eitaa logo
پروانه های وصال
7.9هزار دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
21.8هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
💚پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند ، تباه كردن مال ، پرسش بسيار و قيل و قال را دوست ندارد . 📚صحيح مسلم: 3 / 1340 / 1715 💕💕💕
🔴حیا در کجاست؟ 💠گویند: حضرت آدم (ع) نشسته بود، شش نفر آمدند. سه نفر طرف راستش و سه نفر دیگر طرف چپ وی نشستند. از اینها سه نفر سفید و سه نفر سیاه بودند. 🔸آدم به یکی از سفیدها که سمت راست او نشسته بود، گفت: تو کیستی؟ گفت: عقلم. فرمود: جای تو کجاست؟ گفت: مغز. 🔸از دومی پرسید: تو کیستی؟ گفت: مهر هستم. آدم (ع) پرسید: جای تو کجاست؟ گفت: در دل. 🔸از سومی پرسید: تو کیستی؟ گفت: حیا هستم. آدم (ع) سؤال کرد: جای تو کجاست؟ گفت: در چشم. 🔹سپس آدم (ع) به جانب چپ نگاه کرد و از یکی از سیاهان سؤال کرد: تو کیستی؟ گفت: من تکبر هستم. پرسید: جای تو کجاست؟ گفت: در مغز. آدم (ع) پرسید: با عقل در یک جا هستید؟ گفت: من که آمدم، عقل می رود. 🔹از دومی سؤال کرد: تو کیستی؟ گفت: حسد هستم. آدم (ع) پرسید: جای تو کجاست؟ گفت: در دل. پرسید: با مهر در یک جا هستید؟ گفت: من که آمدم، مهر می رود. 🔹از سومی سؤال کرد: تو کیستی؟ گفت: طمع هستم. آدم (ع) پرسید: جای تو کجاست؟ گفت: در چشم. پرسید: با حیا در یک جا هستید؟ گفت: من که داخل شوم، حیا خارج می شود. 📓به نقل از: چرا حجاب؟ نوشته ابراهیم خرمی مشگانی 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حرف هايي كه ميزنيم دست دارند! دست های بلندی كه گاهی، گلويی را می فشارند و نفس فرد را می گيرند! حرف هايي كه ميزنيم پا دارند! پاهای بزرگی كه گاهی، جايشان را روی دلی مي گذارند و برای هميشه مي مانند! حرف هايي كه ميزنيم چشم دارند ! چشم های سياهی كه، گاهی به چشم های دیگران نگاه میكنند، و آنها را در شرمی بیکران فرو ميبرند ! مراقب حرفهايي كه ميزنيم باشيم زيرا سنجیده سخن گفتن از سکوت هم دشوارتر است... 🎈🐟🎈🐟🌸🐟🎈🐟🎈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رو به غروب می رود جمعه انتظار من رحم نمی کند خدا به صبر بی قرار من ندبه به ندبه بی اثر سمت سمات می رود کی به سمات می رسد ندبه ی انتظار من
مرد جوانی از مشکلات خود به حکیمی گلایه می کرد و از او خواست که راهنمایی اش کند. حکیم یک نشانی به او داد و گفت به این مکان که رسیدی ساکنان آن هیچ مشکلی ندارند، می توانی از آنها کمک بطلبی. مرد هیجان زده به سمت نشانی رفت، با تعجب دید آنجا قبرستان است. به راستی تنها مُردگانند که مشکل ندارند. 💕💕💕
مرد جوانی که می خواست راه معنویت را طی کند به سراغ استاد رفت. استاد خردمند گفت: تا یک سال به هر کسی که به تو حمله کند و دشنام دهد پولی بده. تا دوازده ماه هر کسی به جوان حمله می کرد جوان به او پولی می داد. آخر سال باز به سراغ استاد رفت تا گام بعد را بیاموزد. استاد گفت: به شهر برو و برایم غذا بخر. همین که مرد رفت، استاد خود را به لباس یک گدا در آورد و از راه میانبر کنار دروازه شهر رفت. وقتی مرد جوان رسید، استاد شروع کرد به توهین کردن به او. جوان به گدا گفت: عالی است! یک سال مجبور بودم به هر کسی که به من توهین می کرد پول بدهم اما حالا می توانم مجانی فحش بشنوم، بدون آنکه پشیزی خرج کنم. استاد وقتی صحبت جوان را شنید، رو نشان داده و گفت: برای گام بعدی آماده ای چون یاد گرفتی چگونه به روی مسایلی که بر آنها کنترل نداری لبخند بزنی و آرامشت را حفظ کنی. 💕💕💕
خداوندا خداونداتومیدانی که من دلواپس فردای خودهستم مباداگم کنم راه قشنگ آرزوهارا مباداگم کنم اهداف زیبارا مباداجابمانم ازقطارموهبتهایت مراتنهاتونگذاری که من تنهاترین تنهام انسانم خدا گوید : توای زیباترازخورشیدزیبایم توای والاترین مهمان دنیایم توای انسان بدان همواره آغوش من بازاست شروع كن یك قدم باتو تمام گامهای مانده اش بامن 💕🌙🌟🌙🌟🌙🌟🌙💕
animation.gif
995K
دعا میکنم در فراسوی این شب تاریک و سیاہ، خداوند نور عشق بی حدش را بتاباند بر خوشه‌ی آرزوهای شما تا صدها ستارہ بروید برای اجابت آنها شبتون سرشار از آرامش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا