دروغگویی
انسان موجودی اجتماعی است که در سایهٔ اجتماع میتواند نیازهای خود را رفع نموده و خود نیز عاملی برای رفع نیاز دیگران باشد. حیات انسان در اجتماع به صداقت او بستگی دارد. تا زمانی که راستگویی را پیشه خود نماید میتواند از حیات معنوی بهرهمند شود؛ اما همینکه به دروغگویی عادت کرد کمکم نور حیات معنوی در وجودش کمسوتر شده تا جایی که تنها مردهای متحرک است و حیاتی ندارد.
امام علی علیهالسلام فرمودند:
«الْکذّابُ وَ الْمَیتُ سَواءٌ فَانَّ فَضِیلَةَ الْحَی عَلَی الْمَیتِ الثِّقَةُ بِهِ، فَاذا لَمْ یوثَقُ بَکلامِهِ فَقَدْ بَطَلَتْ حَیاتُهُ» (1)
«دروغگو و مرده یکسان است، زیرا برتری انسان زنده بر مرده همان اعتماد به او است، هنگامیکه به گفتار او اعتمادی نباشد زندهبودن او بیاثر است».
آنچه امروز در جامعه شاهدش هستیم تکثیر ویژگی دروغ است. دروغ با دوزهای متفاوت بهعنوان داروی دردهای مردان و زنان و حتی کودکان جامعه ما مورد مصرف قرار میگیرد و این دارو هرچند بهظاهر و بهزعم این افراد درمان سطحی برای دردهای آنی است، اما در درازمدت بیماریهای مهلک اخلاقی را به وجود خواهد آورد. در جامعه ما دروغگوها بهدروغ گفتن عادت کردهاند و فاجعهٔ بدتر از آن این است که ما نیز به شنیدن دروغ عادت نمودهایم.
برای رهایی از این رذیلهٔ اخلاقی لازم است کمی به خود آییم. دروغ نگوییم ودروغگوها را نیز تمجید ننماییم.
پینوشت:
1. شرح غررآمدی، خوانساری، آقا جمال، تهران، دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1366، ج 2، ص 139
#کارشناس_اخلاق
#دروغ
@pasokhsara