پروانه های وصال
#هوالعشق #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_بیست_دوم _ مامان ، من دارم میرم امیرعلی_ ببخشید بانو.
#هوالعشق
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_بیست_سوم
سوار 206 نجمه شدم و به محض ورود صدای ضبط و زیاد کردم.
نجمه_ اهم اهم. فکر کنم آهنگ از من مهمتره نه؟
_ اوهوم. اوهوم. حالا سلامممم. خووووووووفی؟؟؟؟؟
نجمه_ تو آهنگتو گوش کن. بعدش هم اگه دوست داشتی بگو این چندوقته کدوم..... بودی نه یه زنگی نه پیامی نه خبری ؟ زود تند سریع بتعریف.
شروع کردم کل این دو سه هفته رو تعریف کردم البته به جز اون حس و حال و آرامش.
به محض تموم شدن حرفام رسیدیم دم خونه خاله اینا و یاسی سوار شد و نجمه دیگه فرصت اظهار نظر نکرد و بعد هم دو تا کوچه پایین تر خونه شقایق اینا. .
.
.
نجمه_ خوب نظرتون با قلیون چیه ؟
همزمان همه باهم
_ صددرصد
نجمه_ پس به سمت قهوه خونه
رفتیم بالا و تو یه قهوه خونه نشستیم. از شانس ما صاحب قهوه خونه از اون پسرای لات بود و تخت کناریمون هم 4 تا پسر اومدن نشستن. شاید دخترایی بودیم که اصلا دین و حجاب و اینجور چیزا برامون مهم نبود ولی فوق العاده از رابطه با جنس مخالف بیزار بودیم فقط من یه بار تجربش کردم و اون یه بار هم به بدترین شکل با احساساتم بازی شد......
با صدای صاحب قهوه خونه برگشتم طرفش.
صاحب قهوه خونه _ خوشگلا چی میل دارن؟
_ خوشگل که هستیم ولی به تو ربطی نداره.
یکی از چهار تا پسری که کنارمون بودن _ ای جانم نگاه کن خانمی چه نازیم داره.
روبه اون پسره گفتم _ شما یاد نگرفتی تو کار مردم دخالت نکنی؟
پسره_ ای جانم. خانم خوشگله بهت برخورد؟
_ خفه شو عوضی.
پسره_ جوووون
_ زهرمار
یکی دیگه از دوستاش_ نوش جونمون اگه با دست شما قرار باشه نوش بشه.
صاحب قهوه خونه_ اخ گفتی
_ خفه شین عوضیا.
پسره_ ای واااای خانمم عصبی شد.
اومدم جوابشو بدم که با صدای مردونه کسی پشت سرم........ #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_بیست_و_سوم
#ح_سادات_کاظمی
#کپی_بدون_نام_نویسنده_پیگرد_الهی_دارد
پروانه های وصال
#هوالعشق #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_بیست_سوم سوار 206 نجمه شدم و به محض ورود صدای ضبط و زیاد
هوالعشق
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_بیست_و_چهارم
اون آقا_ اونجا چه خبره؟
یه ابهتی داشت که قشنگ ترس رو تو چهره پسرا و صاحب قهوه خونه میشد به وضوح حس کرد ولی بلاخره... یکی از پسرا_ دنبال فضول میگردیم.
اون آقا_ عه؟ الان.بچه های گشت که بیان کمک همراهیتون میکنن که راحت فضول رو پیدا کنید.
با گفتن این حرف قیافه هاشون خنده دار شده بود شدید.
همون پسری که اول ازهمه تیکه انداخته بود _ داداش غلط کردیم به خدا دیگه تکرار نمیشه اصلا شکر خوردیم . مگه نه بچه ها؟
دوستاش سرشونو به نشانه مثبت با ترس تکون دادن.
بعد همون پسر خطاب به من گفت _ خواهر ما از شما عذر میخوایم.
و بعد خطاب به دوستاش _ بچه ها بدویید.
با شنیدن کلمه خواهر داشتم میترکیدم از خنده ولی ترسیدم بخندم .
تو تمام مدت حرفای اون پسره اون آقایی که الان تازه فرصت کردم تیپ و قیافش رو ببینم داشت با پوزخند نگاشون میکرد. کاملا مشخص بود که از اون بچه مذهبیاس ؛ ریش که به نظرم چهرشو جذاب تر کرده بود ، فقط از ریشاش و تسبیحی که بسته بود دور دستش میشد فهمید مذهبیه وگرنه مثله امیرعلی خیلی خوشتیپ بود چیزی که من تا حالا تو کمتر مرد مذهبی دیده بودم.
بعد از رفتن پسرا صاحب قهوه خونه هم با ترس دویید و رفت تو مغازه. پسره داشت از محوطه اونجا میرفت بیرون که ناخداگاه با عجز گفتم _ به خدا من نمیخواستم..... برگشت طرفم ، ولی تو چشمام نگاه کرد همون طور که سرش پایین بود گفت _ اگه نمیخواستید اینجوری نمیومدید.... با صدای مردی که گفت ( امیرحسین کجایی ) حرفش نیمه تموم موند و جواب داد_ اومدم.
و بعد بدون خداحافظی رفت.
برگشتم سمت بچه ها. حسابی ترسیده بودن. یاسمین داشت گریه میکرد و شقایق و نجمه هم دست همو گرفته بودن و داشتن میلرزیدن. با حرص نگاشون کردم
_چتونه؟
شقایق_ تانی میدونی اگه گشت میومد مارو میبرد مامان اینا میکشتنمون یا اگه پسرا بلایی سرمون میاوردن.
_ حالا که چیزی نشده. پاشین بریم.
و به دنبال این حرف کولم رو برداشتم و به سمت پایین راه افتادم بچه ها هم بدون هیچ حرفی دنبالم.
اعصابم حسابی خورد بود یعنی چی ؟ این پسره در مورد من چه فکری کرده بود؟ شاید حجابم درست نبود ولی دلم نمیخواست پسرای اطرافم بهم تیکه بندازن و هروقت هم که این اتفاق میوفتاد اعصابم خورد میشد و به همین خاطر کمتر پیش میومد تنها برم بیرون و بیشتر با عمو میرفتم که کسی کاری بهم نداشته باشه . ولی هعی الان که دیگه عمو نبود . کاش به حرف امیرعلی گوش داده بودم و نیمده بودم. دوباره یاد حرف پسره افتادم. یعنی ظاهر من انقدر غلط اندازه؟ شایدم واقعا همینطور باشه.....
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_بیست_و_چهارم
#ح_سادات_کاظمی
🏴انا لله و انا الیه راجعون
حجت الاسلام و المسلمین راستگو دارفانی را وداع گفت.
ایشان که الحق و الإنصاف از بهترین مبلغان دینی خصوصاً در حوزهی کودکان و نوجوانان بودند عمر خود را در این راه صرف نموده و در این راه هنرمندانه و با بیان بسیار شیرین در تفهیم مطالب مختلف دینی به کودکان و نوجوانان اهتمام ورزیده بودند.
💐قرائت فاتحه.....
🌻پیامبر اکرم(ص)
⚠️دزدترین مردم کسی است که به خاطر سرعت وشتابزدگی ازنماز خودکم کند،نماز چنین انسانی همچون جامه مندرسی درهم پیچیده شده،به صورت اوپرتاب میگردد.
📚میزان الحکمه،ج 5
💕💕💕
⚜️ آیةاللّه ناصری:
🌷📿 نماز شب، شفیع در نزد حضرت ملک الموت است. موقعی که حضرت ملک الموت تشریف می آورند، نماز شب می آید و شفاعت او را می کند. می گوید: «ایشان اهل نماز شب بوده است». البته او هم می داند. اما اينها جنبه تشریفاتی آن است.
🌷📿 دو رکعت نماز شب بخوان کسی نخواسته که حتما هریازده رکعت رو بخونی حتی شده رورکعت نشسته بخون اما خودتو از ارامش این نمازمحروم نکن♥️
🌷📿 هر دو رکعت نمازی که در شب بخوانی، بهتر از هزار رکعت است که در روز خوانده بشود.
#نماز_شب 🌿☘
💕💕💕
#نماز_شب
🔻شب در قرآن
👈کلمه «لیل» بیش از 20 بار در آیات قرآن کریم ذکر شده است و یک سوره به نام «اللیل» یعنی شب وجود دارد که در این سوره خداوند سبحان به شب قسم یاد فرموده است. از آیات قرآن چنین برداشت می شود که شب بنا بر مصالحی که برای انسانها داشته، قرار داده شده است. و در جایی دیگر از قرآن خداوند میفرماید:
🍃 «اناانزلناه فی لیله القدر»🍃
🍀ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم و شب قدر شبی است که از هزار ماه یعنی حدود 84 سال که یک عمر میباشد، برتر است.
🍀در قرآن کریم بیش از10 مورد، این مسأله یاد شده و با عباراتِ گوناگون از سحرخیزان و شب زندهداران، تجلیل و تمجید شده است.
.🍃«تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ، فَلا تَعَلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْلَمُونَ»🍃
👈پهلوهاى آنان از بسترها تهى مىشود و از جایگاه خودشان بر مىخیزند و پروردگارشان را از روى بیم و امید مىخوانند و از آنچه به آنان دادهایم انفاق مىکنند، کسى نمىداند که به پاداش اعمال آنها چه چیزهایى که باعث چشم روشنى است، براى آنها ذخیره شده است.
#وظایف_منتظران
#شبتون_بخیر
#التماس_دعا
🍃الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🍃
💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️🍃
همیـن حالا قدر بدانیم!
با یک نگاه،
یک لبخنـد،❣
یک کلمه حـرف،
یک حرکت دسـت،
یک حرکت قلـم،
شما میتوانید
به قدر آسمانها و زمیـن،
براے خودتون
حسنه ایجاد کنید...🌱
#رهبـرانه
انرژیِ مثبت یعنی امیدوار باش ، یعنی دعا کن ، یعنی بخند ، یعنی به چیزهای خوب فکر کن ، به روزهای خوب فکر میکنم ، میخندم ، و با دلی سرشار از امید ؛ برایِ آرزوهام دعا میکنم و بلند میشم ، چرا که میدونم هیچ دعایی ، بدونِ تلاشِ من
مستجاب نخواهد شد ☺️✌️
💕💕💕
#بدونتعارف🖐🏻‼️
اگرامروز
مواظبلقمہغذاتنباشے!
فردامجبورۍ
مواظبحجابدخترت...
غیرتپسرت...
حیاۍهمسرتو...
باشے!!!
چونلُقمہحرام
شروعکننده
همہمصیبتهاوبدبختےهاست...
💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هفته بسیج مبارک
بسیج دست قدرت خداست...❤️
✅داستان کوتاه
✍آورده اند که پدری از رفتار بد پسرش رنجور شد ، و او را بسیار ملامت کرد، و بگفت : بی سبب عمرم را به پای تربیت تو هدر کردم ،... فرزند افسوس که ادم شدنت را امیدی نیست.....
پسر رنجید و ترک پدر کرد، و در پی مال و منال و سلطنت چند سالی کوشید وتحمل رنج کرد.... عاقبت پسر به سلطنت رسید و روزی ، پدر را طلبید ، تا جاه وجلال و بزرگی خود، را به رخ او بکشد، ... چون پدر به دستگاه پسر وارد شد ، پسر از سر غرور روی بدو کرد و بگفت : اینک جایگاه مرا ببین ، یاد ار که روزی بگفتی ،هر گز ادم نشوم ، اینک من حاکم شهر شدم....
پدر بی تفاوت روی برگرداند و بگفت :
من نگفتم که تو حاکم نشوی
من بگفتم که تو آدم نشوی
🌷ریشه غضب ،خودبزرگ بینی وتوقعات:
امام رضا علیه السلام:
َ 🌷قَالَ اَلْحَوَارِيُّونَ لِعِيسَى يَا مُعَلِّمَ اَلْخَيْرِ أَعْلِمْنَا أَيُّ اَلْأَشْيَاءِ أَشَدُّ قَالَ أَشَدُّ اَلْأَشْيَاءِ غَضَبُ اَللَّهِ قَالُوا فِيمَا يُتَّقَى غَضَبُ اَللَّهِ قَالَ بِأَنْ لاَ تَغْضَبُوا قَالُوا وَ مَا بَدْءُ اَلْغَضَبِ قَالَ اَلْكِبْرُ وَ اَلتَّجَبُّرُ وَ مَحْقَرَةُ اَلنَّاسِ.
🌷امام رضا عليه السّلام فرمود:
🌷حواريّون به عيسى عليه السّلام گفتند:
🌷سخت ترین چیزها چیست؟
🌷فرمود:غضب خدا
🌷گفتند:چه کنیم که خدا غضب نکند؟
🌷فرمود:غضب نكنيد،
🌷گفتند:چه چیزی باعث غضب میشه
🌷فرمود:تكبر و خود خواهى و كوچك شمردن مردم.
مشکات الانوار ج 1 ص 459
💕💕💕
نغمہ_آسمان🌨
یا أیُها الَّذینَ آمَنوا عَلَیکُم أنفُسَکُم لا یَضُرُکُم مَّن ضَلَّ إِذا اهتَدَیتُم إلی اللهِ مَرجِعُکُم جَمِیعاً فَیُنَبِّئُکُم بِما کُنتم تَعمَلون (مائده/105)
حواست به خودت باشد!
تو برای عطر زدن به کسی نگاه نمی کنی،اصلا برایت مهم نیست دیگران عطر می زنند یا نه😕
خوب شدن هم مثل عطر زدن است،چه کار داری دیگران خوبند یا نه؟🤫
خوبی می کنند یا نه؟
این حرف و نصیحت خداست:⇩❤️
عَلَیکُم أنفُسَکُم؛ حواستان به خودتان باشد...✋🏻
💕💕💕