eitaa logo
پرسمان اعتقادی
40.6هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
78 فایل
✳️برای رزرو تبلیغات در مجموعه اَسرا بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2186347655C6187e57a27 شماره مرکز ملی پاسخگویی به شبهات 096400
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔برخی شبهه می کنند که چرا امام حسین در روز عاشوراء افراد نابالغی را چون حضرت قاسم به میدان نبرد فرستاد در حالی که آنها تکلیفی نداشتند و نیاز به مراقبت داشتند .اصولا افراد نابالغ ، بدلیل عدم رشد جسمانی و عقلانی ، قادر به اداره کردن امورات شخصی و حقوقی خود نیستند و شارع سعی نموده است برای محافظت از این اشخاص ، برای آنها با تعیین ولی ، وصی و قیم نقش محافظتی ایجاد نماید تا زمان بلوغ آنها. نکته ای که مےبایست لحاظ شود این است که بررسی نمایم اقدام حسین بن علی در جهت به میدان فرستادن « قاسم بن حسن» تا چه اندازه مورد نهی قرآن ، سنت پیامبر اسلام و عقل و اخلاق قرار گرفته است ❗️❗️ 💠💠 👌 درست است که تمام تکالیف شرعی متوجه کسانی است که به حد بلوغ رسیده باشند و افرادی نابالغ اعم از خردسالان و یا دیوانگان، مکلف به هیچ تکلیفی از جانب شرع مقدس اسلام نیستند و این است که قانون گذار مقدس اسلام بر آن ها نهاده و سختگیری و الزام را از آنان برداشته است. ❕و این مطلب علاوه بر آن که مورد اتفاق جمیع علماء اسلام است، طبق حدیث معروفی است که از پیامبر اسلام نقل شده است که فرمود ؛ « رُفع القلم عن الصَّبی حتی و عن المجنون حتی یَفیقَ» « قلم تکلیف از نابالغ برداشته شده تا وقتی که بالغ شود و همچنین از دیوانه تا وقتی که بیماری جنون وی برطرف و عاقل شود.» 📚الخصال ج 1 ص 175 👌اما در عین حال که الزام و تکلیفی بر افراد نابالغ نیست، اعم از آن که تکلیف، دستور جهاد باشد یا دستور دفاع ولی نوجوانانی که به حد تمیز رسیده اند و خوب و بد و مفاهیم اسلامی را می دهند حق دارند که در صحنه جهاد و دفاع شرکت کنند و از این فیض عظیم الهی بهره برند. 🔸مخصوصا وقتی که صحنه، صحنه دفاع باشد، و هر فطرتا برای خود حق دفاع قائل است و شارع مقدس اسلام نیز از این حکم عقل فطری جلوگیری نکرده است. 👌علاوه بر این که روش عمل اباعبدالله الحسین علیه السلام در نبرد کربلا روشنگر این مطلب است . ❕بنابراین، اطفال را نمی توان اجبار کرد که در میدان جهاد شرکت کنند، اما اگر خود آنان داوطلب باشند و نبرد نیز دفاعی باشد ، دلیلی برای ممانعت از آنان وجود ندارد. 👌البته در صورتی که پدر در قید باشد باید از او اجازه گرفت . 📚وسائل الشیعه ج 15 ص 20 ❕بر این اساس امام حسین علیه السلام نیز ابتدا اجازه حضور قاسم بن حسن در میدان نبرد را نداد ، اما پس از اصرار های او و این که دفاع کردن از ارزش ها اختصاص به افراد بالغ ندارد و کسانی هم که به سن رشد و تمییز خوب و بد رسیده اند می توانند در این حاضر شوند ، امام علیه السلام به او اجازه حضور در میدان نبرد را داد . ❕خوارزمی می نویسد ؛ « قاسم بن حسن كه نوجوان و نابالغ بود، به ميدان آمد. هنگامى كه حسين عليه السلام به او نگريست، او را در آغوش گرفت و آن قدر با هم گريستند كه هر دو از حال رفتند. سپس جوان، اجازه پيكار خواست و عمويش حسين عليه السلام، از اجازه دادن، خوددارى كرد. جوان، پيوسته دست و پاى عليه السلام را مى‏بوسيد و از او اجازه مى‏ خواست تا به او اجازه داد. او به ميدان آمد و در حالى كه اشك‏هايش بر گونه ‏هايش روان بود، چنين مى‏ خواند؛ اگر مرا نمى‏شناسيد، من شاخه حسنم‏ ، نواده پيامبرِ برگزيده و امين. اين، حسين است، به سان اسيرى در بند ،ميان مردمى كه خدا كُند از آب باران ننوشند! ❕سپس حمله بُرد و صورتش به پاره ماه مى ‏مانْد. و با وجود كمىِ سنّش، 35 مرد را كُشت. 🔸عمرو بن سعد ازْدى گفت: به خدا سوگند، بر او حمله مى‏ برم! آن گاه، بر او حمله بُرد، و باز نگشت تا با شمشير، بر سرش زد و آن ، به صورت [بر زمين‏] افتاد و فرياد برآورد: اى عمو جان! حسين عليه السلام ....» 📚مقتل الحسین ج 2 ص 27_ المناقب ج 4 ص 106 ❕البته مولف لباب الانساب حضرت قاسم بن حسن را در میدان کربلا شانزده ساله و می داند . 📚دانش نامه امام حسین علیه السلام ، ج 7 ص 121 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔همه شما حتما شنيده ايد كه ميگويند على بن ابيطالب شبانه به درون ميرفت و در تاريكى شب و در تنهائى گريه و زارى ميكرد و از رفتار مردم شكايت ميكرد!! ❗️خوب يكى نيست به اين عمامه به سر بگويد: اگر در نيمه شب و تنها آنجا ميرفت تو از كجا فهميدى و آنرا نوشتى ❕❕ 💠💠 👌آنچه در رابطه با صحبت کردن علی علیه السلام در مجامع روایی ما بیان شده است ، نقل زیر است . ❕در کتاب المزار الکبیر به نقل از چنین آمده است ؛ « شبى از شب‏ها، مولايم امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام، مرا به صحرا برد، از كوفه خارج شد و به مسجد جُعفى رسيد. رو به كرد و چهار ركعت نماز گزارد. وقتى سلام داد و تسبيح گفت، دو دست خود را [به سوى آسمان‏] گشود و گفت: «خداى من ... چه‏ سان تو را نخوانم، كه تو را شناخته ‏ام ...». 🔸سپس زير لب، دعايى خواند و سجده كرد و روى بر زمين گذاشت و يكصد بار گفت: «العفو، العفو!». سپس برخاست و به راه افتاد. من هم در پىِ او به راه افتادم تا به صحرا رسيد و در آن‏جا خطّى [بر زمين‏] كشيد و فرمود: « از اين خط، جلوتر نيا» و مرا واگذاشت و خود رفت. 👌شبى ظلمانى بود. با خود گفتم: مولاى خود را كه دشمنان بسيارى دارد رها كردى، چه عذرى نزد خدا و پيامبر خدا براى خود دارى؟ سوگند به خدا، در پى ‏اش خواهم رفت و از وى، خبر خواهم گرفت؛ گرچه با فرمانش مخالفت كرده باشم. در پى ‏اش به راه افتادم. ديدم كه تا نيم‏ تنه، را در چاه فرو برده و با چاه، سخن مى ‏گويد و از چاه، پاسخ مى ‏شنود. بودن مرا حس كرد و به سوى من توجّه كرد و فرمود: «كيستى؟». گفتم: ميثم. فرمود: «ميثم! مگر به تو دستور ندادم كه از آن خط، عبور نكنى؟». گفتم: اى مولاى من! از دشمنان، بر تو ترسيدم و دلم طاقت نياورد. فرمود: «آيا از آنچه گفتم، چيزى شنيدى؟». گفتم: نه، اى مولاى من! فرمود: «اى ميثم ؛ ❕در سينه، خواسته ‏هايى هست كه هر گاه سينه‏ ام از آنها به تنگ آيد، با دست، زمين را مى ‏كَنَم و رازهايم را به آن مى ‏گويم. پس هر كه زمين، چيزى برويانَد آن گياه، از بذرهاى [راز] من است». 📚المزار الكبير: ص 149 و ص 153، المزار للشهيد الأوّل: ص 270 و ص 275 _ بحار الانوار ج 40 ص 199 👌روشن می شود که اطلاع ما از جریان فوق ، طبق نقل یار باوفای علی علیه السلام یعنی بوده است . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چگونه می گویید مختار شخصیت موجهی بوده است در حالی که روایات متعددی در او وارد شده است ❗️کانال ملحد با آوردن آن روایت به مطالب شما پاسخ داده است ❗️❗️ 💠💠 👌این که مختار و قیام او مورد تایید اهل بیت علیهم السلام بوده اند ، جای انکار و تردید در آن نیست و روایات فراوانی بر این مطلب گواهی می دهد . 🔸امام علی علیه السّلام فرمود ؛ «به زودی فرزندم حسین علیه السّلام کشته خواهد شد، اما اندکی پس از آن جوانی از قبیله «ثقیف» به پا می‌خیزد و انتقام او را از این می‌گیرد و سیصد و هشتاد هزار نفر از آنان را می‌کشد. » 📚حدیقه الشیعه ص 504 🔸امام حسین علیه السّلام در ای برای لشکر کوفه و شام فرمود ؛ «خداوند، بر اینان آن جوان ثقفی را مسلط گرداند تا ننگ مرگ و ذلت را در کام شان فرو ریزد و از قاتلان ما کسی را نبخشد و به جای هر کشته ای از ما بکشد و در برابر هر ضربتی که به ما وارد نموده اند، ضربتی وارد نماید و انتقام مرا و اصحاب و خاندان و پیروانم را از اینان بگیرد. » 📚بحار الانوار، مجلسی، ج ۴۵، ص ۱۰ و ۳۸۶. ❕«هنگامی که سر بریدة «عبیدالله بن زیاد» و «عمربن سعد» را خدمت امام زین العابدین علیه السّلام آوردند فوراً به سجده افتاد و گفت حمد و سپاس خدای را که انتقام خون، را از دشمنانم گرفت و خداوند به جزای خیر دهد. » 📚معجم الرجال الحدیث، آیت الله خوئی، سید ابوالقاسم، ج۱۸، ص۱۰۹ قاموس الرجال، ج۸، ص۴۴۵. اختیار معرفة الرجال، طوسی، جزء ثانی، ص۱۲۷. 👌عمر بن علی علیه السّلام می‌گوید ؛ «مختار بیست هزار دینار امام سجادعلیه السّلام فرستاد و حضرت آن را پذیرفت و با آن خانه عقیل و سایر بنی هاشم را تعمیر کرد...» 📚مروج الذهب ج 3 ص 83 ❕امام باقرعلیه السّلام فرمود ؛ «از مختار بدگویی نکنید زیرا او انتقام ما را از قاتلان ما گرفت و آنان را کیفر رسانیده و بیوه‌های ما را شوهر داد و در زمان به ما کمک کرد. » 📚اختیار معرفة الرجال، طوسی، ص۱۲۵، تنقیح المقال، مامقانی، ج۳، ص۲۰۳. 👌عبدالله بن شریک می‌گوید: روز عید قربان خدمت امام محمد باقرعلیه السّلام رسیدم. حضرت به چیزی تکیه داده بود و پیشکار خود را پیش سلمانی فرستاده بود. من روبروی آن حضرت نشستم، ناگهان پیرمردی که اهل بود، وارد شد و خواست دست آن حضرت را ببوسد، امام دست خود را کشید و نگذاشت بوسه زند. سپس فرمود: تو کیستی؟ گفت: من پسر «مختار ثقفی» هستم و «ابومحمد حکم» نام دارم.امام همین که او را شناخت یک مرتبه دست او را گرفت و به سوی خود کشید و نزدیک خود آورد؛ به گونه ای که گویا می‌خواست او را در آغوش بگیرد و پهلوی خود نشاند، با اینکه قبلاً حاضر نشده بود که او دست مبارکش را بوسه زند. پسر مختار چون این لطف و محبت را از آن حضرت به خاطر نام پدرش احساس کرد، گفت: مردم دربارۀ پدر من سخنها می‌گویند و نسبت‌هایی به او می‌دهند ولی به خدا حرف حق همان است که شما بفرمایید. 🔸امام فرمود: مردم چه می‌گویند؟ گفت: می‌گویند، او دروغگو بوده است ولی شما هرچه بفرمائید، قبول می‌کنم. حضرت فرمود: «سبحان الله! پدرم به من فرمود: به خدا قسم که مهریه مادرم را از اموالی که مختار فرستاده بود، پرداخته است مگر نه این است که خانه‌های ما را بنا کرد و قاتلان ما را کشت و انتقام ما را از دشمنان ما گرفت، خدا او را رحمت کند». ❕« به خدا قسم از پدرم شنیدم که فرمود: مختار شبها پیش «فاطمه بنت علی علیه السّلام می‌رفت و برای آن حضرت خدمت میکرد و از فاطمه حدیث یاد می‌گرفت، خدا رحمت کند پدر تو را حق ما را از همه کس گرفت و انتقام ما را از دشمنان ما کشید و قاتلان ما را از دم تیغ گذراند.» 📚 رجال کشی، ص۶، ۱۱؛ قاموس الرجال، ج۸، ص۵، ۴۴۴، معجم رجال الحدیث، آیت الله خوئی، سید ابوالقاسم، ج۱۸، ص۱۰۹؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، جزء ثانی، ص۶، ۱۲۵. ❕«امام صادق علیه السّلام فرمود: پس از شهادت حضرت حسین علیه السّلام زنان بنی هاشم نه شانه به سر زدند و نه خضاب کردند تا اینکه مختار سرهای قاتلان امام علیه السّلام را برای ما فرستاد». 📚 رجال کشی ص 116_ بحار الانوار ج 45 ص 386 👌«مرزبانی» از امام صادق علیه السّلام چنین نقل میکند ؛ «پس از شهادت سید الشهداء هیچ زنی از بنی هاشم سرمه به چشم نکشید و خضاب به مو نبست و از خانههای ما تا پنج سال برنخاست و غذای گرمی پخته نشد، تا اینکه عبید الله بن زیاد کشته شد. » 📚معجم الرجال خویی ج 18 ص 95_ بحار ج 45 ص 386 👌از فاطمه بنت علی علیه السّلام روایت شده است ؛ «پس از مصیبت کربلا هیچ زنی از ما به خود حنا نبست و میل سرمه ای به چشم نکشید و موهای خود را شانه نزد تا زمانی که سر بریده عبید الله بن زیاد را فرستاد » 📚معجم رجال الحدیث، آیت الله خوئی، سید ابوالقاسم، ج ۱۸، ص ۹۴؛ بحار الانوار، مجلسی، ج ۴۵، ص ۳۸۶.
🔸 👇 👌روایاتی که در مذمت مختار وارد شده است عموما از راویان ضیف و روایات مرسل و بدون سند بوده و بنابر فرض صحت بر پایه صادر شده است . ❕یکی از این روایات این نقل است ؛ « مختار نامه ای به امام زین العابدین علیه السّلام نوشت و با هدایایی از عراق به خدمت آن حضرت فرستاد. هنگامی که فرستادگان مختار به درب خانه امام رسیدند. کسی را پیش امام فرستاد و اجازة ورود خواستند. فرستاده حضرت بیرون آمد و گفت: حضرت می‌فرماید از خانة من دور شوید من هدایای دروغگویان را نمی پذیرم و نامه هایشان را نمی خوانم. آنها عنوان نامه را محو کردند و نام محمد بن علی را روی آن نوشتند. سپس در ادامه روایت از امام باقرعلیه السّلام نقل شده است که: به خدا در نامه مختار عبارت مناسبی به امام ننوشته بود، بلکه نوشته بود «یابن خیر من مشی و طشی» ای پسر بهترین کسی که بر زمین راه رفت و زندگی کرد. » ❕در سند این روایت «عبیدی» ذکر شده است که سید بن طاووس و ابن بابویه در نوادر الحکمه او را می‌دانند و شیخ طوسی او را از غلات ذکر کرده است. 👌در نقل دیگری آمده است ؛ ❕مختار نامه ای خدمت امام سجادعلیه السّلام نوشت و می‌خواست با او بیعت کند و قائل به امامت او شود و آن وقت دعوت خود را به نام او ظاهر سازد و اموال زیادی به خدمت آن حضرت فرستاد. حضرت سجادعلیه السّلام هدایای او را نپذیرفت و جواب نامه را نیز ننوشت و در مسجد پیامبر پیش مردم او را سبّ کرد و نسبت دروغ و و فجور به او داد.» 📚مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۸۳، مسعودی این روایت را بدون سند ذکر کرده است ولی رجال کشی آن را با ذکر سند از امام باقرعلیه السّلام نقل کرده است. ❕اولاً: این دو روایت با روایات «مدح» معارض هستند؛ زیرا در آن روایت تصریح شده است که امام هدایای مختار را پذیرفت و خانه‌های ویران شده «بنی هاشم» را تعمیر کرد و زنان و مردان تهی دست بنی هاشم به وسیله همان ازدواج کردند. 👌از نظر سند هم این روایتات ضعیف و مرسل هستند و از نظر استحکام به پایة آن روایات نمی رسند. 🔸ثانیاً: اگر ما این دو روایت را بپذیریم باز نمی توان به آنها استناد کرد؛ زیرا از روی قرائن و شواهدی که نشان می‌دهد به دست می‌آید که این موضوع موقعی اتفاق افتاده است که «عبدالملک بن مروان» مأموران خود را به مدینه فرستاده بود تااوضاع مدینه به خصوص بنی هاشم را زیر نظر داشته باشد و به وی گزارش دهند و آن حضرت به خاطر تقیه و برای این که به دست امویان بهانه ای نیفتد، هدایای مختار را نپذیرفت و او را در ملاء عام سب و لعن نمود و چون آن حضرت میدانست که سرانجام مختار شکست خواهد خورد و عبدالملک مروان بیرحمانه به شهرهای اسلامی تسلط خواهد یافت، به همین دلیل از روی تقیه و حفظ جان خاندان بنی هاشم هدایای مختار را رد کرد و برای اینکه نسبت به نهضت او خود را بی طرف جلوه دهد، در ملاء عام از او تبری کرد. آنچه در اینجا لازم به یادآوری است، این است که به دلایل مختلفی نمی توان باور کرد که امام سجادعلیه السّلام دربارة مختار فرموده باشد: «یکذب علی الله و علی رسوله» به ویژه این که وقتی مختار سرعبیدالله را - بنا به - برای آن حضرت فرستاد، فرمود: «جزی الله المختار خیراً» خداوند مختار را جزای خیر دهد. 📚رجال کشی، ص۱۳۷. ❕روایت سوم که آن هم از روی تقیه صادر شده است این نقل است که ؛ « مختار یکصد هزار درهم یا دینار خدمت امام زین العابدین علیه السّلام فرستاد آن حضرت نمی خواست بپذیرد و رد آن صلاح نمی دید. از این رو پیش خود نگه داشت پس از قتل مختار نامه ای به عبدالملک نوشت که مختار یکصد هزار پول برای من فرستاده بود من نمی خواستم بپذیرم ولی آن هم صلاح نبود، اکنون این پول پیش من است کسی را بفرست تا این پول را دریافت کند. «عبدالملک» در پاسخ آن به آن حضرت نوشت که من آنها را به شما بخشیدم. » 📚بحار الانوار، مجلسی، محمد باقر، ۴۵، ص۳۴۶. 👌این روایت به صراحت می‌رساند که نپذیرفتن هدایای مختار ونوشتن نامه به عبدالملک هم به خاطر تقیه بوده است؛ زیرا اگر امام علیه السّلام هدایای مختار را حرام می‌دانست و آنها را نمی پذیرفت برگرداندن آنها به عبدالملک چه معنی دارد؟ چگونه با مبانی مذهب شیعه وفق می‌دهد؟ گذشته از این مگر مال حرام با اجازه عبدالملک حلال میشود پس ناگزیر باید گفت چون آن حضرت می‌دانست که اگر هدایای مختار را بپذیرد، جاسوسان آن را به او گزارش می‌دهند و موجب مزاحمت و ناراحتی امام علیه السّلام و بنی هاشم می‌شود. ❕از این روایات استفاده می‌شود که مختار به طور مکرر برای امام هدایایی فرستاده و هر زمان محذوری در کار نبود، امام هدایای او را می‌پذیرفت ولی اگر محذوری در کار بود، از پذیرفتن هدایای امتناع می‌ورزید ظاهراً خود مختار هم به این مسأله توجه داشت. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌روایات ذم به طور کامل علاوه بر اینکه از نظر سند ضعیف هستند، درست در قطب مخالف آنها، روایات مدح قرار دارند. بنابراین بر فرض صحت هم نمی توان به این روایات استناد کرد و بدین دلیل بزرگان اهل فن این روایات را حمل بر تقیه کرده اند، مثل روایاتی که در ذم امثال زراره و محمد بن مسلم و یزید و... صادر شده است. 📚معجم رجال، آیت الله خوئی، سید ابوالقاسم، ج۱۸، ص۱۱ 👌 ائمه علیه السّلام برخی از بزرگان اصحاب خود را از روی تقیه ذم کرده اند تا از شر سلاطین جور در امان باشند و مختار را به این خاطر نکوهش کرده و از او تبری جسته اند تا خود از شر اشرار در امان باشند. 🔸کشی در رجال خود از مردی به نام حبیب خثعمی از امام صادق علیه السّلام روایت می‌کند که فرمود: «کان المختار، یکذّب علی علی بن الحسین علیه السّلام» مختار بر امام سجاد علیه السّلام دروغ می‌بست. » 📚رجال کشی ص 125 🔸آیت الله خویی (ره) می‌نویسد ؛ «این روایت از نظر سند به شدت ضعیف است؛ زیرا حبیب - راوی این حدیث - مجهول الحال است. » 📚معجم الرجال ج 18 ص 96 👌اما اگر بخواهیم روایت را مورد بررسی و ارزیابی دقیق تری قرار دهیم ابتدا قول بلاذری را ذکر نموده سپس به نقد آن می‌پردازیم. ❕وی می‌گوید: مختار - در هنگام قیام خود در کوفه - نامه ای خدمت امام سجادعلیه السّلام فرستاد و مایل بود که با حضرتش بیعت کند و مردم را به بیعت با امام دعوت کند و اموالی را نیز برای امام علیه السّلام هدیه فرستاد اما امام قبول نکرد و جواب نامه اش را نداد و به مسجد آمد و به مختار بدگویی کرد و فرمود: او دروغگوست؛ مختار چون چنین دید نامه ای به محمد حنفیه نوشت و خواست با او به عنوان امام بیعت کند. امام سجادعلیه السّلام از قضیه باخبر شد، به نزد محمد حنفیه آمد و به او اشاره کرد که هدایای مختار را قبول نکند و جواب نامه اش را ندهد و به او دستور داد تا به مسجد برود و از مختار تبری بجوید و او را به بدی یاد کند اما ابن عباس محمد حنفیه را از این کار منع کرد و به او گفت: صلاح نیست که بر ضد مختار چیزی بگویی؛ زیرا وضع حکومت عبدالله بن زبیر معلوم نیست و محمد سخن ابن عباس را قبول کرد و از تبری جستن علنی و عیبگویی مختار منصرف شد. » 📚 انساب الاشراف ج 5 ص 272 🔸در پاسخ باید گفت ؛ 🔹اولاً: این روایت از نظر سند، ضعیف و مرسله است. 🔹ثانیاً: بر فرض صحت آن، با توجه به موقعیت امام سجادعلیه السّلام در مدینه و تسلط ابن زبیر بر حجاز و نیز وجود حکومت اموی در شام، حمل بر تقیه می‌شود و امام با این شیوه می‌خواست دشمنان را منحرف سازد تا به ارتباط او و مختار پی نبرند. 🔸ثالثاً: این روایت معارض با روایاتی است که در بحارالانوار آمده است و علمای شیعه آن را قبول کرده اند که امام سجادعلیه السّلام هدایای مختار را می‌پذیرفت و خود بلاذری می‌گوید: «محمد حنفیه هدایای مختار را می پذیرفت». 📚همان مدرک 🔸رابعاً: اشاره امام سجادعلیه السّلام به محمد حنفیه برای تبری جستن از مختار حمل بر تقیه می‌شود. 🔸خامساً: با توجه به خضوع و اطاعت محمد حنفیه از فرزند برادرش امام سجاد علیه السّلام، آیا معقول است که وی به توصیه امام سجاد عمل نکند ولی به تذکر ابن عباس ترتیب اثر دهد؟ ❕علامه امینی می نویسد ؛ «هرکه با دیدة بصیرت و تحقیق بر تاریخ و حدیث و علم رجال بنگرد، در می‌یابد که مختار، از پیشگامان دینداری و هدایت و اخلاص بوده است و همانا نهضت مقدس او تنها برای برپایی عدالت به وسیلة ریشه کن کردن ملحدان و ظلم اموی‌ها بود. به درستی که ساحت مختار از مذهب کیسانی به دور بود و نسبتها و تهمت‌های ناجوانمردانه ای که به او نسبت داده اند، حقیقت ندارد و بی جهت نیست که ائمه هدی علیه السّلام و سروران ما، مانند امام سجاد و امام باقر و امام صادق (صلوات الله علیهم) بر او رحمت فرستاده اند، مخصوصاً امام باقرعلیه السّلام به گونه ای بسیار زیبا، او را مورد ستایش قرار داده است و همیشه خدمات او در نزد اهلبیت علیه السّلام مورد تقدیر و تشکر بوده است.» 📚الغدیر، علامه امینی، عبد الحسین، ج۲، ص۳۴۳. ❕مقدس اردبیلی نیز می نویسد ؛ « «در حُسن عقیدة مختار سخنی نیست و علامه حلّی& او را مقبول شمرده و امام باقرعلیه السّلام جمعی را که مختار را به بدی یاد میکردند، از این کار منع فرمود و امام صادق علیه السّلام بر او رحمت فرستاد و امام زین العابدین علیه السّلام وی را به دعای خیر یاد کرده است. مختار و امثال او به یقین درجات رفیعه و مراتب عالیه خواهندداشت.» 📚حدیقة الشیعه، مقدس اردبیلی، ص۵۰۶-۵۰۵. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔پیامبر فرمود «لا تشدّ الرحال إلّا إلى ثلاثة مساجد؛ مسجدى هذا و مسجد الحرام و مسجد الأقصى؛ بار سفر را جز براى سه مسجد نمى‏ بندند، مسجد من و مسجد الحرام و مسجد الاقصى» شیعه چرا بر خلاف این برای زیارت امام حسین یا امام رضا بار سفر می بندد ❗️❗️ 💠💠 👌وهابيان به حسب ظاهر اصل زيارت پيامبر را تجويز مى‏ كنند ولى هرگز براى زيارت قبور را جائز نمى‏ دانند. محمّد بن عبد الوهاب در رساله دوم از رسائل «الهدية السنيّة» اين چنين مى ‏نويسد ؛ «زيارت پيامبر مستحب است، ولى مسافرت جز براى زيارت مسجد و نماز در آنجا، جائز نيست. » 🔸دليل مهم آنان براى تحريم مسافرت به عنوان زيارت، زير است كه در صحاح نقل شده، و راوى حديث هم ابو هريره است كه مى ‏گويد پيامبر فرمود ؛ «بار سفر بسته نمى‏ شود مگر براى سه مسجد، مسجد خودم و مسجد الحرام و مسجد الأقصى » 📚این مضمون را «مسلم» در صحيح خود ج 4- كتاب حج- باب «لا تشد الرحال» ص 126 نقل كرده است و سنن ابى داود ج 1- كتاب الحج- ص 469 و سنن نسائى بشرح سيوطى ج 2 ص 37، نيز آورده ‏اند. 👌در اين كه حديث در صحاح وارد شده است سخنى نيست و هرگز مناقشه نمى ‏كنيم كه راوى آن ابو هريره است، ولى مهم فهم مفاد حديث است. ❕فرض كنيم متن حديث چنين است، «لا تشدّ الرّحال الاّ ثلاثة مساجد ...» بطور مسلم، لفظ «الاّ» استثناء است و «مستثنى منه» لازم دارد و بايد در تقدير گرفت و پيش از مراجعه به ، مى ‏توان مستثنى منه را دو جور در تقدير گرفت ؛ 1- لا تشدّ إلى مسجد من المساجد إلاّ ثلاثة مساجد ... 2- لا تشدّ إلى مكان من الامكنة الاّ إلى ثلاثة مساجد ... 🔸براى درك مفاد حديث بستگى دارد كه يكى از اين دو تقدير را برگزينيم. هرگاه مفاد حديث، اول باشد، در اين صورت مفاد آن اين مى‏ شود كه به هيچ مسجدى از مساجد بار سفر بسته نمى‏ شود مگر به اين سه مسجد، نه اينكه «شد رحال» براى هيچ ، و لو مسجد نباشد جايز نيست. ❕هرگاه كسى براى زيارت پيامبران و امامان و انسان‏هاى صالح، بار سفر ببندد هرگز مشمول حديث نخواهد بود، زيرا موضوع بحث، عزم سفر براى مساجد است، و از ميان تمام مساجد، اين سه مسجد استثناء شده است و اما عزم سفر، براى زيارت مشاهد كه از موضوع بحث بيرون است، داخل در نهى نمى‏ باشد. 👌هرگاه مفاد حديث فرض دوم باشد، در اين صورت تمام سفرهاى معنوى جز سفر به اين سه نقطه خواهد بود خواه، سفر براى زيارت مسجد باشد، يا براى زيارت نقاط ديگر. 🔸ولى با توجه به قرائن قطعى روشن خواهد شد كه مفاد حديث بر فرض صحت سند، اولى است. 💠اولا: مستثنى، مساجد سه‏ گانه است، از آنجا كه استثناء، استثناء متصل است قطعا «مستثنى منه» لفظ مساجد خواهد بود نه مكان . 💠ثانيا: هرگاه هدف ساختن تمام مسافرتهاى معنوى است، حصر، صحيح نخواهد بود. زيرا در اعمال حج، انسان براى «عرفات» و «مشعر» و «منى»، «شدّ رحل» كرده و بار سفر مى‏ بندد، هرگاه مسافرت مذهبى جز براى غير اين سه مورد جائز نيست، پس چرا به اين نقاط سه ‏گانه جائز شده است. 💠ثالثا: مسافرت براى جهاد در راه خدا، و آموزش علم و دانش و صله رحم و زيارت والدين از جمله ‏هائى است كه در آيات و روايات بدانها تصريح گرديده است، آنجا كه مى‏ فرمايد ؛ «(سوره توبه آيه 120) چرا از هر قبيله‏ اى گروهى كوچ نمى‏ كنند كه دين را بياموزند و قبيله خود را پس از بازگشت، بترسانند شايد آنان بترسند. » 🔸 👇
🤔 ❔در فیلم مختار محمد حنفیه را نشان می دهد که شیعه از او حساب می برد ❕چرا محمد حنفیه در قیام امام حسین نکرد ❗️آیا او هم از جمله توابین بود ❕❕ 💠💠 👌 محمد حنفیه ، يكى از فرزندان رشيد امير مؤمنان على علیه السلام است و «حنفيّه» لقب مادر اوست و اسمش «خوله» دختر يكى از مردان با شخصيّت طايفه «بنى حنيفه» است كه در يكى از جنگهاى اسلامى اسير شد و مى‏ خواستند او را بفروشند، على (ع) او را آزاد كرد و به همسرى خود در آورد. او شجاعت را از على (ع) به ارث برده بود و مى‏ گويند گاهى زره‏هاى محكم را با دست پاره مى ‏كرد و به همين دليل امام (ع) در جنگ «جمل» پرچم را به دست او سپرد و در جنگ «صفّين» جناح چپ على (ع) به دست او و «محمّد بن ابى بكر» و «هاشم مرقال» بود. 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 7 ص 77 🔸او نسبت به امام حسن و امام حسين عليهما السلام بسيار متواضع بود و فرزندان على علیه السلام را از حضرت را بسيار احترام مى‏ گذارد. روزى به او گفتند على تو را به ميدانهاى خطرناك مى ‏فرستد ولى از فرستادن حسن و حسين خوددارى مى‏ كند، در حالى كه آنها هم برادر تواند! او در جواب مى ‏گويد ؛ «حسن و حسين همچون چشمان او هستند و من همچون بازوان او و انسان به‏ وسيله بازوهايش از چشمش دفاع مى ‏كند». 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 1 ص 244 🔸بعضى «محمّد بن حنيفيّه» را متّهم مى‏ كنند كه او بعد از امام حسين دعوى امامت داشت و يا حتّى دعوى مهدويّت ، ولى مرحوم «شيخ مفيد» در اين زمينه سخن روشنى دارد، مى ‏گويد: «محمّد حنفيّه» هرگز ادّعاى امامت نكرد و كسى را به سوى خود فرا نخواند بلكه ديگران چنين نسبتهايى به او داده‏ اند و مدّعى امامت و يا مهدويّت او بوده ‏اند و «كيسانيّه» جزء چنين مدّعيانى محسوب مى‏ شوند». 📚الفصول المختاره ص 300 🔸يكى از نشانه ‏هاى مقام او اين است كه امام حسين علیه السلام هنگامى كه مى‏ خواست از مدينه به سوى مكّه حركت كند او را وصى و نماينده خود در مدينه قرار داد تا اخبار آن جا را به او برساند و وصيتنامه معروف خود را كه در مقاتل آمده، به او سپرد ، و علت عدم حضور او در کربلا همین بود که امام حسین علیه السلام وظیفه اطلاعاتی را بر عهده او گذاشته بود چنان که می نویسند ؛ « محمّد بن حنفيّه، سخن خويش با برادر را قطع نمود و شروع به گريه كرد. حسين عليه السلام نيز مدّتى با او گريست و آن گاه فرمود: «برادرم! خداوند، تو را پاداش خير دهد! حقيقتا برايم خيرخواهى كردى و به صواب و حقيقت، راه‏نمايى نمودى. اميدوارم كه رأى تو، استوار و درست باشد. من تصميم بر خروج به سمت مكّه دارم و خودم، برادرانم، برادرزاده ‏ها و دوستارانم را براى اين ، مهيّا ساخته‏ ام. نظر آنان، نظر من و تصميم آنان، تصميم من است؛ امّا تو اى برادرم منعى نيست كه در مدينه بمانى و از سوى من مراقب حوادث باشى و چيزى از اخبار آنان را از من پنهان نكنى». 📚الفتوح ج 5 ص 20 _ بحار الانوار ج 44 ص 329 👌علامه حلی نیز نقل می کند که محمد حنفیه به سبب بیماری نمی توانست حسین علیه السلام را همراهی کند ، لذا امام حسین ماموریت دیده بانی در مدینه را به او کرد . 