🌼💫یکشنبہ تون شاد و زیبـا
🍁💫یه آرزوی قشنگ
💕💫تقدیم شما
🌼💫الهی ڪه همیشه
🍁💫خبراے خوب وعالی
💕💫بهتون برسه
🌼💫و نامه ی زندگیتون
🍁💫پر باشه
💕💫از اتفاقات خوشایند
🌼💫دلتون پراز شادی
🍁💫لبخند خدا بدرقه زندگیتون
@parvaanehaayevesaal
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نان نوستالژی قندی
🍞🍞🍞🍞🍞
مواد لازم:
آرد: ۳۰۰ گرم
ماست: ۱۰۰ گرم
شکر: ۱۰۰ گرم
روغن: ۹۰ گرم
بکینگ پودر: یک قاشق چای خوری
زعفران: کمی
پودر هل: یک قاشق چای خوری
@parvaanehaayevesaal
♡♡ ჻❥⸙😋⸙❥჻♡♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پلو_مراکشی
برنج ۴پیمانه
قارچ ۶عدد
فلفل دلمه یک عدد
ذرت ۴قاشق غذاخوری
لوبیاسبز یک لیوان
سینه مرغ نصف یک عدد
پیازیک عدد
گوجه ۴عدد
رب گوجه یک قاشق غذاخوری
نمک وادویه به میزان لازم
حتما امتحان کنید خیلی خوشمزست
@parvaanehaayevesaal
♡♡ ჻❥⸙😋⸙❥჻♡♡
43.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#جوجه_فسنجونی
مواد لازم برای۴ نفر
:۴۰۰ گرم فیله مرغ
۵۰ گرم گردو پودر شده
زردچوبه فلفل نمک
۳ .۴ قاشق رب انار
یک لیوان آب سرد
یک عدد پیاز رنده شده
طرز تهيه:
همه مواد بالا رو مخلوط کن بریز تو تابه
بزار رو حرارت ملایم به مدت یکساعت
و بعد نوش جونتون
طعم و مزه ی فسنجون رو یکساعته تجربه کنید.
@parvaanehaayevesaal
♡♡ ჻❥⸙😋⸙❥჻♡♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاگینه ماست قاشقی😍
🍰🍰🍰🍰🍰
خاگینه ماست
خاگینه قاشقی
مواد لازم
تخم مرغ دو عدد
ماست شیرین سفت ۲ ق غ سرپر
نمک ۱ پینچ
آرد (من آرد قنادی استفاده کردم) ۳ ق غذاخوری کاملا سرپر
بکینگ پودر ۲ ق چ
زعفران کمی
@parvaanehaayevesaal
♡♡ ჻❥⸙😋⸙❥჻♡♡
🌠☫﷽☫🌠
🔹بوسیدن کودک چه فایده ای دارد؟
فرزندانتان را زیاد ببوسید؛
پیامبر اکرم فرمودند:
"هر کس فرزندش را ببوسد ،
خداوند عزوجل براى او حسنه مى نویسد"
💋 بوسیدن فرزند پرخاشگری او را کاهش میدهد!
💋 بوسیدن فرزند انرژی های اضافی او را تخلیه میکند!
💋 بوسیدن فرزند باعث میشود رابطه عاطفی و روانی بین #فرزند و #والدین تقویت شود! #تربیت_فرزند
@parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 ابراز محبت سردار قاآنی به فرزند یکی از شهدای مقاومت در حاشیه همایش بین المللی مکتب نصرالله#شهید #سید_حسن_نصرالله #لبنان
@parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥داستان عنایت #حضرت_زهرا سلام الله علیها به یک جوان گنهکار🥺
😭 دلتون شکست و اشکتون جاری شد، التماس دعای فرج🤲
الهی مورد عنایت بی بی واقع بشیم،
برای هدایت جوونا دعا کنین👌
🎙استاد دانشمند
🏴#وعده_صادق #فاطمیه_سلام_الله_علیها👌
@parvaanehaayevesaal
♦️#تظاهرات علیه نتانیاهو در روز 400 جنگ غزه
🔹شماری از صهیونیستهای شهرک نشین شنبه شب در چهارصدمین روز از جنگ علیه نوار غزه همزمان در شهرکها و شهرهای مختلف دست به تظاهرات علیه #نتانیاهو زدند و خواستار موافقت با تبادل اسرا با مقاومت #فلسطین شدند.
@parvaanehaayevesaal
♦️حمله پهپادی #مقاومت عراق به هدفی در جنوب فلسطین اشغالی
🔹مقاومت اسلامی عراق بامداد امروز یکشنبه اعلام کرد که شنبه شب با پهپاد یک هدف نظامی مهم در جنوب #فلسطین اشغالی را هدف قرار داده است. #وعده_صادق
@parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️کشته و زخمی شدن نظامیان #سعودی در یمن
🔹شبکه العربیه به نقل از سخنگوی ائتلاف متجاوز به یمن گزارش داد که دو نطامی سعودی در منطقه سئیون #یمن در یک «حمله ناجوانمردانه» کشته و تعدادی نیز زخمی شدهاند.
🔹این حمله و حادثه روز #جمعه اتفاق افتاده و جزئیات بیشتری از آن منتشر نشده است.
@parvaanehaayevesaal
پروانه های وصال
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_بیست_هفتم🎬: به دستور نمرود، سپاه عظیم بابل به راه افتاد تا ش
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_صد_بیست_هشتم🎬:
نمرود و ملکه جدیدش وارد شهر شدند اما قبل از ورود، پادشاه قاصدی به شهر فرستاده بود که درباریان و مترفین شهر به استقبال او و ملکه اش بیایند.
مراسمی با شکوه با قربانی های فراوان در مقابل بت بزرگ شهر«مردوک» خدای خدایان برگزار شد و نمرود به همه اعلام کرد که سمیرامیس ملکه سرزمین بابل است و قصری را که در کنار برج بابل ساخته بود به ملکه تقدیم کرد.
سمیرامیس، چند روز بعد از ورودش به شهر، از همه جا بازدید نمود و در آخر به قصری که به او بخشیده بود سر زد او با دیدن این قصر باشکوه که اتصال زمینی نداشت، فکری به ذهنش خطور کرد و دستور داد که بر بالای این قصر شش طبقه دیگر بنا کنند و نام آن را با تایید نمرود، باغ سمیرامیس نهاد.
دوباره بردگان بیچاره مأمور به آوردن سنگ های عظیم از سرزمین های اطراف شدند، البته این بار کاروانی دیگر به راه افتاد و این کاروان مأمور به آوردن درختان و گیاهان نایاب از کل کره زمین شد، آنها به هر سرزمینی سر میزدند و از بهترین گلها و درختان آنجا تهیه می کردند و آن را به بابل می برند زیرا امر ملکه بود که این باغ که در هفته طبقه پایه ریزی شده بود، در هر طبقه اش درختان زیبا و گلهای مختلف و رنگارنگ کاشته شود و سنگتراشان هم مشغول ساختن ستون های بزرگی شدند که اتصال بین هر طبقه بود.
روزها و ماه ها و سالها گذشت و بالاخره باغ سمیرامیس آماده شد و کاخ بزرگی در بالاترین نقطه یعنی هفتمین طبقه از باغ بنا شد، قصری بسیار زیبا و چشم نواز که هر کس در آنجا پا می گذاشت، کل شهر را زیر پایش میدید و بر همه جا احاطه داشت.
داخل هر طبقه از این باغ، فواره ها و آب نماهای بسیار شکیل و زیبا که هنر دست هنرمندان بابل بود، وجود داشت.
این باغ، یک نوع رؤیا در واقعیت بود و کم کم آرزوی هر بیننده ای شد که یک لحظه پا درون این باغ گذارد.
سمیرامیس جشن های مختلف در این باغ برگزار می کرد، البته هر کسی اجازه ورود به این باغ را نداشت و کسانی از بزرگان و متمولین که سعادت حضور در آن باغ را پیدا می کردند، برای اغیار سخن ها و تعاریف بسیار از زیبایی های باغ می گفتند.
کم کم این باغ در نقاشی های نقاشان و شعر شاعران نمود پیدا کرد و مردم حاضر بودند هر کار سختی را انجام دهند و در عوض یک لحظه پا به این باغ زیبا و رؤیایی گذارند به طوریکه بعد از گذشت چند سال، باغ سمیرامیس و برج بابل، تبدیل به دلالت فرهنگی بابلیان شد و ابلیس از این موضوع بسیار خوشحال بود، چرا که این باغ و آن برج، تماما مروج بت پرستی یا بهتر بگوییم شیطان پرستی بود و در این فرهنگ «خدای یکتا» و «یکتا پرستی» جایی نداشت.
دوباره اجنه در قالب بت ها با مردم سخن می گفتند و کاهنان شهر با همین ترفند بر اعتقادات مردم سوار بودند و بزرگ کاهنان که «آزر» نام داشت، کارگاه بت تراشی عظیمی به راه انداخته بود و عجیب اینکه مردم انقدر در خواب غفلت بودند که بت هایی را که آزر و شاگردانش می تراشیدند، با پول خود می خریدند و به خانه می بردند و به چشم خدایشان به آن مجسمه بی جان، نگاه می کردند و او را عبادت می نمودند و در حقیقت ابلیس را که پشت تمام اینها بود می پرستیدند.
اوضاع بر همین منوال بود که خبر آمد خبری در راه است و ابلیس از این خبر مستاصل شد و ابلیسک ها را برای جلسه ای فوق العاده اضطراری دور خود جمع کرد.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
پروانه های وصال
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_بیست_هشتم🎬: نمرود و ملکه جدیدش وارد شهر شدند اما قبل از ورود،
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_صد_بیست_نهم🎬:
همه جا را اجسام سیاه و مخوف و شاخدار پر کرده بود و در صدر مجلس ابلیس در حالیکه بی قرار بود و مدام از این طرف به آن طرف می رفت مشاهده میشد.
ابلیس بعد از کمی قدم زدن بر جای خود ایستاد و رو به ابلیسک هایی که به او خیره شده بودند کرد و گفت: گویا جنگ بزرگی در پیش داریم، آن زمان که در آسمان هفتم بودم، خبر این جنگ را شنیدم و اینک با تولد پیامبری دیگر، قرار است هر چه در طول این سالها رشته ایم، پنبه شود و از بین رود.
در این هنگام صدای ابلیسکی از میان جمع بلند شد و گفت: ای سرورم! مگر قرار است چه شود که اینچنین پریشانید؟! آیا کار ما از زمانی که طوفان نوح به پاشد و همه بنی بشر به جز تعداد اندکی مومن به الله، از میان رفتند،سخت تر است؟!
ابلیس نفس بدبوی خود را بیرون داد وگفت: آری که سخت تر است، آن زمان که آدم ابوالبشر به زمین آمد و به امر خدا مناسک الله را به فرزندانش عرضه داشت، کار ما راحت بود و ما هم سکه بدل آن مناسک را علم کردیم و به جنگ با او برخاستیم، انبیاء الهی بعد از آدم آمدند و برای همان مناسک تبلیغ کردند و سپس در زمان نوح، این پیامبر مناسک الهی را مانند دانه های یک تسبیح به هم پیوند زد و به حکم خداوند شریعت الهی را آورد و به شیعیانش و مومنین به خداوند، ابلاغ کرد و ما هم در مقابلش شریعت خودمان را به راه انداختیم و این دو شریعت در تقابل با هم قرار گرفتند تا این زمان، اما اینک خداوند اراده کرده تا پرده ای دیگر رو کند و این بار می خواهد پیامبری پا به عرصهٔ وجود بگذارد که آن مناسک و ان شریعت را به مرحله اقامه برساند، همانا اقامه دین خدا همان دمیدن روح در کالبد دین است، زمانی که دین خدا اقامه شود یعنی احکامی برای مناسک و شریعت وضع می گردد و تمام بنی بشر باید دین را با احکامش اجرا کنند و این زمان است که کار ما بسیار دشوار است...
ابلیس اندکی ساکت شد و ابلیسکی دیگر سوال پرسید: پس تکلیف ما چیست؟! بهتر نیست ما هم مانند گذشته در مقابل اقامه دین یکتا پرستی، شریعت خودمان را اقامه کنیم؟!
ابلیس سرش را به دو طرف تکان داد و گفت: ما می توانیم چنین کنیم، اما کاری بسیار سخت و طاقت فرساست و درصد موفقیتش کم است، ما باید اینک تمام تلاشمان را کنیم که اراده خداوند پیروز نشود و اصلا دین خدا، نتواند به مرحله اقامه برسد..
ابلیسکی دیگر با لبخندی که بر صورت زشتش نشسته بود، از جای برخواست و گفت: این که راهی دارد بسیار ساده، ما باید از تولد پیامبری که قرار است اقامه دین خدا را نماید، جلوگیری کنیم، درست است امر خداوند در هر صورت اجرا می شود اما با این کار ما برای خودمان زمان می خریم.
ابلیس سری تکان داد و گفت: آفرین! در حال حاضر بهترین راه همین است، پس به آن ابلیسک اشاره کرد و گفت: حال که چنین پیشنهادی دادی، خود مأمور به انجام آن بشو...
ابلیسک دست بر چشم گذاشت و گفت: سمعا و طاعتا فقط منطقه ای که قرار است این پیامبر پا به دنیا گذارد کدام منطقه است.
ابلیس چشمانش را به جایی دور خیره کرد و گفت: «بابل»، سرزمینی که ما در آنجا بیش از هرجای دیگر قدرت داریم و مردم همگی سر بر آستان ما میسایند، همانجا که کاهنانش با علم نجوم سحر می کنند.
ابلیسک خنده ای کرد و گفت: نجوم که یک سرش به ما اجنه ختم می شود، پس کارمان راحت است.
ابلیسک که مأموریت خود را از ابلیس دریافت کرده بود، سربازانی به دنبالش انداخت و خود را به برج بابل و معبد مردوک رساند و زمانی رسید که «آزر» بزرگ کاهنان بابل مشغول تقدیس مردوک بود..
ادامه دارد...
📝به قلم: ط_حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