🌹 #سواد_زندگی
❓ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﯼ ﻣﻘﺪﺱ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﻳﺪ؟
🌆 ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﯼ ﻣﻘﺪﺱ ﺩﺍﺭﻧﺪ.
⛔ «ﻓﺎﺻﻠﻪ ﯼ ﻣﻘﺪﺱ »ﻳﻌﻨﻲ ﻭﺍﺭﺩ ﻧﺸﺪﻥ ﺑﻪ ﺣﺮﯾﻤﯽ ﮐﻪ، ﺣﻖّ ﻣﺴﻠّﻢ ﻫﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ.
🚏 ﻓﺎﺻﻠﻪ ﯼ ﻣﻘﺪﺱ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﻣﺘﺮ ﻭ ﻫﻢ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﻓﮑﺮ
ﺭﻋﺎﯾﺖ ﺷﻮﺩ
🔍 ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺎ ﺣﻖّ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﻫﺮ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺳﺮﮎ ﺑﮑﺸﯿﻢ ﻳﺎ ﺩﺧﺎﻟﺖ ﻛﻨﻴﻢ:
«حتی ﺩﺭ ﺫهنماﻥ».
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🐶 یک روز سگِ دانایی از کنارِ یک دسته گربه میگذشت.
🐱🐱🐱 وقتی نزدیک شد و دید که گربهها سخت با خود سرگرماند و اعتنایی به او ندارند، واایستاد.
🐈 آنگاه از میانِ آن دسته یک گربه درشت و عبوس پیش آمد و گفت:
🐾 «ای برادران دعا کنید؛ هرگاه دعا کردید و باز هم دعا کردید و باز هم دعا کردید و کردید، آنگاه یقین بدانید که بارانِ موش خواهد آمد!!»
🐕 سگ چون این را شنید در دلِ خود خندید و از آنها روبرگرداند و گفت:
🐾 «ای گربههای کورِ ابله، مگر ننوشتهاند و مگر من و پدرانم ندانستهایم که آنچه به ازای دعا و ایمان و عبادت میبارد موش نیست بلکه استخوان است!!!»
📗 پیامبر و دیوانه، #جبران_خلیل_جبران
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
☀️ خورشید دوباره با نويد آمده است
☀ از پنجـره ى ابرِ سپيد آمده است
☀ برخيز ببين دوباره از مشرقِ عشق
☀ يک صبح پر از نورِ اميد آمده است
🌺 سلام، صبح زیبای بهاریتون بخیر
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#صبح_بخیر
#شعر_صبحگاهی
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🔊 #بشنوید | #موعظه
🎙حجت الاسلام #هاشمی_نژاد
📿 عمل بدون ریا
🌐 @partoweshraq
🌸 امام سجّاد (علیه السلام):
✋ خدایا کیست آن که شیرینی محبتت را چشید پس به جای تو دیگری را برگزید؟
✋ و کیست آن که با مقام قرب تو انس یافت پس مایل به روی برتافتن تو شد؟
🌐 @partoweshraq
پرتو اشراق
🌸 امام سجّاد (علیه السلام): ✋ خدایا کیست آن که شیرینی محبتت را چشید پس به جای تو دیگری را برگزید؟ ✋
💠❓📚 ✍💠 #پــرســمــان
❓آیا ازدواج #شهربانو با #امام_حسین(ع) صحت دارد؟ و چگونه این ازدواج اتفاف افتاد؟
✅ پاسخ:
📚 طبق نظر مشهور شهر بانو دختر یزگرد آخرین پادشاه ساسانی همسر امام حسین و مادر امام زین العابدین است.
📚 المناقب، ج ٣، ص ٢٠٨.
📗 تاریخ الائمه، ص ٢۴.
📚 الکافی، ج ١، ص ۴۶۶.
📙 اثباه الوصیه، ص ١۶٨.
📚 التهذیب، ج ۶، ص ٧٧.
📕 اعلام الوری، ص ٢۵۶.
📚 الارشاد، ج ٢، ص ١٣٨.
📚 بحارالأنوار، ج ۴۶، ص ١٢.
⚜ بجز شهر بانو نام های دیگری نیز برای مادر امام سجاد(ع) ثبت است مانند شاه زنان، شه زنان، جهان شاه، شهر بان، شهر بانویه، و...
🔰 در توجیه و تبیین اسامی متعدد می توان چند وجه بیان کرد:
1⃣ برخی از این نام ها به یک نام بر می گردد که به لهجه های مختلف بیان شده است.
2⃣ برخی نام ها تصحیف یا مخفف یا ترجمه شده اند.
3⃣ برخی نام ها را امام علی(ع) یا امام حسین(ع) پس از اسارت بر وی نهادند و برخی لقب هستند نه اسم.
⚜ در چگونگی ازدواج شهر بانو با امام حسین گفته اند:
⚔ او پس از شکست سپاه ایران به اسارت مسلمین در آمد. او پس از اسارت آزاد شد و امام حسین با او ازدواج کرد. تاریخ اسارت را برخی منابع در دوران عمر و برخی در زمان خلافت عثمان دانسته اند.
📚 دانشنامه امام حسین، ری شهری، ج ١، ص ٢۵٩.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
9⃣ داستان #ضرب_المثل شده «ملانصرالدین الاغی را كه سوار شده حساب نمیكند!!»
🔰 مورد استفاده:
📚 در مورد افراد بیسواد و نادان بكار میرود.
👳♂ روزی روزگاری، ملانصرالدین معروف كه همه با شخصیت خاصش آشنا هستند مدتی در یك روستا ساكن بود، ملا با زحمت و تلاش صاحب خانه و زندگی، زمین كشاورزی و دامپروری مختصری شده بود.
🌾 ملانصرالدین یك سال بعد از اینكه گندمهایش را درو كرد، شروع به جمع آوری و علوفهای برای حیوانات خودش كاشته بود كرد و یك هفتهای هم مشغول جمع آوری و بسته بندی علوفهها بود.
🏞 وقتی كارش تمام شد با كوهی علوفه مواجه شد كه باید به طویلهی خود میبرد و برای زمستان در آنجا انبار میكرد.
👳♂ ملا نگاهی به الاغ پیر و لاغر خود انداخت، با خود گفت:
👌این حیوان باید با چند روز رفت و آمد دائم این همه علوفه را به طویله برساند و ممكن است در اثر این كار از بین برود، باید به فكر راه چارهای باشم.
🌄 فردای آن روز ملا به سراغ چند نفر از همسایههای خود رفت و از آنها خواست یك روز الاغ خود را به قرض بدهند.
🐴 بعد از آن ملانصرالدین با پنج الاغ همسایههایش و یك الاغ خودش كه بر آن سوار شده بود به راه افتاد.
🌳 وقتی از روستا خارج شد یكبار دیگر الاغها را شمرد تا مطمئن شود حیوانات به بیراه نرفتهاند.
🔢 شمرد، یك، دو، سه، چهار، پنج و... تمام شد، الاغی برای شمردن نبود و ملا بسیار ترسید.
⛰ حالا وسط كوهستان الاغ را از كجا پیدا كنم؟ اگر پیدا نشد، جواب صاحبش را چه بدهم؟
👳♂ ملانصرالدین دیگر توان حركت نداشت، قدم از قدم برنداشت. همانجا ایستاد تا فكر كند. هرچه فكر كرد چیزی به ذهن خاصش نرسید.
👨 عاقبت یكی از اهالی روستا كه از سرزمیناش به روستا برمیگشت، ملانصرالدین را دید كه رنگ پریده و مستأصل با چند الاغ در راه ایستاده گفت:
✋سلام!
👳♂ ملا كه تازه متوجه حضور مرد كشاورز شد جواب سلامش را داد!
👨 مرد كه حال ملا را دید، گفت: ملا اتفاقی افتاده میخواهی كمكت كنم؟
👳♂ ملانصرالدین با بیحوصلگی گفت: یكی از الاغها گم شده؟
👨 مرد كشاورز خندید و گفت: خوب! من فكر كردم كه چه شده؟ مگر كجا میتواند برود، بگو چند تا الاغ بوده؟
👳♂ ملانصرالدین كه امید تازهای گرفته بود كه یك نفر به او كمك خواهد كرد.
👳♂گفت: شش تا و كشاورز شمرد:
👨 یك، دو، سه، چهار، پنج و...
👳♂ دیدی راست میگویم یكی نیست. ملا دو بار دیگر حیوانها را شمرد و گفت: دیدی پنج الاغ هست؟
👨 مرد كشاورز نگاهی تمسخرآمیز به ملا كرد و گفت:
☝ملا از الاغ بیا پایین، و بعد الاغها را بشمار!
🔢 ملا باز شمرد. یك، دو، سه، چهار، پنج، شش چی شد؟
👳♂ دوباره شمرد بله شش تا بود. و با تعجب مرد كشاورز را نگاه كرد!
👨 مرد گفت: ملا شما الاغی را كه بر رویش سوار بودی را به حساب نیاوردی؟ بیا با هم برویم الاغها را بار بزنیم و تا شب نشده به روستا بازگردیم.
goo.gl/TEHxFS
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید
😳 تشت بیکفایتی روحانی چنان از بام افتاده که حتی صدای شیخ یوسف صانعی را هم درآورده:
🎙رای می گیرند و بعد خلف وعده می کنند و کلاه سر همه می گذارند!
🌐 @partoweshraq