eitaa logo
پرتو اشراق
785 دنبال‌کننده
26.1هزار عکس
14.5هزار ویدیو
60 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🕕 💠🌷💠 ‌ 🎙️می گفت: اگر می گویید الگویتان (س) است باید کاری کنید ایشان از شما راضی باشند و حجاب شما فاطمی باشد. 🌷 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq
پرتو اشراق
🕕 💠🌷💠 💞 دوست امام زمان (عج) 👁️ ابراهیم را دیدم، خیلی ناراحت بود، پرسیدم چیزی شده؟ 🌌 گفت: دیشب با بچه ها رفته بودیم شناسایی؛ هنگام برگشت درست مقابل مواضع دشمن ماشا الله عزیزی رفت روی مین و شهید شد. عراقی ها تیر اندازی کردند ما مجبور شدیم برگردیم. 👌🏻تازه فهمیدم ابراهیم نگران بازگرداندن همرزمش بوده... 🌌 هوا که تاریک شد و ابراهیم حرکت کرد... و نیمه های شب برگشت، آنهم خوشحال و سرحال...! 🗣️ مرتب داد میزد امدادگر ؛ امدادگر... سریع بیا، ماشاالله زنده است! 🚑 بچه ها خوشحال شدند... مجروح را سوار آمبولانس کردیم و فرستادیم عقب... ولی ابراهیم گوشه ای نشست و رفت توی فکر... ❓رفتم پیش ابراهیم گفتم چرا توی فکری؟ ⏳با مکث گفت ماشالله وسط میدان مین افتاد؛ آنهم نزدیک سنگر عراقی ها... اما وقتی رفتم انجا نبود، کمی عقب تر پیدایش کردم و در مکانی امن!! 👌🏻بعد ها ماشاالله ماجرا را اینگونه توضیح داد: 🩸خون زیادی از من رفته بود و بی حس بودم. عراقی ها هم مطمئن بودند زنده نیستم... حال عجیبی داشتم، زیر لب فقط می گفتم: یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی... 🌌 هوا تاریک شده بود؛ جوانی خوش سیماو نورانی بالای سرم آمد. چشمانم را به سختی باز کردم. 🌹مرا به آرامی بلند و از میدان مین خارج کرد ... و مرا به نقطه ای امن رساند. من دردی احساس نمی کردم. آن آقا کلی با من صحبت کرد...بعد فرمودند کسی میآید و شما را نجات می دهد: «او دوست ماست!» ⏳لحظاتی بعد ابراهیم آمد. با همان صلابت همیشگی مرا به دوش گرفت و حرکت کردیم. آن جمال نورانی ابراهیم را دوست خودش معرفت کرد ؛خوشابه حالش. 📗 کتاب سلام بر ابراهیم 🌹 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
⬅️ آیدن آسلین سرباز انگلیسی با همرزمهاش توی وقتی دیدند دیگه آب و غذا برای خوردن ندارن خودشون رو تسلیم روسها کردن و توی رسانه‌ها ازش تقدیر شد!! 🔺 حالا اگه انگلیسی ها یکی مثل و همسنگرهای تشنه‌لبش رو داشتند، الان مجسمه یادبودش‌ رو میساختند و فیلم و سریال ازش می ساختند و داستان شجاعتش رو توی کتابهای درسی تدریس می‌کردند... 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq
🕕 💠🌷💠 🌄 غروب بود. ابراهيم آمد در خانه ما و بعد از سلام و احوالپرسی یک قابلمه از من گرفت! بعد داخل کله پزی رفت. 👥 به دنبالش آمدم و گفتم: ابرام جون کله پاچه برای افطاری! عجب حالی ميده؟! 🌷 گفت: راست میگی، ولی برای من نيست. 🥘🍪 يك دست کامل کله پاچه و چند تا نان سنگک گرفت. وقتی بيرون آمد ايرج با موتور رسيد. ابراهيم هم سوار شد و خداحافظی کرد. ‌ 💭 با خودم گفتم: لابد چند تا رفيق جمع شـدند و با هم افطاری ميخورند. از اينکه به من تعارف هم نکرد ناراحت شــدم. 🌤️ فــردای آن روز ايرج را ديدم و پرسيدم: ديروز کجا رفتيد!؟ 👤 گفت: پشت پارک چهل تن، انتهای کوچه، منزل کوچکی بود که در زديم و کله پاچه را به آن‌ها داديم. چند تا بچه و پيرمردی که دم در آمدند خيلی تشکر کردند. ابراهيم را کامل می‌شناختند. آن‌ها خانواده‌ای بسيار مستحق بودند. بعد هم ابراهيم را رساندم خانه‌شان. ‌📗 سلام بر ابراهیم، ص ۱۸۶. 🌷 🌹امام رضا علیه السلام می‌فرمایند: 🔅«افطارى دادن تو به برادر روزه‏ دارت، فضيلتش بيشتر از روزه داشتن توست». 📚 الكافی، ج ۴، ص ۶۸. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🎊 😁 💣 🌷 شوخی های آقا ابراهیم ☀ برای مراسم ختم شهید شهبازی راهی یکی از شهرهای مرزی شدیم. طبق روال و سنت مردم آنجا مراسم ختم از صبح تا ظهر برگزار می شد. ظهر هم برای میهمانان آفتابه لگن می آوردند. با شستن دست های آنان مراسم با صرف ناهار تمام می شد. 🏴 در مجلس ختم که وارد شدم جواد بالای مجلس نشسته بود و ابراهیم کنار او بود. من هم آمدم و کنار ابراهیم نشستم ابراهیم هادی  و جواد دوستانی صمیمی و مثل دو برادر برای هم بودند. 🍶 شوخی های آنها هم در نوع خود جالب بود. در پایان مجلس دو نفر از صاحبان عزا ظرف آب و لگن آوردند. اولین کسی که به سراغش می رفتند جواد بود. ابراهیم در گوش او که چیزی از این مراسم نمی دانست حرفی زد. جواد با تعجب و بلند پرسید: جدی می گی؟! 👌🏻 ابراهیم هم آرام گفت: یواش بابا هیچی نگو! بعد به طرف منبر گشت. خیلی شدید و بدون صدا می خندید. 👤 گفتم: چی شده ابرام؟ زشته نخند! 👌🏻 گفت: به جواد گفتم آفتابه رو که آوردن سرت رو قشنگ بشور رسمه. 💦 چند لحظه بعد همین اتفاق افتاد. جواد بعد از شستن دست سرش را زیر آب گرفت و... 🧔🏻 جواد در حالی که آب از سر و رویش می چکید با تعجب به اطراف نگاه می کرد. 🗣️ گفتم: چیکار می کنی جواد؟ مگه اینجا حمامه! بعد چفیه ام را دادم سرش را خشک کند! 🌷 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 🌹 شهید ذوالفقاری ارادت خاصی به داشت، خودش (در حوزه نجف) از روز اول گفته بود من را ابراهیم صدا کنید. 🛵 او همیشه جلوی موتورش یک عکس بزرگ از شهید ابراهیم هادی نصب داشت؛ و در خصلت ها خود را خیلی به ابراهیم نزدیک کرده بود. 📕 پسرک فلافل فروش 🌷 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌷 🏴 تو در روز عاشورا شهید خواهی شد! 🦋 بعــد از شهادت اصغر وصالی، ابراهيم را ديدم كه با صداي بلند گريه مي كرد. ☝🏻مي گفت: هيچكس نميداند كه چه فرمانده‌اي را از دست داده‌ايم، انقلاب ما به امثال اصغر خيلي احتياج داشت. ☀️ اصغر در حالي كه هنوز چهلم بردار شهيدش نشده بود توفيق شهادت را در ظهر به دست آورد. 🚙 ابراهيم براي تشييع به تهران آمد و اتومبيل پيكان اصغر را كه در گيلانغرب بــه جا مانده بود به تهــران آورد. در حالي كه به خاطر اصابت تركش، تقريبًا هيچ جاي سالم در بدنه ماشين نبود! پس از تشييع پيكر شهيد وصالي سريع به منطقه بازگشتيم. 🌌 ابراهيم ميگفت: اصغر چند شب قبل از شهادت، برادرش را در خواب ديد. برادرش گفته بود: 🏴 اصغر، تو روز عاشورا در گيلان غرب شهيد خواهي شد. 📙 سلام بر ابراهیم ۱ 🌷 🌷 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 📖 مقيد بود هر روز زيارت عاشورا را بخواند. ✋🏻 حتي اگر كار داشت و سرش شلوغ بود، حتما سلام آخر زيارت عاشورا را ميخواند. ⏳دائما مي گفت: اگر دست جوانان را در دست امام حسين(سلام الله علیه) بگذاريم، همه مشكلاتشان حل مي شود و امام با ديده لطف به آنها نگاه مي كند. 📗 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
🌷 🏴 غوغای شهید ابراهیم هادی در راهپیمایی اربعین 💭 قبل از رفتن به راهپیمایی اربعین، تصمیم گرفتم به نیابت سفرم رو شروع کنم. 🎒 هر کدوم از دوستان عکس شهیدی رو انتخاب کردن که رو کوله‌هاشون بزنن. مد نظر دوستان شهدای مدافع حرم بود. اما من فقط می‌خواستم رو چادرم عکس « » رو نصب کنم. دلم به تصویر هیچ شهیدی جز شهید ابراهیم رضا نمی‌داد. 🎒 به هر حال همونطور که تصمیم گرفته بودم با شهید ابراهیم‌هادی راهی شدم. تصمیم داشتم به نیابت از حضرت‌ولی‌عصر امام‌زمان(ع) حرکت کنم. تو کیفم عکس مقام معظم رهبری و شهید ابراهیم‌هادی رو هم داشتم. دیدم یکی از بچه‌های گروه روی برگه کلمه «این منتقم» رو زده و به هر کدوم از ما یکی داد تا رو چادرمون بزنیم. من عکس آقا و شهید ابراهیم‌هادی رو به اون اضافه کردم. 🎒در طول مدت پیاده‌روی اربعین، کسانی که پشت سرم حرکت می‌کردن و عکس داداش ابراهیم رو می‌دیدن، اونی که نمی‌شناخت می‌گفت شهید ابراهیم مال کدوم استانه و یا می‌پرسیدن شهید مدافع حرمه؟ 📗 می‌ایستادم و توضیح می‌دادم. کتابش رو[سلام بر ابراهیم] معرفی می‌کردم. اونایی هم که می‌شناختن صلوات می‌فرستادن و رد می‌شدن. تو مسیر یه لحظه دیدم دسته چرخم رو یک نفر گرفت. بهم گفت اجازه بدید به عشق ابراهیم‌ هادی چند عمودی چرختون رو ببرم. ✊🏻 یک خانمی تو مسیر دیدم که یک هو بغلم کرد و یک مشت پسته کف دستم گذاشت. گفت ممنون که ما رو به یاد شهید ابراهیم انداختی. 🕌 در حرم حضرت‌اباالفضل‌العباس(ع) یک دفعه دیدم یک خانمی که به زبان عربی صحبت می‌کرد، دستم رو گرفت و چیزی می‌گفت که من متوجه نمی‌شدم. ☝🏻بالاخره با ایما و اشاره فهمیدم عکس شهید ابراهیم‌ هادی رو ازم می‌خواد که بهش بدم! ‼️تعجب کردم. زبونم بند آمده بود!! ❓بعد پرسیدم مگه ابراهیم‌هادی رو می‌شناسی؟ ✋🏻 دیدم اشاره کرد بله. 👌🏻گفتم از روی چادرم باز کن، مال شما. بعد مهری رو به من هدیه داد و گفت تبرک سامرا و کاظمینه. تشکر کرد و رفت. 👥👥 این صحنه نظر همه رو به خودش جلب کرد. 🇮🇶 جالب بود که ابراهیم بین عراقی ها هم عاشقانی دارد... 📰 برگرفته از مطلب روزنامه کیهان، ۱۹ شهریور ۱۴۰۱ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌷 👌🏻«دور هم نشسته بودیم. ابراهیم هادی دستش رو شبیه یک دایره کرد و گفت: اگر دنیا مثل این کُره باشد، امام زمان(عج) مانند دستهای من به دنیا احاطه دارد. خداوند نیز بر تمام دنیا شاهد و ناظر هست. مراقب اعمالمون باشیم». 🌷 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 🕯هر که شد گمنام تر زهرا خریدارش شود 🕯 بر در این خانه از نام و نشان باید گذشت 🌷 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌷 💚 گمنامی که مادر سادات هر شب به او سر می‌زد! 🦋 درباره « » می‌گویند او به حدی معرفت و مرام داشت که نمی‌گذاشت پیکر هیچکدام از شهدا در خاک دشمن جا بماند. 🌌 روزی یکی از همرزم‌هایش تعریف می‌کند که ابراهیم یک شب غیب‌اش می‌زند و نزدیک اذان صبح برمی‌گردد که پیکر شهیدی روی دوشش است که یک ماه دنبالش بوده تا او را برگرداند!! ⚰ را به تهران می‌برند و مراسم خاکسپاری انجام می‌شود، اما یک شب که در مسجد بودیم پدر همان شهید با دیدن ابراهیم به او می‌گوید زحمت کشیدید که پسرم را برگرداندی اما پسرم از شما ناراحت است او را در خواب دیدم که می‌گفت، مدتی که گمنام و بی‌نشان تو خاک جبهه افتاده بود هر شب مادر سادات حضرت زهرا سلام الله علیها به ما سر میزد اما حالا چنین خبری نیست، پدر شهید خداحافظی كرد و رفت. 💧ابراهیم كه اشک از گوشه چشماش لغزید. 🦋 ابراهیم هادی در كانال كمیل به شهادت رسید و پیكرش هیچ وقت پیدا نشد! 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 ✊🏻 در عملیات فتح‌المبین ابراهیم ‌هادی و بچه‌های گردان توانستند با كمترين درگيری و با فرياد «الله اكبر» و «يا زهرا» توپخانه عراق را تصرف كنند و تعداد زيادی از عراقی‌ها را اسير بگيرند. 💥 در این عملیات، ابراهيم به شدت مجروح شد و به طرز معجزه‌آسایی نجات پیدا کرد و در بیمارستان نجمیه تهران بستری و مداوا گردید. 🏨 در مصاحبه با خبرنگاری كه در بيمارستان به سراغ او آمده بود، گفت: 🎤 «در فتح‌المبين ما عمليات نكرديم! ما فقط راهپيمايی می‌كرديم و شعارمان «يا زهرا» بود. آنجا هرچه كه بود نظر عنايت خود خانم حضرت صديقه طاهره بود». 🤲🏻 همیشه کارساز بودنِ توكل و توسل در جبهه توسل‌های ابراهيم بيشتر به حضرت صديقه طاهره بود و هميشه روضه حضرت را می‌خواند. وقتی هم كه مجروح شده بود و در بيمارستان نجميه تهران بستری بود، هنگامی‌ كه دوستاش به ملاقاتش می‌آمدند، شروع به روضه خواندن می‌کرد. ✋🏻 می‌گفت: «بعد از توكل به خدا، توسل به حضرات معصومين مخصوصاًًً حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها کارسازه». 🌷 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
🌷 🤲🏻 به نماز جمعه و غسل جمعه بسیار اهمیت می داد از ۱۲ سالگی نماز جمعه اش ترک نشد. 📖 برای ما روایاتی می خواند که اهمیت حضور در را بیان می کرد. اینکه در روایات فرمودند: قدمی که به سوی نماز جمعه برداشته میشود در پل صراط نمی لغزد و... 📜 ارشیا روزهای جمعه با پرینتر، جملاتی در وصف (عج الله) آماده می کرد و در مسیر نماز جمعه یا در جاهایی که در دید مردم بود نصب می کرد؛ 🔰 جملاتی به این مضمون: 🔅تا نیایی گره از کار بشر وا نشود... 🔅تک تک قدم هایم را نذر آمدنت می کنم 🔅 و... 🚑 جمعه آخر با سختی غسل کرد، اما دیگر توان رفتن به نماز جمعه را نداشت و راهی بیمارستان شد. 🕯 ارشیا مدتی بعد و در اوایل بهمن ۹۹ در یک غروب جمعه به ملاقات پروردگار رفت. 🌷 کربلایی ، رفیق دهه هشتادی 📙 کتاب عرش ارشیا، اثر جدید گروه شهید هادی 🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷 🏀 ارشیا نوجوانی فعال در عرصه فرهنگی و قرآنی و ورزشی بود. 📙 شاگرد ممتاز مدرسه، مربی فرهنگی مسجد و عاشق شهدا بود و این عشق با‌ مطالعه کتاب سلام بر ابراهیم آغاز شد. 🦋 او که تمام اعمال و رفتارش مطابق با دستورات دین بود، آرزو داشت شهید شود. برای یادواره شهدای گمنام بسیار زحمت می کشید و... 🏨 ظهر یک روز بدون هیچ بیماری قبلی، دچار دل درد شد. در بیمارستان و پس از آزمایشات و... به خانواده اعلام کردند که دچار یک کیست در کنار کلیه شده و... دو ماه بستری در بیمارستان خاتم الانبیا تهران هم بی فایده بود. روز به روز حالش بدتر شد. 🌹 بزرگی فرموده بود: از او دل بکنید. به او چیزهایی نشان داده اند که می خواهد برود... 🏴 ارشیا سوم بهمن ۹۹ با شهدا و ملائک الهی همراه شد. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌷 🦋 چهل سال گمنامی 🌹 «شهید ابراهیم هادی می خواست گمنام زندگی کند، اما امروز در تمام آفاق فرهنگی مجموعه انقلابی کشور اسمش پیچیده است». 🎙مقام معظم رهبری 🌷 ابراهیم جان، چهل سال است که خواستی گمنام بمانی و حتی یک وجب از خاک زمین را اشغال نکنی، دعایت مستجاب شد، اما... خدای تو تقدیر دیگری برایت نوشت. 📗 بعد از سالها نام و یاد تو بر سر زبان ها افتاد و هزاران نفر با خواندن سرگذشت تو، عاشق زندگی و خدای تو شدند. تو گمنامی خواستی اما خدا برایت خوش نامی را انتخاب کرد... 🕯 و گمنامی 🌷 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 🌄 غروب بود. ابراهيم آمد در خانه ما و بعد از سلام و احوالپرسي يــک قابلمه از من گرفت! بعد داخل کله پزي رفت. به دنبالش آمدم و گفتم: ابرام جون کله پاچه براي افطاري! عجب حالي ميده؟! ✋🏻 گفت: راسـت ميگي، ولي براي من نيست. 🥘🍪 يك دست کامل کله پاچه و چند تا نان ســنگک گرفت. 🏍 وقتي بيرون آمد ايرج با موتور رسيد. ابراهيم هم سوار شد و خداحافظي کرد. ‌ 💭 با خودم گفتم: لابد چند تا رفيق جمع شــدند و با هم افطاري ميخورند. از اينکه به من تعارف هم نکرد ناراحت شــدم. 🌤 فــرداي آن روز ايرج را ديدم و پرسيدم: ديروز کجا رفتيد!؟ 🌳 گفت: پشت پارک چهل تن، انتهاي کوچه، منزل کوچکي بود که در زديم و کله پاچه را به آنها داديم. 👴🏻🧒🏻👧🏻 چند تا بچه و پيرمردي که دم در آمدند خيلي تشکر کردند. ابراهيم را کامل ميشناختند. آنها خانواده‌اي بسيار مستحق بودند. بعد هم ابراهيم را رساندم خانه‌شان. 📗 سلام بر ابراهیم ۱، ص. ۱۸۶. 🌷 ⚜ امام رضا علیه السلام: 🔅«افطاری دادن تو به برادر روزه دارت، فضیلتش بیشتر از روزه داشتن توست». 📚 الکافی، ج ۴، ص ۶٨. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
🕕 💠🌷💠 🤲🏻 عباس جهانگیر یکی از مردان نیک‌روزگار بود. او کماندو و از مسئولین گارد جاویدان بود اما بسیار به انجام واجبات دینی مقید بود. 🏅در مسابقات ورزشی نظامیان مقام اول را کسب کرد، وقتی او را به دیدن شاه خائن بردند، به او گفتند: هر چه بخواهی شاه به تو می دهد. 🕋 او از شاه تقاضا کرد که اجازه دهند واجبات دینی اش را انجام دهد و محاسن خودش را کوتاه نکند! عباس جهانگیر از معدود نظامیانی بود که سفر حج رفت. 🕌 اما او همسایه ابراهیم بود و زمانی که استعداد او را فهمید، مرتب او را با خودش به مسجد و زورخانه می برد. 📚 او بود که کتابهای پهلوانان نامی ایران را برای ابراهیم می خرید. او بود که هر بار ابراهیم را با خودش می برد و به او می آموخت که به مردم کمک نماید. ☝️🏻او بود که می گفت: ابراهیم، تو باید همیشه یار مظلوم و دشمن ظالم باشی. 🌹ابراهیم درس های بسیاری از این نظامی شجاع و مؤمن آموخت که در سالهای زندگی از آنها به خوبی استفاده کرد. 🗓 عباس جهانگیر از نظامیان عالی رتبه قبل از انقلاب بود. او در روز ۱۵ خرداد، صدها نظامی که قرار بود با مردم برخورد نمایند را به منطقه دیگری منتقل کرد تا مردم بتوانند به کاخ سلطنتی نزدیک شوند! 🔯 او بعدها متوجه نفوذ شدید بهائیت در رده های بالای ارتش شد. 👌🏻ایشان با استاد مطهری این موضوع را مطرح کرد. لذا هر بار، یکی از بزرگان ارتش که تحت تاثیر بهائیان بود را به خدمت شهید مطهری می آورد تا سوالات خود را بپرسند و از لحاظ اعتقادی مشکلات خود را حل کنند. 🕌 او در آن سالها، روزها را در ارتش و شبها، همراه با ابراهیم در جلسات مذهبی و معنوی حضور داشت. او استاد عملی ابراهیم هادی بود. 🗂 نظام حاکم متوجه فعالیت های فرهنگی این نظامی شد. طرفداران بهائیت برایش پرونده سازی کردند. حتی به موضوع ۱۵ خرداد پرداختند. عباس جهانگیر مدتی در حبس بود. ✈️ اواخر دهه چهل او را برای یک‌ رزمایش سوار هواپیما کردند و با چتر نجات به پایین فرستادند... چتر باز نشد... 📂 پرونده عباس جهانگیر در همان روزهای اول انقلاب بررسی شد و عمدی بودن حادثه اثبات شد و او را شهید اعلام کردند. 🌺 عباس جهانگیر فعالیت های فرهنگی گسترده ای داشت. او ارتباط عمیقی با حضرت امام و یاران انقلابی اش داشت و یکی از کارهای مهم او تربیت معنوی است. کسی که الگوی هزاران جوان معاصر در ایران و دیگر کشورها گردید... 🌷 🕯 شادی روحش صلوات: 💚 الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 🎙شهید هادی: «ما رهبر را برای دیدن و مشاهده کردن نمی‌خواهیم ما رهبر را میخواهیم برای اطاعت کردن. من اگر نتوانستم رهبرم را ببینم مهم نیست؛ بلکه مهم این است که مطیع فرمانش باشم و او از من راضی باشد‌». 🎂 اول اردیبهشت، سالروز میلاد مبارک باد. 🌙 ۶۶ سال پیش در چنین روزی که مصادف با ۲۱ بود، پسری در تهران به دنیا آمد. 🦋 او زندگی عادی را سپری می کرد، اما از زمانی که با خداوند متعال و اهل بیت آشنا شد، انسان دیگری شد، دوران جهاد او را در این مسیر رشد داد و... 🕯 او امروز چراغ راه شده و زندگی بسیاری از جوانان امروز ما را به سوی خدا و اهل بیت هدایت نموده است. 🪓 ابراهیم، تبری بر دوش گرفته و بت نفس بسیاری از انسان ها را متلاشی کرده است. 🌺 برای شادی روح پرفتوح این شهید عزیز صلوات: 💚 الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 💪🏻 رفته بودم زورخانه حاج حسن، تمام ورزشکارها یکی یکی لنگ بستند و داخل گود آمدند. قبل از شروع ورزش، حاج حسن گفت: ناز نفس آقا ابراهیم صلوات! 🗣 ابراهیم هم شروع کرد این شعر را با صدای بلند خواند، در حالی که چشمانش را بسته بود و در حال و هوای خودش سیر می کرد. 🔅شبی در محفلی ذکر علی بود 🔅شنیدم عاشقی مستانه فرمود 🔅اگر دوزخ به زیر پوست داری 🔅نسوزی چون علی را دوست داری 🔅اگر مهر علی درسینه ات نیست 🔅بسوزی گر هزاران پوست داری 📖 گاهی وقت ها نیز، قبل از شروع ورزش، چند بیتی از اشعار پند آموز را می خواند که بسیار زیبا بود. این اشعار را در هیئت نیز از او شنیده بودم: 🔅حال دنیا را چو پرسـیدم من از فرزانه‌ای 🔅گفت: یا آب اسـت یا خاک است یا پروانه‌ای! 🔅گفتمـش: احوال عمـرم را بگو این عمر چیست؟ 🔅گفت: یا برق اسـت یا باد است یا افسانه‌ای! 🔅گفتمـش: اینها که می‌بـینی چرا دل بسته‌اند؟ 🔅گفت: یا خوابند یا مـستند یا دیوانه‌ای! 🔅گفتمش: احوال جانم را پس از مردن بگو 🔅گفت: یا باغ اسـت یا نار اسـت یا ویرانه‌ای 📙📗 سلام بر ابراهیم، دوره دو جلدی، مطالب جدید. 🌷 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 🤝 اگر ابراهیم با شخصی دوست می‌شد که آن شخص اشتباهاتی داشت، دیگران به او اعتراض می‌کردند. اما ابراهیم نقاط مثبت رفتاری شخص مقابل را مطرح می‌کرد و نقاط ضعف را مطرح نمی‌کرد. او بدون اینکه حرفی بزند و امر و نهی کند، با عمل، کاری میکرد که طرف مقابل، اشتباهاتش را ترک کند. 🌹ابراهیم به این دستور اهلبیت دقیقا عمل میکرد که میفرمایند: 🔅«مردم را به وسیله ای غیر از زبان، به سوی خدا دعوت کنید». 🌷 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌷 ⁉️ بهش گفتن آرزوت چیه؟! ⏳گفت: آرزوی من شهادت هست ولي حالا نه! ✋🏻 من دوست دارم در نبرد با اسرائيل شهيد شوم! 📗 کتاب سلام بر ابراهیم، جلد اول، صفحه ۱۰۶. 🌷 🌹 رسول اکرم (ص) می فرمایند: 🔅«خداوند به داوود وحی فرمود که هیچ بنده ای نیست که ستم دیده ای را یاری رساند یا در ستمی که بر او رفته با او همدردی کند، مگر اینکه گام های او را در آن روزی که گام ها می لغزد، استوار نگه دارم». 📚 الدُّرالمنثور، ۳/۱۲. ✊🏻 مرگ بر آمریکا... مرگ بر اسراییل 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕕 💠🌷💠 💚 نام مادر سادات را که به زبان می آورد، بلافاصله می گفت: ✋🏻 «سلام الله علیها» 🎤 یادم هست یکبار در ایام فاطمیه در زورخانه، مرشد شروع به خواندن اشعاری در مصیبت (سلام الله علیها) نمود، ابراهیم همین طور که شنا می رفت، با صدای بلند شروع به گریه کرد، لحظاتی بعد صدای او بلند تر شد و به هق هق افتاد طوری که برای دقایقی ورزش مختل شد و مرشد شعرش را عوض کرد. 🌷 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 🛬 با ورود امام خمینی (ره) به ایران ابراهیم به بچه‌ها می گفت: ✋🏻 صاحب این انقلاب آمد، ما دیگر مطیع ایشونیم. هر چی امام بگه همون اجرا می شه. 🗓 از آن روز به بعد ابراهیم دیگر خواب و خوراک نداشت. در ايام دهه فجر چند روزی بود كه هيچ كس از ابراهيم خبری نداشت تا اين كه روز بيستم بهمن دوباره او را ديدم. 👤بلافاصله پرسيدم: كجائی ابرام جون؟ مادرت خيلی نگرانه!  ⏳مكثی كرد و گفت: توی اين چند روز من و چند نفر ديگه تلاش می كرديم تا مشخصات شهدائی رو كه گمنام بودن پيداكنيم. چون كسی نبود به وضعيت شهدا، توی پزشكی قانونی رسيدگی كنه. 🌷 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌷 🍰 شب جمعه بود که بر سر مزار یادبود شهید ابراهیم هادی رفتم. خانمی با لهجه عربی مشغول توزیع شیرینی بود و همینطور برای ابراهیم صلوات می گرفت!! 🛫 او میگفت از اهواز تا اینجا آمده ام. ⁉️ یکی از خانم ها باتعجب از او پرسید: علت آمدن شما چیست؟! 🧕🏻 این خانوم کنار مزار ابراهیم نشست و گفت: مدتی قبل گرفتاری های دنیا خیلی به من فشار آورد. همچنین گرفتاری مالی شدید نیز ایجاد شد. دیگه هیچ راه چاره ای نداشتم. 🌌 آخر شب بود که به موضوع خودکشی فکر کردم. به دیدگاه خودم این آخرین راه درمان بود. تصمیم قطعی گرفتم که فردا خودکشی را عملی کنم. 🌠 همان شب در عالم خواب جوانی را دیدم که با من صحبت کرد و گفت: خودکشی راه حل مشکلات شما نیست، بلکه مشکلات شما را صد برابر می کند. هم در برزخ گرفتار می شوی و هم پدر و مادر و فرزندت را گرفتار می کنی. عذاب روحی خودکشی به مراتب بالاتر از مشکلات شماست. مشکلات دنیای حل خواهد شد و... اینقدر صحبت کرد که وقتی بیدار شدم، مجاب شدم به خودکشی فکر نکنم. 🌟 چند روز بعد گرفتاری مالی ما به طرز عجیبی برطرف شد، مدتی از این ماجرا گذشت و من به طور کل موضوع خودکشی را فراموش کردم، اما همیشه به این فکر می کردم که آن جوان که بود؟! 💻 یک روز که در فضای مجازی به دنبال مطلبی میگشتم، یک باره با تصویر جوانی روبرو شدم که آن شب با من در مورد خودکشی حرف زد! 🖱 روی عکس کلیک کردم، نوشته شده بود: 🌷 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 در عزاداری ها حال خوشی داشت. خيليها با وجود ابراهيم و عزاداري او شور و حال خاصی پيدا ميكردند. ابراهيم هر جایی که بود آنجا را کربلا مي‌كرد!گريه ها و ناله های ابراهيم شــور عجيبي ايجاد مي‌كرد. نمونه آن در اربـعين سـال ۱۳۶۱ در هيئت عاشـقان حسين(ع)بود.بچه‌های هيئتی هرگز آن روز را فراموش نمي كنند. ابراهيم ذكر حـضرت زينب (س) را می گفت. او شـور عجيبی به مجلس داده بود. بعدهم ازحال رفت و غش كرد! آن روز حالتی در بـچه ها پـيدا شد كه ديگر نديديم. مطمئن هسـتم به خاطر سوز درونی و نفس گرم ابراهيم، مجلس اينگونه متحول شده بود. ابراهيم هيچ وقت خودش را مداح حـساب نميكرد.ولی هر جا كه ميخواند شور و حال عجيبی را ايجاد می كرد.ذكر شهدا را هيچ وقت فراموش نميكرد. 🌷 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq