خانه شعر و ادبیات (خاتم)
وقتی شعرم برنده یکی از پربازدیدترین اشعار در پویش «خانواده مهربانی» میشه☺️
۷ خردادماه ۱۴۰۳
https://eitaa.com/parvin_javidnia1359
#طنز
عاقبت بعله شنیدیم و شرایط جور شد
واممان هم شکرِ ایزد با ضوابط جور شد!
با چک و ده سفته و یک ضامن با اعتبار
بهر شغلی آبرومندانه وانت جور شد
تا سحر پی ویِ عشقم رفته و هی گپ زدم
کوری چشم حسودان بستهی نِت جور شد!
یک کت و شلوار قرضی با کراواتی ملوس!
خوشگل و مامانی و امروزی و سِت جور شد!
چند تن اقوام را دعوت نموده یک شب و
یک عروسیِ خفن با شام کتلت جور شد!
خانهای کردیم اجاره آخرش پایین شهر
فرش هم با چند متری کهنه_موکت جور شد
چون بخاری اولویت نیست در آغاز راه
بهر سرمای زمستان هم اورکِت جور شد!
اولش با آفتابه سخت بود اما چه زود
با صبوریهای ما شیر توالت جور شد
بچهای آمد میان و خانمم شد حامله
پولِ زایشگاه نه، عصرانه املت جور شد!
ای جوان ما را ببین و دل به دریاها بزن
پارهایم! اما تو دیدی که شرایط جور شد!
#پروین_جاویدنیا
#طنز
https://eitaa.com/parvin_javidnia1359
عصر شعر «روز وداع یاران»
کتابخانه رئیسی اردکانی
۸ خرداد ماه ۱۴۰۳
@parvin_javidnia1359
«شاه بی مثل»
وقتی که میآید شمیمی از فراسوها
گل میکند هر بار نرگس زارِ گیسوها
در وصف تو صد دفتر هستی کم آورده
دلدادهاند آری قلمها و قلم موها
پر کرده عطرت آسمان شهر را یک سر
شرمندهاند از عطر تو هر بار شببوها
سر میرسد ابری که دلتنگ است و بارانی
سر میروم در حرکت و تاب و تب جوها
در بال بالِ هر کبوتر میشوم عاشق
دور از شلوغیها و فارغ از هیاهوها
دل میرود از دست در صحن تو صدباره
در رفت و آمدهای خادمها و جاروها
دستم بگیر ای شاه بی مثلِ خراسانی
دستم بگیر ای ضامنِ پرمهر آهوها
...
چشمم که روشن میشود در ازدحامِ نور
گم میشوم شب در حرم مابین بانوها
پروین جاویدنیا
#امام_رضا_(ع)
@parvin_javidnia1359
هدایت شده از خبرنامه شاعران
آدرس کانال من در ایتا
پروین جاویدنیا
شاعر و طنزپرداز
@parvin_javidnia1359
نفرات برتر مسابقه شعر و دلنوشته؛
سطح ابتدایی:
خانم فاطمه بشیری از قائم شهر
خانم فاطمه سادات جلالی از المشیر
آقای سید محمد طاها ساداتی از المشیر،
متوسطه اول راهنمایی:
آقای سید علی اکبر ترحمی از المشیر
خانم کیانا امتحانی از مشهد
متوسطه دوم:
خانم مهدیس حسن زاده قائم شهر
سطح آزاد:
1.خانم پروین جاویدنیا از شیراز
2.آقای مجتبی نامور از قائمشهر
3.آقای یوسف ایزدی از المشیر
مراسم روایتگری از شهدای المشیر و اجرای نفرات منتخب و اهدا جوایز امشب همراه با نماز مغرب و عشا در حسینیه گلزار شهدای المشیر
🍁@Alamshir_bozorg
۱۰ خرداد ماه ۱۴۰۳
@parvin_javidnia1359
«وقت شام »
گفت بیبی دیشب از حق و حقوقش وقت شام!
حرفهای تازه میزد از نبوغش وقت شام!
حرف بود از ورزش و تجویزِ توی باشگاه
گفت از آن دکترِ قلب و عروقش وقت شام!
از مُد و از رنگ مو میگفت و مینالید هی_
از جوانیها و عمر بیفروغش وقت شام!
از زن و آزادی و نسلِ جدید و زندگی
حرف میزد از قدیم و از بلوغش وقت شام!
گفت رفته باز بالا قیمت بوتاکس و ژل
بغض کرد از سهم ناچیز حقوقش وقت شام!
حرف از جمعِ زنانه میزد و شلوار جین!
خواست از مادر لباسِ عهد بوقش وقت شام!
لقمهی بابا گلویش را به کل مسدود کرد!
تا که گفت از فالوورهای شلوغش وقت شام!
گفتمش: بیبی دوباره ماهواره دیدهای؟!
داد اوکی!👍 از آن ور لیوانِ دوغش! وقت شام!!
پروین جاویدنیا
#طنز
@parvin_javidnia1359
«معجزه»
ای در همه احوال دو چشمت وطن من
بنشین که تب آلودهی عشق است تن من
بنشین که به یمن قدم فصل بهاران
آغوش گشودهست چه خوش پیرهن من
یک بوسهی تو کرده عوض طعم لبم را
ترسم که هویدا شود عطر دهن من
دستان تو سحریست که جولان بدهد در
موهای پریشانِ شکن در شکن من
لبریز توام، محو توام، در هیجانم
شعر است کنار تو سراسر سخن من
میدانی و میدانم و خوب است بدانند
با معجزهی عشق شود زنده منِ من!
پروین جاویدنیا
#غزل_عاشقانه
@parvin_javidnia1359
Alireza Ghorbani Alireza Ghorbani - Man Asheghe Chashmat Shodam (128).mp3
زمان:
حجم:
4.02M
🎼 من عاشق چشمت شدم...
علیرضا قربانی
@parvin_javidnia1359
«مرد مسافر»
لبخندهایش باز هم رنگِ سفر دارد
رود است و رفتن تا به دریا را به سر دارد
لب را فرو بسته است پیش بچهها اما
ساکی که آماده ست از رفتن خبر دارد
پرواز باید کرد تا هفت آسمانِ عشق
تا فرصتی هست و پرنده بال و پر دارد
بیهوده میخواهد که «بانو» بیخبر باشد
زن چند روزی هست که چشمان تَر دارد
باید برای خواب امنِ کودکان برخاست
این شب پس از سختی و تاریکی سحر دارد
باید برای امنیت در هر قدم، جنگید
حتی اگر این راه هر لحظه خطر دارد
یک کوه مانع میتراشد زندگی اما
مرد مسافر با دلش قصد گذر دارد
#پروین_جاویدنیا
#شهدای_امنیت
شعری که در بیست و پنجمین کنگره ملی دفاع مقدس در بخش استانی مقام اول بخش «شهدای امنیت» رو کسب کرد.
#شیراز
بهمن ماه ۱۴۰۲
@parvin_javidnia1359
شعر کودک
«امام مهربان »
یک شبی پرسیدم از مادربزرگ
کیست این عکس بزرگ توی قاب؟
اینکه لبخندش برایم آشناست
اینکه دیدم بارها او را به خواب
اینکه مادر میکند با احتیاط
قاب او را پاک از گرد و غبار
اینکه در چشمش هزاران حرف هست
اینکه برده از دل بابا قرار
دست گرمی بر سرم مادربزرگ
باز با لبخند پرمهرش کشید
خیره شد بر عکس و با آهی بلند
اشک بر چشمانِ زیبایش دوید
گفت مانندش ندیدم جانِ دل
از همه خوبانِ این دنیا جداست
او برای ما پدر بود و عزیز
او امامِ مهربان بچههاست
#پروین_جاویدنیا
#امام_خمینی_ره
#شعر_کودک
@parvin_javidnia1359
هدایت شده از خبرنامه شاعران
باسلام خدمت دوستان گرامی
و سپاس بابت شرکت در بخش شعر جشنواره فرهنگی هنری امنیت
و عرض تبریک به مقام آوران این جشنواره
آقای قاسم بدره
آقای صحراگرد
خانم پروین جاویدنیا
و تشکر و قدردانی از استاد یکه خانی که همیشه از حضورشون بهره مند هستیم و هم چنین همکاران اداره فرهنگ و ارشاد در اطلاع رسانی این برنامه
جوایز بزرگواران پنج شنبه ساعت 9 صبح در محل اداره ورزش و جوانان شهرستان سربیشه اهدا خواهد گردید.
لذا مقام آوران محترم نسبت به حضور در این جلسه برنامه ریزی بفرمایید.
#خراسان_جنوبی
#سربیشه
@khabarnameshaeranshiz🔻
عضو شوید 👈 خبرنامه شاعران