کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
اشکهای دکتر سعید رفیع، ورودی دورهی پنجم مکانیک شریف، ارشد و دکترا پِن استیت، ده سال مدرس در هیوستو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نتوانستم حزن و امید از دسترفته در این ویدئو را به تنهایی بر دوش کشم. نمیدانم طی پنج سال دیگر چند نفر، چند عزیز دیگر را قرار است از این طریق از دست بدهم، هنگامی که اکنون هم تعدادی را از دست دادهام. دوستانی که برای رفتن از این خاک بیقرار و ما مضطرب از رفتنشان. هنوز نمیدانم رفتن و بازگشتن یا رفتن و بازنگشتن پیشهی کدامیک از آنهاست، هنوز نمیدانم حزن گذرای ناشی از عدم حضور آنها، آیا هیچگاه عادی خواهد شد، یا که هربار فقط بغض را سنگینتر میکند و بار به بار اندوه را در تن پراکنده؟! نمیدانم... نمیدانم... نمیدانم... گاهی، گاهی حس میکنم بغض این خاک برایم سنگین تر از هر باری خواهد بود. باری که نتوانم آنرا به آسانی روی زمین بگذارم.
#Fact_time
#Jfyi
#روشنترین_رنگ_لحظهها
همهی ما میدونیم که دشمن سفت و سخت حضرت موسی، فرعون بود.
فرعون بارها حضرت موسی رو تهدید کرده بود که من تو رو میکشم.
اما چه چیزی مانع این شد که فرعون حضرت موسی رو به قتل نرسونه؟
عرض میشود که خداوند تو قرآن فرموده که مادرحضرت موسی، زن پاکدامنی بوده:)).
فرعون، حرومزاده نبود. با وجود کثیف بودنش، با وجود همهی دشمنیهاش، حرومزاده نبود.
کسی که مظلومکشی میکنه، این جنایتها همه و همه... نشان از یک چیز داره فقط.
#Fact_time
#Free_palestine
#به_قوهی_ثانیهها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
Nobody knows where they might end up:))))))))))))))))
خداوند نگهدار دسموس باشد🪐🌿.
#University
#Jfyi
چشمهایش قهوهای بود و به حق فهمیدهام
قهوه از سیگار و قلیان اعتیادآورتر است.
1403/05/16
#سبزینه_های_خیال
#Aesthetic
#عبور_از_روز
دانشجویان دانشگاه تهران سال 1325 مجلهای داخلی با نام «آئین دانشجویان» داشتهاند. دانشجویان ادبیات، در یکی از شمارگان، تکیهکلامهای اساتیدشان را نوشتهاند.
#University
#Jfyi
6.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
From the rivers to the sea, Palestine will be free.
#Free_palestine
#Fact_time
هر لحظه به تو اقرار میکنم، هر لحظه.
#ای_آبیترین_آسمان_در_پیشگاه_تو
#Aesthetic
17.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای کاش آدمی وطنش را...
#شفیعی_کدکنی
#Fact_time
هدایت شده از انباری کتابخانه
از #شما:
ـــــ
هزار شکر که استادمان معلم بود
تَلَمذی ننمودیم محضر دگری...
ادب، ادب، ادب آموخت جای نقد و عروض
نبُرد دست به شعر و نکرد سلطهگری
بهغیر شهد محبت ندادهاست به ما
نخوردهایم بهعنوان شعر، هر شکری...
زبان منتقدش نیست مثل تیغِ ترنج
بیان معتقدش نیست قهوه قجری...
خوش آن کسی که به من درس عشق را آموخت
و خوشتر آنکه بیاموخت عاشقانهگری
#حامد_فلاحی_راد
#خاکستر_کوچه_های_ذهن
همونطور که در تصویر 1 قابل مشاهده است، تاریخ اسکرین مربوط به 16 بهمن در حوالی شروع ترم جدید بود. بارها و بارها که خستگی بر من غالب میشد و به گشت در گالری گوشی میپرداختم، به حدفاصل رو به رو شدن با این تصویر، گویی که پیوندی نانوشته باشد، من را از جا بلند کرده و به درس باز میگردانید. انگار که برای اثبات این نوشته، تمام زمین و زمان را باید در اختیار میگرفتم و آنمیزان تلاش میکردم. پیش از این نیز، برایتان از قدرت کلمات، و تاثیر نوشتن گفته بودم، و بازهم این واقعه پدید آمد تا بیش از هر لحظهی دیگری به "بنویس تا اتفاق بدهد" اطمینان بورزم. در حینی که این ترم اساتید تمام دانشکدهها، چنان کمر همت برای انداختن دانشجوها بسته بودند، به هر ضرب و زوری بود، حداقلی از حق واقعیم را بدست آوردم2.
تعلل نورزید، امروز خود را در هماهنگی با دیروز بازنیامده نوسازی کنید و پیگیر پیمانهای از پیش بسته باشید؛ در مصاف با کتابهای بسته، تعلل نورزید. فصلهای جدید را رقم بزنید.
#University
#Fact_time
#روشنترین_رنگ_لحظهها
#ریوجی