281.mp3
1.24M
📖 هر روز تلاوت یک صفحه از قرآن کریم
📃 صفحه 281
🎙 قاری: #منشاوی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش
❔پيامبر_اسلام ادعا ميكرد كه با الله در ارتباط است اما وقتى از وى سئوالاتى ميپرسيدند كه پاسخش را نميدانست،
يا مردم را به آتش جهنم حواله ميداد يا مانند آيه ٨٥ از سوره اسراء ميگويد پاسخ اين سئوال را الله ميداند ولى شما علم و دانشتان در حدى نيست كه آنرا برايتان توضيح دهم!
سئوال از #اسلامگرايان_معجزه_تراش:
چطور الله از كشفيات علمى ١٤٠٠ بعد خبر داشته است ولى پاسخ سئوال به اين سادگى را بلد نبوده است؟
عاقلانه تر نبود كه توضيح ميداد و قضاوت را بر عهده مخاطبينش ميگذاشت؟
خدايى كه اينقدر ضعف منطق و استدلال دارد لياقت پرستيدن را ندارد ❗️❗️
💠پاسخ💠
👌معاند باز هم با تحریف آیه در صدد شبهه پراکنی است . خداوند می فرماید ؛
« وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً »
« از تو در باره « روح » سؤال مى كنند، بگو: روح از فرمان پروردگار من است، و جز اندكى از دانش به شما داده نشده است » اسراء 85
👌بر خلاف ادعای شبهه افکن ، پیامبر گرامی در برابر سوال مذکور آنان را بی جواب نمی گذارد و به آنان با این جمله پر معنا پاسخ می دهد که « روح از عالم امر و ملکوت و قدرت خداوند است » . یعنی حال روح بشر، امرى پيچيده، و نفخه اى الهى و داراى بعد آسمانى است .
📚تفسیر نور ج 5 ص 113
👌خداوند در تعقيب آيات گذشته به پاسخ بعضى از سؤالات مهم مشركان يا اهل كتاب پرداخته است .كلمه ى «روح»، 21 مرتبه در قرآن آمده و در موارد زير بكار رفته است ؛
🔸الف: روحى كه در كالبد انسان دميده شده است. «نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ» ( سجده 9)
🔸ب: وحى. «يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ» ( غافر 15)
🔸ج: قرآن. «كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا» ( شوری 52)
🔸د: روح القدس. «أَيَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» (بقره 87 )
🔸ه: بزرگ فرشتگان. «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ» ( قدر 4)
📚همان منبع
❕اكنون سخن در اين است كه منظور از روح در آيه مورد بحث چيست؟
👌اين كدام روح است كه جمعى كنجكاو از آن سؤال كردند و پيامبر در پاسخ آنها فرمود ؛ «روح از امر پروردگار من است و شما جز دانش كمى نداريد »
❕از مجموع قرائن موجود در آيه و خارج آن چنين استفاده مى شود كه پرسش كنندگان از حقيقت روح آدمى سؤال كردند، همين روح عظيمى كه ما را از حيوانات جدا مى سازد و برترين شرف ما است، و تمام قدرت و فعاليت ما از آن سرچشمه مى گيرد و به كمكش زمين و آسمان را جولانگاه خود قرار مى دهيم، اسرار علوم را مى شكافيم و به اعماق موجودات راه مى يابيم، مى خواستند بدانند حقيقت اين اعجوبه عالم آفرينش چيست؟
👌و از آنجا كه روح، ساختمانى مغاير با ساختمان ماده دارد و اصول حاكم بر آن غير از اصول حاكم بر ماده و خواص فيزيكى و شيميايى آنست، پيامبر مامور مى شود در يك جمله كوتاه و پر معنى بگويد «روح، از عالم امر است يعنى خلقتى اسرار آميز دارد »
❕و اضافه مى كند، بهره شما از علم و دانش بسيار كم و ناچيز است، بنا بر اين چه جاى شگفتى كه رازهاى روح را نشناسيد، هر چند از همه چيز به شما نزديكتر است؟
🔸در تفسير عياشى از امام باقر و امام صادق علیهما السلام چنين نقل شده كه در تفسير آيه يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ فرمود ؛
« روح از مخلوقات خداوند است بينايى و قدرت و قوت دارد، خدا آن را در دلهاى پيغمبران و مؤمنان قرار مى دهد »
📚تفسیر عیاشی ج 2 ص 316
👌در حديث ديگرى از يكى از آن دو امام بزرگوار نقل شده كه فرمود ؛
«هى من الملكوت من القدرة » «روح از عالم ملكوت و از قدرت خداوند است »
📚همان منبع ص 317
🔸ادامه 👇
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸ادامه 👇
❕در روايات متعددى كه در كتب شيعه و اهل تسنن آمده است مى خوانيم كه مشركان قريش اين سؤال را از دانشمندان اهل كتاب گرفتند و مى خواستند پيامبر ص را با آن بيازمايند، به آنها گفته شده بود كه اگر محمد ص اطلاعات فراوانى در باره روح در اختيار شما بگذارد دليل بر عدم صداقت او است، لذا جمله كوتاه و پرمعنى پيامبر براى آنها اعجاب انگيز بود.
📚بحار الانوار ج 58 ص 1 _ تفسیر نمونه ج 12 ص 250
👌از آنچه گذشت روشن می شود که بر خلاف ادعای شبهه افکن ، پیامبر گرامی مشرکین را بی پاسخ نگذاشت و در مقام پاسخ عرضه داشت که روح از عالم امر و ملکوت وقدرت خداوند است که چون این عالم برای بشر مکشوف نیست ، اطلاع تفصیلی نسبت به حقیقت روح ممکن نیست ، چنان که شما از بسیاری از حقائق دیگر عالم بی اطلاع هستید ، بنابراین به همان اطلاعات اجمالی در مورد حقیقت روح که در قرآن و در سنت ( که مبین قرآن است ) آمده ، بسنده کنید .
❕ ابوبصیر می گوید از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام درباره آيه «و از تو درباره روح مى پرسند، بگو: روح از امر پروردگار من است» سؤال كردم، فرمود ؛ « همان كه در جنبدگان و مردمان است ، عرض كردم: آن چيست؟ فرمود: آن، از [عالَم] ملكوت است از [عالَم] قدرت »
📚بحار الانوار ج 61 ص 42
❕یا در نقل دیگر امام صادق عليه السلام فرمود ؛
« ارواح با بدن آميخته نمى شوند و آن را رها هم نمى كنند، بلكه [همچون] پرده هاى نازكى براى بدن هستند كه آن را در ميان گرفته باشند.»
📚میزان الحکمه ج 4 ص 538
👌و فرمود ؛
«روح جسم لطيفى است كه کالبد ستبرى بر آن پوشانده شده است.»
📚همان منبع _ بحار الانوار ج 61 ص 34
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
آیا صحیح است که خاک کربلا در ظهر عاشورا به رنگ خون درمیآید؟
جواب: بر اساس برخی از روایات تربت امام حسین(ع)[1] در روز عاشورا به رنگ خون تبدیل شده بود:
انس بن مالک میگوید یکی از فرشتگان از خدا اجازه خواست که به زیارت پیامبر(ص) برود. خدا نیز به او اجازه داد. در همان زمان امام حسین(ع) نزد پیامبر(ص) آمد که حضرتشان او را بوسید و در جای خودش قرار داد. آن فرشته به پیامبر(ص) گفت: به زودی امت تو او را به شهادت میرسانند. سپس تربتی به آنحضرت(ص) نشان داد و گفت زمانی که این تربت به رنگ خون درآمد، علامت آن است که امام حسین(ع) به شهادت میرسد. سالم بن ابی جعد میگوید آن فرشته میکائیل بود.[2]
هنگام خروج امام حسین(ع) از مدینه به سمت کربلا، امسلمه،(همسر پیامبر) به امام(ع) پیشنهاد داد که به سمت عراق نرود؛ زیرا از رسول خدا(ص) شنیده بود که پسرم حسین در زمینى به نام «کربلا» شهید مىشود. همچنین امسلمه مقدارى از خاکی را که پیامبر(ص) به او داده بود به امام(ع) نشان داد. امام(ع) فرمود: به خدا قسم! که شهادت من چنین است و اگر به عراق هم نروم مرا خواهند کشت. سپس امام(ع) محل شهادت خود را به امسلمه نشان داد و مقدارى از تربت آنجا را به او داد و فرمود: هر وقت این دو خاک به رنگ خون درآمد، بدان که من کشته شدهام. وقتى عصر عاشورا آن دو خاک به رنگ خون درآمدند. امسلمه گریه و شیون نمود. در آنروز، هیچ سنگى را بلند نکردند، مگر اینکه زیر آن، خون تازه میجوشید.[3]
هنگامی که امام علی(ع) بعد از جنگ صفین به سرزمین نینوا رسید، به ابن عباس فرمود: از پیامبر(ص) شنیدم که بعد از جنگ با خوارج به سرزمین کربلا میرسی که در آنجا حسین(ع) و فرزندانش کشته شده و به خاک سپرده خواهند شد. سپس امام(ع) به ابن عباس فرمود: در این اطراف پشکل آهوی زرد رنگی را پیدا کن. ابن عباس مقداری از فضولات آهو(که البته مانند زعفران خوشبو و خوشرنگ بود) را یافت و امام(ع) به او فرمود که هرگاه دیدى اینها به رنگ خون درآمدند، بدانکه امام حسین(ع) کشته شده و در این زمین دفن شد. ابن عباس میگوید: من با دقّت از آنها محافظت میکردم و زمانی که خونآلود شدند، گریه را آغاز کردم و گفتم: به خدا قسم حسین کشته شده است.[4]
صرف نظر از بررسی سندی روایات یاد شده، باید گفت دست کم این روایات، نشانگر آن نیستند که هر فردی در هر کجا و در طول زمان، قطعهای از خاک کربلا را به همراه داشته باشد، آن خاک در عاشورا خونآلود خواهد شد، بلکه شاید این نشانهای بود از طرف معصومان(ع) که تنها به برخی از افراد داده شده است و امروزه نیز شاید این نشانه برای گروهی از اولیای الهی وجود داشته باشد.
[1]. «تربت شفا دهنده امام حسین(ع)»، 30279؛ «نقش دعا و تربت امام حسین(ع) در شفای بیمار»، 83؛ «احکام تربت امام حسین(ع)»، 28634؛ «تربت سید الشهدا»، 1263.
[2]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، امالی، ص 314، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[3]. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص 202 – 203، بیروت، البلاغ، 1419ق؛ قطب الدین راوندی، سعید بن عبد اللّٰه، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 253 - 254، قم، مؤسسه امام مهدی(عج)، چاپ اول، 1409ق.
[4]. شیخ صدوق، امالی، ص 597 - 600، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
آیا درست است که میگویند خداوند موجودات را خلق کرد تا خود را معرفی کند؟
این مطلب که خداوند موجودات را خلق کرد تا خود را معرفی کند، از راههای مختلف قابل تبیین است:
1. از نظر قرآن کریم جهان هستی آیه و نشانهی خداوند است؛ آیات متعددی از قرآن به این مطلب اشاره دارند، مانند: «در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتیهایى که در دریا به سود مردم در حرکتاند، و آبى که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایى که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانههایى است (از ذات پاک خدا و یگانگى او) براى مردمى که عقل دارند و میاندیشند».[1]
علاوه بر این، آیاتی که دلالت دارند حق تعالی در دل تمام اشیاء ظهور دارد، مانند: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیم»؛[2] اوّل و آخر، و پیدا و پنهان او است؛ و او به هر چیز دانا است.[3]
2. روایتی نیز به طور صریح اعلام میدارد که هدف خداوند از خلقت، معرفی و نشان دادن عظمت خود بوده است. این روایت که به روایت کنز مخفی معروف است، بیان میدارد که خداوند گنج نهان بوده است و جهان را برای شناخته شدن خود خلق کرده است.[4]
3. بر اساس علم عرفان، هستی منحصر در ذات متعالی خداوند است؛ ماسوی الله نمود و ظهور و تجلی او هستند؛ به این بیان خداوند متعال که هستی محض است، شدت و کمال هستی او موجب عشق به ظهور و تجلی میگردد. ذات حضرت حق عین عشق و محبت است، و محبوبترین چیز در نزد حضرت حق، دیدن ذات خود از طریق دیدن شئونات ذاتی خود است که از او به «استجلاء» (ظهور ذات حق از برای ذات خود در تعینات) تعبیر میآورند، و استجلاء تام حاصل نمیشود، مگر به ظهور او در هر شأن از شئونات.[5]
[1]. بقره، 164.
[2]. حدید، 3.
[3]. ر. ک: 67201.
[4]. ر. ک: 7736.
[5]. ر. ک: 4639.
https://www.islamquest.net/fa/archive/fa84781
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#نهج_البلاغه
✨يا عَبْدَاللهِ، لاَ تَعْجَلْ فِي عَيْبِ أَحَد بِذَنْبِهِ، فَلَعَلَّهُ مَغْفُورٌ لَهُ، وَلاَ تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِکَ صَغِيرَ مَعْصِيَة، فَلَعَلَّکَ مُعَذَّبٌ عَلَيْهِ
🔷اى بنده خدا ! در عيب جويى هيچ کس نسبت به گناهى که انجام داده است شتاب مکن، شايد او آمرزيده شده باشد، و بر گناه کوچکى که خود انجام داده اى ايمن مباش، شايد به خاطر آن مجازات شوى»
✍️اشاره به اين که گناه ديگرى، هر قدر بزرگ باشد ممکن است به خاطر توبه يا شفاعت معصومين (عليهم السلام) يا انجام کارهاى خيرِ جبران کننده، بخشوده شده باشد، و گناه خود انسان هر قدر کوچک باشد، ممکن است بر اثر غرور و غفلت و اصرار، مشمول عفو الهى نشده باشد، بنابراين چگونه شخص گنهکار مى تواند به خود اجازه دهد، که ديگران را بر گناهانشان سرزنش و ملامت، و يا عيب جويى و غيبت کند.
📘 #خطبه ۱۴۰
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
282.mp3
1.23M
📖 هر روز تلاوت یک صفحه از قرآن کریم
📃 صفحه 282
🎙 قاری: #منشاوی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔#پرسش
❓نظر اسلام در مورد فال و فال گیری چیست❕آیا فال حافظ و قهوه و ...اعتبار دارد❕❕
💠پاسخ💠
🔶منظور از فال در ادبیات عرب این است که انسان حادثه ای را نشان پیروزی و موفقیت و پیشامد خیر بداند .مثلا بگوید که چون فلان نوزاد در روز میلاد یکی از معصومان به دنیا آمده است آینده خوبی دارد و یا صبحگاهان که از منزل خارج می شود وقتی با انسان صالح و درستکاری برخورد کرد بگوید این نشان می دهد که امروز کارهای ما رو به راه خواهد بود .
❕این گونه فال نیک زدن مورد تایید اسلام است .
🗯حضرت علی فرمود:
« فال نیک زدن حق است»
📚نهج البلاغه حکمت 400
🗯پیامبر گرامی فرمود:
« فال نیک بزنید آن را خواهید یافت»
📚پیام امام امیر المومنین ج15 ص267
🔶در غرر الحکم آمده است که حضرت علی فرمود:
« فال نیک بزن تا پیروز شوی »
📚غرر الحکم ح1857
❕پیامبر گرامی فرمود:
« خداوند فال نیک را دوست دارد»
📚بحار الانوار ج74 ص165
👌وقتی انسان تفال به خوبی می زند اثر روانی قابل توجهی در او به وجود می آید و او را امیدوار به آینده خوب می سازد و اراده او را برای ادامه کارها تقویت می کند و به او شجاعت و استقامت می بخشد و این اثر روانی قابل انکار نیست و سبب پیشرفت و پیروزی می شود .
❕البته اگر فال نیک با توکل بر خدا همراه باشد اثر معنوی غیر قابل انکار دارد . بنابراین اعتقاد به تاثیر فال نیک به آن معنا که گفتیم یک امر خرافی تلقی نمی شود.
🔶آنچه که جزو خرافات است و با توحید منافات دارد فال بد زدن است .
🔶حضرت علی فرمود:
« فال بد حق نیست و جزو خرافات است»
📚نهج البلاغه حکمت 400
🔶پیامبر گرامی فرمود:
« فال بد زدن نوعی شرک است»
📚مسند احمد ج1 ص389
🔷زیرا مفهومش این است که غیر خدا را در سرنوشت خود موثر و شریک بدانیم و این نوعی شرک است .
🔶وفرمود:
« کسی که اراده سفری کند و از منزل به سوی مقصد حرکت کند ولی پرنده ای را ببیند و به فال بد بگیرد و به خانه برگردد به آنچه بر محمد نازل شده کافر گردیده است»
📚کنزالعمال ج10 ص114
👌زیرا پریدن پرنده ای را در سرنوشت خود موثر دانسته به گونه ای که او را از حرکت به سوی مقصد باز داشته است .
🔶در روایت دیگر آمده است :
« پیامبر فال نیک را دوست می داشت و از فال بد متنفر بود»
📚بحار الانوار ج92 ص2
🔶امام صادق فرمود:
« فال چنان است که صاحبش به آن معتقد شود .اگر آسانش گیرد ( فال نیک بزند ) آسان است و اگر سختش گیرد ( فال بد بزند ) سخت است و اگر چیزی نگیرد چیزی نخواهد بود»
📚الکافی ج8 ص197
❕و در روایات بیان شده است که کفاره فال بد زدن توکل بر خداوند است و هرگاه فال بد زدید با توکل بر خدا به فال بد توجه نکنید و اثر فال بد با توکل از بین می رود چنان که پیامبر گرامی فرمود:
« کفاره فال بد زدن توکل بر خداست»
📚وسائل الشیعه ج11 ص362
👌فال حافظ و فال قهوه اعتبار شرعی ندارد اما اگر تفال به آنها از جهت فال نیک زدن باشد به اعتبار فال نیک خوب است و اگر فال بد زده شود به هیچ عنوان معتبر تلقی نمیشود اگر چه ترک فال زدن به قهوه پسندیده است .
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#اجرای_حدود_در_عصر_غیبت
🤔#پرسش
شیخ الطائفــة الطوسی در التبیان، قاضی عبدالعزیز ابن البرّاج، امینالاسلام طبرسی، قطبالدین راوندی، یحییبنسعید الحلّی و ابنفهد حلی #اجرای_حد را وظیفۀ #امام و آنکه او را به اقامۀ حد بگمارد (یعنی منصوب #خاص) منحصر دانستهاند. ابن ادریس باصراحت و جزئیات بیشتری، #عدم_جواز #اقامۀ_حد در زمان غیبت را تشریح کرده است. او به سود این ادعای اجماع #جمیع مسلمانان از یکسو و اجماع #شیعیان ازسویدیگر استناد میکند. ابن ادریس معتقد است این #اجماع_عام و #خاص تنها با اجماعی در مقابل آن یا با آیات قرآن یا با سنت متواتر شکسته میشود و #اخبار_واحد چنین توانی ندارند. به نظر وی، قول به #جواز اقامۀ حدود توسط فقها در عصر غیبت، مستندی جز #خبر_واحد ندارد.
❔ یکی از کانال های معاند نظام در جواب شما که درباره ی مجازات محاربین اغتشاشات آبان ماه پاسخ نوشته بودید ، ردیه ای نوشته و تحدی کرده است که هیچ کدام از علمای طرفدار نظام نمیتوانند جواب این متن را بدهند
حال میخواهم بدانم آیا جوابی بر ردیه ای آقا دارید ؟ در کل نظرات شما در مورد ردیه این آقا میخواستم مثل همیشه مستند و مستدل بدانم ❗️❗️❗️
💠#پاسخ 💠
👌فقهای جامع الشرایط در عصر غیبت ، به نیابت از امام علیه السلام ، می توانند به اجرای حدود و تعزیرات بپردازند و این حقی است که از جانب امامان به آنان واگذار شده است .
🔸«حفص بن غياث» می گوید ؛
❕« سألت ابا عبد اللّه عليه السّلام من يقيم الحدود؟ السّلطان؟ او القاضى؟ فقال: اقامة الحدود الى من اليه الحكم». «من از امام صادق عليه السّلام سؤال كردم كه چه كسى مى تواند اقامه حدود كند، سلطان يا قاضى؟ امام عليه السّلام فرمود: هر كس كه حکم در دست اوست».
📚الفقیه ج 4 ص 71
👌در این روایت ، کسی که حکم به دست اوست ، مامور اجرای حدود معرفی شده است ، در روایت دیگری ، چنین فردی ، فقیه جامع الشرایط معرفی شده است .
❕امام صادق علیه السلام پس از آنكه در پاسخ به عمربن حنظله رجوع به حاكمان طاغوت را در موارد منازعه در قرض و ميراث حرام دانسته، در جواب اين پرسش كه شيعيان در اين موارد چه كنند، فرمود ؛
« در اختلافات و شكايات، به فردى از شما كه حديث ما را روايت مى كند و در حلال وحرام ما مى نگرد و احكام ما را مى شناسد، مراجعه كنيد و او را به قضاوت و داورى بپذيريد؛ چراكه من چنين فردى را بر شما #حاكم قرار دادم. پس اگر به حكم ما قضاوت كرد و از او نپذيرفتند، حكم الهى را كوچك شمرده و ما را رد كرده اند و هركس حكم ما را مردود داند، حكم الهى را مردود دانسته و چنين كسى در حد شرك به خداست »
📚الکافی ج 1 ص 67
👌در این روایت از فقیه به عنوان حاکم و آنکه حکم به دست اوست یاد شده است .
❕لذا شیخ مفید می نویسد ؛
« اقامه حدود بر عهده حاكم اسلامى است كه خداوند او را منصوب كرده و ايشان ائمه هدى از اهل بيت حضرت محمد مى باشند و يا اميران و حاكمانى كه امامان براى اين كار نصب كرده اند و آنان اعمال نظر در اين مسئله را به فقهاى شيعه واگذار كرده اند. درصورتى كه شرايط اين كار براى آنها ممكن باشد، ... تا اينكه فرمود: پس بر آنان لازم است حدود را اقامه نمايند و دست سارقان را قطع كند و زناكار را شلاق بزنند و قاتل را بكشند. و اين كارها همچنين براى كسى [فقيه ى] كه حاكم غاصب او را براى اين كار نصب نموده و يا او را براى حكومت از طرف خود بر عده اى از مردم معين كرده نيز واجب و متعين است. پس بر او لازم است كه اقامه حدود كند و احكام را جارى نمايد و امر به معروف و نهى از منكر نمايد و با كفار جهاد كند و با كسانى كه فاجر و مستحق جهاد هستند، جهاد كند و بر مردان مؤمن واجب است او را بر انجام اين امور يارى كنند.»
📚مقنعه 810
👌فقیه بزرگوار حمزة بن عبد العزيز ديلمى ملقب به سلّار مى گويد ؛
« [امامان معصوم] اقامه حدود و برپايى احكام الإهى را [كه از شؤون ولايت سياسى است] به فقيهان شيعه واگذار كرده اند و از مردم خواسته اند كه براى انجام اين مهم به يارى فقيهان [جامع الشرايط] بشتابند »
📚 المراسم العلوية و الاحكام النبوية ص 261.
❕علامه حلی نیز می آورد ؛
« حق اقامه حدود از آن امام معصوم عليه السّلام و يا كسى است كه از سوى آن حضرت مأذون باشد. در زمان غيبت اين حق از آن فقهاى شيعه است و حكومت ميان مردم در صورت ايمنى از ظالمان و نيز تقسيم زكات و خمس و افتا، از آن فقهاست».
📚قواعد الاحكام، ج 1، ص 525 و 526
🔸ادامه 👇
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