eitaa logo
پرتو اشراق
807 دنبال‌کننده
28.1هزار عکس
17.1هزار ویدیو
74 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
📊🛢 چه کشورهایی خریدار نفت ایران هستند؟ 🌐 @partoweshraq
🕠 📚 ؛ 💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان ✒ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🔗 قسمت صد و چهل و ششم و دیگر نتوانستم خنده‌ام را پنهان کنم که نه تنها لب‌هایم که تمام وجودم از حال خوش مادری، می‌خندید. 👤لعیا همانطور که نگاهم می‌کرد، چشمان درشتش از اشک پُر شد و دستانم را میان دستان مهربانش گرفت تا در این روزهایی که بیش از هر زمان دیگری به حضور مادرم نیاز داشتم، کم نیاورم. 🍽 صندلی فلزی میز غذاخوری آشپزخانه را برایم عقب کشید تا بنشینم و خودش برای گرفتن مژدگانی مقابلم نشست که صدایم را آهسته کردم و همچنانکه حواسم بود تا از آن طرف اُپن، میهمانان ما را نبینند و صدایمان را نشنوند، با لبخندی لبریز حجب و حیا گفتم: فقط الان به بقیه چیزی نگو! شب که رفتی خونه به ابراهیم بگو، اصلاً می‌خوای فعلاً چیزی نگو!... 👁 و او هنوز در تعجب خبری که به یکباره از من شنیده بود، تنها نگاهم می‌کرد و بی‌توجه به اصراری که برای پنهان ماندن این خبر می‌کردم، پرسید: ❓چند وقته؟ به آرامی خندیدم و با صدایی آهسته‌تر جواب دادم‌: - یواش یواش داره سه ماهم میشه! 👤 که به رویم اخم کرد و با مهربانی تشر زد: ⁉ آخه چرا تا الان به من نگفتی؟! نمی‌خواستی یکی حواسش بهت باشه؟ بلاخره باید یکی مراقبت باشه! بگه چی بخور، چی نخور! یکی باید بهت بگه چی کار کن! چجوری بشین، چجوری بخواب... که به میان حرفش آمدم و برای تبرئه خودم گفتم: خُب خجالت می‌کشیدم! 👌از حالت معصومانه‌ام خنده‌اش گرفت و گفت: ❓از چی خجالت می‌کشیدی الهه جان؟ من مثل خواهرت می‌مونم... و شاید همچون من به یاد مادر افتاد که باز اشک در چشمانش جمع شد و با حسرتی که در آهنگ صدایش پیدا بود، ادامه داد: ☝الهه جان! من که نمی‌تونم جای خالی مامان رو برات پُر کنم، ولی حداقل می‌تونم راهنماییت کنم که چی کار کنی! ✊ سپس دستش را روی میز پیش آورد و مشت بسته دستم را که زیر بار غم از دست دادن مادر، به لرزه افتاده بود، میان انگشتانش گرفت و در برابر چشمان خیس از اشکم، احساس خواهرانه‌اش را به نمایش گذاشت: 👤 الهه جان! هر زنی تو یه همچین وضعیتی احتیاج به مراقبت داره! باید یکی باشه که هواشو داشته باشه! خُب حالا که خدا اینجوری خواست و مامان رفت، ولی من که هستم! 👌با سرانگشتم، اشکم را پاک کردم و پاسخ دلسوزی‌های صادقانه‌اش را زیر لب دادم: خُب مجید هست... که بلافاصله جواب داد: 👤 الهه جان! آقا مجید که مَرده! نمی‌دونه یه زن وقتی حامله‌اس، چه حالی داره و باید چی کار کنه!» سپس چین به پیشانی انداخت و با نگرانی ادامه داد: 🏭 تازه آقا مجید که صبح میره پالایشگاه و شب بر می‌گرده. تو این همه ساعت تو خونه تنهایی، حتی اگه خبرش کنی، تا بخواد خودش رو برسونه خونه، کلی طول می‌کشه. لبخندی زدم و خواستم جواب این همه مهربانی‌اش را بدهم که غیبت طولانی‌مان، عطیه را به شک انداخت و به سمت اُپن آشپزخانه کشاند. 👤 آنطرف اُپن ایستاد و با شیطنت صدایمان کرد: ⁉ چه خبره شماها از آشپزخونه بیرون نمیاید؟... که من لب به دندان گزیدم و لعیا با اشاره دست، عطیه را به داخل آشپزخانه کشاند. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید... ▶🆔: @partoweshraq
🕕 💠🌷💠 سـیـره شـہـداء 💚💖 ای شهیدان... 🌹✨مـرغِ دلــم به عشق شمــا پر کشیـده است 💚✨ تا آسمـــان ِکرب و بلاتـان پـریده است 💚✨ مـن آمــده ام بــرای شمــا نوکری کنـم 🌹✨ مـن را خــدا برای همیـن آفریــده است 🌐 @partoweshraq
پرتو اشراق
💚 {پاے درس بزرگان} 👌گره گشایی (ره) 👣 شخصی به محضر مرحوم شیخ رجب علی خیاط رفت. ✋ و به او گفت من گرفتارم.زن ندارم، می خواهم ازدواج کنم. پول هم ندارم! 🌹شیخ گفت: 🔅برو شانزده دست غذا بخر و فقرا را اطعام کن، ان شاءلله مشکل تو حل خواهد شد!! ☝شخص به جناب شیخ گفت: آخر برای خرید این شانزده دست غذا هم پول ندارم! 🌹جناب شیخ گفت: برو قرض کن...!!! 💰شخص پولی قرض کرد و شانزده دست غذا خرید و مشکلش حل شد!! ⁉ از شیخ سوال کرد دلیل اینکه شما گفتید شانزده دست غذا چه بود؟!! 👌زیرا به بعضی ها می گویید به نیت پنج تن پنج دست غذا بخر و به فقرا بده! فرق من با آن ها چیست؟!! 🌹شیخ گفت: 🔅برای کار تو از حضرت ابوالفضل (ع) و حضرت زینب (س) هم کمک گرفتم. 📗 کیمیای محبت، ص ۴٨. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
✋ بار خدایا! آبرویم را به بی نیازی حفظ فرما، و حرمتم را به تنگدستی نشکن. 📗 نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶. 🌐 @partoweshraq
🌹✨ ای دل مددی، آمده ام بر در عباس 💚 تا بوسه زنم، بر حرم اطهر عباس 💚 باب قمر هاشمیان، باب بهشت است 🌹✨ نازم، به تجلای رخ انور عباس 🌐 @partoweshraq
🕥💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | ⚠☪ حفظ دین در 🎙حجت الاسلام 🌐 @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 واکس سرباز رایگان 🌹بخشندگی با وجود دست تنگ ⚜ امام على (عليه السلام): 🔅انسان، به زيورى زيباتر از جوانمردى آراسته نشده است. 📗غررالحكم، حدیث ٩۶۵٩. 🌐 @partoweshraq #حدیث
🌹 🏙 سهم شما از زندگی پیشرفت کردن است. 🚶باید جلو بروید. 🌍 باید در این دنیا تغییری ایجاد کنید. 💪 ایستادگی کنید و بگویید: ☝من همین جا که هستم، نمی مانم. 🌟 من برای بهترین ها آفریده شده ام. 🕋 من بنده ی پروردگار بلند مرتبه هستم. 🌱 من در درونم بذر عظمت دارم. ✊ پس تلاش می کنم در جایی که هستم، تا آنجا که می توانم، بهترین باشم و می دانم که خداوند، مرا به آنجایی که باید، می برد. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq