28.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔊#صوت؛ تفاوت وهم و عقل؛
🔰 الإمامُ الكاظمُ عليه السلام: إنَّ للّه ِِ عَلَى النّاسِ حُجَّتَينِ، حُجَّةً ظاهِرَةً و حُجَّةً باطِنَةً، فأمّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ والأنبِياءُ والأئمَّةُ عليهمالسلام و أمّا الباطِنَةُ فَالعُقولُ.
🔻[اصول کافی، ج1، ص16]
💠 امام كاظم عليه السلام: خداوند را بر مردم دو حجّت است: حجّتی آشکار و حجّتی درونی؛ «حجّت آشکار»، پیامبران و امامانند و «حجّت باطنی» اندیشهها هستند.
💢 استاد پارسانیا
🆔@parsania_net
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حمید پارسانیا
درس#اسفار _ ج ۶ _استاد پارسانیا _ ۱۵ آبان ۱۴۰۱.mp3
13.55M
🎙درس اسفار _ ج ۶ _استاد پارسانیا _ ۱۵ آبان ۱۴۰۱
#اسفار_ ۱۵ آبان ۱۴۰۱
💠 @parsania_net
45.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔊#صوت؛ ملکوت اعلی و ملکوت اسفل
💢 استاد پارسانیا
🆔@parsania_net
📜عقل نظری و عملی
💠 بدان که فلسفه عبارت است از استکمال نفس انسانی به سبب #معرفت و شناخت حقایق موجودات آنگونه که هستند و #حکم به وجود آنها از روی تحقیق و ثبوت، همراه با براهین، نه از روی گمان و تقلید و پندار به مقدار طاقت و وسع #انسانی و اگر خواهی گویم: فلسفه، عالم را نظمی عقلی، به قدر توان بشری میبخشد تا تشبه به باری تعالی حاصل آید و چون انسان موجودی است که همچون معجون از دو آمیزش به هم رسیده: صورت معنوی امری و ماده حسی خلقی و نفسش نیز دوجهت تعلق و تجرد دارد، از این روی حکمت به حسب ساختار دو نشأه با به صلاح آمدن دو قوه منقسم به دو قسم می شود: نظری تجردی و عملی تعقلی.
💠 اما نظری؛ غایتش نقش پذیری نفس است به صورت وجود بر نظام خود کامل و تمام و گردیدنش عالمی عقلی، مشابه عالم و جهان خارجی و مشهود، ولی نه در ماده، بلکه در صورت و آرایش و هیئات و نقش آن؛ و این نوع از حکمت مطلوب سرور رسولان (ص) بوده که در دعایش از پروردگارش درخواست می کرده و می گفته: ”رب ارنا الاشیاء کماهی”، یعنی: پروردگارا! اشیا را آنگونه که هستند به ما بنمایان و حضرت #ابراهیم علیه السلام هم همین را درخواست داشت، آنجا که درخواست میکند: “رب هب لی حکما”، یعنی: پروردگارا! مرا فرزانگی بخش (۸۳- شعرا) و حکم عبارت است از تصدیق به وجود اشیاء که ضمنا مستلزم تصور آنها هم هست.
💠 و اما عملی، میوه و نتیجه اش انجام عمل نیک است، برای #تحصیل ( #ملکه) بلندی و برتری یافتن نفس بر بدن و (ملکه) مقلوب و رام شدن بدن نسبت به نفس و به این دوقسم #رسول #خدا صلی الله علیه وآله اشاره کرده و فرموده: “تخلقوا بأخلاق الله” یعنی: به اخلاق و صفات الهی خوپذیر شوید و خلیل علیه السلام همین را در درخواستش از خدا داشت که گفت: “والحقنی بالصالحین”، یعنی: قرین شایستگانم کن (۸۳ – شعرا) “
#صدرالدین #محمد #شیرازی (ملاصدرا)/اسفار اربعه/ جلد۱
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
📘کتاب “حکمت متعالیه در اسفار اربعه- جلد ۱ و ۴” نوشته صدرالدین محمد شیرازی ملاصدرا
📙کتاب “رحیق مختوم- جلد۱” نوشته آیت الله #عبدالله #جوادی #آملی
📗کتاب “شرح #فارسی اسفار اربعه- جلد۱” نوشته آیت الله حسن #حسن زاده آملی
#ملاصدرا #حکمت #عقل #عقل_نظری #حکمت_متعالیه #اسفار_اربعه #حمید_پارسانیا
🆔@parsania_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊#صوت؛ اول ما صدر عن الله تعالى و اول ما خلق الله
💢 استاد پارسانیا
🆔@parsania_net
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حمید پارسانیا
درس اسفار _ ج ۶ _استاد پارسانیا _ ۱۶ آبان ۱۴۰۱ .mp3
17.32M
🎙درس اسفار _ ج ۶ _استاد پارسانیا _ ۱۶ آبان ۱۴۰۱
#اسفار_ ۱۶ آبان ۱۴۰۱
💠 @parsania_net
💠 پانزده مسأله درباره آموزش #فلسفه
🔻استاد پارسانیا
۱. آموزشهای کوتاهمدت و درازمدت
۲. سنت متنخوانی
۳. تاریخ فعال و زندهی حکمت اسلامی
۴. ضرورت تعامل با مسائل فلسفی معاصر
۵. رصدکردن بنیانهای فلسفی متون آموزشی
۶. مسألهمحور شدن رسالههای سطح چهار
۷. فعالکردن دروس جاری نسبت به مسائل فلسفی معاصر
۸. تدوین متون ناظر به مسائل معاصر
۹. تحول در مفاهیم محوری، مثل فلسفه و علم
۱۰. سوبژکتیوشدن معرفت
۱۱. تحولات حوزههای معرفتی
۱۲. جابهجاشدن اراده و علم
۱۳. مقولات، فلسفهها و علوم مدرن
۱۴. نقاط قوت فلسفهی اسلامی و فلسفههای مدرن
۱۵. آموزش ناظر به جریانهای فکری معاصر
#فلسفه_اسلامی
#حمید_پارسانیا
#عقل
#علم
#حکمت_اسلامی
💠 @parsania_net
39.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔊#صوت؛ تعامل دوسویه متافیزیک با علوم جزئی
💢 استاد پارسانیا
🆔@parsania_net
✅ علم چیست و فلسفه کدام است؟
✅ آیا فلسفه نوعی علم است؟
✅ اگر فلسفه علمی خاص است، امتیاز آن در چیست و ارتباط آن با سایر علوم چگونه است؟
✅ و اگر فلسفه علم نیست آیا کمک کار و خادم علم است و یا آن که مانع و مزاحمی بر سر راه علم است و یا این که هیچ ارتباطی با علم نداشته و قلمرو جدایی از علم دارد؟
💠 استاد حمید پارسانیا، مؤلف کتاب حاضر، در 3 بخش و 12 فصل سعی دارد به پرسش های فوق پاسخ دهد؛ به این منظور، بخش نخست را به تعریف های مختلفی که درباره فلسفه و علم وجود دارد، اختصاص داده است و در 5 فصل تعاریف علم کلی و علوم جزئی / مهمل گویی فلسفی / فلسفه علمی / نقادی خرد / و نسبت مضاعف را ارائه می کند و در بخش دوم با عنوان «فلسفه و دین» به داوری درباره صحت و سقم تعریف های بخش نخست می پردازد و تعریف نخست را به عنوان تعریف صحیح محور بحث خود قرار می دهد. بخش دوم شامل 5 فصل با این عناوین است: طلوع هستی / سفسطه و شکاکیت پیچیده / دامنه منطقی فلسفه و علم / اصول فلسفی و پیش فرض های ذهنی / سپهر شهود و حقیقت دینی علم.
🔸بخش پایانی کتاب نیز به علم سکولار و علم دینی اختصاص داده شده است و دو فصل «علم دینی، علم دنیوی» و حکایت های ناگفتنی را در این بخش تعریف و تبیین می کند.
✍️استاد پارسانیا
🆔@parsania_net
حمید پارسانیا
🔊#صوت؛ آیا حقیقت انسان به بدنمندی اوست؟ 💢 استاد پارسانیا 🆔@parsania_net
سيماى زن در خطابهای قرآنی.pdf
68.4K
👆#دانلود
📖 سیمای زن در خطاب های قرآن
✍️حمید پارسانیا
💠 موج سوم فمنیسم تحت تأثیر اندیشههاى پست مدرن، علم را به ساختار زبانى و در نهایت، به عنصر جنسیت ارجاع مىدهد و معتقد است که غلبه مرد، علم و همچنین زبانى مردانه به دنبال آورده است؛ بر اساس این دیدگاه، قرآن نیز که به زبان عربى نازل شده است، هویتى مذکر دارد.
💠 اما واقع آن است که قرآن عنصر جنسیت را در حقیقت انسانى دخیل نمىداند و بسیارى از خطابهاى قرآنى متوجه حقیقت انسانىاند، اما حتى در مواردى که از نظر محاورات عام زبان عربى، خطاب با ضمیر مذکر بیان شده، بیان قرآن به گونهاى است که ظهور کلام را متوجه حقیقت انسانى مىکند.
💠 موج سوم فمنیسم به عنوان یک جریان معرفتى پستمدرن، پیامد تزلزلى است که در بنیانهاى معرفتى نوین از دهههاى پایانى قرن بیستم پیش آمد؛ اندیشههاى پست مدرن روشنگرى را که از ویژگىهاى تفکر نوین شمرده مىشد؛ مورد تردید قرار دادند، پست مدرنها حکایت و کشف از واقع را به طور کلى، منکر مىشوند و معرفت آدمى را به ساحتهاى دیگر وجود انسان تقلیل مىدهند.
💠 فمنيستها هم بر همين اساس، شناخت و معرفت آدمى را به عنصر «جنسيت» ارجاع مىدهند و معتقدند: غلبه مرد، معرفت و همچنين زبانى مردانه به دنبال آورده است؛ از نظر آنان، زبانهاى رايج و از جمله عربى و انگليسى، خصلتى مردانه دارند، كسانى كه متأثر از ديدگاههاى فمنيستى هستند قرآن را نيز كه به زبان عربى نازل شده، از قاعده مزبور مستثنا ندانسته و زبان قرآن را زبانى مردانه خواندهاند.
#فمنیسم
#جنسیت
#خطاباتقرآنى
#حقیقتانسانى
🆔@parsania_net
اسفارج۶ استادپارسانیا۱۷آبان۱۴۰۱.m4a
38.62M
🎙درس اسفار _ ج ۶ _استاد پارسانیا _ ۱۷ آبان ۱۴۰۱
#اسفار_ ۱۷ آبان ۱۴۰۱
💠 @parsania_net
💠 راههای نرفته جامعه شناسی تشیع
🔸برخی جامعه شناسان دین در ایران در مقام تحلیل «موقعیت جامعه شناسی تشیع در ایران» بر این باورند که امروزه در جامعه ما «جامعه شناسی تشیع» از مرحله طرد و رد به مرحله پذیرش انتقادی رسیده است، پذیرش این گفته، قدری محل تامل است؛ چرا که گرایش جامعه شناسی تشیع در ایران شاید سه دهه بیشتر تاریخ جدی نداشته باشد و بیشتر فعالیتها و مطالعات شیعه شناسی به خارج از ایران مربوط میشود؛ هر چند که بر این باورم این مطالعات با رشد قابل ملاحظه ای در حال گسترش است.
🔸از همان روزی که «جامعه شناسی» وارد ایران شد، با دوگانه ای مواجه بود که این دوگانه در مورد «جامعه شناسی تشیع» و «اسلام» هم موضوعیت دارد؛ به این معنا که اگر اسلام یا تشیع را «ابژه» بگیریم، این سوال مطرح می شود که «سوژه» کیست؟ بنابراین اگر نسبت به این سوژه مقاومتی هم صورت گرفته است، بیشتر از این جهت است.
🔸اتفاقا همان موسساتی که با جامعه شناسی و علوم اجتماعی مخالفت کردند، نخستین مراکزی بودند که این علوم را وارد ایران کردند و در این خصوص آنچنان تقدم و تاخر تاریخی وجود ندارد. البته این مواجهه، مواجهه بدی نیست اگر یک شکل جدی و نظری پیدا کند. ما نیاز داریم که بین «جامعه شناسی» و «مطالعات تشیع» گفت وگو و تعامل بیشتری صورت گیرد؛ خود این موسسات حوزوی «ابژه» شوند و بررسی کنیم که این موسسات چه کاری انجام می دهند؟ چه مساله ای دارند؟ اینها معمولا موسسات پیرا حوزه ای هستند و باید بررسی کرد که در چه نسبتی با حوزه و دانشگاه قرار می گیرند؟ چه ساختارهایی دارند یا باید چه اصلاحات ساختاری بیابند؟
🔸واقعیت این است که «تشیع» به عنوان یک فرهنگ، یک هستی شناسی و مبانی فلسفی و معرفت شناسی خاص دارد و باید بررسی کرد که فرهنگ تشیع در چه نسبتی با اندیشه علمی و اجتماعی قرار می گیرد؟ آیا اساسا با اندیشه علمی اجتماعی تعاملی دارد یا یک «ابژه ساکت» است؟ اگر بخواهد فعال باشد در «سوژه» چه تاثیراتی را خواهد گذاشت؟ اینها مباحث بسیار جدی است که باید به آن در ذیل عنوان «جامعه شناسی تشیع» پرداخته شود.
🔻جامعه شناسی تشیع در ایران هنوز به این سطح از مطالعات نرسیده است تا بتواند پاسخگوی این پرسش ها باشد.
✍️ استاد حمید پارسانیا
🆔@parsania_net
💠 مرکز تحقیقات امام علی (ع) بهمناسبت روز جهانی فلسفه و سالگرد رحلت مرحوم علامه طباطبائی، نشستی با شرح زیر برگزار میکند:
🔸نشست تخصصی بازخوانی رساله امام علی(ع) و فلسفه الهی، تألیف مرحوم علامه طباطبائی(ره)
🔸سخنران: حجتالاسلام دکتر حمید پارسانیا
🔸دبیر علمی نشست: دکتر مالک شجاعی جشوقانی
🔸زمان: یکشنبه، 22 آبان 1401؛ ساعت: 10:30 تا 12
📌پیوند (لینک) ورود رایگان:
https://webinar.ihcs.ac.ir/b/ihc-nad-p2d-y7h
🆔@parsania_net
38.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔊#صوت؛ دیدگاه افلاطون و ارسطو درباره شرور
💢 استاد پارسانیا
🆔@parsania_net
💠 اصولی برای همزیستی «فرهنگ» و «دانشگاه»
📌 استحاله دانشگاه در چه شرایطی رخ می دهد؟
✴️ سلوک «نظام دانایی»
1️⃣ برای تبیین رابطه بین «دانشگاه»، «دین» و «فرهنگ» ابتدا باید این سه واژه تئوریک را تعریف کنیم. گاهی این سه واژه را به عنوان یک «واقعیت تاریخی» بررسی می کنیم گاهی از این هم فراتر رفته و از «حقیقت» فرهنگ، دین و دانشگاه حرف می زنیم.
🔸وقتی «حقیقت» امور را مورد تامل قرار می دهیم بر حق و باطل بودن مفاهیم متمرکز می شویم و از فرهنگ باطل و فرهنگ حق، دانشگاه حق و دانشگاه باطل، دین حق و دین باطل پرسش می کنیم، اما وقتی در مقام «واقعیت» حرف می زنیم، این مفاهیم را صرف نظر از اینکه حق یا باطل هستند به تامل می گذاریم.
🔸به منظور تبیین رابطه بین دانشگاه با دین و فرهنگ رویکردهای مختلفی را می توان به خدمت گرفت. برخی رویکردها، بویژه رویکردهای جامعه شناختی، این سه مفهوم را به عنوان حقیقتی مستقل از واقعیت تاب نمی آورند و اساسا آنها را برساختی می دانند که فراسویی ندارند. برخی درباره دین چنین اعتقادی دارند و دین را از سنخ ایدئولوژی می دانند؛ این در حالی است که دین یک حقیقت و یک شیوه برای زیست و زندگی است.
🔸از فرهنگ هم تعاریف بسیار متعددی وجود دارد، فرهنگ برآمده از یک هویت جمعی و بین الاذهانی است به گونه ای که فضای زیست و حیات انسان ها با آن درآمیخته و به آن شکل می دهد، به تعبیری از سنخ معرفت، احساس و گرایش است.
🔸وقتی این معرفت، احساس و گرایش یک «هویت فردی» پیدا می کند، شاید بیشتر از فرهنگ در حوزه اخلاق موضوعیت پیدا کند، اما مادامی که به یک «هویت جمعی» بدل و به یک واقعیت مشترک بین انسان ها تبدل شود، دیگر به حوزه فرهنگ و شیوه زیست، فکر و اندیشه وارد شده است.
🔸دین هم به معنای «عادت استقرار یافته» است، به تعبیری، شیوه ای که انسان ها براساس آن باهم تعامل و زندگی می کنند، دین آنها است. بنابراین، حوزه دین دقیقا حوزه زندگی و زیست است و آن چیزی که اصطلاحا «حق» گفته می شود، متناسب و همبسته با یک شیوه از زندگی است که با یک نوع هستی شناسی دینی و الهی همراه است. وقتی «دین» شیوه زندگی شد، خود نوعی «فرهنگ» می شود.
2️⃣ اما دانش چیست؟ اگر از دانش در مقام ذات خود سخن نگوییم و بخواهیم از آن به عنوان یک «واقعیت تاریخی» حرف بزنیم، در این صورت «دانشگاه» به عنوان دانش تعین یافته در زمان و مکان، خود، یک پدیده فرهنگی است؛ یعنی در یک فرهنگ و در یک جامعه بشری شکل می گیرد و به عنوان یک نهاد تحقق یافته رسمیت پیدا می کند. دانشگاه با مکان و زمان نسبت پیدا می کند و تعینی از دانش را مد نظر دارد و راجع به مطلق دانش سخن می گوید.
🔸فرهنگ لایه ها و سطوح مختلفی دارد. عمیق ترین لایه آن که از قضا هویتش هم در پیرامون آن رقم می خورد، «شناخت و تفسیر از عالم و آدم» است. ممکن است کسی تفسیر غلطی از عالم و آدم داشته باشد اما با این حال، براساس تفسیری که دارد ولو غلط، می توان تبیین کرد که این فرد به چه چیزی دل داده و سمت و سوی زیست او به سمت چه غرایضی است؟
🔸علم هم همچون فرهنگ، سطوح مختلفی دارد البته وقتی واقعیت پیدا می کند، خود بخشی از فرهنگ به معنای عام می شود. فرهنگ وقتی که به صورت جریانی منسجم در جامعه حضور داشته باشد بالطبع، دانش هایی که لایه های پایین تر هستند یا دانشگاه، با فرهنگ تناسب پیدا خواهند کرد.
(ادامه👇)
3️⃣ وقتی فرهنگ در سطح کلان، دانشگاه را حمایت می کند، بیان تئوریک و نظری ارزش ها و آرمان هایی را که با آنها زیست می کند به نوعی در نهاد دانشگاه، بازنمایی می کند.
🔸اگر تفسیر و هستی شناسی دانشگاه از جهان و عالم با آن تفسیری که فرهنگ عمومی با آن زیست می کند، تطابق نداشته باشد، دوام و بقای آن دانشگاه و حتی فراتر از اینها، تکوین آن دانشگاه ممکن نیست، اگر هم دوام آن دانشگاه ممکن شود در این فضا، به چالش کشیده می شود.
🔸اگر دانشگاه از یک اتوریته یا قدرتی بیرون از فرهنگ کمک بگیرد و بتواند یک «نظام دانایی» ایجاد کند، قطعا به عنوان یک کانون بحران و چالش در درون فرهنگ ظاهر شده و به صور مختلف به محل کشمکش بدل می شود که نهایتا یا به استحاله فرهنگ یا به استحاله دانشگاه منجر خواهد شد.
🔸در این وضعیت، یکی از این دو یا هر دو (فرهنگ و دانشگاه) باید در تعاملاتشان تغییراتی را بپذیرند والا بدون تغییر و تحول، همزیستی بین این دو ممکن نخواهد بود.
4️⃣ وقتی از دانش به عنوان یک «واقعیت تاریخی» سخن می گوییم که در درون فرهنگ به وجود آمده باشد و تعاملات بین بخش های مختلف فرهنگ با بخش های مختلف دانشگاه به صورت طبیعی رخ داده باشد.
🔸اگر دانشگاه درون زا باشد و در چهارچوب فرهنگ خودش قرار بگیرد مسیر تولد و رشد دانشگاه در چهارچوب عوامل درونی این فرهنگ قابل تحلیل است، اگر این فرهنگ یک فرهنگی دینی و معنوی باشد و از یک هستی شناسی معنوی نسبت به عالم و آدم برخوردار باشد، قاعدتا دانشگاه هم با این فرهنگ تناسب دارد، اما اگر یک فرهنگ کاملا دنیایی و این جهانی باشد قاعدتا آن سطوحی از دانشگاه هم که می خواهد از امر معنوی و تعالی سخن بگوید، در این فرهنگ طرد شده و حمایت نمی شود.
🔸اگر فرهنگی بتدریج به سوی دنیوی و این جهانی شدن، پیش برود که از قضا، این شیوه از نگرش و زیست، با عقبه علمی و معرفتی اش سازگار نباشد باید تعریف اش از دانشگاه و علم را دگرگون کند.
🔸مساله وقتی جدی تر می شود که ما مواجهات بینافرهنگی داریم، این مواجهه ها آثار و پیامدهایی مربوط به خود دارد که برخی از اینها ممکن است بسیار مفید و برخی بسیار تحول آفرین باشند.
🔸باید ساز و کارهای مربوط به آنها و تاثیراتی را که می گذارند نیز در جای خود مستقل بررسی کرد. بنابراین، آنچه در نسبت میان «دانشگاه» با «دین» و «فرهنگ» بیش از هر چیزی ضروری است، پیوند و تعامل میان آنها است؛ چرا که در غیر اینصورت در جامعه ناهماهنگی های فزاینده ای ایجاد می شود.
🔻منبع: روزنامه «ایران»
🔻اولین همایش «فرهنگ و دانشگاه در ایران»
🆔@parsania_net
🔰 کانال استاد #حمید_پارسانیا
🔸 تحلیل جریانهای فکری معاصر
🔸 پانزده مسأله درباره آموزش #فلسفه
🔸بررسی تاریخ فعال و زنده حکمت اسلامی
🔸 رصدکردن بنیانهای فلسفی متون آموزشی
🔸تحولات حوزههای معرفتی
🔸بررسی نقاط قوت فلسفه اسلامی و فلسفههای مدرن
🔸پخش #زنده دروس استاد
🔻🔻با عضویت در
@parsania_net
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
31.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 أشراط الساعه؛
🔰پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اگر از عمر دنیا یک روز باقی مانده باشد، خداوند آنروز را طولانی میکند تا مردی از فرزندان مرا مبعوث کند که اسم او مانند اسم من است و زمین را پر از عدل و قسط میکند، همانگونه که پر از ظلم شده بود».
(فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 2، ص 261، قم، رضی، چاپ اول، 1375ش)
🆔@parsania_net
حمید پارسانیا
🆔@parsania_net
💠 مدرنیته در ایران
🔸تكنولوژي ظاهر غرب است و باطن غرب، انديشههاي عميقتر، فلسفهي انسانشناسي و هستيشناسي اوست؛ يعني هنوز هم كه صد سال از مشروطه ميگذرد، باطن غرب از نظر كاوشگران اجتماعي و فرهنگي ما دور است و مورد توجه قرار نميگيرد، پس مدرنيته در ايران، درست عكس جرياني است كه در غرب اتفاق افتاده؛ يعني ابتدا لايههاي عميقش ظهور نميكند؛ بلكه لايههاي ظاهريش وارد ميشود و ناخودآگاه در يك حالت خواب آلودگي ماست كه به فضاهاي معرفتي و علميمان نفوذ ميكند، دانشگاههاي اوليهي ايران همچون دارالفنون را ببينيد؛ نگاه ايرانيان به علوم غربي، يك نگاه فنآورانه است؛ حتي اخيراً هم كه نظام علميمان قصد تحرك دارد، احساس ميكند كه مثلاً بايد بحث فنآوري در عنوان آموزش عالي بيايد؛ يعني نگاهش بيشتر به همين بُعد مسأله متمركز است.
🔸به هرحال غرب از چنين زاويهاي به ايران آمد. اگر بخواهيم روشن كنيم كه كدام قسمت از علوم غربي در نظام علمي جديد ما ـ كه با مرجعيت دانش غربي شكل گرفت ـ وارد شده، بايد به اين نكته توجه كنيم كه ريشههاي فلسفي غربي در ميان همان بخشهايي كه مدرنيته را ميخواهد، به صورت عميق نيامده است؛ اكنون ـ به نظر من ـ فعالترين بخش از نظام دانشگاهي ما كه انديشهي فلسفي را توزيع ميكند، دانش سياسي موجود است؛ يعني از افق، انديشهها و روشهاي سياسي عمدتاً شروع ميكنند و در واقع صحنهگردان مسايل فلسفي غرب، كساني هستند كه همينها را در فضاي مطبوعات ما مطرح ميكنند...
🔸هنگامي كه مدرنيته به ايران ميآيد، از ابتدا با دينستيزيِ آشكار شروع ميشود. منورالفكران در ابتدا ميكوشيدند مسيري را بروند كه در غرب طي شده؛ مثلاً ملكم خان نوشتن تاريخ اسلام را شروع كرد يا آخوندزاده به ملكمخان ميگويد كه ميخواهد مثل او، صريح و كفرآميز سخن نگويد؛ اما نتوانستند چنين كنند و رابطهي دين و مدرنيته به سرعت خونين شد.
🔸تحقق نيافتن اين مسأله، به ايران اختصاص دارد و در ديگر كشورهاي عربي اينگونه نيست؛ حضور تفكر معنوي، فلسفي و غناي مسايل اعتقادي تشيع، نقش عمدهاي داشت كه نخبگان فرهنگي ما به سوي نوعي سازش ظاهري بين مدرنيته و اسلام نيامدند، ما در ايران «الميزان» را داريم و اهل سنت «المنار» را؛ مقايسهي بين اين دو كافي است كه نشان دهد چرا تفكر مذهبي در اينجا نتوانست سازش ظاهري را با مدرنيته ايجاد كند؛ اما در ديگر كشورهاي اسلامي تا حدودي موفق بود.
🆔@parsania_net