eitaa logo
پرتو اشراق
784 دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
14.3هزار ویدیو
58 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 🎥 🎶 مادر اگر زهرا رو دیدی با حسینش 🎶 سفارش مارم بکن ای جان مادر 🌷 🇮🇷 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
🕕 💠🌷💠 💥آشوبگران تیر به گلوی علی‌اصغرم زدند! 🦋 قبل از اینکه پسرم به دنیا بیاید، در خواب دیدم دو فرشته پیش من آمدند و یک پسری با لباس سفید به من دادند و گفتند این پسر شماست و اسمش علی اصغر است. ⛈ پسرم در ششم اسفند ۱۳۸۱ در روز بارانی در بیمارستان البرز به دنیا آمد. او بسیار باهوش بود. طوری که از اول ابتدایی تا دانشگاه، اصلاً به یاد ندارم در منزل درس بخواند، هر چه سر کلاس یاد می‌گرفت، در ذهنش می‌ماند. وقتی هم به مدرسه می‌رفتم معلمان از درس و اخلاق پسرم راضی بودند. 🍛 مادر شهید قورت بیگلو از بسیجیان فعال استان البرز است که خیلی‌ وقت‌ها با پسرش می‌رفتند تا برای نیازمندان منطقه بسته‌های ارزاق و غذای گرم و گوشت قربانی ببرند. حتی آن‌ها به فکر کارتن‌‌خواب‌ها هم بودند و علی‌اصغر با مادرش می‌‌رفتند و برای کارتن‌خواب‌ها غذا می بردند. 🌹 مادرش می‌گوید: 🩸«بعد از شهادت پسرم دیدم، خون پسرم دقیقاً جایی ریخته شد که یکبار با او رفته بودیم برای محرومان ارزاق ببریم. پسرم در همان محل ماشین‌ش را پارک کرده بود». 🗓 چهارشنبه ۳۰ شهریور۱۴۰۱ که مصادف با ۲۴ صفر بود، عصر من راهی مسجد شدم. قرار بود علی‌اصغر به باشگاه برود؛ از هم خداحافظی کردیم. 📱ساعت ۸ و نیم تلفن منزل زنگ خورد. دوست علی‌اصغر بود، گفت: علی جلوی باشگاه ایستاده بود که تیر خورده. من و پدرش خودمان را به موقعیت رساندیم. 🚘 پدرش ماشین را رها کرد و به سمت جمعیت رفت. چشمان پسرم باز بود اما هر چقدر پسرم را صدا کردم، جوابی نشنیدم. با ماشین خودمان او را بردیم بیمارستان تخت جمشید. من فکر می‌کردم با ساچمه تیر خورده و امید داشتم زنده بماند اما او را با سلاح جنگی زده بودند. 👨🏻‍⚕بعد از مدتی، وقتی دیدم دکتر با حالت تأسف از اتاق بیرون آمدند، فهمیدم علی‌اصغر به شهادت رسیده است. 🚪داخل اتاق شدم و دوباره پسرم را صدا کردم. دیدم تیر به لب و گلو و قلب مهربانش و پاهایش اصابت کرده است. 🩸 وقتی پیکرش را دیدم، گفتم مادر برایت بمیرد، تو هم مثل علی‌اصغر امام حسین(ع) شدی و تیر به گلویت زدند. 🌷 🇮🇷 🕯 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 🔺شهید مجتبی امیری دوماری شهید غیرت و امنیت در جزیره قشم است که ۳۰ شهریور ماه امسال و در پی بروز اغتشاشات در جزیره قشم و در پی هتک حرمت اغتشاشگران به پرچم ایران و پرچم‌های عزای امام حسین (ع) و نمادهای عاشورایی، با غیرت و غرور وارد میدان شد و چون ایمان قوی در دل داشت، با وجود تمامی وابستگی‌هایش، به آرزوی خویش رسید و به خیل شهدا پیوست. 🎙همسر شهید: ▪️ایشان همیشه با وضو بودند. صبح که از خانه بیرون می‌رفتند، وضو می‌گرفتند. حتی گاهی برای وضو گرفتن، مائده (دختر خردسال خود) را هم با خود می‌برد و مائده هم وضو می‌گرفت. 🕚 روز حادثه هم با وضو از خانه بیرون رفتند. حوالی ساعت ۱۱ شب بود که با خبر شدیم بدلیل اصابت گلوله کلت کمری دچار جراحت شدند و چون گلوله از نزدیک و با زاویه کم وارد بدن ایشان شده بود، چندین عضو داخلی ایشان را دچار آسیب شدید کرده بود. اقدامات اولیه را در بیمارستان قشم انجام دادند و او را به بندرعباس منتقل کردند. 🕊 خیلی به شهادت فکر می‌کرد. گاهی صبح ها با حال خوبی از خواب پا می‌شد و از دیدار با حضرت فاطمه زهرا (س) و یا رهبر انقلاب در خواب تعریف می‌کرد. 🌌 یکی از روزها برایم تعریف کرد که آقای خامنه‌ای را دیده است و از او خواسته تا برای شهادتش دعا کند و آقا به او گفته که خیلی دیر نیست. او از همان روز حال و هوای غریبی داشت.  🏝‌ قشم و سرزمین شرجی جنوب چنین فرزندانی کم ندارد. 🌷 🇮🇷 🕯 (۱۴۰۱/۷/۹) 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 📚 توی حوزه حاج آقا مجتهدی با آرمان همکلاس بودم، مسئولین حوزه پیشنهاد دادند که برای نوجوان ها کار فرهنگی را شروع کنیم. آرمان در اینجور کارها پیش قدم بود. کار فرهنگی را به خوبی آغاز کرد! 📗مدتی گذشت، هر روز میدیدم کتاب سلام بر ابراهیم در دست دارد. ❓پرسیدم آرمان چه می کنی؟ ☝️🏻گفت: بهترین روش جذب نوجوان ها به سوی دین و مسائل معنوی، آشنا کردن آنها با شهدا، بخصوص شهید ابراهیم هادی است. 📚 آرمان کتاب تهیه می‌کرد و به نوجوان ها می داد و از این طریق، آنها را با فرهنگ ناب شهدا آشنا می کرد. 📚📖 شهید آرمان پیگیر کتاب های گروه فرهنگی شهید هادی بود و اکثر این کتاب‌ها را تهیه و مطالعه کرده بود و تحت تاثیر شخصیت شهدا بود. 🎙مصاحبه با یکی از دوستان شهید آرمان علی وردی 🌷 🇮🇷 🕯 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌷 🦋 با شهادت از این دنیا برویم ✋🏻 آرمان می‌گفت: «مامان مردن حق است. مردن را که همه می‌میرند؛ این شهادت است که نصیب هر کسی نمی‌شود. چه خوب است که با شهادت از این دنیا برویم و روسفید باشیم». 🌷 🇮🇷 🗓 (۱۴۰۱/۸/۶) 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌷 سردار شهید سید حمید رضا هاشمی متولد ۱۳۵۷ از شهر کرمان بود. او با نام عملیاتی سید علی موسوی، فرمانده اطلاعات استان سیستان و بلوچستان بود که هشتم مهرماه ۱۴۰۱ در اغتشاش و درگیری‌های زاهدان مورد اصابت گلوله تروریست‌ها قرار گرفته و به شهادت می‌رسد. 🇮🇷 او هشت سال در واحدهای عملیات و اطلاعات سپاه سلمان استان سیستان و بلوچستان فعالیت داشت. پیش از این در معاونت عملیات نیروی زمینی خدمت می‌کرد و بعد هم با توجه‌ به اینکه مأموریت جنوب شرق کشور به نیروی زمینی سپاه واگذار شد؛ برای امنیت پایدار جنوب سیستان و بلوچستان راهی این منطقه شد. 🚩 عملیات های بسیاری در جهت مبارزه با تروریست ها انجام شد و شهید هاشمی بارها در راس عملیات‌ها شخصا حضور داشت. 🚑 متاسفانه همسرم را از قبل شناسایی کرده بودند و در این غائله زیر نظرش داشتند. یکی از بچه‌هایش که در صحنه درگیری‌ها تیر خورده بود، اوضاع خوبی نداشت که آقا سید می‌رود تا او را در آمبولانس بگذارد و همانجا به او تیراندازی می‌شود. 🕌 در این معرکه آقا سید به نیروهایش گفته بود کسی به سمت مسجد تیراندازی نکند. مسجد حرمت دارد و به شدت هوای بچه‌هایش را داشت. 📞 همین کسی که در غائله تیر خورده بود و توسط همسرم راهی آمبولانس شده بود بعد از دو سه ماه حالش خوب بود به من زنگ زد و گفت کاش من آن روز رفته بودم اما برای آقا سید اتفاقی نیفتاده بود. 🎙راوی: همسر شهید 🌷 🇮🇷 🕯 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 🇮🇷 حضرت آقا خطاب به خواهر شهید عجمیان: 🎙بله این شهدا مثل نوه من هستند اما در معنا از همه ما بزرگترند... 🎞 بخشی از مستند 🌷 🇮🇷 🕯 (۱۴۰۱/۸/۱۲) 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
🕕 💠🌷💠 🎒 گاهی می‌آ‌مد خانه ساک لباساش و کفشاش گلی بود می‌گفت مامان شرمنده اینا رو برای من می‌شورید من متوجه می‌شدم که یه جا کار جهادی رفته، هیچوقت نمی‌گفت فقط اگر چند روز می‌خواست برای کار جهادی جایی باشه می‌گفت نگرانم نباش اگر تلفنم رو جواب ندادم نیستم فقط همین بعد من متوجه می‌شدم که کجا رفته است. ✋🏻 نزدیک زمان شهادتش کلا دوبار از من خواست که دعا کنم یه بار داشتم به برادرش غسل شهادت یاد می‌دادم روز جمعه بود برادرش چهارده سالش هست حسین آمد کنار ما خندید گفت مامان دعا می کنید من هم شهید شوم! 💔 گفتم: نگو مامان تنم می لرزد اینجوری میگی... ⏳ تقریباً ۱۰ روز قبل شهادتش بود. 🚩 یکبار هم سه روز قبل شهادتش از من خواست که دعا کنم کلا این دوبار یعنی اصلا اسم شهادت رو جلوی من نمی‌آورد، دفعه دوم سه روز قبل شهادتش بود که آمد خانه دستش و پایش ضرب خورده بود و ورم کرده بود گفتم: که مامان بیا برات ببندم ساعتای سه صبح بود... ✋🏻 گفت نه مامان اینا چیزی نیست.... گفتم: فردا دوباره قراره بری باید قوی باشی انگشت کوچیکه دستش کج شده بود از ورم گفتم اینجور ورم کرده گفت ما که می‌خواییم بریم دعا کن فقط شهید بشیم؛ مامان اگر من برم می‌تونم یک نسل رو نجات بدم. 🎙راوی: مادر شهید 🌷 🇮🇷 🕯 (۱۴۰۱/۰۸/۲۶) 🏴 دانیال سه مرتبه توفیق پیدا کرد به کربلا برود. دوستانش تعریف می‌کردند در سال ۹۸ که بسیج دانشجویان خواهر را به کربلا برده بودند در اثر ازدحام جمعیت در کربلا در موکب‌ها جای خالی پیدا نمی‌شد. ولی دانیال گفته بود من می‌روم هر طوری که هست مکانی پیدا می‌کنم. 🎒 به رغم خستگی که کوله‌های خواهران روی دوشش بود و آن‌ها را حمل می‌کرد، رفته بود و مکانی پیدا و خانم‌های دانشجو را آنجا مستقر کرده بود. 🍛 بعد بحث غذای آن‌ها که پیش آمده بود، دانیال گفته بود نیازی نیست خواهران برای گرفتن غذا در ازدحام جمعیت قرار بگیرند. 🥘 از صبح می‌رفت آشپزخانه موکب دیگری و هزار و ۶۰۰ غذا بسته‌بندی می‌کرد و در ازای آن ۱۲۰ غذا می‌گرفت و برای خواهران بسیجی دانشجو می‌آورد. هیچ کس در جریان این قضیه نبود که چرا دانیال صبح می‌رفت و اینقدر خسته بر می‌گشت! 🎙راوی: مادر شهید 🌷 🇮🇷 🕯 (۱۴۰۱/۰۸/۲۶) 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq