eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.3هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
4.4هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 ثعلبه به کجا رسید! ✍ یک فردی بود به نام ثعلبه بن حاطب. فقیر بود. دائم می‌آمد خدمت پیامبر اکرم (ص) و می‌گفت آقا دعا کن خداوند به من مال فراوانی بدهد. پیامبر هم می‌فرمود: ثعلبه، همین مقدار کم اگر همراه با شکر باشد، بهتر است از مال زیادی که نتوانی حقش را ادا کنی. ثعلبه دست بردار نبود. گفت: آقا دعا کن. پیامبر دعا کرد. چیزی نگذشت که اتفاقا ارث خوبی به او رسید و ثعلبه دارای گوسفندان زیادی شد، به طوری که دیگر نمی‌توانست آنها را در مدینه نگه‌داری کند. ناچار به آبادی های اطراف مدینه روی آورد و آنچنان مشغول شد که دیگر به نماز جماعت و حتی جمعه هم نمی‌رسید. پس از مدتی پیامبر خدا (ص) مامور جمع آوری زکات را نزد او فرستاد تا زکات اموال را از او بگیرند. اما وقتی مامور پیامبر به او، دستور زکات را یادآور شد، گفت: عجب! زکات دیگر چیست؟ مگر ما یهودی هستیم که جزیه بدهیم. بروید از این خبرها نیست! وقتی به پیامبر گفتند، حضرت فرمود: وای بر ثعلبه، وای بر ثعلبه! و آیات ۷۵ و ۷۶ سوره توبه نازل شد: «و از آنان کسانی‌اند که با خدا عهد کرده‌اند که اگر از کرم خویش به ما عطا کند، صدقه خواهیم داد و از شایستگان خواهیم شد. چون از فضل خویش به آنان بخشید، بدان بخل ورزیدند و به حال اعتراض روی برتافتند.» 📚 کتاب قیامت و حشر 🔰 @p_eteghadi 🔰
✨﷽✨ 🌼اگر زمان ظهور امام زمـان مشخص است، تقاضای تعجیل فرج چه معنی ای دارد؟ ✍ پاسخ: زمان ظهور امام زمان نزد خداوند مشخص است،اما نزد دیگران مشخص نمی‌باشد. امام صادق: هر کسی برای ظهور امام قائم، زمانی را تعیین کند، او را تکذیب کنید.۱ در علم الهی گرچه همه‌ی مقدرات مشخص است، اما مشخص شدن مقدرات بر اساس اسباب و علل های آن‌ها است.یکی از آن‌ها، علل و اسباب های معنوی، دعا است که سبب شکل گیری بسیاری از مقدرات میشود. چنان که خداوند فرموده است: اگر حضرت یونس اهل تسبیح و راز و نیاز با خدا نبود، تا روز قیامت او را در شکم ماهی نگاه می‌داشتم.۲ 🔺 علاوه بر اینکه علم خداوند به زمان ظهور به معنای نفی اسباب و علل ظهور نیست، بلکه، علم خداوند به زمان ظهور همراه با علل و اسباب آن از جمله دعا تعلق گرفته است و دعا، نقش بسزائی در تغییر مقدرات الهی دارد. 📚 ۱-صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ص۵۷۳. ۲-سوره‌ی صافات، آیه‌۱۴۶ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌ 🔰 @p_eteghadi 🔰
‼️ 🗣📜احنف بن قیس نقل می کند: 🍽روزی به دربار معاویه رفتم و دیدم طعام‌های مختلفی برای او آوردند که حتی نام برخی را نمی‌دانستم. پرسیدم: این چه طعامی است؟ معاویه جواب داد: مرغابی است ، که شکم آن‌را با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و نِیشکر در آن ریخته‌‏اند. بی اختیار گریه‏‌ام گرفت. معاویه با شگفتی پرسید: علّت گریه‏‌ات چیست؟ 📜گفتم: ❤️🔻به یاد علی بن ابیطالب افتادم. روزی در خانه او میهمان بودم. آنگاه سفره‌‏ای مُهر و موم شده آوردند. از علی( علیه السلام )پرسیدم: در این سفره چیست؟ پاسخ داد: ❤️نان جو گفتم: شما اهل سخاوت می‏‌باشید، پس چرا غذای خود را پنهان می‏‌کنید؟ ❤️علی علیه السلام فرمود: این کار از روی خساست نیست، 💎بلکه می‏ترسم🌹حسن و🌹حسین‏، نان‌ مرا با روغن زیتون یا روغن حیوانی، نرم و خوش طعم کنند. گفتم: 😳❗️مگر این کار حرام است؟ ❤️علی علیه السلام فرمود: 🔻نه، بلکه بر حاکم امت اسلام لازم است در طعام خوردن، مانند فقیرترین مردم باشد تا فقر مردم، باعث کافر شدن آنها نگرد د و هر وقت که فقر به مردم فشار آورد بگویند: 🔻❗️بر ما چه باک، سفره امیرالمؤمنین نیز مانند ماست. معاویه گفت: 🔻ای احنف! مردی را یاد کردی که فضیلت او را نمی‌توان انکار کرد. 📚الفصول العلیه ، صفحه ۵۱ 📚ینابیع الموده ، صفحه ۱۷۲ 📚اصل الشّیعه و اصُولُها ، صفحه ۶۵ 🔶🔸راه های گناه نکردن 🔸🔶 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠حدیث حضرت امام على عليه السلام: اِسمَعوا النَّصيحَةَ مِمَّن أهداها إلَيكُم، و اعقِلوها على أنفُسِكُم نصيحت را از كسى كه آن را به شما هديه مى كند بشنويد و آن را با جان و دل بپذيريد غررالحكم حدیث2494 🔰 @p_eteghadi 🔰
✅توصیه امام علی (ع) نسبت به صبر دربرابر حرف مردم 🍂حضرت امیر علیه‌السلام بعد از توصیه فرزند خود به بی‌اعتنایی نسبت به حرف مردم، می‌فرماید: 🍂تو چه توقعی از مردم داری؟! مردم این‌گونه‌اند که؛ 🍃اگر تو انسان عالمی باشی، به تو حسد می‌برند و برای این‌که تو را از چشم دیگران بیاندازند، درصدد عیب‌جویی و خرده‌گیری از تو برمی‌آیند. 🍃 اگر مطلبی را ندانی و بخواهی از دیگران استفاده کنی، همّت ندارند که تو را راهنمایی و ارشاد کنند. 🍃 اگر به دنبال دقایق و ظرایف علمی باشی، طعنه می‌زنند که آدم بیکاری است که در پی چنین مسایلی است؛ 🍃 اگر طلب علم را رها کنی،‌ تو را کودن و کم‌استعداد می‌خوانند. 🍃 اگر نسبت به انجام عبادات اهتمام داشته باشی، می‌گویند: این، آدمِ ظاهرساز و ریاکاری است. 🍃اگر سکوت پیشه کنی، می‌گویند: لال است؛ 🍃 و اگر صحبت کنی، می‌گویند: چه قدر پرحرف است. 🍃 اگر پول خرج کنی، می‌گویند: آدم ولخرجی است، 🍃 اگر اقتصاد داشته باشی، تو را بخیل می‌نامند. 🍃 اگر به پول‌شان نیاز داشته باشی و از آنها درخواست کمک کنی، رابطه‌شان را با تو قطع می‌کنند؛ 🍃 اگر نسبت به آنها بی‌اعتنا باشی، حتی ممکن است تو را کافر و خارج از دین معرفی کنند! آری مردم این‌چنین‌اند. 📚 بحارالانوار 🔰 @p_eteghadi 🔰 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌
📚 مقام غلام با معرفت امام سجاد علیه السلام 👇👇👇
از سعید بن مسیب روایت شده که گفت: قحطى عمومى مردم را فرا گرفت، من چشم خود را گشودم، غلام سیاهى را بالاى تپه‌اى تنها دیدم، به طرف او روان شدم، دیدم لب‌هاى خود را حرکت می‌دهد، هنوز دعاى او تمام نشده بود که ابرى آمد، وقتی آن ابر را دید خوشحال شد و برگشت، به قدرى باران آمد که ما گمان کردیم غرق خواهیم شد. من به دنبال آن غلام رفتم تا این‌که دیدم داخل خانه امام سجاد(علیه السلام) شد. من نیز بعد از او داخل خانه آن‌حضرت شدم، و گفتم: اى آقاى من! در خانه شما غلام سیاهى است که به من تفضّل نما و او را به من بفروش؟ آن‌حضرت فرمود: «اى سعید! چرا آن غلام به تو بخشیده نشود؟»، پس به سرپرست غلامان خود دستور داد تا همه غلام‌هایى را که در خانه آن‌حضرت بودند به من بدهند، او غلامان را حاضر ساخت، ولى من آن غلام را در بین آنان ندیدم، گفتم: غلام سیاهی که من می‌خواهم در میان آنان نیست! سرپرست غلامان گفت: غیر از فلان غلام که نگهبان است کسى نیست، گفتم: او را بیاور! چون او را آورد دیدم همان غلامی است که من می‌خواستم. به امام گفتم: این همان غلامی است که من می‌خواهم. امام(علیه السلام) فرمود: «اى غلام! سعید، مالک تو شد، با او برو» غلام به من گفت: چه باعث شد که تو بین من و مولاى من جدایى انداختى؟! گفتم: آن معجزه‌اى که من بالاى تپه از تو دیدم. ناگاه آن غلام دست خود را با تضرّع و زارى به طرف آسمان بلند کرد و گفت: اى خدا! اگر ما بین من و تو رازى بوده که آن‌را فاش کردى الآن مرا قبض روح کن. امام سجاد(علیه السلام) و حاضران در مجلس گریستند، من هم با چشم اشکبار خارج شدم، همین‌که به منزل خود رسیدم پیغام‌رسان امام نزد من آمد و گفت: اگر می‌خواهى در تشییع جنازه آن غلام شرکت کنی بیا... 📚 اثبات الوصیة مسعودى، ص 175، انصاریان، قم، 1384 ش، 1426ق. 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️شکستن درِ خونه‌ی خدا ...! 🎙 وقتی میمیریم، ما را به اسم صدا نمیکنند و درباره ما میگویند: جسد کجاست ؟ و بعد از غسل دادن میگویند :جنازه کجاست ؟ وبعد از خاک سپاری میگویند: قبر میت کجاست ؟ همه لقب ها و پست هایی که در دنیا داشتیم بعد از مرگ فراموش ميشه مدير ، مهندس ، مسؤول ، دکتر، بازرس... پس فروتن و متواضع باشیم... نه مغرور و متكبر... پس به چی مینازید؟!! عارفی گفت : آنچه ازسر گذشت ؛ شد سرگذشت! حیف بی دقت گذشت؛ اما گذشت! تاکه خواستیم یک «دوروزی» فکرکنیم! بردرخانه نوشتند؛ درگذشت..‌ 🔰 @p_eteghadi 🔰
💎آيا علاقه به دنيا مذموم است؟ 👇👇👇
منطق قرآن‏ آن چيزى كه از قرآن كريم استفاده مى‏شود اين نيست كه اساساً علاقه و محبت به كائنات بد است، و راه چاره هم اين تعيين نشده كه علايق و محبتها را بايد سركوب‏كرد. آن مطلب، مطلب ديگرى است و راه چاره هم غير اين است. آنچه قرآن آن را مذموم مى‏شمارد علاقه به معنى بسته بودن و دلخوش بودن و قانع بودن و رضايت دادن به امور مادى دنيوى است. قرآن مى‏فرمايد: الْمالُ وَ الْبَنونَ زينَةُ الْحَيوةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ امَلًا «كهف 46». يعنى ثروت و فرزندان مايه رونق زندگى همين دنياست و اما اعمال صالح كه باقى مى‏مانند از نظر پاداش الهى و از نظر اينكه انسان آنها را هدف و ايده آل قرار دهد بهترند. پس سخن در هدف و ايده آل و كمال مطلوب است. قرآن كريم اهل دنيا را اين‏طور وصف مى‏كند: الَّذينَ لايَرجونَ لِقاءَنا وَ رَضوا بِالْحيوةِ الدُّنْيا وَ اطْمَا نّوا بِها وَ الَّذينَ هُمْ عَنْ اياتِنا غافِلونَ‏ «يونس 7». آنهايى كه اميدوار به ملاقات ما نيستند و رضايت داده‏ اند به زندگى دنيا و به آن آرام گرفته‏ اند و آنها كه از آيات ما غافلند. در اين آيه سخن از مذموم بودن و رضايت دادن و قانع شدن و آرام گرفتن به ماديات است. اين، وصف اهل دنياست به معناى مذموم آن. يا مى‏فرمايد: فَاعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلّى‏ عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ يُرِدْ الَّا الْحَيوةَ الدُّنْيا. ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ‏ «نجم 29 و 30». يعنى رو بگردان از آنها كه به قرآن پشت كرده‏ اند و جز زندگى دنيا نمى‏خواهند و حد علمى و سطح فكرى آنها همين قدر است. باز هم سخن درباره افرادى است كه جز دنيا هدف و مطلوبى ندارند و سطح فكرشان از ماديات بالاتر نيست. يا مى‏فرمايد: ارَضيتُمْ بِالْحَيوةِ الدُّنْيا مِنَ الْاخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَيوةِ الدُّنْيا فِى الْاخِرَةِ الّا قَليلٌ‏ «توبه 38». آيا به دنيا به عوض آخرت رضايت داده‏ ايد؟ دنيا نسبت به آخرت جز اندكى نيست. همه اينها انتقاد از دلخوشى و رضايت و قناعت به علايق دنيوى است. 🔰 @p_eteghadi 🔰 ‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 ماجرای شهید ابراهیم هادی و دختر جوان ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ استاد مسعود عالی 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔴 سید بحرالعلوم می‌شناخت... ✍ یکی از شاگردان علامه سید مهدی بحرالعلوم خیلی گریه می‌کرد. از او پرسیدند: چرا اینطور بی‌تابی می‌کنی؟ گفت: هنگام درس بر سر اسم یکی از راویان به نام "احمد بن محمد" به استاد اشکال کردم. گفتم: اسم او "محمد بن احمد" است. استاد فرمود: خیر آقا "احمد بن محمد" است. او را می‌شناسم، پدر و جد او را هم می‌شناسم. همه کسانی که در این مجلس هستند را هم می‌شناسم که چه کسی اهل بهشت و چه کسی اهل عذاب است. و در همین حال با چشم به من نگاه کردند که بسیار می‌ترسم من اهل عذاب باشم. 📚 کتاب بهشت و جهنم، استاد عالی 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
" امام صادق علیه السلام :  مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ وَ لَمْ يخْضَعْ لِلَّهِ وَ لَمْ يرِقَّ قَلْبُهُ وَ لَا يكتَسِي حُزْناً وَ وَجَلًا فِي سَرِّهِ فَقَدِ اسْتَهَانَ بِعِظَمِ شَأْنِ اللَّهِ تَعَالَى وَ خَسِرَ خُسْرَاناً مُبِيناً  کسی که قرآن بخواند و برای خدا خضوع نکند و دلش نرم نشود و حزن و ترس در پنهان او را فرا نگيرد شأن عظيم خداوند را كوچك شمرده و گرفتار زيان آشكار گرديده  مستدرك‏الوسائل، ج4، ص240. 🔰 @p_eteghadi 🔰
نظر اشخاصي چون علاّمه حسن زاده، علاّمه جوادي آملي، آقا سيّد جلال آشتياني، در مورد جناب مولوي چيست؟ آيا مسلك او را تأييد مي‌كنند؟ 👇👇👇👇
پاسخ: تاريخ، برترين گواه و شاهد گفتارهاي ناروا و ناگواري‌ها و نابخردي‌ها و طعنه‌هاي كساني است كه به نام دفاع از دين، و احقاق كلمة حق، به توهين و جسارت به عرفا و حكما ـ و در يك كلام متألهين ـ پرداخته‌اند. عدم درك معارف قدسي و سخنان انديشمندانه و عميق عرفا ـ ولو به دليل سطحي نگري ـ توسط اين جماعت، باعث شده تا پندار بي‌ديني و لامذهبي آنان را، سرمنشأ اوهام خويش سازند و بدين واسطه، در گفتار و نوشتار خويش به جسارت‌هاي واهي و نقدها و شكايت‌هاي توخالي بپردازند. عرفا در اين ميان تنها به اين مي‌انديشيدند كه معارف ـ هر چند به زبان خاصّي است كه دست نااهلان از آن كوتاه بوده و به گمراهي بي‌خبران نيانجامد ـ حفظ شود و به مثابه ميراثي گرانبها، براي آيندگان باقي بماند. بنابراين هرگز درصدد ذم ديگران، حتّي مذمت كنندگان برنمي‌آمدند و با وجود مذمت، همچنان كتب و اشعار خويش را براي طالبين به يادگار گذاردند. بگذاريد زبان دركشيم و سخن فروگذاريم كه خود مصداقي براي طعنه به نااهلان نباشد. ولي به هر حال بايد در اين زمينه و تمام زمينه‌ها از ملاك استوار مولي الموحدين علي ـ عليه السّلام ـ استفاده نمود كه فرموده‌اند: «إعرف الحقَّ تَعرفْ أهلَه»(1) حق را بشناس، اهل حق را خواهي شناخت. آري حق‌شناسي، بهترين معرِّف اهل آن مي‌باشد و به جاي ناگفتني‌هاي خام و ناپختگي‌هاي بي‌دوام كه كاملترين نمونة جزمگرائي مي‌باشد، به حق شناسي بپردازيم و ملاك ناكارآمد شخصيّت محوري را رها كنيم. ناگفته پيدا است كه حق، مكتب الهي و و قرآن و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ مي‌باشد. ولذا علومي كه خود اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ مروّج و مشوّق آنها بودند، كاملاً تأييد شده و دنبال كردني است و علومي كه در جهت فهم بيش از پيش قرآن و سنّت، مفيد فايده است، قابل پي‌گيري مي‌باشد. از قبيل منطق، فلسفه، عرفان و هرگونه مخالفت، مخالفت با حق تلقّي مي‌شود و به معني جلوگيري از فهم بيشتر و توقّف و اكتفاء به آنچه گذشتگان فهميده‌اند، مي‌باشد. هم‌چنين بديهي است كه غير از ائمة معصومين ـ عليهم السّلام ـ و انبياء الهي، صاحب عصمتي وجود ندارد، و عدم عصمت، احتمال وجود خطا در كردار و تفكّرات و نظريه‌ها و مشي شخص را نيز در پي دارد. بنابراين در هر دانشي اعم از فقه و فلسفه و عرفان، ملاك قرآن و سنّت را به آنها عرضه مي‌كنيم. (البتّه توسط محقّقين آشنا به زبان خاص و اصطلاحات و مسائل آن علم) و تا جايي كه تناقض و تعاندي در كار نبود، پذيرا مي‌شويم و الاّ از تعبد و عمل نسبت به آن قسمت خاص كه با كتاب و سنّت منافات دارد، دست برمي‌داريم و بديهي است كه هرگز به خاطر يك يا چند يا چندين اشتباه، شخصي را متّهم نمي‌كنيم. زيرا اگر چنين كنيم به مغالطة «تعميم شتابزده»(2)! جامة عمل پوشانده ايم و روشنتر اينكه به واسطة اشتباه شخص عالم، هرگز به بنيان علم، حمله نمي‌كنيم و به ناسزا گفتن و ناروا بستن نمي‌پردازيم. چرا كه لازمة اين عملكرد آن است كه با تمام علوم و علماء در بيفتيم و پرچم مخالفت با آنها را برافرازيم. زيرا تمام علوم داراي نقص‌هايي بوده و هست و هيچ عالمي مدّعي تكامل حقيقي علم خاصّي نشده است. پس نه علم را رها مي‌كنيم و نه علماء را. در مورد «مولوي» هم، غالباً دانشمنداني كه از علومي چون فلسفه و عرفان، روي گردان نمي‌باشند، نظر منفي نداشته و ندارند، بلكه به ستايش او مي‌پردازند. تنها برخي كه با اصطلاحات و مسائل خاص آن علوم آشنا نباشند، به مخالفت با بزرگاني چون سنائي، مولوي و ... پرداخته‌اند. به هر حال علاّمه حسن زاده و آيت الله جوادي آملي و مرحوم آيت الله سيّد جلال الدين آشتياني، رَفَع اللهُ مقامه العالي با عبارتي چون «عارف رومي»(3) «ملاي رومي» و ... از او ياد مي‌كنند و در آثارشان بارها از وي به بزرگي ياد كرده‌اند كه نمونه‌هايي را يادآور مي‌شويم. علاّمه حسن زاده، در جاي جاي كتب و رسالات منتشر شده‌ از ايشان، از مولوي با عنوان «عارف رومي»(4) ياد مي‌كنند و در پاسخ به سؤال «لطفاً بفرماييد نظرتان در مورد مشاهير شعر و ادب‌، مثل مولانا، حافظ، سنائي، و ديگران چيست؟» فرموده‌اند: «اين آقايان همه از مفاخر عالم علم و ادبيّات و فرهنگ و شعر و شاعري هستند و آنها بزرگاني هستند كه نوعاً معارف قرآني و مضامين عرفاني و نكات و مدارج انساني را در سير و سلوك، اعتلا و ارتقاي انسان به نظم درآورده‌اند»(5) و همچنين تأكيد مي‌كنند كه امثال حافظ و مولوي، عالم به تمام علوم از قبيل فقه، اصول، حديث، فلسفه بودند. ولي بعدها بيشتر در جنبة شعر شهرت پيدا كردند.(6) همچنين مرحوم استاد سيّد جلال الدين آشتياني نوّر الله مضجعه الشريف، گاهي از وي به «عارف و كاشف و محقّق متبحّر مولانا جلال الدين رومي»(7)و گاهي به «شيخ عارف كامل، مولانا جلال الدين رومي» (8) 👇👇
تعبير مي‌كند و چنين او را مي‌ستايد و گاهي از لحاظ علمي نيز او را ستايش مي‌كند و مي‌فرمايد:«شيخ عارف، مولانا جلال الدين رومي، به همين معنامسئله‌اي عرفاني) در كتاب خود تصريح كرده است و الحق در بيان اين حقيقت، قيامت كرده است».(9) استاد جوادي آملي نيز مي‌فرمايند: «ممكن است فردي دربارة معرفت ديني و يا عرفاني برخي از مشاهير اين علوم، اظهار نظر كرده و با مشاهدة اشعار و آثار فردي، همچون ملاّي رومي اين گونه حكم كند كه معرفت او معرفتي اشعري ـ افلاطوني است ... علّت اين قضا و داوري ناصواب، ناآگاهي نسبت به مفاهيم و معاني بلندي است كه ملاّي رومي در مثنوي و ديگر آثار خود، اظهار نظر مي‌كند. عارف بزرگواري چون ملاّي رومي از شاگردان بنام شمس تبريزي است و شمس تبريزي از معاصران شارح فصوص، مرحوم محقّق ملاّ عبد الرزاق كاشاني است و آنها هر دو از بزرگاني هستند كه از طريق صدر الدين قونوي از تعليمات ابن عربي بهره برده‌اند.(10) همچنين ايشان فرموده‌اند:«روايت شده است كه إنّ من الشعر محكمةٌ و آن شعري است كه در توحيد، مدح و منقبت انبياء و اولياء و اهل بيت عصمت و طهارت ـ عليهم السّلام ـ، زهد و اندرز باشد. مانند اشعار حكيم غزنوي و حكيم رومي و حكيم عطّار.»(11) همچنين از عارف واصل، خاتم العرفاء و المتألهين نقل شده است كه ايشان در حالت احتضار فرموده‌اند:«من مي‌روم امّا ما و شما هيچ وقت از مثنوي بي‌نياز نمي‌شويم.»(12) و همچنين ايشان فرموده‌اند:«مولوي از خواص شيعيان حضرت امير ـ عليه السّلام ـ است.»(13) با همة آنچه كه دربارة شخصيّت مولوي گفته شد، نبايد چنين پنداشت كه وي معصوم و از هر گونه خطا و لغزش مصون است. اختصاص بخشي از مبحث «مولوي شناسي» به نقد انديشه‌هاي وي، مبتني بر اين پيش فرض است كه انسان‌ها ـ جز برگزيدگان خاصّ خدا ـ در معرض اشتباه و لغزشند. انكار اين نكته در واقع ناديده گرفتن واقعيّتي است كه بر تاريخ كهن و پر فراز و نشيب انديشة بشري سايه افكنده است. انديشه و ابتكارهاي ارزندة مولوي، شايد اين ذهنيّت را براي برخي پيش بياورد كه مولوي برتر از نقد و خرده گيري است. اين طرز فكر نه خدمت به مولوي و نه پاسداشت حقيقت است، بلكه از آن نوع جانبداري‌هاست كه از احساس بيش از خردورزي و حقيقت‌جويي مايه مي‌گيرد. البتّه تذكّر اين نكته واجب به نظر مي‌رسد كه تجليل و انتقاد از يك فرد، هرگز با هم تناقض و منافات ندارد. چرا كه نفي و اثبات، بر مسئلة واحد بار نمي‌شود. به عبارت ديگر تجليل جهت افكار و اشعار و انديشه‌هاي متعالي است و نقد در غير آن، بنابراين هرگز هنگام نقل ابيات مورد نقد مثنوي، از مولوي، با عبارات ستايشگري، چون عارف رومي و ملاّي رومي و ... ياد نمي‌كنند. 🔰 @p_eteghadi 🔰
✨﷽✨ 💠ترس از خدا چیست؟💠 ◆اگر خدا مهربان است، پس چرا باید از او بترسیم؟ ◇منظور از این ترس ڪه در روایات آمده چیست؟ ✍یڪی از معانی خوف و ترس از خدا در این روایت آمده و بیان ڪرده ڪه‌ این ترس از چه چیزےباید باشد: 🍃عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: الْمُؤْمِنُ بَیْنَ مَخَافَتَیْنِ ذَنْبٍ قَدْ مَضَى لَا یَدْرِی مَا صَنَعَ اللَّهُ فِیهِ وَ عُمُرٍ قَدْ بَقِیَ لَا یَدْرِی مَا یَکْتَسِبُ فِیهِ مِنَ الْمَهَالِکِ فَهُوَ لَا یُصْبِحُ إِلَّا خَائِفاً وَ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الْخَوْفُ🍃 ✍امام صادق (ع) فرمود: مؤمن در میان دو ترس و نگرانی است: گناهى ڪه گذشته است، نمى ‏داند ڪه خدا در مورد آن‏ چه ڪرده است؟ ڪه آن را بخشیده یا عقوبتش خواهد ڪرد؛ و عمرے ڪه باقى مانده است، نمى‏ داند ڪه چه گناهانى ڪه مایه هلاڪ او است، مرتڪب مى‏ شود؛ (آیا عاقبت بخیر می‌شود یا خیر) پس او شب را نمیگذراند مگر اینڪه در حالت ترس و نگرانی باشد، و اصلاحش نڪند جز ترس‏ از خدا 📚اصول ڪافی، ج‏2، ص71 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌ 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔴هر قدر هم زندگی کنی آخرش می میری! 🍀آیت الله مجتهدی تهرانی: هر چه می خواهی در این دنیا زندگی کنی بکن! اما آخرش مرگ است 💥آقا از این کوچه نرو ! بن بست است. این خیره سر میرود. تاریک هم هست پیشانی اش می خورد به دیوار. ✅این دنیا هم کوچه ی بن بست است. آخرش پیشانی مان میخورد به سنگ لحََد. 🌀آن وقت تازه پشیمان می شویم. میگوییم خدایا مارا به دنیا بازگردان، ما اشتباه میکردیم. دیگر عمل صالح انجام میدهیم. 🔱 خطاب میرسد کَلاّ!! (ساکت شو!) ❌تو برگردی به دنیا باز همان آدم اولی ! تو خوب بشو نیستی. می گویی من را برگردان به دنیا ، آدم خوبی میشوم! ‼️این همه جنازه بردی، دوستانت را بردی دفن کردی، میخواستی خیال کنی که خودت مرده ای ✳️بسم الله. جنازه که بردی دفن کردی فکر کن خودت هستی و دوباره زنده شدی، آمده ای به دنیا. آیا اعمالمان را خوب میکنیم؟؟ 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔴 بیچاره ترین مردم در آخرت کیست؟ روايت داريم حق الناس در برزخ انسان را اسير مي كند مثلا يك سوم فشار قبر متعلق به غيبت است. در روايتی دیگر هست كه خداوند بر روي پل صراط كمينی قرار داده كه هر كس حق الناس بر گردن دارد، از آنجا به بعد حق عبور ندارد. رسول اكرم (ص) فرمودند: بيچاره ترين مردم كسی است كه با اعمال خوب وارد صحراي محشر شود مثلا در نماز، حج و ... مشكلی نداشته باشد و جز اصحاب يمين قرار گيرد اما زماني كه قصد ورود به بهشت می كند گروهی از مردم مانع می شوند. علت را جويا مي شود و می شنوند كه حقوق آنها را پايمال كرده است. در آن لحظه از فرشتگان كمك می طلبند و آنها می گويند: حلاليت بگير، يعنی قسمتی از اعمال خوب خود را به آنها بده تا حلالت كنند وقتی اين كار را می كنند متوجه می شوند ديگر هيچ چيز ندارند و نامه را به دست چپ می دهند كه از نظر پيامبر بيچاره ترين بنده ها هستند. 🎙از بیانات دکتر رفیعی 🔰 @p_eteghadi 🔰
✨﷽✨ ✅چرا در میان رزمندگان این‌قدر چراغ معنویت روشن بود؟ 1⃣خوف، کلید رابطۀ عاشقانه با خدا! 2⃣خوف از خدا؛ ثمرۀ باور کردن عظمت خدا اول باید عظمت خدا را باور کنی و آن را در دل خودت بیاندازی. اول باید از خدا حساب ببری، بعد کم‌کم خوف از خدا هم در دل تو می‌نشیند. در این صورت، کم‌کم خوف از خدا برایت شیرین و لذت‌بخش می‌شود و این خوف، کلید رابطۀ عاشقانه با خداست! می‌دانید چرا در دوران جبهه و جنگ‌ و در میان رزمندگان این‌قدر چراغ معنویت روشن بود؟ چون در آنجا مرگ جلو آمده بود و راحت احساس می‌شد، مرگ هم هیبت خدا را به دل انسان می‌افکند. به رزمندگان می‌گفتند: «نزدیک شدن به شب عملیات، یعنی نزدیک شدن ملاقات با خدا، می‌فهمید این یعنی چه؟» یک‌دفعه‌ای خشیت خدا در دلشان می‌نشست، و وقتی که خشیت خدا در دل بنده‌ای نشست، خدا بنده نازنینش را در آغوش می‌گیرد و نوازش می‌کند. حتماً دیده‌اید مادری که بچه‌اش ترسیده است، سریع او را بغل می‌گیرد و نوازش می‌کند، خداوند هم مانند همان مادر، وقتی ببیند بنده‌اش از او حساب می‌برد، شروع به نوازش کردن می‌کند که «بندۀ من نترس!» و سریع مهر خودش را در دل بنده‌اش خواهد گذاشت و محبتش را به او می‌چشاند. به این می‌گویند رابطه عاشقانه با خدا، که کلیدش در خوف است. در روایت فرمود «مؤمن را چیزی جز خوف از خدا اصلاح نمی‌کند.‏» البته الان بحث ما هنوز به خوف نرسیده، فعلاً بحث ما این است که کمی از خدا حساب ببریم و کمی عظمت خدا را باور کنیم. 📚 بخشی از کتاب "چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟" اثر علیرضا پناهیان 🔰 @p_eteghadi 🔰