🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت صد و چهل و سوم
🍹 با محبت همیشگیاش، لیوان خنک شربت را به دستم داد و با دست دیگرش، انگشتان لرزانم را دور لیوان محکم گرفته بود تا از دستم نیفتد.
با اینکه چیزی نمیگفت، از حرارت حضورش، گرمای محبت دلنشینش را حس میکردم که بلاخره سدّ سکوتش شکست و با کلام شیرینش زیر گوشم نجوا کرد:
ببخشید الهه جان! نمیخواستم اذیتت کنم، ببخشید سرِت داد زدم!
و حالا نوبت بغض قدیمی من بود که شکسته و سر قصه بیقراریام را باز کند:
- مجید! اون روزی که اینا اومدن درِ خونه، من منتظر تو بودم! فکر کردم تو اومدی دمِ در تا منو ببینی! من به خیال اینکه تو پشت در هستی، در رو باز کردم... و چند سرفه خیس به کمکم آمد تا راه گلویم از حجم بغض خالی شده و با چشمانی که همچنان بیدریغ میبارید، در برابر نگاه منتظر و مشتاقش ادامه دهم:
ولی تو پشت در نبودی! مجید! نمیدونی اون روز چقدر دلم میخواست پیشم بودی! اون روز حالم خیلی بد بود، دلم برای مامان تنگ شده بود، دلم میخواست پیشم باشی تا برات درد دل کنم!
حالا دیگر نگاهش از قله غیظ و غضب به زیر آمده و میان دشت عشق و اشتیاق، همچون شقایق به خون نشسته بود و تنها نگاهم میکرد تا باز هم برایش بگویم از روزهایی که بیرحمانه او را از خودم طرد میکردم و چقدر محتاج حضورش بودم! من هم پرده از اندرونی دلم کنار زده و بیپروا میگفتم از آنچه آن روز بر دل تنگ و تنهایم گذشت و مجید چه حالی پیدا کرده بود که پس از چند ماه، تازه راز بیقراریهای آن روز برایش روشن شده و می فهمید چرا به یکباره بی تاب دیدنم شده بود که کارش را در پالایشگاه رها کرده و از عبدالله خواسته بود تا مرا به ساحل بیاورد.
🏝 من هم که از زلال دلم آرزوی دیدارش را کرده بودم، ناخواسته و ندانسته به میهمانی اش دعوت شده بودم و یادآوری همین صحنه سرشار از احساس بس بود که کاسه صبرش سرریز شده و با بی قراری شکایت کند:
⁉ پس چرا اجازه ندادی باهات حرف بزنم؟ پس چرا رفتی؟
با سر انگشتان سردم، ردّ گرم اشک را از روی گونهام پاک کردم و باز هم در مقابل آیینه بیریای نگاهش نتوانستم هر آنچه در آن لحظات در سینه داشتم به زبان بیاورم و شاید غرور زنانهام مانع میشد و به جای من، او چه خوب میتوانست زخمهای دلش را برایم باز کند که بیآنکه قطرات بیقرار اشکش را پنهان کند، با لحن گرم و گیرایش آغاز کرد:
الهه! نمیدونی چقدر دلم میخواست فقط یه لحظه صداتو بشنوم! نمیدونی با چه حالی از پالایشگاه خودم رو رسوندم بندر، فقط به امید اینکه یه لحظه کنارت بشینم و باهات حرف بزنم! اصلاً نمیدونستم باید بهت چی بگم، فقط میخواستم باهات حرف بزنم...
👌و بعد آه عجیبی کشید که حرارت حسرتش را حس کردم و زیر لب زمزمه کرد:
- ولی نشد...
💓 که قفل قلب من هم شکست و با طعم گس سرزنشی که هنوز از آن روزها زیر زبانم مانده بود، لب به گلایه گشودم:
مجید! خیلی از دستت رنجیده بودم! با اینکه دلم برات تنگ شده بود، ولی بازم نمیتونستم کارهایی که با من کرده بودی رو فراموش کنم... و حالا طعم تلخ بیمادری هم به جام غصههایم اضافه شده و با سیلاب اشکی که به یاد مادر جاری شده بود، همچنان میگفتم:
- آخه من باور کرده بودم مامان خوب میشه، فکر نمیکردم مامانم بمیره...
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید...
▶🆔: @partoweshraq
🕕 💠🌷💠 #سـیـره_شـہـداء
💚 شهید #آیت_الله_دکتر_بهشتی (ره):
🎙چهرهای مانند شخصیت آیتالله خامنهای را خداوند ذخیره کرده برای رهبری این انقلاب.
🌐 @partoweshraq
#حـلقـہ_عشـاق
🌹 شرم از خدا
👳♂ سالم بن عبدالله، پرهيزكار و با تقوا بود.
روزی هشام بن عبدالملک، به روزگار خلافت به كعبه رفت و سالم را ديد.
👑 به او گفت: ای سالم، چيزی از من بخواه!!
☝گفت: از خداوند شرمم می آيد كه در خانه او، از ديگری چيزی بخواهم.
📗 منبع: داستان ها و حکايت های حج، رحيم کارگر، صفحه ۶۰.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌹 #سواد_زندگی
🌱 هر کس هر جای جهان خوبی کند، نبض زمین بهتر می زند، خون در رگهای خاک بیشتر می دود و چیزی به زندگی اضافه می شود.
🌋 و هر کس هر جای جهان بدی کند، تکه ای از جان جهان کنده می شود، گوشه ای از تن زمین زخمی می شود و چیزی از زندگی کم می شود.
❓هر روز از خودت بپرس امروز بر زندگی افزودم یا از آن کاستم؟
❓نپرس امروز خوب بود یا بد؟
❓بپرس امروز خوب بودم یا بد؟
👌زیرا زندگی، پاسخ هر روزه همین پرسش است...
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🐠🐟 دو تا ماهی داشتند با هم شنا میکردند که سر راهشان خوردند به یک ماهی پیرتر که داشت از آنور میآمد و برایشان سر تکان داد و گفت:
🐋 صبح به خیر بچهها! آب چطوره؟
🐠🐟 بعد دو تا ماهی جوان کمی دیگر شنا کردند تا آخرش یکیشان به آن یکی نگاه کرد و گفت:
🐠 آب دیگه چه کوفتیه؟
👌اگر الان نگران شدهاید که میخواهم اینجا خودم را آن ماهی پیر دانا جا بزنم و به شما ماهیهای جوانتر بگویم آب چیست، خواهش میکنم نگران نباشید.
🐋 من آن ماهی پیر دانا نیستم.
🔍 منظور دمِ دستی داستان ماهیها این است که واقعیتهای بدیهی و در دسترس و مهم معمولاً همانهایی هستند که دیدن و حرف زدن دربارهشان از بقیه سختتر است!
📘این هم مثالی دیگر | دیوید فاستر والاس.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
💠❓📚 ✍💠 #پــرســمــان
❓سئوال: من نقل قولی از پیامبر(ص) و امام صادق(ع) خواندم در مورد پرنده ای بنام فاخته که هرگز اجازه لانه سازی و زاد و ولد در خانه به آنها داده نشود، زیرا فاخته پرنده شومی است و مرگ را برای اهل منزل درخواست می کند آیا صحت دارد این گفته؟
✅ پاسخ: فاخته یا همان کوکو، پرنده ای است خاکی رنگ شبیه کبوتر و کمی کوچک تر از آن که دور گردنش طوقی سیاه دارد.
📚 لسان العرب، ج ٢، ص ۶۵ - معجم الوسیط، ماده فخت.
⚫ در روایات اسلامی از این پرنده، به عنوان پرنده ای شوم یاد شده است که بهتر است از نگهداری آن در خانه، پرهیز شود.
⚜ امام صادق (علیه السلام) فرمود:
🔅«در منزل پدرم امام باقر (علیه السلام) پرنده ای به نام فاخته بود که روزی امام باقر از او صدای صیحه ای شنید، خطاب به اهل منزل فرمود آیا می دانید که چه می گوید؟
گفتند خیر، فرمود: می گوید شما را از دست بدهم، شما را از دست بدهم (همه شما بمیرید)»، امام در ادامه فرمود:
🔅«ما تو را از دست می دهیم قبل از آن که تو ما را از دست دهی...».
📚 الکافی، ج ۶، ص ۵۵١.
⚜ و فرمود:
🔅«فاخته پرنده شومی است که آرزوی مرگ برای اربابش می کند، او را از منزل خارج کنید».
📚 همان مدرک.
🕊 در مقابل نسبت به نگه داری کبوتر در منزل توصیه هایی در روایات ما وارد شده است.
⚜ امام صادق (علیه السلام) فرمود:
🔅«در صورتی که کبوتر در منزل باشد، آفتی از جن به اهل خانه نمی رسد زیرا سفهاء اجنه به وسیله کبوتر، از انسان غافل می شوند».
📚 بحارالأنوار، ج ۶٢، ص ١٨.
⚜ و فرمود:
🔅«کبوتر از پرندگان انبیاء است».
📚 همان مدرک، ص ١٧.
⚜ و فرمود:
🔅«در منزل رسول خدا، زوج کبوتر سرخ رنگی وجود داشت».
📚 الکافی، ج ۶، ص ۵۴٨.
👌البته نگه داشتن کبوتر در منزل، با کبوتر بازی و کفتر بازی که امروز رائج شده است تفاوت دارد، نگه داری کبوتر در منزل مستحب است اما آنچه تحت عنوان کبوتر بازی شناخته می شود، ناپسند است چرا که مستلزم آزار و اذیت همسایگان و دید زدن منزل آنها و... می باشد که اموری خلاف شرع و حرام تلقی می شود.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌹داستان ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞ و کنایه عامیانه «گل پشت و رو ندارد!»
👥👤در جمع مردم یا در مکانی، یکی بالاجبار پشت به یکی می ایستد یا می نشیند، از اینکه پشت به کسی می باشد از آن شخص عذرخواهی می کند.
👤شخص هم در جواب می گوید خواهش می کنم عیب ندارد و به کنایه می گوید:
👌راحت باش، «گل پشت و رو ندارد!»
👥👤 ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺻﺒﺎ ﻭ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻣﻠﮏ ﺍﻟﺸﻌﺮﺍﺀ ﻭ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﭘﺎﻣﻨﺎﺭ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺁﺗﺶ ﺑﺎﺯﯼ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ.
👁 ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﻗﺪ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺷﻮﺭ ﻭ ﺷﻮﻕ ﺁﺗﺶ ﺑﺎﺯﯼ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ... ﻧﻈﺮ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ﺭﺍ ﺟﻠﺐ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
ﺍﺳﻢ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺯﯾﺒﺎ «ﺛﺮﯾﺎ» ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﯾﮏ ﺳﺮﻫﻨﮓ ﺍﺭﺗﺶ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ﺩﺭ ﺍﺷﻌﺎﺭﺵ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ «ﭘﺮﯼ» ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
💞 ﺍﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﻣﺠﺬﻭﺏ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺧﻮﺩﺵ «ﺭﻭﺣﻢ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺍﻭ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ».
👌ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﺷﺎﻋﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﺎ «ﭘﺮﯼ» ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭﻫﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺷﯽ ﺩﺭ ﺯندگی ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯽﺷﻮﺩ.
💞 ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺩﻟﺒﺎﺧﺘﮕﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﻭِﺭﺩ ﺯﺑﺎﻧﻬﺎ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﯾﺎﻡ ﺧﻮﺵ ﺗﻮﺍﻡ ﺑﺎ ﺍﺷﺘﻬﺎﺭ ﺷﺎﻋﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﺗﺪﺭﯾﺠﺎً ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﺩﺭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﮐﺮﺩﺍﺭ ﭘﺮﯼ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻭﺍﯾﻞ ﺁﻧﺮﺍ ﺣﻤﻞ ﺑﺮ ﻧﺎﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺩﻟﺒﺮﯼ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. که ﻏﺰﻝ ﺯﯾﺒﺎﯼ
«ﮔُﻞ ﭘُﺸﺖ ﻭ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﺩ » از ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﺷﺎﻋﺮ ﻧﺎﺯک دل در این دوره می باشدکه ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ:
🔅ﺑﺎ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺑﻮﯾﺖ اﯼ ﮔﻞ، ﮔﻞ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺑﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
🔅ﺑﺎ ﻟﻌﻠﺖ ﺁﺏ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺁﺑﯽ ﺑﻪ ﺟﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
🔅ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺳﻮ، ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﮔﻔﺘﮕﻮﯾﯽ ﺍﺳﺖ
🔅ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ، ﺍﯾﻦ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
🔅ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺘﺎﻉ ﻋﻔﺖ، ﺍﺯ ﭼﺎﺭ ﺳﻮ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭ
🔅ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺧﻮﺩﻓﺮﻭﺷﯽ، ﺍﯾﻦ ﭼﺎﺭ ﺳﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
🔅ﺟﺰ ﻭﺻﻒ ﭘﯿﺶ ﺭﻭﯾﺖ، ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻧﮕﻮﯾﻢ
🔅ﺭﻭ ﮐﻦ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻫﯽ، ﮔﻞ ﭘﺸﺖ ﻭ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
🔅ﮔﺮ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻭﺻﻠﺶ، ﭘﯿﺮﻡ ﮐﻨﺪ ﻣﮑﻦ ﻋﯿﺐ
🔅ﻋﯿﺐ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﻧﯽ، ﮐﺎﯾﻦ ﺁﺭﺯﻭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
🔅ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺭﻭﯼ ﻣﻦ ﭼﻮﻥ، ﺭﺧﺴﺎﺭﻩ ﺑﺮﻓﺮﻭﺯﺩ
🔅ﺭﺥ ﺑﺮ ﻓﺮﻭﺧﺘﻦ ﺭﺍ، ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
🔅ﺳﻮﺯﻥ ﺯ ﺗﯿﺮ ﻣﮋﮔﺎﻥ ﻭ ﺯ ﺗﺎﺭ ﺯﻟﻒ ﻧﺦ ﮐﻦ
🔅ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺭﺧﻨﻪ ﯼ ﺩﻝ، ﺗﺎﺏ ﺭﻓﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
🔅ﺍﻭ ﺻﺒﺮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ، ﺑﺨﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﻡ
🔅ﻣﻦ ﻭﺻﻞ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﺯ ﻭﯼ، ﻗﺼﺪﯼ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
🔅ﺑﺎ «ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ » ﺑﯽ ﺩﻝ، ﺳﺎﻗﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﮔﺮﺍﻧﯽ ﺍﺳﺖ
🔅ﭼﺸﻤﺶ ﻣﮕﺮ ﺣﺮﯾﻔﺎﻥ، ﻣﯽ ﺩﺭ ﺳﺒﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #ببینید
❓چرا جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت یک قدرت موشکی بزرگ باشد؟
❓چه چیزی سایهی جنگ را از سر ملت و کشور ما دور کرده است؟
🔺پاسخ به این سؤالات و چند نکته مهم دیگر درباره توانمندی موشکی
«یک شخص ۳۱ ساله ۳۸ هزارتا سکه خریده»
۳۸ هزار را تقسیم بر ۳۱ سال سن این آقا کنیم میشه ۱۲۲۵ سکه در سال.
💰 ۱۲۲۵ عدد سکه را تقسیم بر ۳۶۵ روز سال کنیم میشه سه سکه در روز.
⏱یعنی هر هشت ساعت یک سکه درآمد داشته این فرد
😳 «سهم بابای ۶۱ سالهی من در این سالها، هر هشت ساعت یک قرص اعصاب بوده است!!!»
🌐 @partoweshraq
پرتو اشراق
👏 وقتی پسر پای دار پدر سوت و کف می زند!!
📖 آیه:
🔅«يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ».
📖 سوره آل عمران / آیه ۲۷.
🔅«زنده را از مرده بيرون مى آورد ( فرزندان مؤمن را از كفار) و بیرون آورنده مرده از زنده است (اولاد كافر را از نسل مؤمنين).
📚 حکایت؛ از مرحوم حاج شیخ فضلالله نوری پرسیدند چرا یکی از این پسران شما بدین غایت شرور شده؟!
🌹فرمود: آن چیزهایی که من از این دیدهام و میبینم شما ندیدهاید، بعداً خواهید دید، این همانا قاتل من خواهد بود و کسی است که در پای دار من، کفزنان اظهار مسرت و خوشحالی کرده و تبریک خواهد گفت!!
👥 گفتند؛ داستان چیست؟!!
🌹فرمود: آن زمانی که در سامراء محضر استاد بزرگ، میرزای شیرازی مشرف بودم، خداوند این پسر را به من داد، مادرش بی شیر بود، ناچار به گرفتن دایه برای او شدیم، بدون تحقیق زنی را برای دایگی او اجیر گرفته و به تربیت او گماشتیم، حدود دو سال آن زن به او شیر داد بعد معلوم شد دایه زن ناصبی و از خوارج بوده و بچه دو سال شیر ناپاک او را خورده است، نجس و حرام مجهول هم، تأثیر خود را ابراز میکند. عاقبت فرزند چنان شد!
👏 وقتی شیخ فضل الله را به دار آویختن او پای دار پدر سوت و کف می زد. (۱)
🔅دریغش مخور بر هلاک و تلف
🔅که پیش از پدر، مرده به ناخلف (۲)
📚 منابع:
۱. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل.
۲. سعدی.
🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#نڪٺه_هاے_قرآنے
#داستان_کوتاه
#پندها
🎧 #بشنوید | #روضه سوزناک و دلنشین
🎼 دنیا مثال حمزه علمدار دیده...
🎤 #حاج_منصور_ارضی
🏴 شهادت حمزه سیدالشهدا(ع)
🌐 @partoweshraq