eitaa logo
پروانه های وصال
8.1هزار دنبال‌کننده
29.3هزار عکس
22.5هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 شیطنت قطر در اعلام خبر آتش‌بس؛ سهوی یا عمدی؟ 🍃🌹🍃 🔻ساعاتی پیش سخنگوی وزارت خارجه قطر اعلام کرد اسرائیل با آتش‌بس توافق کرده و حماس نیز نظر مثبتی داده است. 🔸پس از آن شبکه الجزیره نیز با آب و تاب این خبر را نقل کرد به گونه‌ای که اهالی غزه تصور کردند که آتش‌بس شده و همین موجب تیراندازی هوایی و برگزاری جشن در برخی نقاط غزه شد! دقایقی بعد اما الجزیره و سایر رسانه‌ها خبرهای قبلی را اصلاح کردند. 🔸جدای از دردناک بودن این مسئله برای مردم غزه، اما حقیقت آن است که موارد اختلافی توافق آتش‌بس زیاد است و اینگونه خبررسانی قطری‌ها جای سوال دارد؟! 🔹اینگونه خبردهی وقتی سوال‌برانگیزتر می‌شود که بدانیم در میان واسطه‌ها، قطر و مصر با محوریت قطر وظیفه تحت فشار قرار دادن حماس برای کوتاه آمدن از سقف خواسته‌ها را دارند. 🔹از این رو اگر بدبین باشیم و این را یک طرح از پیش طراحی شده بدانیم یا حتی خوش‌بین باشیم و آن را سهوی بدانیم، اثر این اعلام خبر، شادی مردم غزه و سپس تکذیب آن، فشار بیشتر بر مقاومت است زیرا مردم را در یک حالت امید و ناامیدی و سپس انتظار قرار داده و باعث افزایش فشار مردمی بر حماس برای پذیرش آتش‌بس می‌شود. 🔺این تاکتیک قبلاً در مذاکرات احیای بر روی کشورمان نیز پیاده شده است به گونه‌ای که ناگهان چندین منبع غربی اعلام می‌کردند امضای توافق بسیار نزدیک و قریب‌الوقوع است (در حالی که در واقعیت چنین نبود) و این خبر باعث تغییر وضعیت ادراکی جامعه و حتی اثرگذاری بر بازارهای مالی کشور می‌شد اما مجددا چند ساعت بعد منابع دیگر می‌گفتند توافق نزدیک نیست و اختلافات زیاد است و این دوباره مردم و بازار را با تکانه و تغییر روبرو می‌کرد علی‌الخصوص وقتی که بازی مقصرنمایی هم دنبال شده و "زیاده‌خواهی ایران" دلیل عدم به نتیجه رسیدن مذاکرات تلقی می‌شد. |
🇮🇷🇵🇸 🖼 | نقشه راه «پیشرفت تولید ملی» 🍃🌹🍃 ✅ بازخوانی کلیدی رهبر انقلاب اسلامی مدظله‌العالی برای تقویت تولید در سال‌های اخیر |
📌سرویس های اطلاعاتی علیه ایران 51 سرویس اطلاعاتی بزرگ دنیا ، 175 ستاد جامعه اطلاعاتی، 40 ایستگاه فرامنطقه‌ای و ... در منطقه شناسایی شده‌اند که علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کنند. 🚨نکته جالب تقسیم کار سرویس ها می باشد؛ سازمان سیا: متخصص براندازی موساد: متخصص ترور ام آی سیکس: متخصص نفوذ ✔️در مقابل همه اینها ؛ جریان مقاومت تو دهن همه آنها می زند. 👌جمهوری اسلامی امسال هم جشن گرفت انتشار حداکثری با شما ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
#کنترل_ذهن 270 ✔️ واقعا خدا برای #کنترل_ذهن ما خیلی ارزش قائل شده ✅ تمام دستورات دین رو طوری چیده
271 🚨 بسیاری از مشکلات خانوادگی و روابط حرام از همین عدم کنترل چشم شروع میشه... خصوصا توی مهمونی های خانوادگی! 🔴 اگه خانم ها هم رعایت نکنن که دیگه بدتر... یه زن بی حیا، فکر و ذهن همه مردهای فامیل رو بهم میریزه و زندگیشون رو آتیش میزنه... شاید خود اون زن واقعا قصد بدی نداشته باشه ولی ناخوداگاه داره مردهای فامیل رو به سمت خودش میکشونه. 💢 مردها هرگونه بی حجابی و آرایش غلیظ زن ها رو به معنای چراغ سبزی میدونن که خانم بهشون داده! در واقع خانم بی حجاب داره میگه بیاید با من ارتباط جنسی رایگان داشته باشید! ⭕️ بله هییییچ زنی چنین قصدی نداره ولی همه مردها چنین برداشتی از یک زن بی حجاب خواهند داشت...
