پرسمان اعتقادی
پس از این که حضرت علی (علیه السلام) به شهادت رسید، امام حسن مجتبی (علیه السلام) در همان شهر کوفه به
در روایات و احادیث مختلفی آمده است که وقتی حضرت مهدی (علیه السلام) ظهور می کند مقر حکومت خود را کوفه قرار می دهد. امام صادق (علیه السلام) به "مفضل" فرمودند: «مرکز حکومت مهدی علیه السلام کوفه، و مرکز قضاوتش مسجد کوفه و مرکز بیت المال و محل تقسیم غنایم مسلمانان، مسجد سهله، و محل خلوت و مناجات هایش تپه های سپید و نورانی نجف اشرف است.»(17)
هم چنین در حدیثی به "ابوبصیر" فرمود:
مسجد "سهله" محل اقامت قائم (علیه السلام) و اهل و عیالش است. مسجد سهله، اقامتگاه حضرت ادریس (علیه السلام) بود. مسجد سهله، اقامتگاه حضرت ابراهیم خلیل الرحمان (علیه السلام) بود. خداوند، پیامبری را مبعوث نکرده، جز این که در مسجد سهله نماز گزارده است.
مسجد سهله، پایگاه حضرت خضر(علیه السلام) است. کسی که در مسجد سهله اقامت کند، همانند کسی است که در خیمه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) اقامت کند. هیچ مرد و زن با ایمانی یافت نمی شود، جز این که دلش به سوی مسجد سهله پر می زند.(18)
هم چنین در بخش دیگری از روایات به موقعیت کوفه پس از ظهور امام زمان (علیه السلام) اشاره شده و این شهر پایتخت امام دوازدهم شیعیان پس از ظهور معرفی شده است.(19)
📚پی نوشت ها:
1. ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بی تا، بیروت، ج 4، ص 310-311
2. ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، 1401ق، بیروت، ج 1، ص 18-19
3. تاریخ یعقوبی، دار صادر بیروت، بی تا، ج 2، ص 159-160
4. ابن قتیبه، همان ج 1، ص 44-46
5. یعقوبی، همان ج 2، ص 214
6. بلاذری، جمل من انساب الاشراف، دارالفکر،1417ق، بیروت، ق، ج 3، ص 41
7. ابوحنیفه دینوری، اخبار الطوال، رضی، 1368ق، قم، ص 154
8. مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، دوم، 1409ق، ج 2، ص 426
9. ابن کثیر، البدایه و النهایه، دارالفکر، 1407ق، بیروت، ج 8، ص 16
10. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، دارالفکر، 1418ق، بیروت، ج 2، ص 419
11. سیوطی، جلال الدین، تاریخ الخلفاء، محقق حمدی الدمرداش، مكتبة نزار مصطفى الباز، 1425ق، ج 1، ص 169-190
12. تاریخ طبری، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم ، بيروت، دار التراث، ط الثانية، 1387ق، ج 7، ص 441
13. طقوش، محمد سهیل، دولت عباسیان، ترجمه: حجت الله جودکی، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1380، ص39
14. همان، ص 57-63
15. همان، ص 148
16. دمشقی قرمانی، احمد بن یوسف، اخبار الدول و اخبار الاول فی التاریخ، محقق، احمد حطیط، عالم الکتاب، بیروت، بیتا، ج 2، ص 211-213
17. مجلسی، بحار الانوار، اسلامیه، تهران، 1363ش، ج 53، ص 11
18. همان، ج 100، ص 436
19. همان، ج 53، ص 11
🔰 @p_eteghadi 🔰
آیا اجنه میتوانند از بدن یک انسان سوء استفاده کنند و به او ضربه وارد کنند؟
پاسخ:
۱- جنیان به عنوان موجودات مختار، هم دارای صنف خوب و هم بد اند.
۲- از آیات قرآن دانسته میشود که شیاطین از جنس جن میباشند.
«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ...»[1]
ترجمه: و [ياد كن] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده كنيد. پس همه سجده كردند، جز ابليس كه از گروه جن بود.
۳- از آیات قرآن استفاده میشود که برخی انسانها –جادوگران- میتوانند از طریق شیاطین –شیاطینی که گفته شد از جنس جن میباشند- به انسانهای دیگر ضربه وارد کنند:
«وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطينُ عَلى مُلْكِ سُلَيْمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ وَ لكِنَّ الشَّياطينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما يُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ ما يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ»[2]
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
آیا اجنه میتوانند از بدن یک انسان سوء استفاده کنند و به او ضربه وارد کنند؟ پاسخ: ۱- جنیان به عن
ترجمه: و [يهوديان] از آنچه شياطين در زمان پادشاهى سليمان [از علم سحر بر مردم مىخواندند] پيروى كردند. و [سليمان دست به سحر نيالود تا كافر شود، بنابراين] سليمان كافر نشد، ولى شياطين كه به مردم سحر مىآموختند، كافر شدند. و [نيز يهوديان] از آنچه بر دو فرشته هاروت و ماروت در شهر بابل نازل شد [پيروى كردند]، و حال آنكه آن دو فرشته به هيچ كس نمىآموختند مگر آنكه مىگفتند: ما فقط مايه آزمايشيم [و علم سحر را براى مبارزه با ساحران و باطل كردن سحرشان به تو تعليم مىدهيم]، پس [با به كار گرفتن آن در مواردى كه ممنوع و حرام است] كافر مشو. اما آنان از آن دو فرشته مطالبى [از سحر] مىآموختند كه با آن ميان مرد و همسرش جدايى مىانداختند؛ در حالى كه آنان به وسيله آن سحر جز بهاذن خدا قدرتآسيب رساندن بهكسى را نداشتند؛ و همواره چيزى را مىآموختند كه به آنان آسيب مىرسانيد و سودى نمىبخشيد؛ و يقيناً [يهود] مىدانستند كه هر كس خريدار سحر باشد، در آخرت هيچ بهرهاى ندارد. و همانا بدچيزى است آنچه خود را به آن فروختند اگر معرفت مىداشتند.
نتیجه:
میتوان گفت اجنهی شرور با داشتن قابلیتهایی متفاوت از انسانها -مثل سرعت انتقال- میتوانند در زندگی انسانها دخل و تصرفاتی داشته باشند.
تبصره:
اگر چه جنیان نسبت به انسانها دارای قابلیتهای اختصاصی اند اما اینچنین نیست که گمان کنیم خداوند سرنوشت ما را به دست آنان داده باشد و ما کاملا مقهور و اسیر اراده آنان در استفاده از این قابلیتها باشیم؛ بلکه اگر خدا بخواهد –بر اساس مصالحی از جمله مصلحت امتحان و یا تنبیه- دست آنان را نسبت به اِعمال قدرت نسبت به ما باز میگذارد.
با دقت در آیه ۱۰۲ بقره (... و ما هم بضارین به من أحد إلا بإذن الله) میفهمیم که آنها هرگز نمیتوانند به کسی ضرر بزنند مگر آن که خدا بخواهد.
یکی از انگیزههای خداوند در این خواستن، تنبیه است؛ زیرا این سنت خداست که آدمهای نادان، تنبیه شوند.
از طرفی، تنبیه شخص نادان صور مختلفی دارد؛ گاهی با تصادف، گاه با دزدیده شدن اموال وی، و گاه با تصرفات جادوگران و باز گذاشتن دست آنان برای ایراد هر گونه خسارت.
اما اینچنین نیست که جادوگر و یا اجنه، هر کار که دلش خواست بلامنازع انجام دهد؛ زیرا همه چیز در عالم دارای حساب و کتاب است. و خداوند فرمود:
«... ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقيم»[3]
ترجمه: هيچ جنبندهاى نيست مگر آنكه زمام اختيارش به دست او است چون سنت او در همه مخلوقات واحد و صراط او مستقيم است.
پرسمان اعتقادی
ترجمه: و [يهوديان] از آنچه شياطين در زمان پادشاهى سليمان [از علم سحر بر مردم مىخواندند] پيروى كردن
پس بهتر است حداقل برای رهایی از تنبیه توسط اجنه و یا جادوگران، رابطه خود را با خدا تقویت کرده، با قرار گرفتن در حصار تقوا، آرامش خود و اطرافیانمان را فراهم کنیم؛ زیرا آیات قرآن ما را به این نکته رهنمون میسازد که جنیان نه تنها وسعت دیدشان محدود است و به عمق عقلها و قلب ها دسترسی ندارند؛ حتی به حریم مادی اولیاء الهی نیز نمیتوانند وارد شوند آنجا که فرمود:
«فَلَمَّا قَضَيْنا عَلَيْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ ما لَبِثُوا فِي الْعَذابِ الْمُهينِ»[4]
بعد از آنكه قضاى مرگ بر او رانديم، كسى جنيان را از مرگ وى خبر نداد، مگر موريانه زمين، كه عصايش را خورد، و او به زمين افتاد، همين كه افتاد جنيان فهميدند: كه اگر از مرگ او خبر مىداشتند (در اين مدت طولانى) در عذابى خوار كننده به سر نمىبردند.
📚منابع
[1]. کهف: ۵۰.
[2]. بقره: ۱۰۲.
[3]. هود: ۵۶.
[4]. سبأ: ۱۴.
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسش:
دو آیه، نقل شده که ناسخ آیه ازدواج موقت هستند و علامه طباطبایی از آن ها جواب داده اند ولی کلام علامه را درست متوجه نشدم. می خواهم جواب علامه را توضیح دهید.
ادعا: نسخ آیه ازدواج موقت، توسط آیه: «و أحلّ لکم ما وراء ذلکم أن تبتغوا بأموالکم محصنین غیر مسافحین»(نساء/24)
جواب علامه: مراد از احصان در (محصنین غیر مسافحین) عفت است نه احصان به معنی همسرداری، چون این کلام بعینه شامل کنیز زرخرید هم می شود. و به فرض که مقصود هم همان همسرداری باشد، تازه می گوییم حکم عدم رجم تخصیصی است که بوسیله روایات (سنت) وارد شده (چون خود حکم رجم هم در قرآن نیست و از روایات استفاده می شود.)
ادعا: نسخ آیه ازدواج موقت، توسط آیه: «حرّمت علیکم أمّهاتکم و بناتکم»(نساء/23)
جواب علامه: امّا ادعای نسخ به آیه تحریم از همه عجیب تر است؛ زیرا اوّلا: هر دو در یک سیاق هستند و ممکن نیست صدر و ذیل یک کلام ناسخ و منسوخ هم باشند. ثانیا: اینکه این آیه به هیچ وجه صریح (حتی ظاهر) در نهی از زوجیّت غیر دائمی نیست بلکه فقط اقسام زنان حرام برای مردان را نام می برد و بعد راه رسیدن به زنان دیگر را با نکاح یا خرید نشان می دهد، و نکاح متعه هم یک نوع نکاح است، پس مباینتی وجودندارد تا نسخ باشد.
👇👇👇👇👇👇👇👇
«وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ كِتابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَريضَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً»
و زنان شوهردار (بر شما حرام است؛) مگر آن ها را كه (از راه اسارت) مالك شده ايد؛ (زيرا اسارت آن ها در حكم طلاق است؛) اين ها احكامى است كه خداوند بر شما مقرّر داشته است. اما زنان ديگر غير از اين ها (كه گفته شد)، براى شما حلال است كه با اموال خود، آنان را اختيار كنيد؛ در حالى كه پاكدامن باشيد و از زنا، خوددارى نماييد. و زنانى را كه متعه [ازدواج موقت] مى كنيد، واجب است مهر آن ها را بپردازيد. و گناهى بر شما نيست در آنچه بعد از تعيين مهر، با يكديگر توافق كرده ايد. (بعداً مى توانيد با توافق، آن را كم يا زياد كنيد.) خداوند، دانا و حكيم است.(1)
مقدمه:
این آیه شریفه، بر جواز ازدواج موقت دلالت است.
روایات بسیاری داریم که اثبات ازدواج موقت را قرآنی و مستند به این آیه می دانند.
عمل مسلمین صدر اسلام، پیامبر(صلی الله علیه و آله)، اهلبیت(علیهم السلام) صحابه پیامبر و...؛ همگی دلیل بر جواز ازدواج موقت است.
بنابر این: در اصل جواز آن شکی نیست.
نکات قابل توجه:
مسأله سر موضوع نسخ این آیه است که باید گفت نسخ باید آن قدر ادله محکم و قوی ای داشته باشد که بتواند در مقابل این استدلال ها(قرآنی، روایی، شواهد تاریخی و...) بایستد و غلبه کند.
ادله استدلالی نسخ، اصلا چنین نیستند؛ حتی در حد قابل توجه هم نیستند و بسیار پراکنده، مضطرب و ضعیف هستند.
روایات مستند در این زمینه نیز هیچگاه اصل ازدواج موقت را نسخ شده نمی دانند بلکه روایات مربوط به خلیفه دوم است که از آن زمان به بعد، بر خلاف قرآن کریم و شواهد تاریخی و روایی، متعه(ازدواج) را ممنوع و حرام اعلام کرده است.
طبق نظر مشهور، هيچ كس جز پيامبر(صلی الله علیه و آله) ـ آن هم در قالب خبر قطعی متواتر ـ حق نسخ احكام را ندارد، و تنها او است كه مى تواند به فرمان خدا پاره اى از احكام را نسخ كند، و بعد از رحلت پيامبر(صلی الله علیه و آله) باب نسخ به كلى مسدود مى شود.
توضیح بیان علامه برای رد نسخ توسط آیه اول:
علامه(ره) می گوید:
اولا احصان در این فقره از آیه، به معنای عفت و عفیف بودن (ناموس خود را حفظ کردن، نقطه مقابل زنا و بی عفتی) است، زیرا "ابتغاء به اموال" در این آیه، اعم است، هم شامل نکاح می شود و هم شامل خریداری کنیز؛ و دلیلی وجود ندارد که آن را مختص به نکاح کرده و به ناچار، احصان را حمل بر احصان تزویج و همسرداری کنیم؛ لذا ایراد بالا وارد نیست.
در ثانی، اگر هم احصان به معنای همسرداری و احصان تزویج باشد، باز هم ایراد بالا وارد نیست، زیرا رجم نشدن در ازدواج موقت، به پشتوانه سنت و روایات معصومین است، یعنی قرآن نسبت به این موضوع ساکت است و به آن ورود نکرده، ولی سنت آمده و حکم آن را بیان کرده و آن را از اجرای رجم و سنگسار، استثناء کرده و تخصیص زده است.
پس این ایراد نمی تواند استدلال به این آیه برای ازدواج موقت را رد کند.(2)
توضیح بیان علامه در رد نسخ توسط آیه دوم:
علامه(ره) می گوید:
وقتی کلامی سیاق واحد و یکسانی دارد، صدر و ذیلش هم با هم هماهنگ است و نمی شود یکی ناسخ (بردارنده و باطل کننده) دیگری باشد. به بیان دیگر؛ لازمه ادعای نسخ، یکسان و واحد نبودن سیاق است، و جایی که وحدت سیاق وجود دارد، ادعای نسخ مردود است.
آیه 23 سوره نساء «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخ...» اصلا ناظر به ممنوعیت ازدواج موقت نیست، بلکه مواردی که ازدواج با آن ها حرام است را بیان می کند.
در ادامه (آیه 24) نیز راه رسیدن به زنان دیگر را نکاح یا خرید می داند و ازدواج موقت هم که یکی از مصادیق نکاح است.
پس بین این دو آیه تباینی وجود ندارد تا موضوع نسخ مطرح شود.(3)
نکته پایانی:
ناسخ، حکم جدید است که می آید حکم سابق و قبلی را بر می دارد. حکم جدید، ناسخ؛ حکم قبلی، منسوخ نامیده می شود.
علی القاعده ناسخ (بردارنده حکم قبلی) بعد از منسوخ (حکم قبلی موقت که الآن برداشته شده) می آید؛ لذا وقتی حکمی هنوز نیامده است، نمی توان قبل از آن را به عنوان ناسخ و بردارنده آن دانست.
لذا نمی توان آیه 23 را ناسخ آیه 24 دانست، کما این که در خود آیه هم نمی توان فقره قبل را ناسخ فقره بعدی دانست.
📚پی نوشت ها:
1. نساء: 4/ 24.
2. ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات: جامعه مدرسین، دفتر انتشارات اسلامی ـ قم، ج 4، ص 438.
3. ر.ک: همان، ج 4، ص 437 و 438.
🔰 @p_eteghadi 🔰
شرح دعای یا من ارجوه ماه رجب را بیان فرمائید و فلسفه حرکت دادن انگشت در پایان دعا و گرفتن محاسن و چانه در دست رات چیست؟
پرسش 1:
شرح دعاي ماه رجب شرح : شرح دعاي «يا من ارجوه »ماه رجب را بيان فرمائيد و فلسفه حرکت دادن انگشت در پايان دعا و گرفتن محاسن و چانه در دست راست چيست؟
🎤پاسخ:
1) در کار هاي عبادي ما دنبال فهميدن وجه و علت نيستيم ،زيرا فهميدن وجه و علت آن ها از درک عقل بالاتر است. در عبادت هم خداوند تعبد و سرسپردگي و عمل بدون چون و چرا مي خواهد .
در عبادات بايد توجه کنيم که خودساخته نباشد . از پيامبر يا امام رسيده باشد. در عبادت ها دقيقا سعي داريم به رفتار عبادي معصومين اقتدا کنيم . اگر آنان در عبادت ها به شکل خاصي عمل مي کرده اند، حتما آن شکل خاص محبوب خدا بوده و حکمت دارد حتي اگر حکمت را متوجه نشويم.
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
پرسمان اعتقادی
شرح دعای یا من ارجوه ماه رجب را بیان فرمائید و فلسفه حرکت دادن انگشت در پایان دعا و گرفتن محاسن و چا
در مورد دعاي " يا من ارجوه لکل خير..." که هم دعاي ارزشمندي است براي هميشه و هر وقت(1) و هم درصبح و شام ماه رجب و بعد از نماز ها وارد شده (2)، آمده که امام وقتي دعا را تا "زدني من سعه فضلک يا کريم" خواند، دست خود را بالا برد و فرمود:"يا ذاالجلال و الاکرام يا ذا النعماء و الجود يا ذاالمن و الطول حرم شيبتي علي النار" بعد دست بر محاسن مبارک گذاشت و برنداشت مگر اينکه پشت دست حضرت از اشک خيس شده بود.(3)
در نقل ديگري دارد که حضرت وقتي دعا را تا "زدني من سعه فضلک يا کريم" خواند،محاسن مبارک را با دست چپ گرفت و با سبابه دست راست حالت پناه بردن را انجام داد و قسمت آخر را خواند"مد يده اليسري فقبض علي لحيته و دعا بهذا الدعاء و هم يلوذ بسبابته اليمني"(4)
با توجه به اين نقل و در اقتداي به امام هنگام خواندن قسمت آخر محاسن خود را با دست چپ گرفته ، با تکان دادن انگشت سبابه دست راست حالت تضرع را نشان داده و با زاري و تضرع آن را مي خوانيم.
اين که حکمت اين کار چيست؟ مانند بسياري از اعمال عبادي و دعاهاي ديگر ما نمي دانيم، ولي چون نقل است که معصوم اين کار را انجام مي داده ، ما هم به پيروي از معصوم اين کار را انجام مي دهيم.
📚پي نوشت ها:
1.بحار الانوار،ج47،ص36.
2.همان،ج95،ص390.
3. همان،ج47،ص36.
4. همان،ج95،ص391.
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅ تمثیل اهل بیت علیهم السلام و شیعیان به ماههای پر برکت سال
----------🌙----------------------
🔹 امام حسن عسکری علیه السلام در تفسیر خود نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
◻️كم من سعيد في شهر شعبان في ذلك، و كم من شقي هنالك، ألا أنبئكم بمثل محمد وآله؟ قالوا: بلى يا رسول الله! قال: محمد في عباد الله كشهر رمضان في الشهور وآل محمد في عباد الله كشهر شعبان في الشهور، وعلي بن أبي طالب عليه السلام في آل محمد صلى الله عليه وآله كأفضل أيام شعبان و لياليه وهو ليلة نصفه ويومه، وسائر المؤمنين في آل محمد كشهر رجب في شهر شعبان، هم درجات عند الله وطبقات فأجدهم في طاعة الله أقربهم شبها بآل محمد .
🔸 چه تعداد افراد زیادی که در ماه #شعبان سعادتمند میشوند و چه تعداد زیادی که در همان ماه شقی و بدبخت میشوند (زیرا که به درستی از این ماه بهره نمیبرند)؛ آیا به شما خبر بدهم به مثال محمد و آل محمد (صلی الله علیهم اجمعین)؟
حاضرین پاسخ دادند: بله یا رسول الله. حضرت فرمودند: مثال محمد (صلی الله علیه و آله) نسبت به بندگان خدا مانند ماه #رمضان است در بین ماهها، و مثال آل محمد مانند ماه #شعبان است و علی بن ابی طالب (علیهما السلام) نسبت به آل محمد مانند افضل و برترین روزها و شبهای شعبان میباشد و بلکه اوست که شب و روز #نیمه_شعبان است. و مقام سایر مومنین در میان آل محمد علیهم السلام همچون ماه #رجب به ماه شعبان است. مومنین درجات و مرتبههایی نزد خداوند دارند، پس هر کس از ایشان در اطاعت از خداوند کوشاتر باشد، به آل محمد (علیهم السلام) شبیهتر است.
📚 تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام، صفحه ۵۸۶، چاپ موسسه الامام المهدی علیه السلام
📚 بحار الانوار، تألیف علامه مجلسی رحمه الله، جلد ۳۷، صفحه ۵۳، چاپ دار احیاء التراث العربی
🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(72).mp3
5.32M
پرسش و پاسخ اعتقادی
🔹حجه الاسلام #محمدی
جلسه 72 - وظیفه والدین در تربیت فرزند
🔰 @p_eteghadi 🔰
آیا خداوند به علت بخشندگی سامری با اینکه مردم را به گوساله پرستی کشاند از مجازاتش صرف نظر کرد؟ عاقبت او چه شد؟
در مورد "سامری" امام صادق (علیه السلام) فرمود: «وی به علت گمراه نمودن مردم و رواج گوساله پرستی بین بنی اسرائیل محکوم به قتل شد اما خداوند به جهت سخاوتش از او گذشت و الا قرار بود حضرت موسی (علیه السلام) او را به سزای عمل خود برساند.»(1)
در قرآن برای او چنین آمده است: «قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ ۖ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ ۖ وَانْظُرْ إِلَىٰ إِلَٰهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا»؛ موسی گفت: از میان ما برو که تو در زندگانی دنیا (به مرضی معذب خواهی شد که همه از تو متنفر شوند و) دایم گویی کسی مرا نزدیک نشود، و (در آخرت) هم وعده گاهی (در دوزخ) داری که با تو تخلف نخواهد شد، و اکنون این خدایت را که بر پرستش و خدمتش ایستادی بنگر که آن را در آتش می سوزانیم و خاکسترش را به آب دریا می دهیم.(2)