌شود و همه‌ی مردم را همچون خواب آلودگانی پنداشته‌اند که وقتی می‌میرند، بیدار می‌شوند. همچنان که انسان هنگام بیدار شدن، چشمش باز می‌شود و آنچه را که در حالت خواب نمی‌دید، در بیداری می‌بیند، مرگ نیز انسان را با واقعیتهای وعده داده شده و پایان عمر و آغاز دوره‌ی برزخ و عوالم پس از مرگ، آشنا می‌سازد. «اضغاث احلام» که در این روایت به کار رفته، یعنی خوابهای آشفته و در هم و برهم. مثل آنان که خوابهای آشفته و بی‌تعبیر می‌بینند، انسانها هم اغلب در این دنیا گرفتار اوهام و خیالات و اندیشه‌های واهی و آرزوهای پوچ هستند. ▫️ : 🔅«کوچ کنید، چرا که شما را به کوچ فرا خوانده‌اند و آماده‌ی مرگ باشید، که بر سر شما سایه افکنده است»(غررالحکم، ح ۴۵۱۴). 📗 حکمت‌های سجادی، 🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(17).mp3
4.43M
🔹حجه الاسلام پرسش و پاسخ اعتقادی، جلسه 17 - آیا امام علم غیب دارد؟ 🔰 @p_eteghadi 🔰
27.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاسخ حاج احمد ابوالقاسمی به آقای دانشمند .در خصوص سخنان ایشان در مورد جمله تصدیق پایان تلاوت ... 🔰 @p_eteghadi 🔰
با توجه به این که در قیامت همان بدنی که گناه کرده است باید مجازات شود، تکلیف مردگانی که جسد آن ها سوزانده شده و خاکسترشان در دریا پخش می شود چگونه است؟ این ها چگونه در قیامت زنده می شوند؟ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🎤برای پاسخ به این سوال باید به دو نکته توجه بفرمایید: 🔷نکته اول: جمع کردن اجزای بدنی که خاکستر شده و در هوا و یا در دریا پخش شده است و تبدیل دو باره آن ها به خاک خارج از قدرت خداوند نیست، همان طور که در ماجرای حضرت ابراهیم (علیه السلام) خدا به او فرمود گوشت آن چهار پرنده را مخلوط کن و در چهار قله کوه متفاوت بگذار و آن ها را صدا کن. خواهی دید که اجزای هر کدام از آن ها جدا شده و پیوند می خورند و نزد تو خواهند آمد.(1) این کاری برای خدا ندارد، مگر نه این است که خدا انسان را از قطره ای آب خلق کرده است، همان طور که می فرماید: «وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَ نَسِىَ خَلْقَهُ قَالَ مَن يُحْىِ الْعِظَامَ وَ هِىَ رَمِيمٌ* قُلْ يحْيِيهَا الَّذِى أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّة؛ و براى ما مثالى زد و آفرينش خود را فراموش كرد و گفت: «چه كسى اين استخوان ها را زنده مى ‏كند در حالى كه پوسيده است؟!» * بگو: «همان كسى آن را زنده مى‏ كند كه نخستين بار آن را آفريد و او به هر مخلوقى داناست.(2) 🔷نکته دوم: این که حتما باید انسان را با همان بدنی مجازات کنند که با آن مرتکب جرم شده مبتنی بر این پیش فرض غلط است که جسم انسان مرتکب جرم شده در حالی که چنین نیست. هر هفت سال یکبار تمام سلول های بدن انسان عوض می شود، یعنی من و شما به لحاظ جنس بدنمان، آن انسان هشت سال پیش نیستیم و تمام سلول های بدنمان عوض شده است، اما خودمان هستیم و هویتمان تغییر نکرده است. مثلا اگر کسی را ده سال بعد از ارتکاب یک جرم بگیرند به اتفاق تمامی دانشمندان و پزشکان تمامی سلول های دستی که با آن جرم کرده است تغییر کرده اما با این حال همه می گویند او را مجازات کنید. چون کسی که مجازات می شود این پوست و گوشت نیست، بلکه شخص مجرم است. اساسا این روح انسان است که لذت ها و دردها را می چشد، این جسم فقط ابزاری برای درک لذت ها و دردهاست، نه اینکه او را بخواهند مجازات کنند. به همین خاطر اگر یک مجرمی که مجازاتش شلاق است بمیرد دیگر او را شلاق نمی زنند چون درکی نسبت به این شلاق ها ندارد. بنابراین در معاد اصلا لازم نیست خدا همان ذرات بدن ما را جمع آوری کند، بلکه اگر از اجزای دیگر بدنی مانند بدن پیشین بیافریند کفایت می کند، همان طور که امروز اگر دست یا پای کسی قطع شود و دست و پای شخص دیگری به جای آن به او پیوند بزند هرگز مشکلی پیش نمی آید. الان کبد و کلیه و قلب را مگر پیوند نمی زنند؟ اما شخص باز هم خودش است. آن چه که مهم است در آخرت دو باره خلق شود صورت انسان است، نه ماده انسان، شاید به همین خاطر خداوند به جای این که بفرماید عین همین بدن مادی را خلق می کنیم، می فرماید ما قادر هستیم در قیامت مثل همین بدن دنیوی شما را خلق کنیم: «أَ وَ لَيْسَ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى‏ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى‏ وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَليم‏؛ آيا كسى كه آسمان ها و زمين را آفريد، نمى ‏تواند همانند آنان را بيافريند؟! آرى (مى ‏تواند)، و او آفريدگار داناست.‏(3) و هم چنین در آیه 99 سوره اسراء نیز فرمایش مشابهی دارد. این نشان می دهد لازم نیست که در قیامت همان اجزای بدن جمع آوری بشوند چرا که اصلا ما اجزای بدن ثابت نداریم و یک انسان 70 ساله ده بار تمامی سلول های بدنش تغییر کرده اند. بنابراین؛ هر چقدر مواد بدن انسان ها خاکستر شده و در دریا پخش شده باشد، یا با بدن دیگران مخلوط شود اصلا مهم نیست، چون روح انسان هاست که باید مواخذه و مجازات شود و فرقی نمی کند که بدن او با ماده جدید باشد یا ماده قبلی. 📚پی نوشت ها: 1. برای اطلاع بیشتر در خصوص این داستان در قرآن کریم ر.ک: بقره: 260/2. 2. یس: 36/ 78و79. 3. یس: 81/36. 🔰 @p_eteghadi 🔰
ارتباط میان باسن و نجابت!!! پیامبر اکرم (ص) در زمینه ازدواج می فرماید: علَیکُم بِذَواتِ الأوْراکِ، فَإنّهُنّ أنجَبُ: بر شما باد زنانى که باسن بزرگ دارند؛ زیرا آنان نجیب ترند. (کافی، ج5، ص334، ح1) برخی این حدیث را به عنوان زن ستیزیِ اسلامی و ظلم به زنان در اسلام منتشر کردند و گفتند: «چه رابطه ای است بین بزرگی باسن و نجابت؟!» ممکن است برخی با دیدن چنین حدیثی، خرافی بودن آن به ذهنشان خطور کند. اما مترجمان توجه نداشته اند که معنای دیگر «انجب» فرزند آوردن و بچه دار شدن و به طور کل از خود چیزی به جای گذاردن است. اینگونه زنان به دلیل بزرگی باسن و در نتیجه بهتر باز شدن لگن و استخوان های مربوط، بهتر زایمان می کنند و لذا سفارش شده که ازدواج با اینگونه زنان ترجیح دارد. در ساده ترین لغت نامه آمده است که اساساً انجب به معنای فرزندآوری است که آشنایان به زبان عربی می دانند که انجب، فعل ماضی باب افعال است که معنایش به کل متفاوت با مجرد آن یعنی نجیب است که به معنای شریف و بزرگ منش ترجمه می شود. (فرهنگ معاصر عربی فارسی، آذرنوش، ماده «نجب» ص1056) نیز در عربی صفاتی که مختص به زنان است، به همان حال مذکر باقی می ماند و نیازی به مونث بیان کردن آن نیست، مثلاً هنگامی که به مرد بزرگ.ار، کریم و به زن بزرگوار، کریمه گفته می شود، اما هنگامی که صفت مختص زنان شد، دیگر مونث نمی شود، مثلاً زن حائض و یا حامل (باردار)، از این رو مترجمین دقت نکرده اند که در این جا سخن از زنان است و اگر قرار باشد انجب به معنای نجابت باشد، باید برای زنان، مونث بیاید زیرا با مردان مشترک هستند در حالی که به همان حالت مذکر مانده است. حال به عنوان نمونه، موردی را که از آیت الله خویی پرسیده شده، می آوریم: «شخص یملک بیتاً وأنعاماً، تزوج والده من امرأه أخرى، وبعد أن أنجب منها عده أولاد، طرد ولده الکبیر...» شخصی که خانه و حیواناتی دارد، پدرش با زنی دیگر ازدواج کرده و بعد از آنکه از آن زن چند فرزند آورده، پسر بزرگش را طرد کرده است. (صراط النجاة، ج2، ص330) چنین استعمالاتی در عربی، متعارف است و باید هنگام ترجمه روایات شریف، دقت کافی را به خرج دهیم، زیرا پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) فارغ از این که حکیم ترین و داناترین افراد هستند، دارای بلاغت و فصاحت تام نیز بوده اند و معمولا اشکالاتی که به روایات اهل بیت گرفته می شود از همین سنخ است که یا معلول عدم کوچکترین آگاهی به زبان عربی است و یا آشنا نبودن با لسان اهل بیت (ع). 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔹﷽🔹 🔴وقتی حضرت آیت الله بیدآبادی (ره) قلب زن رقاص و اشرار را از شیطان تخلیه کرد روزی جمعی از اشرار اصفهان که مرتکب هرگونه خلافی شده بودند، تصمیم می گیرند کار جدیدی و سرگرمی تازه ای برای آن روز خود بسازند. پس از شور و مشورت با یکدیگر، به این فکر می افتند که یک نفر روحانی را پیدا کرده و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح خودشان (تفریحی) بکنند! به همین خاطر در خیابان و کوچه به دنبال یک روحانی می گردند که از قضا چشم آنان به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ محمد بیدآبادی (رضوان الله علیه) می افتد که در حال گذر بودند. گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را می بوسند و از ایشان تقاضا می کنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و دو جوان را از تجرد درآورند. ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود و در هیچ کدام اثری از صلاح و سداد نمی بینند ولی با خود می اندیشند که شاید حکمتی در آن کار باشد، به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یکی از محله های اصفهان می روند. سرانجام به خانه ای می رسند و آنان از ایشان دعوت می کنند که به آن مکان وارد شوند. به محض ورود ایشان، زنی سربرهنه و با لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت، از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم حضرت آیت الله بیدآبادی (نور الله قبره) می گوید: به به!حاج آقا خوش آمدی، صفا آوردی!! ایشان متوجه قضایا می شوند و قصد مراجعت می کنند که جمع اوباش جلوی ایشان را گرفته و می گویند: چاره ای نداری جز این که امروز را با ما بگذرانی!!! آن عالم در همان زمان متوجه دسیسه آن گروه مزاحم می شوند و به ناچار داخل اتاق می شوند. آن جماعت گمراه به ایشان دستور می دهند که در بالای اتاق بنشینند، و سپس همان زن که در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود، در حالی که دایره ای یا تنبکی به دست داشته، وارد اتاق می شود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق می چرخد!! جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق نشسته و کف می زنند. زن مزبور، در حال رقص گه گاه به آن عالم ربانی نزدیک شده و در حالی که جسارتی به آن بزرگوار نیز می نماید، این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مکرر می گوید: در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را!!!!! پس از دقایقی که آن گروه گمراه غرق شعف و شادی و سرگرمی خود بودند و ایشان سر به زیر افکنده بودند، ناگهان سر بلند کردند و خطاب به آنان می فرماید: تغییر دادم……… به محض آن که این دو کلمه از دهان عالم خارج می شود، آن جماعت به سجده می افتند و از رفتار و کردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پای آن ولی الهی بوسه می زنند و ایشان نیز حکم توبه بر آنان جاری می نماید. در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند: در یک لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوی خداوند بازگرداندم الحمدالله و از شر شیطان به خدا پناه بردم ... 🔰 @p_eteghadi 🔰
«داوکینز» نشان می دهد که نظریه تکامل برهان نظم را رد می کند و به همین جهت خدا و خالق بودن خدا را قبول ندارد. به نظر «داوکینز» وضعیت فعلی معلول انتخاب طبیعی است و بهش ساعت‌ساز نابینا می گوید. انتخاب طبیعی، آن موجودی که بهتر هست را حفظ می کند و خودش را با طبیعت منطبق تر می کند و به همین جهت، به هوش و حیات و نظم موجود در زندگی رسیدیم. به نظر شما این حرف داوکینز خدا را نفی می کند یا نه؟ چرا؟ ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
پرسمان اعتقادی
«داوکینز» نشان می دهد که نظریه تکامل برهان نظم را رد می کند و به همین جهت خدا و خالق بودن خدا را قبو
🎤با ارائه نکاتی به این پرسش پاسخ می دهیم. ابتدا نظریه تکامل و قرائت الحادی «داوکینز» را توضیح می دهیم و سپس به نقد این دیدگاه می پردازیم. ✅نکته اول: نظریه تکامل همانطور که مستحضرید نظریه تکامل توسط «داروین» شهرت یافت. نظریه تکامل به تقریر «داروین» بدین شرح است: الف. تغییرات تصادفی کوچک و ظاهرا خود به خودی در میان افراد یک نوع مشهود است. ب. بعضی تغییرات، امتیاز نامحسوسی در رقابت و تنازع شدیدی که برای بقاء در میان افراد یک نوع و یا انواع گوناگون در یک محیط هست، به بار می ‌آورند. پ. افرادی که از چنین امتیازی برخوردار باشند، بیشتر عمر می ‌کنند و زاد و ولد بیشتری دارند، و در نتیجه، سریعتر افزایش می ‌یابند. ت. در دراز مدت، بر اساس انتخاب طبیعی، تغییرات نامطلوب ‌تر کاهش می ‌یابند و سرانجام محو می ‌شوند، تا جایی که تبدیل تدریجی نوع رخ دهد.(1) ✅نکته دوم: واکنش ها به نظریه تکامل این نظریه به باور برخی از طرفداران و یا حتی مخالفان نظریه «داروین»، در تعارض با نظریه خلقت، خصوصا خلقت آدم است. اما با این حال، برخی از محققان نیز بر این باورند هیچ ناسازگاری میان قبول این نظریه و پذیرش نظریه خلقت نیست. در نتیجه، در میان متفکران غربی، چهار واکنش به نظریه داروین شکل گرفت: واکنش سنت گرایان، واکنش مدرنیست ها، واکنش لیبرالیست ها، واکنش فیلسوفان طبیعت گرا.(2) ✅نکته سوم: قرائت الحادی «داوکینز» از نظریه تکامل «داوکینز» از طرفداران معاصر نظریه تکامل است که با ارائه توضیحات و اضافاتی به نظریه تکامل، قرائت الحادی از این نظریه ارائه می دهد. او معتقد است که جهان فعلی (هوش و حیات و نظم حاکم بر آن) محصول فرآیند تکاملی و انتخاب طبیعی است که به مرور زمان صورت گرفته است. به نظر او، پیش از این، خداباوران فقط به جهان فعلی می نگریستند و به همین جهت، دور از ذهن می دانستند که این جهان محصول تصادف و شانس باشد. به همین جهت، به طراح و ناظم هوشمند معتقد شدند. اما اگر به انتخاب طبیعی در زمان طولانی نظر بورزیم، متوجه می شویم که مجموعه فعلی به مجموعه های خُردتر تقسیم می شود که مقهور انتخاب طبیعی تکامل یافته اند و نهایتا به این نظم فعلی رسیده اند. بله، انباشت این مجموعه ما را به این نتیجه می رساند که این مجموعه نیازمند ناظم و طراح هوشمند است؛ اما توجه به مجموعه های خُرد و فرآیند انتخاب طبیعی در آن ها، از این استبعاد می کاهد و نیازی نیست آن را محصول «ساعت‌ساز ماهر» بدانیم بلکه می توانیم آن را محصول «ساعت‌ساز کور» بدانیم که بی ذهن و طرح و هدفی، وضعیت کنونی را رقم زده است. این ساعت ساز کور، همان قانون انتخاب طبیعی است.(3) ✅نکته چهارم: نقد قرائت الحادی «داوکینز» در نقد قرائت الحادی «داوکینز» گفتنی است: اولا آنچه «داوکینز» در نقد این برهان گفته، نقد ویرانگر نیست چرا که دور از ذهن نیست خداوند را به عنوان طراح همین قانون بدانیم که به این شکل جهان را تدبیر می کند و به گونه ای این قانون و سایر قوانین راتنظیم کرده که به تولید و خلق موجود زنده و باهوش همچون انسان بینجامد. به عبارت دیگر، «داوکینز» با دو احتمال روبرو است که هر دو موجهند اما او با طرح یکی از دو احتمال، وقوع همان احتمال را نتیجه گرفت!! ثانیا امروزه ثابت شده که اگر ذره ای قوانین موثر در طبیعت تغییر می کردند، پیدایش حیات و موجود باهوش منتفی می شد. بر همین اساس، متفکران برهانی به عنوان «تنظیم دقیق» (Fine-tuning argument= FTA) صورتبندی کردند: در این برهان ادعا می شود که تنظیم دقیق جهان بر اساس خداباوری نامحتمل نیست، چراکه خداوند می‌ خواسته حیاتی بر روی زمین باشد و بنابراین، چنین روابط دقیقی را برای موجودشدن انسان و حیات طراحی کرده است. اما طبق خداناباوری، تصادف محض، این روابط و ثوابت را گرد آورده است؛ فرآیندی که بسیار نامحتمل است. حال که حیات و انسانی به وجود آمده است بنابراین تنظیم دقیق جهان، دلیلی بر ارجحیت خداباوری بر خداناباوری فراهم می ‌آورد. ثالثا حتی اگر نقد او را ویرانگر بدانیم، باید متذکر شد که این نقد به برهان نظم وارد می شود در حالی که برای اثبات خدا، براهین دیگری مطرح شده که از دقت و اتقان بیشتری برخوردارند. پس با نقد یک برهان، اصل اعتقاد زیر سوال نمی رود. رابعا حتی اگر فرض کنیم هیچ برهانی به سود خداباوری نداشته باشیم و نقد داوکینز نیز وارد شود، نهایتا باید «شکاک و ندانم‌گرا» بشویم نه ملحد و منکر خدا.(4) خامسا فارغ از نقد و بررسی قرائت الحادی داوکینز، خود نظریه داروین نیز از جهاتی مورد مناقشه قرار گرفته است که بررسی آن ها در این مجال نمی گنجد.
پرسمان اعتقادی
🎤با ارائه نکاتی به این پرسش پاسخ می دهیم. ابتدا نظریه تکامل و قرائت الحادی «داوکینز» را توضیح می دهی
📚پی نوشت ها: 1. برای مطالعه بیشتر، رک: باربور، ایان، علم و دین، ترجمه خرمشاهی، فصل چهارم: زیست شناسی و الهیات در قرن19، انتشارات علمی فرهنگی. 2. برای آشنایی با تفصیل مطلب، بنگرید به فصل چهارم کتاب علم و دین، قسمت گرایش های متباعد در الهیات. 3. برای مطالعه بیشتر، رک: Dawkins, Richard, (2006). The God Delusion, London: Transworld Publishers, p. 121-122. Dawkins, Richard, (2006). The God Delusion, London: Transworld Publishers, p. 61. 4. برای مطالعه بیشتر، مراجعه شود به فصل اول از این کتاب ارزشمند: Plantinga, Alvin, (2011), Where the Conflict Really Lies: Science, Religion, and Naturalism, Oxford University Press. 🔰 @p_eteghadi 🔰