📚سفینه البحار ج 2 ص 388 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔نظر اهلبیت در مورد مختار ثقفی چه بوده است ❗️آیا حقیقت دارد که قیام مختار مورد اهل بیت نبوده ❗️اگر چنین است چرا صدا و سیما برای او فیلم می سازد و از او به بزرگی یاد می کند ❗️❗️ 💠💠 👌مختار بن ابى عبيده ثقفى، معروف به كيسان، در اصل از مردم طائف بود و مادرش دومة بنت وهب نام داشت. در سال به دنيا آمده. پدر او در زمان عمر به مدينه رفت، مختار نيز همراه پدرش به مدينه منتقل گشت. مردى بود خردمند، حاضر جواب، شجاع، بخشنده، تيزهوش، كارشناس فنون رزم و غلبه بر دشمن. در دوران على علیه السلام به بنى هاشم پيوسته بود و با حضرت على در عراق به سر مى‏برد، پس از شهادت آن حضرت، ساكن بصره شد. در ميان قوم خود، شريف بود. رواياتى در مدح او وارد شده است. مختار از مروّجين و ناشرين فضايل آل محمّد بود و پيوندش با اهل بيت، او را از ادبى سرشار و اخلاقى فاضل برخوردار بود. در نهان و آشكار هوادارى از دودمان پيامبر مى ‏كرد. 📚سفینه البحار ج 2 ص 752 _ مقتل الحسین ، مقرم ، ص 167 👌ميثم تمّار در زندان ابن زياد، به گفته بود كه تو آزاد شده و به خونخواهى حسين علیه السلام خروج خواهى كرد و ابن زياد را خواهى كشت. 📚همان ص 434 🔸وى در دورانى كه مسلم بن عقيل در كوفه بود، او را به خانه خويش برد و با او به نفع امام حسين علیه السلام بيعت كرد. ابن زياد، پس از كشتن مسلم، او را تازيانه زد و زندانى كرد و در ايّامى كه كربلا اتّفاق افتاد، او و ميثم تمّار در زندان بودند. مختار، پس از مرگ يزيد در سال 64، به خونخواهى سيد الشهدا علیه السلام قيام كرد و قاتلان امام حسين را كشت، سپس خود در جنگى با سپاهيان عبد الله بن زبير در مكّه كشته شد. از امام باقر علیه السلام روايت‏ است كه فرمود ؛ «مختار را ناسزا نگویید زیرا او قاتلان ما را کشت و انتقام خون ما را گرفت » 📚بحار الانوار ج 45 ص 343 🔸قبر مختار، در رواق راهرو مرقد حضرت مسلم در قرار دارد. 📚سوگنامه آل محمد ص 544 🔸مشهور علمای شیعه از به بزرگی یاد میکنند چنان که علامه امینی می نویسد ؛ «هر کس برتاریخ وحدیث وعلم رجال با دید نافذ نظر اندازد در میابد که مختار در پیشاپیش مردان دین و هدایت و اخلاص است و نهضت بزرگ او جز برای برپا داشتن عدل و درآوردن ریشه ی ستم نبوده است وبه همین جهت امامان بر او رحمت کرده و او را ستوده اند» 📚ترجمه الغدیر، ج 4، ص 238 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸ادامه 👇 👌بنابر اين آنچه مورد نهى است، «شد رحال» به مسجدى غير از مساجد سه ‏گانه است نه شد رحال براى ، و يا امور معنوى ديگر. ❕در اين جا از تذكر نكته‏ اى ناگزيريم و آن اين است كه اگر پيامبر گرامى مى‏ فرمايد به غير اين سه مسجد بار سفر بسته نمى ‏شود، مقصود اين نيست كه «شد رحال» براى غير آنها است، بلكه مقصود اين است كه آنهاى ديگر، ارزش اين را ندارند كه انسان براى آنها بار سفر ببندد، و رنج را بر خود هموار سازد و به زيارت آنها برود، زيرا غير اين سه مسجد از نظر فضيلت چندان تفاوت چشم گيرى ندارند، زيرا مساجد جامع جهان يا مساجد محله، و يا مساجد قبيله دنيا، همه از نظر ثواب، ثواب مساوى دارند، ديگر لزومى ندارد، با بودن مسجد جامع در نقطه نزديك، انسان بار سفر براى مسجد ‏ در نقطه دور ببندد. نه اينكه اگر يك چنين كارى انجام داد، كار او حرام و سفر او معصيت است. 🔸گواه اين مطلب اين است كه نويسندگان صحاح و سنن نقل كرده ‏اند كه: پيامبر گرامى و صحابه روزهاى شنبه به مسجد مى‏ آمدند، و در آنجا نماز مى‏ گزاردند. اين متن صحيح بخارى: «إنّ النّبىّ كان يأتي مسجد قباء كلّ سبت ماشيا و راكبا و إنّ ابن عمر كان يفعل كذلك» 📚صحيح بخارى 2: 76- صحيح مسلم بشرح النووى ج 9 ص 171- 169 سنن نسائى بشرح سيوطى ج 2 ص 37 👌پيامبر گرامى، در هر شنبه پياده و سواره براى زيارت مسجد قبا مى‏ آمدند و فرزند عمر نيز اين چنين مى ‏كرد. ❕اصولا طى مسافت براى گزاردن نماز براى خدا، در يكى از مساجد الهى بدون كوچكترين شائبه ، چگونه مى ‏تواند حرام و منهى عنه باشد. در صورتى كه نماز گزاردن در مسجد مستحب باشد . 📚آیین وهابیت ، سبحانی ، ص 130 ❕مضمون فوق در مورد مساجد در برخی های شیعه نیز آمده است که پاسخ آن همان است که در بالا گذشت . 👌علی علیه السلام فرمود ؛ « مسافرت تنها به سوى سه مسجد مى‏ توان كرد مسجد الحرام و مسجد پيامبر در مدينه و مسجد ». 📚بحار الانوار ج 96 ص 240 👌که مفهوم آن این است که سفر و شد رحال برای رفتن به سایر مساجد مستحب نیست اگر چه نماز خواندن در تمام مساجد و برخی از مساجد بالخصوص دارای ثواب زیادی است اما سفر کردن برای نماز خواندن در آن ها جز مساجد مذکور دارای ثواب نیست . 📚وسائل الشیعه ج 5 ص 46 ( بَابُ عَدَمِ اسْتِحْبَابِ السَّفَرِ لِلصَّلَاةِ فِي شَيْ‏ءٍ مِنَ الْمَسَاجِدِ إِلَّا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ وَ مَسْجِدَ الرَّسُولِ ص وَ مَسْجِدَ الْكُوفَة ) ❕فلسفه آن هم می تواند این باشد که اين گونه مساجد در واقع يكى از مراكز مهمّ اسلام است؛ و ساليان طولانى در صدر اسلام و بعد از آن محل درس و بحث بوده، و علماى بزرگى در آنها به تعليم علوم، آموزش و پرورش شاگردان اشتغال داشته ‏اند، هم اكنون نيز در مسجد الحرام و مسجد النّبى در طول سال جلسات درس تشكيل مى‏ شود، و بسيارى از مساجد مهمّ اسلامى در كشورهاى ديگر مانند ايران و سوريه و عراق نيز كانون تعليم و تربيت است، و گاه بزرگترين كلاس هاى درس در آن تشكيل مى‏شود؛ و شايد تشويق مسلمانان به «شدّ رحال» و حركت از نقاط دور و نزديك به قصد عبادت در اين مساجد به خاطر اين بوده، كه علاوه بر استفاده از معنويّت مسجد، و توجّه به سوابق آن از سرمايه‏ هاى علمى اين مساجد نيز بهره ‏گيرى كنند. 📚پیام قرآن ج 10 ص 274 ❕جدای از تمام آنچه گذشت ، گفتنی است که ما برای شد رحال و رجحان سفر کردن برای زیارت امامان علیهم السلام دلیل خاص داریم چرا که امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « برای زیارت هیچ قبری شد رحال نمی شود و بار سفر بسته نمی شود ، جز برای زیارت قبور ما » 📚عیون الاخبار ج 2 ص 254 👌که مفهوم آن این است که اگر چه زیارت قبور تمام مومنین مستحب است ، اما نفس سفر کردن برای زیارت قبور آن ثواب ندارد ، مگر سفر کردن و شد رحال برای امامان و انبیاء علیهم السلام . 📚وسائل الشیعه ج 14 ص 561 ( بَابُ عَدَمِ اسْتِحْبَابِ السَّفَرِ إِلَى زِيَارَةِ شَيْ‏ءٍ مِنَ الْقُبُورِ غَيْرِ قُبُورِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَئِمَّةِ ) 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔یک تناقض آشکار در ⚡️اگر قرآن را کلام الهی بپنداریم نبایستی حتی یک مورد تناقض در آن دیده شود اما با مراجعه به قرآن و مطالعه آن با تعدادی تناقض‌ می‌شویم که نشان از بشری بودن آن دارد. : سوره زلزله : فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ ﴿٧﴾ : پس هر کس اندازه‌ی ذره‌ای عمل خیر انجام داده باشد، [پاداش‌] آن را می‌بیند. ⚡️طبق این آیه، قرآن مدعی می‌شود که هر انسانی که کوچکترین عمل خیری انجام دهد پاداش آن به او داده می‌شود؛ اما این آیه با سایر آیات قرآن در تناقض است : : سوره محمد : الذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّـهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ﴿١﴾ : الله اعمال نیک کسانی را که کافر شدند و مردم را از راه خدا باز داشتند باطل می‌نماید. ⚡️همانطور که مشاهده کردید، آیه ۱ سوره محمد با آیه ۷ سوره زلزله در تضاد و تناقض است : 👈طبق آیه ۱ محمد : خدا اعمال نیک کافران را تباه می کند. 👈طبق آیه ۷ زلزله : هر انسانی ذره ای کار نیک کند، پاداش آن را می‌بیند. ⚡️این تناقض آشکار، نشان از بشری بودن قرآن است؛ قرآن کلام خود محمد است ❗️❗️ 💠💠 👌آیات فوق اشاره به یک اصل مسلم قرآنی تحت عنوان « » دارد و به هیچ عنوان تضاد و تناقضی از این ایجاد نمی شود . ❕از آيات قرآن به خوبى استفاده مى ‏شود كه بعضى از اعمال سوء، آن‏قدر اهميّت دارد كه مى ‏تواند آثار اعمال را از بين ببرد . اگر شخصى تمام كارهاى نيك را انجام بدهد و تمام اعمال او شايسته باشد؛ ولى در دقايق و لحظات حسّاس پايانى بى ايمان از جهان رخت بربندد، تمام از بين مى‏ رود و در آخرت هيچ سودى براى او نخواهد داشت . ❕اين مسئله يكى از مصاديق «احباط» است كه در قرآن مجيد به صورت گسترده مطرح شده است. شانزده آيه از آيات قرآن مجيد درباره «حبط اعمال» سخن مى‏گويد كه به دو مورد از آن اشاره مى ‏شود ؛ 1⃣در آيه 88 سوره انعام آمده است ؛ « اگر آنها مشرك شوند، اعمال نيكى كه انجام داده‏اند، مى ‏گردد و نتيجه ‏اى از آن نمى‏ گيرند. » 🔸آيه شريفه فوق شرك به خداوند را يكى از عوامل نابودى و حبط اعمال نيك شمرده است. 2⃣ در آيه 65 سوره زمر آمده است ؛ « به تو و همه پيامبران پيشين وحى شده كه اگر مشرك شوى، تمام اعمالت تباه مى‏ شود و از زيانكاران خواهى بود.» 👌اين آيه اگرچه خطاب به پيامبر است، ولى روشن است كه او- كه خود كانون‏ توحيد و يكتا پرستى است- هرگز نخواهد شد. بنابراين، آيه هشدارى است براى ديگران. ❔آيا حبط و نابودى اعمال نيك فراوان، با يك گناه و لغزش عادلانه است؟ به ديگر عبارت، آيا اين كار موافق با قوانين جهان است؟ 👌در پاسخ بايد گفت: مسئله حبط هم در جهان طبيعت و عالم تكوين وجود دارد و هم در عالم تشريع و قوانين دينى، و هم در كارهاى عادى روزمره انسان‏ها. ❕ كه ساليان درازى زحمت كشيده و با تلاش و كوشش فراوان و شب زنده‏ دارى‏ هاى بسيار باغى بزرگ و پرميوه آماده كرده است، بر اثر غفلت و سهل‏ انگارى در گوشه‏اى از باغ آتشى روشن مى‏ كند؛ اين آتش به باغ سرايت نموده، ظرف مدّت كوتاهى تمام دست‏رنج باغبان بيچاره را طعمه حريق قرار مى‏ دهد. ❕انسان سالم و نيرومندى كه او مرهون دهها سال زندگى صحيح با رعايت اصول بهداشتى است، با روى آوردن به موادّ مخدّر، پس از چند صباحى تمام قدرت، نيرو، شادابى، صبر، حوصله، همه و همه را از دست مى‏ دهد؛ بنابراين آن آتش، باغ باغبان و اين موادّ مخدّر، سلامت اين انسان را حبط و نابود مى‏ كند. ❕مثال سومى نيز مى‏ توان زد و آن اين كه تعدادى از مهندسين و كارگران ساليان درازى با زحمت فراوان سدّى عظيم بنا مى‏ كنند. با باران سيلاب پشت سد جمع مى‏ شود؛ ولى بر اثر يك غفلت و باز نكردن پنجره‏ هاى مخصوص به هنگام زياد شدن آب پشت سد، فشار زياد سيلاب، زحمات چندين ساله آنها را از بين مى‏برد و سدّ عظيم را مى ‏شكند! 👌بنابراين، مسئله حبط اختصاص به مسايل دينى و اعتقادى ندارد، بلكه در جهات تكوين و كارهاى روزمره انسان نيز جريان دارد و هيچ منافاتى با عدالت الهى ندارد . ❕بايد دانست كه علّت و عامل اصلى حبط كارهاى انسان است؛ همان گونه كه عامل اصلى آتش گرفتن باغ، خود باغبان و عامل از بين رفتن سلامت معتاد خود او، و عامل شكستن سد نيز نگهبان سد است. 📚مثالهای زیبای قرآن ج 1 ص 325 🔸 👇
