eitaa logo
پرتو اشراق
846 دنبال‌کننده
26.8هزار عکس
15.4هزار ویدیو
63 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 #بشنوید | #موعظه 💔 با هر گناهی یک سیلی به صورت امام زمان (عج) می زنیم... ⚠ آقا از شیعیان بیشتر انتظار ترک گناه دارند تا دیگر سنت و دین ها... 🎙حجت الاسلام #دانشمند 🌐 @partoweshraq
4_6015076065683178356.mp3
5.68M
🕥💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 💔 با هر گناهی یک سیلی به صورت امام زمان (عج) می زنیم... ⚠ آقا از شیعیان بیشتر انتظار ترک گناه دارند تا دیگر سنت و دین ها... 🎙حجت الاسلام
🕑 💠🌹💠 ⚜ حضرت (قدس‌ سره): 🎙...باید بدانیم که یک واجب بزرگی بر دوش همه است، معلمین با تعلیم و مادحین با عمل، به این‌ها بفهمانند که از محبت اهلبیت (علیهم‌السلام) نباید دست برداشت، همه‌ چیز توی محبت است. 🔅اگر ما خدا را دوست می‌داشتیم، آیا ممکن بود دوستانش را دوست نداشته باشیم؟ آیا ممکن بود اعمالی را که او دوست می‌دارد، دوست نداشته باشیم؟ آیا چنین چیزی می‌شود که کسی دوست خدا باشد، اما دوستِ دوستان خدا نباشد؟ دوست اعمالی که خدا دوست دارد، نباشد؟ دوست اعمالی که خدا دشمن دارد، باشد؟ آیا چنین چیزی می‌شود؟! 📗رحمت واسعه، ص ٢٨١. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🕓 💠🚻💠 مشاوره خانواده 💞 آداب برخورد با همسر در جمع و مهمانی‌ها 💖 از او تشکر و قدردانی کنید! 💖 به او احترام بگذارید! 💖 از او انتقاد نکنید! 💖 به او تذکر ندهید! 💖 گاهی زیرکانه به او محبت کنید! 💖 سراغش را بگیرید! 💖‌از او تعریف و تمجید کنید! 🌐 @partoweshraq
🌹پیامبر رحمت(ص): ❤ اگر اسرافیل‌ و جبرائیل‌ و میکائیل و فرشتگان حامل عرش و من همگی باهم برای تو دعا کنیم؛ جز با زنی که برایت نوشته و مقّدرشده است؛ ازدواج نخواهی کرد. 📚 کنزالعمال؛ ص ۵۰۱. 🌐 @partoweshraq
🕠 📚 ؛ 💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان ✒ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🔗 قسمت صد و نود و چهارم 💞 و چه عاشقانه بحث را عوض کرد که بلاخره علم تبلیغ مذهب اهل سنت را پایین آوردم که خودم هم هوای هم صحبتی‌اش را کرده بودم: 🏻 چی بگم مجید؟ من خوبم، حوریه هم خوبه! فقط دل هر دومون برات تنگ شده! 📱با صدای بلند خندید و هر چند خنده‌اش بوی غم می‌داد، ولی می‌خواست به روی خودش نیاورد که دل او هم چقدر تنگ همسر و دخترش شده که باز بحث را به جایی جز هوای دلتنگی بُرد: - الهه جان! چیزی کم و کسر نداری؟ هر چی می‌خوای بگو برات بگیرم، بلاخره یه جوری به دستت می‌رسونم. 👌و پیش از آنکه پاسخ مهربانی‌هایش را بدهم، با شوری که به دلش افتاده بود، پرسید: 📱راستی این چند روزه با این همه حرص و جوشی که خوردی، حالت چطوره؟ هنوز کمرت درد می‌کنه؟ 🏻نمی‌خواستم از راه دور جام نگرانی‌اش را سرریز کنم که به روی خودم نیاوردم روزهایم را با چه حالی به شب می‌رسانم و شب‌هایم با چه عذابی سحر می‌شود که زیر خرواری از غم و غصه و اضطراب و نگرانی، هر روز حالم بدتر می‌شد و باز با مهربانی پاسخ دادم: - خدا رو شکر، حالم خوبه! در عوض، دل او هم آنقدر عاشق الهه‌اش بود که به این سادگی فریب خوش‌زبانی‌هایم را نخورَد و به جبران رنجهایی که می‌کشم، بهایی عاشقانه بپردازد: 📱می‌دونم خیلی اذیت میشی الهه جان! ای کاش مُرده بودم و این روزها رو نمی‌دیدم! 