eitaa logo
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
328 دنبال‌کننده
491 عکس
368 ویدیو
6 فایل
با عطر اسپرسو و بوی کاه پذیراتون هستم. ☕📜 ریوجی می‌شنود‌: https://daigo.ir/secret/2399342596 طنین هجویات روزانه + پاسخ پرسش هاتون: https://eitaa.com/storerome
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از بامزه‌ترین ماجراجویی های اعداد تو ریاضیات، همین لوپ هایی هست که پیش ‌می‌آد. مثل همین لوپی که داخل ویدئو گفته شد. و اعداد مرموزترین در نوبه‌ی خودشون هستند.
هدایت شده از پیچیدگی عرفانی
گر بیایی دهمت جان و نیایی کُشدم غم. من که بایست بمیرم! چه بیایی چه نیایی.
25.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداوما شنیدیم که زبان یاد گرفتن ذهن رو بازتر می‌کنه و به توسعه‌ی پرسپکتیو ما از یک مسئله کمک می‌کنه درکنار افزایش کلی اطلاعات و آگاهی ما از فرهنگ‌های گوناگون. چیزی که برامون شاید در دید اول به چشم نیاد این هست که موسیقی، ریاضیات، فیزیک، ادبیات و سایر علوم هم زبان های مختص به خودشون رو دارند و اونا هم با بازکردن درب‌های دیدگاه های جدید، منظر جدیدی رو به ما ارائه می‌دن. و در عین حال ملاحظه کنید چقدر جهانمون وسیع‌تر می‌شه وقتی به زبان‌های گوناگون تسلط داشته باشیم. مثل یک تولد دوباره می‌مونخ و انگار فرصت زیست مجدد بهمون داده می‌شه، به این نحو که تو یک جهان فارغ از دنیایی که در الان و این نقطه هست من در حال زیست هستم. با زبانی دیگر، با الفبایی دیگر، با دایره‌ی جدیدتری از اطلاعات درحال برخورد هستم و این دقیقا به رشد ما داره کمک می‌کنه. همونجایی که هیچگاه انتظارش رو نداریم.
الان واقعا نیاز دارم از تو دنیای معادلات دیفرانسیل، ریاضی و فیزیک 2 و استاتیک منو بکشن بیرون ولی متاسفانه خیلی داره خوش میذگره😂😂😂
I’m dreamin’ of all the possibilities.. I’m kissing all over your body, my Nefertiti And every time I think the plan is aligning, Ur still so close yet so far!(((((":
15.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلم پرواز می‌خواد. یک فرورفتگی به صورت تابعی اکیدا صعودی ولی به سمت بی‌نهایت.
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
دلم پرواز می‌خواد. یک فرورفتگی به صورت تابعی اکیدا صعودی ولی به سمت بی‌نهایت. #Eye_catching
پارادوکس از سرتاسر این دو جمله می‌باره ولی این تناقضاتش حقیقتی بیش نیستند. همینش باعث می‌شه بهشون حب بورزم.
بهار می‌رسد از راه و من هنوز بر آنم که در بُرودَتِ پاییز با تو چای بنوشم((':
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
#Song
چهارصد و دو داره نفس های آخرش رو می‌کشه. چهارصد و دو رو قراره زیادی دوست داشته‌باشم. از اون توده‌ی غم، استرس، ناامیدی و یأس، بی‌حسی، نگرانی و دست و پا زدن‌های بی‌هدف خبری نبود بر خلاف چهارصد و یکی که سرتاسرش از این حجم پر بود. من از تغییر کردن لذت می‌برم و این چیزی بود که چهار صد و دو تو تمام لحظاتش بهم هدیه داد. فراز و نشیب‌ها، جیغ و فریادهای از سر خوشحالی و یا اندوه و زجر بی‌حد و حساب، پنجره‌ای که چهارصد و دو تو ذهنم باز کرد، طریق جدید نظاره به محیط و مسائل، تغییر فازهای مدامی که تو زندگیم ایجاد شد از همون آغازش تا به انتهاش، ورود و خروج بسته‌ای از افراد، سفرهای بی‌دغدغه، گشت و گذارهای شبانه و عبور از مسیرهای ناشناس، وقتی به همه‌ی این‌ها تو این نفس نفس زدن‌های آخر چهارصد و دو برمی‌گردم نگاه کنم، یک لبخند عمیق می‌زنم و شوق و لذت تو خونم منتشر می‌شه. دلیل اول بخاطر سایه‌ای هست که همواره از سر لطف زیاد خدا و اهل‌بیت(علیهم الصلوة و السلام) روی سرم بوده. دلیل دومش اما اثر حضور بود. فراموش نکردن نقطه‌ی شروع و اینکه چه مسیری رو با چه شرایطی تونستم با کمک عبور کنم وگرنه... اینجایی نمی‌ایستادم که از لحظه لحظه‌ی این سال لذت برده‌باشم و بی دغدغه تو آینه به خودم نگاه کرده‌باشم، بی حس گناه و بعد از ته دل لبخند بزنم تو دوربین صحنه‌های زندگیم. چهارصد و دو بدون رویداد تلخ نبود، ولی شیرینی و حلاوتش می‌چربه و اون تلخی‌ها رو هم برام شیرین می‌کنه. این رشد عظیمی که حاصل شده برام رو مدیون چهارصد و دو هستم و مطمئنم این مسیر سال به سال قراره برام پربارتر بشه. اوج و فرودهای این سال برام زیاد بود. ولی جالب این که قدر این اوج و فرودها رو می‌دونم، حالا می‌دونم چجوری با اشتباه‌هایم رو به رو بشم و درمانشون کنم، چجوری پیداشون کنم و دیگه اجازه‌ی تکرار رو بهشون ندم. اگر برای سال چهارصد و دویی که برای من گذشت بخوام یک آهنگ انتخاب کنم- چون غالب صحنه‌های زندگیم رو به آهنگ گره می‌زنم- اون آهنگ رو همینی انتخاب می‌کنم که ریپلای کردم؛ تجمع ذره‌ایِ اشتیاق و انرژی و مسیر رو به بالاش تا برسه به نقطه‌ی اوج و به ثمر بنشینه و بعد کم کم با تسلط و یک کاهش ارتفاع ثابت به مسیر اولیه برگرده و مثل یک موج آروم شده به جمع آوری دوباره انرژی و اشتیاق بپردازه، چون انرژی هیچگاه از بین نمیره، بلکه ما تصمیم می‌گیریم کجا مسیرش رو جهت بدیم و در نقطه‌ی دیگری سرمایه گذاریش کنیم. مشتاقانه و مسر پیگیر آرزوهاتون باشید و سند امسال رو به نام خودتون بزنید. برای تغییر از منبع بینهایت انرژی و انگیزه استفاده کنید و در مسير رودخانه‌ی ترس و ناامیدی یک سد محکم بسازید. از فرو‌رفتن تو خروش‌ها و پیچ و خم مسیر زندگی واهمه نداشته باشید. به خودتون بابت ترمیم زخم‌ها اجازه بدید و اجازه بدید که برای اندوه‌ها و از دست دادن‌هاتون سوگواری کنید. درس‌هایی که از سابق به ذهن دارید رو فشرده سازی کنید و به سرحد یک عقیق انگشتر برسونید، حالا همیشه اون عقیق رو تو دست راستتون حفظش کنید. برای هممون آرزو می‌کنم تو این سال جدید، حجم زیادی اطلاعات و دیتاهای سودمند توی ذهنمون جاگیر بشوند و بتونیم به خوبی هرچه تمام‌تر ازشون تمام استفاده رو ببریم. ارادت و التماس دعا