eitaa logo
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ🇮🇷
359 دنبال‌کننده
621 عکس
447 ویدیو
8 فایل
وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ. با عطر اسپرسو و بوی کاه پذیراتون هستم. ☕📜 ریوجی می‌شنود‌: https://daigo.ir/secret/51307188512 سینمای کوچک من: فعلا در دسترس نمی‌باشد. خزانه‌ی کتاب‌خانه: ble.ir/join/8m922r43dM
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌گن دم صبح، بین نماز صبح و طلوع آفتاب، رزق و روزی اون روز فرد رو تقسیم می‌کنن. دیشب به این داشتم فکر می‌کردم که برای بعضی‌هامون، عزیزانمون هم رزقن. آدم‌ها هم می‌تونن رزق هم‌دیگه باشن. آدم‌ها هم می‌تونن اون رزقی باشن که تو رو به سعادت برسونه. بعد ما خودخواهانه فکر می‌کنیم این رزقی که دریافت کردیم، این روزی‌ای که الان نصیبمون شده، به‌خاطر فلان کار خفن و خوبمون بوده. شاید هم بخشی ازش این‌طور باشه، ولی حس می‌کنم اون رزق‌هایی که حالت رو خوب می‌کنن و می‌فهمی معمولی نبوده، به خاطر دعاهای خیری هست که پشت سرت کردن. به‌خاطر همه‌ی الهی عاقبت به خیر بشی جوون‌هایی که شنیدیم، به خاطر حاجت روا باشی‌هایی که بهمون گفتن، همه‌ی خدا پشت و پناهت بودن گفتن‌ها، وگرنه که این حجم از رزق خوب اون هم توی یه روز، نمی‌تونسته اثر هیچ‌کدوم از کارهای ما باشه. اون بالا، یکم حساب کتاب‌ها فرق می‌کنه، خیلی بیشتر دقیق‌تر از این حساب کتاب‌های الان ماست، خیلی بیشتر. خدا یه سری آدم‌ها رو انگار منحصرا ساخته که کنارشون هرچیزی قشنگ باشه، کنارشون ابرها، گل‌ها، مردم مسافر اتوبوس، خیابون‌ها، درخت‌ها، آسمون کبود، تردد مردم، سنگ‌فرش‌های خیابون، ساندویچی که گاز می‌زنی، چرتی که بزنی، درس‌هایی که بخونی، آهنگ‌هایی که گوش کنی، اسنک و ژامبونی که بشینین ته‌اش رو در بیارین، چه می‌دونم، همه‌ی چیزهای معمولی و عادی؛ همه‌ی اون‌ها برات انگار یه جور دیگه خاص میشن. انگار اون آدم یه رنگ دیگه می‌پاشه به همه چی که برات قشنگ‌تر جلوه کنه. خدا خیلی خیلی خیلی زیاد حافظت باشه، خیلی زیاد بهت کمک کنه و عاقبتت به خیر بشه، عزیز دوست داشتنی من💚✨🍬. برنامه‌ای برای حرم رفتن نداشتم دیروز، ولی یهو کدوم دعای خیری اومد و من رو قبل نماز رسوند به حیاط حرم برای نماز مغرب رو نمی‌دونم. این هم نمی‌دونم کدوم دعای خیری اومد و نشست توی دلم که امین الله رو باز کنم و برای تو، آقای خوب من، آقای امام رضا، بخونم و کلی اشک دلتنگی بریزم. من دلم بی‌حد و حصر برات تنگ شده و به همه‌ی اون‌هایی که ساکن شهر تو هستن، برای همیشه غبطه می‌خورم. برای همیشه. وقتی برگشتم خونه و دیدم حتی توی تلویزیون هم شما دارین نقش اصلی رو بازی می‌کنین، ام... نمی‌دونم حتی الان جمله‌ی بعدی رو چجور بچینم که مثلا این متن شکسته شکسته، بیشتر از این دچار تزلزل و قطعه قطعه شدن نشه... ولی کاش می‌شد، ای کاش می‌شد ما رو هم زودتر از زود، بطلبی... کاش گره‌های ما رو هم، دست خودت باز می‌کرد... 1404/01/27
وقتی داشتم می‌نوشتم دلم خیلی برات تنگ شده، قلبم برای یه لحظه دچار سوگ عظیمی شد... شاید اگر نزدیک‌تر می‌بودی، می‌تونستم زنگ بزنم و یا امیدوار باشم که ممکنه به زودی ببینمت؛ ولی عزیز من، تو این قدر دور شدی که دیگه ممکنه هفته‌ها، ماه‌ها از حال هم بی‌خبر باشیم... لطفا لطفا خوب بمون... لطفا به حیات پر از انگیزه و تلاشت ادامه بده. حقیر بسیار آدم دل‌تنگ بشویی هستم. (سخت)
اهل عراق، امشب رو منسوب به حضرت عباس(علیه السلام) می‌دونن. این شب جمعه‌ای که توی بین‌الحرمین زیارت‌ها رو باهمدیگه می‌خوندیم، یادم نمیره رفیق خوب من. چقدر ماهی تو، چقدر ماهی تو؛ متاسفم و ممنونم و همین بسه، چون شما کفیل مایی. (یه شب جمعه که مهمان مادر بودیم)
بله خب درسته که ما بیست و یک سالمونه ولی همچنان باهمدیگه قرار می‌ذاریم شب اکیپی بریم خونه‌اشون بخوابیم، We ain't ever gettin' older. 1404/04/17
Mohsen Chavoshi سخاموزیکMohsen Chavoshi - Taghe Soraya.mp3
زمان: حجم: 10.2M
همین الان نشونه فرستادین، همین الان من رو صدا زدین. سرم رو چرخوندم و چشمم رو دوختم به پرچمتون؛ من کم می‌ذارم ولی شما زیاد می‌بخشین. من خیلی یادم می‌ره، ولی شما تلنگر می‌زنین که یادم بیاد؛ چشم آقا، به روی چشم آقای علی‌ابن موسی، آقای امام رضا(علیه السلام و صلوة و رحمة). دقیقه‌ی هشت بامداد روز هشتم شهریور هزار و چهارصد و چهار.