#داستانک_هایی_از_عاشورا
#شرمندگی_اباعبدالله
ظهر شده بود .
بچه ها از تشنگی بی تاب بودند .
قصه ی آب را سقا جاودانه کرده بود .
امام با تشنگی ، با همان تن زخمی ، سوار بر اسب در حالی که میدان را تار می دیدند ؛حمله می کنند به سمت نگهبانان شریعه .
" حالا که عباس نتوانست برای بچه ها آب بیاورد ؛ من میروم ."
اما؛
حسین علیه السلام هم شرمنده شد ؛ شرمنده ی لبهای تشنه ی کودکان ...
#پرورستان
#نوجوانانه
#جانم_حسین
@parvarestan_ir
#داستانک_هایی_از_عاشورا
#شرمندگی_ما_شیعیان
خواستیم نماد محرم را با عطش بگوییم .اما دیدیم از عطش هم سوزنده تر هست و آن شرمندگی است ، آنهم در سیره ی اهل بیت علیهم السلام .
#شرمندگی_مسلم
#شرمندگی_مسلم_بن_عوسجه
#شرمندگی_عباس
#شرمندگی_اباعبدالله
#شرمندگی_زینب_کبری
را با بیان ساده گفتیم .
حال این ماییم و شرمندگی خودمان...
ماهم اگر بخواهیم تاسی کنیم به اهل بیت در محرم ؛ پس باید شرمنده باشیم.
شرمنده از اینکه شیعه ی درست سیدالشهدا نیستیم .
یا ابا عبدالله؛ ما باعث شرمندگی شما در درگاه پروردگار هستیم.
ما شرمنده ایم که قادر نبودیم حتی ادای شیعه بودن را در بیاوریم .
آقاجان، خودت به کرمت ؛کم ما را قبول کن .
" ان لم اکن اهل بذلک فانت اهل لذلک "
#پرورستان
#نوجوانانه
#استاد_فیاض_بخش
#جانم_حسین
@parvarestan_ir