پروانه های وصال
#کنترل_ذهن 271 🚨 بسیاری از مشکلات خانوادگی و روابط حرام از همین عدم کنترل چشم شروع میشه... خصوصا ت
272 گفتیم که ما باید روی ذهمون کنترل داشته باشیم تا بتونیم به قدرت های زیادی دست پیدا کنیم. ✅ یکی از راه های کنترل ذهن، کنترل زبان هست! 🔵 آدم خیلی راحت از زبانش استفاده میکنه چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی ✔️ ولی در هر صورت آدم باید کنترل زبان خودش رو به عهده بگیره. 🔍 در واقع یکی از راه های تشخیص اینکه یه نفر کنترل ذهن بالایی داره یا نه اینه که "ببینید چقدر میتونه خودش رو کنترل کنه". ✅ طبیعتا آدمی که زبان خودش رو کنترل کرده معلومه که کنترل ذهن خوبی هم داره☺️ 🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
@Parvaanehaayevesaal❄️ #پروانه ای در دام عنکبوت #نویسنده خانم ط_حسینی #قسمت۴۶ 🎬 به سمت زیرزمین ر
ای دردام عنکبوت خانم ط_حسینی 🎬 در دشتی سرسبز وپرازگلهای رنگارنگ,محوتماشای اطرافم بودم که پدرومادرم ولیلا به سمتم امدند...لیلا باچادری سفید ,قرص صورتش میدرخشید وبه زیبایی فرشته های آسمان شده بود,اهسته اهسته به من نزدیک شدند,لیلا دو کتاب به طرفم داد که نوری زیاد از انها به اسمان میرفت,کتابها راگرفتم یکی قران بود وروی دیگری نوشته بود(نهج البلاغه),هردو رابه سینه ام چسپاندم دست دراز کردم تا دست لیلا را دردستم بگیرم......ناگهان با صدای اذان ازخواب پریدم. خدای من ,روی سجاده به خواب رفته بودم...یادخوابم افتادم ,با یاداوری چهره ی خندان پدرومادرم وصورت زیبای لیلایم اشکم جاری شد بی شک رویای صادقه بود وحتما اشاره ای نامحسوس برای راهنمایی من,قران راداشتم نام ان یکی کتاب چه بود؟؟؟تا حالا نامش به گوشم نخورده بود,خدایا چه بود؟؟؟ هرچه فکر کردم ,به خاطرم نیامد ,ناگاه به خود امدم...اه وقتم تنگ بود...باید نماز میخواندم وتصمیم میگرفتم که چکار کنم؟ وضو گرفتم وباعشق نمازم راخواندم....به سجده رفتم وباردیگر از خدا خواستم راهی جلوی پایم نهد. اری درست است ,خدا با زبان قران با بشر سخن گفته,پس از زبان قران پاسخ خدایم رامیشنوم..قران راگشودم اولین ایه ای که به چشمم خورد این بود(ومکروا مکرالله,والله خیرالماکرین . .) دقیقا منظورش راگرفتم....اری به خدا که تنها راهش همین است...با اعتماد به نفسی زیاد بلندشدم وبسم الله گفتم باید برای یافتن عماد به قلب داعش میرفتم.. .. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌💦⛈💦⛈💦⛈
پروانه های وصال
#پروانه ای دردام عنکبوت #نویسنده خانم ط_حسینی #قسمت۴۷ 🎬 در دشتی سرسبز وپرازگلهای رنگارنگ,محوتماشای
ای ای در دام عنکبوت خانم ط_حسینی 🎬 به سمت کمد رفتم یکی از کوله پشتی هایی که از غارت داعش درامان مانده بود برداشتم,چنددست لباس ولوازم ضروری که درخانه بود داخلش گذاشتم,به سمت قفسه اسباب بازیهای,عماد رفتم دوتا ازماشینهای کوچلو راکه جای کمی میگرفت برداشتم,قران را داخل جیب کوله گذاشتم وسجاده وچادر راتاکردم تاببرم وجای,قبلی درزیرزمین بگذارم که نگاهم به البوم عکس خانوادگیمان ودفترچه وخودکار یادداشت کنارش افتاد ,باید قایمش میکردم,البوم را دستم گرفتم,برگه ای از دفتر پاره کردم پرپیش نوشتم ط...عزیزدلم من س هستم پدرومادرولیلا دربهشت درجوار هم ارمیده اند ومن به دنبال ع که درچنگ ابلیس است ,نمیدانم به کجا روم اما میروم...قربانت...,نامه راگذاشتم روی البوم وگرفتم دراغوشم و امدم بیرون,درهال را بستم وبایک سیم نازک محکم لولاها رابه هم قفل کردم,داخل زیرزمین سجاده وچادرنماز والبوم ونامه را داخل کشو مخفی تخت چوبی گذاشتم,میدانستم اگر طارق به خانه برگردد حتما به این کشوسری میزند. ازخرماهای خشک روی تخت داخل کوله ریختم,چادر وروبنده ام را پوشیدم,هنوز افتاب درست سرنزده بود رفتم سرقبرلیلا,خم شدم قبررابوسیدم وگفتم:لیلا جان لااقل میدانم تواینجایی اما نمیدانم اجسادپدرومادرمان راکجا برده اند ودرکجا ارمیده اند,برایم دعا کن که بتوانم عماد راپیدا کنم خداحافظ خواهرکم...😭 با نام خدا پا داخل کوچه گذاشتم دررا پشت سرم باسیم نازکی به هم اوردم ودوباره زیر لب بسم الله گفتم با مدد گرفتن از مولاعلی ع حرکت کردم به سمت سرنوشتی نامعلوم.. .. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌💦⛈💦⛈💦⛈