🕓 💠🚻💠 مشاوره خانواده
💞 آداب برخورد با همسر
در جمع و مهمانیها
💖 از او تشکر و قدردانی کنید!
💖 به او احترام بگذارید!
💖 از او انتقاد نکنید!
💖 به او تذکر ندهید!
💖 گاهی زیرکانه به او محبت کنید!
💖 سراغش را بگیرید!
💖از او تعریف و تمجید کنید!
🌐 @partoweshraq
🌹پیامبر رحمت(ص):
❤ اگر اسرافیل و جبرائیل و میکائیل و فرشتگان حامل عرش و من همگی باهم برای تو دعا کنیم؛ جز با زنی که برایت نوشته و مقّدرشده است؛ ازدواج نخواهی کرد.
📚 کنزالعمال؛ ص ۵۰۱.
🌐 @partoweshraq
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت صد و نود و چهارم
💞 و چه عاشقانه بحث را عوض کرد که بلاخره علم تبلیغ مذهب اهل سنت را پایین آوردم که خودم هم هوای هم صحبتیاش را کرده بودم:
🏻 چی بگم مجید؟ من خوبم، حوریه هم خوبه! فقط دل هر دومون برات تنگ شده!
📱با صدای بلند خندید و هر چند خندهاش بوی غم میداد، ولی میخواست به روی خودش نیاورد که دل او هم چقدر تنگ همسر و دخترش شده که باز بحث را به جایی جز هوای دلتنگی بُرد:
- الهه جان! چیزی کم و کسر نداری؟ هر چی میخوای بگو برات بگیرم، بلاخره یه جوری به دستت میرسونم.
👌و پیش از آنکه پاسخ مهربانیهایش را بدهم، با شوری که به دلش افتاده بود، پرسید:
📱راستی این چند روزه با این همه حرص و جوشی که خوردی، حالت چطوره؟ هنوز کمرت درد میکنه؟
🏻نمیخواستم از راه دور جام نگرانیاش را سرریز کنم که به روی خودم نیاوردم روزهایم را با چه حالی به شب میرسانم و شبهایم با چه عذابی سحر میشود که زیر خرواری از غم و غصه و اضطراب و نگرانی، هر روز حالم بدتر میشد و باز با مهربانی پاسخ دادم:
- خدا رو شکر، حالم خوبه! در عوض، دل او هم آنقدر عاشق الههاش بود که به این سادگی فریب خوشزبانیهایم را نخورَد و به جبران رنجهایی که میکشم، بهایی عاشقانه بپردازد:
📱میدونم خیلی اذیت میشی الهه جان! ای کاش مُرده بودم و این روزها رو نمیدیدم!
🏻از نفسهای خیسش فهمیدم که آسمان احساسش بارانی شده و با همان هوای بهاری لحنش، حرفی زد که دلم آتش گرفت:
📱الهه! این مدت چند بار به خدا شکایت کردم که چرا تو رو گذاشت سرِ راه من که بخوای این همه عذاب بکشی... و بعد با همان صدایی که میان آسمان بغض پَر پَر میزد، خندید و گفت:
📱ولی بعد پشیمون میشم، چون اصلاً نمیتونم فکرش هم بکنم که الهه تو زندگیام نباشه!
💓 و باز با صدای بلند خندید که انگار حجم اندوه مانده بر دلش با گریه سبک نمیشد و از سرِ ناچاری اینهمه تلخ و غمزده میخندید.
📱سپس صدایش را آهسته کرد و با شیطنتی شیرین پرسید:
❓بابا خونهاس؟
🏻با سرانگشتم قطرات اشک را از روی صورتم پاک کردم و پاسخ دادم:
- نه. از سرِ شب که رفته خونه نوریه، هنوز برنگشته... سپس آهی کشیدم و از روی دلسوزی برای پدر پیرم، گفتم:
🌃 هر شب میره خونه نوریه تا آخر شب، التماس میکنه که نوریه برگرده! اونا هم قبول نمیکنن!
👌ولی مثل اینکه دلش جای دیگری باشد، بیتوجه به حرفی که زدم، پیشنهاد داد:
📱حالا یه سَر برو تو بالکن تا حال و هوات عوض شه!
⏳ساعتی میشد که با هم صحبت میکردیم و احساس کردم خسته شده و به این بهانه میخواهد خداحافظی کند که خودم پیش دستی کردم:
🏻باشه! شب بخیر... که دستپاچه به میان حرفم داد:
📱من که خداحافظی نکردم! فقط گفتم برو تو بالکن، هوای تازه تنفس کن!
🚪🛋 از این همه نشستن روی مبل، کمرم خشک شده و بدم نمیآمد چند قدمی راه بروم که سنگین از جا بلند شدم، چادرم را برداشتم و همانطور که به آرامی به سمت بالکن میرفتم، گفتم:
🏻خُب گفتم خستهای. زودتر بخوابی.
📱در جوابم نفس بلندی کشید و با لحنی غرق محبت جواب داد:
- خوابم نمیاد! یعنی وقت برای خواب زیاده! فعلاً کارهای مهمتری دارم!
👣 قدم به بالکن گذاشتم و خواستم بپرسم چه کار مهمی دارد که صدای خندهاش گوشم را پُر کرد:
📱آهان! خوبه! همینجا وایسا!
🏻نمیفهمیدم چه میگوید و شاید نمیخواستم باور کنم که میان خنده ادامه داد:
📱اینجا الهه جان! من اینجام!
🌴 همانطور که با یک دست چادرم را به سرم گرفته بودم، سرم را چرخاندم و در اوج ناباوری دیدم آن طرف کوچه زیر شاخههای تنومند نخلی ایستاده و مثل همیشه به رویم میخندد.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید...
▶🆔: @partoweshraq
🌸 #یا_صاحب_الزمان
🌺✨زمین دلتنگ و مهدی بی قرار است
💔 فلک شیدا پریشان روزگار است
💔 دلا آدینه شد دلبر نیامد
🌺✨ غروب انتظارم سر نیامد
🌐 @partoweshraq
#شعر_انتظار
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
👁 نگاه به نامحرم
🎙حجت الاسلام #دارستانی
🌐 @partoweshraq
نگاه به نامحرم.دارستانی.mp3
2.52M
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
👁 نگاه به نامحرم
🎙حجت الاسلام #دارستانی
🌐 @partoweshraq
🌹 #سواد_زندگی
👌همه ما دو زندگی داریم:
👧🏻 زندگی واقعیمان همان است كه در كودكی رویایش را بافتهایم.
⛈ رویایی كه در جوانی و میانسالی، توی ابرها، همچنان به پرداختنش ادامه میدهیم.
👥 زندگی جعلیمان هم، همین است كه در روابطمان با دیگران از سر گرفتهایم، رفتاری كاربردی كه به نفع مان است.
⚰ زندگیای كه با خوابیدن توی تابوت تمام میشود...!
📗دلواپسی | فرناندو پسوآ
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
14.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید
🤔😳 #نیاز_جنسی!
⁉ بچه ات نیاز جنسی داره چیکار کنه؟
🎤 پاسخ ها و واکنش جالب پدر و مادرها به این سؤال!
🌐 @partoweshraq
👨🏻 مردی می خواست کاملاً خدا را بشناسد!
📚📖 ابتدا به سراغ افراد و کتابهای مذهبی رفت، اما هر چه جلوتر رفت گیج تر شد!!
👥 افراد و کتاب های نوع دیگر را نیز امتحان کرد اما به جایی نرسید!
🏖خسته و ناامید راه دریا را در پیش گرفت، کنار ساحل کودکی را دید که مشغول پر کردن سطل آب کوچکی از آب دریا بود. سطل پر و سر ریز می شد اما کودک همچنان آب می ریخت!!
👨🏻 مرد پرسید: چه می کنی؟
👦🏻 کودک جواب داد: به دوستم قول دادم همه آب دریا را در این سطل بریزم و برایش ببرم!!
👨🏻 مرد تصمیم گرفت پسر را نصیحت کند و اشتباهش را به او بگوید، اما ناگهان به اشتباه خود هم پی برد که می خواست با ذهن کوچکش خدا را بشناسد و کل جهان را در آن جا دهد!
💓 فهمید که با دلش باید به سراغ خدا برود!
👨🏻 مرد به کودک گفت: من و تو یک اشتباه را مرتکب شده ایم:
⚜ مولوی می گوید:
🔅هر چه اندیشی پذیرای فناست
🔅آنچه در اندیشه ناید آن خداست
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#داستان_کوتاه
#پندها
☀ صبح، سرشار حس بودن است
☀ جادههای عشق را پیمودن است
☀ صبح آید، باز کن دروازه را
☀ عاشقی کن این حضور تازه را...
🌹🍃سلام، صبح زیباتون بخیر و نیکی
🌻 هفته بابرکتی داشته باشید
🌐 @partoweshraq
#شعر