eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.2هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
4.4هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
با توجه به این که در قیامت همان بدنی که گناه کرده است باید مجازات شود، تکلیف مردگانی که جسد آن ها سوزانده شده و خاکسترشان در دریا پخش می شود چگونه است؟ این ها چگونه در قیامت زنده می شوند؟ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🎤برای پاسخ به این سوال باید به دو نکته توجه بفرمایید: 🔷نکته اول: جمع کردن اجزای بدنی که خاکستر شده و در هوا و یا در دریا پخش شده است و تبدیل دو باره آن ها به خاک خارج از قدرت خداوند نیست، همان طور که در ماجرای حضرت ابراهیم (علیه السلام) خدا به او فرمود گوشت آن چهار پرنده را مخلوط کن و در چهار قله کوه متفاوت بگذار و آن ها را صدا کن. خواهی دید که اجزای هر کدام از آن ها جدا شده و پیوند می خورند و نزد تو خواهند آمد.(1) این کاری برای خدا ندارد، مگر نه این است که خدا انسان را از قطره ای آب خلق کرده است، همان طور که می فرماید: «وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَ نَسِىَ خَلْقَهُ قَالَ مَن يُحْىِ الْعِظَامَ وَ هِىَ رَمِيمٌ* قُلْ يحْيِيهَا الَّذِى أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّة؛ و براى ما مثالى زد و آفرينش خود را فراموش كرد و گفت: «چه كسى اين استخوان ها را زنده مى ‏كند در حالى كه پوسيده است؟!» * بگو: «همان كسى آن را زنده مى‏ كند كه نخستين بار آن را آفريد و او به هر مخلوقى داناست.(2) 🔷نکته دوم: این که حتما باید انسان را با همان بدنی مجازات کنند که با آن مرتکب جرم شده مبتنی بر این پیش فرض غلط است که جسم انسان مرتکب جرم شده در حالی که چنین نیست. هر هفت سال یکبار تمام سلول های بدن انسان عوض می شود، یعنی من و شما به لحاظ جنس بدنمان، آن انسان هشت سال پیش نیستیم و تمام سلول های بدنمان عوض شده است، اما خودمان هستیم و هویتمان تغییر نکرده است. مثلا اگر کسی را ده سال بعد از ارتکاب یک جرم بگیرند به اتفاق تمامی دانشمندان و پزشکان تمامی سلول های دستی که با آن جرم کرده است تغییر کرده اما با این حال همه می گویند او را مجازات کنید. چون کسی که مجازات می شود این پوست و گوشت نیست، بلکه شخص مجرم است. اساسا این روح انسان است که لذت ها و دردها را می چشد، این جسم فقط ابزاری برای درک لذت ها و دردهاست، نه اینکه او را بخواهند مجازات کنند. به همین خاطر اگر یک مجرمی که مجازاتش شلاق است بمیرد دیگر او را شلاق نمی زنند چون درکی نسبت به این شلاق ها ندارد. بنابراین در معاد اصلا لازم نیست خدا همان ذرات بدن ما را جمع آوری کند، بلکه اگر از اجزای دیگر بدنی مانند بدن پیشین بیافریند کفایت می کند، همان طور که امروز اگر دست یا پای کسی قطع شود و دست و پای شخص دیگری به جای آن به او پیوند بزند هرگز مشکلی پیش نمی آید. الان کبد و کلیه و قلب را مگر پیوند نمی زنند؟ اما شخص باز هم خودش است. آن چه که مهم است در آخرت دو باره خلق شود صورت انسان است، نه ماده انسان، شاید به همین خاطر خداوند به جای این که بفرماید عین همین بدن مادی را خلق می کنیم، می فرماید ما قادر هستیم در قیامت مثل همین بدن دنیوی شما را خلق کنیم: «أَ وَ لَيْسَ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى‏ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى‏ وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَليم‏؛ آيا كسى كه آسمان ها و زمين را آفريد، نمى ‏تواند همانند آنان را بيافريند؟! آرى (مى ‏تواند)، و او آفريدگار داناست.‏(3) و هم چنین در آیه 99 سوره اسراء نیز فرمایش مشابهی دارد. این نشان می دهد لازم نیست که در قیامت همان اجزای بدن جمع آوری بشوند چرا که اصلا ما اجزای بدن ثابت نداریم و یک انسان 70 ساله ده بار تمامی سلول های بدنش تغییر کرده اند. بنابراین؛ هر چقدر مواد بدن انسان ها خاکستر شده و در دریا پخش شده باشد، یا با بدن دیگران مخلوط شود اصلا مهم نیست، چون روح انسان هاست که باید مواخذه و مجازات شود و فرقی نمی کند که بدن او با ماده جدید باشد یا ماده قبلی. 📚پی نوشت ها: 1. برای اطلاع بیشتر در خصوص این داستان در قرآن کریم ر.ک: بقره: 260/2. 2. یس: 36/ 78و79. 3. یس: 81/36. 🔰 @p_eteghadi 🔰
ارتباط میان باسن و نجابت!!! پیامبر اکرم (ص) در زمینه ازدواج می فرماید: علَیکُم بِذَواتِ الأوْراکِ، فَإنّهُنّ أنجَبُ: بر شما باد زنانى که باسن بزرگ دارند؛ زیرا آنان نجیب ترند. (کافی، ج5، ص334، ح1) برخی این حدیث را به عنوان زن ستیزیِ اسلامی و ظلم به زنان در اسلام منتشر کردند و گفتند: «چه رابطه ای است بین بزرگی باسن و نجابت؟!» ممکن است برخی با دیدن چنین حدیثی، خرافی بودن آن به ذهنشان خطور کند. اما مترجمان توجه نداشته اند که معنای دیگر «انجب» فرزند آوردن و بچه دار شدن و به طور کل از خود چیزی به جای گذاردن است. اینگونه زنان به دلیل بزرگی باسن و در نتیجه بهتر باز شدن لگن و استخوان های مربوط، بهتر زایمان می کنند و لذا سفارش شده که ازدواج با اینگونه زنان ترجیح دارد. در ساده ترین لغت نامه آمده است که اساساً انجب به معنای فرزندآوری است که آشنایان به زبان عربی می دانند که انجب، فعل ماضی باب افعال است که معنایش به کل متفاوت با مجرد آن یعنی نجیب است که به معنای شریف و بزرگ منش ترجمه می شود. (فرهنگ معاصر عربی فارسی، آذرنوش، ماده «نجب» ص1056) نیز در عربی صفاتی که مختص به زنان است، به همان حال مذکر باقی می ماند و نیازی به مونث بیان کردن آن نیست، مثلاً هنگامی که به مرد بزرگ.ار، کریم و به زن بزرگوار، کریمه گفته می شود، اما هنگامی که صفت مختص زنان شد، دیگر مونث نمی شود، مثلاً زن حائض و یا حامل (باردار)، از این رو مترجمین دقت نکرده اند که در این جا سخن از زنان است و اگر قرار باشد انجب به معنای نجابت باشد، باید برای زنان، مونث بیاید زیرا با مردان مشترک هستند در حالی که به همان حالت مذکر مانده است. حال به عنوان نمونه، موردی را که از آیت الله خویی پرسیده شده، می آوریم: «شخص یملک بیتاً وأنعاماً، تزوج والده من امرأه أخرى، وبعد أن أنجب منها عده أولاد، طرد ولده الکبیر...» شخصی که خانه و حیواناتی دارد، پدرش با زنی دیگر ازدواج کرده و بعد از آنکه از آن زن چند فرزند آورده، پسر بزرگش را طرد کرده است. (صراط النجاة، ج2، ص330) چنین استعمالاتی در عربی، متعارف است و باید هنگام ترجمه روایات شریف، دقت کافی را به خرج دهیم، زیرا پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) فارغ از این که حکیم ترین و داناترین افراد هستند، دارای بلاغت و فصاحت تام نیز بوده اند و معمولا اشکالاتی که به روایات اهل بیت گرفته می شود از همین سنخ است که یا معلول عدم کوچکترین آگاهی به زبان عربی است و یا آشنا نبودن با لسان اهل بیت (ع). 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔹﷽🔹 🔴وقتی حضرت آیت الله بیدآبادی (ره) قلب زن رقاص و اشرار را از شیطان تخلیه کرد روزی جمعی از اشرار اصفهان که مرتکب هرگونه خلافی شده بودند، تصمیم می گیرند کار جدیدی و سرگرمی تازه ای برای آن روز خود بسازند. پس از شور و مشورت با یکدیگر، به این فکر می افتند که یک نفر روحانی را پیدا کرده و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح خودشان (تفریحی) بکنند! به همین خاطر در خیابان و کوچه به دنبال یک روحانی می گردند که از قضا چشم آنان به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ محمد بیدآبادی (رضوان الله علیه) می افتد که در حال گذر بودند. گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را می بوسند و از ایشان تقاضا می کنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و دو جوان را از تجرد درآورند. ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود و در هیچ کدام اثری از صلاح و سداد نمی بینند ولی با خود می اندیشند که شاید حکمتی در آن کار باشد، به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یکی از محله های اصفهان می روند. سرانجام به خانه ای می رسند و آنان از ایشان دعوت می کنند که به آن مکان وارد شوند. به محض ورود ایشان، زنی سربرهنه و با لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت، از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم حضرت آیت الله بیدآبادی (نور الله قبره) می گوید: به به!حاج آقا خوش آمدی، صفا آوردی!! ایشان متوجه قضایا می شوند و قصد مراجعت می کنند که جمع اوباش جلوی ایشان را گرفته و می گویند: چاره ای نداری جز این که امروز را با ما بگذرانی!!! آن عالم در همان زمان متوجه دسیسه آن گروه مزاحم می شوند و به ناچار داخل اتاق می شوند. آن جماعت گمراه به ایشان دستور می دهند که در بالای اتاق بنشینند، و سپس همان زن که در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود، در حالی که دایره ای یا تنبکی به دست داشته، وارد اتاق می شود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق می چرخد!! جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق نشسته و کف می زنند. زن مزبور، در حال رقص گه گاه به آن عالم ربانی نزدیک شده و در حالی که جسارتی به آن بزرگوار نیز می نماید، این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مکرر می گوید: در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را!!!!! پس از دقایقی که آن گروه گمراه غرق شعف و شادی و سرگرمی خود بودند و ایشان سر به زیر افکنده بودند، ناگهان سر بلند کردند و خطاب به آنان می فرماید: تغییر دادم……… به محض آن که این دو کلمه از دهان عالم خارج می شود، آن جماعت به سجده می افتند و از رفتار و کردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پای آن ولی الهی بوسه می زنند و ایشان نیز حکم توبه بر آنان جاری می نماید. در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند: در یک لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوی خداوند بازگرداندم الحمدالله و از شر شیطان به خدا پناه بردم ... 🔰 @p_eteghadi 🔰
«داوکینز» نشان می دهد که نظریه تکامل برهان نظم را رد می کند و به همین جهت خدا و خالق بودن خدا را قبول ندارد. به نظر «داوکینز» وضعیت فعلی معلول انتخاب طبیعی است و بهش ساعت‌ساز نابینا می گوید. انتخاب طبیعی، آن موجودی که بهتر هست را حفظ می کند و خودش را با طبیعت منطبق تر می کند و به همین جهت، به هوش و حیات و نظم موجود در زندگی رسیدیم. به نظر شما این حرف داوکینز خدا را نفی می کند یا نه؟ چرا؟ ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
پرسمان اعتقادی
«داوکینز» نشان می دهد که نظریه تکامل برهان نظم را رد می کند و به همین جهت خدا و خالق بودن خدا را قبو
🎤با ارائه نکاتی به این پرسش پاسخ می دهیم. ابتدا نظریه تکامل و قرائت الحادی «داوکینز» را توضیح می دهیم و سپس به نقد این دیدگاه می پردازیم. ✅نکته اول: نظریه تکامل همانطور که مستحضرید نظریه تکامل توسط «داروین» شهرت یافت. نظریه تکامل به تقریر «داروین» بدین شرح است: الف. تغییرات تصادفی کوچک و ظاهرا خود به خودی در میان افراد یک نوع مشهود است. ب. بعضی تغییرات، امتیاز نامحسوسی در رقابت و تنازع شدیدی که برای بقاء در میان افراد یک نوع و یا انواع گوناگون در یک محیط هست، به بار می ‌آورند. پ. افرادی که از چنین امتیازی برخوردار باشند، بیشتر عمر می ‌کنند و زاد و ولد بیشتری دارند، و در نتیجه، سریعتر افزایش می ‌یابند. ت. در دراز مدت، بر اساس انتخاب طبیعی، تغییرات نامطلوب ‌تر کاهش می ‌یابند و سرانجام محو می ‌شوند، تا جایی که تبدیل تدریجی نوع رخ دهد.(1) ✅نکته دوم: واکنش ها به نظریه تکامل این نظریه به باور برخی از طرفداران و یا حتی مخالفان نظریه «داروین»، در تعارض با نظریه خلقت، خصوصا خلقت آدم است. اما با این حال، برخی از محققان نیز بر این باورند هیچ ناسازگاری میان قبول این نظریه و پذیرش نظریه خلقت نیست. در نتیجه، در میان متفکران غربی، چهار واکنش به نظریه داروین شکل گرفت: واکنش سنت گرایان، واکنش مدرنیست ها، واکنش لیبرالیست ها، واکنش فیلسوفان طبیعت گرا.(2) ✅نکته سوم: قرائت الحادی «داوکینز» از نظریه تکامل «داوکینز» از طرفداران معاصر نظریه تکامل است که با ارائه توضیحات و اضافاتی به نظریه تکامل، قرائت الحادی از این نظریه ارائه می دهد. او معتقد است که جهان فعلی (هوش و حیات و نظم حاکم بر آن) محصول فرآیند تکاملی و انتخاب طبیعی است که به مرور زمان صورت گرفته است. به نظر او، پیش از این، خداباوران فقط به جهان فعلی می نگریستند و به همین جهت، دور از ذهن می دانستند که این جهان محصول تصادف و شانس باشد. به همین جهت، به طراح و ناظم هوشمند معتقد شدند. اما اگر به انتخاب طبیعی در زمان طولانی نظر بورزیم، متوجه می شویم که مجموعه فعلی به مجموعه های خُردتر تقسیم می شود که مقهور انتخاب طبیعی تکامل یافته اند و نهایتا به این نظم فعلی رسیده اند. بله، انباشت این مجموعه ما را به این نتیجه می رساند که این مجموعه نیازمند ناظم و طراح هوشمند است؛ اما توجه به مجموعه های خُرد و فرآیند انتخاب طبیعی در آن ها، از این استبعاد می کاهد و نیازی نیست آن را محصول «ساعت‌ساز ماهر» بدانیم بلکه می توانیم آن را محصول «ساعت‌ساز کور» بدانیم که بی ذهن و طرح و هدفی، وضعیت کنونی را رقم زده است. این ساعت ساز کور، همان قانون انتخاب طبیعی است.(3) ✅نکته چهارم: نقد قرائت الحادی «داوکینز» در نقد قرائت الحادی «داوکینز» گفتنی است: اولا آنچه «داوکینز» در نقد این برهان گفته، نقد ویرانگر نیست چرا که دور از ذهن نیست خداوند را به عنوان طراح همین قانون بدانیم که به این شکل جهان را تدبیر می کند و به گونه ای این قانون و سایر قوانین راتنظیم کرده که به تولید و خلق موجود زنده و باهوش همچون انسان بینجامد. به عبارت دیگر، «داوکینز» با دو احتمال روبرو است که هر دو موجهند اما او با طرح یکی از دو احتمال، وقوع همان احتمال را نتیجه گرفت!! ثانیا امروزه ثابت شده که اگر ذره ای قوانین موثر در طبیعت تغییر می کردند، پیدایش حیات و موجود باهوش منتفی می شد. بر همین اساس، متفکران برهانی به عنوان «تنظیم دقیق» (Fine-tuning argument= FTA) صورتبندی کردند: در این برهان ادعا می شود که تنظیم دقیق جهان بر اساس خداباوری نامحتمل نیست، چراکه خداوند می‌ خواسته حیاتی بر روی زمین باشد و بنابراین، چنین روابط دقیقی را برای موجودشدن انسان و حیات طراحی کرده است. اما طبق خداناباوری، تصادف محض، این روابط و ثوابت را گرد آورده است؛ فرآیندی که بسیار نامحتمل است. حال که حیات و انسانی به وجود آمده است بنابراین تنظیم دقیق جهان، دلیلی بر ارجحیت خداباوری بر خداناباوری فراهم می ‌آورد. ثالثا حتی اگر نقد او را ویرانگر بدانیم، باید متذکر شد که این نقد به برهان نظم وارد می شود در حالی که برای اثبات خدا، براهین دیگری مطرح شده که از دقت و اتقان بیشتری برخوردارند. پس با نقد یک برهان، اصل اعتقاد زیر سوال نمی رود. رابعا حتی اگر فرض کنیم هیچ برهانی به سود خداباوری نداشته باشیم و نقد داوکینز نیز وارد شود، نهایتا باید «شکاک و ندانم‌گرا» بشویم نه ملحد و منکر خدا.(4) خامسا فارغ از نقد و بررسی قرائت الحادی داوکینز، خود نظریه داروین نیز از جهاتی مورد مناقشه قرار گرفته است که بررسی آن ها در این مجال نمی گنجد.
پرسمان اعتقادی
🎤با ارائه نکاتی به این پرسش پاسخ می دهیم. ابتدا نظریه تکامل و قرائت الحادی «داوکینز» را توضیح می دهی
📚پی نوشت ها: 1. برای مطالعه بیشتر، رک: باربور، ایان، علم و دین، ترجمه خرمشاهی، فصل چهارم: زیست شناسی و الهیات در قرن19، انتشارات علمی فرهنگی. 2. برای آشنایی با تفصیل مطلب، بنگرید به فصل چهارم کتاب علم و دین، قسمت گرایش های متباعد در الهیات. 3. برای مطالعه بیشتر، رک: Dawkins, Richard, (2006). The God Delusion, London: Transworld Publishers, p. 121-122. Dawkins, Richard, (2006). The God Delusion, London: Transworld Publishers, p. 61. 4. برای مطالعه بیشتر، مراجعه شود به فصل اول از این کتاب ارزشمند: Plantinga, Alvin, (2011), Where the Conflict Really Lies: Science, Religion, and Naturalism, Oxford University Press. 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓سن تمییز چیست❓ 🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(18).mp3
4.65M
🔹حجه الاسلام پرسش و پاسخ اعتقادی جلسه 18 -علم غیب مطلق مختص خداست 🔰 @p_eteghadi 🔰
🎙 حضرت آیت الله العظمی " حفظه الله تعالی " 📿 نماز صبح را که خواندید، یازده بار سوره‌ی «قل هو الله احد» را بخوانید، شب وقت خواب هم یازده بار این سوره را بخوانید، بین روز هم که بیکارید، راه می‌روید، این سوره را بخوانید. ✨ این کار را انجام بدهید بعد روحتان می‌شود اکسیر احمر. ⁉️ یک روز می‌بینید شب شده، صد تا سوره‌ی «قل هو الله احد» خواندید؛ آن‌وقت این صد تا سوره چه می‌کند؟ 📖 اولا به حکم روایات متعدده هم از طرق عامه، هم از طرق خاصه، قرائت یک سوره ‌«قل هو الله احد» ثلث تورات، ثلث انجیل، ثلث زبور، ثلث قرآن، حساب می‌شود؛ آن وقت سه سوره که خواندید، خدا به رحمت واسعه‌اش اجر و و و را به شما می‌دهد. 🔻 همه را هم هدیه به کنید. 🔰 @p_eteghadi 🔰
منظور از اطوار سبعه چیست؟ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
منظور از اطوار سبعه چیست؟ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🎤برخی از عرفا با الهام گرفتن از آیه شریفه «وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوارا»(1) خلقت انسان را دارای هفت مرحله و دگرگونی می ‌دانند. این اطوار درجات و مراتب تودرتو و پنهانى روح و نفس انسانى است که در یکی از مشهورترین تقریرهای عرفانی عبارت است از: 1- طبع 2- نفس 3- قلب 4- روح 5- سرّ 6- خفى 7- اخفى روح انسان به خاطر برخورداری از سعه وجودی، دارای مراتب و درجاتی است که به حسب کارکرد روح و منزلتی که بدان نائل می شود متفاوت می شود. مرحوم امام(ره) لطائف سبعه را حجب نفس می داند که سالک، یکی پس از دیگری آن ها را کنار زده و به حقیقت مقصود نائل می شود. «بدان كه از براى سالك إلى اللّه و مهاجر از بيت مظلمه نفس به سوى كعبه حقيقى، يك سفر روحانى و سلوك عرفانى است كه مبدأ آن مسافت، بيت نفس و أنانيّت است و منازل آن، مراتب تعينات آفاقى و انفسى و ملكى و ملكوتى است كه از آن ها به حجب نورانيه و ظلمانيه تعبير شده: "إن للّه سبعين ألف حجاب من نور و ظلمة" يعنى انوار وجود و ظلمات تعين، يا انوار ملكوت و ظلمات ملك، يا ادناس ظلمانيه تعلقات نفسانيه و انوار طاهره تعلقات قلبيه. و از اين هفتاد هزار حجب نوريه و ظلمانيه، گاهى به طريق جمع، تعبير به هفت حجاب شده، چنان چه در خصوص تكبيرات افتتاحيه از ائمه اطهار وارد است كه در خرق هر حجابى تكبيرى فرموده. و در موضوع سجده به تربت حسينيه، روحى له الفداء، است كه سجده بر آن خرق حجب سبع كند. و عارف مشهور گويد: "هفت شهر عشق را عطّار گشت *‏ ما هنوز اندر خم يك كوچه ‏ايم" و در انسان صغير به «لطايف‏ سبعه‏» تعبير شده‏.(2) 📚پی نوشت ها: 1. نوح/ 14. 2. روح الله خمینی، شرح چهل حدیث، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، تهران، بیست و چهارم، 1380، ص 590. 🔰 @p_eteghadi 🔰
کی از موارد فاسد در عرفان های نوظهور، مورد شیطان گرایی است. لطفا در این مورد، در زمینه عقاید، علائم و اعمال شیطان پرستان توضیحاتی کامل بفرمایید. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🎤الف: «شیطان پرست» و یا به عبارتی «شیطان گرا» به کسی می گویند که اعتقادی به خدا و دین نداشته باشد، و به جای ستایش و پرستش خدا، گرایش، نیایش یا حتی پرستش شیطان را برگزیند. به طور خلاصه این ماجرا ابتدا در قرن 19 به شکل یک جریان اجتماعی علیه نظم اجتماعی، و نظام دینی مسیحیت انگلستان سربرآورد، و مورد حمایت سرمایه داران آمریکا و یهود قرار گرفت، سپس به صورت عقاید جادوگری درآمد و آنگاه در اواخر قرن بیست به یک مکتب و جریان معنویت ضد مسیحیت تبدیل شد. مدرس شیطان گرایی مدرن، شخصی به نام «آنتوان ژاندور لاوی» (1930-1997) بود، «آنتوان لاوی» عقاید شیطانی خود را در سه قالب موسیقی، سینما، و کتاب تبلیغ کرد. «لاوی» معتقد است شیطان وجود خارجی ندارد، ولی شیطان و شیطنت در سرشت هر انسانی وجود دارد؛ بنابراین مراسم شیطانی این گروه همراه با اعمال جنسی انجام می گیرد، محور شیطان پرستی، جسم و بدن انسان و لذات بدنی است، و نوعی انسان محوری ولی با محوریت بدن انسان تحلیل می شود. ⏺بخشی از عقاید شیطان پرستان در انجیل شیطانی: شیطان به جای ریاضت، نماینده افراط است، شیطان به جای این که نشان دهنده توهمات معنوی باشد، نماینده زندگی مادی است. شیطان آن چه را که ادیان گناه می نامند، عواملی برای ارضای نیازهای فیزیکی، حسی و ذهنی می داند. شیطان بهترین دوست کلیساست زیرا آن را سال ها مشغول کرده است. در نظر شیطان پرستان محور عالم هستی خود انسان است، بنابراین آن ها خدایی برای پرستش قائل نیستند و منکر دنیای دیگرند. ب: علائم شیطان پرستان علائم آنان برخلاف طبع و میل سلیم است، و گاه کارهای آن ها بسیار زننده و مشمئز کننده می شود. از مشخصه های ظاهری شیطان پرستان پوشیدن لباس های ناهمگون نامرتب، به رنگ مشکی و تیره است. آرایش های متفاوت سر و صورت حرکات و رفتارهای زننده و خشونت بار، استفاده از مواد مخدر و انجام مراسم مبتذل جنسی، جزء کار روزانه شیطان پرستان است. تیپوسی، تاج خروسی، آناناسی، دم اردکی، حال کارتنی، و سیخ تو پریز از مدل موهای شیطان پرستی است. ج: مراسم و اعمال «عشای سیاه» آیین اصلی همه گروه های شیطانی است که دنباله رو مراسم عشای کاتولیک است، با این تفاوت که به جای نام خدا، نام شیطان و دیوهای مختلف ادا می شود، و هم چنین توهین های زیادی به حضرت عیسی مسیح (علیه السلام) می کنند. این آیین توسط یک شماس و یک خادم و نیز با استفاده از چند شمع، ستاره وارونه، جامی پر از شراب، یک زنگ و شمشیر، یک آب فشان یا آلت مردانه و یک صلیب وارونه اجرا می شود. قربان گاه عشای سیاه یک زن عریان است و شرکت کنندگان لباس های سیاه و کلاهی بلند به تن می کنند. تجمع در اتاق های تاریک، شنیدن موسیقی های تند و زننده، آرایش های زنانه برای مردان، خوردن خون، استعمال مواد مخدر و مشروبات الکی، پناه بردن به غارها و تاریکی ها برای فریادکشیدن، و نیز در برخی مراسم خوردن و آشامیدن میوه های فاسد، خوردن نوزادان و خوردن ادار و مدفوع، خون مردار، هم جنس بازی، و ایجاد جراحت در بدن به خصوص انگشتان پا با استفاده از وسایل تیز مانند چاقو و تیغ. پرستش و نیایش با شیطان، تمسخر ادیان الهی به ویژه احکام و شریعت، ضدیت با مسیحیت و مراسم نماز سیاه که شبیه عشای ربانی مسیحیت است از اعمال دیگر آنهاست. د: موسیقی شیطان پرستان «رپ»، «راک» و «هوی متال» یا «متالیکا»، از سبک های جدید موسیقی شیطان پرستان است. در موسیقی «متال»، از رکیک ترین الفاظ استفاده می شود و مخاطب را به نفرت، پرخاشگری، مرگ، سرعت، بی نظمی، وهم، قتل و تجاوز به عنف و محارم و به طور کلی به پوچی و نابودی دعوت می کند.(1) 📚پی نوشت: 1. برای اطلاع بیشتر ر. ک: گریوانی، مسلم، عرفان واره ها تبار شناشی و نقد مبانی فکری، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1396، صص221-238. 🔰 @p_eteghadi 🔰
ادعیه توصیه شده توسط امام عصر.mp3
1.78M
⁉️ادعیه توصیه شده توسط امام عصر عج چه دعاهایی میباشد ؟وتو این زمینه چه کتابی توصیه شده است ؟ ⭕️پاسخ: استاد ابراهیم 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻⭐️ ▪️توصیه های عالم ربانی و فقیه اهل البیت حضرت علامه آیت الله حاج ادام الله ظله الوارف در ایام و توصیه به یک دستور از کتاب شریف . 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همراهیِ خرد با دانش.mp3
1.18M
. 💠 🔊 🔸 همراهیِ خرد با دانش : 🔅 اى هشام! خرد با دانش همراه است؛ پس خداوند فرمود : «و اين مَثَلْها را براى مردم مى‌زنيم ؛ و(لى) جز دانشورانْ آنها را درنيابند» . اى هشام ! پس خداوند كسانى را كه تعقّل نمى‌كنند سرزنش كرده و فرموده است: ▫️ «و چون به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل كرده است پيروى كنيد، مى‌گويند: نه، بلكه از چيزى كه پدران خود را بر آن يافته ايم، پيروى مى‌كنيم. آيا هر چند پدرانشان چيزى را درك نمى‌كرده و به راه صواب نمى‌رفته اند (باز هم در خور پيروى‌هستند)؟» ▫️ و (خداوند )فرمود : «و مَثَل (دعوت كننده) كافران، مَثَل كسى‌است كه حيوانى را كه جز صدا و ندايى (مبهم، چيزى) نمى‌شنود، بانگ مى‌زند. (آرى، )كرند، لال اند، كورند (و) درنمى‌يابند»؛ ▫️ و فرمود: «و برخى از آنان، كسانى‌اند كه به تو گوش فرا مى‌دهند. آيا تو كران را ـ هر چند درنيابند ـ شنوا خواهى كرد؟» ▫️ و (خداوند) فرمود: «آيا گمان دارى كه بيشترشان مى‌شنوند يا مى‌انديشند؟ آنان جز مانند ستوران نيستند، بلكه گمراه ترند»؛ ▫️ و فرمود: «(آنان، به صورت )دسته جمعى، جز در قريه هايى كه داراى استحكامات اند يا از پشت ديوارها با شما نخواهند جنگيد. جنگشان ميان خودشان سخت است. آنان را متّحد مى‌پندارى؛ و(لى) دلهايشان پراكنده است؛ زيرا آنان مردمانى‌اند كه نمى‌انديشند». 📚 الکافی: ج۱، ص۳۰، ح۱۲ 🎤 ، ⏱ 9 دقیقه 🔰 @p_eteghadi 🔰
معنای «سُبُل» در آیه «و لا تتبعوا السبل» سوره انعام را به استناد روایات ائمه (علیهم السلام) بفرمایید. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
«وَ أَنَّ هذا صِراطي‏ مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ‏ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون‏»؛ اين راه مستقيم من است، از آن پيروى كنيد! و از راه ‏هاى پراكنده (و انحرافى) پيروى نكنيد، كه شما را از طريق حق، دور مى ‏سازد! اين چيزى است كه خداوند شما را به آن سفارش مى ‏كند، شايد پرهيزگارى پيشه كنيد.(1) بررسی لغوی «سُبُل» جمع «سَبيل» است و «سَبيل» به معنای راه است(2)، اعم از این که: راه هدایت باشد: «وَ اللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ يَهْدِي السَّبيل‏»(3) راه ضلالت باشد: «فِي‏ سَبِيلِ‏ الطَّاغُوتِ»(4)؛ «سَبِيلُ‏ الْمُجْرِمِينَ‏»(5) راه معمولی باشد: «وَ الْمَساكِينَ وَ ابْنَ‏ السَّبِيلِ‏»(6) راه تعدی و تجاوز از حق باشد: «فَما جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبيلاً»(7) «صراط» را به معنای راه آشکار و وسیع(8)، راه راست و مستقیم(9)، راه معروف و مشهور(10)، معنا کرده اند. نویسنده «قاموس قرآن» در ترجیح بین اقوال می گوید: قول «مجمع البیان» كه آن را راه آشكار وسيع گفته، به واقع نزديک ‏تر است از قول «راغب» كه راه راست گفته؛ زيرا در بيشتر آيات، وصف مستقيم، با صراط ذكر شده و تأسيس، از تأكيد بهتر است؛ و اگر مثل «صحاح» و غيره، مطلق طريق بگویيم، با سبيل و طريق، تقريبا مترادف می شود؛ و اصل عدم آن است.(11) بیان تفسیری علامه طباطبایی(ره) می گوید: مقصود اصلى از آيه مورد بحث اين است كه بفرمايد: شما از راه خدا متفرق مشويد و در آن اختلاف راه مياندازيد. ... علاوه بر محرماتى كه گفته شد يكى ديگر از محرمات اين است كه اين صراط را كه اختلاف و تخلف پذير نيست واگذاشته و راه هاى ديگر را پيروى كنيد، چون اين عمل، شما را از راه خدا متفرق مى ‏سازد و در ميان شما ايجاد اختلاف مى ‏نمايد، و سرانجام باعث مى ‏شود كه از صراط مستقيم خدا يكسره بيرون شويد. مقتضاى ظاهر سياق اين است كه مقصود از «صراطى»(راه من) صراط رسول خدا و دين او باشد چون آن جناب است كه مأمور شده اين تكاليف را به مردم برساند. ... و اگر كسى شبهه كند كه صراط از آن خدا است نه از پيغمبر او و يا شخصى ديگر، جوابش اين است كه هيچ مانعى ندارد صراطى را كه از آن خدا است به پيغمبر او هم نسبت دهيم، هم چنان كه در آيه شريفه‏ «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ»(12) صراط به جمعى از بندگان كه خداوند به ايشان انعام فرموده از قبيل انبياء، صديقين، شهدا و صالحين نسبت داده شده است. .... به هر حال خداى تعالى در اين آيات كليات دين را صراط مستقيم خود و صراطى خوانده كه نه در هدايت پيروان و رسانيدن ايشان به هدف، تخلف پذير است و نه در اجزاى آن، و نه در ميان پيروان آن مادامى كه پيروند؛ سپس پيروان را از پيروى ساير راه ها نهى كرده، چون پيروى از آن راه ها باعث تفرقه و اختلاف است، براى اين كه راه هاى ديگر راه هاى هواهاى شيطانى است.(13)
پرسمان اعتقادی
«وَ أَنَّ هذا صِراطي‏ مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ‏ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي قَوْلِهِ "وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ‏" قَالَ: «نَحْنُ السَّبِيلُ فَمَنْ أَبَى فَهَذِهِ السُّبُلُ فَقَدْ كَفَرَ»؛ امام باقر (علیه السلام) در تفسیر این آیه شریفه فرمودند: ما سَبیل (عَنْ سَبِيلِهِ) هستیم؛ پس کسی که از پذیرش، خودداری کند، همان «سُبُل» است و کافر شده است.(20) 📚پی نوشت ها: 1. انعام: 6/ 153. 2. قرشی، قاموس قرآن، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج ‏3، ص 223. 3. احزاب: 33/ 4. 4. نساء: 4/ 76. 5. انعام: 6/ 55. 6. بقره: 2/ 177. 7. نساء: 4/ 90. 8. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات: ناصر خسرو ـ تهران، ج ‏1، ص 103. 9. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، محقق: داوودی، انتشارات: دار الشامیه ـ بیروت، ص 483. 10. صاحب، اسماعيل بن عباد، المحيط فى اللغة، محقق/مصحح: آل ياسين، ناشر: عالم الكتب‏ ـ بيروت‏، 1414ه.ق، چاپ اول‏، ج ‏8، ص 106. 11. قاموس قرآن، پیشین، ج‏ 4، ص 123. 12. حمد: 1/ 6و7. 13. طباطبایی، محمد حسین، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات: جامعه مدرسین، دفتر انتشارات اسلامی ـ قم، ج ‏7، ص 520 و 521. 14. قمى، على بن ابراهيم‏، تفسير القمي‏، محقق: موسوى جزايرى، ناشر: دار الكتاب‏- قم‏، ج ‏1، ص 221. 15. حویزی، تفسير نور الثقلين، مصحح: رسولی، ناشر: اسماعیلیان ـ قم، ج 1، ص 778؛ بحرانی، تفسیر البرهان فی تفسیر القرآن، موسسة البعثة، قسم الدراسات الاسلامیه ـ قم، ج ‏2، ص 498. 16. البرهان في تفسير القرآن، پیشین، ج ‏2، ص 498؛ تفسير نور الثقلين، پیشین، ج ‏1، ص 779. 17. البرهان في تفسير القرآن، پیشین، ج ‏2، ص 499. 18. تفسير نور الثقلين، پیشین، ج ‏1، ص 779. 19. عياشى، التفسير(تفسير العياشي)، محقق: رسولى، ناشر: مكتبة العلمية الاسلامية- تهران‏، 1380 ه. ق‏، چاپ اول، ج ‏1، ص 384؛ تفسیر نور الثقلین، پیشین، ج 1، ص 778؛ البرهان في تفسير القرآن، پیشین، ج ‏2، ص 498. 20. تفسير القمي، پیشین، ج ‏1، ص 221. 🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
«وَ أَنَّ هذا صِراطي‏ مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ‏ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ
❇️روایات تفسیری مستحضرید که «صِراطي‏ مُسْتَقيماً» معنای گسترده ای دارد و مسیر الهی یعنی توحید، حق و عدالت، پاکی و تقوا، شریعت و دین الهی، ارزش ها و آموزه های اسلامی و... را در بر می گیرد. در این میان روایات بسیاری داریم که در مقام تعیین مصداق، مصداق اکمل و اتم آن را قبول ولایت و امامت امیرمؤمنان علی بن ابیطالب (علیه السلام) و سایر ائمه معصومین (علیهم السلام) دانسته اند. در ادامه به برخی از این روایات اشاره می شود: در تفسیر «القمی» آمده که «صِراطي‏ مُسْتَقيماً» یعنی امام، «وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ» یعنی غیر امام، «فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ‏» یعنی در باره امام، اختلاف و تفرقه نکنید زیرا اگر اختلاف کردید، از راه امام، منحرف و گمراه می شوید.(14) عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ‏، "وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ" قَالَ: «آلُ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ الصِّرَاطُ الَّذِي دَلَّ عَلَيْهِ»؛ امام باقر (علیه السلام) فرمودند: آن صراطی که این آیه به آن دلالت و راهنمایی می کند، آل محمد (علیهم السلام) هستند.(15) عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: "وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ"‏. قَالَ: «هُوَ وَ اللَّهِ عَلِيٌّ، هُوَ وَ اللَّهِ الصِّرَاطُ وَ الْمِيزَانُ»؛ ابو حمزه ثمالی می گوید از امام صادق (علیه السلام) از تفسیر این ایه سؤال کردم، ایشان فرمودند: به خدا قسم، آن علی(علیه السلام) است؛ به خدا قسم، او صراط و میزان است.(16) وَ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ: أَنَّ النَّبِيَّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) هَيَّأَ أَصْحَابَهُ عِنْدَهُ، إِذْ قَالَ وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى عَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ): «وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ»؛ جابر بن عبدالله می گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله) اصحابشان را نزد خود فرا خواندند سپس اشاره کردند به علی (علیه السلام) و این آیه «وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ» را خواندند.(17) عَنِ النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) حَدِيثٌ طَوِيلٌ وَ فِيهِ خُطْبَةُ الْغَدِيرِ وَ فِيهَا، «مَعَاشِرَ النَّاسِ ... وَ لَا تَتَفَرَّقُ بِكُمْ السُّبُلُ عَنْ سَبِيلِهِ، مَعَاشِرَ النَّاسِ انَا صِرَاطُهُ الْمُسْتَقِيمُ الَّذِي أَمَرَكُمْ بِاتِّبَاعِهِ، ثُمَّ عَلِيٌّ مِنْ بَعْدِي، مِنْ وُلْدِي مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ»؛ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در خطبه غدیر فرمودند: ای مردم!... سُبُل، شما را ز سبیل الهی، متفرق و منحرف نکند، ای مردم! من آن صراط مستقیمی هستم که خداوند شما را به پیروی از آن دستور داده است، بعد از من، علی بی ابی طالب، از فرزند من و از صلب من، امامانی هستند که شما را به سوی حق و عدالت، راهنمایی می کنند.(18) «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ: وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ‏ قَالَ، تَدْرِي مَا يَعْنِي بِ «صِرَاطِي مُسْتَقِيماً»؟ قُلْتُ، لَا، قَالَ، وَلَايَةَ عَلِيٍّ وَ الْأَوْصِيَاءِ، قَالَ، أَ تَدْرِي مَا يَعْنِي «فَاتَّبِعُوهُ» قَالَ، يَعْنِي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ، وَ تَدْرِي مَا يَعْنِي‏ «وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ»؟ قُلْتُ، لَا، قَالَ، وَلَايَةَ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ، وَ اللَّهِ، قَالَ، وَ تَدْرِي مَا يَعْنِي‏ «فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ» قُلْتُ لَا، قَالَ. يَعْنِي سَبِيلَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ»؛ راوی می گوید حضرت باقر (علیه السلام) پس از تلاوت این آیه به من فرمودند: می دانی منظور از «صِرَاطِي مُسْتَقِيماً» چیست؟ عرض کردم: خیر. فرمودند: منظور ولایت علی بن ابیطالب و اوصیای الهی است. حضرت فرمود: می دانی منظور از «فَاتَّبِعُوهُ»(از او پیروی کنید) چیست؟ گفتم خیر. فرمود: علی بن ابیطالب (صلوات الله علیه) است. حضرت فرمود: می دانی منظور از «وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ» چیست؟ گفتم خیر. فرمود: قسم به خدا، یعنی پیروی از فلانی و فلانی. حضرت فرمود: می دانی منظور از «فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ» چیست؟ گفتم خیر. فرمود: یعنی سبیل و راه علی (علیه السلام).(19)
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(19).mp3
4.7M
🔹حجه الاسلام پرسش و پاسخ اعتقادی جلسه 19 - مساله الهام و وحی 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔶همه مردم نسبت به يكديگر بايد به منزلهٴ چشم و گوش باشند 🔶وجود مبارك رسول گرامی(علیه و علی آله آلاف التحیة والثناء) فرمود: همان‌طوری كه از چشم‌ و گوش خود حمایت می‌كنید و همان‌طوری كه درباره چشم و گوش خود مسئول هستید یا مسئولیت دارید، همه مردم نسبت به یكدیگر باید به منزلهٴ چشم و گوش باشند. چقدر این بیان شیرین است! 🔶در سورهٴ مباركهٴ «اسراء» فرمود: ﴿لا تَقْفُ ما لَیسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ﴾ انسان باید مواظب چشم، گوش، دلِ خود باشد، گوش و چشم و دل خود را كاملاً حفظ كند، مسئول است. 🔶همین بیان نورانی سورهٴ «اسراء» در بیان نورانی وجود مبارك پیامبر آمد، فرمود: «كُلُّكُمْ‏ رَاعٍ‏ وَ كُلُّكُمْ‏ مَسْئُولٌ‏ عَنْ‏ رَعِیتِه‏»همه ما موظّف هستیم كه یكدیگر را، چشم یكدیگر بدانیم، گوش یكدیگر بدانیم، قلب یكدیگر بدانیم، مردم به منزلهٴ چشم و گوش و قلب ما هستند، این بیان، بوسیدن ندارد؟ 🔶فرمود: همان‌طوری كه از چشم خود حمایت و حفاظت می‌كنید، از مردم حمایت كنید، نگذارید این جوان معتاد شود، نگذارید در اثر بیكاری و كم‌شغلی به بیراهه برود، نگویید: «بگذار تا بیفتد و بیند جزای خویش»، این بیان نورانی را امام باقر(علیه السلام) ردّ كرد، 🔶فرمود: «بَلِیةُ النَّاس عَلَینَا عَظِیمَة» فرمود: كار ما خیلی دشوار است، «إِنْ دَعَوْنَاهُمْ لَمْ یجِیبُونَا وَ إِنْ تَرَكْنَاهُمْ لَمْ یهْتَدُوا بِغَیرِنَا» ما نمی‌توانیم بگویم، «بگذار تا بیفتد و بیند جزای خویش»، فرمود: ما خیلی مسئول هستیم، ما هم شیعه اینها هستیم، با جان و دل اینها را پذیرفتیم، اینها را بالاتر از جان خود می‌دانیم، حرف‌های اینها را پذیرفتیم، 🔶فرمود: همان‌طوری كه از چشم خود حمایت می‌كنید، از جوان‌ها حمایت كنید، همان‌طوری كه از گوش خود مواظبت می‌كنید، از قلب خود مواظبت می‌كنید، از این جوان‌ها مواظبت كنید، نگذارید، اینها بیراهه بروند، كج‌راهه بروند، این فكر، فكر الهی نیست؟، این حرف، حرف آسمانی نیست؟! 🔰 @p_eteghadi 🔰
اعمال و رفتار ما روزانه به چه افرادی عرضه می شود؟ ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
برای عرضه اعمال و نیز این که برخی شاهد و ناظر اعمال هستند، هم از قرآن کریم و هم از روایات معصومین (علیهم السلام) می توان شاهد آورد. عرضه اعمال از دیدگاه قرآن کریم در این زمینه می توان به آیات ذیل، اشاره نمود: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى‏ اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون‏»؛ بگو: عمل كنيد! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مى ‏بينند! و به زودى، به سوى داناى نهان و آشكار، بازگردانده مى ‏شويد؛ و شما را به آنچه عمل مى ‏كرديد، خبر مى ‏دهد!(1) «فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهيدا»؛ حال آن ها چگونه است آن روزى كه از هر امتى، شاهد و گواهى (بر اعمالشان) مى ‏آوريم، و تو را نيز بر آنان گواه خواهيم آورد؟(2) عرضه اعمال از دیدگاه روایات عرضه اعمال در روایات، بسیار است و به موارد متعددی اشاره است: عرضه اعمال بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در زمان حیات و بعد از حیات ایشان عرضه اعمال بر ائمه معصومین (علیهم السلام) عرضه اعمال بر امام زنده و امام همان عصر و زمان عرضه اعمال در زمان های مختلف؛ مانند هر روز صبح، هر روز، صبح و شب، دوشنبه و پنجشنبه، شب جمعه، روز جمعه، اول هر ماه، نیمه شعبان، و... عرضه اعمال بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرضه همه اعمال، خوب و بد عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ:‏ «مَا لَكُمْ تَسُوءُونَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ رَجُلٌ كَيْفَ نَسُوؤُهُ فَقَالَ أَ مَا تَعْلَمُونَ أَنَّ أَعْمَالَكُمْ تُعْرَضُ عَلَيْهِ فَإِذَا رَأَى فِيهَا مَعْصِيَةً سَاءَهُ ذَلِكَ فَلَا تَسُوءُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ سُرُّوهُ»؛ راوی می گويد: از امام صادق (عليه السلام) شنيدم كه می فرمود: شما را چه مى‌ شود كه پیامبر (صلّى اللّٰه عليه و آله) را ناخوش و اندوهگين می كنيد؟ مردى گفت: ما او را ناخوش می كنيم‌؟! حضرت فرمودند: مگر نمی دانيد كه اعمال شما بر آن حضرت عرضه مى ‌شود و چون گناهى در آن بيند، اندوهگينش می كند؟ پس نسبت به پیامبر، بدى نكنيد و او را (با عبادات و طاعات خويش) مسرور سازيد.(3) عرضه روزانه «فَإِنَّ أَعْمَالَكُمْ‏ تُعْرَضُ‏ عَلَيَ‏ كُلَ‏ يَوْمٍ‏ فَمَا كَانَ مِنْ حَسَنٍ اسْتَزَدْتُ اللَّهَ لَكُمْ وَ مَا كَانَ مِنْ قَبِيحٍ اسْتَغْفَرْتُ اللَّهَ لَكُمْ»؛ رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمودند: كارهاى شما هر روز به من نشان داده مى شود؛ اگر خوب باشد، از خدا مى خواهم بر كارهاى شما بيفزايد و اگر زشت باشد، برايتان از خدا آمرزش مى طلبم.(4) هر روز صبح عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) قَالَ: «تُعْرَضُ الْأَعْمَالُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَعْمَالُ الْعِبَادِ كُلَّ صَبَاحٍ أَبْرَارُهَا وَ فُجَّارُهَا فَاحْذَرُوهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى "اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ‏"»؛ امام صادق (علیه السلام) فرمودند: در هر بامداد، كارهاى نيک و بد بندگان بر پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) عرضه مى شود؛ پس مواظب باشيد؛ و همين است معناى سخن خداوند متعال: "عمل كنيد؛ زيرا بزودى خدا و رسول او عمل شما را مى بينند"(5) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) قَالَ‏ «إِنَّ أَعْمَالَ الْعِبَادِ تُعْرَضُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) كُلَ‏ صَبَاحٍ‏- أَبْرَارِهَا وَ فُجَّارِهَا فَاحْذَرُوا- فَلْيَسْتَحْيِ أَحَدُكُمْ أَنْ يَعْرِضَ عَلَى نَبِيِّهِ الْعَمَلَ الْقَبِيح‏»؛ امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هر بامداد كارهاى بندگان، از نيك و بد، به رؤيت پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) مى رسد؛ مواظب باشيد! و هر يک از شما بايد شرم كند از اين كه كار زشت بر پيامبرش عرضه كند.(6)
پرسمان اعتقادی
برای عرضه اعمال و نیز این که برخی شاهد و ناظر اعمال هستند، هم از قرآن کریم و هم از روایات معصومین (ع
هر روز جمعه «يَا عَلِيُّ إِنَّ أَعْمَالَ‏ شِيعَتِكَ‏ تُعْرَضُ‏ عَلَيَّ كُلَّ يَوْمِ جُمُعَةٍ فَأَفْرَحُ بِصَالِحِ مَا يَبْلُغُنِي مِنْ أَعْمَالِهِمْ وَ أَسْتَغْفِرُ لِسَيِّئَاتِهِمْ»؛ ای علی! اعمال شیعیان تو هر جمعه به من عرضه می ‌گردد، از کارهای شایسته ‌ای که از آن ها به من می ‌رسد شاد می ‌شوم و برای بدی ‌هایشان استغفار می ‌کنم.(7) در برزخ و پس از رحلت پیامبر، هر دوشنبه و پنج شنبه «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)‏ حَيَاتِي خَيْرٌ لَكُمْ وَ مَمَاتِي خَيْرٌ لَكُمْ أَمَّا حَيَاتِي فَتُحَدِّثُونِّي وَ أُحَدِّثُكُمْ وَ أَمَّا مَوْتِي فَتُعْرَضُ عَلَيَ‏ أَعْمَالُكُمْ‏ عَشِيَّةَ الْإِثْنَيْنِ‏ وَ الْخَمِيسِ فَمَا كَانَ مِنْ عَمَلٍ صَالِحٍ حَمِدْتُ اللَّهَ عَلَيْهِ وَ مَا كَانَ مِنْ عَمَلٍ سَيِّئٍ اسْتَغْفَرْتُ اللَّهَ لَكُم‏»؛ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: زندگی و مرگ من هر دو برای شما مایه خیر است، اما خیر زندگی ام برای شما این است که با من سخن می گویید و من نیز با شما سخن می گویم (و دینتان را از من می آموزید) و اما خیری که در مرگ من برای شماست این است که اعمال شما غروب دوشنبه و پنج شنبه بر من عرضه می شود پس بر عمل شایسته شما خدای را سپاس می گویم و از عمل ناشایست شما برایتان از خداوند طلب مغفرت می نمایم.(8) هر شب جمعه عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (عليه السلام) قَالَ: «إِنَّ أَعْمَالَ الْعِبَادِ تُعْرَضُ عَلَى نَبِيِّكُمْ كُلَّ عَشِيَّةِ الْخَمِيسِ فَلْيَسْتَحْيِي أَحَدُكُمْ أَنْ تُعْرَضَ عَلَى نَبِيِّهِ الْعَمَلُ الْقَبِيحُ»؛ امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: هر شامگاه پنجشنبه (هر شب جمعه) اعمال بندگان، به پيامبر (صلى الله عليه و آله) عرضه می شود؛ پس هر يک از شما بايد حیا كند از اين كه كار زشت بر پيامبرش عرضه كند.(9) عرضه اعمال بر ائمه معصومین (علیهم السلام) عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ "اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ"‏ قَالَ هُمُ الْأَئِمَّةُ»؛ از امام صادق (علیه السلام) در باره آیه «عمل كنيد؛ زيرا به زودى خداوند و رسول خدا و مؤمنان، عمل شما را مى بينند» پرسیدم، فرمودند مراد از مؤمنان، ائمه هستند.(10) «تُعْرَضُ الْأَعْمَالُ يَوْمَ الْخَمِيسِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ (علیهم السلام)»؛ هر پنجشنبه، اعمال انسان بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) و بر ائمه معصومین (علیهم السلام) عرضه می شود.(11) عرضه اعمال بر امام زنده امام زمان (علیه السلام) در توقیع به شیخ مفید: «لَا يَعْزُبُ‏ عَنَّا شَيْ‏ءٌ مِنْ أَخْبَارِكُمْ»؛ هیچ یک از اخبار شما از دید ما پنهان نمى ‏ماند.(12) هر روز و شب «قُلْتُ لِلرِّضَا (علیه السلام) ادْعُ اللَّهَ لِي وَ لِأَهْلِ بَيْتِي قَالَ أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ فَقَالَ أَ مَا تَقْرَأُ كِتَابَ اللَّهِ‏ "قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏"»؛ راوی می گوید به حضرت رضا (عليه السلام) عرض كردم: براى من و خانواده‌ ام به درگاه خدا دعا بفرما. فرمود: مگر من دعا نمی كنم‌؟! به خدا كه اعمال شما در هر صبح و شام بر من عرضه مى ‌شود. راوی گويد: من اين مطلب را بزرگ شمردم [بر من سنگین آمد]، امام به من فرمود: مگر تو كتاب خداى عز و جل را نمی خوانى كه فرمايد: «بگو (اى محمد) در عمل كوشيد كه خدا و رسولش و مؤمنان كردار شما را می بينند»(13)
پرسمان اعتقادی
هر روز جمعه «يَا عَلِيُّ إِنَّ أَعْمَالَ‏ شِيعَتِكَ‏ تُعْرَضُ‏ عَلَيَّ كُلَّ يَوْمِ جُمُعَةٍ فَأَفْر
سؤال و جواب ممکن است گفته شود عرضه اعمال، با ستارالعیوبی خداوند در تعارض نیست؟ در جواب باید گفت خیر؛ منافاتی بین این دو نیست؛ در این زمینه نکاتی عرض می شود: 1. آگاهی و اطلاع حضرات معصومین (علیهم السلام) از اعمال انسان ها، حقیقتی جدای از علم خداوند به اعمال انسان ها نیست، و در راستای علم الهی است. 2. حضرات معصومین (علیهم السلام) خلیفه خداوند و حجت های الهی در روی زمین هستند، آن ها رابط بین خداوند و بین مردم محسوب هستند؛ آگاهی و اطلاع ایشان از حقایق عالَم و در همین راستا آگاهی ایشان از اعمال بندگان، لازمه این مقام و جایگاه است. 3. حضرات معصومین (علیهم السلام) مظهر اسماء و صفات الهی هستند، یکی از آن اسماء و صفات، ستار بودن است. لذا اطلاع ایشان بر اعمال انسان ها هرگز موجب افشای سر افراد نمی گردد. 4. آگاهی و نظارت حضرات معصومین (علیهم السلام) بر اعمال مردم، همانند نظارت خداوند، در راستای تربیت و رشد بندگان، آثار سازنده فراوانی دارد؛ از جمله این که اطلاع ایشان سبب می شود تا برای افراد دعا کرده و شفاعت نمایند که خداوند آن عمل را بر بنده خود ببخشد و گنهکاران را از ورطه انحراف نجات دهد . 5. ستارالعيوب بودن خداوند، به طور مطلق و بدون حساب و کتاب نیست، یعنی این گونه نیست که در باره همه و در هر حال، ستارالعیوب بودن، اجرا شود، بلکه آشکار شدن عيب برخی از افراد، به خاطر نوع عملکرد اختياری خود آن ها است، مثلا کسی که گناهی را عمدی تکرار می کند و از انجام آن، پروایی ندارد، قرار نیست مشمول ستارالعیوبی قرار گیرد. 6. آن آشکار کردن اسرار و پرده دری که گفته می شود خداوند انجام نمی دهد و ستارالعیوب است، آشکار کردن و مفتضح نمودن انسان های معمولی نزد یکدیگر است؛ نه پیش اولیای الهی و حضرات معصومین (علیهم السلام) که چشم آن ها چشم خدا و نوع نگاهشان نوع نگاه خداست که عیوب را بر ملا نمی کنند بلکه درمان می کنند. نکته: ممکن است برخی از این موارد، هم پوشانی داشته باشد، ولی ذکر آن ها به صورت مجزا، برای تاکید و نیز روشن تر شدن مسئله بوده است. 📚پی نوشت ها: 1. توبه: 9/ 105. 2. نساء: 4/ 41. 3. کلینی، الكافي، محقق/مصحح: غفاری و آخوندی، انتشارات دارالکتب اسلامیه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج 1، ص 219، ح 3. 4. صفار، محمد بن حسن‏، بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم‏، محقق/مصحح: كوچه باغى، محسن بن عباسعلى‏، ناشر: مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏ ـ قم‏، 1404ق‏، چاپ دوم‏، ج ‏1، ص 444؛ ابن بابويه، من لا يحضره الفقيه‏، محقق/مصحح: غفارى، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ـ قم، 1413ق، ‏چاپ دوم‏، ج ‏1، ص 191، ح 582. 5. الکافی، پیشین، ج 1، ص 219، ح 1. 6. قمى، على بن ابراهيم‏، تفسير القمي‏، محقق: موسوى جزايرى، ناشر: دار الكتاب‏- قم‏، ج ‏1، ص 304. 7. ابن بابويه، محمد بن على (صدوق)، فضائل الشيعة، ناشر: أعلمى‏ ـ تهران‏، بى تا، چاپ اول‏، ص 18. 8. ابن بابويه، محمد بن على‏، معاني الأخبار، محقق/مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏ ـ قم‏، 1403ق‏، چاپ اول‏، ص 411. 9. بصائر الدرجات، پیشین، ج ‏1، ص 426، ح 14. 10. الکافی، پیشین، ج 1، ص 219، ح 2. 11. بصائر الدرجات، پیشین، ج ‏1، ص 426، ح 16. 12. مفيد، محمد بن محمد، كتاب المزار- مناسك المزار، محقق/مصحح: ابطحى، محمد باقر، ناشر: كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد- قم‏، 1413ق‏، چاپ اول‏، المقدمة، ص 8؛ طوسی، تهذيب الأحكام، محقق/مصحح: خرسان، ناشر: دار الكتب الإسلاميه‏ ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم‏، مقدمةج ‏1، ص 38. 13. بصائر الدرجات، پیشین، ج ‏1، ص 429، ح 2؛ الکافی، پیشین، ج 1، ص 219، ح 4. 14. بصائر الدرجات، پیشین، ج ‏1، ص 431، ح 11. 15. همان، ج ‏1، ص 429، ح 3. 16. مجلسی، بحار الأنوار، ناشر: دار إحياء التراث العربي‏ ـ بيروت‏، 1403 ق‏، چاپ دوم‏، ج ‏84، ص 37، ح 25. 17. مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الكافي- الأصول و الروضة، محقق/مصحح: شعرانى، ابوالحسن‏، ناشر: المكتبة الإسلامية ـ تهران‏، 1382ق‏، چاپ اول‏، ج ‏5، ص 339. 18. ر.ک: ابن طاووس، على بن موسى، الدروع الواقية، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏ ـ بيروت‏، 1415ق/1995م، چاپ اول‏، ص 268؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 420، پاورقی. 19. الشيخ أحمد آل طوق، رسائل آل طوق القطيفي، الناشر: شركة دار المصطفى (ص) لإحياء التراث، ١٤٢٢ هـ.ق، الطبعة الاولی، ج ۳، صص 127 و 128.
پرسمان اعتقادی
هر روز جمعه «يَا عَلِيُّ إِنَّ أَعْمَالَ‏ شِيعَتِكَ‏ تُعْرَضُ‏ عَلَيَّ كُلَّ يَوْمِ جُمُعَةٍ فَأَفْر
عرضه اعمال در هر روز عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَانٍ قَالَ: «قُلْتُ لِلرِّضَا (عليه السلام) إِنَّ قَوْماً مِنْ مَوَالِيكَ سَأَلُونِي أَنْ تَدْعُوَ اللَّهَ لَهُمْ فَقَالَ وَ اللَّهِ إِنِّي لَتُعْرَضُ عَلَيَ‏ فِي كُلِّ يَوْمٍ أَعْمَالُهُمْ»؛ «عبد اللّه بن ابان» خدمت امام رضا (علیه السلام) عرض كرد: گروهى از دوستان شما از من خواسته اند كه از شما تقاضا كنم برای ایشان دعا كنيد. حضرت فرمودند: به خدا قسم! هر روز اعمال آن ها را بر خدا عرضه مى كنم.(14) روز پنجشنبه عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ قَالَ: «دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) فَقَالَ لِي يَا دَاوُدُ أَعْمَالُكُمْ عُرِضَتْ عَلَيَّ يَوْمَ الْخَمِيسِ فَرَأَيْتُ لَكَ فِيهَا شَيْئاً فَرَّحَنِي وَ ذَلِكَ صِلَتُكَ لِابْنِ عَمِّكَ أَمَا إِنَّهُ سَيُمْحَقُ أَجَلُهُ وَ لَا يَنْقُصُ رِزْقُكَ قَالَ دَاوُدُ كَانَ لِي ابْنُ عَمٍّ نَاصِبٌ كَثِيرُ الْعِيَالِ مُحْتَاجٌ فَلَمَّا خَرَجْتُ إِلَى مَكَّةَ أَمَرْتُ لَهُ بِصِلَةٍ فَلَمَّا دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) أَخْبَرَنِي بِهَذَا»؛ «داود رقی» می گوید: نزد امام صادق (عليه السلام) نشسته بودم كه حضرت بى مقدمه فرمود: اى داوود! روز پنجشنبه اعمال شما به من عرضه شد. در ميان كارهايى كه از تو به رؤيت من رسيد، كمكى بود كه به پسر عمويت، فلانى، كردى و من از اين كار خوشحال شدم. اين صله و كمك تو نابودى عمر او و كوتاه شدن اجلش را سرعت بخشيد. داوود مى گويد: پسر عمويى داشتم كه فردى معاند و دشمن اهل بيت و پليد بود. خبردار شدم كه او و خانواده اش در وضع مالى بدى به سر مى برند. لذا پيش از آن كه راهى مكه شوم، مبلغى خرجى برايش حواله كردم. چون به مدينه رفتم، امام صادق (عليه السلام) مرا از اين كار خبر داد.(15) هر پنجشنبه، اول هر ماه، نیمه شعبان «...فَإِنَّ الْأَعْمَالَ تُعْرَضُ كُلَّ خَمِيسٍ وَ كُلَّ رَأْسِ شَهْرٍ وَ أَعْمَالَ السَّنَةِ تُعْرَضُ فِي النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ فَإِذَا عَوَّدْتَ نَفْسَكَ عَمَلًا فَدُمْ عَلَيْهِ سَنَةً»؛ تمام اعمال در هر پنج شنبه و در اول ماه و اعمال یک سال در نیمه شعبان عرضه می شود. پس اگر می خواهی عملی را به نفست عادت دهی آن را یک سال ادامه بده.(16) نکته: در احادیث، زمان ‌های متفاوتی برای عرضه اعمال ذکر شده است: هر صبح، هر شب، هر دوشنبه و پنجشنبه، شب ‌های جمعه، ابتدای هر ماه، نیمه شعبان و...؛ لذا ممکن است کسی تصور کند بین روایات، تعارض وجود دارد، از اینرو برخی از عالمان دینی، چند وجه بیان کرده اند تا روشن شود که روایات، قابل جمع هستند و تعارضی با هم ندارند: 1. اعمال صبح تا شب، در هر شب عرضه می شود؛ اعمال شب تا صبح، در هر صبح عرضه می شود؛ مجموع اعمال روزهای آغاز هفته تا دوشنبه، در هر دوشنبه عرضه می شود؛ مجموع اعمال هر هفته، در پنجشنبه عرضه می شود؛ مجموع اعمال ماه، در پنجشنبه آخر ماه یا نخستین روز ماه بعد عرضه می شود؛ مجموع اعمال سال، در نیمه شعبان و مجموع اعمال عمر در شب اول قبر بر اهل ‌بیت (علیهم السلام) عرضه می ‌گردد.(17) 2. کیفیت عرضه در زمان‌ های مختلف متفاوت است، در برخی زمان ‌ها به صورت اجمالی عرضه می ‌گردد و در برخی با جزئیات.(18) 3. امامان دارای درجات وجودی متفاوتی بوده و در هر زمان، عرضه بر یکی از این رتبه‌ ها صورت می ‌گیرد.(19)