eitaa logo
پروانه های وصال
7.8هزار دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
20.6هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت کودکانه از سپهبد شهید سلیمانی در گزارش ویدیویی ، سوالی از کودکان در ارتباط با قهرمان‌ها و ویژگی‌های آن‌ها پرسیده می‌شود که کودکان پاسخ‌های جالب توجهی به این سوال می‌دهند ... .
@zekr_media - پویانفر ( مادر ).mp3
10.83M
...🥀 🎧 📿تونمازت یادم باش مادرمادر سربه راه بودم ای کاش مادر مادر🥀
♦️دستگاه‌های نظارتی از احتکار جلوگیری کنند 🔹محمد مخبر، معاون اول رئیس جمهور: سازمان تعزیرات حکومتی و سایر دستگاه‌های نظارتی باید با بسیج همگانی از افزایش غیرمنطقی و غیرمتعارف قیمت‌ها جلوگیری کنند. 🔹همه دستگاه‌های نظارتی، انتظامی و امنیتی موظف هستند با نظارت جدی و افزایش بازرسی‌ها، از احتکار کالاها ممانعت به عمل آورند. ✍🏻 این کشور نیازمند مردان میدانی مثل هستند جایت را مردانی از جنس خودت پر میکنند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | عاشق دیدارتم 🔶 روایت‌های جذاب و دلنشین از زندگی حاج قاسم را با مجموعه دنبال کنید.
♦️تیم اقتصادی دولت هماهنگ است 🔹رئیسی: برخی نقاط قوت دولت را با عملیات روانی، ضعف جلوه می‌دهند. برای مثال درحالی‌که این دولت به دور از فامیل‌بازی تشکیل شده اما تلاش می‌کنند طور دیگری آن را به مردم معرفی ‌کنند. 🔹در تیم اقتصادی دولت ممکن است اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد اما در عمل و اجرای تصمیمات اقتصادی، همه هماهنگ عمل می‌کنند. ✍🏻 در دولت آیت الله رئیسی همه هستند مثل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ سَنُحطم هَيبةَ عَسكركم.. اقتدار نظامى تان را منهدم خواهيم كرد... 🏴 ۳ روز تا دوّمین سالگرد 🥀🍃
*یک هدیه جالب...!* یکی از فرماندهان روسی به حاج قاسم خیلی علاقه‌مند شده بود. هر بار سری به مقر می‌زد و می‌دید سردار سلیمانی نیست، ناراحت می‌شد. به بچه‌ها سپرده بود هر وقت ژنرال سلیمانی آمد، او را باخبر کنند یا به سردار بگویند که او سراغش را گرفته است. یک بار که حاج قاسم آمد، به سردار گفتیم، فلانی جویای احوالت بوده و اصرار داشته شما را ملاقات کند. اول حاجی چندان جدی نگرفت. اما وقتی از اصرار او برای ملاقات شنید، گفت برویم لاذقیه به دیدارش. او در لاذقیه سوریه مستقر بود. سردار سلیمانی گفت که چون سوغاتی برایش نیاوردم، نمی‌شود دست خالی برویم. از بچه‌ها پرسید که چند فرزند دارد. بعد، هدیه‌ای برای خانواده‌اش تهیه کرد؛ شامل یک گردن‌بند برای خانمش و مقداری طلا برای دخترش. جلسه فرمانده روسی با حاج قاسم برگزار شد و بعد از پایان جلسه حاج قاسم به بچه‌ها گفت که من که رفتم، شما هدیه را به او بدهید. جالب اینجا بود که افسر روسی، مسلمان نبود، اما وقتی حاج قاسم قرار بود به خانه آنها در لاذقیه برود، همه را جمع می‌کرد. حاجی که خداحافظی کرد، بچه‌ها هدیه را به افسر روسی دادند. او با دیدن هدیه خیلی متعجب شده بود. چرا که تصور نمی‌کرد حاج قاسم با آن ابهت که یک فرمانده نظامی و مقتدر است، چنین هدیه‌ای بیاورد..! خود افسر روسی تعریف می‌کرد که وقتی هدیه را به همسر و دخترم دادم، هر دو در کنار خوشحالی، متعجب شدند و گفتند: واقعا ژنرال سلیمانی چنین هدیه‌ای داده است؟ حاج قاسم با این کار، هم خود افسر روسی و هم خانواده او را تحت تأثیر قرار داد؛ تا جایی که افسر روسی حتی به نیروهای حاج قاسم در سوریه گفته بود که می‌خواهم هدیه‌ای به ژنرال سلیمانی بدهم. به نظر شما چه چیزی مناسب است و خوشحالش می‌کند؟ خلاصه اصرار می‌کند و می‌گوید که او هر چه بخواهد ما می‌دهیم. این اصرار به گوش حاج قاسم می‌رسد و سردار سلیمانی هم چون همیشه به فکر دفاع از مظلومان بود، به جای اینکه برای خودش چیزی طلب کند، برای جبهه مقاومت از افسر روسی چیزی خواست. حاج قاسم به بچه‌ها گفته بود، بگویید ۱۰۰۰ موشک کروز لازم داریم..! شما این موشک‌ها را به ما بدهید تا از شما بخریم. افسر روسی هم در جواب درخواست حاج قاسم گفته بود که ۱۴۰ تا موشک کروز داریم که ۱۰۰ تا را به شما می‌دهیم و ۴۰ تا را برای خودمان نگه می‌داریم. او این موشک‌ها را که هر کدام ۷۰ هزار دلار قیمت داشت، به حاج قاسم هدیه داد و روسیه هیچ پولی بابت این موشک‌ها دریافت نکرد. یعنی هفت میلیون دلار. با این اقدام، نیروهای مقاومت مسلح شدند و رژیم صهیونیستی دیگر جرأت جولان دادن نداشت. این افسر روسی که اکنون فرمانده هوافضای ارتش روسیه است، زمانی که حاج قاسم به شهادت رسید، در کنار همسر و فرزندش با عکسی از سردار سلیمانی عکسی انداخته و آن را فرستاده بود تا از این طریق از شهادت حاج قاسم ابراز تأسف کرده باشد؛ به طوری که در زیر عکس‌شان نوشته بود: «...ما هیچ کاری نتوانستیم انجام دهیم، اما ما را در غم خود شریک بدانید». منبع: خبرگزاری فارس مصاحبه با حسن رونده مشاور اسبق فرمانده نیروی قدس ❄️☃❄️☃
💜!“••• ⋆. ‌‹غم‌عـشقِ‌تومراکُشت؛ولے‌حرفے‌نیسټ عمر،درعـشقِ‌توخـۅب‌ست‌بھ‌آخربرسد...! ‌› ۱رۅزمـٰانده‌تـٰاسـٰالگَرددۅم...𖧧!•• ••
🔴رئیس جمهور در مسیر مسکو 🔹سید ابراهیم رئیسی ۲۹ دی (۱۹ ژانویه) با دعوت پوتین به روسیه می‌رود. ✍🏻 سیاست یار و
🍂🍃 ۱۲ دی ۱۴۰۰🥀 دومین سالگرد فرمانده دلتنگیم 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 عجب سروی عجب ماهی🌙 عجب یاقوت و مرجانی🌟 عجب حلوای قندی تو امیر بی گزندی تو عجب ماه بلندی تو...💫💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱روضه خوانی حاج قاسم سلیمانی برای حضرت زهرا سلام الله علیها 🥀
👌🏻نکاتی از حاج آقا قرائتی ✍🏻ما وظیفه داریم دعاکنیم چه اجابت بشه چه نشه.. 👈 میفرمود مگه شما شیرجه تو آب میزنی هردفعه چیزی از زیر آب میاری بالا..⁉️ # دعا هم همینطوره.. قرار نیس بخوای از خدا بهت بده... 👈در دعا تکلیف مشخص نکن ✅حضرت یوسف(ع) گفت: خدایا زندان بهتره واسه من، تا اینکه اسیر دام زنان بشم. 👈یوسف(ع)تو زندان فهمید با دعایی که خودش کرده افتاده زندان.. باید میگفت خدایا نجاتم بده از شر زنان 👈حضرت موسی(ع) گفت: خدایا من به خیری که ازجانب تو بهم برسه نیازمندم. خدا جریان را طوری چید که بخاطر آب دادن به بزغاله ها هم صاحب# زن شد. هم .هم .هم .هم .. 👈موسی بخاطر خدا رفت جلو کمک دختران شعیب کردخدا هم کمکش کرد همه چی بهش داد....👌 👈این یه قانونه ( ان تنصروا الله ینصرکم) 🌿خدا رو یاری کنی، خدا هم یاریت میکنه🌱 ❄️⛄️❄️⛄️
•💭🖤• خِیلے‌از‌‌مـٰا‌ھـٰا‌میدونیم‌ڪِھ‌ چَت‌ڪردن‌بـٰا‌نامَحرم‌گنـٰاھہ میدونیم‌ڪِھ‌‌‌دزدی‌ڪَردن‌گنـٰاھہ میدونیم‌نبـٰاید‌‌دِل‌ڪَسی‌رو‌شکوند‌ نَباید‌بـے‌احترامے‌ڪَرد. نبـٰاید‌اصراف‌ڪَرد وَلئ‌ھمچنـٰان‌داریم‌گنـٰاھ‌میڪنم! بـٰا‌این‌ڪـٰارمون‌فَقط‌ظہور‌آقـٰا‌مونو عقب‌میدازیم💔' یِچیز؎‌مِیدونِستِے-! مـٰا‌کلا‌حَواسمون‌نِیس:\ وَلـی‌مولـٰا‌مون‌دائم‌دعـٰامون‌‌میڪِنھ...ッ! یكم‌حواسمون‌بہ‌قَلبِ‌شَڪَستھ‌‌مھد؎‌ فـٰا‌طمھ‌باشھ...シ 💕 ✋🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥سرودی که فقط یکبار پخش شد... !! 🔹این سرود درست بعد از اعلام شکست داعش و نامه حاج قاسم به حضرت امام خامنه‌ای مدظله از خبر سیما پخش شد. اما از فردای آن روز، جلوی پخش این سرود از صدا و سیما و انتشار آن در فضای مجازی گرفته شد و اکنون کمتر کسی این اثر را دیده، شنیده یا یادش مانده! حاج قاسم را حذف میکنند ... چقدر زیبا قهرمانان مبارزه با صهیونیزم جهانی را نشان میدهند ... اگر چشم بیداری باقی مانده باشد زنده است چون جهاد با صهیونیزم زنده است... مبارزه با صهیونیزم جهانیست...
🔴هراس انتقام به جان پامپئو؛ از من و ترامپ حفاظت کنید، تهدید ایران بی‌سابقه است 🔹وزیر خارجه پیشین آمریکا در واکنش به سخنان رئیسی، خواستار حفاظت خود و ترامپ در برابر «تهدیدات ایران» شد و گفت: آن‌ها می‌گویند که می‌خواهند تک‌تک مسلمانان جهان را به کشتن رئیس جمهور ترامپ و من برانگیزانند. این کاری است که قبلاً انجام نشده و واقعاً یک خطر و ریسک امنیتی است. 🔹رئیس جمهور رئیسی درباره این حرف زده که رئیس جمهور ترامپ و من محاکمه شویم و اگر این کار عملی نشد ما را ترور کنند، واقعاً و عمیقاً بی‌سابقه است و تیم رهبری سیاسی (بایدن) واقعاً (برای حفاظت از من و ترامپ) مسئولیت دارد. ✍🏻 ملی و امت اسلام و ما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹️فریبا نادری: سردار ما را با نامردی زدند 🔹بازیگر سینما و تلویزیون: نمی‌شود ایرانی باشی و امام حسینی نباشی
📺 پخش زنده ارتباط تصویری با مردم قم در سالروز قیام_۱۹_دی؛ 🔸رهبر انقلاب اسلامی امروز در سالروز قیام ۱۹ دی مردم قم در سال ۱۳۵۶ علیه رژیم ستمشاهی، به‌صورت تلویزیونی با مردم قم سخن خواهند گفت. 🔹این سخنرانی ساعت ۱۰ صبح امروز به‌صورت زنده از شبکه‌‌های تلویزیونی و رادیویی رسانه ملی پخش خواهد شد. 🔹دیدار رهبر انقلاب با مردم قم در سالروز قیام ۱۹ دی، هر سال با حضور هزاران نفر از مردم این شهر در حسینیه امام خمینی برگزار می‌شد. 🔹امسال این دیدار به علت رعایت شیوه‌نامه‌های بهداشتی از طریق ارتباط تصویری با جمعیت حاضر در شبستان امام خمینی (ره) حرم مطهر حرم معصومه (س) قم برگزار خواهد شد. ✍🏻 به امید انتقام خون و ملی کشورمان🥀
🔺نامه سردار سلیمانی به نویسنده کتاب «من زنده‌ام» کتاب جذاب «من زنده‌ام» را به خاطر دارید؟ "خاطرات اسارت خانم معصومه آباد وهمراهانش" یکی از خوانندگان این کتاب «سردار سلیمانی» است. وی پس از خواندن کتاب نامه‌ای برای نویسنده آن نوشته است: "خواهر خوبم. در آن اسارت، اسارت را به اسارت گرفتی سعی کن در این آزادی اسیر نشوی انشالله کتابت را به همه زبان‌ها ترجمه می‌کنم تا همه بدانند زینب بنت رسول الله چگونه بوده است وقتی کنیز او معصومه اینگونه معصوم بوده است. به تو بعنوان خواهرم، بعنوان معرف دختر مسلمان شیعه، معرف ایران اسلامی، معرف تربیت خمینی افتخار می‌کنیم. حقیقتا شگفت زده شدم و هزاران بار به تو و دوستانت مرحبا گفتم" ساعت ۲۳، (نینوا)، سلیمانی 🔻مهمتر از این نامه، یادداشت بعدی است که سردار شهید، خطاب به خانم آباد نوشته است: بسمه تعالی خواهرم، مثل همان برادرهای اسیرت همه جا با تعصّب مراقبت می کردم کسی عکس روی جلد کتابت را نبیند. و در تمام کتاب با ناراحتی و استرس بدنبال این بودم که آیا کسی به شما جسارت کرد؟ آخر مجبور شدم روی عکست را با کاغذ بچسبانم تا نامحرمی او را نبیند. برادرت، بغداد، سلیمانی ✍🏻 و ملت ایران روحت شاد🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 | 🍃🌹🍃 🌺 هدیه یک چادر است چادری که به دخترشهید شیخ شعاعی هدیه داده است و حالا زائرین میخواهند آن را بپوشند... | |
پروانه های وصال
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ❀✿ #رمان_قبله_من #قسمت_سی_و_یکم #بخش_سوم ❀✿ _ اولین قدم برای اسطوره شدن... همینھ! دخترعم
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ❀✿ ❀✿ لبم را بھ دندان میگیرم و نفسم را درسینھ حبس میڪنم. بھ تصویر چشمانم دراینھ خیره میشوم و روسری ام را درست مانند گذشتھ ی نھ چندان دلچسبم لبنانے مے بندم. دستهایم بھ وضوح میلرزد و عرق روی پیشانےام نشستھ .خم میشوم و ازداخل پاڪت ڪرم رنگ چادری ڪھ خریدم را بیرون مے اورم و مقابلم میگیرم.گویـے اولین باراست این پارچھ ی مشڪے را دربرابر چشمانم میگیرم، حالے عجیب دارم. چیزی شبیھ بھ دلشوره. باز مثل زنان ویارڪرده حالت تهوع گرفتم.چادر را روی سرم میندازم و نفسم را بیرون میدهم. دستم را بھ دیوارمیگیرم و سرگیجھ ام راڪنترل میڪنم. دراتاق را قفل ڪرده ام ڪھ یڪ وقت یلدا بے هوا دراتاق نپرد.دوست ندارم ڪسے مرا ببیند.حداقل فعلا.نمیدانم چرا! ازچھ چیز خجالت میڪشم ازحال الانم یا...چندماه پیشم؟!باورش سخت است زمانے چادری بودم.خاطراتم راهرقدر در مموری ذهنم ورق میزنم.بھ هیچ علاقھ ای نمیرسم.هیچ گاه چادر را دوست نداشتم و حجاب انتخاب پدرم بود.اینبار...همه چیز فرق ڪرده... خودم با شوق و ڪمے اضطراب خریدمش. میخواهم تڪلیفم را باخودم روشن ڪنم. یحیے چھ میگفت؟حرفهایش دلم را قرص میڪند ؛ بھ تصمیم جدیدم. ڪاش ڪسے را داشتم تا از او میخواستم برایم از خدا ڪمڪ بخواهد.شرم دارم دستم را بلند و دعا ڪنم!.. اگر خدا روی نازنینش راازمن بگیرد چھ؟...ڪاش اوینے رفیق من میشد ، انوقت از او میخواستم دعاڪند ؛ بھ خداهم نزدیڪ تراست. شاید بھ حرف عزیزی مثل او گوش ڪند.روح ڪلافھ ام بھ دنبال یڪ تثبیت است.یڪ قدم محڪم ، یڪ جواب ڪھ مانند دوندگان دو بھ سمتش پرواز میڪند. پیشانے ام راروی اینھ میگذارم و چشمانم را میبندم. دستم راروی پارچھ ی لختے ڪھ روی سرم افتاده میکشم. حس قلبم رابھ چنگ میڪشد. نفسے عمیق مهمان جانم میڪنم. دیگر از تو دل نمیڪنم... دستم را باری دیگر روی چادرم میڪشم ، لبخند مے زنم و زیر لب میگویم: ❀✿ سھ هفتھ ای مے شد ڪھ چادر مے پوشیدم ، البتھ پنهانی.خنده ام میگرفت ؛ زمانے برای زدن یڪ لایھ بیشتر از ماتیڪم از نگاه پدرم فرار میڪردم . الان هم...!!! چادر را در ڪوله ام میگذاشتم و جلوی در سرم میکردم. ازنگاه های عجیب و غریب یحیـے سردر نمے اوردم ، اهمیتـے نمیدادم. صحبتهایمان تھ ڪشیده بود. سوالے نداشتم گویے مثل ڪودڪان نوپا به دنبال محڪم ڪردن جای پایم بودم. دیگر دنبال جواب نمیگشتم.جواب من با رنگ مشڪے اش روحم رااشباع ڪرده بود. بعداز یڪ سال نماز خواندن را هم شروع ڪردم.انقدر سخت و جان فرسا بود ڪھ بعداز اولین نماز، ساعتها خوابیدم. درنماز شرم داشتم ڪھ قنوت بگیرم و چیزی طلب ڪنم. خجالت زده هربار بعداز نماز سجده میڪردم و بخدا بازبان ساده میگفتم: امیدوارم منو ببخشے... ڪتاب راهم خواندم.ڪتابے ڪھ حیات اوینے را روایت میڪرد. آراد دورادور طعنھ هایش را نثارم میڪرد ؛ توجهے نمیکردم.نباید دیگر بلرزم.من سپاهم راانتخاب ڪرده بودم. چندباری هم تهدیدم ڪرده بود ، میگفت حال تو و اون جوجھ مذهبـے رو میگیرم.میڪشمتون!شاید دوستم داشتھ...اما مگریڪ عاشق میتواند معشوقھ اش را بھ مرگ تهدید ڪند؟! ❀✿ پاورچین پاورچین از پلھ ها پایین مے روم و لبم را مے گزم.بھ پشت سر نگاه ڪوتاهے میڪنم ،چادرم رااز ڪولھ ام بیرون مے اورم و روی سرم میندازم . اهستھ در ساختمان را باز میڪنم ڪھ بادیدن لبخند بزرگ یحیـے سریع دررا مےبندم. صدای خنده ی زیبا و ڪوتاهش درگوشم مے پیچد. اولین باراست ڪھ صدای خنده اش را مے شنوم.نوسان غریبے در دلم بھ پا مے شود. ملایم بھ در میزند وبا صدایـے زیرو بم میگوید: دخترعمو! ڪارخوب رو ڪھ تو خفا نمیڪنن. چاره ای نیست.دررا تانیمھ باز و سرم را برای دیدن دوبار لبخندش باز میڪنم. سرش را پایین انداختھ و زیرلب یڪ چیزهایـے میگوید.اب دهانم را قورت میدهم و دررا ڪامل باز میڪنم. باسر دوانگشتش ریشش را میخاراند _ برام خیلے عجیبھ از چے میترسید؟! تقریبا یڪ ماهھ.. دیگھ حرفے نمیزنید... یڪم نگران شدم ڪھ....نڪنھ.. اون رشتھ محبتـے ڪھ از اهل بیت و حقیقت بھ دلتون بستھ شده بود، خدایـے نڪرده شل شده باشه..حلال ڪنیداز چهل دقیقھ پیش اینجا منتظر موندم تا بیایید و یھ سوال بپرسم...ڪھ جوابش رو دیدم! ❀✿ 💟 نویسنــــــده: ❀✿ 👈🏻 ڪپے تنها با ذڪر مورد رضایت است👉🏻 ❀✿ رمان های عاشقانه مذهبی بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌹 25 ویژگی خاص ✨ ❣