eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
4.5هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ 🔸پیامبر (ص): 🔹یک شب نگهبانى در راه خدا برتر است از هزار شبانه روز که شبهایش به عبادت و روزهایش به روزه ‏دارى سپرى شود. (نهج الفصاحة ص ۴۳۹، ح ۱۳۵۵) 🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️سؤال: چرا خداوند تعالی، شیطان را آفرید؟ 👇👇👇👇
✅پاسخ: چنانچه در سؤال قبلی گفته شد، شیطان موجودی از طایفه جن، مکلف و مختار است، پس بنابر آیه 56 سوره ذاریات «وَ ما خَلَقْتُ‏ الْجِنَ‏ وَ الْإِنْسَ‏ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ » خداوند او را، مانند سایر اجنه و انسان‌ها، برای «عبادت» می‌آفریند. حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه خطبه قاصعه، مدت عبادت شیطان را شش هزار سال معرفی می‌کند «وَ كَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ‏ سَنَةٍ»،1 ولی او با این همه عبادت هنگامی که در معرض آزمایش الهی قرار می‌گیرد سربلند و پیروز بیرون نمی‌آید؛ زیرا تکبر درونی‌اش، او را از فرمان الهی و سجده بر آدم ابوالبشر باز می‌دارد ازاین‌روی از درگاه الهی رانده می‌شود. و همین عاملی برای شرارت و دشمنی وی با انسان می‌گردد.2 پس خداوند، موجود شروری به نام شیطان نیافریده است، بلکه خود ابلیس با عصیان پروردگار از مقام ملائکه رانده شد و در زمرۀ اشرار قرار گرفت و از این جهت نیز شیطان نامیده شد.3 از طرفی بنابر آیۀ 42 سورۀ حجر «إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ» شیطان هیچ سلطه‌ای بر بنی آدم ندارد مگر انسان‌هایی که با میل و اختیار خود از وسوسه‌های شیطان پیروی کنند؛ بنابراین شیطان فقط نسبت به انسان‌های گمراهی که در دام او اسیر می‌شوند و از راه مستقیم منحرف می‌گردند شرّ محسوب می‌شود و گرنه افرادی که با کمک نیروی عاقله و هدایت پیامبران و القای فرشتگان در مقابل او ایستادگی کرده و به مخالفت با او می‌پردازند نه تنها وجود شیطان برایشان شرّ نیست، بلکه خیر و مایۀ رشد و تعالی‌شان است؛4 زیرا تکامل و تعالی انسان با انتخاب و اختیار خود او است، اختیار زمانی معنا پیدا می‌کند که انسان بر سر دو راهی خیر و شر قرار گیرد. چنانچه مولوی گفته: در جهان دو بانگ می آید به ضدّ تا کدامین را تو باشی مستعدّ آن یـکی بانـگش شــور اتقیــاء وان دگر بانگش فریب اشقیاء از این‌روی باید موجودات گمراه کننده‌ای همچون ابلیس و جنود او وجود داشته باشند تا مقدمات تکامل اختیاریِ انسان فراهم گردد.5 نتیجه: 1ـ شیطان موجودی مکلّف و مختار است که با اختیار خود به نافرمانی خداوند پرداخت و از رحمت خدا دور شد و گرنه این گونه نیست که حقیقتاً خداوند موجود شروری به نام شیطان آفریده باشد با این هدف که انسان‌ها را به گمراهی کشد، بلکه خداوند همه جن و انس را برای عبادت آفرید و شیطان (ابلیس) نیز که از طایفه جن بود سالها به عبادت خدا پرداخت اما به خاطر تکبر، از تکامل وجودی و تقرب الهی باز ماند. 2ـ شیطان از جهت وجودش منتسب به خدا و خیر است و همچنین از آن جهت که وسیلۀ آزمایش انسان‌ها و تشخیص انسان‌های خوب از بد و تکامل وجودی آنها می‌گردد نیز خیر است، اما برای برخی از انسان‌ها که از وی پیروی می‌کنند و به گمراهی و انحطاط کشیده می‌شوند شر محسوب می‌گردد. منبع: http://www.pasokhbesoalat.ir/ 🔰 @p_eteghadi 🔰
❇️مجموعه ۴ جلدی به قلم محسن عباسی ولدی 📚مجموعه ۴ جلدی وعاشورا، موضوعی است که برای هر زمان و هر مکان و برای هر قشری از اقشار جامعه، همیشه حرف نو و تازه دارد در هر📗 کتابی از مجموعه «حسینیه واژه‌ها» مخاطب با زوایای جدیدی از حادثه کربلا آشنا می‌شود. ویژگی مشترک کتاب‌های این مجموعه، برخوردار بودن از ادبیاتی روان و قابل فهم برای عموم مردم است. 📌 این مجموعه تلاش می‌کند دغدغه اتصال با سبک زندگی را فراموش نکند. ♦️جلد اول:در میان روضه هایت زندگی کردن خوش است ♦️جلد دوم: بگو چگونه دل از حسین کندی (حکایت زینب (ع) بانوی مظلوم مقتدر) ♦️جلد سوم :علی اصغر نبود (شکایت کربلا از زبان رباب) ♦️جلد چهارم:رد نگاهت راه آسمان (دلنوشته های کربلایی)  🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️سؤال: چنين مضموني در حدیثی قدسی آمده است که خداوند فرمودند: اگر کسی مورد خشم من قرار گیرد، اورا لعنت می‌کنم وآثار لعنت تا هفت نسل او را شامل می‌شود. همین طور در سوره زخرف که تاثیر گناه را برنسل انسان بیان می‌کند، آیا این با عدالت خداوند سازگار است که فردی بی‌گناه عقاب شود؟ 👇👇👇👇
✅پاسخ: ابتدا بايد به اين نكته مهم توجه كرد كه تأثیر دو گونه است: تکوینی و تشریعی. پرسش‌گر در سؤال فوق بین تأثیر تکوینی و تشریعی خلط کرده است و گناه اجداد بر نسل انسان را به معنای تأثیر تشریعی دانسته وگناه والدین را سبب عذاب فرزندان تلقی کرده است؛ در حالی که هرگز چنین نیست و هیچ انسانی به دلیل گناه انسان دیگری مؤاخذه و عذاب نمی‌شود؛ بنابراین باید بین تأثیر تکوینی و تشریعی فرق نهاد. الف) تأثیر تکوینی اثر گناهان شخصی و فردی از محدوده وجود شخص گناهکار خارج نمی‌شود و تأثیری در زندگی نسل او یا جامعه نداردُ اما بعضی گناهان اجتماعی، مانندظلم، آثار وضعی و تکوینی دارند؛ یعنی والدین ظالم بعد از مرگ، از دو جهت در رنج و عذاب قرار می‌گیرند: یکی آن که اثر ظلم و گناه او جاری و ماندنی است و خانواده و نوادگان او را در بر می‌گیرد؛ بنابراین والدین هم در ستم کردن به نسل خود شریک جرم محسوب شده، این گناه در کتاب اعمال آنان ثبت می‌شود. دیگر این که محرومیت نسل والدین و ستم بر آنان مایه رنج چنین اجدادی خواهد شد، به عنوان مثال افرادی از کوفه به امام حسین علیه السلام نامه نوشته و ایشان را برای رهبری و زعامت خود دعوت نمودند، اما عهد خود را شکسته و مقابل امام صف آرایی کردند، نتیجه اعمال این افراد تسلط والیان ظالم در شهر کوفه بود که چندین نسل از این افراد را مورد آزار و ظلم قرار دادند؛ بنابراین والدین در ظلمی که به نسل آنان توسط ظالمان شد، مجرم هستند، همچنین به لحاظ عاطفه و احساسی که به نسل خود دارند ناراحت و رنجور خواهند بود، اما به لحاظ تشریعی گناه والدین سبب عذاب اخروی فرزندان نمی‌شود؛ یعنی فرزندان جوابگوی عهدشکنی نسبت به امام معصوم نخواهند بود، نسل چنین کسانی در دنیا باید به وظایف خود، مثل مقابله با ظلم و اصلاح جامعه عمل کند، چنین اعمالی باعث تکامل و تعالی آنان و اجر و پاداش دنیوی و اخروی می‌شود و همچنین در سرای بعد می‌توانند از والدین و اجداد ظالم خود شکایت کرده، حق خود را از آنان مطالبه نماید، خداوند در پاسخ، رنج آنان را با امداد در دنیا و پاداش در آخرت جبران خواهد کرد. ب) تأثیر تشریعی تأثیر تشریعی؛ یعنی خداوند به علت گناه والدین و اجداد، فرزندان و نسل او را در آخرت، عذاب کند که چنین عملی از عدالت و رحمت الهی دور است و هرگز کسی به جای دیگری عذاب نمی‌شود. خداوند در قرآن می‌فرماید: «و لا تَزِرُ وازِرَۀً وِزرَ اُخری؛ هیچ گنهکاری بار گناه دیگری را به دوش نمی-کشد»1.(فاطر/35) تنها زمانی گناه عده‌ای تأثیر تشریعی در سرنوشت دیگران دارد که همه آن افراد، دارای یک تفکر جمعی باشند، به عنوان مثال یک نفر از قوم ثمود، معجزه الهی؛ یعنی ناقه حضرت صالح علیه السلام را کشت، اما عذاب الهی همه قوم کافر ثمود را در برگرفت؛ زیرا همه آنان بر کشتن ناقه، تصمیم گرفتند، ولی در عمل یک نفر این تصمیم جمعی را اجرا کرد. حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه می‌فرماید: «وانما عقر ناقۀ ثمود رجل واحد فعمهم الله بالعذاب لما عموه بالرضا فقال سبحانه: فعقروها فاصبحوا نادمین؛ شتر ماده ثمود را یک نفر دست و پا برید؛ اما عذاب آن، تمام قوم ثمود را گرفت؛ زیرا همگی آن را پسندیدند، خداوند سبحان می‌فرماید: ماده شتر را پی کردند و سرانجام پشیمان شدند»2 (شعراء/157) . پس تأثیر تشریعی به معنای لعن شدن یا مورد عذاب قرار گرفتن با دو شرط تحقق می‌پذیرد: ۱. گناه اجتماعی باشد؛ ۲. رضایت دیگران چه نسل و چه غیر نسل، در حکم شراکت در آن گناه بوده و تصمیم او جزئی از تصمیم جمع باشد، در واقع تک تک آن افراد به گناه خود عقاب می‌شوند که گناهی جمعی و منسوب به همه آنان است.3 نتیجه : 1. تأثیر تکوینی گناه اجداد در نسل انسان به دلیل قانون علت و معلول و ارتباط تنگاتنگ بین اجزاي عالم ماده غیرقابل اجتناب است، اما خداوند با جبران آن در دنیا و آخرت، تأثیرات چنین گناهانی را رفع می‌کند و هرگز به خاطرگناه والدین، فرزند مظلوم را مورد عذاب اخروی قرار نمی‌دهد. 2.تأثیر تشریعی گناه و فراگیر شدن عذاب الهی منحصر به رابطه فرزندی نیست، بلکه نتیجه تفکر و عقیده واحد است؛ به گونه‌اي که راضی بودن به گناهی در حکم شرکت در آن گناه باشد، مانند گناه اجتماعی که عامل گناه جزئی از جمع و تصمیم او نیز جزئی از تصمیم جمع به حساب بیاید. منبع: http://www.pasokhbesoalat.ir/ 🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️سؤال: تفاوت شرک با کفر چیست؟ 👇👇👇👇
✅پاسخ: برای دانستن فرق بین مشرک و کافر ابتدا لازم است، تعاریف هر یک از اینها بیان شود: «كفر» به معناى «پوشاندن و پنهان كردن چيزى» از نظر است1. كفر مقابل ايمان است؛ به معناي انكار آگاهانه حق، توحيد و نفي خالق است.2 به کسانی که حقیقت را می‌فهمند و آن را پنهان می‌کنند، کافر گفته می‌شود.3 در قرآن کلمه «کفر» و مشتقاتش، نظیر: کافر، کافرون، کفار و... بیش از پانصد مرتبه استعمال شده و در همه آن موارد به معنای واحد به کار نرفته است، بلکه معانی و مراتب مختلف دارد، از قبیل انكار مبدأ و معاد، انكار آگاهانه حق، کفران نعمت، ترک دستورات و واجبات، برائت از کافران و ... شرك به معناى «شريك شدن دو فرد يا افرادى در يك عمل يا در يك امرى» است،4 اما در فرهنگ و اصطلاحات دينى، به معناى شريك قرار دادن موجود ديگرى با خداى بزرگ، در يكى از مقامات و شئون مخصوص به آفريننده عالم است.5 پس مشرك به كسى گفته مى شود كه براى خدا (درذات، عبادت، خالقيت، افعال،صفات و ...) شريكى قائل شود،مانند: بت پرستان. آنچه در قرآن بیش از همه مطرح شده شرک در عبادت است؛ زیرا در عصر نزول قرآن، اكثر مردم گرفتار اين نوع از شرك بودند.6 برخی از اقسام شرک مانند شرک در صفات و ریاکاری در اعمال عبادی موجب خروج از اسلام نمی‌شود، اگرچه اعمال را بی‌ارزش می‌نماید. اسلام، هرگونه هواپرستی، جاه‌پرستی، مقام‌پرستی، پول‌پرستی و ... را شرک می‌داند و با آن مبارزه می‌کند.7 پس كفر، اعم از شرك است و شرك به معنی انکار توحید و یکی از مصادیق کفر است.8 كفر معناى وسيع دارد؛ زیرا كافر ممكن است، مشرك باشد (دو خدايى، سه خدايى) ممكن هست اصلاً به خدايى اعتقاد نداشته باشد، مانند ماديين، ملحدان، دهريين و نيز به معناى انكار كننده راه حق و آيين درست است. کفر دارای مراتبی است؛ حداقل کفر عبارت است از انکارآگاهانه توحید یا نبوت یا معاد یا انکار چیزی که بداند از طرف خدا بر پیامبران نازل شده است و بدترین مراتب کفر، انکار عنادآمیز همه این حقایق با علم به صحت آن‌ها و تصمیم بر مبارزه با آن‌ها است.9 شرک نیزکه به معنای شریک گرفتن برای خدا است، همچون کفر معانی و مراتب مختلفی دارد؛ مرتبة قوی و ظاهر آن شامل کسانی است که اعتقاد دارند خدا دو تا یا بیشتر است یا بت‌ها را شفیعان درگاه خدا قرار می‌دهند. درجه بعد، اعتقاد کسانی است که به استقلال اسباب و علل اعتقاد دارند، به عنوان مثال دارو را به طور مستقل شفادهنده می‌دانند و درجه ضعیف‌تر شرک که به جز بندگان مخلص خدا احدی از آن بری نیست؛ عبارت است از غفلت از یاد خداوند متعال و توجه به غیر خدا؛ پس همه اینها شرک است، اما این سبب نمی‌شود که ما کلمه شرک بر همه دارندگان مراتب شرک اطلاق شود.10 نتیجه: كفر، اعم از شرك است و شرك یکی از مصادیق کفر است. منبع: http://www.pasokhbesoalat.ir/ 🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️سؤال: آیا حجاب مانع پیشرفت یک خانم در جامعه می شود؟ 👇👇
✅پاسخ: هر چیزی که چیز دیگر را بپوشاند یا هر مانع و فاصله میان دو یا چند چیز را «حجاب» گویند.1 حجاب، از نظر اصطلاح جدید، پوشش مخصوص زنان است و در اسلام به این معنا است که زنان در معاشرت با مردان مو و بدن خود را بپوشانند و به جلوه‌گری و خودنمایی نپردازند. حجاب به این معنا چندین بار در قرآن آمده است2: یک بار در سوره احزاب آیه 53 خداوند در مورد زنان پیغمبر (صلی‌‎الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) می‌فرماید: «مِنْ وَراءِ حِجابٍ‏...»؛ یعنی چون از زنان پيغمبر متاعى خواستيد از پس پرده بخواهيد. بار دیگر در سوره نور آیه 31، در خصوص پوشيده بودن زن از نامحرم فرموده است: « «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ ابْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ الَّا ما ظَهَرَ مِنْها وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ الَّا...؛ و به زنان مؤمن بگو: ديدگان خويش را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند و دامان خويش را حفظ كنند و زيور خويش را آشكار نكنند، مگر آنچه پيداست و مقنعه‏‌هاى خويش بر گريبانها بيندازند و زيور خويش را آشكار نكنند مگر برای...» و همچنین در سوره احزاب آیه 59 به طور عمومی نیز خداوند می‌فرماید: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ...؛ اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلباب‌ها (روسرى‏‌هاى بلند) خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار براى اينكه (از كنيزان و آلودگان) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است... .» چرا خداوند حجاب را بر خانمها واجب کرده است؟ آیا حجاب مانعی برای پیشرفت خانم در جوامع بشری نیست؟ فلسفه پوشش در اسلام را می‌توان از جنبه‌های گوناگون بررسی کرد و برای تأیید و تأکید بیشتر از مثال‌های نقض کمک گرفت: 1ـ فطری خداوند حکیم، انسان را به گونه‌ای آفریده که میل به برخی امور را به صورت درونی و فطری دارد. این امور فطری، ابزاری برای رسیدن به کمال حقیقی و سعادت واقعی وی هستند.3 میل به پوشش و حجاب نیز یکی از امور فطری است که نه تنها بانوان بلکه آقایان نیز از آن برخوردارند، اما از آنجایی که ویژگی های جسمی این دو صنف از انسان(مذکر و مؤنث) با یکدیگر متفاوت است4 این میل فطری در خانمها نسبت به آقایان شدیدتر بوده و اسلام نیز به مقتضای فطرت بانوان، محدودۀ پوشش و حجاب را برای آنها بیشتر از آقایان مشخص کرده است تا بدین وسیله راه پیشرفت و ترقی برای شان فراهم شود. عوامل متعددی موجب خاموش شدن ندای فطرت و غفلت از آن می‌گردد، میل به پوشش، ثمرۀ حیا است؛ حیایی که در روایات اسلامی همراه و قرین عقل قرار داده شده است5؛ بنابراین اگر به هر دلیلی نور عقل کمرنگ گردد6 و شهوت غالب شود بی حیایی و به دنبال آن بی عفتی بروز می‌کند. عفت، حالتی درونی است که مانع غلبۀ شهوت بر انسان می‌شود7 و زمینۀ گرایش به پوشش و حجاب را فراهم می‌سازد. از نظر اسلام، حجاب هم شامل پوشش ظاهری و هم تقوا و عفاف درونی است.8 عفاف از فطرت سرچشمه می‌گیرد و بهترین عامل برای کنترل اعمال و رفتار است9 و مصادیق مختلفی از جمله عفت در کلام، عفت در نگاه، عفت در راه رفتن، عفت در پوشش ظاهری و ... را شامل می‌شود. رابطه میان عفاف و حجاب را می‌توان بدین گونه ترسیم کرد که هر عفافی حجاب است، ولی هر حجابی عفاف نیست، پس اگر کسی با داشتن پوشش ظاهری به تبَرّج و خودنمایی بپردازد، حکم حجاب را رعایت نکرده است. داستان رانده شدن آدم ابوالبشر و همسرش حوا (علیهماالسلام) به خوبی فطری بودن حجاب را نشان می‌دهد؛ زیرا هنگامی که آنها از میوۀ ممنوعه خوردند و به عریان بودن خود پی بردند به دنبال چیزی می‌گشتند که خود را با آن بپوشانند10 و همچنین تمام امت های قبل از اسلام، مانند زرتشتیان، براهمه، بودائیان، یهودیان، مسیحیان و اعراب به مسأله پوشش خصوصا برای زنان توجه ویژه داشتند.11 2ـ روانى اگر میان زن و مرد حریمی نبوده به نحوی که دارای آزادی و معاشرت های بی بند و بار باشند، هيجان‌ها و التهاب‌هاى جنسى شان زیاد می‌شود وبه دلیل اینکه غريزه جنسى، غريزه‌‏اى نيرومند، عميق و دريا صفت است، هر چه بيشتر اطاعت شود، سركش‌‏تر مى‏‌شود، همچون آتش كه هر چه بيشتر به آن هيزم دهند، شعله‏‌ورتر مى‌‏گردد12. 👇👇
اسلام به قدرت عجیب اين غريزه آتشين توجه كامل كرده و تدابير لازم را براى تعديل آن انديشيده است. از طرفى به زنان و مردان دستور مى‌‏دهد كه در معاشرت‌ها از نگاه و چشم‏‌چرانى بپرهيزند13؛ زیرا نگاه، اولين قدم به سوى اين ورطه هولناك است و بعد بخصوص به زنان دستور مى‏‌دهد كه بدن، زينت‌ها و زيبايي‌هاى خود را از مردان بيگانه بپوشند و در اجتماع به جلوه‌‏گرى و دلربايى نپردازند14 تا باب استفاده جنسى در اجتماع و خارج از خانواده بسته بماند؛ زیرا اگر اين باب باز شود، به علت نامحدود بودن تقاضا و انجام ناشدنى بودن آن، منجر به احساس محروميت و شكست و اختلالات روحى و بيماريهاى روانى مى‏‌گردد.15 3ـ خانوادگى: تحکیم پیوند خانواده و صمیمیت بین زن و شوهر در صورتی با موفقیت انجام می‌شود که لذت‌جویی و بهره برداری جنسی در محیط خانواده باشد؛ بدین منظور حجاب و پوشش در خارج از خانه برای جلوگیری از کامجویی نامحرمان واجب است.16 4ـ اجتماعى: اگر خواسته‌های جنسى از محيط خانه به اجتماع کشانده شود، نيروى كار و فعاليت را ضعيف مى‏‌كند. جامعه‌‏اى كه محيط كارى‌اش به لذت‌‏جويي‌هاى شهوانى آلوده باشد و زنان با آرايش‌هاى مهيّج و محرّك، به جلوه‌گری مقابل همکاران آقا بپردازند، افراد بيش از آنكه به فكر كار و وظيفه باشند، در فكرهاى ديگر خواهند بود.17 5ـ ارزشى و احترام زن: دین مبین اسلام به ارزش و احترام زن در اجتماع اهمیت داده و با قرار دادن پوشش و ايجاد حريم براى زن شأنیت انسانی وی را حفظ کرده است تابدین وسیله، کالا و ابزاری براى خوشگذرانی هوسبازان نباشد18 و از مزاحمت افراد سبک سر در أمان بماند. زن هر اندازه متين‌‏تر، باوقارتر و عفيف‌تر حركت كند و از خودنمايى و خودآرايى در اجتماع بپرهيزد، بر احترامش افزوده مى‌‏گردد 19و اگر توجهی هم به آنها باشد، احترام نیست، بلکه سوء استفاده و بهره برداری غیرمستقیم است. 6ـ عبادی هرگاه انسان به عبودیت و بندگی خود واقف باشد با جان و دل و بدون چون و چرا به فرامین معبود خود عمل می‌کند. حجاب از فرامین الهی است که حق الله محسوب می‌شود نه حق زن و یا شوهرش یا سایر اعضای خانواده که رضایت آنها مجوزی برای بی‌حجابی باشد. آیه الله جوادی آملی در این باره می‌فرماید:«حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه ويژه برادر و فرزندانش مي‏باشد، همه اينها اگر رضايت بدهند قرآن راضي نخواهد بود، چون حرمت زن و حيثيت زن به عنوان حق ‏اللَّه مطرح است و خداي سبحان زن را با سرمايه عاطفه آفريد كه معلّم رقّت باشد و پيام عاطفه بياورد، اگر جامعه‏‌اي اين درس رقّت و عاطفه را ترك نمودند و به دنبال غريزه و شهوت رفتند به همان فسادي مبتلا مي‏‌شوند كه در غرب ظهور كرده است».20 نتیجه: با توجه به پاسخ‌های فوق روشن می‌گردد: 1. حجاب و پوشش برای زن نه تنها هیچ مانعیتی برای فعالیت های اجتماعی او ندارد بلکه موجب حفظ شخصیت انسانی اش می‌گردد. 2. روی آوردن به پوشش و لباس، امری درونی و فطری انسان است، رعایت آن موجب سلامت، نشاط و پویایی جامعه و استحکام خانواده می‌شود. برای اطلاعات بیشتر به منابع زیر رجوع شود: 1. شهريار تهرانى؛ آيا حجاب ضرورت دارد؟، 2. محسن قرائتى و محمد محمدى‏اشتهاردى؛ پوشش زن در اسلام، 3. مهدى مهريزى؛ حجاب، 4. على محمدى آشنايى؛ حجاب در اديان الهى، 5. محمدرضا اكبرى؛ حجاب در عصر ما، 6. مقالات كنگره اسلام و زن؛ حجاب و آزادى، 7. محمد مهدى شمس‏الدين؛ حدود پوشش و نگاه در اسلام، 8. رسول جعفريان؛ رسائل حجابيه، 9. مرتضى مطهرى، مسئله حجاب. منبع: http://www.pasokhbesoalat.ir/ 🔰 @p_eteghadi 🔰