eitaa logo
پرسمان اعتقادی
39.2هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
82 فایل
✳️برای رزرو تبلیغات در مجموعه اَسرا بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2186347655C6187e57a27 شماره مرکز ملی پاسخگویی به شبهات 096400
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔عده ای میگن حضرت زینب کبری سلام الله علیها وفات کردن و عده ای دیگه میگن به رسیدند، میشه اگه امکانش هست در این باب توضیحی بدید ❗️❗️ 💠💠 👌مهم ترین محقّقان و مورّخان شیعه از جمله میرزا حسین نوری، علامه بحرالعلوم، شیخ عبّاس قمی، حسون بن زینی حسینی، علامه حسنین سابقی و... و نیز برخی از تاریخ نگاران اهل سنت، از آن میان ابن جبیر، عزالدین محمد صیادی شافعی، ابن حورانی، ابن بطوطه و... بر این و باورند که حضرت زینب دختر امیرالمؤمنین علیهما السلام در سرزمین شام در قریه «راویه دمشق» (زینبیه فعلی) به خاک سپرده شده است و مرقد و حرم فعلی متعلق به آن بانوی با عظمت اسلام می‌باشد. 📚برگرفته از: نفس المهموم 297 ؛ الرحله، زیارات الشام: 133و اماکن زیارتی و سیاحتی سوریه: 53 🔸حال باید دید ، علّت حضرت به شام چه بوده است. در این باره نیز نظریاتی از مورّخین جلب توجه می‌کند ؛ 1⃣تعدادی بر این باورند که در اثر تهاجم وحشیانه سپاه خون آشام یزید به مدینه منوره و هتک حرمت حرم نبوی و کشتار مردم مدینه و فجایع شرم آوری که مرتکب شدند؛ حضرت زینب طاقت تحمّل دیدن این شهر را نداشت لذا با همسرش عبدالله به شام هجرت کرد و در آن جا شد و به سوی حق پرواز کرد و در همان جا دفن شد. 2⃣ عدّه ای گفته اند که حضرت زینب علیها السلام با تمام توان در مدینه منوره علیه بنی امیه، بویژه یزید و ابن زیاد تبلیغ می‌کرد و فجایع آنان را با منطق رسایی که داشت به مردم مدینه می گفت، حکم تبعید ایشان صادر شده بود لذا ایشان با همسرش به شام کرد . 3⃣امّا بیشتر محقّقان فرموده اند که عبدالله بن جعفر شوهر حضرت زینب علیها السلام در شامات بویژه دمشق مزارع و باغ‌های فراوانی داشت و در مدینه قحطی شده بود، عبدالله که آدم بخشنده ای بود، تصمیم گرفت به شامات همراه خانواده اش هجرت کرده از باغ‌های خود استفاده کند و به نیازمندان هم مثل همیشه کمک‌هایی داشته باشد، وقتی که به دمشق آمدند حضرت زینب علیها السلام از نظر مریض شد و از نظر روحی هم که مصائب جانسوز عاشورا، و رنج‌های اسارت را تداعی می‌کرد، بیماری حضرت را شدیدتر ساخت تا آن که مرغ روحش به سوی رحمت حق پرواز کرد و آن سرزمین، افتخار میزبانی پیکر پاک او را به دست آورد و امروزه میلیون‌ها زائر باورمند و بامعرفت از فیض زیارت آن پرچمدار انقلاب عاشورای حسینی بهره مند می‌شوند. مرحوم علامه بزرگ شیخ بهایی رحمة الله همین نظریه را پسندیده اند. 📚ریاحین الشریفة: ج 3 ص 37 👌بعید نیست که همه این عوامل و علل و حتی عوامل دیگری هم سبب هجرت حضرت زینب علیها السلام به شده باشند . 📚خوشه‌های خورشید در سوریه/ سیدمحمدطاهر مدرسی ص 95 🔸 منابعی چون بحار الانوار ، مستدرک سفینه البحار ، مستدرک رجال الحدیث ، عوالم العلوم ، منتهی الامال و ... که از حضرت زینب سلام الله علیها بحث کرده اند ، سخنی از آن بانوی بزرگوار به میان نیاورده اند ، و اکثرا نوشته اند ؛ «آن حضرت مریض شد و به طور وفات کرد » 📚منتخب التواریخ ص 67 🔸البته برخی می نویسند ؛ « آن حضرت توسط عوامل یزید مسموم شد و به رسید » 📚زینب الکبری من المهد الی اللحد ، ص 592 👌این احتمال اگر چه می تواند مورد قبول واقع شود ، چرا که آن بانوی گرامی همه وقائع کربلا را دیده بود و وجود او یاد آور فجائع حکومت یزید بود و روشنگری های او برای یزید قابل تحمل نبود ، بعید نیست که یزید ایشان را مسموم کرده باشد ، اما این سخن هیچ گونه مستند قابل اعتمادی در منابع متقدم ندارد . 🔸برخی نیز احتمال داده اند که گرفتاری ها و سختی هایی که در طول جریانات به آن بانو وارد شد ، سبب بیماری ایشان گردید و به خاطر همان از دنیا رفتند ، بنابراین می توان ایشان را شهیده خواند . ❕اما با توجه به آنکه منابع مورد اعتماد این مطلب را که بیماری ایشان ناشی از اسارت کربلا بوده است را نقل نکرده اند ، این قول نیز نمی تواند و یقینی باشد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔پیامبر فرمود «لا تشدّ الرحال إلّا إلى ثلاثة مساجد؛ مسجدى هذا و مسجد الحرام و مسجد الأقصى؛ بار سفر را جز براى سه مسجد نمى‏ بندند، مسجد من و مسجد الحرام و مسجد الاقصى» شیعه چرا بر خلاف این برای زیارت امام حسین یا امام رضا بار سفر می بندد ❗️❗️ 💠💠 👌وهابيان به حسب ظاهر اصل زيارت پيامبر را تجويز مى‏ كنند ولى هرگز براى زيارت قبور را جائز نمى‏ دانند. محمّد بن عبد الوهاب در رساله دوم از رسائل «الهدية السنيّة» اين چنين مى ‏نويسد ؛ «زيارت پيامبر مستحب است، ولى مسافرت جز براى زيارت مسجد و نماز در آنجا، جائز نيست. » 🔸دليل مهم آنان براى تحريم مسافرت به عنوان زيارت، زير است كه در صحاح نقل شده، و راوى حديث هم ابو هريره است كه مى ‏گويد پيامبر فرمود ؛ «بار سفر بسته نمى‏ شود مگر براى سه مسجد، مسجد خودم و مسجد الحرام و مسجد الأقصى » 📚این مضمون را «مسلم» در صحيح خود ج 4- كتاب حج- باب «لا تشد الرحال» ص 126 نقل كرده است و سنن ابى داود ج 1- كتاب الحج- ص 469 و سنن نسائى بشرح سيوطى ج 2 ص 37، نيز آورده ‏اند. 👌در اين كه حديث در صحاح وارد شده است سخنى نيست و هرگز مناقشه نمى ‏كنيم كه راوى آن ابو هريره است، ولى مهم فهم مفاد حديث است. ❕فرض كنيم متن حديث چنين است، «لا تشدّ الرّحال الاّ ثلاثة مساجد ...» بطور مسلم، لفظ «الاّ» استثناء است و «مستثنى منه» لازم دارد و بايد در تقدير گرفت و پيش از مراجعه به ، مى ‏توان مستثنى منه را دو جور در تقدير گرفت ؛ 1- لا تشدّ إلى مسجد من المساجد إلاّ ثلاثة مساجد ... 2- لا تشدّ إلى مكان من الامكنة الاّ إلى ثلاثة مساجد ... 🔸براى درك مفاد حديث بستگى دارد كه يكى از اين دو تقدير را برگزينيم. هرگاه مفاد حديث، اول باشد، در اين صورت مفاد آن اين مى‏ شود كه به هيچ مسجدى از مساجد بار سفر بسته نمى‏ شود مگر به اين سه مسجد، نه اينكه «شد رحال» براى هيچ ، و لو مسجد نباشد جايز نيست. ❕هرگاه كسى براى زيارت پيامبران و امامان و انسان‏هاى صالح، بار سفر ببندد هرگز مشمول حديث نخواهد بود، زيرا موضوع بحث، عزم سفر براى مساجد است، و از ميان تمام مساجد، اين سه مسجد استثناء شده است و اما عزم سفر، براى زيارت مشاهد كه از موضوع بحث بيرون است، داخل در نهى نمى‏ باشد. 👌هرگاه مفاد حديث فرض دوم باشد، در اين صورت تمام سفرهاى معنوى جز سفر به اين سه نقطه خواهد بود خواه، سفر براى زيارت مسجد باشد، يا براى زيارت نقاط ديگر. 🔸ولى با توجه به قرائن قطعى روشن خواهد شد كه مفاد حديث بر فرض صحت سند، اولى است. 💠اولا: مستثنى، مساجد سه‏ گانه است، از آنجا كه استثناء، استثناء متصل است قطعا «مستثنى منه» لفظ مساجد خواهد بود نه مكان . 💠ثانيا: هرگاه هدف ساختن تمام مسافرتهاى معنوى است، حصر، صحيح نخواهد بود. زيرا در اعمال حج، انسان براى «عرفات» و «مشعر» و «منى»، «شدّ رحل» كرده و بار سفر مى‏ بندد، هرگاه مسافرت مذهبى جز براى غير اين سه مورد جائز نيست، پس چرا به اين نقاط سه ‏گانه جائز شده است. 💠ثالثا: مسافرت براى جهاد در راه خدا، و آموزش علم و دانش و صله رحم و زيارت والدين از جمله ‏هائى است كه در آيات و روايات بدانها تصريح گرديده است، آنجا كه مى‏ فرمايد ؛ «(سوره توبه آيه 120) چرا از هر قبيله‏ اى گروهى كوچ نمى‏ كنند كه دين را بياموزند و قبيله خود را پس از بازگشت، بترسانند شايد آنان بترسند. » 🔸 👇 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این که برخی میگن اسلام با سفر کردن است چقدر سندیت دارد ❗️اساسا نظر اسلام در مورد سفر کردن چیست ❕ 💠💠 👌اسلام نه تنها با سفر و جهانگردی مخالفتی ندارد ، بلکه در برخی موارد به آن هم می کند و می فرماید ؛ « بگو در زمین سیر کنید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را به وجود آورده است» 💠عنکبوت20 👌در تفسیر چنین آمده است ؛ ❕« آرى در اسلام نيز وجود دارد، و به آن اهميت زيادى داده شده اما نه بسان توريستهاى هوسران و هوسباز امروز ( که مروج انتقال فرهنگهاى ناسالم، عياشى، هوسرانى، بى بند و بارى و سرگرميهاى ناسالم هستند ) بلكه براى و آثار و سرنوشت پيشينيان و مشاهده آثار عظمت خداوند در نقاط مختلف جهان، و اين همان چيزى است كه قرآن نام آن را" فى الارض" گذارده و طى آيات متعددى به آن دستور داده است از جمله ؛ 👌بگو برويد در روى زمين گردش كنيد سپس بنگريد عاقبت و سرانجام گناهكاران چگونه بوده است (نمل: 71) 👌 بگو در زمين سير كنيد و بنگريد خداوند چگونه آفرينش را بوجود آورده است (سوره عنكبوت آيه 20). ❕ أ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها ..." (سوره حج آيه 46) و آيات ديگر ... 💠اين آيه مى‏ گويد اين جهانگردى و سير در ارض قلب انسان را دانا و چشم انسان را بينا و گوش او را شنوا مى‏ گرداند، و از خمودى و جمود، رهايى مى ‏بخشد. 📚تفسیر ج3 ص104 👌همینطور سفر کردن برای تفریح و گردش و لذت حلال نیز نه تنها مخالفتی با تعالیم اسلامی ندارد ، بلکه مورد توصیه هم است چنان که امام علیه السلام فرمود ؛ « عاقل سفر نمی کند جز برای سه چیز ، اصلاح معاش و زندگی ، زاد و توشه سازی برای آخرت ، برای لذت بردن حلال » 📚الفقیه ج2 ص265 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « کنید تا سالم بمانید » 📚وسائل الشیعه ج11 ص345 🔶 و فرمود: «عاقل ساعات خود را به چهار بخش تقسیم می کند؛ساعتی برای عبادت خداوند و ساعتی برای محاسبه نفس و ساعتی برای تفکر در مخلوقات خداوند و ساعتی برای تفریح و بهره مندی از های خداوند ( که از مصادیق تفریح حلال، سفر کردن است )» 📚وسایل الشیعه ج16 ص97 🔶این مضمون از حضرت نیز نقل شده است. 📚نهج البلاغه حکمت 390 👌و فرمود: « تفریح داشته باشید همانا من ناراحتم که در دین شما خستگی و بی نشاطی باشد» 📚نهج الفصاحه ص259 ❕بله اگر سفر کردن ، عصیان الهی و ترک واجبات را برای انسان به ارمغان داشته باشد ، مورد نهی اسلام است ، چنان که علی علیه السلام فرمود ؛ « عاقل تن به سفری که در آن بر دین و نمازش می ترسد نمی دهد » 📚خصال یک جلدی ص630 A 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ببخشید برخی می کنند که روزه برای بدن دارد و سبب می شود ❗️حال اگر چنین باشد تکلیف ما در مورد چیست❕❕ 💠💠 👌در مباحث گذشته ثابت کرده ایم نه تنها داری برای بدن ندارد بلکه به صحت و بدن نیز کمک می کند. ❕حال می گوییم فرضا هم چنین باشد یعنی داری برای فرد و افرادی سبب و ضرر شود باز هم با مشکل خاصی مواجه نخواهیم شد ؛ 👌اساس اسلام بر نیست و اگر در جایی حکمی تولید مشقت شدید کند ، موقتا آن حکم برای افراد برداشته می شود چنان که می فرماید : « او شما را برگزید و در دین خود تکلیف باری برای شما قرار نداد » 🔷 78 👌و می فرماید : « آن کس که یا در باشد روز های دیگری را ( به جای ماه رمضان روزه بگیرند ) و بر کسانی که انجام آن را ندارند ( روزه واجب نیست )» 🔷 185 🔷پیامبر فرمود : « من مبعوث به آئین و شده ام » 📚 الانوار ج30 ص548 👌امام علیه السلام فرمود : « هر زمانی که روزه سبب و شود ، افطار واجب است» 📚 ج2 ص133 🔶و : « اگر روزه دار در خود و احساس کند ، باید کند و اگر و توان روزه داری را داشته باشد ، باید بگیرد » 📚 ج4 ص118 📚 ج4 ص256 🔷امام علیه السلام فرمود : « هر که روزه داری سبب تشدید آن شود ، مجوز ترک است » 📚 الشیعه ج10 ص222 ❗️بنابراین اگر روزه داری برای افرادی سبب طاقت فرسا و شود ، یا احتمال این موارد داده شود ، و یا افرادی به سبب ضعف نتوانند روزه بگیرند و روزه برای آن ها مشقت داشته باشد ، در تمام این صور ، کردن جایز است . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا پیامبران دچار می شوند ❕چگونه می گویید دچار فراموشی نمی شوند در حالی که قرآن می گوید موسی و که یوشع بن نون بود و او هم پیامبر بود خود را فراموش کردند ( نسیا حوتهما کهف 61) 💠💠 👌موسی علیه السلام به الهی مامور شد که به نزد خضر برود و از او مسائلی را فرا گیرد . 🔶موسی و همسفرش راهی برای یافتن خضر شدند ،در بین راه ماهی که به عنوان غذا برای خود آورده بودند کردند . 🔷قرآن می کند ؛ « به خاطر بیاور هنگامی که موسی به دوست خود گفت من دست از طلب بر نمی دارم تا به محل دو دریا برسم ، هر چند ، مدت طولانی به راه خود ادامه دهم ، هنگامی که به محل تلاقی آن دو رسیدند ، ماهی خود را فراموش کردند ، و ماهی ( که هنوز جان داشت ) راه خود را درپیش گرفت ( و روان شد ) .هنگامی که از آنجا گذشتند موسی به یار گفت غذای ما را بیاور که از این سفر خسته شده ایم ، او گفت به خاطر داری هنگامی که ما به کنار آن صخره پناه بردیم ( و استراحت کردیم ) من در آنجا کردم که جریان ماهی را بازگو کنم ، این شیطان بود که یاد آن را از خاطر من برد و ماهی به طرز شگفت انگیزی راه خود را در پیش گرفت » 🗯 60-63 ❔حال سوال این است که مگر پیامبران از سهو کردن و فراموشی در امان نیستند ❕پس چگونه ماهی را فراموش کرد ( نسیا حوتهما )❕ 👌برای باید توجه داشت که فراموش کننده همسفر موسی بود نه خود موسی و در آیات بالا هم دیدیم که دوست موسی افتادن ماهی به دریا و زنده شدن و او را دیده بود و تصمیم داشت که این مساله را با موسی در میان بگذارد ، ولی کرد . ❗️و اگر در جمله ( نسیا ) به هر دو نسبت داده شده است از قبیل نسبت دادن کار فرد به گروه است که بسیار است چنان که عرب می گوید « نسی القوم » فلان قوم فلان مساله را فراموش کرد در حالی که تنها برخی از افراد آن بوده اند که چنین فراموشی به آنها دست داده بود نه تمام قوم 📚 ،ج3 ص532 👌در روایتی از پیامبر نقل شده است که فرمود ؛ « هنگامی که ماهی حرکت کرد و به دریا افتاد ، و راه خود را در پیش گرفت ، موسی در بود ، و دوستش ( که این ماجرا را دیده بود ) نخواست موسی را بیدار کند و ماجرا را بگوید ، و بعد از بیداریش فراموش کرد که جریان را به او بگوید ، و لذا یک شبانه روز دیگر به راه خود ادامه دادند ، سپس دوست موسی ماجرا را به خاطر آورد و بازگو کرد ، ناچار آنها به مکان اول که ماهی در آب بود بازگشتند » 📚تفسیر ج15 ص174 ❕ممکن است اشکال کنید که همسفر موسی یوشع بن نون او بوده که او هم پیامبر است بنابراین چگونه ممکن است این فراموشی برای او حاصل شود و این فراموشی را هم به شیطان نسبت داده است .مگر شیطان می تواند سبب انبیاء شود ❕ 🗯برای پاسخ این اشکال هم باید توجه داشت که قرآن از نام همسفر موسی سخنی به میان نمی آورد و تنها در برخی روایات آمده است که او بن نون بوده است. 📚تفسیر ج2 ص330 👌که این روایات مرسل و هستند . 🗯اگر از این اشکال هم چشم بپوشیم و قبول کنیم که همسفر موسی ، بن نون بوده است باز هم باید توجه کرد که به پیامبری رسیدن یوشع بن نون در زمان آن ثابت نیست و ممکن است یوشع سال ها پس از آن حادثه به پیامبری و وصایت موسی دست یافته باشد . 🔷و هیچ منع ندارد که فردی که هنوز به پیامبری نرسیده است قبل از نبوت ، در برخی امور روز مره زندگی دچار شود و این فراموشی هم ناشی از باشد اما پس از برگزیده شدن و رسیدن به مقام نبوت ، گرفتار هیچ گونه سهو و نسیانی حتی در امور روز مره زندگی نمی شود و نیز هیچ گونه نفوذی به او نخواهد داشت . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔من همواره دیده ام که علمای شیعه از عبدالله بن عباس به خوبی و بزرگی یاد می کنند ❗️برایم جای سوال بود که ابن با این که زمان امام حسین را درک کرد چرا همراه امام حسین به کربلا نرفت ❕آیا از ترس جان بود و او نیز در آخر عمر از اهل بیت منحرف شد ❕❕ 💠💠 👌بى‏ ترديد ابن عباس در ميان امت و مذاهب مختلف شيعه و اهل سنّت، اشتهار به نيكى و علم و دانش و و خرد دارد و از او با القابى مانند «حِبْرالأُمة»، «تَرْجُمانُ الْقُرآنِ» و مانند آن ياد مى‏ شود. او دوران جوانى خود را در خدمت پيامبر اكرم گذراند و حامل احاديث مهمى از آن حضرت بود كه در كتب معتبر نقل شده است. او در تفسير قرآن صاحب نظر بود و از او به عنوان شاگرد على عليه السلام و محب او ياد شده است. 🔸 در جنگهاى على علیه السلام در ركاب او بود، وى در اواخر عمر نابينا شده بود. در سال 68 هجرى، در فتنه پسر زبير، در درگذشت، در حالى كه هفتاد سال عمر داشت. محمّد حنفيّه بر او نماز گزارد. 📚اعیان الشیعه ج 8 ص 55 👌مردى از اهل طائف به كه ابن عباس بيمار بود؛ (همان بيمارى كه در آن دنيا را وداع گفت) نزد او آمد و لحظه ‏اى نشست. ابن عباس بى‏ هوش شد. او را به صحن خانه آوردند. به هوش آمد. گفت: خليل و يار من رسول خدا درباره من خبر داد كه در دوران عمرم دو بار هجرت خواهم كرد؛ هجرتى با رسول خدا داشتم و هجرتى با على عليه السلام و نيز به من خبر داد كه من در پايان عمر نابينا خواهم شد (و چنين شد) ... و نيز به من دستور داد كه از پنج گروه بيزار باشم: از ناكثين (پيمان ‏شكنان) همان‏ها كه در جنگ حاضر شدند و از قاسطين (ظالمان و ستمگران شام) كه در جنگ صفين حاضر شدند و از خوارج كه در ميدان نهروان حضور يافتند و از «قَدَريّه» آنهايى كه شبيه نصارا در دينشان بودند و گفتند: هيچ چيزى مقدر نشده (و همه چيز را خدا به ما تفويض كرده است) و از «مرجئه» آنها كه شبيه يهود در دينشان شدند. گفتند: خدا آگاه‏تر است (كه گناه‏كاران نيز اهل بهشتند) سپس گفت ؛ «خداوندا من بر آنچه على عليه السلام بر آن زنده بود زنده‏ ام و بر آنچه او بدرود حيات گفت مى‏ ميرم» اين سخن را گفت و به جان آفرين تسليم كرد. » 📚بحار الانوار ج 42 ص 152 👌او از جمله كسانى بود كه پس از تصميم امام حسين علیه السلام براى رفتن به كوفه، تلاش مى‏ كرد آن حضرت را از اين بازدارد و بى ‏وفايى كوفيان را يادآورى مى‏ كرد و چون كلماتش در اراده امام تأثير نگذاشت، بشدت متأثّر شد. 📚حیاه الامام الحسین ج 3 ص 25 👌 از كسانى بود كه از شهادت سيد الشهدا خبر داشت و روز عاشورا در مدينه بود و با ديدن خواب و تبديل مشكى كه داشت به خون، از كشته شدن حسين با خبر شد. 📚امالی صدوق ص 480 🔸زمانی که سخنان او بر امام بر نرفتن به کوفه تاثیر نگذاشت خطاب به امام علیه السلام عرضه داشت ؛ « اى پسر دختر پيامبر! فدايت شوم! گويى مرا به سوى خود مى ‏خوانى و از من مى ‏خواهى كه يارى ‏ات كنم! به خدايى كه جز او خدايى نيست، اگر با اين شمشيرم در پيشِ روى تو، چنان ضربه زنم كه شمشيرم، به تمامى، خُرد شود، يك‏صدمِ حقّ تو را نگزارده ‏ام. اينك، پيش روى تو ام. به من، فرمان بده». 👌امام حسین علیه السلام خطاب به او فرمود ؛ « اى ابن عبّاس! تو پسرعموى پدرم هستى و از هنگامى كه تو را شناخته ‏ام، پيوسته به نيكى فرمان مى ‏دهى و به رايزنى ‏هاى حكيمانه مى ‏دادى. او پيوسته از تو خيرخواهى و رايزنى مى ‏خواست و تو به درستى، به او پيشنهاد مى‏ دادى. پس در پناه و پشتيبانى خدا، به مدينه برو و چيزى از خبرهاى تو، بر من پوشيده نمى‏ مانَد » 📚الفتوح ج 5 ص 23 _ مقتل الحسین خوارزمی ج 1 ص 190 👌بنابراین علت عدم حضور ابن عباس ( رضی الله عنه ) در رکاب امام حسین علیه السلام دستور خود امام بود که ابن را مامور مدینه کرد تا اخبار مدینه را به امام گزارش دهد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔پیامبر فرمود «لا تشدّ الرحال إلّا إلى ثلاثة مساجد؛ مسجدى هذا و مسجد الحرام و مسجد الأقصى؛ بار سفر را جز براى سه مسجد نمى‏ بندند، مسجد من و مسجد الحرام و مسجد الاقصى» شیعه چرا بر خلاف این برای زیارت امام حسین یا امام رضا بار سفر می بندد ❗️❗️ 💠💠 👌وهابيان به حسب ظاهر اصل زيارت پيامبر را تجويز مى‏ كنند ولى هرگز براى زيارت قبور را جائز نمى‏ دانند. محمّد بن عبد الوهاب در رساله دوم از رسائل «الهدية السنيّة» اين چنين مى ‏نويسد ؛ «زيارت پيامبر مستحب است، ولى مسافرت جز براى زيارت مسجد و نماز در آنجا، جائز نيست. » 🔸دليل مهم آنان براى تحريم مسافرت به عنوان زيارت، زير است كه در صحاح نقل شده، و راوى حديث هم ابو هريره است كه مى ‏گويد پيامبر فرمود ؛ «بار سفر بسته نمى‏ شود مگر براى سه مسجد، مسجد خودم و مسجد الحرام و مسجد الأقصى » 📚این مضمون را «مسلم» در صحيح خود ج 4- كتاب حج- باب «لا تشد الرحال» ص 126 نقل كرده است و سنن ابى داود ج 1- كتاب الحج- ص 469 و سنن نسائى بشرح سيوطى ج 2 ص 37، نيز آورده ‏اند. 👌در اين كه حديث در صحاح وارد شده است سخنى نيست و هرگز مناقشه نمى ‏كنيم كه راوى آن ابو هريره است، ولى مهم فهم مفاد حديث است. ❕فرض كنيم متن حديث چنين است، «لا تشدّ الرّحال الاّ ثلاثة مساجد ...» بطور مسلم، لفظ «الاّ» استثناء است و «مستثنى منه» لازم دارد و بايد در تقدير گرفت و پيش از مراجعه به ، مى ‏توان مستثنى منه را دو جور در تقدير گرفت ؛ 1- لا تشدّ إلى مسجد من المساجد إلاّ ثلاثة مساجد ... 2- لا تشدّ إلى مكان من الامكنة الاّ إلى ثلاثة مساجد ... 🔸براى درك مفاد حديث بستگى دارد كه يكى از اين دو تقدير را برگزينيم. هرگاه مفاد حديث، اول باشد، در اين صورت مفاد آن اين مى‏ شود كه به هيچ مسجدى از مساجد بار سفر بسته نمى‏ شود مگر به اين سه مسجد، نه اينكه «شد رحال» براى هيچ ، و لو مسجد نباشد جايز نيست. ❕هرگاه كسى براى زيارت پيامبران و امامان و انسان‏هاى صالح، بار سفر ببندد هرگز مشمول حديث نخواهد بود، زيرا موضوع بحث، عزم سفر براى مساجد است، و از ميان تمام مساجد، اين سه مسجد استثناء شده است و اما عزم سفر، براى زيارت مشاهد كه از موضوع بحث بيرون است، داخل در نهى نمى‏ باشد. 👌هرگاه مفاد حديث فرض دوم باشد، در اين صورت تمام سفرهاى معنوى جز سفر به اين سه نقطه خواهد بود خواه، سفر براى زيارت مسجد باشد، يا براى زيارت نقاط ديگر. 🔸ولى با توجه به قرائن قطعى روشن خواهد شد كه مفاد حديث بر فرض صحت سند، اولى است. 💠اولا: مستثنى، مساجد سه‏ گانه است، از آنجا كه استثناء، استثناء متصل است قطعا «مستثنى منه» لفظ مساجد خواهد بود نه مكان . 💠ثانيا: هرگاه هدف ساختن تمام مسافرتهاى معنوى است، حصر، صحيح نخواهد بود. زيرا در اعمال حج، انسان براى «عرفات» و «مشعر» و «منى»، «شدّ رحل» كرده و بار سفر مى‏ بندد، هرگاه مسافرت مذهبى جز براى غير اين سه مورد جائز نيست، پس چرا به اين نقاط سه ‏گانه جائز شده است. 💠ثالثا: مسافرت براى جهاد در راه خدا، و آموزش علم و دانش و صله رحم و زيارت والدين از جمله ‏هائى است كه در آيات و روايات بدانها تصريح گرديده است، آنجا كه مى‏ فرمايد ؛ «(سوره توبه آيه 120) چرا از هر قبيله‏ اى گروهى كوچ نمى‏ كنند كه دين را بياموزند و قبيله خود را پس از بازگشت، بترسانند شايد آنان بترسند. » 🔸 👇
🤔 ❔ببخشید برخی می کنند که روزه برای بدن دارد و سبب می شود ❗️حال اگر چنین باشد تکلیف ما در مورد چیست❕❕ 💠 ❕حال می گوییم فرضا هم چنین باشد یعنی داری برای فرد و افرادی سبب و ضرر شود باز هم با مشکل خاصی مواجه نخواهیم شد ؛ 👌اساس اسلام بر نیست و اگر در جایی حکمی تولید مشقت شدید کند ، موقتا آن حکم برای افراد برداشته می شود چنان که می فرماید : « او شما را برگزید و در دین خود تکلیف باری برای شما قرار نداد » 🔷 78 👌و می فرماید : « آن کس که یا در باشد روز های دیگری را ( به جای ماه رمضان روزه بگیرند ) و بر کسانی که انجام آن را ندارند ( روزه واجب نیست )» 🔷 185 🔷پیامبر فرمود : « من مبعوث به آئین و شده ام » 📚 الانوار ج30 ص548 👌امام علیه السلام فرمود : « هر زمانی که روزه سبب و شود ، افطار واجب است» 📚 ج2 ص133 🔶و : « اگر روزه دار در خود و احساس کند ، باید کند و اگر و توان روزه داری را داشته باشد ، باید بگیرد » 📚 ج4 ص118 📚 ج4 ص256 🔷امام علیه السلام فرمود : « هر که روزه داری سبب تشدید آن شود ، مجوز ترک است » 📚 الشیعه ج10 ص222 ❗️بنابراین اگر روزه داری برای افرادی سبب طاقت فرسا و شود ، یا احتمال این موارد داده شود ، و یا افرادی به سبب ضعف نتوانند روزه بگیرند و روزه برای آن ها مشقت داشته باشد ، در تمام این صور ، کردن جایز است . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔پیامبر فرمود «لا تشدّ الرحال إلّا إلى ثلاثة مساجد؛ مسجدى هذا و مسجد الحرام و مسجد الأقصى؛ بار سفر را جز براى سه مسجد نمى‏ بندند، مسجد من و مسجد الحرام و مسجد الاقصى» شیعه چرا بر خلاف این برای زیارت امام حسین یا امام رضا بار سفر می بندد ❗️❗️ 💠💠 👌وهابيان به حسب ظاهر اصل زيارت پيامبر را تجويز مى‏ كنند ولى هرگز براى زيارت قبور را جائز نمى‏ دانند. محمّد بن عبد الوهاب در رساله دوم از رسائل «الهدية السنيّة» اين چنين مى ‏نويسد ؛ «زيارت پيامبر مستحب است، ولى مسافرت جز براى زيارت مسجد و نماز در آنجا، جائز نيست. » 🔸دليل مهم آنان براى تحريم مسافرت به عنوان زيارت، زير است كه در صحاح نقل شده، و راوى حديث هم ابو هريره است كه مى ‏گويد پيامبر فرمود ؛ «بار سفر بسته نمى‏ شود مگر براى سه مسجد، مسجد خودم و مسجد الحرام و مسجد الأقصى » 📚این مضمون را «مسلم» در صحيح خود ج 4- كتاب حج- باب «لا تشد الرحال» ص 126 نقل كرده است و سنن ابى داود ج 1- كتاب الحج- ص 469 و سنن نسائى بشرح سيوطى ج 2 ص 37، نيز آورده ‏اند. 👌در اين كه حديث در صحاح وارد شده است سخنى نيست و هرگز مناقشه نمى ‏كنيم كه راوى آن ابو هريره است، ولى مهم فهم مفاد حديث است. ❕فرض كنيم متن حديث چنين است، «لا تشدّ الرّحال الاّ ثلاثة مساجد ...» بطور مسلم، لفظ «الاّ» استثناء است و «مستثنى منه» لازم دارد و بايد در تقدير گرفت و پيش از مراجعه به ، مى ‏توان مستثنى منه را دو جور در تقدير گرفت ؛ 1- لا تشدّ إلى مسجد من المساجد إلاّ ثلاثة مساجد ... 2- لا تشدّ إلى مكان من الامكنة الاّ إلى ثلاثة مساجد ... 🔸براى درك مفاد حديث بستگى دارد كه يكى از اين دو تقدير را برگزينيم. هرگاه مفاد حديث، اول باشد، در اين صورت مفاد آن اين مى‏ شود كه به هيچ مسجدى از مساجد بار سفر بسته نمى‏ شود مگر به اين سه مسجد، نه اينكه «شد رحال» براى هيچ ، و لو مسجد نباشد جايز نيست. ❕هرگاه كسى براى زيارت پيامبران و امامان و انسان‏هاى صالح، بار سفر ببندد هرگز مشمول حديث نخواهد بود، زيرا موضوع بحث، عزم سفر براى مساجد است، و از ميان تمام مساجد، اين سه مسجد استثناء شده است و اما عزم سفر، براى زيارت مشاهد كه از موضوع بحث بيرون است، داخل در نهى نمى‏ باشد. 👌هرگاه مفاد حديث فرض دوم باشد، در اين صورت تمام سفرهاى معنوى جز سفر به اين سه نقطه خواهد بود خواه، سفر براى زيارت مسجد باشد، يا براى زيارت نقاط ديگر. 🔸ولى با توجه به قرائن قطعى روشن خواهد شد كه مفاد حديث بر فرض صحت سند، اولى است. 💠اولا: مستثنى، مساجد سه‏ گانه است، از آنجا كه استثناء، استثناء متصل است قطعا «مستثنى منه» لفظ مساجد خواهد بود نه مكان . 💠ثانيا: هرگاه هدف ساختن تمام مسافرتهاى معنوى است، حصر، صحيح نخواهد بود. زيرا در اعمال حج، انسان براى «عرفات» و «مشعر» و «منى»، «شدّ رحل» كرده و بار سفر مى‏ بندد، هرگاه مسافرت مذهبى جز براى غير اين سه مورد جائز نيست، پس چرا به اين نقاط سه ‏گانه جائز شده است. 💠ثالثا: مسافرت براى جهاد در راه خدا، و آموزش علم و دانش و صله رحم و زيارت والدين از جمله ‏هائى است كه در آيات و روايات بدانها تصريح گرديده است، آنجا كه مى‏ فرمايد ؛ «(سوره توبه آيه 120) چرا از هر قبيله‏ اى گروهى كوچ نمى‏ كنند كه دين را بياموزند و قبيله خود را پس از بازگشت، بترسانند شايد آنان بترسند. » 🔸 👇
🤔 ❔آیا پیامبران دچار می شوند ❕چگونه می گویید دچار فراموشی نمی شوند در حالی که قرآن می گوید موسی و که یوشع بن نون بود و او هم پیامبر بود خود را فراموش کردند ( نسیا حوتهما کهف 61) 💠💠 👌موسی علیه السلام به الهی مامور شد که به نزد خضر برود و از او مسائلی را فرا گیرد . 🔶موسی و همسفرش راهی برای یافتن خضر شدند ،در بین راه ماهی که به عنوان غذا برای خود آورده بودند کردند . 🔷قرآن می کند ؛ « به خاطر بیاور هنگامی که موسی به دوست خود گفت من دست از طلب بر نمی دارم تا به محل دو دریا برسم ، هر چند ، مدت طولانی به راه خود ادامه دهم ، هنگامی که به محل تلاقی آن دو رسیدند ، ماهی خود را فراموش کردند ، و ماهی ( که هنوز جان داشت ) راه خود را درپیش گرفت ( و روان شد ) .هنگامی که از آنجا گذشتند موسی به یار گفت غذای ما را بیاور که از این سفر خسته شده ایم ، او گفت به خاطر داری هنگامی که ما به کنار آن صخره پناه بردیم ( و استراحت کردیم ) من در آنجا کردم که جریان ماهی را بازگو کنم ، این شیطان بود که یاد آن را از خاطر من برد و ماهی به طرز شگفت انگیزی راه خود را در پیش گرفت » 🗯 60-63 ❔حال سوال این است که مگر پیامبران از سهو کردن و فراموشی در امان نیستند ❕پس چگونه ماهی را فراموش کرد ( نسیا حوتهما )❕ 👌برای باید توجه داشت که فراموش کننده همسفر موسی بود نه خود موسی و در آیات بالا هم دیدیم که دوست موسی افتادن ماهی به دریا و زنده شدن و او را دیده بود و تصمیم داشت که این مساله را با موسی در میان بگذارد ، ولی کرد . ❗️و اگر در جمله ( نسیا ) به هر دو نسبت داده شده است از قبیل نسبت دادن کار فرد به گروه است که بسیار است چنان که عرب می گوید « نسی القوم » فلان قوم فلان مساله را فراموش کرد در حالی که تنها برخی از افراد آن بوده اند که چنین فراموشی به آنها دست داده بود نه تمام قوم 📚 ،ج3 ص532 👌در روایتی از پیامبر نقل شده است که فرمود ؛ « هنگامی که ماهی حرکت کرد و به دریا افتاد ، و راه خود را در پیش گرفت ، موسی در بود ، و دوستش ( که این ماجرا را دیده بود ) نخواست موسی را بیدار کند و ماجرا را بگوید ، و بعد از بیداریش فراموش کرد که جریان را به او بگوید ، و لذا یک شبانه روز دیگر به راه خود ادامه دادند ، سپس دوست موسی ماجرا را به خاطر آورد و بازگو کرد ، ناچار آنها به مکان اول که ماهی در آب بود بازگشتند » 📚تفسیر ج15 ص174 ❕ممکن است اشکال کنید که همسفر موسی یوشع بن نون او بوده که او هم پیامبر است بنابراین چگونه ممکن است این فراموشی برای او حاصل شود و این فراموشی را هم به شیطان نسبت داده است .مگر شیطان می تواند سبب انبیاء شود ❕ 🗯برای پاسخ این اشکال هم باید توجه داشت که قرآن از نام همسفر موسی سخنی به میان نمی آورد و تنها در برخی روایات آمده است که او بن نون بوده است. 📚تفسیر ج2 ص330 👌که این روایات مرسل و هستند . 🗯اگر از این اشکال هم چشم بپوشیم و قبول کنیم که همسفر موسی ، بن نون بوده است باز هم باید توجه کرد که به پیامبری رسیدن یوشع بن نون در زمان آن ثابت نیست و ممکن است یوشع سال ها پس از آن حادثه به پیامبری و وصایت موسی دست یافته باشد . 🔷و هیچ منع ندارد که فردی که هنوز به پیامبری نرسیده است قبل از نبوت ، در برخی امور روز مره زندگی دچار شود و این فراموشی هم ناشی از باشد اما پس از برگزیده شدن و رسیدن به مقام نبوت ، گرفتار هیچ گونه سهو و نسیانی حتی در امور روز مره زندگی نمی شود و نیز هیچ گونه نفوذی به او نخواهد داشت . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
. | | ☆ پس چه كسى غذايش را درست مى‌‌كرد؟ 🔸 به نقل از أبو قلابة : در حضور پيامبر صلى‌‌الله عليه و آله از مردى سخن به ميان آمد و گفته شد : او آدم خوبى است . و گفته شد : اى رسول خدا! آن مرد همسفر حجّ ما بود . هرگاه در منزلى پياده مى‌‌شديم پيوسته در حال نماز خواندن بود تا آن كه حركت مى‌‌كرديم و در بين راه نيز همواره قرآن مى‌‌خواند و ذكر خدا مى‌‌گفت، تا دوباره اُتراق مى‌‌كرديم . 🔅 (ص) فرمود : پس چه كسى شترش را علوفه مى‌‌داد و غذايش را درست مى‌‌كرد؟ ▫️عرض كردند : همه ما . حضرت فرمود : همه شما از او بهتريد! . 📚 میزان الحکمة ج ۵ ص ۳۰۳ ~~☆☆☆☆~~ ☆ ما به جای شما کار می کنیم! 🔸 مكارم الأخلاق : نقل شده است كه پيامبر صلى‌‌الله عليه و آله در سفرى، به اصحاب خود دستور داد گوسفندى ذبح كنند. يكى از آنها گفت : من‌، ذبح مى‌‌كنم . ديگرى گفت : من‌، پوست مى‌‌كَنَم . سومى گفت : من‌، گوشتش را خُرد مى‌‌كنم . چهارمى گفت : من‌، آن را مى‌‌پزم . 🔅 پيامبر خدا فرمود : «من هم براى شما هيزم جمع مى‌‌كنم» . ▫️ اصحاب گفتند : شما زحمت نكِش‌، پدران و مادرانمان به فدايت! ما به جاى شما‌، كار مى‌‌كنيم . 🔅 پيامبر(ص) فرمود : «مى‌‌دانم كه شما به جاى من‌، كار مى‌‌كنيد ؛ امّا خداوند عز و جل خوش ندارد كه بنده اش با عدّه اى از دوستان و هم سفران خود باشد‌، ولى به تنهايى در ميان آنها (امتيازى داشته) باشد» . پس ايشان نيز برخاست و شروع به جمع آورى هيزم كرد . 📚 حکمت نامه پیامبر(ص)، ج ۱۴، ص ۱۹۷ 🔰 @p_eteghadi 🔰