eitaa logo
. پنـاھ .
2.9هزار دنبال‌کننده
211 عکس
96 ویدیو
0 فایل
به هرچیز در جهان پناه بیـاوری در امان خواهـے ماند ؛ اما كافيست انسان بفهمد بی‌پنـٰاهی را♥️ اینجا پست‌گذاری صرفا دلیه‌ . برامون بنویسید👇🏽⁩ https://harfeto.timefriend.net/17236698783802 زیر مجموعہ‌‌یِ عین‌شین‌قاف🌿(: @aen_shin_ghaf ماهِ‌ما @mahsin_scarf
مشاهده در ایتا
دانلود
فی‌الواقع در سمت چپ سینہ‌ام ، شهر کوچکي‌سـت كِ تو بـرای آن نور و روشنایی هستی ! 🤍✨
🌿 - به خودم که اومدم دیدم اونقدر غرقش شدم که یادم رفته چندتا ایستگاه قبل باید پیاده میشدم . شبیهت بود . خیلی . وقتی میخندید و دست میکشید به موهای بلند و حالت دارش . یا وقتی با چشمایی که برق می افتاد توشون به حرفای بغل دستیش گوش میداد . حتی وقتی که جاشو داد به یه پیرمرد و ایستاد و هندزفری گذاشت توو گوشش و چشماش مات فضای روبه روش شدن . حتی وقتی لبخند میزد . . حتی وقتی یهو اخماش رفتن توو هم . شبیهت بود . بی اراده دنبالش راه افتادم توو کوچه ها زیر بارون . قدمای بی عجله ش دستی که به بند کوله و چتر بود . نگاهی که خیره ی سنگفرشا بود . شونه هاش که انگار سنگین بودن از یه بار نامرئی . شبیهت بود ؛ حتی وقتی یهو ایستاد و ایستادم و برگشت و سرشو کج کرد و با دقت نگاهم کرد و پرسید تا کجا میخوای دنبالم بیای و جوابشو ندادم . حتی وقتی چند قدمی اومد جلوتر و پرسید ببینم من میشناسمت و‌ سرمو انداختم بالا‌‌ . . نه که نمیشناخت . حتی وقتی پرسید دیوونه ای و شونه انداختم بالا که نمیدونم و خندید و بعد یه لحظه جمع شد لبخندش و بعدِ یه نگاه طولانی پرسید شبیهشم . شبیهت بود . چترشو که گرفت رو سرم و گفت من هر روز همین ساعت از این مسیر میرم و توو کافه ای که یکم جلوتره میشینم و یه چیزایی خط خطی میکنم . توام خواستی بیا و بعد که کار هر روزم شد دنبالش راه افتادن مثل یه جوجه اردک زشت که دنبال مادرش و کار اون شد حوصله کردنم و مدارا باهام و توو هر شرایطی سرساعت خودشو رسوند به همون ایستگاه و همون کافه و قرار همیشه . موقعی که براش از تو گفتم و پا به پام گریه کرد و سرمو گرفت به شونه ش و بابت کارایی که تو کردی معذرت خواست و سعی کرد تیکه پاره های دلمو سر هم کنه و پالتوهاش جیباش بزرگتر شد که برای دستای منم جا باشه و مدام چترشو جا گذاشت و مثلا به ناچار پناه آورد زیر چتر من و یا اون روز بارونی که نشست رو جدول کنار خیابون و بینیشو بالا کشید و نگاهم نکرد و گفت خبط کردم دل بستم . کارم از کار گذشته دیگه . من که میمیرم برات . تو ولی راضیم به جای اون بخوای منو . بخاطر اون . چون شبیهم بهش . ولی دوستم داشته باشی . ولی بمونی برام . انصاف نبود بگم مثل توعه . بهتر بود خودش بود . نه تو ؛ موندنی تربودوفادارتر . عشق تر حتی . دقت که کردم دیدم شبیهت نیست اصلا . نشستم کنارش و سرمو تکیه دادم به شونه ش و گفتم ببین من دوستت دارما اما نه به خاطر اون . برا خودت و خوبیات . برا همراه بودنت همدم بودنات . میدونی یه آدمایی فقط میان توو زندگیت که برن و نباشن تا تو قدر یه اومدنا و موندنایی رو بدونی . یه وقتا حس میکنم قبل از تو هرچی که بوده فقط سوءتفاهم بوده و کابوس . از اونی که نیست ممنونم که نبودنش تورو بهم داد . راستشو بخوای تازگیا فهمیدم اصلا شبیهش نیستی . شبیه هیشکی نیستی تو بیش از حد خودتی . ‌ آخ باید اون لحظه لبخندشو زیر بارون میدیدی . اونوقت خودتم بهم حق میدادی عاشقش شده باشم . داشت بلند میشد که بره با خنده گفت: امروز که بعد مدت ها دیدمت ؛ تعجب کردم بار اول چجوری فکر کرده بودم شبیهین و لطفت متعجب ترم کرد وقتی گفتی هنوز دوستم داری و این مدت بهم فکر میکردی همه ش . راستش خیلی خیلی خوشحال شدم که دیدمت . نه بخاطر اینکه گفتی میخوای برگردی و باشی نه . توو زندگی من دیگه جای خالیی واسه نفر سوم نیست . فقط یه تشکر بابت نبودنت و رفتنت و خوشبختی این روزام بهت بدهکار بودم . ممنون . .
آدما تا میلشون نباشه کاری نمیکنن برات حتی محبت'! اینو تو نبودنای آدمای دور برم زیاد دیدم و یادگرفتم(:
💙^^
چند از قافله پُرسی رھ معشوق کجاست ! باید ای سوخته دل دل به هوایۍ زدُ رفت .
این روزها همہ‌ے بغض‌هاے جهان در گلوے من است 💔.
🥺💚
کسی که دوستت داره رو زیادی تنهاش نزار به این بهانه که چون دوستم داره همیشه هست، زیادی که تنهاش بزاری به تنهایی عادت میکنه؛ اونوقت حتی اگر بازم دوست داشته باشه، دیگه بود و نبودت براش فرقی نداره؛ دوستت داره چه باشی، چه نباشی؛ ولی دیگه بود و نبودت براش اهمیتی نداره؛ چون دوست داشتنت رو تو تنهایی یاد گرفته . !🫀