🏻از نفس‌های خیسش فهمیدم که آسمان احساسش بارانی شده و با همان هوای بهاری لحنش، حرفی زد که دلم آتش گرفت: 📱الهه! این مدت چند بار به خدا شکایت کردم که چرا تو رو گذاشت سرِ راه من که بخوای این همه عذاب بکشی... و بعد با همان صدایی که میان آسمان بغض پَر پَر می‌زد، خندید و گفت: 📱ولی بعد پشیمون میشم، چون اصلاً نمی‌تونم فکرش هم بکنم که الهه تو زندگی‌ام نباشه! 💓 و باز با صدای بلند خندید که انگار حجم اندوه مانده بر دلش با گریه سبک نمی‌شد و از سرِ ناچاری اینهمه تلخ و غمزده می‌خندید. 📱سپس صدایش را آهسته کرد و با شیطنتی شیرین پرسید: ❓بابا خونه‌اس؟ 🏻با سرانگشتم قطرات اشک را از روی صورتم پاک کردم و پاسخ دادم: - نه. از سرِ شب که رفته خونه نوریه، هنوز برنگشته... سپس آهی کشیدم و از روی دلسوزی برای پدر پیرم، گفتم: 🌃 هر شب میره خونه نوریه تا آخر شب، التماس می‌کنه که نوریه برگرده! اونا هم قبول نمی‌کنن! 👌ولی مثل اینکه دلش جای دیگری باشد، بی‌توجه به حرفی که زدم، پیشنهاد داد: 📱حالا یه سَر برو تو بالکن تا حال و هوات عوض شه! ⏳ساعتی می‌شد که با هم صحبت می‌کردیم و احساس کردم خسته شده و به این بهانه می‌خواهد خداحافظی کند که خودم پیش دستی کردم: 🏻باشه! شب بخیر... که دستپاچه به میان حرفم داد: 📱من که خداحافظی نکردم! فقط گفتم برو تو بالکن، هوای تازه تنفس کن! 🚪🛋 از این همه نشستن روی مبل، کمرم خشک شده و بدم نمی‌آمد چند قدمی راه بروم که سنگین از جا بلند شدم، چادرم را برداشتم و همانطور که به آرامی به سمت بالکن می‌رفتم، گفتم: 🏻خُب گفتم خسته‌ای. زودتر بخوابی. 📱در جوابم نفس بلندی کشید و با لحنی غرق محبت جواب داد: - خوابم نمیاد! یعنی وقت برای خواب زیاده! فعلاً کارهای مهمتری دارم! 👣 قدم به بالکن گذاشتم و خواستم بپرسم چه کار مهمی دارد که صدای خنده‌اش گوشم را پُر کرد: 📱آهان! خوبه! همینجا وایسا! 🏻نمی‌فهمیدم چه می‌گوید و شاید نمی‌خواستم باور کنم که میان خنده ادامه داد: 📱اینجا الهه جان! من اینجام! 🌴 همانطور که با یک دست چادرم را به سرم گرفته بودم، سرم را چرخاندم و در اوج ناباوری دیدم آن طرف کوچه زیر شاخه‌های تنومند نخلی ایستاده و مثل همیشه به رویم می‌خندد. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید... ▶🆔: @partoweshraq
🌸 🌺✨زمین دلتنگ و مهدی بی قرار است 💔 فلک شیدا پریشان روزگار است 💔 دلا آدینه شد دلبر نیامد 🌺✨ غروب انتظارم سر نیامد 🌐 @partoweshraq
🕥💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 👁 نگاه به نامحرم 🎙حجت الاسلام 🌐 @partoweshraq
نگاه به نامحرم.دارستانی.mp3
2.52M
🕥💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 👁 نگاه به نامحرم 🎙حجت الاسلام 🌐 @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜ امام باقر (عليه السلام): 🔅چيزى عطا مكن براى اينكه در قبال آن مقدار بيشترى طلب كنى. 🔅«لا تُعطي العَطيَّةَ تَلتَمِسُ أكثَرَ مِنها». 📚 ميزان الحكمه، جلد ١٢، صفحه ٣٧١. 🌐 @partoweshraq #حدیث
🌹 👌همه ما دو زندگی داریم: 👧🏻 زندگی واقعی‌مان همان است كه در كودكی رویایش را بافته‌ایم. ⛈ رویایی كه در جوانی و میانسالی، توی ابرها، همچنان به پرداختنش ادامه می‌دهیم. 👥 زندگی جعلی‌مان هم، همین است كه در روابطمان با دیگران از سر گرفته‌ایم، رفتاری كاربردی كه به نفع مان است. ⚰ زندگی‌ای كه با خوابیدن توی تابوت تمام می‌شود...! 📗دلواپسی | فرناندو پسوآ 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7