🔸 👇 👌قرآن مجيد درباره از بين رفتن ثواب صدقات به ‏وسيله منّت و آزار بعدى با صراحت مى ‏گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! خود را با منت گذاردن و آزار باطل نسازيد». ( بقره 264) ❕در سوره حجرات نيز مى ‏فرمايد ؛ « اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! صداى خود را از صداى پيامبر بالاتر نبريد و در او بلند سخن مگوييد (و او را بلند صدا نزنيد) آن‏گونه كه بعضى از شما در برابر بعضى بلند صدا مى ‏كنند مبادا اعمال شما نابود گردد در حالى كه نمى‏ دانيد». ( حجرات 2) 👌درباره عُجب و خود بزرگ‏ بينى بعد از عمل نيز در روايات آمده است ؛ «عجب حسنات انسان را از بين مى‏ برد ‏گونه كه آتش هيزم را». 📚روح البیان ج 8 ص 522 👌در مورد حسد نيز شبيه همين تعبير آمده است از جمله در حديثى از پيغمبر مى ‏خوانيم ؛ «إِيَّاكُمْ وَالْحَسَدَ فَإِنَّ الْحَسَدَ يَأْكُلُ الْحَسَنَاتِ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الحطب » 📚بحارالانوار، ج 70، ص 255، ح 26 👌از بعضى از روايات نيز استفاده مى‏ شود كه بودن و بى‏ باكى در برابر گناه نيز از عوامل حبط اعمال است . 📚مستدرک الوسائل ج 11 ص 280 ❕بنابراین این آیات و روایات تبیین کننده آیه ای است که به صورت مطلق می گوید هر کس هر کار کند آن را در قیامت می بیند که این دیدن در صورتی است که انسان عمل خود را تا روز قیامت نگه دارد تا بتواند اثر آن را ببیند و موجبات حبط آن را فراهم نکند ، چنان که همین سخن درمورد گناهان هم است که انسان در صورتی عقاب گناهان را در آخرت می بیند که آن ها را با توبه و کارهای خوب از بین نبرده باشد ( تکفیر ) ، با در نظر گرفتن این نکته روشن می شود که نسبت میان آیات فوق ، نسبت تناقضی نیست بلکه نسبت مجمل و مبین است لذا پیامبر گرامی فرمود ؛ ❕ «كسى كه سبحان اللَّه بگويد خداوند درختى در بهشت براى او مى ‏نشاند و كسى كه الحمد للَّه‏ بگويد خداوند درختى در بهشت براى او مى ‏نشاند، و كسى لا اله الا اللَّه بگويد خداوند درختى در بهشت براى او غرس مى‏ كند، و كسى كه اللَّه اكبر بگويد خداوند درختى در بهشت براى او مى‏ نشاند». 🔸مردى از قريش در آنجا بود و عرض كرد اى رسول خدا بنابراين درختان ما در بهشت زياد است! پيامبر در جواب فرمود «آرى! ولى بر حذر باشيد از اينكه آتشى بر آنها بفرستيد و آنها را بسوزانيد» 📚بحار الانوار ج 8 ص 186 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔لطف میکنید در مورد عذاب قبر توضیح دهید .در یه مدرسه کردن که عذاب قبر وجود ندارد پرسش کردن در کدوم آیه به عذاب قبر اصلا اشاره شده ❗️❗️ 💠💠 👌مساله فشار و عذاب قبر اگر چه در قرآن بالخصوص مورد اشاره قرار نگرفته است ، اما در سنت قطعی پیامبر گرامی و اهل بیت علیهم السلام مورد تاکید و تبیین قرار گرفته است و همه اسلامی به آن معتقدند . ❕شیخ صدوق می‌فرماید ؛ 🔸 «عقیده ما در مورد سؤال در قبر این است که آن حق است و هر کس که پاسخ صحیح گوید برای او در قبر، سرور و شادمانی است، و بهشت در سرای دیگر و آن کس که پاسخ صحیح نگوید، در قبر و سپس در عالم آخرت خواهد شد». 📚اعتقادات الامامیه ص 58 👌شیخ مفید می‌فرماید ؛ «در اخبار صحیح از پیامبر روایت شده است که فرشتگان به قبور فرود آمده و از آنان درباره دین آنها سؤال می‌کنند، در برخی از روایات آماده است که دو فرشته که به آنها«نکیر و منکر» می‌گویند بر میت نازل می‌شوند و از پروردگار و از پیامبر و امام و دینش سؤال می‌کنند پس اگر پاسخ درست گوید او را به ملائکه نعمت و تسلیم می‌کنند و گرنه او را به ملائکه عذاب واگذار می‌کنند». 📚تصحیح الاعتقاد ص 45 👌محقق طوسی در این باره می‌گوید ؛ «عذاب در قبر، واقع خواهد شد، زیرا کاری است شدنی و ممکن و دلایل در حد تواتر بر آن اقامه شده است». 📚کشف المراد، مقصد ۶، مسأله ۱۴. 🔸احمد بن حنبل در رساله خود که رؤوس عقاید اهل حدیث را در آن نوشته است می‌گوید ؛ «عذاب قبر حق است و در آن از گناهان بندگان و از پروردگارشان و از بهشت و دوزخ می‌کنند و مسأله دو فرشته به نام«منکر و نکیر» نیز حق است». 📚طبقات الحنابله ص 226 ❕امام صادق علیه السلام فرمود: « فشار قبر برای مومن کفاره کردن نعمت ها از ناحیه او است» 📚بحار الانوار ج6 ص221 👌در روایت دیگر امام علی علیه السلام فرمود: « معیشت تنگ همان است که خداوند را از عذاب و فشار قبر بر حذر داشته است» 📚بحار الانوار ج6 ص218 ❗️پیامبر گرامی در مورد سعد بن معاذ فرمود: « او گرفتار فشار قبر شد زیرا در خانه با خانواده اش رفتار نداشت» 📚بحار الانوار ج6 ص220 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: « یکی از خوبان از دنیا رفت . فرشتگان عذاب به سراغ او آمده و خبر از فشار قبر به او دادند زیرا او روزی بدون وضو نماز خوانده و از نصرت ضعیفی خود داری کرده بود» 📚بحار الانوار ج6 ص221 👌حضرت علی فرمود: « فشار قبر به سبب سخن چینی و نکردن از بول و دوری کردن از همسر است» 📚بحار الانوار ج6 ص222 👌چون بیشتر مومنان اعمال خوب و بد را با هم آمیخته اند و گناهانی در پرونده اعمالشان است لذا امام صادق علیه السلام فرمود: « چه کم کسانی هستند که فشار قبر ندارند» 📚بحار الانوار ج6 ص260 👌البته باید توجه داشت که منظور از فشار و عذاب قبر ، عذاب شدن در عالم برزخ است و منظور از قبر ، است نه قبر مادی نیست چنان که علامه مجلسی می نویسد ؛ « مراد به قبر در اکثر اخبار ، چیزی است که روح در آن در عالم قرار دارد » 📚بحار الانوار ج 6 ص 271 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