eitaa logo
پرتو اشراق
815 دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
17.4هزار ویدیو
74 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🕕 💠🌷💠 ☝🏻همیشه می‌گفت: 🌷 زیباترین را می‌خوام! 👤 یڪ بار پرسیدم: ⁉️ شهادت خودش زیباست، زییاترین شهادت چگونه‌ست؟! ☝🏻 گفت: 🕯️ زیباترین شهادت اینه ڪه جنازه‌ای هم از انسان باقی نمونه... 💞 ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا💞 🦋 ماهاچشم‌به‌شفاعت‌شمادوخته‌ایم 🦋 🕯️سالگرد آسمانی شدنت مبارک داش ابرام 🌷 🗓️ 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq
پرتو اشراق
🕊 خانطومان؛ میدانِ عشق‌ بازی تو بود آنجایی که آسمان روحت را به آغوش کشید و زمین بوریایی شد برای جسمِ
🌷 🌟 ماجرای خوابی که همرزم شهید رضا حاجی زاده دید و تعبیر شد! ☀️ صبح روز ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ (روز کربلای خان طومان) خوابی دیدم. ماجرای خواب از این قرار بود که؛ 🚪خواب دیدم زمانی که در محل استراحت‌مان در شهر خان‌طومان سوریه بودیم، شهید روح‌الله صحرایی با همون لباس رزمش به همراه یکی دیگر از دوستان وارد اتاق شدند. سمت چپ من آقا رضا و سمت دیگر، یکی دیگر از رفقا بود. هر سه تا روی زمین دراز کشیده بودیم و بیدار بودیم. 🌷 شهید صحرایی با لبخند و شادی شروع به صحبت‌ کردن کرد، گفت: «آره، فکر می‌کنید شهادت درد داره مثل وقتی که ما هنگام سردرد، دو دستی سرمون رو گرفتیم و درد داریم؟ نه!!!! شهید هیچ دردی رو احساس نمی‌کنه. هیچ دردی!» 👌🏻همینجور که صحبت می‌کرد، ما متوجه شدیم که ایشون قراره یه شهیدی رو انتخاب کنه و خبر شهادت کسی رو اطلاع بده! همینطور که داشتیم بهش نگاه می‌کردیم، اومد جلو و به بغل‌دستی من نگاه کرد و یه سری تکان داد و بعد به سمت آقا رضا رفت و یه سری تکان داد؛ بعد اومد سمت من و چند جمله‌ای گفت و تموم شد‌‌!! 🚪بیدار که شدم، این خواب رو برای همه‌ی حاضرین در اتاق تعریف کردم. چند نفر که توی این خواب هم حضور داشتند، توی جمع بودند و هر کسی به شوخی یه حرفی میزد. 🛏 آقارضا نزدیکم دراز کشیده بود و یه پتوی خاکی رو سرش. وقتی که صدای من رو موقع تعریف‌کردن خواب شنید، نیم‌خیز شد و به حرفهای من با دقت گوش داد. 👁 بعد از اینکه فهمید خودش هم توی خواب حضور داشته، گفت: 🤲🏻 «انقدر دعای خیر پدر و مادر پشت سرمون هست که ان‌شاءالله همه به سلامت بر می‌گردیم. باز هم هر چی خدا بخواد! هر چی رضای خداست!» دراز کشید و پتو رو کشید روی سرش و خوابید. 💥 ساعاتی بعد از عملیات، بعد از اینکه تقریباً متوجه شده بودیم که آقا رضا به شهادت رسیده (چون صحنه‌ی جنگ طوری نبود که رزمنده‌ها اسیر بشوند و مطمئن بودیم که آقا رضا شهید شده)، همونجا من به یاد خوابی که صبح دیدم افتادم و مطمئن شدم که اون افراد توی خواب یا به شهادت می‌رسند یا مجروح می‌شوند. 🩸خواب من اونجا تعبیر شد و آقارضا به شهادت رسید؛ چون مطمئن بودیم که شهید صحرایی اومده و رزق شهادتشون رو اطلاع بده، و اونجا آقا رضا بود و رفیق همیشگی‌اش و رزق شهادت... 🎙به روایت: همرزم شهید 🌷 🕯 (۱۳۹۵/۰۲/۱۶) 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq