eitaa logo
✍️از جنس تجربه (اللَّهُمَّ اجْعَلْنا فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ)
106 دنبال‌کننده
452 عکس
503 ویدیو
14 فایل
۞﷽۞ تصمیم بر آن است که برخی مطالب مرتبط با مسائل روز در زمینه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تقدیم شود. تا خدا چه خواهد آدرس کانالهای دیگر👇 ✍️جُمْلِهْ دَرْمانی 💊 @jhakimaneh آیا می دانستید؟ @haltaalam @ayyamollah ارتباط با ادمین @Mirzameysam
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدای آفریننده ی زیبایی ها سلام علیکم ان شاء الله سال جدید سال ۱۳۹۷ در سایه ی عنایات خداوند متعال و حضرات معصومین (علیهم السلام) به ویژه امام هادی (علیه السلام) سالی پر خیر و برکت همراه با خبرهای خوش و موفقیت های مادی و معنوی و به معنای واقعی کلمه 👈روز نو و جدیدی👉 برای همه همراهان کانال «از جنس تجربه» و خانواده محترمشان باشد. بیاییم با حمایت جدی و بی چون و چرا از و مصرف آن در حد توان به داد اقتصاد نا بسامان کشور و کارگران، این قشر زحمت کش ایران اسلامی، برسیم و از سربلندی روز افزون ایران اسلامی لذت ببریم. کاش امسال که با شهادت امام هادی (علیه السلام) آغاز شده است سال ظهور امام زمان (عج) هم باشد و بشریت در سایه دولت کریمانه و همه چیز تمام آن حضرت دوران خوشی به دور از جنگ و خشونت و بی عدالتی ها را تجربه کنند. 🌷السلام علی ربیع الأنام و نضرة الأیام🌷 سلام بر بهار جان ها و سرسبزی روزگاران  هر روزتان نوروز ارادتمند شما: میثم صفری ۱۳۹۷/۱/۱ 🆔 @pajayepa https://t.me/pajayepa/124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶زشت ترین جای بدن🔷 برخی فکر می کنند، زشت ترین بخش بدنشان بینی شان است! بعضیها هم با دهانشان مشکل دارند، فکر می کنند دهانشان خیلی زشت است! برخی دیگر هم شکم بزرگشان، مشکلشان است و زشت شان کرده؛ همه اینها شاید زشت یا زیبا باشد، اما من می گویم: زشت ترین بخش بدن آدم ها، "ذهن شان" است؛ ذهن آدم ها، مثل یک حفره عمیق، پر می شود از خیلی چیزهای زشت؛ از شک، از بدبینی، از برداشتهای بد، از نگاه پر غرور به دیگران، از توقع زیاد، از خودبینی زیاد؛ ذهن آدم ها گاهی تبدیل می شود به عضو زشت بدن؛ آنقدر بدن را زشت می کند که صدتا جراحی زیبایی هم کاری از پیش نمی برد؛ کاش می شد، جای بینی، جای شکم و پا، آدم "ذهنش" را جراحی می کرد! هرگاه ذهن آدم زیبا شود تمام وجود آدم زیبا و وجودش دوست داشتنی می شود. 🆔 @pajayepa https://t.me/pajayepa/128
🔸وقتی میرزا حسین کازرونی کارخانه ریسندگی وطن را به اصفهان آورد(۱۳۰۴شمسی)، روز افتتاح آن مصادف با ورود به این شهر بود. از سید خواسته شد که کارخانه را افتتاح نماید. مدرس با شور و شعف به کارخانه آمد. علما و برخی رجال نامدار اصفهان نیز در مراسم حضور داشتند. . 🔸کارشناسان آلمانی هم برای راه انداختن کارخانه مهیا بودند. مدرس از مهندسین آلمانی پرسید، این کارخانه ساخت کجاست، یکی از آنان پاسخ داد: ساخت آلمان. مدرس گفت: اگر خراب شد باید چه کرد، مهندس آلمانی جواب داد: لوازم مورد نیاز آن را از آلمان می آورند. . 🔸مدرس گفت: این یک قدم است، اما وقتی کار شما کامل می شود که ماشین آلات و لوازم مورد نیاز کارخانه را در ایران تهیه کنید، در غیر این صورت کارخانه به جای آنکه در آلمان پارچه ببافد در ایران به این کار مشغول است. . 🔸پس از آن، یکی از متخصصان آلمانی پیشنهاد می کند: آقا اجازه بفرمایید تندیس شما را ساخته و در اینجا بر حسب یادگار قرار دهیم. مدرس در پاسخ وی می گوید: در درجه اول مجسمه سازی در اسلام حرام است وانگهی مجسمه باید در دل مردم باشد نه اینجا! 🆔 @pajayepa https://t.me/pajayepa/129
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 امام رضا علیه السلام فرمود: "هیچ مولودی برای شیعه با برکت تر از امام جواد علیه السلام به دنیا نیامده است." 🔷 با برکت است چون : خداوند متعال ایشان را در سنّ 47 سالگی امام رضا علیه السلام پس از سالها چشم انتظاری و تحمّل نیش و کنایه های فراوان آشنا و غریبه به بیت رضوی هدیه داده است. 🔷 با برکت است چون: با به دنیا آمدن ایشان خطّ نورانی امامت تداوم یافت و شیعیان از تحیّر بیرون آمدند. 🔶 با برکت است چون : با وجود خود خطّ بطلان بر برخی از وکلای پول پرست امام کاظم علیه السلام کشید که فرزند نداشتن امام رضا علیه السلام را بهانه ی موجّهی برای سرپوش گذاشتن بر دنیا پرستی خود یافتند ولی غافل از این بودند که با انکار امامت امام رضا علیه السلام و توقّف در امام کاظم علیه السلام امامت را بطور کلّی انکار می نمایند و با سقیفه سازان امامت سوز هم کاسه میشوند .  🔶 با برکت است چون: با وجود خود آب پاکی بر دست آقا زادگانی ریخت که برای از بین بردن مانع بوجود آمده بر سر راه نیّات پلید خود ، دست به دامن قیافه شناسان شدند . و چه زیبا تاریخ تکرار می شود که به مادر امام جواد علیه السلام که از نوادگان " ماریه قبطیّه" همسر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم – بود نسبتهای ناروا دادند همانگونه که به " ماریه قبطیه" در جریان ولادت ابراهیم -که پیش مرگ امام حسین علیه السلام شد- نسبت ناروا دادند.  🔷 با برکت است چون: به اصحاب جلیل القدری همچون " یونس بن عبد الرحمان" ها فهماند که حساب امامت از دیگر منصب ها جداست و بالغ بودن ، شرط نافذ بودن امامت و حکومتش نیست و شرط دانستن نیاز به قیّم تا زمان رسیدن به سنّ بلوغ امام ، حاکی از معرفت نداشتن کامل نسبت به مقام امام است. 🔷 با برکت است چون: جواب سوال " یحیی بن اکثم" را که مامون با هدف شکست دادن امام و مفتضح نمودن ایشان مطرح نموده بود را با قرار دادن صدها فرع فقهی در برابرش ارائه فرموده و او را مبهوت نمود.    🆔 @pajayepa https://t.me/pajayepa/134
عجیب ترین خلقت خدا !!!! دیشب یه برنامه مستند دیدم در مورد قطب شمال. بهار و تابستون و پاییز، کلا پنج شش ماه میشد و بقیه ی سال زمستون تاریک و سرمای وحشتناک.... پنج دقیقه از این مستند در مورد یه کرم کوچولو بود، از شما چه پنهون، من اصلاً فکرش هم نمی کردم که تو اون سرمای وحشتناک هیچ حشره ای دوام بیاره. حالا چه برسه به یه کرم کوچولوی دو سانتی!! و اما، قصه ی زندگیش! عجیب!! این کرم کوچولو که چون رو تنش کرک داشت، بهش میگفتند کرم پشمالوی قطبی، وقتی از حالت لارو خارج میشد و تبدیل میشد به کرم ، مثل همه ی کرم های دیگه شروع میکرد به خوردن و ذخیره سازی و کسب انرژی برای دگردیسی، کل بهار و تابستون را میخورد، ولی اینقدر وقت کم بود که زمستون از راه می رسید و اون هنوز آماده نبود. سرما می اومد و بالی نداشت واسه پریدن. می خزید زیر یه سنگ و...... یخ میزد. اول اندام هاش بعد خونش منجمد میشد. بهار که میومد، با گرم شدن هوا، یخ اونم وا می رفت و......دوباره زنده میشد و دوباره شروع می کرد به خوردن و اندوختن تا بلکه بتونه پروانه بشه. ولی خیال باطل!! تو بهار دوم هم وقت کم میاره...... بازم زمستون و دوباره مرگ و...... حالا فکر کنید، این روند چند سال طول میکشه؟ چهارده سال!!!! فکرش رو بکنید، چهارده بار بمیری و زنده شی و تلاش کنی، برای پروانه شدن!! بالاخره، تو بهار پانزدهمین سال، اینقدر انرژی جمع میشه که به نظر کافی میاد ، شروع می کنه به تار تنیدن و شفیره شدن، دگردیسی شروع میشه، تبدیل شدن و بالاخره بعد از چهارده سال کرم کوچولوی پشمالو تبدیل میشه به....... پروانه! حالا چقدر وقت داره؟ فقط هفت روز!! هفت روز برای پرواز کردن،برای زندگی کردن،برای جفت پیدا کردن و بعدش مرگ واقعی!! چهارده سال تلاش واسه هفت روز!! عجیبه !! نه؟! 👈 داشتم فکر میکردم، کاشکی ما آدم ها هم مراحل دگردیسی داشتیم، یه عمر بدو بدو میکنیم، برای چی؟ آدم بهتری شدن؟ اندوختن؟ هیچ وقت لذت پروانه شدن را کشف میکنیم؟ هیچ وقت به رویاهامون میرسیم؟؟ پرواز میکنیم؟؟ یا فقط تا دقیقه ی آخر عمر اندوخته جمع میکنیم؟! هیچ وقت به روحمون فکر می کنیم؟ آدمی لذت رسیدن به پرواز را با اندوختن چه چیزی عوض کرده که هیچ وقت به قدر کافی نیست؟ به نظر می رسد حتی یک کرم پشمالوی قطبی هم از بیشتر ما مردم متمدن امروزی هدفمندتر و جلوتر است !!!! 🆔 @pajayepa https://t.me/pajayepa/137
مردی ثروتمند وارد رستورانی شد. نگاهی به این طرف و آن طرف انداخت و دید زنی آفریقایی (سیاه‌پوست)، در گوشه‌ای نشسته است. به سوی پیشخوان رفت و کیف پولش را در آورد و خطاب به گارسون فریاد زد، برای همه کسانی که اینجا هستند غذا می‌خرم، غیر از آن زن سیاهی که آنجا نشسته است! گارسون پول را گرفته و به همه کسانی که در آنجا بودند غذای رایگان داد، جز زن آفریقایی... زن سیاه‌پوست به جای آن که مکدر شود و چین بر جبین آشکار نماید، سرش را بالا گرفت و نگاهی به مرد کرده با لبخندی گفت، تشکّر می‌کنم؛ مرد ثروتمند خشمگین شد. دیگربار نزد گارسون رفت و کیف پولش را در آورد و به صدای بلند گفت، این دفعه یک پرس غذا به اضافۀ غذای مجّانی برای همه کسانی که اینجا هستند غیر از آن آفریقایی که در آن گوشه نشسته است. دوباره گارسون پول را گرفت و شروع به دادن غذا و پرس اضافی به افراد حاضر در رستوران کرد و آن زن آفریقایی را مستثنی نمود. وقتی کارش تمام شد و غذا به همه داده شد، زن آفریقایی لبخندی دیگر زد و آرام به مرد گفت، سپاسگزارم. مرد از شدت خشم دیوانه شد. به سوی گارسون خم شد و از او پرسید: این زن سیاه‌پوست دیوانه است؟ من برای همه غذا و نوشیدنی خریدم غیر از او و او به جای آن که عصبانی شود از من تشکر می‌کند و لبخند می‌زند و از جای خود تکان نمی‌خورد. گارسون لبخندی به مرد ثروتمند زد و گفت، خیر قربان. او دیوانه نیست. او صاحب این رستوران است. «شاید کارهایی که دشمنان ما در حق ما می‌کنند نادانسته به نفع ما باشد! پس از دشمنی ها ناراحت و دلگیر و خسته نشویم» 🆔 @pajayepa
🔹روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضو گرفتن بودند که شخصی با عجله آمد؛ وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد... با توجه با این که مرحوم کاشی خیلی بادقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را بجا می آورد؛ قبل از اينكه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود! 🔹به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد. از او پرسید : چه می‌کردی؟ گفت: هیچ! فرمود: تو هیچ کار نمی کردی!؟ گفت: نه! (می دانست که اگر بگوید نماز می خواندم، کار بیخ پیدا می کند)! آقا فرمود: مگر تو نماز نمی خواندی!؟ گفت: نه! آخوند گفت: من خودم دیدم داشتی نماز می خواندی...! گفت: نه آقا اشتباه دیدید! سؤال کردند: پس چه کار می کردی؟ 🔹گفت: فقط آمده بودم به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین! 🔹این جمله در مرحوم آخوند (رحمة الله عليه) خیلی تأثیر گذاشت؛ تا مدت ها هر وقت از احوال آخوند می پرسیدند، ایشان با حال خاصی می فرمود: من یاغی نیستم! 💠خدایا ما خودمون هم می دونیم که عبادتی در شان خدایی تو نکردیم... نماز و روزه مان اصلاً جایی دستش بند نیست! فقط اومدیم بگیم که: خدایا ما یاغی نیستیم! بنده ایم! اگه اشتباهی کردیم مال جهلمون بوده لطفا همین جمله را از ما قبول کن! 🆔 @pajayepa
سلام علیکم 🌸 حلول ماه پر فیض و برکت شعبان و اعیاد شعبانیه را به حضور اعضای محترم کانال «از جنس تجربه» تبریک عرض می‌کنم. 🌸💐 🆔 @pajayepa
💎امیرالمومنین عليه السلام : روزه ی ماه شعبان، وسواس دل و پريشانى هاى جان را از بين مى برد. 📖الخصال، ص۶۱۲ 🆔 @pajayepa
ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺳﻪ ﻗﺎﺑﻠﻤﻪ ﻫﻢ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺭﻭﯼ ﺷﻌﻠﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭﻣﺴﺎﻭﯼ ﺁﺏ ﺭﯾﺨﺖ؛ﺩﺭ ﻇﺮﻑ ﺍﻭﻝ ﯾﮏ ﻫﻮﯾﺞ ﺩﺭ ﻇﺮﻑ ﺩﻭﻡ ﯾﮏ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﻭﺩﺭ ﺳﻮﻣﯽ ﭼﻨﺪ ﺩﺍﻧﻪ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﺳﻪ ﻇﺮﻑ ﺭﺍﺣﺮﺍﺭﺕﺩﺍﺩ ﺑﻌﺪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺍﺯ ﺍﯾﻦ آﺯﻣﺎﯾﺶ ﭼﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﺪ؟ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﻗﺎﻧﻊ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﻣﺎﺩﺭ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩ :ﺩﺭ ﺟﻮﺵ ﻭ ﺧﺮﻭﺵ ﻭ ﭼﺎﻟﺶ ﻫﺎ ﻭ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ؛ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯾﮑﺴﺎﻥﻧﯿﺴﺘﻨﺪ؛ﺑﻌﻀﯽ ﻣﺜﻞ ﻫﻮﯾﺠﻨﺪ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺳﺨﺖﻭ ﻣﺤﮑﻤﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﺟﻮﺵ ﻭﺧﺮﻭﺵ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺷﻞ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﺎﺯﻧﺪ ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻣﺎ ﻣﺜﻞ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ، ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻝ ﻋﺎﺩﯼ ﻭ ﺭﻭﺗﯿﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﻞﻫﺴﺘﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺳﺨﺖ ﻭﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻧﻌﻄﺎﻑ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ . ﻭ ﺑﻌﻀﯽ ﺩﯾﮕﺮ، ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻗﻬﻮﻩ ﺩﺭ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺑﺎﺯﻧﺪ ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﯿﻂ ﺍﻧﺮﮊﻯ ﺩﺍﺩﻩ ؛ ﻣﻌﻄﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻧﮓ ﻭ ﻃﻌﻢ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ،ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﮐﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﺎﺯ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﺴﯿﻢ ﺭﻭﺡ ﺑﺨﺶ ﺣﯿﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﻨﺪ . پس بیایید مانند قهوه باشیم خوش عطرو زندگی ساز 🌸🍃 🌸🍃🌸🍃 🆔 @pajayepa
✳️صبر عجیب مرجع شیعه از آزارهای همسرش ⁉️ 🍀مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء از بزرگترین فقیهان عالَم تشیع بوده است، در حدی که علماى بزرگ شیعه از قول او نقل کرده‌اند که فرموده بود: اگر تمام کتابهاى فقهى شیعه را در رودخانه بریزند و به دریا برود و شیعه دیگر یک ورق فقه دستش نباشد، من از اول تا آخر فقه شیعه را در سینه‌ام دارم، همه را بیرون مى‌دهم تا دوباره بنویسند. مرجع هم شده بود. اهل علم و اصحاب سرّش فهمیدند که همسرش در خانه بداخلاقى مى کند، ولى خیلى هم خبر از داستان نداشتند. اینقدر در مقام جست‌وجو برآمدند تا به این نتیجه رسیدند که این مرد بزرگ الهى، این فقیه عالیقدر گاهى که به داخل خانه مى رود، همسرش حسابى او را کتک مىزند. یک روز چهار پنج نفر جمع شدند و خدمتش آمدند و گفتند: آقا ما داستانى شنیده‌ایم از خودتان باید بپرسیم، آیا همسر شما گاهى شما را مىزند؟! فرمود : بله، عرب است، قدرتمند هم هست، قوى‌البنیه هم هست، گاهى که عصبانى مىشود، حسابى مرا مىزند. من هم زورم به او نمىرسد. گفتند: او را طلاق بدهید. گفت: نمى دهم. گفتند: اجازه بدهید ما زنهایمان را بفرستیم، ادبش کنند. گفت: این کار را هم اجازه نمىدهم.گفتند: چرا؟ 🔰 👈گفت: این زن در این خانه براى من از اعظم نعمت هاى خداست، چون وقتى بیرون مى آیم و در صحن امیرالمومنین مىایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز مى خوانند، مردم در برابر من تعظیم مى کنند؛ گاهى در برابر این مقاماتى که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا برمى دارد، همان وقت مى آیم در خانه کتک مى خورم، هوایم بیرون مى رود! این چوب الهى است، این باید باشد. کتاب نفس؛ شیخ حسین انصاریان،ص 32 🆔 @pajayepa