eitaa logo
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
331 دنبال‌کننده
487 عکس
362 ویدیو
6 فایل
با عطر اسپرسو و بوی کاه پذیراتون هستم. ☕📜 ریوجی می‌شنود‌: https://daigo.ir/secret/2399342596 طنین هجویات روزانه + پاسخ پرسش هاتون: https://eitaa.com/storerome
مشاهده در ایتا
دانلود
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
و خوب بسم الله #مصطفی_مستور ! اولین کتابی ک از ایشون خوندم، من دانای کل هستم بود ک بعد از مطالعه ی
1. اولین مطلبی ک منو جذب کرد، تقدیمی اول کتاب بود ک شما رو ب پی نوشت داستان من دانای کل هستم میبرد. 2. نام داستان ها و خدای بزرگ بازهم ردپای نام داستان های من دانای کل هستم مشهوده✓ 3. نحوه ی روایت های اشک و عینک همچنان ب همون زیبایی اثرهای قبلی هستش و شباهت داره 4. ی نوع حضور ریمارکبل از شخصیت های رو میبینیم، ی جور جلد دوم ک اینبار داستانهاشون جدا جدا سپریت(seprate) شده و مداوما ما رو ب همون حال و هوا میبره 5. زیر ذره بین بردن انسان های معمولی و داستان های پنهان پشت این انسان های معمولی با تحلیل روانشناختی و دیدگاه جامعه شناسی 6. داستان اخر " چند مسئله ی ساده" ب پیچیدگی گابریل گارسیا مارکز هستش 7. سه روایت برزخ، دوزخ و بهشت یادآور س قسمت زندگی پیرمرد در رمان برای ارنست همینگوی هستش 8. نهایتا اگر شما از قبل با اثرهای مستور اشنایی داشته باشید، خوندن این مجموعه داستان براتون لذت بخش تر خواهد بود.
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
همه‌ی ما اسم #پدر_عشق_و_پسر رو شنیدیم. #سانتاماریا ، #کرشمه_خسروانی یا #مخالف_بیداد_به_طرز_همایون ،
جناب شجاعی پسر مجموعه داستانی دارند به نام ستاره هایی که خیلی دور نیستند که شامل 12 داستان هستش. 1. نکته‌ی آی کچینگ این مجموعه داستان، وجود رابطه و پیوستگی شخصیت های داستان ها و وجودشون تو داستان ها هست که نوع خاصی از رابطه‌ی بین داستانی رو پدید اورده✓ 2. عطر و بوی معنویت داستان ها که میراث دانش آموختگی پدر هستش، باعث میشه یک بخش بزرگ از قلبتون به دست داستان‌ها ربوده بشه. 3. شیوه‌ی خاص و نحوه‌ی روایت جدید داستان رویای دیدنی، که اولین داستان هستش، برای نشوندن مخاطب پای کتاب تا به اتمامش کفایت میکنه. 4. داستان سوم به شدت منو یاد جناب امیرخانی میندازه چرا که روایت‌ها بهم شباهت داره اندکِ کمی. 5. ویژگی جذاب این مجموعه داستان همونطور که قبلا هم عرض شد، ارتباط بین داستان هاست و حالا نکته‌ی پنهان اینه که شما یکنواختی راوی ندارین، بدین معنی که راوی متغییره؛ هم از لحاظ جنسیت و هم از لحاظ سن و این باعث خسته نشدن و درگیر شدن ذهن مخاطب میشه که بکارگیری لحن های و کی‌ورد های مخصوص هر رنج سنی و جنسیت چقدر موشکافانه و دقیق انتخاب شده. 6. در دو الی سه تا از داستان ها شاهد درگیری های ناگفته و پنهان از نظر نویسندگی هستیم و این هجوم کلمات به خوبی به قلم کشیده شده. 7. ردپای اثر جو جامعه‌‌ی مدرک محور ولی متاسفانه یا خوشبختانه رو غالب داستان ها هستش و میشه از نگاه تحلیل چگونگی تفکر غلط رایج هم که حدودا استارت اوج این جو زدگی هستش، بهش پرداخت و با ذره بین ریشه یابی به سری شناخت‌ها رسید که گفته نشده! 8. کتاب شاید جمعا 12 داستان داشته باشه، اما تقریبا قشرهای مهم جامعه داخلش حضور پررنگ دارند و هرکدوم یک روایت منحصر به فرده خودش، که حالا شیطنت شجاعی باعث ارتباط اون ها با هم، نیز میشه. کتاب کاملی از تصویر کلی جامعه هستش و تفاوت های ذکر شده باعث جان بخشیدن به این امر میشه که شما انگار داری قصه‌ی شهر رو میخونی... کوتاه ولی کامل و با جزئیات که تصاویر رقم خورده به واسطه‌ی کلمات،هیچگاه فراموشتون نشه!.. 9. متاسفانه اثرات ایشون سخت هم پیدا میشه و نشون از گمنام بودنشون هستش... 10. نهایتا، پیچیدگی هایی از این دست که خدمتتون گفتم، حداقل برای من جذابیت داره و منو پای داستان میشونه چون به مثابه‌ی حل مسائل میمونه و از این نظر میٰل مغناطیسی قلم شجاعی پسر به سمت قلم جناب امیرخانی مِیل داره(:
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
خوب بسم الله! حقیقت خیلی وقت میشد که اثر کلاسیک به این صورت که وایب وینتیج قرن 19/20 میلادی رو بده
1. ترس. پرتکرار ترین کلمه داخل متن، ترس هستش. ترس از حرف زدن، از انجام دادن، ترس از خواستن، ترس از توبیخ شدن، ترس از ناراحت کردن بقیه و... زندگی ولنسی(شخصیت اصلی داستان) تا بیست و نه سالگی خلاصه شده تو ترس و حالا خبر قلب مریضش باعث میشه یک تکان اساسی بخوره و این یک سال باقیمونده رو اونجوری که هیچوقت زندگی نکرده، زندگی کنه. بدون ترس. 2. طبق صحبت های دکتر ترنت (دکتری که ولنسی برای معاینه پیشش رفته)، فقط یک سال برای زندگی وقت داره و هر هیجان شدیدی هم میتونه اون رو به مرگ نزدیکتر کنه؛ اما ولنسی این مرگ رو یک راه نجاتی برای بقای دوباره میدونه. یک new born! ایندفعه میخواد تپه خاک خودش رو داشته باشه:)) بدون توجه به اینکه تپه خاک های بقیه چقدر پر زرق وبرق تر هستن؛ اما این یک سال برای خودشه و خودش میخواد ترسیمش کنه. نویسنده میخواد طی ظرافت هایی که به دقت تمام به تصویر میکشه، این مفهوم رو مخفیانه به سمع مخاطب برسونه که چطوری از سلطه افکار دیگران در زندگی خارج بشیم. 3. خیلی از ادما بخاطر حرف مردم و ترس از پذیرفته نشدن توسط اطرافیانشون خود واقعیشونو مخفی میکنن، در حالی که همین مردم وقتی چیزی به نفعشون باشه عقایدشون عوض میشه و حتی یادشون نمیاد چرا زمانی یک نفر رو پذیرفتن و یکی دیگه رو طرد کردن. این واقعیت ولنسی رو احاطه کرده اما برای شکستن این حصار ذهنی که البته بخش اعظمیش هم ماحصل تربیت مادر و دختر عمه هاش هستش، دست به کار میشه. این شجاعت تغییر، شجاعت خواستن تغییر، شجاعت خواستن ایجاد تغییر مسئله‌ای هستش که خیلیامون تو خیلی نقطه های زندگی ازش هراس داریم. 4. و طبیعت!! توصیف طبیعت و وجود زندگی در طبیعت یکی از شناسه های رمان های مونتگمری هستش که اصن الله الله 🛐 و خوب این طبیعت ناب غالبا تو سایر رمان های کلاسیک با وایب قرن 19/20 ملموس و همه‌گیر هستش که البته از سری دلایلی که به شدت منو مجذوب میکنه. ( به استثنای اینکه برای پسند این وایب کلی علل دیگه هم دارم😄) 5. رمان، نثری با مضمون واقعیه که بسیاری از افکار موجود درش به جامعه سنتی ما شبیه میشه و حالا با نگاه اسیب شناختی به افکار متعصبانه و پیامدهای اون توجه کرده و با بیانی ساده و طنزی خاص بیان شده. 6. ردپای عشق به اندازه‌ی کاملا مناسبی داخل متن وجود داره و هر از گاهی از گوشه کنار یک دستی تکون میده و باعث میشه روند ماجرا از یکنواختی دور بمونه. این اندازه ی متناسب که محوریت نباشه، اما جزء جداشدنی هم نباشه اثر دست مونتگمریه ✓ 7. نقطه ضعفی که به چشم من اومد، فصل های منتهی ب اخر و نهایتا، پایان پردیکتبل و فانتزی طورش بود؛ جوری که پشت سر هم و یهویی اتفاقات ردیف شدند و مونتگمری سریع جمعش کرده که خوب میتونست یک مقدار فاصله ایجاد کنه بین سلسله رویداد های نهایی تا پایان دلپذیرتری رو رقم بزنه. 8. یکی از شخصیت های هنجار شکن داستان، ایبل پر سر و صداست که مونتگمری میاد از زاویه ی دیگری با عنوان اینکه شاید ولگردی های دائمی ایبل پر سر و صدا، اعتراض های بیهوده‌اش به فقر و کار پرزحمت و یکنواختی زندگیش باشه. و خوب روی تک بعدی نبودن و تک دیدگاه نداشتن تاکید داره✅ 9. طنز خاصی که مونتگمری با استفاده از جمله های عهد عتیق و کتب مسیحیت ایجاد میکنه، همون طنزی هستش که علاوه بر خنده شما رو ب شگفت وامیداره. 10. فکر میکنم از سری کتاب هایی باشه که تو دوره ی نوجوانی به خواهرم پیشنهادش بدم، چون برای دختران نوجوانی که تو دوره ی 12-16 سالگی زندگی میکنند، دیدگاه هایی رو بیان میکنه و مطالبی رو ارائه میده که اغلب باهاشون درگیر هستند و شاید راهکار های داخل متن کمک حال و فانوس راهشون باشه.
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
خب بسم الله! همون‌طور که از روی تصویر جلد هم قابل مشاهده است، این مجموعه روایت به شش نقطه خواهد پرد
1. داستان شیراز، روایت خرماست. روایت چند نوجوان کنجکاو درباره‌ی فردی مرموز؛ البته ملاحظه بفرمائید لحن روایی مستور حتی در میان این کنجکاوی‌ها به همان شیوه‌ی مختص خودش است. 2. برای من به شخصه یکی روایت تهران و دیگری روایت بندرانزلی از جذابترین روایت های این کتاب بود. نحوه‌ی بیان خاص مستور همراه با محتوای تعلیق دار روایات، شما رو میخ‌کوب میکنه و در نهایت، پایان کار رو به گونه‌ای خطور ناپذیر به قلم میکشه. روایت تهران، روایت سه برادری‌ست که در گوشه‌های جدا از هم به زندگی مشغولند. دور از مادری که در تجریش به تنهایی در حال زندگی- اگر بشه اسمش رو گذاشت زندگی- مشغول هستش. بیایید از کل تصویری که راوی زندگی این سه برادر هست، چشم پوشی کنیم و بریم داخل بطن خوده خوده ماجرا. وحید، بهمن و سپهر در یک چیز، از نظر من اشتراک دارند، و اون اندوه هستش. حس اتمام زندگی درست در موقعی که زندگی به بهترین شکل ممکن در حال روی دادنه برای وحید، برای بهمن شاید در نگاه اول به اون وخامت نباشه(به معنی اینکه نوع اتمام زندگی بسته به دیدگاه شخص متغییر هستش) اما اتمام زندگی عاطفیش شمرده میشه؛ زندگی عاطفی‌ای که هیچگاه نتونست خودش رو تسکین بده از نبودن فرد شاخص زندگیش. برای سپهر اما این اندوه، اگرچه مستور با زبانی صریح این رو اشاره نمی‌کنه، اما برای مخاطب هوشیار پردیکتبله که این اندوه به شکل فقدان شادی عمیق و یا فقدان داشتن نکته های قابل توجه در زندگی نمایان میشه. تصویر فروپاشی فردی که محبت عمیق بهش داریم در پیش چشمامون، این اندوه باقی مونده در روح سپهر هیچوقت تسکین نیافت. 3. داستان بندرانزلی، خاصه... پیچیدگی، پرش، پردازش، پر از خالی بودن و پر زدن، روایت بندرانزلی در بندرانزلی غرق میشه و اونجا مثل یک بخار هوا که در یک محفظه‌ی شیشه‌ای برای همیشه نگهداری بشه، همونجا تموم میشه. یک رویا، یک تصویر و پرسپکتیو خیالی از آینده‌ای که برامون دوست‌داشتنی به نظر میرسه. تصویر زندگی. مفهوم بندرانزلی روی زندگی متمرکزه؛ البته مستور برداشت رو ازاد گذاشته و فقط تاکید کرده روایت عاشقانه برداشت نشه که واقعا برای من به شخصه این برداشت اصلا شکل نگرفت که حالا بخوام ردش کنم!! 4. روایت مشهد اما کاملا در نکوهش دیدگاه مادی‌گرایانه است و شما به اسانی متوجه می‌شوید که یک انسان اگر در زندگی مادی غرق بشه به چه روزگاری میوفته و حاضره در حضور نقد، نسیه رو ستایش کنه. یعنی تصویر اخری که از قضا واقعی هم هستش و مستور روایت میکنه به شدت حیرت انگیز و تاسف برانگیزه!... 5. اهواز. شما اگر مستور رو بشناسید، نه حتی نیازی به شناخت هم نیست، اگر شما بدونید این فرد در دل جنگ بزرگ شده و به اصطلاح خودمون دهه پنجاه/شصت، اثری که جنگ روی تمام، دقت کنید تمااام اون نسل گذاشته خیلی خیلی مشهوده!... حالا اون نویسنده مستور باشه یا شجاعی پسر( به هر حال شجاعی پدر اشنا بوده با این وضع) یا حتی یزدانی خرم... ردپای ترس‌ها و رویدادهای جنگ روی داستان های اون‌ها سایه‌ی پهناورش رو انداخته و ممکن نیست در یک اثر بهش اشاره نشه... اهواز اما اینبار محل وقوع حادثه‌یِ بهت اورِ بهترین شکل ممکنه. 6. و داستان اصفهان:))) همونطور که گفتم غیر منتظره ترین پایان ها رو داره این کتاب و اصفهان صد در صد از اون‌هاست... مستور تو این مجموعه داستان به شددددت با مخاطب- ذهن تحلیلگر مخاطب- بازی میکنه و بعد بهش لبخند می‌زنه!! یعنی شما با توجه به پایان هایی که تا حالا نظاره کردین، یک فرضی در ذهنتون شکل میگیره از اون ختام، اما مستور در لحظه، دقت کنید در لحظه ورق رو برمیگردونه!.. 7. و نهایتا به نسبت اثار قبلی مستور این اثرش برام پنجره‌ی جدیدی بود، ولی به نظرم به قوی بودن سایر اثارش نتونسته بود در بیاره و البته هیچ ایرادی هم نداره اگر از خط قرمزامون عبور کنیم و نحوه‌ی جدیدی از روایت کردن رو انتخاب.
Wonder, as the name implies, would be one of the most wonderful books ever u can read when u are 10/20. I MEAN the most impression that be made on u, occurs in these ages 🙂🙂
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
یک وقتایی یکسری حرف‌ها هستند که حالا الزاما دلمون نمیخواد خودمون میگفتیم، بلکه دوست می‌داشتیم یک نفر
البته این رو بگم به نظر من خرید این کتاب، معنی حقیقی ریپ آف و پول حرام کردنه😂👌🏼 چون چیزی جز اسراف درش دیده نمی‌شه و به سادگی کارتون با خوندن پی دی افش راه میوفته. این کتاب هم من خودم پول بابتش ندادم و هدیه است از رفقای جان 🗿🤝
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
خوب بسم الله خیلی حرف دارم درباره‌ی این کتاب... سال هفتم که بودم این کتاب رو تو کتابخونه‌ی طبقه‌ی
1. داستان با یک دانشجوی تاریخ شروع میشه و پارگراف بعدی وارد یکی از شخصیت های پارگراف قبلی میشه و این روند تا اخر ادامه داره. به نظرم نویسنده قصد داره بگه که تو رخداد یک پدیده‌ی اجتماعی یا اتفاقی که برای هموطنتون میوفته، همه‌ی ما به نوعی درگیر هستیم. یکنوع ارتباط و وابستگی بین تموم اعضای جامعه وجود داره و باید مراقب هم باشیم تا بتونیم اون جامعه رو هم حفظ و مراقبت کنیم. درسته که رمان تعداد شخصیت‌های زیادی داره اما؛ مانند یک پازل با داستان زندگی همین شخصیت‌ها، کامل میشه. شخصیت‌هایی که لزوماً هم انسان نبوده و گاهی سگ، لاک‌پشت، سیگار، گرگ و… هستند. 2. داستان از پاییز 1383 شروع میشه و تا 1320 به عقب برمیگرده ( به همون طریقی که عرض شد) البته یک سری کرکتر هم تقریبا تو تمام زاویه های داستان ردپاشون وجود داره مثل روح شاعر آزادی‌خواه و روح خبیث خال‌دار. 3. به دلیل جریان محور یودن داستان، تقریبا تمام قشرجامعه و از کوچکترین موجود یعنی یک جنین تا بزرگترین‌ها که پیرمردهای داستان هستند و یا حتی بعد از انها، دو روحی که نام برده شد، همه نوع قشر و رنج سنی رو می‌بینیم... همه نوع عقیده و حتی یک جاهایی به فرانسه، روسیه، آذربایجان، ارمنسان و عراق هم سفر می‌کنیم یعنی حتی به ایران و تهران منحصر نیستیم. 4. تصویر سازی ماجراها و اشیاء با دقت و هدفمند انجام شدند که خوب بی دلیل نیست که یکی از پنج امیدِ ادبیات داستانی ایران شده✓ و مثل یک تریلر یک فیلم سینمایی میمونه از تاریخ 🫠🫠 5. بارزترین ویژگی این رمان سورئال، خشونت و وجود خون و خیانت هستش که واضحا و به طرز اجتناب ناپذیری، جنگ رو با خودش به ارمغان میاره... 6. یزدانی خرم یک نویسنده‌ی روشنفکره، فلذا اجتماعی بودن اثارش با حضور پر رنگ تاریخ و سیاست دور از ذهن نیست و خوب طبیعتا نثر پر محتواهاش حاکی از دانش آموخته‌ بودن رشته ادبیات دانشگاه تهران هستش. 7. نهایتا تکه آخر کتاب برمیگرده به همون دانشجوی تاریخی که از میدان فردوسی راه افتاده سمت انقلاب و حالا تو تکه اخر ادامه‌ی ماجرا که میخواد بره به سمت جنوب شهر.. می‌دونید مثل این میمونه که یزدانی خرم میخواد روی فرض تکرار تاریخ و جریان همرفتی تاریخ صحه بذاره و یادآور این بشه که ملتی که تاریخ رو ندونن محکوم به تکرار اون هستند[ علیرضا علیا، همون تقویم تاریخ شبکه یک؛ بله! 🙂😁]
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
بحث کتاب های نشر چشمه که بیاد وسط، سابجکت دیگه فقط اون کتاب نیست، بحث تموم احساسات و حرف های نزده‌ی
1. احتمالا گم شده‌ام روایت روزمرگی یک بانوی سی و پنج ساله است که با پسر بچه‌ی کوچکش ساکن تهران هستند. این البته فقط یک روزمرگی نیست و مدام شاهد فلش‌بک‌هایی هستیم به دوران دبیرستان و دانشگاهش. 2. یک اثر رئال با ظرافت و دقت به تمام جزئیاتی که دور و برمون و تو کف خیابون هستش و ما ساده رد می‌شیم از کنارشون. 3. احتمالا گم شده‌ام داستان خیلی از ماست. داستان ترس های همیشگی ماست. داستان جاگذاشتن های متوالی خودمون تو پارت های مهم زندگیمون، داستان آرزوی برگشت‌ها و ترمیم کردن رویدادهای قدیمی. داستان دوستی‌هایی که ورق های زندگیمون رو تغییر دادن. دوستی‌هایی که بعد از گذران زمان در شگفت فرو رفتیم که این من هستم یا این تو من هستی! و تهشم در اومدیم گفتیم من خودم را نمی‌شناسم، تو خودم را نمی‌شناسی، او خودم را نمی‌شناسد، ما خودم را نمی‌شناسیم، شما خودم را.... 4. جملات این کتاب در عین سادگی تمام عیارشون، حقیقی‌ترین در نوع خودشون هستند. اینقدر حقیقی که شک می‌کنیم این روایت و برداشتی از زندگی ما بوده یا؟!... البته بطور کلی منظورم به شخصیت اصلی نیست، بلکه ویژگی‌های بیان شده‌ی شخصیت‌های متعدد هم شما رو به یاد خودتون میندازه. البته که آثار بانوان جوان همیشه شما رو به تحیر وا می‌داره از جریانات فکریشون؛ ولی احتمالا گم شده‌ام میتونه تعمیم داده بشه به هممون. 5. رهایی از قید تعلقات و ترس‌ها نکته‌ی کلیدی نجات ما از شر افکار مالیخولیایی و آزاردهنده‌ و راهی برای پذیرش و کنار اومدن با حرفای نزده، عمل های انجام نداده‌ است. پذیرش و بخشش خودمون در گذشته‌ای که ما اون زمان این اطلاعات و آگاهی الان رو نداشتیم:)) 6. احساس تقصیر کردن در تمام زندگی که البته یک بخش اعظمی هم ازش بخاطر بزرگترین فرزند خانواده بودن هستش، آيا دلیل خوبی برای اون حجم از آرزوهای از دست رفته و حرفای سرکوب شده نیست؟! 7. و بحث شک و تردید و دودلی... قدرت تصمیم گیری نداشتن، نداشتن قدرت نه گفتن، ترس و شک.. و ببینید البته این کاملا پیش بینی پذیر هم هستشااا اینکه عقاید و خرافه‌ها و یکسری رفتارهای بی منطق رو مداوما تو گوش بچه ها زمزمه کردن، نتیجه‌ای جز این ترس های الکی و واهمه‌های بی سود نداره!! ملاحظه کنید یکی از بخش های انتهایی داستان رو: وقتی که من دنیا می‌شوم و دنیا من می‌شود و نگاه می‌کنم به آسمان به آسمانی که آن طرف سقف است و اشکام را تند تند پاک می‌کنم و دست‌های سامیار و می‌گیرم و بلندش می‌کنم و نمی‌دانم چرا شروع می‌کنم روی تخت بالا و پایین پریدن. احساس می‌کنم سبک شدم 15 کیلو یا 16 کیلو. می‌پریم بالا و میایم پایین. می‌پریم بالا و میایم پایین. فکر می‌کنم من که مامان نیستم. فکر می‌کنم که من نیستم. فکر می‌کنم که این کارها که کارهای من نیست. یک لحظه می‌ایستم. می‌ترسم. از اینکه می‌ترسم نمی‌ترسم. ای خدا از اینکه می‌ترسم نمی‌ترسم. دوباره می‌پرم بالا. فکر می‌کنم. توی دلم میگویم تغییر میدهم، تغییر میدهم، حتی اگر این تغییر هم تقدیر باشد. 8. و بله دوستان:)) نهایتا شجاعت تغییر دست گیر لحظات از دست رفته‌است.
1. نویسنده های ایرلندی یک قلم متفاوت دارند که به نظرم میتونه تاثیر گرفته از اتمسفری باشه که تو ایرلند جاری هستش. آب و هوای ابری و دلگیر، آسمان خاکستری و آدم هایی پرسه زن، تنها و مغموم: فکر میکنم دریا طرحی خوش نقش و نگار نیست، دریا یک نزاع است. هرچیزی خلاف این واقعیت هم مهم نیست. امواج در آنجا مثل آدم هایی در نبرد بودند، سرشار از آگاهی و میل و تقدیر و حسی جاودانی از زیبایی. 2. این اثر طبق گفته‌های خودش، مستثنی نبوده و با وجود تلاشش برای رمان نوشتن، آخرش ختم به مجموعه داستان شده. 3. یک مجموعه داستان پیوسته با تم های مشابه: اشتیاق به بازگشت به خانه/وطن. تنهایی و حس غربت تو تک تک کلمات این رمان حضور مخفی دارند، البته بهتره بگم این حضور مخفی، یک حضور چشمگیر هستش. 4. در سرتاسر این داستان‌ها نمایی از ناکامی های متوالی در سال های دور به چشم میاد. و البته عدم حضور افرادی که زمانی بهشون تعلق خاطر داشتیم. 5. دوری از وطن باعث تولد احساسات جدیدی که هرگز فکرش را هم نمی‌کنیم می‌شود: این تصور که آن ها هم‌وطنش بودند و دوباره بین آنها بود، او را لبریز از محبت کرده‌بود. ولی اکنون که ماشین او را به آن سوی شهر به هتل می‌برد، حس می‌کرد در سرزمینی بیگانه سفر می‌کند. سرزمینی هرز، رقت انگیز و دلگیر. 6. در عین اشتیاق به بازگشت، احساس غربت در سرزمین خودش را دارد. انگار خانه/وطن آن تصور زیبای خانه/وطن نیست. رویکرد مطابقت نداشتن تصورات با واقعیت میتونه از سری دلایل دلزدگی از وطنی باشه که شاید به آن ارق زیادی داشته‌ایم.
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
1. برای این کتاب آرتور کوستلر اومده مقدمه نوشته، یک داستان نویس و روزنامه‌نگار یهودی از مجارستان هست
7. و نکتهٔ پایانی، مترجم ادعا میکنه پایان این رمان همهٔ آنچه رو که مخاطب حدس میزنه، نقش بر آب میکنه اماااا اینجور نیست!! این بی هدفی و حس پوچی آخرش و وقایعی که برای پدر و مادرش و دوستش ،کنراد، پیش میاد همه و همه قابل پیش بینی هستن و دقیقا همون چیزیه که ما انتظارشو داریم!!
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
بالاخره به خودم جرئت دادم و سعی کردم تحلیلی هرچند خرد روی این کتاب داشته باشم. #خون_خورده #مهدی_یز
خب بسم الله 1. اولش خون بود و آخرش آب بود. همین دو جمله کوتاه کفایت می‌کند برای شروع هیجان انگیز این کتاب. همانطور که پیشتر اشاره شد تا هنگامی که چندین اثر اجتماعی-روانشناختی و تاریخی که خشونت و مرگ در آنها بی‌بدیل هستند مطالعه نکرده باشید، هم 1) این اثر دل زده خواهد کرد شما را و 2) متوجه ریز جزئیات نشده و نتیجتا علاقه‌ای پیدا نخواهید کرد. 2. صحبت از مرگ، خون، خشونت، جنگ، قتل، کشتن، آسیب برای یزدانی خرم به مثابهٔ عادی‌ترین جزء زندگیست. نحوه بیان یک قتل چنان است که تمامی لحظات تمامی جزئیات و ریزه کاری‌ها برایتان مشخص است و از طرفی هیچگونه غلوی وجود ندارد و در سادگی و شفافیت و خشونت تمام خرده روایت‌ها بیان می‌شوند. 3. کما فی السابق، آثار یزدانی خرم با تعداد عناصر بسیار زیاد هستند و این تعدد عناصر به بیان روایت‌های متعدد و داستان پروری رمان به شدت کمک کرده و از طرفی بیان خاص این عناصر، جذابیت داستان را ازدیاد می‌بخشد. 4. از مکان‌های پرتکرار در این دو اثر یزدانی خرم، کلیساست. کلیسا و حضور ارامنه در سراسر این رمان، در جای جای قصه رؤیت می‌شود. فرق ندارد تهران، مشهد، بیروت، اصفهان یا حتی آبادان در تمام این شهرها ما با کلیسا طرف هستیم. از همه مهمتر شمایل فرشتگان مقرب الهی به همراه خودشان(!!)؛ که البته با دانستن نماد و معنی و منظور هریک از این فرشتگان، زیبایی داستان برایتان دوچندان خواهد شد. نمادگذاری های بی‌شمار در این کتاب به مرموز بودن آن دامن زده‌است. 5. بخش‌هایی از کتاب به خاطر روح خبیث خال‌دار، تا قرن 14/15 میلادی به عقب برمی‌گردد؛ به ماجرای فتح قدس توسط صلاح الدین ایوبی. هدف از بیان این مطلب آن است که طی تمام ماجراهای بیان شده صراحتاً یزدانی خرم به دنبال آگاهی بخشیدن به مخاطب است از این امر که انسان اساساً دنبال اثرگذاری در محیط پیرامونش است؛ نیازمند اعلام حضور در تاریخ. 6. یزدانی خرم فردی مذهبی نیست، اما در آثار او رد پای انواع مذاهب را مشاهده می‌کنیم. مازاد بر آن بیشترین نکته‌ای که به چشم مخاطب خواهد آمد آن است که چگونه ادیان مختلف با یکدیگر فارغ از جهان دور و برشان، محبت و دوستی دارند. ارتباطات عمیقی که خواه ناخواه ایجاد می‌شوند و یا گاهاً در یک موقعیت خاص بنابر اضطرار به وجود می‌آیند. 7. یزدانی خرم دانش آموخته رشته ادبیات از دانشگاه تهران است، اما مطالعات او در زمینه تاریخ، نقطه قوت اوست. ردیف این کتاب، تاریخ پر است از هستش. در سرتاسر داستان، تاریخ پر است از نویسنده‌هایی که در طناب قصه‌ها و تاریخ گیر افتادند، تاریخ پر است از انسان‌هایی که با طناب این نویسنده‌ها به عمق و دل تاریخ و فرهنگ کشیده می‌شوند. به کرات هنگام مطالعه این کتاب، با شدت زیادی از بی‌رحمی تاریخ مواجه خواهید شد و آنجای این بی‌رحمی خودش را نشان خواهد داد که تمام این خرده روایت‌ها به زیر تایتل حقیقی بودن کشیده می‌شوند. چیزی که ما به آن احتیاج داریم دانستن تاریخ است. سرتاسر رمان از حوادث تاریخی دلخراش پر شده است که اندیشه و تحلیل می‌پذیرد و نه مطالعه سرسری. اهتمام یزدانی خرم به تاریخ این است که اگر ما بازی جدی تاریخ را یاد نگیریم و آن را به تمسخر و سخره گرفته تاریخ ما را ملعبه خویش خواهد ساخت. راهبه بودن یک زن هلندی در مشهد در اواخر جنگ و عاشق مرد مشهدی جواهرفروشی شدنش، از آن اتفاقاتی است که تاریخ فقط می‌تواند بعد یک جنگِ مزخرفِ طولانی بسازد تا حال خودش را خوب کند. خون خورده یک اعصاب خوردی تمام عیار به حجم 270صفحه در شرایط STP تاریخ است:))). 8. نکته جالب این کتاب در مقام مقایسه با منچستر، بیانات آخر کتاب توسط حضرت میکائیل است، که دقیقاً به مرور همه آنچه در خون خورده رخ داده، می‌پردازد. یک شات از کتاب که تمام عناصر در آن حضور دارند. آخرین نکته‌ای که البته به زبان صریح بیان نشده اما قابل درک است و نشان از دغدغه‌مندی یزدانی خرم و در پی هوشیار ساختن مخاطبش است، بر دخالت غیر ضروری انسان در طبیعت و جلو انداختن اموری است که طبیعت به خوبی خودش از عهده‌اش برمی‌آید، اشاره دارد. 9. اشارات بی‌شمار این کتاب به حوادث منچستر و تاریخی، ظرافت و درخواست نکته سنجی از مخاطب برای کشف رمزهای موجود در کتاب، این کتاب را به یک ماجراجویی تاریخی و حقیقی و تلخ البته تبدیل کرده، اگر به بازی با تاریخ و دیدن بازی تاریخ مایل هستید، آثار یزدانی خرم احتمالا گزینهٔ مطلوبی برای شما خواهند بود.
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
داستایوفسکی دوست‌داشتنی من.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
البته داستایفسکی هیچ‌گاه تا به حال didn't let me down لذا حتی با این وجود از دلپذیر‌ترین لحظات من، هنگام مطالعهٔ داستایوفسکی می‌باشد.