🕕 💠🌷💠 #سـیـره_شـہـداء
🌹 ملاقات شهید بروجردی با #امام_زمان (عج)
🗺 جلسه می گذاشتند و بحث می کردند؛ به نتیجه نمی رسیدند. آن پایگاه امنی که دنبالش بودند؛ پیدا نمی شد! کار داشت عقب می افتاد و عملیات هم نزدیک بود.
❓آمد و پرسید نماز #امام_زمان (عج) را چگونه می خوانند؟
⁉ توضیح دادم و گفتم: چطور مگه؟ واسه چی می خوای؟!
✋🏻 گفت: نذر کرده بودم اگه مشکل حل بشود به شکرانه، نماز امام زمان (عج) بخوانم.
💭 توی همین افکار بود که روی نقشه خوابش برده بود.
🗺 توی خواب امام عصر را دیده بود. جایی را نشان داده بود و بهش فرموده بود:
📌«اینجا پایگاه بزنید. محل خوبی است».
👌🏻دوستانش سر به سرش می گذاشتند که؛ راستش را بگو، اینجا را رو نکرده بودی! از کجا گیر آوردی؟
📗 کتاب امام زمان و شهدا، ص ۵۲.
🌷 #شهید_محمد_بروجردی
🦋 #مسیح_کردستان
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
#تشرفات
Shab16Ramazan1397[06].mp3
1.89M
🕯️ #چراغ_راه
📄 بازخوانی وصیت نامه های شهدا در اولین روز هر هفته
🎙با نوای: حاج #میثم_مطیعی
🌷 شماره بیست و هشتم: فرازهایی از وصیت نامه #شهید_محمد_بروجردی
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
#شهيدانه
🕕 💠🌷💠 #سـیـره_شـہـداء
💞 ازدواج
💐 هفده سالش که شد ازدواج کرد؛ با دختر خالهاش. عروسیشان خانه پدرزنش بود؛ توی برّ بیابان. همه را که دعوت کرده بودند، شده بودند پنج شش نفر!
💍 من حلقه نمیخواهم...
👌🏻 موقع خرید حلقه، گفت: من حلقه نمیخوام. چیزی نگفتم.
🪞 من هم پیشتر گفته بودم که آئینه شمعدان نمیخواهم.
💍 مشهد که رفتیم، برایشان به جای حلقه، یک انگشتر عقیق خریدم. گفتم باشه به جای حلقه. بعد از شهادت ناصر، وسایلش را برایم آوردند. انگشتر عقیقش هنوز خونی بود.
📚 کتاب یادگاران، جلد ۱۲ کتاب شهید بروجردی، صفحه ۶.
🌷 #شهید_محمد_بروجردی
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq