خداوند قلعههایی را به دست امیرالمومنین (علیهالسلام) فتح کرد که نه یهودیان باورشان میشد چنین شکست بخورند و نه مسلمانان امید به پیروزی داشتند.
#استوار
#ای_آبیترین_آسمان_در_پیشگاه_تو
#Aesthetic
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ🇮🇷
دنیا بهم فرصت عکس گرفتن از بارگاه اباعبدالله رو بدهکاره💔 ادعایی نیست، ولی یه عکس کوچولو نباید از حرم
چطور بگم؟ حالا دغدغهام شده نکنه دیگه این قاب رو نتونم با گوشیام بگیرم؟:))). این عکس برای من بیاندازه عزیزه چون ضریحت جلوی من بود و اون لحظه تماما حس میکردم در محضر امام بودن، یعنی چی. میفهمیدم زمین شیب داره و روضههایی که بیست سال توی گوشم خونده بودن، انگار روی پخش زنده بودن... نمیدونم، من روضه بلد نیستم ولی این باب، برای من روضهست.
هر وقت هم توی گوشیام به این عکس رسیدم، حسش همون بود.
چقدر خوش سعادتیم که شما ارباب مایی. چقدر خوش سعادتیم که شما کشتی نجات ما هستی.
#ای_آبیترین_آسمان_در_پیشگاه_تو
#Aesthetic
یکی از تصاویری که (این تصویر مربوط به شام غریبان سال گذشتهست) هیچوقت برام عادی نمیشه، نحوهی عرض تسلیت عزاداران، سینهزنان و زنجیرزنانی هست که روز عاشورا و تا پاسی از شب خدمت خانم حضرت معصومه میرسند. از طرف درب اتابکی وارد شده و دسته به دسته دقیقا جلوی صحن آیینه میایستند. حتی اون دسته از عزادارانی که با سنج و دمام به جلوی صحن آیینه میرسند. اتفاقی که سالیان سال هست از نزدیک شاهد رخ دادنش هستم، اون هست که اون لحظه که دقیقا جلوی مضجع شریف قرار میگیرن، انگار تموم لحظهها برای اونها متوقف شده و فقط منحصر به همون چند دقیقهای هست که اون جلو ایستادن. باید حتما از نزدیک ببینید تا متوجه بشید؛ همهی چیزی که برای اون دقائق اهمیت داره، عرض تسلیت خدمت بانوی کریمهست... از جون و دل، با تمام توان، به هر صورتی... اون لحظهها، اون موقع بیشتر از هر وقت دیگهای احساس میکنم که صاحب الزمان هم اونجاست... تک به تک آجرها و سنگها، هر جنبندهای که توی صحن امام رضاست، همه التهاب دارن... همه بغض کردهان و شکوه اشک، معنی حقیقی حماسه... از خود جدا شدهان و نوای عاشقی سر میدن؛ باور دارم که تموم اون لحظه فریم به فریم در حافظهی کاشیها ثبت میشه، تا ابد.
همهی اون چیزی که این ده شب اشک ریختن، همهی چیزی که منتظرش بودن، یک حرف مشترک بین همهی ماهایی که از گناه سیاهتر از سیاهیم، تویی؛ حسین.
#ای_آبیترین_آسمان_در_پیشگاه_تو
#Aesthetic
#روشنترینرنگلحظهها
#ریوجی
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ🇮🇷
از هر چه هست و نیست گذشتم، ولی هنوز در مرز چشمهای تو گیرم، فقط همین. #سبزینه_های_خیال #Aesthetic
گسترش یافت، افق تا افق، آن زیبایی
وقتی ای آینهی حُسن! شکستند تو را
-
#قربان_ولیئی
#سبزینه_های_خیال
#Aesthetic