💪 داستان #ضرب_المثل «پهلوان پنبه»!
🎊 ایرانیها از دیرباز به مناسبتهای مختلف جشنهای همگانی را برپا میکردند، جشن نوروز در بهار، تیرگان در تابستان، مهرگان در پاییز و بهمنگان در زمستان از جمله این جشنها بود.
در این میان جشنهای دیگری هم بودند که به مناسبت و فراخور زمان برگزار میشدند. در برخی از این جشنها، مردم لباسهای خاصی را به تن میکردند، مثلاًً در یکی از این جشنهای مردمی، دلقکی لاغر اندام و نحیف بود که لباسی بر تن میکرد و در آن پنبه کار میگذاشت و از خود هیکلی پهلوانی میساخت و به نمایش حرکات پهلوانان در نزد مردم میپرداخت.
در کنار آن، مردی بود که شعر میخواند و همزمان کمانداری با تیر و کمان خود پهلوان قلابی را نشانه میگرفت و آن قدر تیر به سمت او روانه میکرد که نهایتاً همه پنبههایش را میزد. در نهایت اندام نحیف و لاغر دلقک را مردم میدیدند و پس از آن پهلوانان واقعی وارد میدان میشدند.
👌از آن زمان بود که اصطلاح «پهلوان پنبه» و «پنبهاش را زدند» در میان مردم رواج یافت. «پهلوان پنبه» از آن به بعد به فردی اطلاق میشود که چیزی در چنته ندارد اما ادعای فراوانی دارد و بعد از مدتی بر همگان مسجل میشود که هر آنچه گفته و انجام داده همه برای عرضاندام بوده است.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🖌 حکایت #ضرب_المثل «فلانی هفت خط است» را میدانید؟
🎨 درباره داستان این ضربالمثل روایتهای متفاوتی وجود دارد که طبق یکی از مشهورترین آنها، هفت خط را استاد چیره دستی می دانستند که از هفت خط به بالا را که همه در نگارش اشکال داشتند، با مهارت و بسیار هنرمندانه خط مینگاشت و همگان را در تعجب و شگفتی از این عمل قرار می داد.
👌🏻از همین رو پس از آن به افرادی که بسیار دقیق رمز و رموز انجام کاری را میدانند و با زیرکی و هوشمندی و رندی به انجام کاری می پردازند، میگویند:
🖌«فلانی از هفت خط هاست!!» و نظیر و بدیلی ندارد.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
👌🏻مفهوم #ضرب_المثل «لاف در غریبی» چیست؟
👤 لاف در غریبی مربوط به یکی از ضرب المثل های قدیمی است که این مثل به افرادی گفته میشود که با وقاحت در حضور کسانی که به خوبی از سوابق آنها خبر ندارند، لاف میزنند!
📚 در رابطه با این ضرب المثل داستانهای مختلفی وجود دارد اما مشهورترین آن مربوط به لغات و ضرب المثل هاي كاشاني تأليف حسن عاطفي است که در رابطه با داستان این ضرب المثل می نویسد:
✍🏻 «درباره فرد بيشخصيتي گويند كه در جايي كه او را نشناسند، گزافهگويي كند و لاف بيهوده زند كه من چنين و چنانم، در چنين وضعي به او ميگويند:
🏞 لاف در غربت و... چون لاف در غربت باعث رسوايي او نميشود، همچنان كه صداي ناهنجاری است که به هنگام چكش كاري مسگران شنيده نمي شود و فرد را شرمنده نميسازد».
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
6⃣2⃣1⃣ #ضرب_المثل «پهلوان پنبه!»
🎊 ایرانیها از دیرباز به مناسبتهای مختلف جشنهای همگانی را برپا میکردند، جشن نوروز در بهار، تیرگان در تابستان، مهرگان در پاییز و بهمنگان در زمستان از جمله این جشنها بود.
در این میان جشنهای دیگری هم بودند که به مناسبت و فراخور زمان برگزار میشدند. در برخی از این جشنها، مردم لباسهای خاصی را به تن میکردند، مثلاًً در یکی از این جشنهای مردمی، دلقکی لاغراندام و نحیف بود که لباسی بر تن میکرد و در آن پنبه کار میگذاشت و از خود هیکلی پهلوانی میساخت و به نمایش حرکات پهلوانان در نزد مردم میپرداخت.
🏹 در کنار آن، مردی بود که شعر میخواند و همزمان کمانداری با تیر و کمان خود پهلوان قلابی را نشانه میگرفت و آن قدر تبر به سمت او روانه میکرد که نهایتاً همه پنبههایش را میزد. در نهایت اندام نحیف و لاغر دلقک را مردم میدیدند و پس از آن پهلوانان واقعی وارد میدان میشدند.
👌🏻از آن زمان بود که اصطلاح «پهلوان پنبه» و «پنبهاش را زدند» در میان مردم رواج یافت.
«پهلوان پنبه» از آن به بعد به فردی اطلاق میشود که چیزی در چنته ندارد اما ادعای فراوانی دارد و بعد از مدتی بر همگان مسجل میشود که هر آنچه گفته و انجام داده همه برای عرضاندام بوده است.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
1⃣4⃣1⃣ حکایت #ضرب_المثل «شستش خبردار شد» را میدانید؟
👍 آمده است که:
📚 برای واژه «شست» معانی متفاوتی هست. یکی از آنها قلاب آهنی موسوم به دام است که در ماهیگیری استفاده میشود.
🎣 استفاده از واژه شست در مورد قلاب ماهیگیری شاید از این رو که انگشت شست ماهیگیر در داخل یک سر قلاب گیر میکند، باشد. مثل زهگیر کمان که آن را هم شست میگویند.
🎣 هنگامی که قلاب ماهیگیری در حلقوم ماهی فرو میرود و ماهی در تکاپوی رهایی از دام است، به جهت این تکان خوردن و تلاش، صیاد قبل از هر چیز شستش خبردار میشود و تکان میخورد. قلاب را بالا میکشد و ماهی را صید میکند.
👌🏻از این روست که امروز وقتی یک نفر که البته شاید در مواقعی دیگران نخواهند، از موضوعی سر در میآورد یا امری را قبل از وقوع پیشبینی میکند، میگویند: «شستش خبردار شده».
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
7⃣4⃣1⃣ #ضرب_المثل اصطلاح «ناخوش خر خورده!»
💉 در گذشته که پزشکی چندان پیشرفت نکرده بود، طبابت به صورت آزمون و خطا انجام می شد و طبیبان بیماری ها را بر اساس تجربه درمان می کردند و گاهی اوقات برخی از آنها هرگاه با بیماری غیر قابل درمان مواجه می شدند برای آنکه اعتبار خود را از دست ندهد، طوری رفتار می کردند که عدم درمان، ناشی از کوتاهی خانواده در پرستاری بیمار بوده است!!
👴🏼 باری روزی یکی از این دست اطبا خود بیمار می شود و نمی تواند بر بالین بیماری حاضر شود در نتیجه پسر کم تجربه خود را به جای خویش می فرستد، اما پیش از رفتن پسر، او را خوب نصیحت می کند که:
🍶«جان پدر، اگر دیدی داروهای ما بیمار را درمان نکرد، خوب در اطراف بیمار دقت کن ببین پوست خربزه ای، میوه ای، چیزی که باعث بدتر شدن حال بیمار می شود، در اطراف بالینش ممکن است، وجود داشته باشد، آنوقت قیافه ی حق به جانب به خود بگیر و بگو بیمار ناپرهیزی کرده و مثلا فلان چیز را خورده و گرنه درمان ما که مشکلی نداری!»
🛌 پسر بی تجربه نصیحت پدر را آویزه ی گوش کرده و به نزد بیمار می رود، متاسفانه بیمار به هیچ کدام از درمان ها جواب نمی دهد، در نتیجه پسر به یاد نصیحت پدر افتاده و خوب در اطراف بیمار جستجو می کند، اما چیزی جز یک پالان خر نمی یابد در نتیجه رو به خانواده ی بیمار می کند و با اطمینان می گوید:
👨🏻 «ناخوش ناپرهیزی کرده!»
👥 از جانب خانواده ی بیمار انکار و از جانب پسر طبیب اصرار تا آنکه پسر می گوید:
🐴 «ناخوش خر خورده! برای همین حالش بدتر شده!!»
👥 اهل خانه با شنیدن این حرف بی معنی نمی دانستند بخندند یا بگریند!!!
👌🏻اصطلاح «ناخوش خر خورده!» زمانی به کار می رود که شخصی با توجه به نشانه های بی ربط حرف نادرستی را بیان کند که به اصل ماجرا مربوط نیست.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#داستان_کوتاه
#طنز
9⃣4⃣1⃣ #ضرب_المثل «خیاط در کوزه افتاد!»
👴🏼 در روزگار قدیم در شهر ری خیاطی بود که دکانش سر راه گورستان بود.
⚰ وقتی کسی می مرد و او را به گورستان می بردند از جلوی دکان خیاط می گذشتند.
👴🏼 یک روز خیاط فکر کرد که هر ماه تعداد مردگان را بشمارد و چون سواد نداشت کوزه ای به دیوار آویزان کرد و یک مشت سنگ ریزه پهلوی آن گذاشت.
⚱هر وقت از جلوی دکانش جنازه ای را به گورستان می بردند یک سنگ داخل کوزه می انداخت و آخر ماه کوزه را خالی می کرد و سنگها را می شمرد.
👥 کم کم بقیه دوستانش این موضوع را فهمیدند و برایشان یک سرگرمی شده بود و هر وقت خیاط را می دیدند از او می پرسیدند چه خبر؟
👴🏼 خیاط می گفت امروز چند نفر تو کوزه افتادند!
🗓 روزها و سالها بدین منوال گذشت تا اینکه روزی قرعه فال به نام خود خیاط افتاد و خیاط هم مرد!
👤 یک روز مردی که از فوت خیاط اطلاعی نداشت به دکان او رفت و مغازه را بسته یافت، از یکی از همسایگان پرسید: «خیاط کجاست؟»
⚱همسایه به او گفت: «خیاط هم در کوزه افتاد!»
👌و این حرف ضرب المثل شده و وقتی کسی به یک بلائی دچار می شود که پیش از آن درباره اش حرف می زده، می گویند: «خیاط در کوزه افتاد.»
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#داستان_کوتاه
#طنز
#پندها
3⃣5⃣1⃣ حکایت #ضرب_المثل «آبشان از یک جوی نمیگذرد» را میدانید؟
👌🏻زمانی که میان چند نفر بین موضوعی توافق و سازگاری وجود نداشته باشد، و مدام با هم بر سر آن مسئله اختلاف نظر داشته باشند، میگویند که آبشان از یک جوی نمیگذرد یا آبشان در یک جوی نمیرود.
❓حال باید دید که این «آب از یک جوی نرفتن» از کجا ناشی شده و در این عبارت مَثَلی به چه موضوع و نکتهای اشاره دارد؟
🚰در گذشته آب لولهکشی وجود نداشت. به همین خاطر مردم شهر و روستا برای تامین آب مورد نیاز خودشان، از آب رودخانه و قنات و نهرها استفاده میکردند.
⛲ اول هر هفته حوضها و آب انبارهای خود را پر میکردند و از آن برای نظافت و آشامیدن استفاده میکردند.
🌌 معمولاً این ذخیرهسازی آب در شب انجام میگرفت، چون آب جوی و نهرها دست نخورده و تمیزتر بود. به این دلیل که در آن موقع از شب دیگر کسی ظرف یا لباس چرکی را در آن آب نمیشست.
💥 حالا برای برداشتن و تأمین این آب مورد نیاز، در آن زمان از شب گاه چنان دعوا و قشقرقی به راه میافتاد که دیگر کسی نمیتوانست بخوابد. چرا که برای تأمین این آب گاه نوبت و حق دیگری هم ضایع میشد.
🏞 این اتفاق در روستاها هم بیشتر بود، چرا که آنها باید این آب را روانه زمینهای زراعی خود میکردند و کشاورزان گاه بر سر این آبگیری به جان همدیگر هم میافتادند. به همین خاطر بود که پس از مدتی سعی میکردند تا آب مورد نیاز خود را از جویی تهیه نکنند که فرد دیگری هم که با او اختلاف نظر دارند، از آنجا آب بر میدارد.
👌🏻از همین رو امروز این مَثَل را در مورد افرادی به کار میبرند که بر سر موضوعی با هم اختلاف نظر دارند و به عبارتی آبشان از یک جوی نمیگذرد.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
2⃣6⃣1⃣ «گاوبندی» از کی #ضرب_المثل شد!
👥 ضربالمثل «گاوبندی» را معمولا زمانی به کار میبرند که چند نفر در مورد موضوع و زمینهای با یکدیگر تبانی کنند و شریک شوند. به عبارت دیگر این شراکت در واقع در امری است که نامشروع است و خلاف.
🔰اما حال باید دید که این اصطلاح «گاوبندی» از کجا آمده و به ضربالمثل تبدیل شده است؟
🏞 کشاورزانی که در امر کشاورزی در کشورمان فعالیت دارند دو دستهاند:
🌾 دسته اول کشاورزان مقیم هستند که در محل کار خود صاحب خانه و زندگی هستند.
⛰ اما دسته دوم کشاورزان غیرمقیم هستند. از آنجا که آنها در محدوده زندگی خود زمین کشاورزی و مزروع ندارند، به محل دیگر و اجاره زمینی برای کشاورزی میروند و مانند کشاورزان مقیم در زمین مورد اجاره «گاوبندی» میکنند و زراعت. این کشاورزان را «خوش نشین» میگویند.
🐃 اصطلاح «گاوبندی» در زراعت به معنای استفاده از گاو نر و گاو کاری است برای زراعت و شخم زدن زمین.
🚜 خب تا دورهای تراکتور نبود و برای شخم زمین از گاو استفاده میشد.
👌🏻اما امروز در معنای مجازی «گاوبندی» به معنای تبانی و مشارکت در منفعتی خلاف است.
👥 این اصطلاح از آنجا ناشی میشود که مباشران وصول بهره مالکانه، برای اینکه منفعت بیشتری نصیب آنها شود با یک یا جند نفر از خوشنشینها در زراعت و گاوبندی شریک میشدند و منفعت مورد نظر را با هم قسمت میکردند.
💷 منتهی جان کلام اینجاست که در موقع برداشت بهره مالکانه که برمبنای مساحت اراضی تحت کشت تعیین و از کشاورزان وصول میشد جناب مباشر! مساحت زمینهای شراکتی را که با خوشنشینها گاوبندی کرده کمتر از میزان مقرر تعیین میکرد.
🏞 اما اینکه چرا مباشر با کشاورزان مقیم گاوبندی نمیکرد، به این دلیل بود که آنها به خوبی اوضاع و احوال زمینهای کشاورزی را میدانستند و ممکن بود تبانی مباشر را برملا کنند، اما خب خوشنشینها به این موضوع کاری نداشتند و تنها توجه آنها این بود که بتوانند رضایت مباشر یا نماینده مالک را جلب کنند و در سالهای آینده هم با او کار کنند.
👤 به این جهت مباشر یا کارپرداز با اطمینان خاطر می توانست با او گاوبندی کند و منافع حاصله را بدون دغدغه و نگرانی بالا بکشد!!
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7