🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت صد و چهل و ششم
و دیگر نتوانستم خندهام را پنهان کنم که نه تنها لبهایم که تمام وجودم از حال خوش مادری، میخندید.
👤لعیا همانطور که نگاهم میکرد، چشمان درشتش از اشک پُر شد و دستانم را میان دستان مهربانش گرفت تا در این روزهایی که بیش از هر زمان دیگری به حضور مادرم نیاز داشتم، کم نیاورم.
🍽 صندلی فلزی میز غذاخوری آشپزخانه را برایم عقب کشید تا بنشینم و خودش برای گرفتن مژدگانی مقابلم نشست که صدایم را آهسته کردم و همچنانکه حواسم بود تا از آن طرف اُپن، میهمانان ما را نبینند و صدایمان را نشنوند، با لبخندی لبریز حجب و حیا گفتم:
فقط الان به بقیه چیزی نگو! شب که رفتی خونه به ابراهیم بگو، اصلاً میخوای فعلاً چیزی نگو!...
👁 و او هنوز در تعجب خبری که به یکباره از من شنیده بود، تنها نگاهم میکرد و بیتوجه به اصراری که برای پنهان ماندن این خبر میکردم، پرسید:
❓چند وقته؟
به آرامی خندیدم و با صدایی آهستهتر جواب دادم:
- یواش یواش داره سه ماهم میشه!
👤 که به رویم اخم کرد و با مهربانی تشر زد:
⁉ آخه چرا تا الان به من نگفتی؟! نمیخواستی یکی حواسش بهت باشه؟ بلاخره باید یکی مراقبت باشه! بگه چی بخور، چی نخور! یکی باید بهت بگه چی کار کن! چجوری بشین، چجوری بخواب... که به میان حرفش آمدم و برای تبرئه خودم گفتم:
خُب خجالت میکشیدم!
👌از حالت معصومانهام خندهاش گرفت و گفت:
❓از چی خجالت میکشیدی الهه جان؟ من مثل خواهرت میمونم... و شاید همچون من به یاد مادر افتاد که باز اشک در چشمانش جمع شد و با حسرتی که در آهنگ صدایش پیدا بود، ادامه داد:
☝الهه جان! من که نمیتونم جای خالی مامان رو برات پُر کنم، ولی حداقل میتونم راهنماییت کنم که چی کار کنی!
✊ سپس دستش را روی میز پیش آورد و مشت بسته دستم را که زیر بار غم از دست دادن مادر، به لرزه افتاده بود، میان انگشتانش گرفت و در برابر چشمان خیس از اشکم، احساس خواهرانهاش را به نمایش گذاشت:
👤 الهه جان! هر زنی تو یه همچین وضعیتی احتیاج به مراقبت داره! باید یکی باشه که هواشو داشته باشه! خُب حالا که خدا اینجوری خواست و مامان رفت، ولی من که هستم!
👌با سرانگشتم، اشکم را پاک کردم و پاسخ دلسوزیهای صادقانهاش را زیر لب دادم:
خُب مجید هست... که بلافاصله جواب داد:
👤 الهه جان! آقا مجید که مَرده! نمیدونه یه زن وقتی حاملهاس، چه حالی داره و باید چی کار کنه!» سپس چین به پیشانی انداخت و با نگرانی ادامه داد:
🏭 تازه آقا مجید که صبح میره پالایشگاه و شب بر میگرده. تو این همه ساعت تو خونه تنهایی، حتی اگه خبرش کنی، تا بخواد خودش رو برسونه خونه، کلی طول میکشه.
لبخندی زدم و خواستم جواب این همه مهربانیاش را بدهم که غیبت طولانیمان، عطیه را به شک انداخت و به سمت اُپن آشپزخانه کشاند.
👤 آنطرف اُپن ایستاد و با شیطنت صدایمان کرد:
⁉ چه خبره شماها از آشپزخونه بیرون نمیاید؟... که من لب به دندان گزیدم و لعیا با اشاره دست، عطیه را به داخل آشپزخانه کشاند.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید...
▶🆔: @partoweshraq
پرتو اشراق
💚 #حـلقـہ_عشـاق {پاے درس بزرگان}
👌گره گشایی #شیخ_رجب_علی_خیاط(ره)
👣 شخصی به محضر مرحوم شیخ رجب علی خیاط رفت.
✋ و به او گفت من گرفتارم.زن ندارم، می خواهم ازدواج کنم. پول هم ندارم!
🌹شیخ گفت:
🔅برو شانزده دست غذا بخر و فقرا را اطعام کن، ان شاءلله مشکل تو حل خواهد شد!!
☝شخص به جناب شیخ گفت: آخر برای خرید این شانزده دست غذا هم پول ندارم!
🌹جناب شیخ گفت: برو قرض کن...!!!
💰شخص پولی قرض کرد و شانزده دست غذا خرید و مشکلش حل شد!!
⁉ از شیخ سوال کرد دلیل اینکه شما گفتید شانزده دست غذا چه بود؟!!
👌زیرا به بعضی ها می گویید به نیت پنج تن پنج دست غذا بخر و به فقرا بده! فرق من با آن ها چیست؟!!
🌹شیخ گفت:
🔅برای کار تو از حضرت ابوالفضل (ع) و حضرت زینب (س) هم کمک گرفتم.
📗 کیمیای محبت، ص ۴٨.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌹✨ ای دل مددی، آمده ام بر در عباس
💚 تا بوسه زنم، بر حرم اطهر عباس
💚 باب قمر هاشمیان، باب بهشت است
🌹✨ نازم، به تجلای رخ انور عباس
🌐 @partoweshraq
#شعر
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
⚠☪ حفظ دین در #آخرالزمان
🎙حجت الاسلام #احمدنژاد
🌐 @partoweshraq
🌹 #سواد_زندگی
🏙 سهم شما از زندگی پیشرفت کردن است.
🚶باید جلو بروید.
🌍 باید در این دنیا تغییری ایجاد کنید.
💪 ایستادگی کنید و بگویید:
☝من همین جا که هستم، نمی مانم.
🌟 من برای بهترین ها آفریده شده ام.
🕋 من بنده ی پروردگار بلند مرتبه هستم.
🌱 من در درونم بذر عظمت دارم.
✊ پس تلاش می کنم در جایی که هستم، تا آنجا که می توانم، بهترین باشم و می دانم که خداوند، مرا به آنجایی که باید، می برد.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq